فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ظاهر کلام اشعریان و عارفان دربارة فاعلیت حق تعالی و اینکه در هستی مؤثری جز او نیست، بسیار به هم نزدیک است، اما اشعریان به وجود مستقل برای اشیا باور دارند، گرچه تأثیر آنها را نفی می کنند، در حالی که عارفان برای اشیا وجودی قائل نیستند، چه رسد به اینکه آنها را تأثیرگذار بدانند. از نظر مولوی، کمال انسان، فانی شدن در حق است، یعنی اینکه انسان با تمام وجود درک کند که همه هستی اش و هر آنچه دارد، به تمامی از خداست. در این مقام، تمام تعیّنات رفع می شود، کثرات نابود می شوند و انسان فیض را از مبدأ فیاض، بدون هیچ واسطه ای، می بیند. با وجود این، مولوی نظام عالم را براساس علیت می داند زیرا هر شیئی از اشیای عالم، اسمی از اسماء الهی است یعنی در عالم جز اسماء الهی، چیزی وجود ندارد تا اثر داشته باشد. به عنوان نمونه سوزاندن اثری است که هم می توان به آتش نسبت داد و هم به خداوند، در واقع آتش جلوه ای از جلوه های حق است و به امرِ حق می سوزاند. از نظر مولوی، دیدة مردم عادی، سبب بین است و این عالم چنین اقتضایی دارد، اما سرایندة مثنوی که خود دیدة سبب سوراخ کن دارد، برای تعلیم سالکان به تکرار از سبب سوزی خداوند سخن گفته است.
نگاهی اجمالی به شعر و اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
نقد ریخت شناختی حکایتهای کشف المحجوب و تذکره الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل ریخت شناختی به روش ولادیمیر پراپ در حدود 200 حکایت عارفانه از دو کتاب ارزشمند کشف المحجوب و تذکره الاولیا مشخص کرد که در خویشکاری خاص عارفانه ها، که کرامت در جایگاه برجسته و نقطه عطف داستان واقع است، تابع معنای دامنه بیشتری نسبت به گونه های دیگر (عامیانه ها، عاشقانه ها و ...) دارد. با وجود اینکه تعداد نقش ویژه ها محدود است از گوناگونی بسیاری برخوردار است. تنها عامل همسانی در چنین آرایشهای کوچک مقیاس با رنگهای متنوع، جایگاه نقش ویژه هاست؛ همچون قرار گرفتن کدهای رمز در محلهای ویژه در راستای همخوانی با نقطه عطف داستان در این تحقیق، سه حوزه کنش، مشخص شد و تعداد خویشکاریها به 11 رسید که بعضی با آنچه در عامیانه ها وجود دارد، همسان، و بعضی دیگر جدید و خاص عارفانه هاست.
نماد پرندگان در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی نمادهای پرندگان در مثنوی مولانا با روش کتابخانه ای نوشته شده است. نگارنده پس از استخراج تمام کاربردهای پرندگان با استفاده از روش تحلیل محتوا به طبقه بندی، توصیف و بیان معانی نمادین آنها پرداخته است. بر اساس یافته های این گفتار در مثنوی از 30 پرنده با نام و صدها پرنده بی نام سخن به میان آمده که گوشه ای از نمادپردازی مولانا را تشکیل داده است. یکی از نتایج مهم این بررسی این است که پرندگان در تحلیل نهایی خود، نمادی از سر گذشت روح انسان در قفس تن و دنیای مادی را بازگو می کنند.
معانی و مفاهیم نمادین پرندگن با ویژگیهای طبیعی آنها پیوندی ناگسستنی دارد. افزون بر آن، آموزه های دینی، فرهنگی و نیز اساطیری که در طول زمان در اطراف هر یک از آنها شکل گرفته است در مفاهیم ویژه ای که مولانا از آنها ارایه می کند، نقش و تاثیر فوق العاده ای دارد. در مجموع می توان گفت پاره ای از برداشتهای مولانا از پرندگان کاملا ابداعی و بی سابقه است و برخی دیگر در سنتهای فرهنگی ریشه دارد. شکل گیری مفاهیم نمادین پرندگان در مثنوی از یک سو از جهان بینی خاص مولانا سرچشمه گرفته و از سوی دیگر، ناشی از برداشتهای شخصی و قریحه توانای اوست.
