فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
برپایة رویکرد بلاغت جدید و بهره گیری از نظریّة امپسن در باب ابهام، نباید ابهام در کلمه و کلام حافظ را پیش فرضی صرفاً هنری تلقّی کرد، بلکه وقایع شگفت قرن هشتم حافظ را ناگزیر ساخته است تا از روی درایت و فهم موقعیّت، ترفند ابهام را هم در بُعد هنری و هم در بُعد عقلانی در غزل هایش به کار گیرد. اصولاً مقولة ابهام در غزل های حافظ مکث و سکوت معنادار و اندیشمندانه ای است که وی آگاهانه بدان دست یافته و آگاهانه از آن نیز استفاده کرده است. دریافت این دستگاه فکری، قاعدتاً از طریق تأمّل به قراین زبانی و روابط ارجاعی درون متنی و برون متنی میسّر خواهد بود. بدین ترتیب، این مقاله با طرح چنین فرضیه ای با استفاده از ابزار مطالعة کتابخانه ای با شیوة تحلیلی کوشیده تا این رابطة را با ذکر شواهدی به اثبات برساند.
جایگاه ""شوهر آهوخانم"" در ادبیات داستانی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی محمد افغانی با انتشار نخستین رمانش، شوهر آهوخانم، به اوج شهرت ادبی رسید. انتشار این رمان در سال 1340 با توجه به خلأ فعالیت خلاقّة ادبی در سال های پس از کودتای 28 مرداد 1332 و علل و عوامل اجتماعی، ادبی و تاریخی دیگری که در متن مقاله به آن ها پرداخته ایم، با استقبال شگفت انگیز خوانندگان روبه رو شد. در پی استقبال خوانندگان، منتقدان ادبی نیز به ستایش نویسنده و رمان او پرداختند و از علی محمد افغانی به عنوان ""بزرگ ترین رمان نویس معاصر"" و از رمان شوهر آهوخانم به عنوان ""بزرگ ترین رمان قرن"" یاد کردند. اما افغانی با اینکه بعدها رمان های دیگری نوشت به دلایلی که بدان ها پرداخته ایم هیچ گاه نتوانست اقبال خوانندگان و منتقدان را مجدداً به دست آورد. اکنون نیم قرن پس از انتشار این رمان و پیوستن آن به تاریخ رمان نویسی معاصر ایران، می توان با توجه به همة جوانب، به بررسی جایگاه علی محمد افغانی و رمان برجستة او در سیر تکوین و تکامل رمان فارسی پرداخت و همچنین تأثّر نویسنده را از ادبیات داستانی پیش از او و تأثیرش را بر داستان های پس از او نشان داد. وجوه جامعه شناختی و ادبی این رمان نیز در این مقاله بررسی شده است تا علل مقبولیت این اثر در بین خوانندگان و جایگاهش در رمان فارسی دقیق تر تبیین شود.
نقش یک نقطه در قرائت کلمه و تأثیر آن در سوق معنای شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضی کاتبان نسخه های خطی دیوان حافظ و ازآن جمله کاتبان سدة نهم هجری در امر کتابت به سبب شتاب کاری یا بی اهمیت دانستن نقطه درقالب کلمه، در قید نقطه در جای صحیح آن تسامح کرده اند یا آن را از قلم انداخته اند.
برای مصحح دیوان حافظ به ویژه هنگام استناد به ضبط نسخه های خطی این اشکال پیش می آید که کلمه ای را که فرضاً نقطة حرف اول آن ساقط است نه می توان در ردیف نسخه هایی منظور کرد که در آن موضع یک فعل مثبت کتابت کرده اند و نه جزء آن گروهی که آن کلمه در آن نسخه ها معرف یک فعل منفی است.
درضمنِ سه نمونه ای که در این مقاله مطرح شده است، مشخص می شود که مصححان دیوان حافظ نتوانسته اند با پذیرش معنی و تفسیری معین از بعضی ابیات حافظ در کتابت آن کلمة محل اختلاف نیز به توافق برسند. مسئلة انس و عادت با یک قرائت خاص یا جانبداری از متن یا یک چاپ ویژه، مانع از آن شده است که چنین توافقی ایجاد شود.
