فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
تاملی در اندیشه های عین القضات همدانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بر اهل ادب و عرفان پوشیده نیست که عین القضات یکی از کبار مشایخی متصوفه قرن ششم می باشد و دارای تالیفات گرانبها و بی نظیری است اگر آثار وی چنانکه آرزوی خودش بود به دیده انصاف مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد از اتهامات وارده مبرا می گردد و آنچه می گوید از قرآن و احادیث و گفتار عرفا مایه می گیرد. با این وجود سخنانش مجمل و محتمل معانی متعهد است و همین نکته باعث ریختن خونش می گردد.رساله شکوی الغریب مجموعه ارزشمندی است که بسیاری از حقایق و اعتقادات وی را آشکار می سازد و در حقیقت مشخص می نماید که اتهامات وارده بر وی چیزی نیست مگر دستاویزی برای قتل وی و با مرگ وی خاطره شهادت حلاج در اذهان زنده می شود.
بازتاب مفاهیم عرفانی واخلاقی درشعر هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برآنیم تا به بررسی جایگاه سخنان عارفانه ومفاهیم اخلاقی در اشعار هوشنگ ابتهاج (1306) بپردازیم.
انسان کامل ازنظر ابتهاج آن عاشقی است که به تعبیر او ایمان خلیلی دارد. از مرگ نمی هراسد و در بلای عشق وپیمانی که روز الست با او بسته اند، ثابت قدم وصبور باشد.
تجلی خداوند متعال در همه پدیده ها ودریافت اسم اعظم در هر موجودی، نکته ای است که در سخنان ابتهاج یافت می شود. این گفته نشان دهنده آن است که جهان را از دیدگاه عارفان و حکیمان مظهر اسماءالله بدانیم.
اهمیت دادن به دل وتهذیب آن از رذایل،قطع تعلقات نفسانی ودنیوی،دوری از خلق وخلوت گزینی برای دریافت تجلی خداوند متعال دردل، نکته درخور توجه دیگری است که ابتهاج بدان نظر داشته است.وی دل را بهترین مرید وراهنمای سالک در مسیر سلوک معرفی می کند و بر آن است که از طریق راز ونیاز واشک و آه، می توان دل را مصفا ساخت وبه دیدار دلدار راه یافت.
این بررسی با توجه به مجموعه آثارابتهاج تاپایان دفتر سیاه مشق (4 )انجام پذیرفته است.
فراهنجاری یا ناهنجاری های گفتمان صوفیانه و علل آن و داوری موافقان و مخالفان در این باره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فراهنجاری گفتاری یا شطح های صوفیانه از مهم ترین عوامل عرفان ستیزی در تصوف و عرفان اسلامی است. در این مقاله ابتدا به تعریف شطح و معرفی شطامان پرداخته شده و دلایل پیدایش این پدیده در تصوف و نیز نمونه هایی از شطح و طامات صوفیانه آمده است. آیا آن چه به عنوان شطح گفته می شد جهان بینی و باور گویندگان بود و یا در حالت غلیان و جذبه چنین دعاوی شگفتی بر زبان آنان جاری می شد. داوری حکیمان عارف و نیز متشرعان عرفان ستیز نیز در طی این نگارش آمده است.
سرچشمه عشق عرفانی در آثار ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق در آثار ابن سینا 427-370) ه) از یک سو تحت تاثیر آرا افلاطون 427-347) ق. م.) است و از سوی دیگر با دقت نظرهای وی کارکردهای معنایی و مفهومی جدیدی یافته است. ابن سینا در به کمال رساندن نظریه عشق نقش داشته است و آرا وی در باب عشق عرفانی بر عارفان ادوار بعد، تاثیر بسیار گذاشته است. مشهورترین آثار وی در این موضوع رساله فی ماهیه العشق و قسمتی از نمط هشتم کتاب الاشارات و التنبیهات است. در این مقاله با بررسی مفهوم و کارکرد عشق در آثار ابن سینا و تاثیرپذیری وی از افلاطون، همچنین استقلال رای ابن سینا، شباهت ها و تفاوت های کاربردهای عشق در آثار این دو بیان گردیده و مفهوم و کارکرد عشق در آثار متصوفه قبل از شیخ الرئیس و هم عصرانش و عرفا و متصوفه پس از وی به اجمال بررسی شده است. نتیجه سخن اینکه قبل از وی متصوفه و عرفا از پرداختن به بحث عشق عرفانی پرهیز داشتند، در حالی که شیخ الرییس با شجاعت و جسارت تمام به بیان عشق عرفانی پرداخته است.
