فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۲۱ تا ۳٬۲۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش ابتدا معانی افعال حوزه شنیدن را به شیوه کتابخانه ای در فرهنگ های لغت یافتیم وفهرستی از معانی افعال حوزه شنیدن فراهم آوردیم و برچسب های معنایی دسته بندی شده ای را ایجاد کردیم که تمام معانی ذکر شده در فرهنگ ها را شامل گردد . سپس شواهد کاربرد این افعال را از پایگاه دادگان زبان فارسی، که پیکره ای از متون فارسی است، استخراج و در نرم افزار Excel درج نمودیم. با توجه به شواهد فرهنگ های لغت و پیکره معاصر، 11 معنی برای فعل "شنیدن"، 6 معنی برای "شنفتن"، 3 معنی برای "گوش دادن"، 4 معنی برای "گوش کردن" و 5 معنی برای "نیوشیدن" استخراج شد. همچنین با توجه به داده های به دست آمده از پیکره تاریخی، 11 معنی برای فعل "شنیدن"، 1 معنی برای "شنفتن"، 2 معنی برای "گوش دادن"، 2 معنی برای "گوش کردن" و 2 معنی برای "نیوشیدن" استخراج گردید. به عنوان نتیجه، با استفاده از بسامد معانی، نمودار شبکه معنایی فعل شنیدن، گوش دادن و گوش کردن در پیکره معاصر ترسیم شد. از این یافته ها می توان در فرهنگ نگاری، آموزش زبان به غیر فارسی زبانان و به منظور مقایسه بینازبانی معانی افعال حوزه شنیدن با نتایج سایر پژوهش ها در زبان های دیگر بهره برد.
بررسی تلمیح در آثار میر نوروز و داراب افسر بختیاری
منبع:
رخسار زبان سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
82-58
حوزههای تخصصی:
بررسی درک کنایه از دیدگاه فرضیه برجستگی تدریجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی فرضیه برجستگی تدریجی و تأثیر آن بر کنایه پرداخته است تا بررسی شود عامل مهم در دسترسی ذهن به معنای کنایه چیست. هدف از انجام این تحقیق، سنجش RT (زمان خواندن) و شناسایی و تبیین رابطه بین 3 متغیر نوع بافت (تحت اللفظی، تمثیلی) و میزان آشنا بودن عبارت (بسیار آشنا، آشنا و ناآشنا) و سرعت خواندن (آهسته، هم زمان و سریع) کنایه بوده است. برای هر کدام از نمونه های کنایه، یک بافت تأثیرگذار در معنای تحت اللفظی کنایه و یک بافت تأثیرگذار در معنای تمثیلی همان کنایه به وجود آمد. از نرم افزاری برای انجام آزمایش صفحه متحرک خودمهار استفاده شد که توانایی سنجش زمان خواندن عبارت ها را داشت. نتایج نشان داد، نمونه های کنایه، فرضیه برجستگی تدریجی را به طور کامل تأیید نکردند و نتایجی خلاف فرضیه برجستگی تدریجی حاصل شد به این صورت که بافت بیشتر بر معنای برجسته پیشی می گرفت و در درک تأثیر می گذاشت و این دو تأثیر موازی یکدیگر نداشتند. همچنین، بر اساس نتایج تحقیق چنین به نظر می رسد که معنای برجسته هم در عبارت های تمثیلی بسیار آشنا و هم در عبارت های تمثیلی آشنا، معنای تمثیلی است و معنای برجسته در عبارت های تمثیلی ناآشنا معنای تحت اللفظی و معنای تمثیلی است. واژه های کلیدی: زبان تمثیلی، زبان شناسی شناختی، فرضیه برجستگی تدریجی، کنایه. Salience Hypothesis
تحلیل تعامل نشانه- معناشناختی میان کلام و کارتون: توسعه دامنه مفهومی اصطلاحات زبانی و کاربرد خلاق آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف ارزیابی تأثیر تعامل کلام و کارتون در روند آموزش اصطلاحات زبان انگلیسی به فارسی زبانان گردآوری شده است. مسئله این پژوهش این است که چگونه کارتون در تعامل با اصطلاحات زبانی، فضای معناسازی را از یک فضای معنایی غیر قابل پیش بینی به فضایی خلاق تغییر می دهد و چگونه این تعامل، فضایی خلاق را برای توسعه مفهومی اصطلاحات زبانی رقم می زند. برای ارزیابی فرضیات این پژوهش، با استفاده از رویکرد نشانه معناشناسی دیداری و روش تحلیل گفتمانی، تأثیر قرارگیری کارتون در کنار اصطلاحات زبانی در مورد جامعه آماری این پژوهش که شامل 60 زبان آموز در سطح متوسط زبان انگلیسی و بالاتر، شامل 30 دختر و 30 پسر از مناطق شمال و جنوب شهر تهران بودند بررسی شد. فرضیات این پژوهش عبارت اند از اینکه کارتون می تواند از طریق تعامل فضای نشانه ای، تزریق شناختی جدید و گسترش دامنه تخیل، توسعه معنایی اصطلاحات زبانی را درپی داشته باشد و کلام و کارتون می توانند از طریق ایجاد فضای ارجاعی، ورود به ابعاد گفتمانی و توسعه بازی زبانی در فضای بین نشانه ای، سبب کاربرد خلاق اصطلاحات زبانی شوند.
