فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۵
169-185
حوزههای تخصصی:
بررسی مایگان و شگردهای زبانی و بلاغی "حرف اضافه" رضا رفیع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از ژانرهای ادبی مهم محسوب می شود،که در طول تاریخ ادبیات این سرزمین،بویژه پس از نهضت مشروطه وظیفه انتقاد از مسائل اجتماعی را بر عهده داشته است.در بررسی آثار طنز آمیز علاوه بر تحلیل درون مایه ها و آماج طنز می توان به بررسی تکنیک های طنز پردازی نیز پرداخت،که شناخت این شگرد ها در فهم و درک مخاطب و نیز التذاذ بیشتر آنها در مطالعه ی آثار طنزآمیز موثر است. رضا رفیع از طنزپردازان معاصر کشورمان است،که طنزهایی به شعر و نثر دارد.او با نگاهی دقیق و با زبانی شیرین ضمن بهره گیری از انواع تکنیک های طنزپردازی به طرح دیدگاه های انتقادی خود نسبت به نابسامانی های اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور می پردازد،که هم موجب خنده و تفکر مخاطب و هم سبب تنبّه مسئولان می گردد.رفیع هرچند در جایگاه یک طنزپرداز متعهد،دغدغه ی عدالت اجتماعی و آزادی بیان دارد؛اما طنز او شیرین و غیرگزنده است.جستار پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته،ضمن بررسی درونمایه و آماج کتاب حرف اضافه،شگردهای سه گانه ی زبانی،بلاغی و موقعیتی طنز رفیع نیز مورد بررسی قرار گرفته است.برایند پژوهش حاضر حاکی از آن است،که رفیع از غالب شگردهای طنزپردازی به ویژه بهره گیری از ظرفیت زبان عامیانه و محاوره،در حوزه ی زبانی وکنایه وتعریض در سطح بلاغت و خلق موقعیت های طنزآمیز به وسیله ی توصیف سود جسته است. نگارندگان از شاخه های فرعی طنز نظیر:آیرونی،نظیره نویسی و نقیضه پردازی در "حرف اضافه" رفیع غافل نبوده ونمونه هایی مناسب از مقولات یاد شده را مورد بررسی قرار داده اند.
مجاز عقلی یا حقیقت ادعایی؟ (تأمّلی در عنصر زیبایی بخش تشخیص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت ادبی تشخیص (شخصیت بخشی) یکی از صُوَر خیالی است که دامنه مبحث و مصادیق آن در منابع مختلف بسیار گسترده، در هم و تا اندازه ای مبهم و مشکل آفرین است. این عنصر زیبایی بخشِ سخن، در مطالعه و بررسی های متقدّمان ادب فارسی و عربی، اغلب ذیل مبحث اسناد مجازی و استعاره مکنیه و تخییلیه گنجانده شده است. در پژوهش های معاصر نیز گستره بحث آن با حفظ موقعیت پیشین، تا حدودی با اصطلاحات تازه تری چون استعاره کنایی و جان دارانگاری پیوند و در هم تنیدگی دارد. این پژوهش که به شیوه جمع آوری، اسنادی، توصیفی و تحلیل محتوا ارائه می شود، بر آن است که با بررسی دقیق علمی، پیوند دیرباز صنعت تشخیص با دیگر فنون ادبی، ساختار و جایگاه مستقل آن را با بیان نمونه هایی از متون متفاوت ادبیات سنتی و معاصر نشان دهد. موضوعی که سرانجام منتج به این نکات می شود که: هر چند در آثار بلاغت فارسی تا حدود پنجاه سال اخیر نامی از تشخیص نیامده ، امّا این صنعت از المفتاح سکّاکی خوارزمی و شروح آن گرفته تا آثار عبدالقاهر جرجانی و امثال آن تا ادبیات معاصر حضوری پر رنگ داشته است و با تعابیر گوناگون مؤلّفه ها و مصادیق آن مورد توجّه و البتّه اغلب با خلط مبحث، ابهام و خدشه همراه بوده است.
