فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله مبتنی بر کار تحقیقی در زمینه مقایسه انگیزش مدیریتی دانشجویان رشته مدیریت و دانشجویان سایر رشته ها با استفاده از مقیاس تکمیل جمله ماینر( MSCS ) نگاشته شده است. در این مقاله طی بحثی اجمالی بر این نکته که مدیریت امروزه یک « تخصص » و یک « حرفه » چالشی مورد لزوم است تأکید شده است. تخصص و حرفه ای که همانند سایر تخصص ها و حرفه ها قابل فراگیری بوده و از اهمیت بسزایی برخوردار است. لیکن به لحاظ پیچیدگی فزاینده در روابط اقتصادی – اجتماعی- سیاسی جوامع امروزی و بزرگتر شدن سازمان های بوروکراتیک صنعتی و بازرگانی ، قاضای فزاینده ای نیز متوجه مدیران برای گسترش مهارت ها و توانمندی های مدیریتی ایشان است. مجموعه این مهارت ها و ویژگی های لازم برای اداره موفق امور سازمان های پیچیده – که « لازمه های نقش مدیریتی » خوانده می شود – به مراتب گسترده تر از مهارت در انجام وظایف معمول اداری است. در حالی که به نظر می رسد نظام رسمی آموزش مدیریت بازرگانی و صنعتی در کشور ، تنها و در بهترین حالت این جنبه اخیر از لازمه های نقش مدیریتی را به دانش آموختگان خود آموزش می دهد. لذا این سؤال مطرح می شود که آیا دانش آموختگان این رشته ها واقعاً مجهز به تخصص و مهارت های لازم برای ایفای نقش در سمت های چالشی و پویای مدیریتی در اینگونه سازمان ها می باشند؟ برای یافتن پاسخی نظام مند به سؤال فوق از تئوری انگیزش مدیریتی و ابزار سنجش آن یعنی مقیاس تکمیل جمله ماینر استفاده شده است. مقیاس مزبور برای اجرا بر روی گروهی از دانشجویان سال آخر رشته های کارشناسی مدیریت و گروهی از دانشجویان سال آخر دوره های کارشناسی سایر رشته های دانشگاه شیراز و علوم پزشکی شیراز ترجمه و آماده سازی شد و روائی و پایانی آن اجرا گردید. یافته های این تحقیق نشان داد که اولاً در کل نمونه به نظر می رسد هر چه محتوای دروس رشته های دانشگاهی از جنبه های عملی و کاربردی و اجرایی بیشتری برخوردار باشد دانشجویان آن رشته ها از انگیزش مدیریتی بالاتری برخوردارند. ثانیاً انگیزش مدیریتی دانشجویان آن رشته ها از انگیزش مدیریتی بالاتری برخوردارند. ثانیاً انگیزش مدیریتی دانشجویان رشته های مدیریت در مقایسه با سایر دانشجویان تفاوت چندانی ندارد. به دیگر سخن، آموزش های رسمی دوره های کارشناسی مدیریت ، به عنوان یک کاربری جهت تربیت کادرهای مدیریتی ، با دو استثناء برای این منظور بی اثر است. این دو استثنا در زمینه های انجام وظایف معمول اداری و موقعیت های رقابتی است که دقیقاً همان هایی است که در مدارس مدیریت ما بیشتر مورد توجه قرار دارند و دانشجویان رشته های مدیریت درباره آنها بیشتر می آموزند. برای اصلاح این وضعیت، به نظر می رسد که لازم است محتوای دروس و روش های آموزش و تدریس در این دوره ها مورد تجدید نظر قرار گیرد. در پایان مقاله تعدادی از روش های آموزش مدیریت که در بسیاری از کشورهای پیشرفته مورد استفاده قرار گرفته است، از جمله مورد پژوهی ، ایفای نقش ، شبیه سازی ، آموزش برنامه ای و آموزش آزمایشگاهی به اختصار توضیح داده شده و پیشنهاد گردیده است.
انتخاب رویکرد مهندسی مجدد در تحول سازمان از بهبود مستمر تا بازسازی محدوده کسب و کار
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از مرور ادبیات موجود و در حال شکل گیری مروری نقادانه بر نظری های موجود مهندسی مجدد فرایندها انجام شده و از منظری راهبردی چارچوبی تکمیلی به هم راه چند فرضیه پیشنهادی به منظور درک نظر یو تبیین بهتر مهندسی مجدد در عمل ارائه گردد
ترغیب خلاقیت و نوآوری در میان کارکنان سازمان
حوزههای تخصصی:
طراحی و تبیین چارچوبی برای شناسایی و دسته بندی ریسک های منابع انسانی: کاربرد رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع انسانی به عنوان منبع حیاتی موفقیت بیشتر سازمان ها، دیرزمانی است که مورد بحث و بررسی پژوهشگران قرار گرفته است. با وجود توجه فزاینده به این حوزه ی پژوهشی، منابع انسانی اکثراً تحت عنوان سرمایه های مولد ارزش نگریسته شده و جز معدودی موارد استثنا، ریسک های مربوط به آن به صورت سامان مند مورد بررسی قرار نگرفته است. در این راستا، در پژوهش حاضر دیدگاهی چندبُعدی و کل نگر به مبحث ریسک منابع انسانی اتخاذ شده است. از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان منابع انسانی یکی از سازمان های مطرح در صنعت برق کشور، به شناسایی ابعاد چندگانه، ریسک های منابع انسانی، مؤلفه های این ابعاد و شاخص های معرف آنها پرداختیم. با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی و گلوله برفی، مصاحبه با خبرگان تا حد اشباع نظری ادامه یافت. داده های برآمده از مصاحبه ها با استفاده از روش کیفی تحلیل مضمون و نرم افزار Nvivo تحلیل شد و پایایی کدگذاری های مصاحبه ها توسط ضریب درون موضوعی کاپا مورد تأیید قرار گرفت. در نتیجه ی تحلیل داده ها، 4 مضمون اصلی، 12 مضمون فرعی و 49 مفهوم در رابطه با ریسک های منابع انسانی سازمان مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفت.
بررسی رابطه بین سبک های تفکر و خلاقیت دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشگر ۱۳۸۴شماره ۵
حوزههای تخصصی:
رابطه بین خلاقیت کارکنان با جو سازمانی
حوزههای تخصصی:
طراحی الگوی بهروزی سازمانی: تبیین نقش محوری سرمایه روان شناختی مثبت در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های سازمانی مثبت گرا یکی از جدیدترین نحله های مطالعاتی حوزه سازمان و مدیریت است. بی تردید خاستگاه چنین پژوهش هایی علم روان شناسی بوده، با این حال اندیشه متفکران علم مدیریت را به شدت متاثر ساخته است. بهروزی سازمانی یکی از جلوه های پژوهش های مثبت گرا می باشد. هدف پژوهش حاضر، تبیین این پدیده در پرتو نقش کلیدی سرمایه روان شناختی مثبت است. این پژوهش مدعی است که وجود سرمایه روان شناختی مثبت در سازمان های دولتی موجد فضیلت سازمانی و رفتار شهروندی است که این دو نیز باعث شکل گیری پدیده ای به نام جو روان شناختی در سازمان ها می شوند و ره آورد آن بهروزی سازمانی خواهد بود. جامعه آماری این پژوهش مدیران و کارشناسان سازمان های دولتی استان یزد است. مقاله حاضر، از حیث مبانی فلسفی پژوهش در زمره پارادایم اثبات گرایی، از نوع توسعه ای و از حیث صبغه پژوهش، کمی و استراتژی آن علّی است. برای تحلیل داده های پژوهش از مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر از طریق نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج نشان می دهد ضرایب مسیری مدل ساختاری بین کارشناسان و مدیران تفاوت معنی داری دارند. همچنین نقش واسط متغیرهای میانجی در رده کارشناسان همگی تایید شده و در رده مدیران کلیه متغیرها به جزء جو روان شناختی از نقش میانجی برخوردارند.
سنجش رضایت شغلی منابع انسانی در بخش دولتی و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع انسانی کارامد و پرانگیزه در افزایش اثربخشی هر سازمانی نقشی مهم و اساسی ایفا میکند. شناخت میزان رضایتشغلی کارکنان به مدیران در پیشرفت و بهبود بهرهوری منابع انسانی یاری میرساند. براساس پژوهشهای موجود، عوامل مختلفی در میزان رضایت شغلی اثر دارد. این عوامل در سازمانها بسته به اندازه، فرهنگ، نظام جبران خدمت، نظام ارتقای شغلی، نوع تولید و سایر شرایط محیطی سازمان، متفاوت است. در این پژوهش براساس فرضیهها و آزمونهای علمی انجام شده، سعی شده است تا عوامل مؤثر و مرتبط با رضایت شغلی در بخش دولتی به دست آید. به این منظور وزارت کشور مورد کاوی شد و مشخص شد که در وزارت کشور کدام عوامل برای متغیر وابسته رضایت شغلی نقش پیشبینی کننده را دارد و کدام یک از متغیرهای مستقل همچون نحوه ارتقای شغلی، نظام ارزشیابی، سطح درامد و سبک رهبری ارتباط معناداری با رضایت شغلی دارد.