بررسی پیکره بنیاد کلمات به کار رفته در بازنمایی مجرم، قربانی و جرم در مطبوعات ایران براساس چارچوب سبک شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر ساختار ایدئولوژیک روزنامه های ایران را به لحاظ واژه های به کار رفته در بازنمایی زبانی مجرم، قربانی و جرم در چارچوب سبک شناسی انتقادی جفریز (2010) بررسی پیکره بنیاد کرده است. بدین منظور، متون مربوط به جرائم در شش روزنامه کثیرالانتشار کیهان، اطّلاعات، رسالت، جوان، آفتاب و شرق در بازه زمانی یک ساله از خرداد (1395) تا خرداد (1396)، به-صورت نمونه گیری پنجاه شماره از هر روزنامه به طور تصادفی نظام مند جمع آوری و پیکره ای یک میلیون کلمه ای تنها شامل مطالب مرتبط با جرم ایجاد و با نرم افزار انت کانک بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد که از (81) عنوان جرم بازنمایی شده، جرائم علیه اشخاص با (33%) بیشترین فراوانی و جرائم اخلاقی با (5/1%) کمترین فراوانی را دارند؛ همچنین با توجّه به استخراج (108) کلمه هدف به کار رفته در بازنمایی مجرمین و (76) کلمه هدف به کار رفته در بازنمایی قربانیان می توان گفت که بازنمایی مجرمین و قربانیان براساس سن، جنسیت، روابط فامیلی، شغل و نقش اجتماعی، نقش در جرم و همچنین بازنمایی فاقد شخصیت صورت پذیرفته؛ بازنمایی مجرمین بیشتر برحسب نقش در جرم ارتکابی با (62%) و کمتر برحسب سن با (4%) انجام شده و بازنمایی قربانیان بیشتر برحسب جنسیت با (5/31%) و کمتر برحسب شغل با (4%) صورت پذیرفته است. .
افزایش آگاهی زبان آموزان نسبت به ویژگی های عروضی در تلفظ کلمات و تأثیر آن بر روی مهارت شنیداری زبان آموزان ایرانی با تأکید بر نظریه توجه اشمیت (1995)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش کنونی با الهام از نظریه توجه اشمیت (1990) به بررسی تأثیر افزایش آگاهی زبان آموزان نسبت به ویژگی های عروضی بر روی مهارت شنیداری آنان می پردازد. به همین منظور، تعدا 70 زبان آموز با سطح متوسط ، به عنوان افراد شرکت کننده در این پژوهش و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب شدند. آن ها به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند در گروه ازمایش در هر جلسه ویژگی های عروضی زبان انگلیسی با زبان اموزان تمرین می شددر حالی که در گروه کنترل زبان اموزان فقط به متنهایی گوش داده و سوالات تعقیبی را پاسخ می دادند . جمع آوری داده های پژوهش به وسیله آزمون تعیین سطح آکسفورد (OPT) و پیش آزمون و پس آزمون مهارت شنیداری انجام شدند. تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها نشان داد که گروه آزمایش با اتکا به افزایش آگاهی ایجاد شده نسبت به ویژگی های عروضی در تلفظ توانست عملکرد معناداری نسبت به گروه کنترل در بهبود مهارت شنیداری داشته باشد.یافته های پژوهش می تواند در خدمت معلمان قرار بگیرد تا آن ها با آگاهی از نحوه پیاده سازی صحیح آموزش مهارت شنیداری به واسطه ویژگی های عروضی، مهارت شنیداری زبان آموزان و در نهایت کیفیت یادگیری آنان را فزایش دهند.
