ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۸۱ تا ۲٬۰۰۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۱۹۸۱.

کارکرد تخیل در ساخت و فهم واقعیت در هرمنوتیک پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ریکور هرمنوتیک تخیل واقعیت زبان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۰ تعداد دانلود : ۳۷۱
جدال واقعیت و تخیل از دوران باستان تا به امروز به اشکال مختلف بروز و ظهور داشته است. بر مبنای این دوگانگی، تخیل چیزی مقابل واقعیت تجربی قلمداد می شود که تنها قادر است احساسات آدمی را برانگیزد و با دلالتی ضمنی به چیزهایی اشاره کند که ساخته و پرداخته ی ذهن آدمی است و نقشی در شناخت ما ندارد. این جدال یکی از محوری ترین بحث های پل ریکور را شکل می دهد. او می کوشد تا با نقد و تحلیل نظریه های پیشین از این تقابل فراتر رفته و تأکید خود را بر وجه کارکردی تخیل و نفوذ آن در واقعیت بگذارد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با کاوش در نوشته های مختلف ریکور چهارچوبی از تحلیل او به دست دهد تا از این طریق نشان دهد چگونه تخیل در ساخت و پرداخت واقعیت نقشی عمده ایفا می کند. از این رو، نخست با تکیه بر آرا و نقدهای ریکور چرخش زبانی او در بحث تخیل را شرح می دهیم و سپس به کارکردها و پیامدهایی می پردازیم که از پس این ساز و کار زبانی آشکار می شوند. این کارکردها که می توان آنان را تألیف شاکله ساز و طرح افکنی معناهای ممکن نامید در سه گام تشریح می شوند. در این مسیر، می توان دید چگونه شاکله ای بوطیقایی با ابداع معنای تازه تصویری خلق می کند که با ارجاع غیر مستقیم خود به واقعیت از آن آشنایی زدایی می کند. در انتها نیز اشاره می کنیم که این فهم تازه از واقعیت چه تأثیری در نگرش ما به جهان دارد.
۱۹۸۲.

مولفه های پدیدارشناختی معرفت شناسی ابن سینا (با اتکاء به مبانی پدیدار شناختی هوسرل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک حسی پدیدارشناسی معقولات ابن سینا هوسرل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۲۲۲
در این مقاله به مبحث معرفت شناسی در فلسفه مشاء با نظر به مبانی و اصول پدیدارشناسانه هوسرل پرداخته شده است .دومساله محوری در اندیشه هوسرل وجود دارد یکی مساله تعالی و دیگری انطباق است. مساله ای که برای فیلسوفان مسلمان از جمله ابن سینا از دیر باز مطرح بوده است، اتکاء به شهود حسی، علم حضوری و نظریه تجرید برای حل این دو معضل بوده است. تحلیل ادراکات حسی و فعالیت ذهنی به منظور دریافت پدیدار با واسطه گری معنا ، به عنوان متعلَّق شناخت با رویکردی التفاتی در نسبت اتحادی میان عاقل و معقول و متناظر با نوئما و نوئسیس ، معرفت شناسی ابن سینا را در ساحت پدیدارشناسی ای قرار می دهد که مولفه های آن را به عنوان مکتبی نو علاوه بر تائید بسیاری از امور ، در مواردی نیز دارای نقش بنیانی معرفی می کند و مقصود هوسرل به عنوان پایه گذار این مکتب ( و یا روش ) در دریافت پدیدار صِرف با صَرف نظر از وجود خارجی ،در علم حضوری مورد نظر ابن سینا برآورده می کند. هدف این پژوهش یافتن ظرفیتهای پدیدار شناختی فلسفه ابن سینا و بنیاد های برخی از جریان های فلسفه مدرن از جمله پدیدار شناسی هوسرل در اندیشه اوست. این مقاله با اتکاء به روش تحلیلی توصیفی به بیان و نقد اندیشه های هوسرل و ابن سینا پرداخته است.
۱۹۸۳.

