فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۲۱ تا ۵٬۶۴۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع مهم ادبی تمثیل است که همواره مورد توجه شاعران و سخنوران بوده است، زیرا اندیشه ها، هویت و فرهنگ ملت ها را بیان می کند. شاعران و نویسندگان از رویکرد تمثیلی حیوانات برای بیان اهداف خود بهره برده اند. وحشی بافقی با استفاده از تمثیل سعی در انتقال پیام به مخاطب دارد. هدف پژوهش این است که با دقت تمام به بررسی مصداق ها و جلوه های تمثیلی اسب در دیوان وحشی بافقی پرداخته شود. این مقاله به شیوه کتابخانه ای و از طریق فیش برداری به شیوه توصیفی – تحلیلی در دیوان وحشی بافقی صورت گرفته است و تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که اسب در دیوان وحشی بافقی چه نقش و جایگاه تمثیلی و نمادینی دارد؟ نتایج حاصل نشان می دهد شاعر به کمک واژه اسب، تمثیل به داستان عشق فرهاد و شیرین و خسرو و شیرین کرده است. علاوه برآن تمثیل به داستان عروج پیامبر عظیم الشان به عرش اعلی دارد.
نگاهی به تمثیل براساس گزاره های معقول و محسوس در اشعار فخرالدین عراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آنچه که شعر و نوشته یک هنرمند را از باقی شاعران و نویسندگان متمایز می کند و او را دارای سبک می نماید، تأکید بر نوع خاصّی از اصول بلاغت است. برای مثال شاعری چون حافظ؛ با ایهام های منحصربه-فرد خود شهره گشته و شاعری دیگر در به کار بردن تشبیه و استعاره و باقی ص ناعات ادبی. تمثیل یکی از مقوله های گسترده و پرکاربرد در اشعار شاعران دوره های مختلف است که در اکثر آثار انواع آن را م شاهده می کنیم. عراقی که یکی از شاعران بلندآوازه و صاحب سبک قرن هفتم هجری می باشد به مبحث تمثیل دیدی عمیق و ژرف داشته و از آن استفاده های منحصر به فردی در اشعارش داشته است. این مقاله با مطالعه کلّیات دیوان عراقی، سعی کرده تا تمثیل را ازطریق آوردن شاهد مثال تحلیل نماید. یافته های تحقیق نشان داده است که عراقی با بهره از آرایه های رایج عهد خود بیشترین بسامد و تنوّع مضامین و ساختار را در تمثیل داشته که ثابت می کند او در آوردن تمثیلات، علاوه بر حافظه و مطالعه، خلاقیت هم داشته؛ چراکه تنها تمثیلات مشهور را استفاده نکرده؛ بلکه تمثیلاتی خاص خود هم دارد که ازطریق گذاره های معقول و محسوس؛ پیوند شباهت، علت و اثبات دعوی را برقرار کرده است. با بررسی اشعار عراقی این حقیقت آشکار می شود که وی مانند بسیاری از شاعران عارف مسلک، بیشتر تمثیلاتش جنبه عرفانی و نظری دارد و به همین دلیل می توان وجه مشترکی بین شاعران عارف مثل: سنایی، مولوی، نظامی، عطار و حافظ با عراقی در مضامین عرفانی پیدا کرد.
جایگاه فرزند در منظومه فکریِ عبدالرّحمن جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
87 - 110
حوزههای تخصصی:
عبدالرّحمن جامی شاعر و نویسنده سده نهم هجری، شاعر پرتلاشی در حوزه ادبیات تعلیمی و اندرزی است. فرزندان و کودکان در این حوزه، اهمیت بسیاری دارند. در این پژوهش، آثار فارسیِ جامی به روش تحلیلی-توصیفی بررسی شد. جامی نکات مهمی هم در حوزه آموزش و هم در حوزه تربیت فرزندان بیان کرده است: مانند بهره از روش های بازی، نمایش، طنز، گفتگو در آموزش و یادگیری فرزندان، پاسخ گو بودن والدین در برابر مطالبات و قوانین وضع شده خود، اهمیّت عمل خودِ والدین در بیان اندرزها، توجه خاص به ادبیات کودک هر چند به اشاره در سده نهم هجری، مشورت کردن با فرزندان در امور مهم، قدرت انتقاد فرزندان از رفتارها و عقاید نادرست والدین و انتقادپذیریِ والدین، اقرار به وجود شکاف و فاصله فکری در عقاید و دیدگاه های والدین با فرزندان، کنترل فرزندان به موازات مستقل کردن تدریجیِ آنان، ایجاد محیط لذّت بخش برای فرزندان با بهره از طنز و حکایت و تمثیل، دل سوزیِ والدین و صمیمیّت با فرزندان یافته های پژوهش نشان دادکه نظریات جامی درباره تربیت فرزند، با روش های نوین آموزش فرزندان هماهنگی دارد و هم چنین شیوه تربیتیِ جامی بسیار نزدیک به شیوه تربیتیِ والدین مقتدر است؛ شیوه ای که بهترین نوع تربیت است و سازگار با برخی از نظریه های روان شناسان حوزه تربیتی.