بحران هویت شخصیت ها در رمان «ویران می آیی» (تحلیل روایی و گفتمانی متن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر به تحلیل رمان «ویران می آیی» نوشته حسین سناپور می پردازد. قرائت ساختارگرایانه متن، نمونه ای خصیصه نما از یک تحلیل ساختارگرایانه متون ادبی و مبتنی بر ایده «تودوروف» درباره دستور روایت است. این بررسی نشان می دهد که می توان تمامی کنش ها را در روایت داستان «ویران می آیی»، به دو گزاره جست وجوکردن و نیافتن فروکاست. سپس با تکیه بر مفهوم مفصل بندی در رویکرد پساساختگرای تحلیل متن «لاکلو و موف»، نشان می دهد که شخصیت های اصلی داستان در جست وجوی روایتی جدید از هویت خود هستند که از طریق گفتمان غالب خانواده و حول محور گره گاه جنسیت شکل گرفته است، اما ناتوانی شخصیت ها در سامان دهی مجدد زنجیره هم ارزی که حول محور دال های اصلی مرد/زن شکل می گیرد، به معنای ناکامی آن ها در کسب هویت دیگری است که خواهان آن هستند. این نوشته همچنین نشان می دهد که مفصل بندی گفتمان متن، کاملاً شبیه به گفتمان های شکل دهنده هویت شخصیت های داستان است و به مانند آن ها و به دقت، هویت مردانه و زنانه را در قالب زنجیره های هم ارزی کاملاً مجزا سامان می دهد.
رویکردی روایت- شناختی به لیلی و مجنون نظامی و رومئو و ژولیت شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی به مدد قریحه و تخیل شاعرانة خویش از داستانی محلی به نام لیلی و مجنون شاهکاری جاودانی در ادب فارسی خلق نمود که خیل وسیعی از شاعران را به تقلید و نظیره گویی از آن برانگیخت. ویلیام شکسپیر نیز با الهام از داستان رومئو و ژولیت که از دیرباز بخشی از ادبیات انگلیسی شمرده می شد، اثری زوال ناپذیر در عرصة ادبیات آفرید. در مقالة حاضر با معرفی رویکرد روایت شناسی به ویژة الگوی گریماس، بر آن هستیم تا با درنظرگرفتن مؤلفه های رویکرد یادشده، به مقایسه منظومة لیلی و مجنون اثر نظامی و رومئو و ژولیت اثر شکسپیر بپردازیم. در ابتدا، خلاصه ای از روایت این دو اثر را ارائه کرده ایم و سپس، شباهت های روایت شناختی آن ها را بررسی کرده ایم. افزون براین، در چارچوب کنش ها و کنشگرهای شناسایی شده در آن ها، به بررسی نگرش این آثار به جایگاه زن پرداخته ایم.
نقد و بررسی دو کهن الگوی آنیما و آنیموس در منظومه بانوگشسب نامه
حوزههای تخصصی:
منظومه بانوگشسب نامه، ریشه در ناخودآگاه جمعی ملّت ایران دارد. این اثر را می توان از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار داد. یکی از این دیدگاه ها، دیدگاه روان شناسی تحلیلی یونگ است که از موضوعات عمده در نقد ادبی بشمار می رود. این پژوهش درصدد است تا دو عنصر آنیما و آنیموس را در روان شخصیّت های منظومه مورد تحلیل قرار دهد. این دو عامل، ﺗﺄثیری شگرف در ایجاد حوادث و روی دادهای داستان دارد و زمینه های کشمکش در میان شخصیّت های داستان را ایجاد کرده است. کهن الگوی آنیما در وجود فرامرز، شیده، تمرتاش، خواستگاران هندی و یلان ایرانی و کهن-الگوی آنیموس در وجود بانوگشسب تبلور یافته است و این دو آرکی تایپ، شخصیّت های داستان را به کنش های مختلف برانگیخته است. این پژوهش درصدد است تا عوامل ایجاد کننده آنیما و آنیموس را بر اساس نظریات یونگ مورد بررسی قرار دهد.