گشایش معمای ایده «خداباوری شهودی» و وجود پرشمار خداناباوران: پژوهشی در علوم شناختی دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم شناختی دین خداباوری شهودی دین داری طبیعی خداباوری فطری خداناباوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰۷ تعداد دانلود : ۴۱۹
در میان دانشمندان علوم شناختی دین، شماری پس از انجام یا بررسی آزمایش ها بر آن اند که همه انسان ها «خداباور شهودی» و «دین دار طبیعی» هستند. از دید این متفکران، سه قوه اساسی در درون ما شامل «قوه ذهن مندانگاری»، «قوه عاملیت باوری» و «قوه غایت باوری» در نتیجه تکامل جزو ساختار شناختی مان قرار گرفته است. این دانشمندان داشتن همین سه قوه و باورهای پیداشده از آنها را دین داری طبیعی می نامند و بر این اساس همه ما انسان ها را دین داران طبیعی یا خداباوران شهودی یا باورمند زاده شده می خوانند. بنابراین ساختار شناختی همه ما انسان ها به هنگام تولد به گونه ای است که زمینه دین داری را در وجودمان فراهم می سازد. یکی از اشکالاتی که در نگاه اول به این نظریه وارد می شود این است که اگر واقعاً خداباوری شهودی است، پس چرا شمار زیادی از انسان ها خداناباورند. در این مقاله بنا داریم به تبیین نظریه خداباوری شهودی در علوم شناختی دین بپردازیم و سپس در برابر اشکالِ وجود پرشمار خداناباوران از آن دفاع کنیم. پاسخ ما به صورت خلاصه چنین است که خداناباوری انواع گوناگونی دارد: «خداناباوری شناختی»، «خداناباوری انگیزشی»، «خداناباوری فرهنگی» و «خداناباوری تحلیلی». با این تقسیم بندی، خداباوری و خداناباوری در همه دسته ها جز دسته اول قابل جمع است. به عبارت دیگر، با این تحلیلِ برآمده از علوم شناختی دین، همان شمار زیاد خداناباوران را می توان خداباور شهودی دانست، گرچه خود التفات یا قبول نداشته باشند. از این رو به رغم شمار فراوان و روبه افزایش خداناباوران، می توان همچنان از نظریه خداباوری شهودی در علوم شناختی دین دفاع کرد.
۱۹۸۴.

Psychology and Phenomenology in Merleau-Ponty(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: psychology Phenomenology exprience Gestalt and Merleau-Ponty

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۵ تعداد دانلود : ۲۰۶
The purpose of this article is to examine the close connection between the science of psychology, especially Gestalt psychology, and phenomenology in the thinking of twentieth-century French philosopher and phenomenologist Maurice Merleau-Ponty. This philosopher established his own philosophy under the influence of significant advances in psychology on the one hand, and also under the influence of Husserl's phenomenology. Understanding the philosophy of this philosopher without understanding the close relationship between psychology and phenomenology, especially in the matter of the living body, will lead to a lot of misunderstanding in reading his views. In this article, we tried to show this close relationship in the thought of this thinker. We know, of course, that he criticized Husserl's phenomenology and Gestalt psychology, and argued that psychology fails to understand the nature of the human mind.
۱۹۸۵.

The Rise of the "Other" and the Fall of the "Self": from Hegel to Derrida(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: The Other the Self ethics Hegel Derrida

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۰ تعداد دانلود : ۲۶۲
Since time immemorial, due to its metaphysically grounded perspective, western philosophy has not been able to detach itself from the egoistic outlook, and thus, the interaction with the "other” had no role in this philosophy. The world has always been interpreted from the perspective of "self" ignoring the "other". Reviewing this mode of thought from Ancient Greece to Modern Age, one can reveal a kind of repression and forgetfulness of "alterity" and difference which Levinas has well highlighted in his philosophy. The very foundation of this egoism can be traced back to the Socratic slogan "know yourself”. In the same spirit, a kind of self-centered moral philosophy has been developed, the clear example of which is Kant's ethics. In line with Hegelian tradition of recognition, contemporary thinkers have redefined ethics and politics and acknowledged the constitutional dependence of the “self” on the "other." Based on the coordinates of their thought as well as the historical condition of their own time in the formation of subjectivity, these thinkers have criticized the neglect of the “other”. Hegel's role in underlining the importance of the vital status of the “other” is unique. Hegel bridges all post-Hegelian currents on the concept of “Other”. Then, in the present essay, we seek to show that since Hegel’s time up to Derrida, we have been witness to the rise of “Other” and the fall of “Self”.
۱۹۸۶.

