دراین نوشتار، آنچه نزد ناصر خسرو در دیوان اشعارش «دیو» قلمداد شده مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا معانی مختلف این واژه با مراجعه به فرهنگ ها و با عنایت به نحوه کاربرد آن در دین زردشت، شاهنامه فردوسی وبرخی منابع دیگر بازگو شده است.گفتنی است علاوه بر ناصرخسرو، بسیاری از شاعران کهن از این واژه در آثار خود استفاده کرده اند، اما ناصر خسرو در این زمینه پیشتاز است و «دیو» در دیوان او نمودی ویژه دارد. مطالعه سروده های این شاعر بزرگ نشان می دهد اشخاصی چون خلفای عباسی، امیران سلجوقی، عوام، جهال، فقهای دروغین، حریصان و ... دیو خوانده شده اند. علاوه بر اینها شاعر، جهان، جهل، جسم، نفس، دهر، آز و ...را نیز «دیو» می نامد. با ذکر شواهدی از اشعار ناصرخسرو و گاه شاعران دیگر، راجع به هریک از این «دیوها» به اختصار سخن گفته شده، از آنجا که شواهد موجود مربوط به هر موارد متعدد است، به ذکر شاخص ترین آنها اکتفا شده است.
این بار، اثر قلمی محمود صناعی (1297 اراک- 1362)، نویسنده، مترجم، و روانکاو متفکر معاصر، به راهنمائی آقای ابوالحسن نجفی، برای گلچینی از دیرینه ها برگزیده شده است. وی مترجم کتاب معتبر و ارزشمند آزادی فرد و قدرت دولت (گزیده نوشته های هابز، لاک و استوارت میل در این موضوع) است؛ زبانی سالم و زلال و بیانی روشن و بی تکلف دارد. صناعی از استادان مبرز دانشگاه و بنیادگذار موسسه روان شناسی دانشگاه تهران بود و اثر ترجمه ای پرارزش او در روان شناسی، اصول روان شناسی، کتاب درسی دانشگاهی شد. طی سال های متمادی با مجله سخن همکاری داشت. این فارغ التحصیل ممتاز کالج امریکایی و دانشگاه لندن بر زبان انگلیسی تسلط و با ادبیات جهانی انس و الفت داشت. صناعی، با اشراف بر علم جدید روان شناسی و آشنایی با شاهکارهای ادبیات جهانی و دستاوردهای منتقدان و صاحب نظران برجسته ادبی، در این مقاله، تحلیل توان گفت بکری از تراژدی (به معنای عام)های شاهنامه به دست داده و، با این کار، نقد صورتگر را در باره داستان رستم و سهراب به مناسبت هزاره فردوسی که در همین مایه است با نظرهای تازه و پردامنه تری تکمیل کرده است. (برای شرح حال مشروح او← هوشنگ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران 2، محمد تقی بهار، یادداشت ها، ص 336-340) صناعی خوش برخورد، بی ادعا و به تمام معنی فرهیخته و مصاحبتش هم لذت بخش و هم بهره رسان بود. هم نشینان و دوستان و شاگردانش خاطره خوشی از او دارند. یادش زنده و روانش شادباد. در مورد شواهد شعری از شاهنامه، برای مزید فایده، اختلاف با ضبط چاپ خالقی مطلق نیز، به همت آقای ابوالفضل خطیبی، تهیه و در پانوشت نقل شده است...
محمد قزوینى اولین ایرانیى است که روشهاى جدید را در تصحیح متون بکار بست. او این روشها را در نزد مستشرقانى مانند ادوارد براون آموخت و در کتابهاى مجموعه "اوقاف گیب " اعمال نمود. این مقاله به معرفى این کتابها مى پردازد. تصحیحاتى که هنوز هم بعضى از آنها معیار فن تصحیح به شمار مى روند. اوقاف گیب به یاد الیاس جان ویلکینسون گیب مستشرق انگلیسى، تأسیس شد. وظیفه این مجمع توسعه تحقیق در زمینه هاى تاریخ، ادب، فلسفه و ادیان در بین ترکان، اعراب و ایرانیان بود.