واکاوی الگوهای نظامند هنجار گریزی «معنایی» در هشت کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم برجسته مکتب « صورت گرایی» در بررسی متون ادبی، عنصر برجسته سازی است که با عناوینی چون « هنجارگریزی » و « هنجارآفرینی » (قاعده افزایی) بحث می شود. از خلاف آمده عادت ادبی یا هنجارگریزی فرنگی به سه حوزه هنجارگریزی معنایی ، واژگانی و زمانی تقسیم می شود. در میان انواع مختلف هنجارگریزی ، گونه معنایی –که مباحث علم بیان و بدیع معنوی است و جنبه تخیل را در شعر به اوج می رساند- بیش از انواع دیگر آن دیده می شود.در مقاله حاضر پس از استخراج مصادیقِ هنجار گریزی معنائی در مجموعه شعری سهراب سپهری با نام های «مرگ رنگ ، زندگی خواب ها ، آوار آفتاب ، شرق اندوه ، صدای پای آب ، مسافر ، حجم سبز و ما هیچ ، ما نگاه» به این.نتیجه رسیدیم که، سپهری از میان انواع هنجارگریزی ها، به شکل وسیعی از هنجارگریزی معنایی نظیر؛ تشخیص، نماد ، متناقض نما ، ترکیبات تازه ، و حسامیزی استفاده کرده و ازاین طریق در ایجاد حس و حال تازه، انسجام و نظامند سازی بهتر اشعار و تقویت بعد موسیقایی شعرش موفق بوده واز انواع دیگر هنجارگریزی ، کمتر بهره جسته است .بی شک دلیل این امرعرفان مسلکی و درونگرایی شاعر است. بررسی شعر سپهری می تواند گواهی بر درستی چنین رویکردی باشد ؛ چرا که می توان میان اندیشه عادت ستیز،(خلاف آمده عادت) سپهری و زبان هنجارگریزش ارتباط معنا داری برقرار کرد.روش تحقیق در این پژوهش بر مبنای تحلیل و توصیف داده ها استوار است.
شاد یا ساد، واژه ای مبهم در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۶
117-124
حوزههای تخصصی:
بلاغت کاربردی نشانه ها در فرایند زیبایی شناختی رمان کولی کنار آتش با رویکرد نشانه – معنا شناسی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارسطو، بلاغت را هنر کشف و کاربرد ابزاری می دانست که برای ترغیب و تهییج شنونده مفید واقع شود وازاین روست که بررسی تولیدات زبانی درگفتمان، که نظامی فراتر از جمله است در حوزه مطالعات نشانه – معنا شناسی قرار می گیرد. نشانه ها در روابط گفتمانی، پویا، متکثّر و سیال می شوند و دیگر تابع روابط تثبیت شده سوسوری نیستند. از این روبسیاری از سنت های بلاغی را می توان به عنوان تعریف یک عمل نشانه شناختی که راهی است به سوی فرایندهای زیبایی شناختی در نظر گرفت که قادرند فراتر از شناخت استعاره ها و نمادها استنتاج های معناداری را به مدد نشانه ها در ذهن مخاطبان و ناظران تولید کنند. در نشانه – معنا شناسی معناهای از پیش تعیین شده بر اساس روابط دال و مدلول، جای خود را به معناهایی که تابع کشمکش و تنش بین سطوح زبانی است می دهند و از قالب نشانه های معمول و قراردادی با کارکردی رایج و متداول خارج شده و به نشانه های غیر معمول، متحوّل و ناپایدار تبدیل می شوند. رمان کولی کنار آتش اثر منیرو روانی پور، حاوی مجموعه ای از نشانه هایی است که در شکل گفتمان روایی، قصد القای معناهایی دارد که نتیجه شناخت ارتباط همین نشانه هاست. این پژوهش برپایه روش تحلیلی- توصیفی، روش تحلیل داده ها به صورت کیفی وروش استدلال استقرایی، به بررسی نظام های معنایی گفتمان ، زیبایی شناختی و عناصر مؤثّردر ارتباط بین نظام نشانه ای و نظام معنایی که متأثر از بلاغت نشانه هاست دراین رمان خواهد پرداخت.
