فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
منبع:
آزما بهمن ۱۳۸۷ شماره ۶۳
حوزههای تخصصی:
تحلیلی از هفت روایت «استن حنانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دخل و تصرف در روایت ها و خلق روایت های جدید و احیانا پیچیده تر، شیوه ای است که سنت روایی فارسی بر پایه آن شکل گرفته است؛ از این رو، بسیارند روایت هایی که از رهگذر جرح، تعدیل، حذف و اضافه کردن عناصر و اجزای روایت، صورتی دیگر و گاه کاملا متفاوت یافته اند. بررسی اینکه « چگونه روایتی تاریخی و ساده، به روایتی داستانی و پیچیده، تبدیل می شود»، « دست کاری های قصه پردازان در روایت، غالبا از چه سنخی است»، «ساختارهای روایی فارسی، در روند تکاملی خود، از چه الگویی تبعیت می کنند» و نیز « روایت های مشابه، در طول زمان، بر پایه چه عناصر و جزییاتی شکل گرفته اند»، موضوع گفتار حاضر است؛ پژوهشی که اگر بدرستی انجام پذیرد، زمینه را برای استنباط نظریه های روایت فارسی فراهم خواهد ساخت. روشی که در این گفتار به کار بسته ایم، مبتنی است بر مقایسه تحلیلی نمونه هایی از چند روایت مشابه، از منظر روایت شناسی، ریخت شناسی، معنی شناسی، نشانه شناسی، بینامتنیت، گفت وگو.
روایت و دامنة زمانی روایت در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
هر پدیدة نسبتاً دامنه¬داری که دارای سیری پیش¬رونده باشد، ساختار روایی ساده¬ای را در بطن خود میپروراند. در این ساختارِ ساده¬گویی، عناصر تشکیل دهندة پدیده از نقطة¬ A به سمت B ، از Bبه سمت C و ... حرکت می¬کنند؛ شبیه رشد تکاملی دانه تا مرحلة درخت شدن و میوه دادن. آنچه به ساختاری پیشرونده و روایی شکل داستانی می¬بخشد، گشتارهایی است که از سوی نویسنده/ راوی بر پیکرة موضوع تحمیل می¬شود؛ این گشتارها در توالی خطی- زمانی داستان قابل تحلیلاند. مقالة حاضر، در تحلیل ابعاد زمانی روایت داستانی، بر دو مدخل اصلی زمان روایت و دامنة زمانی روایتشدگی تأکید دارد: در مدخل نخست با سه گونة زمان تقویمی، زمان حسّی و زمان روایت مواجه می¬شویم. در مدخل بعدی مقاله نیز، پنج محور کلی صحنه، گسترش، چکیده، حذف و زمان حال اخلاقی مطرح خواهد شد؛ توضیـح اینکه ضمن تطبیق مباحث مطرح شده با نمونه¬هایی از رمانهای معاصر، در پایان هر مدخل، قصه¬هایی از مثنوی نیز، متناسب با موضوع، ارائه و تحلیل شده است.
مقایسه شخصیت های تاریخ بلعمی و شاهنامه از حیث کارکرد حماسی - اسطوره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ بلعمی و شاهنامه فردوسی از مهم ترین آثار قرن چهارم هستند که علی رغم داشتن موضوعی مشترک (تاریخ ایران) و نگارش در برهه زمانی نزدیک به هم، در کنار شباهت های بسیاری که در آنها دیده می شود، تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند. یکی از تفاوت های مهم و قابل اعتنا، پرداخت متفاوت شخصیت های حاضر در این دو اثر از حیث حماسی – اسطوره ای است. مقایسه 27 تن از شخصیت های مشترک این دو کتاب اعم از شاهان و پهلوانان بخوبی بیانگر این اختلاف است؛ در تاریخ بلعمی 17 درصد شخصیت ها کاملا اسطوره ای اند، حال آنکه در شاهنامه این تعداد به 34 درصد می رسد. درصد شخصیت های حماسی نیز در تاریخ بلعمی و شاهنامه، به ترتیب 24 در مقابل 30 است. عمده ترین دلایل این اختلاف ها تفاوت در منابع و مآخذ، تفاوت در سبک کار، اقتضایات شاعری فردوسی، دخالت یافتن باورهای مذهبی فردوسی در برخی از روایت ها و رویکرد متفاوت فردوسی و بلعمی در روش عقلانی سازی روایت ها است. شاهنامه فردوسی علاوه بر اسطوره ای تر بودن، حماسی تر از تاریخ بلعمی نیز هست؛ هر چند دیده می شود که وجه اسطوره ای برخی از شخصیت ها مانند: کیومرث و... در تاریخ بلعمی پر رنگ تر است و یا از دیدگاه حماسی، بعضی از شخصیت ها در اثر بلعمی، نمود برجسته تری یافته اند.