آشنایی زدایی زبانی در آثار دولت آبادی (با تکیه بر دو اثر داستانی با شبیرو و عقیل عقیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله نظریات محوری فرمالیسم، که توجه بسیاری را به خود جلب کرد، «آشنایی زدایی» در ادبیات است. آشنایی زدایی رسالت هنر بیگانه سازی مفاهیم آشنا و به دست دادن ادراک نو از این مفاهیم با کنار زدن حجاب عادت از مقابل دیدگان است. آشنایی زدایی در ادبیات، در مقام یکی از مظاهر هنر، در سطوح متفاوت و از جمله در سطح زبان صورت می گیرد. زبان شناسان شیوه های بیگانه سازی در زبان را به مثابة یکی از عناصر صوری متن تبیین و طبقه بندی کرده اند. با تأمل بر زبان داستانی دولت آبادی درمی یابیم که این آشنایی زدایی تا چه اندازه در شکل دادن به فرم مطلوب و متناسب با مضمون داستان اهمیت دارد. از سویی این پژوهش بازنگری مختصری است بر تعاریف و تقسیم بندی هایی که تاکنون برای شیوه های گوناگون آشنایی زدایی در سطح زبان صورت گرفته است.
نقد و بررسی عاطفه در اشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاطفه یا احساس، زمینه ی درونی و معنوی شعر و عنصر بنیادین در شکل گیری هر اثر ادبی است. از همین روی بررسی آن بیش از عناصر دیگر متن ادبی ضروری می نماید. هدف این مقاله تحلیل عنصر عاطفه در شعر نیمایوشیج از زوایای مختلف آن است.در این مقاله ابتدا همه ی رویکردهای عاطفی به دو دسته دریافت و انتقال عاطفه تقسیم شده و بعد از نگاهی گذرا به نوع عاطفه در شعر نیما به تشریح حوزه دوم پرداخته و مسائلی مانند تناسب عاطفه با عناصری مثل تصویر، زبان، اندیشه، موسیقی، فضاسازی، تجربه شعری و ...، و استمرار عاطفه در سراسر شعر مورد بررسی قرار گرفته شده است. استمرار عاطفه و هماهنگی آن با عناصر دیگر شعر، موجب انسجام و وحدت ارگانیک شعر او شده است به گونه ای که در اشعار توصیفی و روایی کوتاه تمام عناصر هماهنگ در طول شعر در راستای عاطفه حرکت می کنند و در اشعار روایی بلند هرچند عواطف مختلفی حس می شود اما هر یک به اقتضای موقعیت و فضای شعر تغییر یافته است.
وحدت «ساختاری واژگانی» جمله های همسانی (پیوسته)، یکی از الگوهای نحوی موسیقی آفرین در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی از شگرف ترین آثاری است که پیوسته مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. یکی از ویژگی های منحصر به فرد این شاهکار ادبی، وحدت «ساختاری واژگانی» جمله های همسانی (توازن نحوی و واژگانی) است. منظور از جمله های همسانی، جمله های مرکبی است که جمله واره هایشان با هم، رابطة همپایگی، تفسیری، بدلی یا تأکیدی دارند و هر یک از این جمله واره ها ممکن است مرکب وابسته باشند. باید اعتراف نمود که به نقش الگوهای نحوی، در ایجاد بلاغت و موسیقی کمتر توجه شده است. اگر صناعاتی مثل موازنه و ترصیع و... که مبتنی بر روش تسجیع و تکرار هستند، از دیدگاه نحوی بررسی شوند، روشن می شود که روش موازنه و ترصیع، جمله های همسانی است که ساختار زبانی و دستوری یکسانی دارند؛ یعنی این الگوی نحوی، بستر آن صناعات است. آنچه که الگوی وحدت «ساختاری واژگانی»، بر صنایع مذکور فزونی دارد، این است که در صنایع مذکور آهنگ واژگان و خصوصاً آهنگ پایانی جمله ها اهمیت دارد و کمتر به وحدت ساختار دستوری و وحدت واژگانی توجه می شود. مولانا به نحو شگفت انگیزی این الگوی نحوی را چه در دیوان و چه در مثنوی به کار می گیرد و از تکرار واژگان و ترکیبات و جمله ها ابایی ندارد. چه بسا همین ساختار یکسان، موجد موسیقی در شعر وی است. این مقاله در عین آنکه نکته ای دستوری را تبیین و توصیف می نماید، به بررسی زبان اثر از حیث زیبا شناختی نیز می پردازد که به سبک شناسی منجر می شود.