تحلیل غیریت سازی در گفتمانِ زبان حماسی و نقش آن در هم بستگی ملّی(نمونه مورد بررسی: بانوگشسب نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
235 - 256
حوزههای تخصصی:
حماسه ها، با تکیه و تأکیدی که بر زبان، تاریخ، پیشینه فرهنگی و مرزهای جغرافیایی یک ملّت دارند، بیش از دیگر گونه های ادبی، با هویّت ملّی و هم بستگی و وفاق جمعی در پیوند هستند. آن چه موجب چنین هویّت سازی و وفاق هژمونیکی در حماسه ها می گردد ، کاربستِ زبان به گونه ای ویژه است؛ این بدان معناست که شاعر حماسه سرا در زبان حماسی، با تکیه بر غیریت سازی، از گفتمانی پویا بهره می برد و بدین گونه، برتری سیاسی اجتماعی مورد نظر خویش را ایجاد می کند. در پژوهش پیش روی، با روی کرد تحلیلی توصیفی به بررسی بانوگشسب نامه می پردازیم و هم زمان به ارائه نمونه هایی از منطق هم ارزی و منطق تفاوت در این اثر حماسی خواهیم پرداخت؛ مقولاتی که در نهایت، غیریت سازی را محقق می نمایند. ضمن بررسی بانوگشسب نامه با این روش به این نتیجه می رسیم که برایندِ این غیریت سازی حاکم بر گفتمان زبان حماسی، پررنگ شدن مرزهای فرهنگی و برجسته سازی هویّت ایرانی است؛ مقوله مفهومی که درک و بازشناختِ آن در دوره تقابل فرهنگی و سیاسی قدرت ها در راستای احیای هویّت ملّی و دست یابی به سعادت جمعیِ یک ملّت، ضروری است.
ساختار های تمثیلی و انواع آن در کلیله و دمنه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با عنوان ساختار های تمثیلی در کلیله و دمنه ، به تبیین این موضوع با محوریت نقش سازنده ی تشبیه در ساختار روایی حکایتهای تمثیلی و متن کلیله و دمنه پرداخته می شود . استفاده از تمثیل ، به عنوان ویژگی سبکی این کتاب شمرده میشود. محقق با بررسی متن کتاب کلیله و دمنه انواع تمثیل و ساخت های گوناگون آن ،که در خدمت تمثیل بوده اند را برشمرده است . این تحقیق با هدف برجسته سازی و مشخص کردن کاربرد تمثیل در کتاب کلیله و دمنه انجام شد و اهمیت آن در این است که تمثیل جایگاه ویژه ای در متن کتاب کلیله و دمنه دارد که در مقایسه با سایر صور خیال و عناصر ادبی کمتر مورد توجه بوده است . تصویر سازی و ایجاد هنر های زبانی که به خلق جملات بی مانند و ایجاد روابط خاص میان واژه ها می انجامد از این ویژگی هاست . در این پژوهش محقق دریافت ساخت های گوناگون از تمثیل و حکایت تمثیلی در این متن به چشم می خورد . چهار نوع ساختار تمثیلی درکتاب کلیه و دمنه می توان یافت. پس از بررسی و فیش برداری از منابع دست اول و کد گذاری فیش ها پژوهشگر به تحلیل داده ها اقدام خواهد کرد . این پژوهش به شیوه ی توصیفی و تحلیلی انجام شده است .
تحلیل نگرش زندگی به مثابه فرصت از منظر عطّار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
102 - 122
حوزههای تخصصی:
آدمی به اختیار خود پا به هستی نگذاشته تا به اراده خود نیز از اینجا رخت بربندد. با اندکی تسامح، تنها اختیاری که در اختیار وی قرار داده شده، فاصله تولد تا مرگ است که از آن به زندگی/عمر تعبیر می گردد. البته برخی این اختیار را در اثر عواملی نادیده می انگارند و برخی نیز که عمدتاً بینش الهی دارند این مجال را «فرصتی» می دانند که باید به درستی درک شود؛ زیرا با اتکا به این رویکرد هم زندگی این جهانی را می توان سامان داد هم زندگی آن جهانی را. اینان معتقدند این زندگی، اندک است و زودگذر، و زندگی دیگر بسیار است و دائمی؛ پس باید بهترین بهره را از آن یافت. این شیوه از زیستن، دارای مؤلفه هایی چون زیستِ آگاهانه، زیست اینجایی، اندیشه آنجایی، بهره مندی از زندگی به قدر ضرورت و کفایت، عدم وابستگی و دلبستگی، اراده معطوف به غیر/خویش و هزینه کردِ زندگی در امور شایسته می باشد. آدمی با تکیه بر این مؤلفه ها، زندگی کیفی را تجربه خواهد کرد. اساس این نوع زندگی بر «کیفیت» و «چگونگی» است. به این معنا که طول عمر آدمی مهم نیست، بلکه نوع زیست او اهمیت دارد. آنچه باعث می شود تا نوع انسان ها از این نگاه به زندگی غافل شوند، دو عاملِ تربیت نکردن نفس و عدم توجه به مقوله مرگ است. از این منظر تاکنون به آثار عطار توجه نشده. روش تحقیق، کتابخانه ای و تحلیل محتواست.