بررسی سیر و تحول شعر پایداری کشور فلسطین در قرن بیستم
حوزههای تخصصی:
تصویر مرگ در مرثیه های سیدرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار موتیف تشبیه مرگ که از صورتهای شعری فربه و پربسامد مرثیه های سیدرضی است بررسی شده است. پس از اشاراتی اجمالی به اهمیت تشبیه در قلمرو بلاغت و تبیین نقش آن در حوزه ادب غنایی، به ویژه مرثیه که از گونه های پر کاربرد دیوان این شاعر است، به احصا و استخراج نمونه هایی از این نوع تشبیه ها پرداخته ایم و آن گاه آنها را از منظرهای مختلفی کاویده و طبقه بندی نموده و میزان ابتکار و خلاقیت شاعر و ارزش و نوع عاطفه آنها را نشان داده ایم و در نهایت اشاره شده که برخورد شاعر با مساله مرگ به دلیل بهره مندی از جهان بینی خاص تا حدودی متفاوت از دیگر شاعران هم عصر وی است
رمان علیه رمان
نگاهی به نخستین اقتباس های نمایشی ازهزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نخستین نمایشنامه های اقتباسی از هزار و یکشب در آغاز شکل گیری نمایشنامه نویسی ایران اختصاص دارد. از آنجا که هزار و یکشب در زمره افسانه شمرده شده است؛ ابتدا افسانه را تعریف کرده و سپس به علت پدید آمدن افسانه در تمدنهای انسانی پرداخته و آنگاه جایگاه آن را در فرهنگ و هنر و ایران و سایر ملل بررسی کرده ایم. در ادامه، هزار و یکشب به طور اجمالی معرفی شده و مقاله نگاهی کوتاه به تاثیر این اثر در هنر و ادبِ جهان انداخته است.
به دنبال یافتن اولین نمایشنامه نویسان ایرانی که از هزار و یکشب اقتباس کرده اند، لازم بود تاریخ شکل گیری ادبیات معاصر و نمایشنامه نویسی را بررسی کنیم. از این رو، به اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی دوران قاجار و طلیعه های نوآوری هنری که از همان دوران شکل گرفت و نمایشنامه نویسی به شکل امروزی آن در ایران آغاز شد نگاهی افکنده ایم. در پایان، نمایشنامه «حرم خلیفه هارون الرشید» از رضا کمال و «سفر هشتم سند باد» از پرویز ناتل خانلری به عنوان اولین آثار اقتباسی از هزار و یکشب بررسی شده اند.
نمادپردازی نباتی از منظر نقد اسطوره ای در شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها، رؤیاهای جمعی بشر؛ و نمادهای اساطیری ، زبانِ هنری و رازناکِ اسطوره ها هستند که با پای نهادن به ساحت شعر، ایجازگونگی ، فشردگی و ژرفایی معنایی آن را دو چندان می کنند. نمادها با ماهیت سیال، شکل پذیر و منعطفِ خود، به مقتضایِ شرایطِ زمان و مکان، قادرند مفاهیم و موضوعات عمیق و ریشه داری را به شیوه ای جامع و گسترده آینگی کنند، از صورتی واحد، معانی و کاربردهای گوناگونی را ارائه دهند و با رویندگی و پویایی مداوم، تازگی و ماندگاریِ خود را استمرار ببخشند.
البتّه شاعران و هنرورانِ نمادگرا به فراخور پشتوانه های فرهنگی، دغدغه های ذهنی و نیازهای اصیل فردی و اجتماعی خود، ممکن است توجه و اقبال ویژه ای به بهره گیری از نمادهایی خاص در آثار هنریِ خویش از خود نشان دهند. نگارنده در این مقاله بر آن است تا ضمن پرداختن به مبانی تئوریک کاربرد نمادها و موضوعات مرتبط با آن، به گونه ای محوری ، مهم ترین عوامل روی آوریِ شاعران به کاربستِ اسطوره های گیاهی و نمادهای نباتی را مورد پژوهش و مداقّه علمی و مستند قرار دهد و در این رهگذر نیم نگاهی هم به بازتاب مضامین و کاربردهایی از این دست در اساطیرِ اقوام و ملل گوناگون داشته باشد تا امکان مقایسه و تطبیق و تطابقی روشن و حقیقت نما فراهم شود.
