فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پارسى باستان و اوستایى دو زبان خواهر از مجموعه زبان هاى ایرانى باستان اند که آثارى از آن ها به دست ما رسیده است. ویژگى برجستهء این زبان ها تصریفى بودن آن هاست، بدین معنى که نقش دستورى آن دسته از اجزاى زبان که تحت مقولهء "نام " طبقه بندى مى شوند، از طریق حالت هاى هشتگانهء صرفى تعیین مى شود. حالت هاى صرفى هر یک داراى مفاهیم و عملکردهاى متنوعى اند که بدون آگاهى از آنان، درى زبان امکان پذیر نخواهد بود. واژه هاى صرف شده علاوه بر این که در اکثر موارد خود مى توانند به طور مستقل به نقش دستورى شان در جمله اشاره کنند، گاهى با حروف اضافه نیز همراه مى شوند. موضوع این مقاله بررسى حالت "رایى، یکى از مهمترین و پربسامدترین حالت هاى صرفى در زبان پارسى باستان است.
قلمرو زبان دری (در تجلیل از کمال خراسانی)
منبع:
بخارا مرداد ۱۳۷۸ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
نمود در زبان فارسی؛ نگاهی نو بر پایة رویکرد شناختی بسط استعاری و مؤلفه های نمودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمود مقوله ای دستوری است که پا به پای زمان دستوری و وجه در ساختار جمله واره ظهور یافته و در کل معنای آن تأثیرگذار است. آثاری که تاکنون در زمینة نمود ارائه شده اند، عمدتاً فاقد چارچوب نظری و تقسیم بندی صحیح از این مقوله هستند. در این مقاله، ضمن ارائة چارچوب های نظری مناسب، به مفهوم سازی نمود دستوری و واژگانی می پردازیم. در قسمت نمود دستوری، در چارچوب نظریة شناختی دستوری شدگی، با بهره گیری از رویکرد بسط استعاری هاینه و دیگران و با استناد به مطالعات تاریخی و ذکر مثال هایی از فارسی باستان و میانه، نمودهای دستوری زبان فارسی را مفهوم سازی می کنیم. در قسمت نمود واژگانی، ضمن به کارگیری مؤلفه های نمودی برگرفته از وندلر(1967) و با رویکرد جدید ذیل به صدر، این مؤلفه ها را با هم ترکیب نموده و به پنج نمود موقعیتی در زبان فارسی دست می یابیم. از لحاظ نظری نیز پیش بینی وجود سه نمود دیگر را می نماییم ودر انتها، در مورد تأثیر بافت بر نمود نیز مطالبی را ذکر می کنیم. یافتن یک نمود واژگانی جدید، پیش بینی وجود سه نمود دیگر و مفهوم سازی نمودهای دستوری و واژگانی در زبان فارسی بر اساس الگوهای شناختی، از جمله نتایج این پژوهش می باشد.
وضعیت کنونی آموزش ترجمه در ایران
حوزههای تخصصی:
"بررسی و توصیف وضعیت کنونی آموزش ترجمه می تواند وزن و سمت و سوی هر رشته و همچنین کاستیها و کمبودهای موجود در راه رسیدن به اهداف را روشن کند. با مروری بر کلیات و آمار و ارقام دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد چند مساله به وضوح نمایان می شود. نکته اول نفوذ زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی و همچنین زبان عربی به عنوان زبان دوم در ایران است. مساله دیگر پراکندگی درسها و تداخل اهداف سایر رشته ها در رشته مترجمی است. ظاهرا واژه «مترجمی» به مفهوم «تربیت مترجم» است. ولی با نگاهی به رشته مترجمی در دوره کارشناسی ارشد متوجه می شویم که این رشته در واقع همان «مطالعات ترجمه» است و به نظر تمام دانشجویان کارشناسی ارشد، اطلاق عنوان رشته «مترجمی» به این رشته فریب دهنده است.