باور به نظام احسن در راستای ایجاد معنای زندگی هدفمند، در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
137 - 159
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مشترک در مباحث دینی، فلسفی و روانشناختی معنای زندگی است. درک معنای زندگی و تنظیم حیات مادّی و غیرمادّی بر آن اساس، زندگی انسان را ارزش مند و هدف دار می سازد و فقدان آن امید و سرزندگی را از انسان می ستاند. شاعران که نخبگان فکری به شمار می روند، با شناخت درست از این مسأله، خود و مخاطبان را به فهم معنای زندگی و رفتار متناسب با آن دعوت می کنند. تحقیق پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه ی کتاب خانه ای تنظیم شده در صدد آن است که نگاه ناصرخسرو، باباطاهر، نظامی و عطّار را به موضوع فوق الذکر واکاوی کند و دریابد که این شاعران چه راهکارهایی را برای معنادار کردن زندگی بر اساس اعتقاد به نظام احسن و جاری بودن حکمت خدا در تمامی وقایع هستی دارند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد هر چهار شاعر خداوند را مدبّر و حکیم علی الاطلاق می دانند که کار عبث و لغو نمی نکند و با خوش بینی به حوادث خوشایند و ناخوشایند می نگرند و سر تسلیم فرو می آورند و شرور و رنج های نظام آفرینش را مغایر با اصل توحید نمی دانند. در این نگرش خیریّت تمام امور را باور دارند و لب به اعتراض نمی گشایند.
دلگشا نامه را کدام «آزاد» سروده بود؟ (تحلیل و اثبات سرایش دلگشا نامه توسط آزادکشمیری در تطبیق با تنها «تکمله رسمی» حمله حیدری باذل مشهدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
287 - 315
حوزههای تخصصی:
دلگشانامه، نام حماسه ای منظوم متعلّق به دوره گورکانی در خون خواهی مختار پس از شهادت امام حسین(ع) است. این اثر چنان که در خود ابیات اشاره شده است، سروده فردی به نام آزاد است؛ اما عدم وجود تصریح منابع در ذکر هویت سراینده و برخی ابهامات باعث شده که این منظومه به محمّدعلی آزادکشمیری، میرزاارجمند آزادکشمیری ، آزاد بلگرامی و یا محمّدصادق آزادکشمیری نسبت داده شود. در این جستار، برخلاف منابع دیگر، برای اثبات هویت سراینده از خود متن اشعار و به ویژه تطبیق منظومه با دیگر منظومه حماسی دینی سروده آزاد کشمیری، حمله حیدری استفاده کنیم که تنها تکمله رسمی حمله باذل مشهدی بوده، به خواست خاندان باذل سروده شده است. اقرار شاعر به سرودن دلگشانامه در این منظومه و تناسب های سبکی دو منظومه، دلایل این جستار برای اثبات هویت سراینده بوده است. هم چنین این جستار درباره اظهار انتساب شاعر به طهران در یکی از ابیات منظومه، با ذکر مستنداتی این فرضیه را طرح کرده که این شاعر شاخص حماسه سرای سبک هندی، اصالت خود را نه به طهران ری که به طهران اصفهان (تیران) نسبت داده، یا دودمانش اصفهانی بوده، یا به علت آرزوی بازگشت به پایتخت ایران و مرکز تحولات ادبی عصر این ادعا را کرده است.