تردید افکنی فراگفتمانی در مقاله های پژوهشی در زبان شناسی کاربردی: بررسی مقایسه ای سوژانر «نتایج و بحث» در مقاله های نویسندگان غیر انگلیسی زبان و انگلیسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی تفاوتهای احتمالی بین فراوانی و انواع استراتژیهای تردیدافکنی و کاربرد آنها در سوژانر «نتایج و بحث» در مقالات پژوهشی نوشته شده توسط نویسندگان انگلیسی زبان غیربومی (ایرانی) و انگلیسی زبان بومی، 60 مورد سوژانر «نتایج و بحث» از چهار نشریه علمی IJLLALW, IJALEL, TQ, AL که توسط نویسندگان ایرانی (انگلیسی زبان غیرمادری) و بومی (انگلیسی زبان مادری) نوشته شده بودند، مورد تحلیل قرار گرفت. همه متنها و نویسندگان آنها به صورت تصادفی انتخاب شدند. استراتژیهای تردیدافکنی به کار رفته توسط این نویسندگان با نرم افزار AntCnoc و همچنین توسط دو کدگذار انسانیِ متخصص شناسایی شده و بر اساس چارچوب نظری پیشنهادی در مدل طبقه بندی وارتالا (2001) و مدل چندکاربردی هایلند (1998) کدگذاری شدند. نتایج مطالعه نشان داد که اختلاف آماری معنی دار در فراوانی، انواع و همچنین کارکردهای استراتژیهای تردیدافکنی در سوژانر «نتایج و بحث» مقالات نوشته شده توسط این دو گروه از نویسندگان وجود دارد.
واج شناسی وقف در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلفظ کلمات قرآنی در جایگاه وقف بررسی، توصیف و تبیین می شود. تعمیم توصیفی داده ها نشان می دهد که در تلفظ کلمات نکره فاعلی و اضافی، تکواژ نکره و واکه های افراشته کوتاه نشانگرِ حالت فاعلی (/ u /) و اضافی (/ i /) حذف می شوند، و آغازه هجای محذوف به هجای پیشین منضم و یک مورا به پایانه آن افزوده می شود و آن را سنگین یا فوق سنگین می کند. اما در تلفظ کلمات نکره مفعولی پس از حذف تکواژ نکره، مورای شناور آن به واکه افتاده نشانگرِ حالت مفعولی (/ a /) گسترده و واکه افتاده کشیده می شود. رسایی بالای این واکه در مقایسه با سایر واکه های افراشته می تواند دلیل مقاومت آن در برابر حذف باشد. در تلفظ اسم های مؤنث، تکواژهای سه گانه حالت و تکواژ نکره حذف می شوند. سپس به دنبال حذف مشخصه های فوق حنجره ای و ابقای مشخصه حنجره ای، واج / t / به [ h ] تبدیل می شود. هدف اصلی این مقاله، صورت بندی الگوی واجی کلمات قرآنی در محل وقف است. روش تحقیق از نوع توصیفی و تبیینی است. بر این اساس، قواعد واجی قرآنی اجازه ظهور هجای سبک در جایگاه وقف را نمی دهند و به جای آن، هجای سنگین و فوق سنگین از طریق فرایندهای حذف و کشش جبرانی در جایگاه وقف ظاهر می شوند.
شواهد درکی برای انطباق واجی واکه های انگلیسی با نظام واکه ای فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکردهایِ ادارکی به انطباقِ واجیِ وام واژه ها، انطباقِ واجی، نوعی همگونی ادراکی است که هنگامِ درک شنیداری گفتار روی می دهد. بر اساس این رویکرد، آواها و ساخت های آواییِ غیربومی، به نزدیک ترین آواها و ساخت های آوایی در زبان وام گیرنده نگاشته می شوند. پژوهش حاضر، میزانِ شباهت واکه های انگلیسی با واکه هایِ معادلِ احتمالی شان در زبان فارسی را در چارچوب نظریه همگونی ادراکی بررسی می کند. در این پژوهش، ساخت های طبیعی دارایِ واکه های زبان انگلیسی، به عنوان محرک های هدف ادراکی در برخی آزمایش های درکِ مقوله ای برای گویشوران بومی زبان فارسی پخش شد. هدف این بود که شنوندگان درباره میزان شباهت واکه های انگلیسی با واکه های معادل احتمالی شان در زبان فارسی قضاوت کنند. بر این مبنا، واکه ها در دو سطح نوایی مستقل، یعنی سطح واج و سطح هجا، به شنونده ها ارائه شدند. یافته های به دست آمده، نشان داد که پاسخ های شناسایی شنونده ها با یافته های صوتی مربوط به فضای واکه ای تطبیقی زبان فارسی و انگلیسی مطابقت کامل دارد. به این صورت که، شنونده ها هر واکه انگلیسی را به صورت واکه ای در زبان فارسی درک می کنند که بیشترین شباهت صوتی ممکن را با آن دارد.
The Effect of Scaffolded Written Corrective Feedback on Iranian EFL Learners’ Writing Quality: An Activity Theory Perspective(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Iinternational Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۸, Issue ۳۰, (Special Issue) ۲۰۲۰
177-196
حوزههای تخصصی:
With the latest paradigm shift in SLA from Cognitivism to Sociocultural Theory (SCT), more studies are carried out to investigate the efficacy of Written Corrective Feedback (WCF) through a social and cultural lens. A more recent offspring of SCT is Activity Theory which provides an explanatory framework for scrutinizing an activity in a social setting. The present study aimed at investigating the impact of Scaffolded WCF within the framework of Activity Theory on Iranian EFL learners’ writing performance in terms of reduction of the learners’ writing errors with respect to the content, vocabulary, mechanics, organization, and grammar. Finally, different types of Activity Theory-based strategic mediations (i.e. artifact, rule, community, and role mediations) Iranian EFL learners employed in their writing revisions were investigated. Accordingly, 25 Iranian university-level students, through convenient sampling, were chosen to participate in the study. The treatment they received on their writings was a graduated Scaffolding WCF in their Zone of Proximal Development in the form of both peer and teacher feedback. The findings indicated that Scaffolded WCF statistically significantly contributed to the participants’ writing performance in terms of content, vocabulary, mechanics, organization, and grammar. With respect to the mediation strategies used by the learners, it was discovered that the learners benefitted from all the available mediators although with various degrees. It is hoped that the findings of this study will promise implications for promoting a teacher/learner-friendly method of providing WCF based on SCT, which can be utilized in large classes typical of Iranian EFL university courses.
Effect of Interventionist Computerized Dynamic Assessment on Learners’ Grammatical English Tenses: Analysis of Cake and Sandwich Formats(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۸, Issue ۳۲, Autumn ۲۰۲۰
79-91
حوزههای تخصصی:
The present mixed-method study sought to investigate the efficacy of using an interventionist dynamic assessment and specifically its formats namely the cake and the sandwich ones on learners’ grammatical English Tenses. In doing so, 45 advanced learners of English language at Iran Language Institute (ILI) in Shiraz, Iran were selected. They were randomly assigned to 3 groups, each including 15 participants. Two experimental groups namely the cake and the sandwich ones received the interventionist dynamic assessment test while the third group received a non-dynamic grammar test which was functioning as a control group. As the study utilized a sequential exploratory design (QUAN → qual) of mixed method approach (MMR), the quantitative part was carried out via a well-established grammar test and in the qualitative component, six informants (3 from the cake group and 3 from the sandwich group) were selected to be interviewed and their quotations were descriptively analyzed through a sociocultural perspective. The quantitative component of the study revealed the outperformance of the two experimental group over the control group. However, the two modes of delivering mediation in experimental groups had no statistically significant difference on the degree of the acquisition of grammatical English tenses by learners. The interview analysis of the negotiations also demonstrated positive viewpoints of learners about the two experimental groups. Merging the quantitative and qualitative analyses, the study found that interventionist dynamic assessment, in both modes, could have positive effects on learners’ ability to improve their acquisition of English tenses.