از آرمانشهر افلاطونی تا آتلانتیس سولون (مروری بر اندیشه سیاسی افلاطون)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون آتلانتیس آرمانشهر اندیشه سیاسی واقعیت یا خیال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۶ تعداد دانلود : ۳۲۳
تحقق حکومت عادلانه و فضیلت محور بر پایه اصول عقلانی و اخلاقی، همواره در کانون توجه پیامبران و انبیاء الهی و اندیشمندان بوده است. از همین رو افلاطون نیز در مجموعه آثار خود طرح واره ای از یک جامعه ایدئال و فضیلت مندانه را به تصویر می کشد و تلاش می کند با تعیین چارچوب های کلی چنین مدینه ای، جامعه یونان باستان را از حضیض تباهی و فساد به سمت یک دولت عقلانی و اخلاقی رهبری کند. در اینجا، اندیشه سیاسی وی آنگونه که در محاورات تیمائوس و کریتیاس و نیز در رساله جمهوری و قوانین معرفی شده است، مورد بررسی قرار می گیرد. ایده محوری افلاطون در محاورات تیمائوس- کریتیاس مبتنی بر «داستان آتلانتیس» است؛ به گونه ای که در بادی امر به نظر می رسد او نظریه آرمانشهر خود در جمهوری را از این اسطوره و داستان وام گرفته است. از این رو در نوشتار حاضر به بررسی این فرضیه و میزان اعتبار و وثاقت آن پرداخته ایم. اما نتیجه پژوهش این است که این داستان می تواند برساخته ذهن خلاق افلاطون بوده باشد و بر اساس مطالعات علمی دانشمندان در سده های اخیر شواهد عینی دالّ بر وجود چنین جزیره ای در گذشته های دور یافت نشد، و یا دست کم قطعیّت آن مورد تردید قرار گرفته است. با این حال، قدرت خلاقیت فکری و توان بالفعلِ افلاطون در استفاده از قالب داستانی -تخیلی و ژانر ادبی در حوزه فلسفه، بسیار قابل تأمل و شگفتی است و این مسأله اساساً چیزی از اعتبار نظریه آرمانشهر او نمی کاهد.
۱۹۸۷.

در باب امکان استخراج یک نظریه ی معنای زندگی از دیدگاه ویتگنشتاین متقدم ( با تمرکز بر تراکتاتوس) و چیستی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تراکتاتوس ویتگنشتاین متقدم معنای زندگی خوانش گرامری - استعلایی بی - زمانی مهمل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۱ تعداد دانلود : ۲۰۹
در این پژوهش در وهله اول در جستجوی نظریه معنای زندگی در ویتگنشتاین متقدم با تأکید بر رساله منطقی- فلسفی هستیم. اما خوانش هایی که تا کنون از رساله منطقی- فلسفی بوده است، سخن گفتن از گزاره های فلسفی را میسر و ممکن نمی کند؛ چون همه آن ها به شکلی ظاهر فقرات 6.54 و 7 را پذیرفته اند که معنای ترک سخن گفتن از گزاره های غیر علمی است. بنابراین، سخن گفتن از یک نظریه معنای زندگی در ویتگنشتاین متقدم با مانعی بزرگ روبرو می شود. به همین دلیل، بخش ابتدایی این نوشتار به بررسی و حل این مشکل و پیشنهاد خوانشی برای حل آن می پردازد. این کار  با اقتباس خوانش گرامری- استعلایی می شود. در مرحله بعد، پاسخ های ممکن ویتگشنتاین به مسأله معنای زندگی را از رساله منطقی-فلسفی عرضه می کنیم. در پایان، بهترین پاسخ ممکن ویتگنشتاینی را به مسأله معنای زندگی متمرکز بر رساله منطقی- فلسفی معرفی می کنیم . در آخر، معلوم می شود که ویتگنشتاین معنای زندگی را در گِروی نوعی جاودانگی می داند که متضمن بی زمانی است، نه نوعی جاودانگی متضمن زمانی بس دراز.
۱۹۸۸.