گوریدن، سپس باسپس، الدنگ، زردمبو- زردنبو، آبتین - اثفیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره واژه های طوفان و نوفیدن و نویدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۵
135-167
حوزههای تخصصی:
نرته / نارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۵
204-206
حوزههای تخصصی:
خوانشی انتقادی از استعاره در کتاب های بلاغی معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره، به عنوان یکی از زیباترین وخلاقانه ترین فنون ادبی، همواره مورد توجه نظریه پردازان علم بلاغت بوده است. از زمان ورود این فن ادبی به عرصه ادب فارسی، بلاغت دانان فارسی، گاه با تقلید و گاه با ذوق و ابداع، دست به تقسیم بندی هایی برای انواع استعاره در بلاغت فارسی زده اند که آشفتگی-هایی در آن مشاهده می شود. این پژوهش با نگاهی به استعاره از آغاز تا کنون، به بررسی انتقادی دیدگاه های بلاغت دانان معاصر در حوزه استعاره می پردازد و با توجه به گستردگی موضوع، تقسیم-بندی های استعاره بر اساس ملائمات را مورد بررسی قرار می دهد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که تلاش های ادیبان فارسی در جهت بومی سازی فن استعاره در مجموع موفق نبوده است؛ چنانکه امروز، علی رغم کثرت کتاب های بلاغی فارسی، هیچ کتاب جامع و درخوری در باب علم بلاغت و فن استعاره وجود ندارد! زیرا ادیبان فارسی در نگارش آثار خود، بسیاری از نکات وظرایفِ موجود در امهات کتب بلاغی عربی را نادیده گرفته و یا در خصوص آن دچار بدفهمی شده اند. و به همین سبب در تقسیم بندی انواع استعاره اشتباهاتی فاحش داشته اند. از سویی، آنان در تحلیل شاهد مثال ها و نمونه های عربی ماخوذ از قرآن و ادبیات عرب نیز دچار لغزش شدند ودر نتیجه در جایگزین سازی شاهد مثال هایِ فارسی به جای نمونه های عربی نیز راه خطا پیمودند. شایان ذکر است خطاهای موجود در کتب بلاغی، با وجود گستردگی و فراوانی به آسانی و با اندکی دقت در کتب بلاغت عربی مرجع قابل حل است.
پسوندهای تحبیبی فارسی در دوره اسلامی(5)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربردی متفاوت از واژه عجب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۶
135-144
حوزههای تخصصی:
تطبیق سوررئالیسم غربی و مؤلّفه های مشابه در اشعار نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم، مکتبی است که در فرانسه و قرن بیستم پدید آمده است. هرچند این مکتب در اروپا مطرح شد، بارقه هایی از اندیشه این مکتب را می توان در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی نیز جست و جو و بازیابی کرد. گاه بین مؤلّفه های سوررئال این آثار و سوررئال غرب، تشابه های عمیقی دیده می شود که حکایت از اصالت این مکتب در آثار ایرانی از گذشته تا کنون دارد. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی ، به کنکاش در اشعار نادرپور پرداخته و جلوه های سوررئالیستی آن را با مؤلّفه های غربی تطبیق داده است. نتیجه بدست آمده، نشان می دهد، هرچند نادرپور شاعر سوررئالیست نیست، امّا مؤلّفه های سوررئالیستی در اشعار او نمود پررنگی دارد. عدم هراس از مرگ، ایجاد تصاویر نامفهوم و عجیب، بکارگیری تصاویر سوررئال و بسامد فراوان حسّ-آمیزی و تشخیص نمونه هایی از عناصر سوررئالیستی در شعر نادرپور است که قابل تطبیق با مؤلّفه های غربی سوررئالیستی است.