سلوک در طریق «سلامت نفس» با گام های مولانا
حوزههای تخصصی:
پیمودن طریق «سلامت نفس» با گام های مولانا از آن روی لذت بخش است که او را راه دانی کارآزموده می یابیم. پیری که می داند چگونه مخاطب را با جهان درونش آشنا و به سوی کمال ترغیب و هدایت نماید.او ابتدا از مخاطب می خواهد که از آن چه کرده توبه نماید و ظاهر و باطن خویش را از آلایش ها بزداید تا مزاجش تبدیل یابد و از آن پس جهان را در آینه صاف درونش مشاهده نماید.بنابراین به نظر او انسان ِخواهان تحقق خویش باید دردمند، عاشق، جان گرای، معنی طلب و اندیشه ورز باشد و در عین حال فکرهای مزاحم را از خود براند.چنین انسانی دانشور و بصیر است و می کوشد علم خویش را در عمل بیازماید. برای ژرف نگری در خویش، خلوت می گزیند و سکوت را بر پرحرفی ترجیح می نهد. در عین پذیرش جبر و قضا، در تمام مسیرهای جبر برای خویش نقاط اختیار می شناسد. اهل مشورت و بلند همت است و تلاش می کند.لذات مادی را فدای لذات معنوی می کند و نهایتاً انسانی اخلاقی است و خود را به آهستگی ، صبر، تواضع، قناعت و رازداری می آراید.
نردبان سلوک
حوزههای تخصصی:
سخن نو درباره اندیشه کهن حماسه هایعرفانیو سفرنامه هایروحانیگفتن اگر چه محال نیست، بس دشوار مینماید، بویژه سخن گفتن از سنت دیرینه دیرپایحکایت پرواز و معراجِ روح آدمیبه سویجایگاه برینِ دیرین، چه به صورت داستان هایمعراج و چه در قالب حکایت هایتمثیلیرمزیپرواز مرغان روح. سخن از حکایت سفرنامه روح آدمیاست؛ یعنیمعراج. موضوع معراج نامه ها سفر است. مسافران معراج نامه ها، شارحان سفرنامه روح خویشند. آنان حکایتِ سفرِ خویش از عالم خاک به افلاک را بازگو میکنند. مسافران این سفر زائرانیهستند که پله هاینردبان سلوک را میپیمایند و موانع و منازل و افلاک را در مینوردند، تا به معرفت، حقیقت و زیارت حق نایل شوند. نقل سفرنامه هایروحانی معنویاگرچه با زبان معیار هنجار قابل بیان نیست، اما این مسافران محاکات اندوه خویش را در حیطه فرازمانی، در شرایط فرامکانیو با بیانیفرازبانیبازگو میکنند. همین ویژگیهایفراهنجار است که اصالت نو شدن این آثار را با پیشینه سنت، ریشه دار میگرداند و قرون متمادیتوجه شاعران و نویسندگان را به خود معطوف میدارد. این مقاله سعیدارد تا از میان آثار مکتوب موجود ادبیایران و جهان، پیش گامانیرا که به بیان سفر معنویخویش ـ معراج ـ پرداخته اند، برجسته ترین آن ها را بر شمارد. بویژه متعالیترین آن ها یعنیمعراج مقدس حضرت رسول (ص) که تاثیرگذارترین آن ها بر سایر معراج ها نیز بوده است، تا شیوه بیان هر یک را در معراج روحانی، عقلانیو انفسیآنان در طریق پیمودن مدارج نردبان سلوک، از زبان ایشان بازگوید.