اشاراتی بر تحلیل ساختاری – محتوایی لیکو، شعر شفاهی بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به هدف معرفی ویژگی های سبکی لیکو، گونه ای از شعر شفاهی بلوچی، تدوین شده است. لیکو تک بیتی است مقفا و با وزن هجایی که با استناد به یافته های پژوهش حاضر از ویژگی های سبکی مشخصی به لحاظ نوع واژگان، تشبیهات، سازوکار استعاری غالب، بازنمود نگرش های قومی و محتوای واقع گرایانة آن برخوردار است. در این پژوهش یکصدو سی و پنج بیت لیکو به ترتیب از کتاب صد لیکو (مؤمنی، 1384)، خبرنامة بلوچستان (Axenov,1990)، منابع اینترنتی و مصاحبه با گویش ور بلوچ مکرانی گردآوری شد. آنگاه پنجاه لیکو به طور تصادفی انتخاب و به کمک گویش ور بلوچی تصحیح و ترجمه شد. سپس ترجمه ها با ترجمه های موجود در منابع مذکور مقایسه شد و تصحیحات اعمال گردید و در نهایت با توجه به محدودیت فضای مقاله، بیست ودو بیت لیکو که به لحاظ سبکی و معنایی معرف خوبی برای این مجموعه به شمار می آمد و واژگان و محتوای آن در گفتمان دانشگاهی قابل عرضه بود انتخاب شد. نوع واژه های به کار رفته در لیکو، تشبیهات و سبک واقع گرای آن مهم ترین ویژگی های این گونه از شعر شفاهی به شمار می آید. از جمله اشعار گویشی دیگری که به لحاظ ساختار و محتوا شبیه به لیکو به نظر می رسد، بیت کردی است.
ویرایشی دیگر از شاهنامه
نگاهی تطبیقی به طنز و طنزپردازی در ادبیات ایران و عرب با تکیه بر طنز عبید زاکانی و نمونه هایی از طنز شاعران عصر انحطاط (عنوان عربی: الهزل والفکاهة فی الأدبین الفارسی و العربی دراسة مقارنة بین النصوص الفکاهیة لعبید زاکانی وشعراء عصر الانحطاط)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر چنانکه از عنوان آن برمی آید، تطبیقی است بین طنز و طنزپردازی در ادبیات ایران و عرب. در این تطبیق، طنز عبیدزاکانی به عنوان نمونه ای از طنز ادبیات ایران و طنز شاعران عصر انحطاط به عنوان نمونه ای از طنز ادبیات عرب با هم مقایسه شده است. در این مقاله کوشیده ام تصویر کاملی از عبید ارایه دهم، اما به منظور پرهیز از برخی سوء تفاهمات اجتماعی لازم دیدم از ذکر پاره ای از طنزهای درخشان او صرف نظر کنم. طنز پیش درآمدی است که می توان به راحتی کسی را با آن دست انداخت، از میدان به در کرد و بدی هایش را آشکار ساخت. با استهزا می توان کسی را تحقیر کرد و او را مضحکه عام و خاص ساخت. در ادبیات عرب، شاعر با هجو شخصی یا قومی سعی می کند حریف را از میدان خارج کند، با توجه به تاثیرگذاری طنز در بیان زشتی ها و عیب های جامعه، چه در مقوله سیاسی، و یا اجتماعی می توان اذعان کرد که زبان طنز رساتر و برتر از زبان دیگر نوشته ها است. در طنز، «خنده» هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای بهتر بیان کردن و انتقال هدف موردنظر از نویسنده به خواننده. در ابتدای مقاله نیز تعریف طنز از نظر صاحب نظران ارایه شده است.چکیده عربی: یقدم هذا المقال دراسة مقارنة بین الهزل والفکاهة فی الأدبین الفارسی والعربی. حیث تم معالجة الفکاهة عند عبید زاکانی کنموذج فی الأدب الفارسی بینما تم دراسة الفکاهة لدی شعراء عصر الانحطاط کنموذج للفکاهة فی الأدب العربی. وحاولت الباحثة فی مقالها تقدیم صورة کاملة عن عبید زاکانی غیر أنها تخلّت عن بعض فکاهاته الرائعة تفادیا لعدد من إساءات التأویل لدی المجتمع. فإن الفکاهة تعد تمهیدا لسخریة الناس أو إبعادهم عن المصاف أو تبیین مساوئهم. کما أنها تعتبر أداة جیدة للتحقیر والازدراء. فالشاعر فی الأدب العربی یحاول إبعاد الخصم عن المصاف بواسطة هجاءه له أو لقومه. ولکن بالنظر إلی تأثیر الفکاهة فی تبیین سوءات المجتمع وعیوبه سواء کان سیاسیا أو اجتماعیا فإنه یمکن القول إن منطق الفکاهة أبلغ شأنا من منطق باقی الأشکال الأدبیة وأرفع رتبة. هذا و إن إضحاک الآخرین فی الفکاهة لیس غایة بل وسیلة للتعبیر الأمثل وانتقال أهداف الکاتب إلی القارئ.
هنر و فرهنگ قصههای ایرانی
حوزههای تخصصی:
گزیده های ادبی
حوزههای تخصصی: