فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
تفسیری از واژه حنا
حوزههای تخصصی:
بحثی درباره کلمه سلطان
تأثیر عوامل کلامی بر تعیین نوع الگوی حالت در گویش هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر درصدد یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا نظام حالت غالب در گویش هورامی متأثر از ویژگی های کلامی است یا نه؟ دوبوا (1987, 2003) معتقد است که تعیین نظام حالت در هر زبان را تنها می توان در پرتو ملاحظات کلامی و فرانحوی به صورت کامل تحلیل کرد. وی نشان داده است که برخی ویژگی های کلامی سبب به وجود آمدن گرایش کلامی ویژه ای به نام «ساخت موضوعی ارجح» می شود که ویژگی های آن منطبق با ویژگی های ساخت های نحوی «ارگتیو» است. نحوة رقابت این گرایش با سایر گرایش های کلامی که عمدتاً ویژگی هایی شبیه به نظام حالت مفعولی در حوزة نحو دارند، درنهایت، موجب تعیین نظام حالت در حوزة نحو می شود. در این مقاله نخست نشان می دهیم که با وجود مشاهدة الگوی ساخت موضوعی ارجح در کلیة ساخت های زبانی گویش هورامی، میزان تأثیرگذاری این الگو در ساخت های گذشتة ساده بیشتر از ساخت های مضارع است و همین موضوع موجب ارگتیو شدن ساخت های گذشتة ساده در این گویش می شود. سپس به این موضوع می پردازیم که سایر گرایش های کلامی رقیب نظیر گرایش «جانداری مبتدا» و «پیوستگی مبتدا»، بر خلاف ساخت موضوعی ارجح، همواره محرک الگوی حالت مفعولی در حوزة نحو هستند و تأثیر آن ها در هر دو دسته از ساخت های ارگتیو و مفعولی گویش هورامی دیده می شود ولی میزان تأثیرگذاری هریک از این دو گرایش کلامی بر مفعولی شدن انگارة حالت در این گویش متفاوت است؛ چنانکه فقط گرایش جانداری مبتدا می تواند الگوی حالت را در ساخت های غیرارگتیو در گویش هورامی به سوی نظام حالت مفعولی سوق دهد. دستاوردهای تجربی این پژوهش می تواند به لحاظ نظری مؤید رویکردهایی باشد که معتقدند پدیده های نحوی بنیادین نظیر الگوی حالت غالب، تحت تأثیر عوامل کلامی و بر اساس ملاحظات کاربردشناختی شکل می گیرند.
نظام حضور و برهم کنش در گفتمان بوف کور با تکیه بر رویکرد نشانه-معناشناسی هستی محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دهه ی هشتاد میلادی، نشانه-معناشناسی با در پیش گرفتنِ رویکردی پدیدارشناختی و با تأثر از نسل جدیدی از اندیشه ها، از نظام کلاسیک که تا پیش از آن مطرح بود، فاصله گرفت. این رویکرد جدید امروزه نشانه-معناشناسی هستی محور خوانده می شود و بر اساس آن، خوانش دیگر نه یک رمزگشایی ساده، بلکه حرکتی به سمت درک و خلقِ دوباره ی معنا به مثابه ی بعدِ حس شده ی هستی است. در رمان بوف کور نیز شاهد ظهور چنین تفکر نشانه-معناشناختی در بطن گفتمان هستیم. بدین معنا که دریافت شخصیت اصلی از خود و جهان پیرامونش و دیگری نه یک برداشت ساده و کلیشه ای بلکه بر پایه ی حضور حسی- ادراکی و پویاست که در تعامل با پدیده ها شکل می گیرد. از این روی در پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریات لاندوفسکی که با الهام از تفکر زیبایی شناختی گرماس ، مبحث نشانه معناشناسی هستی محور و تجربه زیسته را در ابعاد وسیع تری مطرح می کند سعی داریم کارکردهای گفتمانی حضور سوژه ی بودشی و نوع ارتباط وی با خود و دیگری را به چالش بکشیم و در نهایت ببینیم تعامل با این ""دیگری"" چگونه و بر چه اساسی، باعث ایجاد نظامهای جدید گفتمانی همچون نظام خلسه و استعلایی می شود و سوژه در جریان این تحول هستی شناسانه به چگونه درکی از خود و جهان پیرامونش دست می یابد.
چند لغت با حروف قاف در برهان قاطع
حوزههای تخصصی:
حرکت های نحوی روبه پایین در زبان فارسی براساس کمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت نحوی یکی از جذاب ترین بخش های نظریه دستور همگانی است که از الگو های آغازیِ این نظریه تا الگوهای متأخر امروزی، همگی جایگاه و اهمیت خود را حفظ کرده اند. توجیه های بسیاری برای چگونگی کارکردِ این فرایند نحوی در ساخت های زبانیِ زبان های گوناگون ارائه شده است. با تلاش های بسیارِ زبان شناسان ایرانی، هنوز بسیاری از مسائل مطرح شده در دستور همگانی به ویژه دیدگاه کمینه گرا- در زبان فارسی بررسی نشده است.