در این بررسی توصیفی این نتیجه حاصل می شود که رشته «دبیری» دیر یا زود به علت اشباع بازار کار، رو به تعطیلی می رود و رشته های «تربیت مترجم» و «مترجمی»، به خاطر کاربردی بودن آنها و نیاز جامعه، محبوبیت بسیاری یافته است و رو به شکوفایی می رود. این بررسی همچنین نیاز فراوان دانشگاههای کشور به ترتیب مدرس پژوهشگر جهت تدریس و تحقیق در رشته ترجمه را نشان می دهد. از علل جذابیت رشته «تربیت مترجم» نیاز جامعه و تخصصی و کاربردی بودن آن، و درآمدزایی رشته برای دانشگاهها است.
"
فراگیری زبان دوم در محیط طبیعی و آموزش کلاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف عمده این مقاله بررسی تحلیلی دو شیوه فراگیری زبان دوم، تحت شرایط محیط طبیعی زبان و آموزش کلاسی می باشد.در نوشته حاضر، پژوهش های صورت گرفته در این زمینه مورد بررسی دقیق قرار گرفته و نتایج آنها ارائه خواهد شد.بررسی تحقیقات انجام گرفته و نتایج حاصله نشان می دهد که آموزش کلاسی روند فراگیری زبان دوم را آسانتر نموده و باعث ارتقای کیفی و کمی فراگیری زبان دوم می شود
زبان کردی، گویش های آن و جایگاه کردی رایج در ایلام
حوزههای تخصصی:
بررسی پایایی خودارزیابی زبانآموزان در استنتاج معنای واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی پایایی (reliability) خودارزیابی (self assessment) دانش واژگانی (lexical knowledge) در متن و نقش توانش زبانی بر آن، می پردازد. این پژوهش در سه مرحله انجام شده است. در مرحله نخست، زبان آموزان، آزمون توانش زبانی را پاسخ گفتند و میزان درک خود از معنای 40 واژه مشخص شده در متن را تعیین کردند. در مرحله دوم، از آن ها خواسته شد تا ترجمه، مترادف، متضاد و یا توضیح واژگانی را که در مرحله قبل میزان درک خود از آنها را مشخص کرده بودند، فراهم آورند. در مرحله سوم آن ها میزان دانش خود از واژگان مشخص شده در مرحله اول را ارزیابی کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که خودارزیابی زبان آموزان معتبر نیست و تحت تاثیر توانش زبانی آن ها قرار دارد. از این رو پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که مدرسان زبان ضمن تشویق زبان آموزان به حدس واژگان ناآشنا در متن، آن ها را به طور مستمر به بازنگری و بررسی معنای حدس زده ترغیب کنند.
مقاله به زبان فرانسه: قلم خوردگی های یک چرک نویس یا سانسور یک ناخودآگاه؟ (Rature d'un brouillon ou censure d'un inconscient ?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی پیشامتن ها این امکان را فراهم می آورد تا به عمق عملکرد عناصری که در آفرینش صورت و معنای یک اثر نقش تعیین کننده دارند نزدیک شویم. خط خوردگی های یک چرک نویس در زمره مهمترین ابزاری قرار دارد که منتقد برای آگاهی از فرآیند خلق اثر که در دو مرحله تولید پیشامتن ها و متن نهایی (با کاربرد ارتباطی) محقق می شود بهره می گیرد. از آنجایی که خط خوردگی ها مرتبط با مکانیسم های دفاعی مؤلف هستند، تغییرات اعمال شده بر متن به نوعی گزارشی از جهش های روانی او را فراهم می آورد. بدین ترتیب، نویسنده به عنوان خواننده متن خود به گفتگو با آن می نشیند. در واقع، با خط زدن نویسنده میان ذهن و روان خود از یک سو و تولید متن از سوی دیگر ارتباط برقرار می کند. قلم خوردگی با آشکارکردن روند فکری خالق اثر از لابه لای دغدغه ها و تردیدهایش نشان می دهد که چگونه آزادسازی مکانیسم های دفاعی داده های معنایی را به عقب رانده و در زوایای پیشامتن پنهان می کند. تغییرات ناشی از خط خوردگی ها از عملکرد ضمیر ناخودآگاه فرد خبر می دهد و اینچنین است که منتقد با محوریت دادن به مفهوم «سانسور» سعی دارد از تمایلات ناخودآگاه او آگاهی یابد. از این منظر، می توانیم بگوییم که منتقد با ارزش بخشیدن به پیشامتن ها به حوزه روانکاوی وارد می شود تا از نزدیک عملکردهای پیشانوشتاری یک متن را توضیح دهد. در این گفتار، برآنیم تا با توجه به مسأله «سیر تکوینی متن»، جهش های ناخودآگاه را که در پیشامتن منعکس می شود بررسی کرده و مفهوم متفاوتی از «زمان» در تولید اثر ارائه دهیم.