عوامل انسجام واژگانی در شعر نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسی ساختگرا تنها جمله و روابط بین اجزای آن بررسی می شود. در این رویکرد زبان پدیده ای ذهنی و درون فردی است. در مقابل، گروهی دیگر زبان را پدیده ای اجتماعی و ابزاری جهت ایجاد ارتباط می دانند که بر اساس آن ضرورت بررسی متن و رابطه ی زبان با موقعیت اجتماعی مطرح می شود که خود زمینه ساز پیدایش رویکرد « زبان شناسی متن» بوده است. ویژگی اساسی متن، توالی و پیوستگی اجزای آن است که «انسجام» نام دارد. هلیدی عوامل انسجام بخش متن را شامل عوامل واژگانی و نحوی دانسته است. انسجام واژگانی به دو روش تکرار و باهم آیی صورت می گیرد که خود انواع مختلفی دارد. بسیاری از فنون لفظی بدیع از انواع تکرارند. همچنین برخی از فنون معنوی در شمار انواع باهم آیی قرار می گیرند که می توانند در انسجام متن نقش مؤثری را ایفا کنند. بر این اساس می توان کارکرد فنون بدیعی را علاوه بر تحسین و زیبایی، انسجام بخشی به متن نیز دانست که در شعر نو ظهور و بروز بیشتری یافته است. در این مقاله فنون بدیعی در شعر نو از این دیدگاه بررسی شده است
سبک شناسی لایه ای غزلیات سلمان ساوجی (لایه های نحوی و واژگانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای، شیوه ای از سبک شناسی معاصر است که آثار را به شیوه درون متنی و بر اساس لایه های بوجودآورنده(واژگانی، آوایی، نحویی، بلاغی و ایدئولوژیک) بررسی و تحلیل می کند. با بهره گیری از سبک شناسی لایه ای می توان به ویژگی های سبک فردی، اندیشه ها و ایدئولوژی حاکم بر متن شاعر یا نویسنده دست یافت. پرسش اصلی پژوهش این است که چگونه می توان ویژگی های سبکی یک اثر را با بهره گیری از سبک شناسی لایه ای بررسی و مشخص کرد. بر این اساس غزلیات سلمان ساوجی در لایه های نحوی و واژگانی با رویکردی آماری- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت.پس از تحلیل و بررسی از ویژگی های سبک فردی سلمان ساوجی در لایه واژگانی، بسامد واژگان حسی، شکوهمند (فاخر و غیر عامیانه) با رمزگان ساختاری قابل ذکر است، از ویژگی سبکی لایه نحوی می توان به جابه جایی از نحو معیار، تأکید بر فعل و متمم فعل، به عنوان ادوات آن، اشاره کرد که به شکل گیری سبک پیوسته و فعال نحوی منجر شده است.
آیرونی و کنایه های طنزآمیز در رمان پرنده من نوشته فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیرونی یکی از صورت های بلاغیِ روایت محسوب می شود که مشخصه اصلی آن برخورداری از منطقِ دو پهلوست. تجلی این دوگانگی در زبان عموماً از طریق شیوه ها و شگردهای بیانی نظیر: نقیضه سازی، طنز، طعنه، کنایه، تهکم، وارونه گویی و ... صورت می گیرد. مقاله حاضر به بررسی آیرونی در یکی از مهم ترین رمان های فریبا وفی پرداخته است و تلاش کرده از این تلقّی که آیرونی صرفاً ابزاری بیانی است، فراتر رود و چگونگیِ پیوند میان نگرش و زبان آیرونیک در اثر مذکور را تبیین نماید. در واقع، نگرش آیرونیک بیانگر شکل ویژه ای از مواجهه با واقعیت است و به نویسنده امکان می دهد از موضعی فرادست به مسائل و امور پیچیده ی زندگی بنگرد و زوایای پنهان وضعیت، شخصیت ها و رویدادها را با زبانی کنایی و بازی گوشانه بازتاب دهد. توجهِ توأمان به نگرش و زبان آیرونیک در رمان پرنده من نشان می دهد که همه ی صور زبانیِ آیرونیک و کنایه های طنزآمیز ریشه در نحوه نگاه و نگرش این نویسنده دارد. رئالیسم در این اثر به واسطه نگرش آیرونیک، از ثبت ساده ی واقعیت سرباز می زند و با معطوف شدن عنصر خاطره در گذشته ی راوی، حقیقت درونی اش و واکاوی ذهنیت شخصیت ها، درک تازه ای در مواجهه با زمان را مطرح می کند. در پس زمینه ی همین نگاه آیرونیک است که دقیق ترین کلمه ها و مشخص ترین عبارات «مسأله دار» می شوند و به درون زبان کنایی، طنزهای چندوجهی و معانی لغزنده درمی غلتند.