Relationship between Second Language Deep Vocabulary Knowledge and Speaking Performance: Mediation of Task Type(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Most of the models accounting for L2 oral production have deemed a significant role for vocabulary knowledge in this process. Previous studies have demonstrated a positive relationship between different aspects of lexical knowledge and performance or proficiency of second language skills including the speaking performance. Meanwhile, the findings have suggested a determining role for the task type used for measuring speaking performance when one or more aspects of lexical knowledge are in focus. This study was conducted to investigate the relationship between the EFL Learners’ deep vocabulary knowledge (DVK) and speaking performance by scrutinizing the mediating role of task type. To this end, 102 bachelor ELT students were given Word Associate Test to measure their DVK, and a planned presentation task and unplanned tasks of description, narration and reasoning to elicit speaking performance. The elicited samples of speaking performance were transcribed and analyzed in terms of fluency, accuracy, lexical complexity and grammatical complexity. Structural equation modeling indicated a lack of causal relationship between DVK and aspects of speaking performance as measured with both planned and unplanned tasks. However, mixed results were obtained in the case of the correlations of fluency, accuracy, grammatical complexity and lexical complexity with DVK across different tasks. Although the findings do not provide evidence for a strong relationship between DVK and speaking performance when DVK is analyzed in isolation from other aspects of vocabulary knowledge, the variation witnessed in findings provide further proof for the importance of task effectiveness in the study of lexical access.
بررسی زیروبمی ذاتی در واکه های خیشومی و دهانی گونه خودبخودی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی زیروبمی ذاتی در واکه های خیشومی و دهانی گونه خودبخودی فارسی است. به این منظور واکه های دهانی و خیشومی از پیکره زبان فارسی گفتاری فارس دات استخراج شده اند وسپس توسط نرم افزار پرت مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهند که تمایز معنی داری میان مقادیر فرکانس پایه در دو گروه واکه های خیشومی و واکه های دهانی وجود دارد ولی تنهادر گروه واکه های پیشین (i, e, a)، مقادیر فرکانس پایه در واکه های خیشومی بیشتر از همتای دهانی آن ها است. با توجه به اینکه در واکه های پسین فارسی مشخصه گردی لب ها نیز وجود دارد به نظر می رسد که گردی لب ها باعث کاهش خیشومی شدگی در واکه های پسین و در نتیجه کاهش مقادیر فرکانس پایه در آن ها شده است. در زمینه زیروبمی ذاتی واکه ها، نتایج این نوشته نشان می دهد که در هر دو گروه واکه های خیشومی و دهانی، واکه های افراشته نسبت به واکه های افتاده، بطور معنی داری زیروبمی ذاتی بیشتری دارند
تحلیل فاز بنیاد از پدیده خروج در زبان فارسی: شواهدی از گروه های اسمی و صفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در چارچوب برنامه کمینه گرا و نظریه فاز با روشی تحلیلی توصیفی به بررسی خروج وابسته ها از درون گروه های اسمی و صفتی می پردازد. پرسش آن است که چرا خروج وابسته ها از درون گروه های اسمی و برخی از گروه های صفتی مجاز نیست. هدف پژوهش کاربست نظریه فاز برای تحلیل خروج این وابسته هاست. با فرض قبول عام یافته اشتراک اسم و صفت در مشخصه دستوری [N] ، در این پژوهش به دو مشخصه صرفی نحوی تعبیرناپذیر [uN] و [EPP] بر روی هسته های نقشی صفتی و اسمی کوچک، یعنی a و n ، قائل می شویم. پیشنهاد آن است که هسته a در دسته نخست از صفت های زبان فارسی که خروج از درون متمم خود را مجاز نمی شمارند دارای مشخصه [ uN ] قوی و در دسته دوم از صفت های زبان فارسی که خروج از درون متمم خود را مجاز می شمارند دارای مشخصه [uN] ضعیف و مشخصه [EPP] قوی است. در دسته نخست، هسته A به جایگاه هسته نقشی a جابه جا می شود و ضمن بازبینی مشخصه [ uN ] قوی که بازتاب آن تظاهر کسره اضافه روی صفت است، مشخصه تعبیرناپذیر ٍ [EPP] هسته a را نیز بازبینی می کند. در دسته دوم حرکت A به a در بخش صورت منطقی انجام می گیرد، اما مشخصه قوی [EPP] بر روی هسته a مستلزم خروج از درون متمم آن در نحو آشکار می شود. در مورد عدم امکان خروج متمم هسته های اسمی نیز تحلیلی متناظر با دسته نخست از صفات فارسی ارائه خواهد شد.