تحلیل دو جزء شاکله ی شناخت در نظر ارسطو بر اساس دو معنای آرخِه (ἀρχή)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آغاز مبدأ شناخت شناخته تر برای ما شناخته تر به نحو مطلق آغاز ما آغاز شئ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۱ تعداد دانلود : ۲۵۹
ارسطو در سرآغازِ آثار مختلفش به شاکله ی کلی شناخت به مثابه سیر طبیعی و ضروری شناختن اشاره می کند. این سیر، حرکتی است ذهنی از آنچه برای ما شناخته تر و پیشین ترست تا آنچه بر حسب خودِ موضوع و به نحو مطلق شناخته تر و پیشین ترست. بیان این طریق در دانش های گوناگون به نحوی یکسان، نشانگرِ نگرش عامِ ارسطو به شاکله کلی شناخت است از این رو تأمل در آن می تواند تصورِ وی را از سرشت شناخت روشن تر کند. برای تبیینِ تصور ارسطو از این ساختار، اجزای آن و ارتباط آنها با هم می توان از مفهومِ هم بسته با شناخت یعنی آرخه استفاده کرد زیرا در نگاه وی شناختن، آغازیدنِ راهی به سوی کشفِ سرآغازها و مبادیِ موضوع شناخت است. بدین سبب مقاله حاضر تلاشی است برای فهمی روشنتر از شاکله شناخت و دو جزء آن بر اساس تحلیل دو دلالت آرخه در ارتباط با سیر شناخت. از میان معانی گوناگون آرخه، دو دلالتِ آن یعنی آغازِ ما و مبدأ شئ متناظر با دو جزء سیرِ شناخت یعنی شناخته تر برای ما و شناخته تر به نحو مطلق است. آغازِ ما، پیش شناختِ ما از موضوع است که برای ما شناخته ترست و با آن سیرِ شناختن ممکن می شود و مبدأ شئ، انتهای سیر است که دریافت آن به شناختی بر حسب خود شئ و به نحو مطلق می انجامد و با آن شناخت به ضرورت می رسد.
۱۹۸۹.

دین و اسطوره: تحلیل و نقد رهیافت دین شناختی سوّاح(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسطوره دین معنویت شریعت رویکرد تاریخی سواح

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۱۹۷
این پژوهش در پی تبیین و بررسی رهیافت دین شناختیِ فراس السواح (ز. 1941 م.) است. این جامعه شناس و دین پژوه سوری تبار با اتخاذ روش پدیدارشناسی، از مدخل اساطیرِ آغازین به مطالعه و شناخت دین پرداخته است. سؤال اساسی این است که رهیافت دین شناختیِ وی با چه چالش های نظری مواجه است؟ بررسی های این پژوهش که با روش تحلیلی و استنادی انجام شده، نشان می دهد که تمرکز بر رویکرد تاریخی و اسطوره ای، نظریه دین شناختیِ وی را با پاره ای از نقدها مواجه ساخته است. دنیوی ساختنِ بنیان اعتقادات و خاستگاه های سنّت های دینی، تن دادن به تأویل گرایی در عینِ نادیده انگاشتن ضوابط تأویل، تقلیل وحی به تجربه دینی، هموار ساختن راه برای قرائت های مختلف از دین، اتخاذ رهیافت ناواقع گرایانه نسبت به وجود برخی وقایع و شخصیت های مقدس در تاریخ ادیان، و ارائه تفسیری مبهم از فطرت توحیدی انسان از جمله این نقدها است.
۱۹۹۰.

تحلیل عشق و پیامدهای معرفت شناسانه آن در اندیشه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفا شناسی عشق راز دیگری سوژه ابژه گابریل مارسل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۸ تعداد دانلود : ۲۸۶
عشق یکی از واژه های مهمی است که در اخلاق، فلسفه و عرفان و مکاتب مختلف فلسفی از جمله اگزیستانسیالیسم، مورد بحث قرار گرفته است. گابریل مارسل (1889-1973م)، فیلسوف فرانسوی قرن بیستم در تاملات فلسفی خویش با تفکیک «مساله» از «راز»، عشق را از مصادیق راز به شمار آورده است. از نظر وی «راز» امری است که نمی توان آن را از راه روش های رایج در علوم و در قلمرو تفکر اولیه حل و فصل کرد، بلکه باید اذعان کرد که آن را باید در حوزه تفکر ثانویه مورد تامل قرار داد. همچنین از دیدگاه مارسل راز عشق به ساحت «بودن» متعلق است، نه به قلمرو «داشتن». در این مقاله به روشی توصیفی- تحلیلی، سعی کرده ایم خطوط کلی اندیشه او را در این باب بیان کرده و لوازم معرفت شناختی آن را از منظر روابط انسانی و پذیرش وجود دیگران در شبکه عاشقانه میان انسان ها و پذیرش وجود موجودی متعالی در عشق به ماوراءالطبیعه، نفی شکاکیت، اثبات وجود جهان، کنار نهادن ذهنیت باوری و سوبژکتیویسم دکارتی مورد بحث قرار دهیم.
۱۹۹۱.

