فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
بررسی تطبیقی تعلیم و تربیت در آثار سعدی و اشعار تاگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی گمان، ملل گوناگون تعلیم و تربیت خود را مرهون خردمندانشان هستند. برای شناخت آرای تربیتی در ایران و کشورهایی که از نظر این افکار، نزدیکی و مشابهتی با آن دارند، مطالعه اندیشه های سعدی و تاگور مناسب و مهم به نظر رسید. توجه به این پرسش بنیادین که «میان مضمون های شعری سعدی و تاگور چه تفاوت ها یا شباهت هایی وجود دارد؟» موجب شکل گیری این تحقیق گشته است. بی شک تأثیر دلایل فرهنگی، اقلیمی، دانشی، سیاسی، اجتماعی و... در شکل گیری این افکار نقش پررنگی داشته است و عامل به وجود آمدن شباهت ها و تفاوت هایی در موضوعات مبنایی است، مانند: توجه به ماهیت تربیت، ارزشمندی زندگی، مرگ، پیری، سخن و... . اما شاعران مورد نظر گاهی در هر موضوع، افکار خاص خود را دارند که کاملاً با دیگری متضاد یا مستقل است. مقالة حاضر به بررسی فراز و نشیب های آرای تربیتی این شاعران و هم سویی یا استقلال هر یک می پردازد.
شکل گیری نهضت پیش ـ رمانتیسم ادبی در شعر فارسی (با تکیه برمثنوی ناظر و منظور وحشی بافقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانتی سیزم، مکتبی اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی است که پس از ایجاد آرامش نسبی در جوامع مختلف بشری شکل گرفته و بر ابعاد هنری و ادبی تأثیر فراوان گذاشته است. ارزشمندترین تحول ایجاد شده به وسیله ی این مکتب، خارج کردن اندیشه ی انسانی از ذهنیت قدسی و نوع گرا به ذهنیت فردی و غیر مقدس است.
در مقاله ی حاضر، جایگاه فردیت گرایی را در خوانش وحشی بافقی شاعر قرن دهم هـ . ق، از نوع ادبی عاشقانه در مثنوی ناظر و منظور، بررسی کرده ایم. حاصل کار نشان می دهد که شاعر با توجه به تجارب زیسته ی فقر و تنگدستی و عشق نافرجام که وی را به انزوا و گوشه گیری و جدال با اجتماع کشانده، نه تنها در حوزه ی بازآفرینی محتوای اثر، بلکه در حوزه ی زبان و ساختار آن نیز از شاعران پیش از خود فاصله گرفته است. همسو با این تجارب، وی با خلق تصاویر جاندارپندار بر اساس اجزای طبیعت که عمدتاً عواطف وی را بازتاب می دهند و نه غیر، جزء اولین پیشگامان پیش ـ رمانتیسم ایرانی به حساب می آید؛ همان نواندیشی که در شعر شاعران معاصر همچون نیما یوشیج به اوج خود رسیده است.
بررسی ضربان های گفت وگویی و کارکردهای نمایشی آن در چهار نمایش نامه از محمد یعقوبی (با رویکردی به راهکارهای زبان بنیاد پل کاستانیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضربان های گفت وگویی، به عنوان بنیادی ترین واحدهای قابل تشخیص کنش های زبانی، بخش عمده ای از یک متن نمایشی را تشکیل می دهند. در مقالة حاضر، قصد داریم با مطالعه ویژگی های این تمهیدات زبانی، پاسخی برای سؤال اصلی خود، مبنی بر نحوة عملکرد آن ها در توسعة سبک نمایش نامه نویسی تجربی محمد یعقوبی، بیابیم. چارچوب نظری بحث، تلفیقی از مطالعات زبان و سبک شناسی درام «پُل کاستانیو» و «ویمالا هرمان» است. روش انجام این تحقیق از نوع توصیفی– تحلیلی و نمونه کاوی است و با بررسی مستقیم متون، امکان تحلیل کیفی نمونه های مطالعاتی، به کمک شاخص های عملیاتی تعریف شده مهیا شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در سبک تجربه گرایانة نمایش نامه های یعقوبی، توجه عمده ای به زبان و کارکردهای متنوع دلالتگرهای زبانی شده است. او با بهره گیری از تمهیدات متفاوتی در نگارش گفت وگو، ضربان های گفت وگویی را در سطوح گسترده ای از دلالت های زبانی و فرازبانی به کار برده و از آن ها به عنوان عاملی برای «تأکید»، «تعلیق»، «انقطاع» و «تأثیر» بر شیوه های پایان بندی آثار خود استفاده کرده است؛ با این تفاوت که رفته رفته، کارکرد و نحوه به کارگیری این تمهیدات زبانی مشخص تر و با مضمون اثر نیز همسازتر شده اند.