نسبت میان عشق انسانی و عشق ربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق انسانی که در آموزه¬های صوفیه و نیز منتقدان آنها غالباً با تعبیر "عشق مجازی" ظاهر میشود، یکی از مواضع غامض و دشوار در عرفان اسلامی است. اهمیت روزبهان در این عرصه، از آنجاست که وی نه تنها از به کاربردن اصطلاح رایج "عشق مجازی" تعمداً امتناع و به¬جای آن از تعبیر "عشق انسانی" استفاده می¬کند، بلکه تجربة عشق انسانی را برای تحقق عشق ربانی اجتنابناپذیر میداند. آموزة روزبهان، بالطبع این پرسش را پیش میکشد که حیثیت معرفتشناختی عشق انسانی چیست که بدون تجربة آن، عشق ربانی رخ نمینماید. در این پژوهش، به منظور یافتن پاسخ، نخست نشان داده میشود که تحسین عشق انسانی در اندیشة عرفا در قالب پارادایم¬های گوناگون رخ داده است؛ سپس جایگاه عشق انسانی در منظومة عرفانی روزبهان مورد کاوش قرار گرفته و با شرح واژة کلیدی "تجلی" و تبیین فرایند "تأویل"، نوآوریهای روزبهان در این باب طرح و تحلیل گشته و وجوه تمایز اندیشة وی با عارفان دیگری که عشق مجازی را مقبول میداشته¬اند، تقریر شده است.
دیدگاه های عرفانی سنایی متاثر از غزالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اوایل قرن ششم هجری در تاریخ ادبیات ایران( بویژه در شعر فارسی) نقطه عطفی محسوب می شود. سنایی غزنوی، شاعری اندرزگو، شریعت مداری عرفان پسند با همه ابتکارات و نوآوری های ادبی از لحاظ اندیشه، در راس هرم تحولات ادبی قرار دارد. از طرف دیگر مهم ترین شخصیتی که در همین اوان، هم عصر و هم ولایتی سنایی، اندیشه آمیختگی دین و عرفان را بنیان نهاد و در تکامل اندیشه سنایی، تاثیر شگفت انگیزی گذاشت «امام ابو حامد محمد غزالی» است. این مکتوب، سیری در اندیشه های عرفانی غزالی و سنایی با تاکید بر خلاصه اندیشه های غزالی در اثر «اربعین فی اصول الدین» و «حدیقه الحقیقه» سنایی است. اندیشه ای که بر گرفته از قرآن و شریعت اسلامی آراسته به رنگ و دیبای عرفانی است. با توجه به محدودیت تحقیق تنها چند ویژگی مهم عرفانی - که سنایی برای سالک خود توصیه می کند- بررسی شده است.
مجلس گویی و شیوه های آن براساس مجالس سبعه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجلس گویی از شیوه های کهن تعلیم و تبلیغ موضوعات دینی و عرفانی در میان مردم عامه است. متصوفه نیز این شیوه را در خانقاه ها به کار می بسته اند. از آن جا که بسیاری از صوفیان بزرگ اهل وعظ و منبر بوده و کتاب هایی نیز تالیف کرده اند، بی شک این شیوه در تدوین آثارشان تاثیر داشته است. در این مقاله، شیوه مجلس گویی در مجالس سبعه مولوی بررسی شده است. خطابی بودن نثر، به کار بردن شیوه گفتگو، ترجمه آیات و احادیث، آوردن دعا و مناجات در جای هایی از سخن، استناد به داستان و حکایت و مثال و تمثیل در توضیح و تبیین مطلب، استناد به شعر، توصیف صحنه ها و حالات به شیوه داستان نویسان و استفاده از سجع از ویژگی های مجالس است. آن چه مطالب را در مجالس به هم پیوند می دهد، اصل تداعی ذهنی است. در مجالس مولوی از شیوه های بلاغی مانند تکرار و تاکید و پرسش و امثال آ ن ها نیز در القای مطلب به مخاطب استفاده شده است. به کار بستن بیشتر شیوه های مذکور براساس رعایت مقتضای حال است
کیمیای شمس
شکوه سیاوش در آیینه عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاوش یکی از محبوب ترین و مظلوم ترین قهرمانان شاهنامه است که در این داستان نقش یک قربانی بی گناه و مقدس را بازی می کند. داستان سیاوش در زمره داستان های پهلوانی و عارفانه شاهنامه است که در آن، پهلوانی و عرفان به سختی با یکدیگر در آمیخته اند. سیاوش در مسیرِ داستان، سیر و سلوکی عارفانه دارد، یعنی همان رسیدن از مرحله طلب تا فنا که در حقیقت عبارت است از نجات نفس انسانی و امیال بشری. بنابراین، چهره او سیمای یک سالک واصل است و مجموعه کراماتش مانند گذشتن از آتش و پیشگویی های او درباره اتفاقات پس از مرگش که چهارده سال بعد محقق می شود، قداست سیاوش را تا سرحد پیامبرگونه بودن بالا می برد. این داستان که در حقیقت نمایشی بس تلخ از مظلومیت سیاوش است، در ذهن خواننده خود از سیاوش الگویی پهلوانی، دینی و عرفانی می سازد و خوی و خصلت او در این داستان، تصویری از انسان کامل را به یاد آدمی می آورد.
عرفان در متن زندگی
درنگی در فیه مافیه مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد مولوی بیش از هفت قرن است که دلهای زیادی را به دام سخن خویش گرفتار کرده است. او دریایی است که گمشدگان ساحل دریا می توانند آنچه در کون و مکان گم کرده اند در آن بیابند.این حقیر با مطالعه مثنوی و آثار دیگر مولانا از جمله فیه مافیه دریافتم که خیلی از مطالب مثنوی در فیه مافیه با زبان و عباراتی دیگر بیان شده است. لیکن به جز چاپ کتاب توسط مرحوم فروزانفر و توضیحات ایشان کار جدی دیگری صورت نگرفته است. البته کار مرحوم فروزانفر در جای خود مغتنم و ارزشمند است لیکن بیشتر به مقایسه مطالب کتاب با مثنوی و بیان مسایل تاریخی کتاب پرداخته شده که گاهی مطالب تاریخی از نظر زمانی مورد شک است و گاهی نیز به توضیح بعضی از لغات کتاب پرداخته شده است.در این مقاله خلاصه ای از آن تحقیق و بررسی، آن هم در بعضی از جهات که مقدور است خدمت خوانندگان تقدیم می گردد.
ارادت در تصوف و پیرمریدی
مولانا و حافظ؛ دو همدل یا دو همزبان؟
حوزههای تخصصی:
در این نوشته کوشیده ام پاسخی برای این سؤال پیدا کنم که: آیا در شعر حافظ هیچ نشانه ای دال بر اثرپذیری حافظ از شعر مولانا هست یا نه؟ در انجام این کار، خود را به دو دلیل ناگزیر از تفکیک حساب محتوای شعر این دو شاعر از حسابِ صورت آن یافته ام: یکی به دلیل سرشتِ تغییرگریز و ایستای معانی و مضامین در هر فرهنگ سنتی از جمله در فرهنگ ایران؛ و دیگری به دلیل ضرورت بهره گیری از دو پایگاه نظری متفاوت (یعنی نظریه بینامتنیت و نظریه استعاره و مجازِ مرسل)، به ترتیب، برای تحلیل محتوای شعر و تحلیل صورت آن. حاصل کوشش من این بوده است که، به لحاظ محتوی، تنها می توان نشان داد که میان این دو شاعر نوعی همدلیِ معطوف به هم فرهنگی وجود دارد و، به لحاظ صورت، شعرِ این دو هیچ شباهتی با یکدیگر ندارد؛ چه، اولاً شعر مولانا شعری صورت شکن است؛ حال آن که شعر حافظ شعری است سخت صورتگرا؛ ثانیاً شعر مولانا شعر سلوک در راستای محور همنشینی است؛ حال آن که شعر حافظ شعر عروج در راستای محور جانشینی است؛ و ثالثاً حافظ، به شهادت شعر او، از مولانا بیش از آن مضمون و صورت در جهت بهینه سازی وام نگرفته که از شاعران دیگر مضمون و صورت وام گرفته است.