الگوی استراتژی های مدیریت دانش متناسب با وظایف مدیریت منابع انسانی و نوع مشاغل (مورد مطالعه شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های منابع انسانی نقش مهمی در تولید و انتقال دانش ایفا می کند. با این وجود تاکنون مطالعات جامعی در خصوص هماهنگی بین وظایف مدیریت منابع انسانی و استراتژی های مدیریت دانش بطور همزمان انجام نشده است. هدف از انجام این پژوهش ارائه مدلی جهت تعیین استراتژی های مناسب مدیریت دانش و فعالیت های مدیریت منابع انسانی متناسب با هر دسته از مشاغل سازمانی می باشد. در این پژوهش مشاغل سازمانی مطابق با مدل ارائه شده توسط لپک و اسنل، به چهار دسته دانش محور، شغل محور، مشارکتی و قراردادی تقسیم شده و سپس رابطه بین نوع مشاغل واستراتژی های مدیریت دانش(کدگذاری و شخصی سازی) بر اساس نطریه هانسن با وظایف مدیریت منابع انسانی نطیر آموزش، برنامه ریزی، کنترل و پاداش سنجیده شده است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جهت گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش متشکل از مدیران و کارشناسان درحوزه معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران می باشد که به استناد جدول کوکران 196 نفر به عنوان نمونه تصادفی در تحقیق مشارکت داشته اند. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار smart pls, spss استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که رابطه معنی داری بین نوع مشاغل و استراتژی های مدیریت دانش و وظایف مدیریت منابع انسانی وجود دارد.بدین معنی که هر چقدر که مشاغل از سمت شغل محوری به سمت دانش محوری حرکت می کند، استراتژی مدیریت دانش نیز به موازات آن از کدگذاری به سمت شخصی سازی تمایل پیدا کرده و وظایف مدیریت منابع انسانی نیز به تبع آن تغییر پیدا می کند.
فهم و تبیین نفوذ کارکنان بر مدیران در بخش دولتی
حوزههای تخصصی:
کانون تمرکز بیشتر روشهای موجود در مدیریت، بر مدیریت زیردستان استوار است. اندک مطالعاتی در باب چگونگی نفوذ زیردستان بر فرادستان انجام شده است. هدف غایی این پژوهش، فهم چگونگی چنین نفوذی و سپس، تبیین کمّی آن است. بر این اساس، پژوهش در دو مرحله با عنوان پژوهش ترکیبی اکتشافی انجام شده است. در مرحلة نخست که به صورت کیفی اجرا شده، نظریة فرایند نفوذ بر فرادستان بر اساس راهبرد داده بنیاد، تدوین و در مرحلة دوم، نظریة حاصل به صورت کمّی آزمون شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایش است. ابزار گردآوری این مطالعه، مصاحبه (داده های کیفی) و پرسشنامه (داده های کمّی) بوده و از جامعة آماری دو دانشگاه (تربیت مدرس و شهید چمران اهواز) جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که چیدمان استفاده از راهبردهای نفوذ عبارتند از: 1. مدیون سازی، 2. اعتمادسازی، 3. ائتلاف سازی، 4. وابسته سازی، 5. متقاعدسازی، 6. پنهان سازی و 7. شرطی سازی. همچنین می توان به تفاوت میان خودارزیابی و دگرارزیابی کارکنان اشاره کرد؛ به این صورت که استفاده از راهبردهای وابسته سازی و مدیون سازی را بیشتر به خود نسبت داده، استفاده از راهبردهای پنهان سازی و شرطی سازی را بیشتر به دیگران نسبت می دهند.
تأثیر رفتار توانمندسازی رهبری بر مقاصد رفتاری و نگرش کارکنان با واسطه گری توانمندسازی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رفتار توانمندسازی رهبری بر مقاصد رفتاری و نگرش های کارکنان با نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی در میان پرستاران بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام شد. روش پژوهش کاربردی-توصیفی و جامعه آماری در زمان انجام پژوهش 460 نفر بودکه حجم نمونه 210 نفر محاسبه و روش نمونه گیری، تصادفی ساده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که روایی و پایایی آن ، مورد تأیید قرار گرفت. برای تأیید پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده که میزان آن 91/0 به دست آمده است . برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون همبستگی، معادلات ساختاری و تحلیل مسیر و OLS استفاده شده است. نتایج، حاکی از آن بود که رفتار توانمندسازی رهبری بر مقاصد و نگرش کارکنان تأثیر مثبت و معنی داری دارد، همچنین تأثیر مثبت و معنی دار رفتار توانمندسازی رهبری بر توانمندسازی روان شناختی پرستاران، مشاهده شد. در ادامه با تأیید تأثیر توانمندسازی روان شناختی بر مقاصد و نگرش پرستاران به نوعی نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی بین رفتار توانمندسازی رهبری و مقاصد و نگرش پرستاران تأیید شد.