تبارشناسی ادبیات تعلیمی (نگاهی به چرایی شکل گیری و گسترش ادبیات تعلیمی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی و زبان آن در ایران از سابقه ای طولانی برخوردار بوده، آثار فراوانی از ادبیات سنتی فارسی با مضمون پند و اندرز به دست ما رسیده است. این سابقه و وجود شواهد فراوان به اندازه ای است که می توان ادبیات تعلیمی را یک نوع ادبی مستقل که گویا ویژه ایرانیان است به شمار آورد. با این حال در عصر مشروطه این نوع ادبی با انتقادات فراوانی روبه رو گردید و اندک اندک به حاشیه رانده شد؛ دلیل این گسترش در دوره پیشامدرن و سپس به حاشیه رفتن آن در دوره مدرن را باید در نوع حکومت ایرانیان و ساختار طبقاتی جامعه ایران تا عصر مشروطه و تحولاتی جست وجو کرد که در این دوره در ایران اتفاق افتاد.
حکومت استبدادی بر بنیاد ترس تثبیت می شود؛ ترسی که اگر زبان خیرخواهانی چون سعدی، نظام الملک و… را الکن نسازد، سبب می شود که آنها با احتیاط و با زبان اندرز سخن بگویند. همچنین یک جامعه سلسله مراتبی که در آن همواره عده ای برتر از دیگران قرار دارند، زبان پند و نصیحت را ناگزیر می سازد؛ چرا که در این فضا بالادستان که همواره خود را داناتر از دیگران می دانند، به خود جرأت می دهند با امر و نهی های مستقیم زیردستان خود را ارشاد نمایند و درستی و نادرستی امور را به آنها بیاموزند. با فرا رسیدن مشروطه که به حکومت استبدادی و نظام سلسله مراتبی پایان داد، زمینه برای گسترش و پذیرش ادبیات تعلیمی نیز پایان گرفت و این نوع ادبی به حاشیه رفت.
شرایط ِ عشق و صفات ِعاشق و معشوق در جواهرالاسمار عماد بن محمد الثغری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عماد بن محمدالثغری، از نویسندگان قرن هشتم هجری است، کتاب «جواهرالاسمار » وی افسانه ای غنایی است که به زبان تمثیلی وبا نثری ساده نوشته شده و دارای تازگی ها و لطایف ویژه ای است. راوی «جواهرالاسمار»، « طوطی» 100 افسانه را به مدت 52 شب نقل می کند. الثغری، در مدخل و مخرج هر افسانه، شرایطی را برای عاشق و معشوق برمی شمارد که بیش تر حُکم اندرز و حِکمت گویی را دارد. هدف او نیل به عشق آرمانی و بدون هر گونه رِجس و پلیدی است. هم چنین وی مواردی را ذکر می کند تا عشق هرچه بیش تر پایدار بماند. طوطی با زیرکی در ضمن هر افسانه، اندرزی را برای شخصیت اصلی افسانه، یعنی «ماه شکرِ» عاشق نقل می کند که اغلب مؤثر می افتد و ماه شکر را به تأمل و تفکر و تجدید نظر در باب ِمعشوق وا می دارد. روش تحقیق توصیف و تحلیل کتابخانه ای است و ضرورت و اهمیت تحقیق در ناشناخته یا کمتر شناخته بودن اثر است. هدف ازتدوین مقاله ی حاضر آن است که اهمّ شرایط و صفاتی که از دیدگاه الثغری برای دوام عشق ِ میان عاشق و معشوق ضروری است و دستیابی به چنین مقوله ای را ممکن می سازد، بررسی و تبیین شود.