تاریخ و جامعه در مکافاتهای ویکتور هوگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"برخلاف جریان غالب در شعر قرن نوزدهم که متاثر از فضای نامطلوب سیاسی- اجتماعی آن روزگار و سرخوردگی پی در پی نویسندگان‘ شدیداً درونگرا و گریزان از واقعیت های عصر خود بود‘ مجموعه اشعار مکافاتها با تعهدی کم نظیر در متن جامعه وارد شد وکژی های آن را نقادانه به تصویر کشید. ویکتور هوگو در ظاهر پیکان حملات خود را متوجه یک واقعه تلخ تاریخی یعنی کودتای ناپلئون سوم می نماید ولی با تاملی دقیق شعر او به مراتب عمیق تر جلوه می کند. مکافاتها در واقع ترسیم حرکت بشر از بدی به سمت نیکی و رهایی است. هوگو چون فیلسوفان تاریخ‘ حرکت و پیشروی تاریخ را معنا دار و جهتمند معرفی می کند و خود نیز با پیشگویی سقوط امپراطور که سرانجام نیز محقق شد‘ گواهی روشن و دلیلی بی بدیل بر مدعای خویش می آورد. بنابراین تاکید بر وقایع تاریخی و مخصوصاً سرنوشت محتوم ناپلئون سوم بیشتر بیان مصداق است و اثر یقیناً از نمونه ها فراتر می رود. در این میان نقش شاعر رهبری حرکت است اما نه با تیر و جوشن که با تیغ سخن‘ هوگو خود در مکافاتها به غایت و بی کم وکاست از تمام امکان کلام و اصناف بیان بهره می برد. مقاله حاضر با مطالعه چگونگی ارتباط اثر با واقعیتهای زمانه و نقش زبان و سخن شاعر‘ به نگرش فرازمانی هوگو می پردازد.
"
پژوهشی تطبیقی بر ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره در ترجمه سرخ و سیاه استاندل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی یکی از مهم ترین مسائل زبانی است که در حوزة علم معنا شناسی قرار دارد (ویکتوری، 1997، صص. 41). یک واژه در یک نظام زبانی بنا به شرایط و بافتی که به کار می رود، می تواند دربردارندة معانی گوناگونی باشد (یول، 2006، ص. 148)؛ از این رو است که گفته می شود بیشتر واژگان زبان از این ویژگی برخوردار هستند. تعاریف و معادل های مختلفی که در فرهنگ های زبان مقابل یک واژة وجود دارد، مؤید این امر است. در این پژوهش تطبیقی سعی بر آن است تا با بهره گیری از معنا شناسی واژگانی و استفاده از دلالت اولیه و دلالت ثانویه یک واژه، به مطالعه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره و بیان استعاری در دو ترجمة رمان «سرخ و سیاه» استاندل پرداخته شود. در این مطالعه، مهم ترین یافته نقش و اهمیت توجه به بافت زبانی هنگام روبه رو-شدن با واژه یا ساختاری است که قابلیت انتقال چندمعنایی متفاوت را به طور همزمان دارد و اینکه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری در اصل امری مطلق نیست؛ بلکه یک پیام را می توان به هر زبان طبیعی انتقال داد و تنها صورت پیام متفاوت است.