بررسی روان شناختی داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، با بهره گیری از نظریه های زیگموند فروید و کارل یونگ، به بررسی روان شناختی شخصیت سیاوش در شاهنامة فردوسی می پردازد؛ سیاوش دوران کودکی خود را در پرتو سرپرستی و آموزش های رستم، سپری می کند. با مطالعة ساختار توصیفی روان سیاوش، خصیصه های اخلاق مداری و عواطف غایی انسانی در وجود او به وضوح دیده می شود. این امر شاید از «فراخود» و فعالیت عالی آن در وجود سیاوش نشأت گرفته است، بر خلاف پدرش، کیکاوس که او زیر سیطرة مطلق «نهاد» است. آموزه های تعلیم و تربیت و فرهنگ خودمان با استناد به قرآن، از فراخود به «نفس لوامه» و از نهاد به «نفس اماره» تعبیر می کند. در این پژوهش مطابق با نظریات یونگ، درون گرایی سیاوش در شاهنامه طرح و اثبات شده است که از این منظر، سیاوش از خشونت و جنگ بیزار و جلوه ای کامل از انسان معتدل و حتی آرمانی اخلاقی است و نیز به شباهت و اشتراک شخصیت سیاوش با همتایان خود در اساطیر ملل دیگر اشارت شده است و مقوله های روان شناسی مانند کهن الگوی گیاه خدا، خورشید خدا، مادر زمین و تولد دوباره طرح و به تفصیل بیان شده است و این فرضیه طرح شده است که سیاوش نمودگار و مظهر خورشید و نور و گرما که از ویژگی های اساطیری باستان هستند نیز تلقی می شود.
نقد مقاله «روایت زنانه از جنگ: تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله «روایت زنانه از جنگ: تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا» تألیف محمدرضا جوادی یگانه و سید محمدعلی صحفی قابلیت تبدیل شدن به مقاله ای خوب را داشته، اما به دلایلی متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاده. آن گونه که در مقدمه مقاله آمده، هدف نویسندگان در اصل تحلیل انتقادیِ گفتمانِ رمان (یا کتاب خاطراتِ) دا: خاطرات سیده زهرا حسینی نوشته سیده اعظم حسینی با استفاده از الگوی پیشنهادیِ نُرمن فرکلاف و با توجه به شیوه بازنمود نقش های جنیستی بوده است. با این حال، همین طور که خواندن مقاله را ادامه می دهیم، کم تر اثری از چنین تحلیلی می یابیم. نقطه قوت آن اتخاذ رویکردی است نسبتاً نو به متنی بحث برانگیز که تا کنون نقد و تحلیل اصولی از آن صورت نگرفته است؛ اما، نقطه ضعف آن این است که نویسندگان به وعده خود در ابتدای مقاله عمل نمی کنند، یعنی ایشان در بخش نظریِ آغازِ مقاله دَم از گفتمان کاویِ انتقادی می زنند، ولی آن چه در بدنه مقاله می بینیم صرفاً نوعی تحلیل درون مایه ایِ کلی است که گاه به نقد فمینیستی یا جنسیتی پهلو می زند.
استعاره مفهومی رویش در معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر استعاره های رویشی در معارف بهاء ولد براساس الگوی استعاره مفهومی توصیف و تحلیل شده اند. استعاره های رویشی شامل مواردی است که در آنها از اصطلاحات حوزه گیاهان و روییدنی ها برای مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی استفاده می شود. نگاشت مرکزی این استعاره ها به صورت «هستی و وجود، گیاه است» معرفی شده است؛ زیرا در جهان بینی بهاء، مهم ترین مفاهیم شناختی؛ یعنی خدا، جهان و انسان در قالب قلمروهای رویشی تصویر شده است. از آنجا که در نظریه معاصر، استعاره در خدمت فهم و شناخت انسان قرار می گیرد، در این مقاله با تحلیل و توصیف این استعاره ها در معارف بخشی از دیدگاه های مهم بهاء ولد در مسائل عرفانی و کلامی از قبیل وحدت وجود، جبر و اختیار، تجلی و رؤیت مورد بررسی قرار گرفته است که گستره این استعاره، بازتابی از باورهای شخصی و محیط زیستی بهاء ولد است.
مؤلفه های پدیدارشناسی هوسرلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی(604-672ه.ق) دربردارنده شناخت شناسی ویژ ه ای است که شناختن آن در فهم جایگاه اثر و تفکر شاعر اهمیت زیادی دارد. مؤلفه های این شناخت شناسی، گاه به طور شفاف بیان شده است و گاه از متن داستان ها و عملکرد شعرشناختی قابل پیجویی است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعه استقرایی، بررسی و تحلیل شواهد متعدد از مثنوی معنوی و تطبیق آن با مبانی نظری پدیدارشناسی هوسرلی است، نشان می دهد که مهمترین مؤلفه ها و الزامات شناخت شناسی مثنوی با مبانی نظری و الزامات عملی پدیدارشناسی هوسرلی (فنومنولوژی) همخوانی دارد و این دریچه ها قرن ها پیش در تفکر مولوی گشوده شده است. مشترکات قابل تطبیق شناخت شناسی مثنوی و پدیدارشناسی هوسرلی عبارت است از: اعتقاد به نگرش استعلایی و محوریت «من» اندیشه مند(اگو) یا «من زفت»، تعلیق پیش فرض در کنش شناختی، ردّ دانش نقلی و تقلیدی، تأکید بر محوریت ادراک بی واسطه، شهود، تجربه فردی و دانش تحقیقی، باور داشتن به ادراک حسّی در مورد پدیده های مادی و امور دنیوی، فراواقع جویی و نگاه ماورایی، اعتقاد به تأویل. تحلیل نشان می دهد که کنارزدن حجاب، کشتن نفس و انزواطلبی عرفانی که درحقیقت به منظور مراجعه به خود شیء، حذف حواشی کنش شناختی، کسب ادراک شهودی صورت می گیرد، همخوان با رویکرد پدیدارشناسی است.
نقد فمینیستی داستان کوتاه «مردی در کوچه» از کتاب «چشمانت سرنوشت من اند» از غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غاده السمان در داستان «مردی در کوچه» -از کتاب«چشمانت سرنوشت من اند» از نظریه های نظریه پردازان فمینیسم تاثیر پذیرفته است. اوج این تاثیر پذیری را در تبیین نظریه ی فمینیستی-اگزیستانسیالیستی سیمون دو بوآر مشاهده می کنیم. السمان در این داستان با تاثیر پذیری از نظریه دو بوآر در خصوص فرهنگ و تمدن و ظلم آن نسبت به زنان، به بررسی شخصیت راوی می پردازد و نقش این فرهنگ و تمدن را در زندگی راوی به عنوان یک زن برجسته می نماید. السمان در این داستان برای بازیابی دوباره هویت زنان، در پی واژگون کردن هنجارها و ارزش های جامعه ی مردسالار است و به این ترتیب ویژگی های دیگر بودگی و انفعال و ضدخردگرایی را از زنان سلب می کند و در نقطه مقابل به مردان نسبت می دهد . این جستار در یک خوانش ساختارشکنانه این نکات را برجسته نموده است. السمان در این داستان زبان زنانه ی منحصر به فرد خود را دارد و بارزترین ویژگی زبانی او در این داستان خیال وسیع و شعربودگی آن است.