استراتژیها و سیاستهای حقوق و دستمزد
منبع:
تحول اداری ۱۳۷۶شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
اعطای اختیارات
حوزههای تخصصی:
موانع و عوامل انسانی بهره وری فردی و شغلی در سازمانهای دولتی
منبع:
تحول اداری ۱۳۷۷ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
طراحی کانون ارزیابی مدیران
منبع:
تدبیر ۱۳۸۳ شماره ۱۴۶
حوزههای تخصصی:
کانون یا مرکز ارزیابی مدیران که بعضا فناوری مرکز ارزیابی نیز نامیده می شود ، نه یک مکان فیزیکی یا جغرافیایی ، بلکه یک رویکرد (یا فرایند) ارزیابی است . این رویکرد ، به ارزیابی گروهی از شرکت کنندگان (داوطلبان) توسط تیم ارزیابان با استفاده از تمرینات و آزمونهای متنوع دلالت دارد که برای انتخاب افراد واجد شرایط برای تصدی مناصب عمدتا مدیریتی استفاده می شود . در این مرکز ارزیابان با در نظر گرفتن معیارهای خاص مشاغل ، تصمیمات لازم را در خصوص گزینش ، ارتقاء و یا راههای بهبود توانمندیهای مدیریتی داوطلبان اتخاذ می کنند .
واکاوی اثر مؤلفه های هوش عاطفی بر روش های مدیریت استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس عاملی مهم در بسیاری از آسیب های روانی و اجتماعی است که آسیب های روانی ناشی از آن، با مدیریت استرس تقلیل پذیر است. هوش عاطفی نیز مجموعه ای از توانایی ها و مهارت های غیرشناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارهای محیطی، به ویژه استرس شغلی افزایش می دهد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین هوش عاطفی و عوامل کنترل کننده استرس شغلی انجام شده است. این پژوهش، توصیفی- پیمایشی و از نوع کاربردی است و روش جمع آوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد است. برای تحقق اهداف پژوهش و آزمون فرضیه ها، از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بیانگر رابطه معنی دار بین مؤلفه های هوش عاطفی و عوامل کنترل کننده استرس است. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مؤلفه های آگاهی اجتماعی و خودآگاهی، تأثیر معنی داری بر عوامل کنترل کننده استرس دارد. به عبارت دیگر، افراد مذکور هنگام رویارویی با موقعیت های استرس زا با تجزیه و تحلیل موقعیت و مسائل، بردباری و انطباق با شرایط استرس زا و با استفاده از تجربه های گذشته و با امید به بهبود موقعیت، توانایی بیشتری در کنترل و مدیریت استرس دارند. در این میان، مؤلفه آگاهی اجتماعی، بیشترین نقش را در تبیین استرس شغلی دارد، به طوری که بیش از 45 درصد از تغییرات استرس شغلی را تبیین می کند.
عوامل موثربرکارآفرینی سازمانی(مورد مطالعه صنعت غذایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به پویایی و پیچیدگی شرایط و محیط کسب و کار امروزی ،داشتن و به کارگیری تفکرات و رفتار کارآفرینانه و ایجاد سازمان های کارآفرین بر کسی پوشیده نیست. سازمان های عصر حاضر به کارآفرینی سازمانی به دلیل نقشی که در کسب مزیت رقابتی پایدار از طریق؛ نوآوری، مخاطره پذیری و نوسازی استراتژیک برای سازمانها ایفا می کند، توجه خاصی داشته اند. با توجه به اینکه فراهم سازی شرایط برای اجرای ابعاد فوق توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده؛ هدف این پژوهش آن است که با رویکردی جامع به شناسایی و اولویت بندی عوامل تاثیر گذار بر کارآفرینی سازمانی در صنایع غذایی بپردازد. کارآفرینی سازمانی می تواند فرصت های خلق ارزش جدید در صنایع غذایی را شناسایی و توسعه دهد. جامعه آماری اول این پژوهش شامل 714 نفر از مدیران، متخصصان و کارشناسان شرکت های کارآفرین در صنایع غذایی بهروز، زمزم، پاک، گلستان و محسن می باشد؛ که با فرمول کوکران 250 نفر به شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جامعه آماری دوم نیز برای اولویت بندی عوامل تعداد 16 نفر از صاحب نظران و اساتید مدیریت کارآفرینی دانشگاهها می باشند. ابزار اصلی مورد استفاده در این تحقیق برای گردآوری داده ها پرسشنامه است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا توصیفی – همبستگی است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های مدل یابی معادلات ساختاری و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که چهار دسته عوامل؛ سازمانی، فردی، استراتژیک و محیطی تاثیر مثبتی بر کارآفرینی سازمانی در شرکت های کارآفرین در صنایع غذایی دارند و در ضمن عوامل سازمانی از اهمیت بیشتری در این رابطه برخوردارند.
واژگان تخصصی مدیریت: حلقه های کنترل کیفیت
حوزههای تخصصی: