دو اثر برجسته طنز در ادبیات امروز تاجیکی و ایران بچکا ییرژی درباره طنز، چه به عنوان هنری در نمایش واقعیت و چه به عنوان شیوه ای که در انواع ادبی گوناگون به کار می رود، فراوان نوشته شده است. کار با تلاش هایی برای تجزیه و تحلیل عمیق شروع می شود، با عباراتی که ستایش طنز را به عنوان برنده ترین و قوی ترین سلاح علیه تمامی جنبه های غلط جامعه انسانی و زندگی به اوج می رساند و به این تردید ختم می شود که بتوان آن را اصلا بخشی از ادبیات شمرد، با نقد این واقعیت که طنز نمی تواند از پوسته تعلیمی و بلاغی خود خارج شود. عمر اثر هجایی کوتاه تلقی می شود، چون مسبوق به واقعیاتی است که ما را قادر می سازد اشارات گوناگون و کیفیت و عمق معانی آن را درک کنیم. اما، در کل، به عنوان یکی از بخش های مهم ادبیات ارزیابی می شود. جز این نمی توانست باشد، چون در آن صورت آثار نویسندگان بزرگی مانند مولیر، سویفت، سروانتس، گوگول، برنارد شاو، هاچک و بسیاری دیگر را می بایست به کنار نهیم. آرمان های زندگی، اگر در اثری هجایی به کمال تصویر شده باشند، همان گونه که آثار ادبی هجایی نویسان ثابت می کنند، ارزش پایدار دارند و قوت هنری آنها را در هر زمانی احساس می کنیم.
طنز، از موضوعات پررنگ و ملموس رباعیات باباافضل کاشانی است. باباافضل، با بیانی نرم و آرام و با پرهیز از گستاخی و گزندگی زبان، طنزهایی شیوا آفریده و آن ها را در لفافة ابریشمین اشعار خویش پنهان ساخته است.شاعر در آفرینش طنز، از انواع آرایه های ادبی به ویژه از بازی های زبانی، پارادوکس، تکرار و جناس بهره جسته است. وی در ساخت طنز، از ضرب المثل استفاده کرده و خود نیز طنزهایی سروده که برخی، به صورت ضرب المثل بر زبان مردم جاری است.باباافضل در اغلب طنزهای خود، از آموزه های قرآن کریم بهره برده و پیام های ارزندة قرآنی را در قالب طنزهای گوناگون بیان کرده است. می توان اغلب رباعیات باباافضل را ترجمه ای آزاد و طنزگونه از قرآن مجید، در راستای ابلاغ فرامین الهی، دانست.در این مقاله، طنزهای باباافضل به شش دستة کلی تقسیم شده است: ۱. طنز ادبی؛ ۲. طنز اجتماعی؛ 3. طنز تاریخی؛ 4. طنز حکمی؛ 5. طنز دینی و عرفانی؛ 6. طنز فلسفی.بیشترین دغدغة شعری باباافضل که زمینه ساز طنزهای دلکش وی بوده، مفاهیم دینی و عرفانی است. پس از آن، طنزهای اجتماعی بسامد بالایی دارد.نوک پیکان انتقاد باباافضل بیش از همه به سمت دوگروه از مردم است: ۱. صوفی نمایان ناپاک و نفس پرستان زاهدنما؛ ۲. سرگشتگان و راه گم کردگان وادی حق شناسی.
بحث درباره ریشههای تاریخی طنز بحثی مفصل است که در این مقال نمیگنجد. همانطور که میدانیم طنز و لطیفه تنها در شعرهای شاعران هجاگو خلاصه نمیشود. گفته های آزاد مردانی که به نوکری صاحبان قدرت دل نسپردند و با سخنان نیشدار خود برآنان شوریدند،خود تاریخ مفصلی دارد. رفتار و سخنان طنزآمیز دلقکان نیز در تاریخ طنز و لطیفهگویی یدطولایی دارد. مادراین مجموعه به گوشههایی از شرح زندگانی آنان و نمونه طنزهایی که گفتهاند، میپردازیم.