اشعاری نو یافته در جنگ خطّی 900 مجلس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دیگر در این امر تردیدی نیست که هر گونه مطالعه و جستاری در قلمرو شعر کهن فارسی بدون مراجعه به جنگ ها و سفینه های شعری کاری ناقص و نا تمام خواهد بود. جنگ ها از آن جهت که بعضاً نام و نشان شاعران گمنام و اشعار و آثار آن ها را از تصرّف زمانه در امان نگاه داشته، حائز کمال اهمیّت است. در میان جنگ ها و سفینه های شعر فارسی، جنگ خطّی شماره 900 مجلس که به سفینه شعرا و تذکره شعرا نیز شهرت داشته و به دست کاتبی ناشناس تحریر یافته است، به لحاظ مندرجات_ که در مواردی تازه یاب و بی سابقه است_ ارزش و اهمیّت بسیاری دارد. در این نوشتار ضمن توضیحی مجمل درباره مشخصات این سفینه با ارزش که در قرن هشتم هجری قمری کتابت شده است و نیز شرحی کوتاه در ذکر پیشینه تحقیقاتی که بر روی آن صورت گرفته است، نمونه های نویافته ای از اشعار شاعران نامدار سده های ششم و هفتم هجری قمری: معزّی، انوری، مجیرالدّین بیلقانی و سعدی به دست می دهم؛ در واقع در این مقاله دو غزل، یک قطعه و یک رباعی از انوری، یک غزل از معزّی، سه غزل، یک قطعه و دو رباعی از مجیرالدین بیلقانی و دو قطعه از سعدی به عنوان اشعاری معرفی شده اند که در دیوان شاعران نامبرده موجود نیست.
فراهنجاری نحوی در دیوان غزلیات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اساسی در این مقاله فراهنجاری نحوی در دیوان شمس است که شگفتی و تنوعِ خاصّی به غزلهای وی میبخشد. نگارنده، پس از پرداختن به موضوعاتِ آشناییزدایی و برجستهسازی بهعنوان مباحث مقدّماتی، مقاله را با تأکید بر مشخّصههایی چون: تطبیق صفت با موصوف، عدم مطابقت نهاد با فاعل، ایجاد پرش ضمیر، گسترش دادنِ جزء اوّل فعل و نیز با طرح مؤلّفههایی نظیرِ قلبِ نحوی، مطابقهی فاعلی، چینشِ واژگانی، استعمال هنریِ فعلهای مرکب بهعنوان عناصر نظمآفرین، بیان میکند که مولانا قصد دارد ضمن ایجادِ آشناییزدایی و درنگ هنری، خواننده را برای کشف مقاصد زیباشناسی انحرافات و سرپیچیهای نحوی خود که عبارت است از القاء مفهوم کثرت و تنوّع و گریز از محدودیّتها، ترغیب کند و نیز مخاطب را در رسیدن به شکل هنری خود از طریقِ توجّه به نقشِ عناصر نظمآفرین راهنمایی نماید. نتیجه آنکه: تصرّفات و نوآوریهای نحویِ مولوی در دیوان شمس، که بهواسطهی انعطافپذیریِ زبان فارسی و بهسببِ ضرورتِ وزنی، داشتنِ زبان حماسی، الهامگیری از زبان مردم، ناخودآگاهی و ... صورت میگیرد، از آنرو که توانسته صورتهای ذهنی مولوی را درست و کامل به مخاطب منتقل کند، زیبا، هنری و پذیرفتنی است.
خوانشی لکانی از شعر «ندای آغاز» اثر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری، شاعر و نقاش ایرانی، اشعار خود را در هشتکتاب گردآورده و بیش تر، از لحاظ نوع نگاهش به زندگی، طبیعت، خدا، نیک و بد، زشت و زیبا و ...، مورد توجه منتقدان بوده است. «حجم سبز» و «ما هیچ، ما نگاه»، دو دفتر پایانی هشتکتاب، بدان جهت که در سیر تکامل شعر و اندیشه، پختهتر هستند، اهمیت بیش تری دارند. هدف از نوشتن این مقاله، نقد و بررسی شعر «ندای آغاز» سهراب سپهری است. بدین منظور نگارنده نظریهی روانکاوی لکان را در نقد شعر به کار بسته و سعی کرده است این شعر را بر اساس نظریهی یادشده، بسنجد و بر اساس آن به درونمایهی شعر، دست یابد. بررسی شعر «ندای آغاز» نشان میدهد سپهری علاوه بر عرفان شرق و ذنبودیسم، به مدد فلسفه و روانکاوی غرب، به ویژه روانکاوی لکان، سعی در شناخت حقیقت دارد. «واژه»، مجازا زبان، نمایندهی ساحت نمادین در تعابیر لکان، است. ترکیب «وسعت بیواژه»، توصیفی از «آغاز» (beginning) و مقصد راوی شعر، نشانهای از دورهی پیشازبانی است که با ساحت واقع در تعابیر لکان انطباق دارد و تاکید راوی شعر برای رفتن به «وسعت بیواژه» این معنی را القا میکند که واژه(زبان) مانعی در راه شناخت است و راوی شعر، سعی دارد آن را از سر راه خود بردارد.