رنگ و جلوه های روان شناختی و فراروان شناختی آن در هفت پیکر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر نظامی، زنده و رنگارنگ است؛ ترکیبی از رنگ های لطیف و زیبا. نظامی، از توصیف نقش و نگارهای زیبا و تصاویر پر زرق و برق لذّت می برد و مانند نقّاشی چیره دست که با روح رنگ آشناست، با دقّت و صحّت، طرح خام ذهن را با قلم موی بیان رنگ آمیزی می کند و از این ترکیبِ هنرمندانه، نقشی روح نواز و ماندگار رقم می زند. رنگ ها، در شرایط متفاوت با القای حالات روانی خاص مانند آرامش یا اضطراب، تأثیر ویژه ای بر روی رفتارهای فردی و اجتماعی افراد خواهند داشت.نقش رنگ در هنر نیز انکارناپذیر است. روان شناسی امروز در زمینه نقش رنگ در ذهن و زندگی انسان به حقایقی دست یافته که ردّ پای آن را در کلام نظامی به روشنی می توان دید. از سوی دیگر، کشف هاله های رنگین الکترومغناطیسی انرژی در اطراف بدن و جزییات مربوط به آن ها، از دست یافته های نوین دانش فراروان شناسی است که از زوایای گوناگون روان شناختی و غیرروان شناختی انطباق درخور توجّهی با هفت پیکر نظامی دارد. بنا بر آن چه خواهیم خواند، گزافه نیست اگر بگوییم شاعر نقش پرداز گنجه، حقیقت رنگ را درک کرده، هویّت آن را می شناسد و نه از سر تصادف، بلکه در کمال دقّت نظر و هوشیاری، نقش شعر خود را رنگ آمیزی می کند. پژوهش پیش رو بر همین اساس به طور مختصر به تفسیر جنبه های روان شناختی و فراروان شناختی هفت پیکر می پردازد.
بررسی نقش موسیقایی قافیه در غزل «محمد علی بهمنی» با رویکردی ساختارگرایانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
49 - 60
حوزههای تخصصی:
توجه به موارد مختلف موسیقی شعر (وزن، قافیه و ردیف) در دریافت معانی و حس گوینده در بیان عواطف خود بسیار مؤثر است، به-ویژه وقتی شاعر این موضوع را با قافیه در شعر مطرح می کند؛ قافیه را می توان مهم ترین جلوه گاه موسیقی کناری و اوج هنرنمایی شاعر در آن دانست. محمدعلی بهمنی شاعری غزل سرا شناخته شده است و با توجه به ویژگی غزل هایش در جایگاه غزل نو، مبتکر قافیه هایی است که از واژه های متداول امروزی و در عین حال گوشنواز و در ارتباط با سایر تناسب ها و صنایع غزلش پدید آمده است. در این تحقیق، سعی شده است تا این نوآوری را در غزل با بررسی نقش قافیه و تناسب آوایی آن با حروف بیت، تأثیر حروف قافیه در القای عاطفه مورد نظر شاعر، موسیقی قافیه و تأثیر قافیه در تشخص لفظی و معنایی مفهوم مورد نظر شاعر، با رویکردی ساختارگرایانه نشان دهد.
واکاوی لایه های تعلیمی پنهان در طنز گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر گفتار و رفتارى که به ظاهر غیر جدّى و به صورتى لطیف و همراه با مزاح جلوه گر شود و در کُنه خود بیانگر حقیقت و واقعیّتى جدّى باشد، «طنز» گفته می شود. در حقیقت طنز خنده هایی است عاقلانه و عارفانه بر زندگی که به وسیله کشف و برهنه کردن تضادها و ناهماهنگی های زندگی جلوه گر می شود. سمت و سوی طنز اجتماعی است و مایه اصلی آن انتقاد و برملا کردن کاستی ها و کمی ها است امّا نه به صورت خشک و جدّی و کتابی، بل به شکل خنده آور و گاهگاهی نیش دار و تمسخر آمیز. هدف از این طنز اصلاح کردن معایب و مفاسد و نیز مبارزه با رذایل است که در صورت تحقّق چنین امری ما با رشد و تعالی فضائل انسانی و محامد اخلاقی روبه رو خواهیم شد. یکی از کسانی که از این نوع ادبی در آثارش سود جسته و از طنز در راه بهبود و صلاح پذیری جامعه، استفاده شایان نموده است، سعدی شیرازی است.این پژوهش سعی دارد تا از طریق بررسی تحلیلی-توصیفی به واکاوی لایه های تعلیمی پنهان در گلستان سعدی بپردازد تا در پایان برهمگان آشکار شود که سعدی از طنز در گلستانش به خاطر هدفی والاتر از خنده استفاده نموده و آن همانا تعلیم فضایل اخلاقی و تربیتی در انسان است.بدیع بودن موضوع در بردارنده نتایج ارزنده ادبی و تربیتی خواهد بود و استادی بی نظیر سعدی را در استفاده از این نوع ادبی نمایان خواهد نمود.