کارکرد «مسند» در معناپروری و بلاغت افزایی کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پرداختن به فرم در پژوهش های ادبی اگرچه به نتایجی درخور توجّه منجر شده، در مواردی ارزش درون متنی آثار را تحت تأثیر قرار داده است. دستور ساختاری که تکیه روی جنبه عینی و ملموس زبان دارد و در نهایت به شناخت اجزای واژه ها، گروه ها و جمله ها می انجامد، به تاثیرگذاری نقش دستور در القای معانی جدید و بلاغت افزایی کلام بی توجّه است. یکی از مهم ترین حالاتی که واژه در جمله می پذیرد، مسند است. در زبان فارسی مسند از عناصر اصلی جمله های اسنادی محسوب می شود که در اصل به لحاظ هویّت دستوری، صفت است. در این پژوهش جایگاه «مسند» و نقش آن در بیان پیوند اندیشه و سبک بررسی می شود. به همین دلیل، این پژوهش که به گونه ای معناشناسی نقش مکمّلی مسند است، به دریافت های جدیدی از متن کمک می کند. حاصل این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام می شود، نشان می دهد تمام واژه ها و گروه هایی که در جایگاه مسند قرار می گیرند، در واقع مفهوم صفتی دارند و به گونه ای باید آن ها را صفت به شمار آورد و از طرف دیگر همین قابلیّت، عاملی مهم در بلاغت افزایی و معناپروری کلام است. دریافت ظرفیّت های جمله های اسنادی، زمینه های ورود مخاطب را به قلمرو معانی نو فراهم می سازد
هال و هالگاه و گونه های آن در متون فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۶
125-134
حوزههای تخصصی:
ویژگی های زبانی قرآن مترجم 2003(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۵
207-218
حوزههای تخصصی:
رابطه قواعد بصری و دستور زبانی در تولید تصویر با تکیه بر شعر «در شب های سرد زمستانی» نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعر تمامی محرکات را در شعر خود با استفاده از وزن، گزینش واژه ها، استعارات، لحن بیان، آرایه های صوتی و ... عرضه می کند؛ بنابراین با تقطیع هر شعر و تقابل عناصر اصلی شعر با کارکردهای تصویر می توان به ریشه یابی و شناخت بهتر رابطه ی متن و تصویر دست یافت. نحوه ی فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است می تواند انواع قواعد نحوی را تولید نماید؛ بنابراین انواع عوامل شامل انگیزه، ترس، تأکید و ... باعث جابه جایی جایگاه کلمات و تولید انواع آرایه ی بیانی و کلامی می شود که این نیز به نوبه ی خود منطق های تصویری مختلفی را به وجود می آورد. شعر «در شب سرد زمستانی» نیمایوشیج از تصویر سینمایی بهره می گیرد، چراکه ضمن حرکت از نقطه ی آغاز به همان نقطه بازمی گردد و دارای غنای تصویری به جهت بهره گیری از معنای ثانویه ی کلمات است. این شعر با تصویری مستقل و همچنین محدود به جهت دامنه ی واژگان، با بهره گیری طرز سمبولیسم، با ایجاد تجسم در جهت اثبات با کانون قرار دادن مفاهیم شب و زمستان، با کارکرد اجتماعی شعر همراه و منطبق است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، شب و زمستان به عنوان تصویر مرکزی، در کانون قرار دارد که با استفاده از تشبیه بلیغ و مرسل و همچنین با بهره از نمادپردازی، تصاویر شعری خلق شده اند. لحن این تصویر بر اساس موسیقی شعر که بر وزن بحر رمل است، لحنی خطابی دارد و همچون یک بیانیه ی انتقادی، هم به نقد جامعه و هم به دعوت آن ها برای پیوستن به شاعر می پردازد.