فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۴۴۲ مورد.
درنگی بر چند گونة هم سنگ ؛کارنامه و شهر آشوب ؛ اشعار صنفی و شهرانگیز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارنامه،شهرآشوب ، اشعار صنفی و شهرانگیز عناوینی هستند که در منابع بنا به بعضی هم ریشگی ها و همانندی هایشان، به جای هم یا در کنار هم مورد اشاره قرار گرفته اند. با این همه، این آثار آن قدر تفاوت های ظریف و متنوع دارند که می توان آن ها را چهار گونة جداگانه به شمار آورد .البته از کارنامه با توجه به نمونه های بسیار اندک و گاه ناقص، کمتر می توان یک گونة کامل را انتظار کشید؛چنان که در عمل هم کارنامه سرانجام عرصه را به شهرآشوب سپرده است. هم چنین است اشعار صنفی که در آن حرفه ها با نگاه شاعرانه و پیشه ور در مقام معشوق توصیف شده ؛ ولی بعدها در گونة شهرانگیز وارد شده و از صورت اشعار پراکنده ،بعضاً به آثاری مبسوط و منسجم تبدیل شده است. شناخت ویژگی های ظریف این انواع مستلزم دقت بسیار است و بواقع همین بی مبالاتی نسبت بدانهاست که باعث شده که از آغاز تا به امروز حتی از سوی اهل فن با یکدگر تخلیط شوند .با این همه باید گفت که در همان زمان شیوعشان هم، از سوی عموم ادبا و شعرا چندان معیارمند نبوده؛ خاصه آن که در این میان، گرفتار بعضی از اشتباهات و یا ابداعات فردی هم شده ، تفنناتی که در پی خود جعل اصطلاح نیز به همراه داشته، و عناوینی چون عالم آشوب،جهان آشوب،دهرآشوب ،عالم کوب و امثال آن ها گواه این ادعایند.تحقیق حاضر برای نخستین بار با اتکا به برخی معاییر گونه شناسی و نیز توسل به منابع اصلی، سعی در شناخت و بازنمود این گونه های ادبی هم سنگ و نزدیک به یکدیگر دارد.
مطایبات عبید زاکانی
حوزههای تخصصی:
دو اثر برجسته طنز در ادبیات امروز تاجیکی و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو اثر برجسته طنز در ادبیات امروز تاجیکی و ایران بچکا ییرژی درباره طنز، چه به عنوان هنری در نمایش واقعیت و چه به عنوان شیوه ای که در انواع ادبی گوناگون به کار می رود، فراوان نوشته شده است. کار با تلاش هایی برای تجزیه و تحلیل عمیق شروع می شود، با عباراتی که ستایش طنز را به عنوان برنده ترین و قوی ترین سلاح علیه تمامی جنبه های غلط جامعه انسانی و زندگی به اوج می رساند و به این تردید ختم می شود که بتوان آن را اصلا بخشی از ادبیات شمرد، با نقد این واقعیت که طنز نمی تواند از پوسته تعلیمی و بلاغی خود خارج شود. عمر اثر هجایی کوتاه تلقی می شود، چون مسبوق به واقعیاتی است که ما را قادر می سازد اشارات گوناگون و کیفیت و عمق معانی آن را درک کنیم. اما، در کل، به عنوان یکی از بخش های مهم ادبیات ارزیابی می شود. جز این نمی توانست باشد، چون در آن صورت آثار نویسندگان بزرگی مانند مولیر، سویفت، سروانتس، گوگول، برنارد شاو، هاچک و بسیاری دیگر را می بایست به کنار نهیم. آرمان های زندگی، اگر در اثری هجایی به کمال تصویر شده باشند، همان گونه که آثار ادبی هجایی نویسان ثابت می کنند، ارزش پایدار دارند و قوت هنری آنها را در هر زمانی احساس می کنیم.
بررسی عناصر طنزآمیز در کلام سعدی و ذکر پارهای از نکات روانشناسی
حوزههای تخصصی:
فالنامه بروج (قسمت دوم)
حوزههای تخصصی:
شکل دگر خندیدن
منبع:
الفبا سال ۱۳۵۶ جلد ششم
حوزههای تخصصی:
حماسه مضحک
طنز: مرثیه برای رب دوشامبر کهنه ام (دنی دیدرو)
حوزههای تخصصی:
بحثی در «طنز شعر» و «شعر طنز» سنگی در گلوی من است
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۹ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
طنز سیاسی اجتماعی
حوزههای تخصصی:
بحث درباره ریشههای تاریخی طنز بحثی مفصل است که در این مقال نمیگنجد. همانطور که میدانیم طنز و لطیفه تنها در شعرهای شاعران هجاگو خلاصه نمیشود. گفته های آزاد مردانی که به نوکری صاحبان قدرت دل نسپردند و با سخنان نیشدار خود برآنان شوریدند،خود تاریخ مفصلی دارد. رفتار و سخنان طنزآمیز دلقکان نیز در تاریخ طنز و لطیفهگویی یدطولایی دارد. مادراین مجموعه به گوشههایی از شرح زندگانی آنان و نمونه طنزهایی که گفتهاند، میپردازیم.