عنصر شخصیّت و شخصیّت پردازی در منظومه ی داستانی هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هفت پیکر» نظامی از جمله منظومه هایی است که به سبب تنوّع شیوه های شخصیّت پردازی به فضای داستان های معاصر نزدیک است که تاکنون توجّه چندانی به قابلیّت های داستانی آن نشده است. از این رو در این پژوهش، سعی شده است تا روشی توصیفیتحلیلی، عنصر شخصیّت و شخصیت پردازی در این منظومه بررسی گردد تا به پرسش های زیر پاسخ داده شود: 1-شخصیّت ها در منظومهی هفت پیکر چگونه ترسیم شده اند؟ 2 نظامی در هفت پیکر از کدام شیوه های شخصیّت پردازی سود جسته است؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که نظامی، ضمن استفاده از شیوه ی شخصیّت پردازی مستقیم با استفاده از ابزارهایی همچون گفتگو، کنش، نام، رنگ و توصیف توانسته است با شخصیّت پردازی غیرمستقیم، شخصیّت های داستانش را به سمت و سوی ذهنیّت مورد نظر خود به خواننده معرّفی کند. شخصیّت اصلی این منظومه بهرام گور است که نظامی در پرداخت آن از تمام ابزارهای شخصیّت پردازی سود جسته است. گستردگی فضای داستان، موجب خلق شخصیّت های بی شماری شده است. علاوه بر شخصیّت اصلی، شخصیّت هایی چون شخصیّت همراز، شخصیّت فرعی و شخصیّت زنان داستان از جمله مباحث مورد توجّه در این مقاله بوده است.
زاویه دید در سه داستان کوتاه از «بیژن نجدی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زاویه دید، دریچه ای است
که نویسنده می خواهد خواننده از همان دریچه به داستانش بنگرد. زاویه دید در
داستان کوتاه به دلیل حجم کم آن، اهمیتی فراوان دارد. «نجدی»، داستان نویس مدرن و توانمند،
جایگاهی ویژه در داستان کوتاه معاصر دارد. او به فرم و ساخت داستان بیشتر توجه
دارد و در به کارگیری زاویه دید شگرد و مهارت خاصی دارد، به طوری که با هر زاویه دید
و چرخش آن به معنا آفرینی جدید و صورتی نو در داستان می پردازد. در این مقاله
ابتدا زاویه دید و انواع آن معرفی می شود. سپس به عنوان نمونه زوایه دید، سه
داستان «استخری پر از کابوس»، «روز اسب ریزی» و «دوباره از همان خیابان ها» از دو مجموعه آثار نجدی که زاویه دید
در آنها نقش برجسته و تأثیرگذاری در ساختار و رسیدن به هدف و معنا و مفهوم دارد،
تحلیل و بررسی می شود. نجدی در داستان اوّل، زاویه دید سوم شخص نامحدود سنتی را به
مدرن تبدیل نموده است. در داستان دوم، نویسنده با چرخش های متناوب، زاویه دید اول و
دوم شخص دو دنیای متفاوت را در یک دنیای کلی نشان می دهد. در داستان سوم با چرخش
زاویه دید سوم شخص به اول شخص و به سبب زنده شدن شخصیت داستان و اعتراضش به
نویسنده، نظریه «مرگ مؤلف و عدم قطعیت» وجود دارد. در مجموع زاویه دید در هر
سه داستان دچار دگرگونی شده است و باعث آشنایی زدایی می شود که کاری فرمالیستی است
و محتوا در آنها ارزش دست دوم دارد. این مقاله به بررسی همین دگرگونی های ساختاری
در سه داستان یادشده می پردازد.