دیاسپورا و فلسفه تنهایی در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
113 - 136
حوزههای تخصصی:
موضوع مهاجرت فردی یا کوچ قومی، یکی از مهمترین موضوعات جامعه بشری از آغاز تاریخ تا کنون بوده و هست. این اهمیت تا بدان درجه است که مسلمانان، تاریخ هجرت را مبنا و مبدا تاریخ قرار داده اند. «پراکندگی جمعیت ها» با «مهاجرت» همراه است و این دو، دو روی یک سکه اند. پراکندگی جمعیتی و مهاجرت ، فرهنگ و ادبیات و هر آن چه را از فرهنگ و هنر وجود دارد منتشر می کند. این مقاله ابتدا به بررسی دیدگاه های مختلف درباره دیاسپورا که یکی از نمود های برجسته مهاجرت است می پردازد و در نهایت به نمود انواع دیاسپورا در حوزه شاهنامه فردوسی و در ارتباط با یکی از مهمترین موضوع ها و چالش های بشری، یعنی تنهایی، پرداخته می شود. چرا که همه این دیاسپوراها، تنها بودن یا تنهایی را به دنبال خود دارند. تنهایی همراه با درد و رنجی بسیار زیاد که در برخی چهره های شاهنامه، هم-چون ضحاک، به زندگی ناگزیر و رنجناک ابدی، در بعضی، هم چون گشتاسب و سام، به خیر و نیکی و در تعداد قابل توجهی، هم چون کیخسرو، لهراسب، سیاوش، سهراب، فرود و جریره، به فاجعه می انجامد. این واکاوی دیاسپورا با موضوع تنهایی، همراه با تقسیم بندی هایی از منظر درون سرزمینی یا برون سرزمینی بودن، خودخواسته یا ناخواسته بودن، به فرجام یا بدفرجام بودن و تعیین شرایط اجتماعی، سنی، جنسیتی و موقعیتی می باشد که توسط نویسنده انجام پذیرفته است و جز کتاب مهاجرت در ادبیات و هنر که فقط به موضوع مهاجرت که بخشی و وجهی از دیاسپورا است پرداخته است و وارد حوزه ادبیات ایران و به ویژه شاهنامه نگردیده است، هیچ پیشینه پژوهشی دیگری در این حوزه وجود ندارد.
بررسی و تحلیل کارکردهای تعلیمی و اخلاقی عشق در غزلیات حسین منزوی با رویکرد به مفهوم «صمیمیت» در نظریه مثلث عشق از رابرت استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
67 - 86
حوزههای تخصصی:
عشق را باید پدیده ای انسانی و فراتر از معیارهای تمایزگذار بشری دانست. وجود این عنصر در آدمی، به او هویت بخشیده و لذت های زندگی را برایش افزایش داده است. در حوزه روان شناسی، رابرت استرنبرگ در چهارچوب نظریه مثلث عشق به ابعاد گوناگونی از مفهوم عشق پرداخته و آن را دارای سه ضلع صمیمیت، شور و تعهد دانسته است. در شعر فارسی نیز، شاعران بسیاری به این مفهوم اشاره کرده-اند. در این بین، حسین منزوی بارها در غزلیات خود از اهمیت عشق و لزوم صمیمیت در آن سخن گفته و کارکرد تعلیمی آن را مورد نظر قرار داده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی کارکردهای اخلاقی صمیمیت در پیوندهای میان عاشق و معشوق در غزل های منزوی است. این تحقیق با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده است. نتایح تحقیق نشان می دهد مفهوم صمیمیت در روابط عاشقانه ای که در غزلیات شاعر تبیین شده است به سویه های تعلیمی متنوعی چون: حمایت احساسی و هیجانی از معشوق؛ تجربه خوشحالی در کنار معشوق؛ احترام بسیار برای معشوق و ارج نهادن به یکدیگر؛ تکیه کردن بر معشوق هنگام نیازمندی ها، افزایش روحیه ایثارگری و بذل مال برای همدیگر در رابطه اشاره دارد. در یک نگاه کلی، عشق در ساختار فکری منزوی، صرفاً در روابط هیجانی و احساسی بینافردی خلاصه نمی شود و او کارکردهایی اخلاقی برای این پدیده انسانی در نظر گرفته و در اشعار خود بازتاب داده است. بنابراین، نگاه شاعر به پدیده عشق، دارای دو وجه اخلاقی- عاطفی است و این نگاه را می توان به عنوان شاخصه ای سبکی در نظر گرفت.