Sources of Collocational Clashes
حوزههای تخصصی:
یای معرفه و وابسته ها
بررسی سه فرآیند واجی تقویت ""درج، انسدادی شدگی و واک دار شدگی"" در 12 گونه زبانی استان کرمان: واج شناسی زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرورت تحول در آموزش زبان عربی
حوزههای تخصصی:
نگاهی دیگر به یادگیری زبان دوم؛ یک رویکرد زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Lyrical Sensibility in English Nature Writing: An Appraisal Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abstract: This study explores emotive language in lyrical nature writing from the perspective of ecolinguistics in four nature textbooks. In fact, embodied mind style is explored by considering emotive language as a linguistic phenomenon that can inject into the readers' minds the sensorial, emotional, and psychological experiences of the lyricist. The interrogation of emotive language is based on Attitude subsystem of Appraisal Analysis, which consists of Affect, Judgment, and Appreciation (Martin & White, 2005). The analyses of the linguistic portrayal of Affect -based on the modified Affect system sub-categories, including Un/Happiness, Dis/Satisfaction, In/Security, Dis/Inclination, and Surprise -revealed the prevalence of Insecurity in the textbooks by contemporary nature writers and Happiness in the textbooks by their predecessors. Moreover, the Judgement and Appreciation analyses suggest that moral sentiment and aesthetic emotion are indispensable parts of lyrical nature writing that can awaken humility and sympathy in the minds and hearts of the readers.
واژه و معنا در تقابل یا در تعامل با یکدیگر در ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه امروزه همه حرفه ها به سمت علمی شدن پیش می روند پرواضح است که ترجمه نیز از این امر مستثنا نبوده و مترجمان بیش از پیش تلاش می کنند تا با تکیه بر نظریه ها دست به قلم ببرند و اثری را ترجمه کنند. غالب نظریه ها و اندیشه هایی که از دیرباز تاکنون در مورد ترجمه مطرح شده اند بر پایه نوعی دوگانگی و تقابل بین واژه و معنا استوار هستند. بر اساس این دوگانگی، واژه و معنای یک اثر، دو قطب مخالف یکدیگرند که اغلب نمی توانند هر دو با هم ترجمه شوند و به زبان مقصد انتقال یابند.
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی تعامل و همزیستی واژه و معنا است و روشی که بواسطه آن در هنگام ترجمه این دوگانگی از میان برداشته شود و واژه و معنای اثر مبدأ همراه هم منتقل گردد.
ضمایر بازیافتی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به ضمایر بازیافتی در زبان فارسی می پردازد. هدف از این تحقیق، توصیف نحوی ضمایر بازیافتی زبان فارسی در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی است. جایگاه های حضور ضمیر بازیافتی، عامل «حرکت» در فرایند شکل گیری ضمایر بازیافتی و علت دستوری یا غیردستوری بودن حضور ضمایر بازیافتی، موضوعات عمده بررسی شده در این تحقیق هستند. در این تحقیق مشخص شد ضمایر بازیافتی در زبان فارسی مشتق در پایه هستند و حضورشان در جایگاه هایی خاص اجباری است.
بررسی فرایند قلب و اصل مرز اجباری در زبان فارسی براساس واج شناسی غیرخطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند قلب، فرایندی است که در آن توالی واج ها به دلایل متفاوتی جابه جا می شود. هدف این مقاله بررسی انگیزه اعمال فرایند قلب است و نشان می دهد که برخلاف آنچه تا به حال ثابت شده است اصل توالی رسایی در همه موارد انگیزه اعمال فرایند قلب نیست. تحلیل داده ها در چارچوب نظریه ی خودواحد و نظریه بهینگی نشان می دهد که اصل جذب و اصل مرز اجباری فرایند قلب را تحریک می کنند و سپس فرایندهای دیگری مانند ادغام مشخصه های همجوار، حذف ،کشش جبرانی و ناهمگونی فعال می شوند تا توالی های بهینه در گفتار فارسی زبانان ظاهر شوند. نتایج نشان می دهد که در میان همخوان های [+رسا] مانند روان ها، به خصوص همخوان /r/ و چاکنایی های/h/ و /?/ و همخوان های [+پیوسته] یعنی سایشی ها بیشتر جذب هسته ی هجا می شوند و بیشترین نقش را در فعال نمودن اصل مرز اجباری به عهده دارند. چارچوب تحلیلی مقاله نشان می دهد که رفتار واجی همخوان های چاکنایی در فرایند قلب رسا بودن این همخوان ها را در زبان فارسی تأیید می کند. در این مقاله علاوه بر ادغام، حذف و ناهمگونی به عنوان عملکرد اصل مرز اجباری معرفی شدند.