بررسی جنبه های زیبایی شناختی تمثیل در زبان ادبی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل یکی از روش های تصویرسازی و مجسم کردن موضوع است، که مخاطب را همزمان به تخیّل و تفکر وادار می کند. هدف از کاربرد تمثیل در قرآن را باید در تاثیر عمیق آموزه های آن جستجو کرد که سبب می شود، خواننده با هر میزانی از درک و فهم آن ها را دریابد و در تنظیم برنامه زندگی خود به کار گیرد. پژوهشگر در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به آیات قرآن کریم قصد دارد، جنبه های زیبایی شناختی تمثیل در زبان ادبی قرآن را مورد تحلیل قرار دهد. این بررسی نشان می دهد قرآن که زبان هدایت، ایمان و شور انگیزی است، از توانمندی های زبان، از جمله؛ تمثیل برای دعوت به تدبّر،تاثیرگذاری و عبرت آموزی و در نهایت تربیت انسان استفاده فراوانی کرده است.
بررسی گرایش های نوظهور در رمان نویسی افغانستان (بعد از کودتای 7ثور 1357 ه .. ش. تاکنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به رمان نویسی افغانستان و فراز و فرودهای آن، واقعیت هایی از تحولات فکری و ادبی این جامعه بر مخاطب آشکار می شود که نیازمند پژوهش های درازدامن است. یکی از این واقعیت ها رویکردهای مدرنیستی و پست مدرنیستی در ادبیات داستانی افغانستان است که جامعه رمان نویسان آن کشور را به جامعه داستان نویسی معاصر پیوند زده است و جنبه های زندگی انسان افغان، به ویژه خیل روشنفکران افغان را به تصویر می کشد. این جستار به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است با واکاوی رمان های معاصر افغانستان بعد از وقوع کودتای 7ثور 1357ه. ش. تا به امروز گرایش های مهم مدرنیستی و پست مدرنیستی رمان نویسان افغانستان را انعکاس دهد. از این تحقیق برمی آید که گرچه نمی توان از نهادینه شدن مکتب رمان نویسی مدرنیستی و پسامدرنیستی در ادبیات داستانی افغانستان سخن گفت، رشد فزاینده عناصر و مؤلفه هایی نظیر بحران هویت شخصیت های داستانی، پیامدهای جنگ و مهاجرت برای زنان و مردان افغان، تلاش برای واسازی تقابل مرد/زن در نظام نوشتاری مردسالار افغانستان، بازنمایی تقابل پرتنش میان سنت گرایی با تجددطلبی و... از پیدایش جریان های ادبی جدید در ادبیات داستانی افغانستان حکایت می کند؛ جریان هایی شبه مدرنیستی و گاه شبه پسامدرن که اغلب روشنفکران مهاجر به تبعیت و تقلید از تکنیک های داستان نویسی غرب در پیش گرفته اند.
خوانندگان و نوازندگان محلی، حافظان ترانه های ملی (1) (شمال و غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
تأثیر جنسیت بر اشعار عامه بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنسیت به عنوان هویت اجتماعی افراد، نقش مهمی در شکل گیری اشعار عامه، به خصوص اشعار محلی بختیاری دارد. این اشعار ضمن بازتاب ارزش ها و باورهای مختلف زنان و مردان، در نهادینه کردن آنها تأثیر بسزایی دارند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر جنسیت بر اشعار عامه بختیاری (ترانه های نوازشی، لالایی ها، آهای گل و سوگ سروده ها) است که با روش تحلیل محتوا و بر مبنای نظریه نابرابری جنسی واکاوی شده اند. این اشعار براساس جنسیت به دو قسمت اشعار زنانه و مردانه تقسیم می شوند. خانه عرصه خصوصی و مهارت در انجام کارهای آن مانند نان پزی، شیردوشی و مهمان نوازی، مختص زنان است. اجتماع و عرصه عمومی و صفت هایی مانند مجلس نشینی، سخندانی، عاقلی، جنگاوری و شجاعت مختص مردان است. نابرابری جنسی در فرهنگ بختیاری، به صورت عطوفت آمیز است؛ یعنی ضمن نگاه مثبت به زنان، آن ها جایگاه پایین تری نسبت به مردان دارند.