بررسی جستارهای تعلیمی در اثر گمنام «اطباق الذهب فی المواعظ والخُطب» اثر شرف الدین شفروه اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
123 - 148
حوزههای تخصصی:
کتاب وزین «اطباق الذهب فی المواعظ والخطب» اثر شرف الدین شفروه اصفهانی، از نویسندگان و شاعرانِ ایرانی در سده ششم هجری است که آن را به سبک مقامات و به تقلید از اثر «اطواق الذهب» زمخشری، با اسلوبی مسجّع و دارای محتوایی تعلیمی و اخلاقی نگاشته است. «اطباق الذهب» در قالب نثر فنّی، دارای حدود 100 مقاله تعلیمی در موضوعات مختلفی همچون مذمّت دنیاپرستی، بُخل، پیروی از هوس، فخرفروشی و .. و نیز دعوت به خیرخواهی نسبت به ضعیفان، غنیمت دانستن لحظات زندگی، یادآوری مرگ، سخاوت و بخشش و ... است. شفروه برای پرهیز از خشکی و تلخی پند و اندرز و مسرت طبع، گاه در الفاظ قلیل، معانی کثیر آورده و سخن خویش را به طبع زیور آیات و احادیث که از اندیشه ژرف او حکایت می کند، می آراید؛ از همین روی، اثرپذیری شفروه از متون دینی به ویژه قرآن کریم و نهج البلاغه، از بارزترین مؤلفه های ساختاری در مضامین تعلیمی در «اطباق الذهب» است. در این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با بررسی این اثر گمنامِ تعلیمی، مهم ترین انگاره های تعلیمی- اخلاقی در اثر مذکور مورد بازخوانی و تحلیل قرار خواهد گرفت
تاثیرپذیری شعر شفیعی کدکنی از تمثیل های عرفانی و داستان های تاریخی ایرانی-اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرپذیری محمد رضا شفیعی کدکنی (م. سرشک) از عرفان و داستان های تاریخی انجام گرفت. از آن جا که این تحقیق از گونه ی بررسی های ادبی است لذا نوع روش تحقیق تحلیلی- توصیفی است.جامعه پژوهش شامل سروده های شفیعی کدکنی از سال 1344 تا 1377 می باشد.شیوه ی گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مطالعه ی دقیقِ جامعه ی آماریِ تحقیق، یعنی آثار شعری شفیعی کدکنی و منابع علمی مرتبط با آن و یادداشت برداری بوده است. با بررسی-های به عمل آمده از دفاتر شعری م. سرشک به این نتایج دست یافته ایم که زبان شعری م. سرشک با توجه به اوضاع نابسامان دهه های چهل و پنجاه جامعه ی ایران که در فقر و فساد و ظلم ناشی از سیاست های حکومت پهلوی به سر می برد، زبانی سمبلیک و نمادین است. اما در بکارگیری نمادها افراط و تفریط نمی کند و درعین حال، در استفاده از "نماد= سمبل" تعمدی زیرکانه و به نوعی دلسوزانه دارد.فرهنگ ایرانی- اسلامی همچون دین های پیش از اسلام (زرتشت) به تأسی از شاعرانی چون اخوان ثالث، و نیز اسطوره های ملی- باستانی، دیگر جنبه های سمبلیک شعر شفیعی کدکنی را تشکیل می دهند. در دفتر دوم نیز شفیعی به تأثیر از اخوان به دین های ایران پیش از اسلام توجه و علاقه نشان می دهد. لذا در این دفتر علاوه بر لحن حماسی و پرشکوه اخوان، با مضامین فکری او همچون زرتشت و آتشکده و... برمی خوریم. با تمام این تفاسیر در مجموع می توان گفت که با وجود احترام فراوانی که م. سرشک برای شاعران گذشته قایل بوده است و با وجود تأثیر فروان از آنان اما زبان نمادین شفیعی وامدار...
بررسی شورش بهرام چوبینه و فرار خسروپرویز به روم در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
91 - 111
حوزههای تخصصی:
داستان شورش بهرام چوبینه و فرار خسروپرویز به روم، در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی به تفصیل بیان شده است. در منابع فارسی و عربی مسیر فرار خسرو به روم و حوداثی که او در آن جا از سر می گذراند، به اجمال بیان شده است و مورخان درباره این بخش از پادشاهی او اتفاق نظر ندارد؛ علاوه بر منابع فارسی و عربی، به این داستان در منابع بیزانسی، ارمنی و سریانی نیز اشاره شده است. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای انجام شده ، به بررسی این داستان، در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی و مقایسه آن ها با یکدیگر، پرداخته شده است. با بررسی منابع مختلف روشن شد، منبع فردوسی که به واسطه شاهنامه ابومنصوری به خدای نامه می رسد، مفصل ترین تحریر خدای نامه بوده است؛ چرا که فردوسی و پس از او مؤلف نهایه الارب، کامل ترین و دقیق ترین روایت را از این داستان بیان می کنند. روایت فردوسی در بیان این داستان، آن چنان دقیق است که می توان از شاهنامه به عنوان یک مأخذ تاریخی در تحقیقات مربوط به ساسانیان بهره برد. در منابع بیزانسی و ارمنی، تاریخ تئوفیلاکت و اخبار سعرت، نزدیک ترین روایت را به شاهنامه دارند؛ با توجه به مشابهت بسیار این منابع با یک دیگر و از آن جا که برخی از مؤلفان مأخذ خود را بیان می کنند، با کنار هم قرار دادن این داستان ها و روایات دیگری نظیر آن، ممکن است بتوان از آن ها در رسیدن به شناخت تازه ای از خدای نامه بهره برد.