بررسی چند ترقیمه از نسخ غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آثاری که در طولِ تاریخ بارها استنساخ شده و نسخِ گوناگونی از آن به دست ما رسیده، غزلیات شمس اثر مولانا جلال الدین محمّد است. جامع ترین تصحیح موجود از این اثر، به حدود نیم قرن پیش برمی گردد که بدیع الزمان فروزانفر بدین کار همّت گمارده است. از میانِ نسخِ متعدّدِ غزلیات شمس ـ چه نسخه هایی که فروزانفر در اختیار داشته و معرفی کرده و چه نسخه هایی که در دسترس ایشان نبوده است ـ تا اواخر قرن نهم، 12 نسخه، ترقیمه دارد. در این تحقیق، اجزایِ مختلفِ این ترقیمه ها اعم از زبانِ ترقیمه، تاریخِ کتابت، نامِ کاتب و... مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مهم ترین کارهایی که در زمینه نسخه شناسی بایسته است، ارائه تصاویر ترقیمه ها به مخاطبان است؛ هرچند این مسأله در فهرست نگاری نسخ خطّی تا به امروز رعایت نشده است. در این پژوهش پس از بررسی دقیق اجزای مختلف ترقیمه ها به نکاتی دست یافتیم که پیش از این مغفول مانده بود؛ از آن میان می توان به ترقیمه نسخه قره حصار اشاره کرد که اختلاف هایی در خواندن تاریخ این ترقیمه وجود داشت؛ امّا به کمک شواهد درونی و بیرونی تاریخ صحیح ترقیمه استخراج شد و از این طریق قدیمی ترین نسخه ترقیمه دار، مشخص و معرفی گردید.
نقدی بر ترجمة سورة بیّنة از طاهره صفّارزاده بر اساس الگوی انسجام
حوزههای تخصصی:
گرچه تاکنون نظریّه های گوناگونی دربارة میزان کارآمدی ترجمه در انتقال مفاهیم به وجود آمده، امّا تقریباً روش علمی متقن برای رسیدن به پاسخ دقیق و روشن این سؤال مطرح نشده است. با این حال، به نظر می رسد با به کارگیری برخی از نظریّه های جدید در حوزة تحلیل متن بتوان به پاسخ هایی درخور دست یافت. نظریّة جدید انسجام و پیوستگی هلیدی و حسن (1985م.) از جمله روش هایی است که به کمک آن می توان میزان انسجام و پیوستگی متون و در نتیجه، متنیّت آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. افزون بر این، با توجّه به اهمیّت ترجمه در حوزة متون دینی و به ویژه قرآن کریم که برخاسته از جایگاه این دسته متون در حوزة اعتقادی و تربیتی است، به نظر می رسد بتوان با کاربست این نظریّه در متن ترجمه های موجود و مقایسه آن با متن اصلی، تا حدودی میزان کارآمدی ترجمه و توفیق مترجم را در انتقال مفاهیم ارزیابی نمود. بر این اساس، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و آماری سورة بیّنة و ترجمة آن از طاهره صفّارزاده را با استفاده از الگوی مذکور مورد بررسی قرار داده است و به این نتیجه رسیده که با توجّه به درصد بالای انسجام و شباهت متن مقصد به مبدأ در نحوة کاربست عوامل انسجام، مترجم در انتقال مفاهیم سوره موفّق بوده است.