یکی از راههای طبقه بندی تشبیه علاوه بر شیوه های متعارف، تقسیم تشبیه از دید اغراقهای هنری است که جدول آن هم با توجه به استعداد و خلاقیت سخنوران قابل گسترش است. هدف هنرمند در این شگردهای بیانی، رهایی از افسردگی و کهنگی و رفع ابتذال از تشبیه و نوسازی آن است که موجب کشف افقهای بیکرانه در سخن و تصاویر مربوط بدان می شود. در مقاله حاضر,تشبیهات شیخ اجل سعدی درغزل از دید اغراقهای هنری،بررسی و براساس مبانی نظری تبیین شده است و مواضعی را که هنرمند از اصل نظریه عدول کرده و به هنجار هنری و سبک شخصی خود دست یافته، بررسی نموده است. روش تحقیق دراینگفتار،کتابخانه ای است وبا بهره گیری از فن تحلیل و توصیف محتوا به نقد و تطبیق شواهد پرداخته و نتایج به دست آمده, طبقه بندی و ارائه شده است.
لطایف الطوایف اثر ارزشمند فخرالدین علی صفی، یکی از امهات متون ادبیات داستانی ماست که از حیث اشتمال بر حکایات کوتاه، طنزآمیز و عبرت آموز، دارای جایگاه و اهمیت ویژه ای است. بسیاری از متون کلاسیک بویژه متون داستانی در مجامع و پژوهش های دانشگاهی، تنها از جنبه لغوی (philological) بررسی می شوند و از نظر ماهیت داستانی کمتر بدان ها عنایت می شود و جای تحقیقات تحلیلی (analytic) خالی است. در این مقاله به بررسی و تحلیل چهار عنصر داستانی یعنی «شخصیت»، «موضوع و درونمایه»، «روایت و راوی» و «گفتگو» می پردازیم. در بخش شخصیت، حکایات کتاب از شش نظر بررسی می شود: (از نظر تعداد شخصیتها، جنسیت شخصیت ها، طبقات اجتماعی شخصیتها، حرفه و پیشه آنها، ناهنجاریهای باطنی و ظاهری آنها و ویژگی های اصلی و مهم شخصیتها). در بخش دوم مقاله، موضوعات و درونمایه های حکایتها بررسی می شود که به چهار دسته کلی تقسیم شده است: درونمایه سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، دینی، مذهبی و هنری. تمام اطلاعات ارایه شده در دو بخش شخصیت و موضوعات و درونمایه ها با ذکر آمار و ارقام و ارایه جدول هایی است که دقیقا بسامد حضور و ظهور هر مورد را نشان می دهد و بدین ترتیب از هر گونه کلی گرایی و اظهارنظر شخصی جلوگیری می شود. سعی شده است بر اساس آمار و ارقام دقیق، تحلیلی کوتاه و در خور حوصله مقاله ارایه شود. در بخش سوم و چارم مقاله نیز «روایت و راوی» و «گفتگو» در حکایات این کتاب بررسی شده است. امید است که حاصل این پژوهش در مطالعات جامعه شناسی ادبیات، بویژه جامعه ادبی ایران قرن نهم و دهم هـ. به کار آید.
نهج البلاغه علاوه بر جذابیت های بسیار معنایی و تعلیمی از وجهه هنری ویژه ای نیز برخوردار است. چنین انتظار می رود که کلمات قصار در این اثر ارجمند فقط از بعد معنایی حائز اهمیت باشد و به دلیل محدودیت فضا نمود هنری قابل اعتنایی نداشته باشد اما با بررسی بیشتر به این نتیجه می رسیم که این بعد از کلام حضرت نیز از بلاغت عالی و اعجاز هنری کلام وی حکایت می کند بنابراین در این مختصر کلمات قصار نهج البلاغه را از سه منظر آهنگ، تصویر و معانی مورد بحث قرار می دهیم.