بررسی تحول و تعداد وقوع فعل سبکِ «داشتن، دیدن، آمدن، آوردن و گرفتن»از سال 1220 تا 1320 هجری شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل سبک فارسی در طول زمان به لحاظ بسامد کاربرد و انواع آن دچار تطور شده است. مطالعه تغییرات بسامدی و انواع فعل سبک رایج در دوره های طولانی تاریخ تطور زبان فارسی امری معقول به نظر می رسد، اما مطالعه افعال سبک در دوره زمانی نسبتاً کوتاه حدوداً یک قرن برای تحولات نحوی امری جالب توجه می باشد که تحقیق حاضر به آن پرداخته است. بررسی در زمانی میزان کاربرد فعل سبک فارسی در دوره های مختلف می تواند ظهور و شکل گیری فعل سبک زبان فارسی را نشان دهد. بنابراین بررسی تعداد وقوع برخی از افعال سبک طی یک قرن می تواند به کشف چگونگی روند سبک شدن آن ها بیانجامد. به این منظور در این پژوهش، در پنج دوره 15000 فعل (ساده /مرکب) از متون روزنامه ای استخراج گردیده؛ سپس پنج فعل سبک «داشتن، آمدن، آوردن، گرفتن و دیدن» که از افعال سبک فارسی به حساب می آید، در طول یک قرن (1220-1320) در پنج دوره مورد بررسی قرار گرفته اند. با تحلیل افعال مرکب به دست آمده درهر دوره میزان افعال هم به لحاظ «نوع» و هم به لحاظ «رخداد» مشخص گردیده است. این پژوهش نشان می دهد که فعل «داشتن» فعل سبک اصلی در هر پنج دوره مورد بررسی بوده است. همچنین فعل «دیدن» در سه دوره آخر کاربردی از آن به عنوان فعل سبک مشاهده نشده است؛ در صورتیکه در دو دوره اول رواج داشته است، که نشان می دهد در دوره های اولیه به عنوان فعل سبک رواج داشته ولی به مرور زمان کاربرد فعل واژگانی پیدا کرده است. این پژوهش همچنین نشان می دهد که بسامد فعل سبک در دوره های پنج گانه مورد بررسی دارای نوساناتی می باشد، ولی می توان از نظم حاصل از تغییرات بسامدی قواعدی استخراج و نتایجی مطرح نمود.
The Process of Enhancing Validity, Reliability, and Ethics in Research(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Many types of research are carried out in the field of ELT. Therefore, different types of studies are performed by post-graduate students, teachers, professors, and researchers. However, the main concern of the present article is that whether the post-graduate students, teachers, and professors have the necessary knowledge on three important research points: validity, reliability, and ethics. To this end, this article discusses these three issues and sheds some light on them. In fact, validity is concerned with the correctness of inferences according to the results and instruments. Meanwhile, reliability deals with the quality and consistency of the data collection procedures. In order to calculate the reliability of the data, Cohen Kappa’s inter-rater agreement is presented and explained by means of a vivid example. Finally, ethics is an area of moral philosophy concerning the rules by which behavior needs to be directed. Finally, some means and ways of increasing and enhancing the validity, reliability, and ethics of the research are introduced and elaborated on. By providing comprehensive details and vivid examples, this article can be useful and helpful to post-graduate students, teachers, professors, and researchers in carrying out research and ensuring and quarantining their data, data collection procedures, and instruments.
بررسی هماهنگی واکه ای و واکه ای - همخوانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هماهنگی واکه ای همانند همگونی فرایندی با بسامد بالاست که در بسیاری از زبان های دنیا قابل مشاهده است. این فرایند در بسیاری از نظریه های واج شناسی نظیر زایشی، خود واحدی و بهینگی بررسی و تحلیل شده است و به نوعی فرایندی است که به ارزیابی نظریه های مختلف واج شناسی می پردازد. مقاله حاضر به بررسی هماهنگی واکه ای و هماهنگی واکه ای هم خوانی در زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. هماهنگی واکه ای به مشخصه های مختلفی در زبان نظیر ارتفاع، پسین بودن واکه، گردی، ریشه زبان پیش آمده و خیشومی شدگی وابسته است. روش تحقیق مقاله حاضر تحلیل محتواست و داده های آن به شیوه تمام شماری و نیز هدفمند از فرهنگ فارسی معین (1388) گردآوری شده است. چارچوب نظری این پژوهش نظریه بهینگی است. هدف مقاله حاضر، بررسی هماهنگی واکه ای و واکه ای هم خوانی در زبان فارسی و طبقه بندی انواع آن از نظر مشخصات واجی است. بررسی دادها نشان می دهد که در زبان فارسی هماهنگی واکه ای به مشخصاتی نظیر پسین بودن، ارتفاع و گردی واکه مرتبط است. همچنین، برخی مشخصات هم خوان ها از جمله کامی شدگی در هماهنگی واکه ای هم خوانی دخیل هستند. نتایج بررسی داده ها نشان می دهد که در زبان فارسی برای تبیین هماهنگی ها، جایگاه قوی به لحاظ واجی و صرفی عامل مهمی به شمار می رود. همچنین، محدودیت های مجاز بودن، تطابق و همانندی در این هماهنگی ها گزینه بهینه را به دست می دهند.
The Relationship among Anxiety, Motivation, and Burnout: A Study of Iranian EFL Teachers
حوزههای تخصصی:
Over the years, teachers are considered as one of the most influential factors, which play an important role in pedagogical and educational settings. Numerous research studies have been done about teachers and their performance in the classrooms. Among the investigated factors motivation, anxiety, burnout can be considered as having higher importance concerning related literature. Therefore, the present study sheds light on their interaction and relationship with Iranian language teachers’ performance. To this purpose, 80 male and female English teachers with at least 10 years of teaching experiences were selected in Neyshabur, and their motivation, anxiety, and burnout were examined through filling out the related questionnaires. The design of the study was correlational, focusing on the correlation between each two variables. The data analysis showed that there is a significant correlation between teachers’ burnout and the research factors such as their motivation and anxiety. Finally, some pedagogical implications of the study concerning the improvement of teachers’ performance at schools are presented. The findings of the present study put much emphasis on designing and administrating teacher-training programs with especial regard to psychological traits such as language teachers’ motivation and anxiety to reduce the probable great burnout, which the majority of language teachers may feel after several years of teaching experiences.
بررسی موردی از هم ترازی صیغگانی در گویش های مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام حالت دهی و مطابقه الگوی کُناییِ زبان آرانی در چارچوب برنامه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرانی از گویش های مرکزی ایران است که نیای آن مشخص نیست، اما به زبان پارتی، نزدیک تر است و زمانی در مناطق گسترده ای از ایران به کار می رفت، اما امروزه تنها محدود به شهر آران و بیدگل، در شمال شرقی استان اصفهان است. در بررسی و استخراج الگوی کنایی این زبان، جملات و داده ها به شیوه میدانی و گفت و گو و مصاحبه حضوری با 20 گویشور جمع آوری شده، و در موارد معدودی از پرسش نامه، و همچنین از مجموعه کتاب هایی که جملات این زبان را گردآوری کرده اند استفاده شده است. نتایج نشان داد زبان آرانی از الگوی کنایی گسسته پیروی می کند. بندهای دارای ستاک فعل متعدیِ زمان حال در این زبان، الگوی فاعلی- مفعولی، و بندهای دارای ستاک فعل متعدی گذشته از الگوی کنایی- مطلق تبعیت می کنند. همچنین فعل بند متعدی با مفعول ارجاع متقابل ندارد، بلکه در قالب سوم شخص مفرد ظاهر می شود. حالت کنایی فاعل به صورت ذاتی و مشروط به شرایط خاص اعطا می شود و با واژه بست مضاعف ساز بازنمایی می شود. در بندهای دارای فعل مرکب، میزبانِ واژه بست، بخش غیرفعلی است.