«گسترش تصوف و عرفان در شبه قاره و زبان فارسی در سده هفتم به وسیله چشتیه»
حوزههای تخصصی:
این بحث که تصوف از کجا شروع شده، نویسندگانِ بسیار زیادی را به بحث کشانده است بهر حال نظرات گوناگون در این باره وجود دارد، اما آنچه مورد قبول همه است، در ابتدای مسئله صحابی بودنِ پیغمبر خدا بزرگ ترین فضیلت محسوب می شد و سپس کسانی که صحابه کرام را درک کردند آنها را «تابعین» گفتند؛ و افرادی که از تابعین فیض بردند، «تبع تابعین» معروف شدند. پس از آن کسانی که به امور دینی بیش از دیگران توجه کردند، آنها را «زهاد و عباد» می گفتند ولی به مرور زمان بدعت ها در امور دین راه یافتند و آنهایی که از بدعت ها دوری می جستند کلمه «صوفی» برای آنان مخصوص شد. در این رابطه ابوهاشم کوفی(م150هـ /767 م) اولین شخصی بود که به نام «صوفی» معروف شد. او در زهد و توکل و ورع و محبت یک مقام ویژه ای داشت. معاصر وی سفیان ثوری (م161 هـ/778 م) پس از ملاقات با وی گفت: «اگر ابوهاشم نبود من نمی توانستم از دقایق ریا و صفا آگاه شوم». این مقاله از ابتدا به مطالعه عرفان و تصوف پرداخته و سپس سلسله چشتیه را معرفی نموده و پیروان آن را در شبه قاره هند معرفی می نماید.
پیشینة فنون و صناعات ادبی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی پیشینة فنون و صناعات ادبی و مبتکران آن می پردازد، موضوعی که تا کنون تحقیق جامع و دقیقی دربارة آن نشده است. بررسی پیشینة فنون ادبی به بحث و تحقیق پیرامون صناعات کمک زیادی می کند و باعث درک عمیق دانش پژوهان در راستای درست تشخیص دادن زیبایی های سخن و بهبود بخشیدن کلام ادبی می گردد.
در واقع، هدف از بررسی سابقه صناعات ادبی، آشنایی دانش پژوهان با مبدعان و تحول و تطور آن است تا با مراجعه به منابع گوناگون و مطالعة پیشینة این صناعات، بتوان به چگونگی شکل گیری آنها و نکات ارزندة بلاغی پی برد.
مطالعه در این مقاله به روش اصیل (Original) انجام گرفته و جامعة آماری شامل صناعاتی است که با تحقیقات گسترده در مباحث بلاغی، مبدعان آنها معلوم شده است.
در این روش ابتدا کتب مهم بلاغی از آغاز تاکنون بررسی شده و سپس این آثار با یکدیگر تطبیق و صنایع ادبی استخراج گردیده است.
با بررسی صناعات مشخص می شود ابداعات دانشمندانی مانند ابن معتز، قدامة بن جعفر، ابوهلال عسکری، ابن رشیق قیروانی و ابن ابی الاصبع در بلاغت از دیگران بیشتر بوده است و سابقة صنایع ادبی با نام اولین مبدع آنها ذکر گردیده است.
بررسی معراج پیامبر اسلام(ص) در شعر فارسی (دورة مغول و تیموریان)
حوزههای تخصصی:
شاعران پارسی گوی پس از برکت یافتن سرزمین ایران با قدوم تمدن اسلامی، آن را با جان و دل پذیرفتند و به شعر فارسی رنگ و بویی الهی و معنوی بخشیدند. آنان افزون بر آمیختن شعر فارسی به ارزش های اسلامی، مدیحه های خود را به ثنای باری تعالی و مدح ستایش پیشوایان دینی، به ویژه پیامبر اسلام (ص)، آراستند. از جمله موضوعاتی که زمینة مدح پیامبر را در شعر فارسی فراهم آ ورد، سفر آسمانی آن حضرت از مسجد الحرام به مسجد الاقصی بود که «معراجیه» نامیده شد. هدف این نوشتار، بیانِ نمایی کلی از مفهوم معراج و بررسی مستندات مهم آن در شعر فارسی، به ویژه دورة مغول و تیموریان است.