در این پژوهش، با بررسی حرکت های نحوی روبه پایین براساس کمینه گرایی، به نحو جملات فارسی و پیچیدگی های این نوع حرکت دقیق تر نگریسته می شود. بر این اساس، ویژگی های یگانه و تمایزدهنده حرکت های رو به پایین در زبان فارسی معرفی و شِش نوع حرکت روبه پایین بررسی و توصیف می شوند که در این میان می توان به حرکت هسته گروه مطابقه، گروه زمان و گروه نفی اشاره کرد. به نظر می رسد با درنظرگرفتن امکان حرکت روبه پایین، می توان توجیه بهتری از چگونگیِ نحو جملات فارسی و جایگاه گره های نقشی صرفی در ساخت سلسله مراتبی اشتقاق جمله های زبان فارسی ارائه کرد.
The Lyrical Sensibility in English Nature Writing: An Appraisal Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abstract: This study explores emotive language in lyrical nature writing from the perspective of ecolinguistics in four nature textbooks. In fact, embodied mind style is explored by considering emotive language as a linguistic phenomenon that can inject into the readers' minds the sensorial, emotional, and psychological experiences of the lyricist. The interrogation of emotive language is based on Attitude subsystem of Appraisal Analysis, which consists of Affect, Judgment, and Appreciation (Martin & White, 2005). The analyses of the linguistic portrayal of Affect -based on the modified Affect system sub-categories, including Un/Happiness, Dis/Satisfaction, In/Security, Dis/Inclination, and Surprise -revealed the prevalence of Insecurity in the textbooks by contemporary nature writers and Happiness in the textbooks by their predecessors. Moreover, the Judgement and Appreciation analyses suggest that moral sentiment and aesthetic emotion are indispensable parts of lyrical nature writing that can awaken humility and sympathy in the minds and hearts of the readers.
معنا شناسی واژه سیاحت و مترادفات آن در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که به معنا شناسی سیاحت و گردشگری در قرآن کریم بپردازد تا با کشف معارف جدید از قرآن اندیشه نظام دار بودن آن معارف روشن شود. زیرا واژگان مترادف با گردشگری گاهی در بافت زبانی آیات ذکر شده است و گاهی براساس سیاق آیات و تفاسیر مربوط به آن، روشن می شود. این مقاله به شرح و تبیین واژه سیاحت و سپس واژگان دیگری که به این مهم در ارتباط است در حوزه های لغت، تفسیر و سیاق آیات می پردازد.
از آنچه در متن مقاله بیان شد می توان گفت، گردشگری نقل مکان از جایی به جای دیگر برای تأمین نیازهای مادی و معنوی است،که به طور مستقیم و غیر مستقیم بر زندگی انسان اثر می گذارد و آدمیان را به اهداف گردشگری که همان سیر الی الله است رهنمون می سازد.
از تبریز تا نقوسان ؛ نگاهی به کتاب « گویش نقوسان تفرش » اثر ولی الله درودیان
حوزههای تخصصی:
ساختهای فعلی مجهول با «شدن» در زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
نشانه- معناشناسی هستیمحور: از برهمکنشی تا استعلا براساس گفتمان رومیان و چینیان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، کارکردهای نشانه- معناشناختی «رنگ» و «نور» را در داستان «مری کردن چینیان و رومیان در علم نقاشی و صورتگری»[1]، از دفتر اوّل مثنوی، بررسی کردیم. در این گفتمان، مولانا با معرفی نگاه پدیدارشناختی خود، چگونگی تجلی وجه دموکراتیک عرفان شرق را نشان داده است. پرسش اصلی مقاله این است که چگونه و براساس کدام شرایط و کارکردهای گفتمانی و فرهنگی، گذر از فضای فیزیکی- کنشی به فضای نمادین و استعلایی فراهم می شود. هدف از پژوهش، مطالعه ویژگی های تعاملی و برهم کنشی رنگ و نور و نشان دادن جایگاه سمیوسفرهای فرهنگی در گفتمان مولانا است. فرض ما این است که حضور هستی محور و پدیدارشناختی نور، فضای گفتمانی رنگ را از انحطاط هستی محور نجات و آن را در وضعیت استعلایی قرار می دهد؛ بنابراین، نور و رنگ در یک فضای بی رنگی سبب استعلای معنا می شوند. در چنین فضایی، ما با دیگری و هستی حضور یکی می شویم و همه چیز به محتوایی از موسیقی زیبایی شناختی روح جهان تبدیل می شود.
تحلیل مقایسه ای ساز و کار قرینه و بافت زبانی در فهم متن
حوزههای تخصصی:
بافت زبانی به عنوان بستری که معنای دقیق واژگان و جملات را مشخّص می کند یکی از مباحث مهم در پژوهش های زبانی، به ویژه علم معناشناسی به حساب می آید. در مباحث سنّتی نحو و بلاغت، مؤلّفه هایی چون «قرینة لفظی» و «قرینة معنوی» زیرمجموعة مقولة گستردة بافت زبانی به حساب می آیند. بافت زبانی در علم معناشناسی از آفاق گسترده ای برخوردار است. این نوع بافت در سطح روابط همنشینی واژگان و به ویژه در روابط معنایی مانند هم معنایی، چندمعنایی و اضداد یا حتّی در سطوح گسترده تری چون پاراگراف و متن به خواننده کمک می کند تا به معنای دقیق و مشخّص کلام برسد. در این مقاله با روش استنادی تحلیلی به ویژگی ها، سازوکارها و کارکردهای این نوع بافت و قرینة لفظی و معنوی در فهم متن پرداخته شده است. نگارندگان در پایان و از رهگذر تحلیل مقایسه ای بافت و قرینه به نتایجی رسیده اند که مهم ترین آنها حاکی از این است که قدما نگاهی جزئی به بافت زبانی داشته اند و این نوع بافت را بیشتر در محدودة قرینه بررسی کرده اند. این نگرش بیشتر با نحو درآمیخته است و در سطح جمله محدود شده، در حالی که بافت زبانی در مباحث معناشناسی جدید، علاوه بر سطح جمله، در حدّ پاراگراف، متن یا حتّی ارتباط متون با یکدیگر نیز مطرح است.
تبیین مـرزشکنی در داستان های نوین فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «مرزشکنیِ روایی» را نخستین بار ژرار ژنت (1972) در این دو وجه لاینفک معرفی کرده است: وجهی مبتنی بر «صورت» پاره روایت های مرزشکن و مشخصاً ممیزه های کلامیِ داستان از فراداستان و فروداستان؛ و وجه دیگر مبتنی بر «کارکرد» دوگانة پاره روایت های مرزشکن در پرداخت داستان از راه داستان پریشی. با این که سال ها از معرفیِ مهم ترین مؤلفه های مفهوم «مرزشکنی» در دیدگاه های نوآورانة ژنت می گذرد، ولی این مفهوم، همچون دیگر مفاهیم بنیادین روایت شناسی، تا به حال توجه چندانی را در نقد روایت های فارسی به خود جلب نکرده است. فارسی که سهل است، حتی از تشخیص اهمیت مرزشکنی و بررسیِ دقیق کارکردهای روزافزون آن، در چهارچوب مطالعات جهانی روایت، هم دیری نمی گذرد. در این مدت، معدود روایت پژوهانی که دربارة مرزشکنی نظر داده اند یا این مفهوم را تنها از سویة بلاغی اش دیده اند یا فقط با نگاهی هستی شناسانه در آن نظر کرده اند. در مقالة حاضر، نگارنده بر آن بوده است تا ابتدا کارکردهای صنعت مرزشکنی را به کمک پاره ای از برجسته ترین نمونه های آن در داستان های نوین فارسی دسته بندی کند و سپس با استناد به درهم تنیدگیِ این کارکردها نشان دهد که، به خلاف دیدگاه روایت پژوهان، مرزشکنی، از یک سو، در هر صورتی از گفتمان دارای کارکردی هستی شناختی است و، از سوی دیگر، کارکرد مرزشکنی هرچه باشد، جز در وجهی از گفتمان شرفِ صدور نمی یابد.
تلفیق شعر و موسیقی
ادبیات کــهن: درنگی در مطلع ترجیع بند سعدی: ای سرو بلندقامت دوست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات فرهنگی و تفاوت های بین نسلی در کاربرد زبان فارسی در ایران با تأکید بر مادران و دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقییق روش توصیفی و بر اساس مدل لادو انجام شد، 40 نفر شامل 20 نفر مادر میانسال و 20 نفر دختر جوان در رده سنی دانش آموزان دبیرستان و دانشجویان، انتخاب شدند و سپس برخی ارزش های زبانی -در سطح واژگان- شامل استفاده از واژه های تابو، واژه های مذهبی، واژه های خطاب، واژه های عاطفی، اصطلاحات یا واژه های عامیانه (زبان مخفییی قرار گرفت. با توجه به یافته های این پژوهش، نوع واژه هایهمچنین محتوای پیام آنها نیز تفاوت های زیادی با ییی این تفاوت ها منوط به فهم تحولات فرهنگی و ارزشی بین نسلی است. نتایج این تحقیق بیانگر فاصله ی میان دو نسل مورد نظر در این تحقیق است. این فاصله دال بر تفاوت های فرهنگی بین نسلی نیز می باشد. اما ای ها و پل های ارتباطی خاص در سایر بخش های فرهنگ و زبان. بنابراین فاصله بین نسل مادران و دختران، علی رغم تفاوت هایییین نسل ها و درون نسل ها، نوعی فاصله و تفاوت احساس می یی از عواملی مانند تحولات فرهنگی و تفاوت های نسلی باشد. همه این تحولات فرهنگی بین نسلیی زبان بازنمایی یافته است.