لطیفه های ثعالبی
حوزههای تخصصی:
هم سویی آموزه های قرآنی و طنزهای باباافضل کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز، از موضوعات پررنگ و ملموس رباعیات باباافضل کاشانی است. باباافضل، با بیانی نرم و آرام و با پرهیز از گستاخی و گزندگی زبان، طنزهایی شیوا آفریده و آن ها را در لفافة ابریشمین اشعار خویش پنهان ساخته است.شاعر در آفرینش طنز، از انواع آرایه های ادبی به ویژه از بازی های زبانی، پارادوکس، تکرار و جناس بهره جسته است. وی در ساخت طنز، از ضرب المثل استفاده کرده و خود نیز طنزهایی سروده که برخی، به صورت ضرب المثل بر زبان مردم جاری است.باباافضل در اغلب طنزهای خود، از آموزه های قرآن کریم بهره برده و پیام های ارزندة قرآنی را در قالب طنزهای گوناگون بیان کرده است. می توان اغلب رباعیات باباافضل را ترجمه ای آزاد و طنزگونه از قرآن مجید، در راستای ابلاغ فرامین الهی، دانست.در این مقاله، طنزهای باباافضل به شش دستة کلی تقسیم شده است: ۱. طنز ادبی؛ ۲. طنز اجتماعی؛ 3. طنز تاریخی؛ 4. طنز حکمی؛ 5. طنز دینی و عرفانی؛ 6. طنز فلسفی.بیشترین دغدغة شعری باباافضل که زمینه ساز طنزهای دلکش وی بوده، مفاهیم دینی و عرفانی است. پس از آن، طنزهای اجتماعی بسامد بالایی دارد.نوک پیکان انتقاد باباافضل بیش از همه به سمت دوگروه از مردم است: ۱. صوفی نمایان ناپاک و نفس پرستان زاهدنما؛ ۲. سرگشتگان و راه گم کردگان وادی حق شناسی.
نامه داستان
طنز و روان شناسی
حوزههای تخصصی:
استدراک بر «آیا فرهنگ شیرازی طنز می پرداخت؟»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقتی از اوقات، شدت فقر و کمال عسرت مقتضی شد که عریضه ای به دربار معدلت مدار معدلت آثار حضرت ضل اللهی - روح العالمین فداه - عرض کنم. نسخه فهرست را در این نامه برنگارم، که کمال فضل و بلاغت من خوانندگان را معلوم شود. صورت فهرست: عرضه داشت کمترین بندگان و بدترین مردگان و زندگان، حاسد علما، فاسد قدما، کاسد مساجد، یادگار والد ماجد، عمده العلما، فضله الفضلا، مضل المومنین، مخل المسلمین، صاحب ریش سفید، هاشم بن المفید - تحرسه اله عن غفرانه و تغمده بلهبات نیرانه - آنکه این داعی از زمان صباوت و سادگی تا اوان غباوت و افتادگی پیوسته به تحصیل علوم میلی بغایت داشتم و دقیقه ای از عمر خود مهمل نگذاشتم و با سعی جمیل در زمان قلیل علوم بسیار بیاموختم و خزاین هنر بیندوختم چنانچه در سن بیست سالگی - بعون اله تعالی - تمام هجی را از حفظ کردم و در این مرحله از اطفال دبستان بلکه از اغیال شبستان گوی سبقت بر بودم. آنگاه به علوم دیگر پرداختم. پس سال ها زحمت کشیدم تا از صرف حرفی نیافتم به سوی نحو شتافتم. چندی در خدمت قطب الاقطاب نصیر مومن خان رنج بیهوده بردم تا جمیع مطالب نحو از خاطرم محو شد. منطق را در خدمت ابوالبهایم قاید زکی دشتیانی بورزیدم و نفهمیدم و، در علم معانی، تشریح الافلاک شیخ چنگیز را در خدمت فخر المحققین و ذخر المدققین جمال بهارلو خواندم. یک دوره اصول خارج را در خدمت شیخ الاسلام کمارج ولی خان ممسنی حاضر شدم. فقه استدلالی را از مصاحبت ابوالمعالی حق نظر ارمنی تکمیل دادم. علم موسیقی را از منصور دوانیقی فرا گرفتم. کتاب مجسطی را در خدمت زال خان خشتی مباحثه کردم. شرح لمعه را از بالیوز مسقط اصغا نمودم. کشکول حمداله مستوفی را در خدمت آقا یور قلی رامجردی خواندم تا طبیبی حاذق شدم . هراکلوس شیخ اشکبوس را در خدمت حسین خان سگچران دیدم تا در علم ریاضی از استادان ماضی گذراندم. جفر را در خدمت ضابط خفر آموختم. و ادب را از حاجی بسطام عرب فرا گرفتم. از علم سلوک مفوک شدم، و در علم اکر پکر ماندم. در علم اخلاق از زمره فساق شدم و درعلم حکمت اشراق از اهل رستاق محسوب شدم تا اینکه - بعون اله - در هر فنی یک فن و در هر انجمنی سنگ یک من.