تجلیّات تمثیلی بر شخصیّت های انسانی و غیرانسانی در اشعار فارسی علّامه اقبال لاهوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر اقبال لاهوری تمثیلی نمادین از راهنمایی و نوعی ادب تعلیمی با اسلوبی تازه به منظور نشر تربیت و پراکندن معرفت است. و همچنین اقبال، شاعری صاحب درد است و می خواهد که چشم و گوش و قلب مردم را با این تمثیل های نمادین با حقایق آشنایی جانی بیابد. در این تابلوی کم نظیر از بعد تمثیلی با اهداف تفکر تمثیلی و شخصیت های انسانی درجه ی اوّل و دوّم در اشعار فارسی وی. و بیان تمثیلی و نمادین شخصیّت های غیرانسانی در اشعار فارسی وی با مفهوم ساده تر به مخاطب و با ضرورت و اهمیّت این پژوهش افقی نو و با روش گردآوری به صورت توصیفی، تحلیلی بر اشعار وی و همچنین با توجه به سؤالات و فرضیه های پژوهش از بُعد تمثیلی شخصیت های انسانی درجه ی اوّل در اشعار وی اُسوه ها، الگوها و قهرمانان تمثیل های اشعارش حضرات اولیاء، افراد و اشخاص مقدّس و مورد اعتقاد اسلام و به ویژه مسلمانان شبه قارّه هندوستان می باشند در رأس آن حضرات و اُسوه ها، حضرت پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(ع) و امام حسین(ع) یا به قول ایشان پنج تن پاک قرار دارند. و در درجه ی دوّم از بُعد تمثیلی در اشعار اقبال لاهوری اولیاء خدا سیدعلی هجویری غزنوی، شیخ میان میرولی و مولانا جلال الدین رومی است. و شخصیت های غیرانسانی از بُعد تمثیلی جنبه ی تمثیل نمادین نظیر شیر، شهباز، مرغ خانگی، استر، پروانه و کرمک شب تاب و عقاب وجود دارد که هریک برای ما پیامی نماد خوبی، و با گفتارها، رفتارها، و اخلاقیّات آنها تأثیرات شگرفی بر رفتار انسان داشته تداعی می شود.
نقد و ارزیابی توصیفی تحلیلی مقالات نوشته شده درباب منظومه کوش نامه از آغاز تا سال ۱۴۰۱(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
317 - 357
حوزههای تخصصی:
منظومه های حماسی با محوریت پهلوانان و شخصیت های اسطوره ای اغلب در ادامه داستان های شاهنامه و تکمیل کننده آن هاست. یکی از مهم ترین متون پهلوانی، منظومه کوش نامه اثر ایران شان بن ابی الخیر است که در اوایل قرن ششم هجری سروده شده است. در چند دهه اخیر با رشد تصحیح متون کهن فارسی، این گونه آثار با متونی منقح و چاپ هایی ارزنده در اختیار پژوهش گران قرار گرفته است و براساس آن ها موجی از پژوهش ها و مقاله ها ایجاد شده است. این آثار تحقیقی از یک دستی ساختاری و ارزش محتوایی هم سانی برخوردار نیست. بنابراین در مقاله حاضر به معرفی و شناساندن این پژوهش ها و واکاوی و ارزیابی ساختار و محتوای هریک از این آثار پرداخته شده تا تصویری بهتر از منظومه کوش نامه و حوزه های تحقیقی آن ترسیم و وجوه کارآمد و ناکارآمد پژوهش ها شناسایی شود. مجموع این مطالعات و دسته بندی ها افزون بر این که دیدگاه منسجمی از مقالات عرصه کوش نامه به مخاطبان می دهد، دستاوردهای متعددی دربرداشته که نمایان گر برتری ها و کاستی های این پژوهش هاست. ناهم خوانی عنوان و محتوا، تحلیل های شتاب زده و گاه نامتقن، بیان مطالب تکراری، انتخاب موضوع های نامناسب ازجمله ویژگی های منفی و تنوع موضوعی مقالات، تصحیح دوباره ابیات مبهم، توجه به جغرافیای گسترده منظومه و بررسی های تطبیقی کوش نامه با شاهنامه و سایر منظومه های حماسی، از برجسته ترین ویژگی های مثبت پژوهش ها محسوب می شود.
جرائم نظامی و مجازات های آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
195 - 234
حوزههای تخصصی:
جرائم نظامی در شاهنامه به جهت ارتباط تنگاتنگی که با مقوله امنیت اجتماعی و ملی، برقراری نظم و حفظ اقتدار سیاسی کشور دارند با سخت ترین و سنگین ترین برخوردها و مجازات ها همراه اند و در نوع خود، نشان دهنده وجود قواعدی کلی، میان دولت های پیشین در برخورد با چنین جرائمی نیز هستند. بر این اساس، یکی از مهم ترین موضوعات در ساختار قوانین و روی کردهای شاهان شاهنامه در حوزه جرائم نظامی تعریف می شود که بر مسؤولیت ایشان در قبال حفظ نظم سیاسی، توان امنیتی کشور و تضمین حقوق مردم تأکید دارد. پژوهش پیش رو با بررسی انواع جرائم نظامی در شاهنامه و مجازات های صادره برای این نوع جرائم، نشان خواهد داد که جدای از سرپیچی ها و خودسری های نظامیان در جنگ ها یا در برابر فرمان های نظامی، بخش مهمی از جرائمی که سرداران و سپاهیان درجات پایین تر مرتکب می شدند، در برابر مردم عادی و در قالب جرائم مالی (مصادره، غارت یا تخریب اموال) صورت می گرفت. از این روی، تلاش درجهت کاهش بسترهای اجتماعی- اقتصادیِ ارتکاب این نوع جرائم از طریق توجه به حقوق، مزایا و نیازهای سپاهیان، و نیز بهره گیری از انواع روی کردها و سیاست های بازدارنده (هشدارها، نظارت های پنهانی، مجازات های شدید و آنی و صدور انواع جریمه های مالی و غیرمالی و تأدیبی) یکی از پرتکرارترین مضامین را در اندرزها و فرمان های شاهان شاهنامه به خود اختصاص داده که بیش ترین آن ها نیز از سوی انوشیروان دیده می شوند.
جستاری بر دلالت های تربیت اخلاقی در مجموعه کتاب های قصه های خوب برای بچه های خوب بر اساس روابط چهارگانه انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
84-115
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی دلالت های تربیت اخلاقی در مجموعه کتاب های قصه های خوب برای بچه های خوب بر اساس روابط چهارگانه انسان می باشد. این تحقیق بر مبنای روش کمی-کیفی و با استفاده از تحلیل محتوا انجام شد. به دلیل سنخیت زیاد با موضوع از جلد پنجم این مجموعه (حاوی داستان هایی از قرآن) و هشتم (حاوی داستان های از ائمه اطهار علیهم السلام) صرفه نظر شد. بنابراین واحد زمینه تحقیق شامل همه داستان های شش جلد باقی مانده از این مجموعه در قالب 130 داستان در 951 صفحه و واحد تحلیل شامل نیمی از داستان های شش جلد مشتمل بر 64 داستان در 421 صفحه بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مجموعه کتاب های قصه های خوب برای بچه های خوب و فهرست وارسی تحلیل محتوا بود. در پژوهش حاضر از روش تحلیل محتوای جهت دار (قیاسی) مبتنی بر نظریه مایرینگ استفاده شد. روایی مقوله های شناسایی شده مرتبط با مؤلفه های ارتباطی بعد از بازبینی چند باره توسط متخصصین، تایید شد. پایایی مقوله های شناسایی شده نیز با بهره گیری از ضریب اسکات، 92/77 % به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها براساس روش آنتروپی شانون انجام شد. یافته ها نشان می دهد که مرکز توجه نویسنده در انتخاب داستان ها بیشتر بر خودشناسی و مردم شناسی بوده است و به جنبه های خداشناسی هم به طور مستقل در دو جلد پنج و هشت پرداخته شده است؛ لذا برای جبران نقصان این مجموعه در ارتباط با خلقت، تألیف کتب داستانی مربوط، ضرورت دارد. در نهایت استفاده از این مجموعه داستانی در تألیف و تدوین سایر مجموعه های داستانی و به خصوص کتب درسی پیشنهاد می گردد
تحلیل افسانه «زروان خدای» روستای زروان در منطقه لارستان با تکیه بر بن مایه های اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
137 - 169
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون یکی از دغدغه های انسان، چگونگی برخورد با طبیعت، توجیه و فرجام کار جهان بوده است. به همین منظور در زندگی خویش به دنبال چگونگی پیدایش جهان، آفرینش انسان و فرجام او بوده است. یکی از باورهای آفرینش، داستان زروان خدای روستای زروان منطقه لارستان است که با اسطوره زروان پیوند دارد و تأثیری ژرف در اندیشه و زندگی مردم گذاشته است. نگارندگان در این جستار کوشیده اند داستان زروان خدای را با توجه به اسطوره زروان و بن مایه های اساطیری آن بررسی کنند. روش پژوهش در این جستار، میدانی و کتابخانه ای است؛ نگارندگان، نخست به روش میدانی و مصاحبه با افراد کهن سال، داستان زروان خدای را شنیده، ضبط کرده و کامل ترین روایت را مبنا قرار داده اند. در گام بعد، با استفاده از منابع کتابخانه ای، داستان زروان خدای و اسطوره زروان با یکدیگر مقایسه شده، بن مایه های اساطیری استخراج و با روی کرد توصیفی- تطبیقی تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد داستان زروان خدای و اسطوره زروان، دارای مضامین مشترک و تفاوت هایی است که موجب شکل گیری باورها و اعتقاداتی شده است و پس از گذشت قرن ها هم چنان در زندگی مردم نمود دارد. هم چنین گفتنی است بن مایه های اساطیری در بخش های زیر بررسی شده است: 1. تقدیرگرایی. 2. جادو. 3. قربانی خروس و مُثله کردن بدن قربانی. 4. دخیل بستن بر درخت انار. 5. درخت گز. 6. کشتن فرزند . 7.غار نماد برکت. 8. نگاه منفی به زن. 9- تأثیر دعا و قربانی. 10. عدد 7. 11. کوه.
واکاوی سویه های «تعریض» و کارکردهای آن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
35 - 68
حوزههای تخصصی:
تعریض یا گواژه بیانی غیرمستقیم و تأمل برانگیز است که در آثار ادبی، به ویژه حماسه از گستردگی بالایی برخوردار است. این شیوه بیان هنری در شاهنامه، به عنوان عالی ترین اثر حماسی، بازتابی فراگیر دارد. فردوسی آگاهانه و با اشراف بر دقایق سخن پهلوانی از ظرفیّت های گوناگون تعریض در جهت غنی تر نمودن اثر خویش سود می جوید. این پژوهش می کوشد به بررسی و تحلیل کمّی و کیفی تعریض در شاهنامه از سه دیدگاه «ساختار سخن تعریضی»، «محتوای سخن تعریضی» و «سطوح شخصیتی در تعریض» بپردازد. بررسی ها آشکار می سازد ساختار سخن تعریضی را می توان به زبانی و ادبی تقسیم بندی کرد. در بخش زبانی شیوه های بیان تعریض متنوّع، گسترده و به زبان عامه نزدیک است. در بخش ادبی نیز، تعریض ها در ساختار صناعتی با خاستگاه مردمی، هم چون تمثیل، کنایه، استعاره تهکمیّه و... نمود می یابند. به دلیل ماهیّت روایی شاهنامه تعریض های زبانی بسامد بالاتری دارند. درون مایه تعریض های شاهنامه نیز در خور تأمل است که اهم آن عبارتند از تعریض های ساختاری وابسته به بافت روایت، تعریض به جنگ آوری و پهلوانی، تعریض به عدم خردمندی و... . در بحث طرفین گفت وگو نیز بیش ترین تعریض ها از زبان پهلوانان غیرهم نژاد و سپس پادشاهان بیان می شود و گاه فردوسی نیز در مرزشکنی های روایی به شخصیت ها تعریض می زند. هم چنین تعریض در شاهنامه دارای سه کارکرد و هدف اساسی ازجمله نقش اندرزی و تنبیهی، تحقق حوادث منطقی داستان، آگاهی فردوسی از اثربخشی تعریض در روایت حماسی است.
بررسی تطبیقی الهه باروری در اساطیر ایران و میان رودان با عین الحیات و جهان افروز در داراب نامه بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
171 - 193
حوزههای تخصصی:
اساطیر در روند دگردیسی خود، در حماسه های عامیانه فارسی با چهره ای دیگر ادامه حیات داده اند که در این میان ایزدبانوان، اهمّیّت به سزایی دارند. در این پژوهش تجسّم الهه باروری اساطیر ایران (آناهیتا) و اساطیر میان رودان (ایشتر و اینانا) در زن- قهرمانان داراب نامه بیغمی از نظرگاه اسطوره شناسی تطبیقی، تحلیل می شود. با بررسی داراب نامه، جلوه الهه های مادر را در نام و خویش کاری های دو شخصیّت عین الحیات و جهان افروز می توان یافت . کاربرد نمادین عناصر آب و ستاره در نام این شخصیّت ها، نمادهای درخت، ماه، عدد سه و هم چنین کارکردهایی هم چون جنگاوری، خنیاگری و طرب، شهوت گرایی، نجابت و پاکدامنی، سوگواری، غرور، از دست دادن معشوق، ازدواج مقدّس این پیوند را محکم می کند. با توجه به کاربرد فراوان نماد درخت، نوعی گیاه تباری در شخصیّت عین الحیات قابل تبیین است. بنابراین فرضیه نگارنده مبتنی بر این است که الهه های اساطیر ایران و میان رودان، در گذر از اعصار، به جلوه ای دیگر در شخصیّت های زن حماسه های عامیانه نمود یافته اند. در این پژوهش با روش توصیفی- تطبیقی تکرار الگوی اسطوره ایزدگیاهی شهیدشونده و الهه باروری را در داراب نامه تحلیل و تأثیر اساطیر ایران و میان رودان را بر داراب نامه بیغمی بررسی کرده ایم.