مجردگراییِ جادویی درباره جهان های ممکن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جهان های ممکن دیوید لوئیس مجردگرایی انضمامی گرایی مجردگرایی جادویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۱۸۲
لوئیس در بخش سوم کتابش، درباره کثرتِ جهان ها، با ارائه طبقه بندیِ سه گانه جالبی از انواعِ نظریاتِ مجردگرایانه درباره جهان های ممکن، انتقاداتی را علیه این نظریات اقامه می کند. اگرچه انتقاداتِ لوئیس به این نظریات عموماً ساختاری روشن و سنجیده دارند، اما مشکلات زیادی درباره فهمِ انتقادِ اصلیِ لوئیس به نوعِ سومِ نظریات مجردگرایانه، یعنی آنچه او مجردگراییِ جادویی یا معجزه آسا می نامد، وجود دارد. در این مقاله تلاش کرده ام که با دفاع از انتقادات لوئیس به مجردگرایی جادویی نشان دهم که هسته اصلیِ نقد لوئیس به مجردگراییِ نوعِ سوم، ناظر بر تشخیصِ مشکلی روش شناختی در این دست نظریات است. نظریه مجردگراییِ جادویی انتظاراتِ ما از یک نظریه حقیقیِ متافیزیکی را برآورده نمی کند. مجردگرایی جادویی، نسبت به انواع دیگر نظریات واقع گرایانه درباره جهان های ممکن و صدق های موجهه، قدرت تبیینی کمتری دارد، زیرا نظریه انضمامی گرایانه و همچنین نظریات مجردگرایانه زبان شناختی و تصویری می توانند تبیین های معقول و قابلِ فهمی درباره این نکته عرضه کنند که چگونه و به چه معنا یک جهان ممکن یک وضعیت امور ممکن را بازنمایی می کند. اما نظریه مجردگرایانه نوع سوم با غیرقابلِ تحلیل دانستن رابطه بازنمایی، به عنوانِ کلیدی ترین عنصر یک نظریه متافیزیکی درباره جهان های ممکن، نمی تواند لوازم یک نظریه متافیزیکی باکفایت را برآورده کند.
۱۹۹۲.

تحلیل آماری از استعاره های علیت در کتاب الشواهد الربوبیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علیت استعاره مفهومی الشواهد الربوبیه ملاصدرا لیکاف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۲۳۵
نظریه استعاره های مفهومی بیان می دارد که فهم مفاهیم انتزاعی به واسطه مفاهیم عینی و کمتر انتزاعی امکان پذیر می شود. لیکاف و جانسون، «علیت» را به عنوان یکی از مفاهیم انتزاعی معرفی می کنند که به واسطه استعاره های مفهومی گوناگونی فهم و توصیف می شود. علیت، چه در زبان متعارف و روزمره و چه در متون علمی و تخصصی، به واسطه ساز و کارهای شناختی واحدی مفهوم سازی می شود. این پژوهش در چارچوب نظریه استعاره مفهومی، واژگان گوناگونی را که به منظور توصیف علیت در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> به کار گرفته شده است، تحلیل می کند. مهم ترین استعاره های مفهومی به کاررفته در <em>الشواهد الربوبیه</em> در توصیف علیت استخراج شده است. هر یک از این استعاره ها به واسطه مشتقات یک یا چند ریشه لغوی در متن کتاب ظهور و بروز می یابد. با محاسبه فراوانی به کارگیری تمام واژگانی که ذیل استعاره ای، علیت را توصیف می کنند، فراوانی آن استعاره در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> استخراج می شود. استعاره های معرفی شده در این پژوهش به ترتیب فراوانی آماری در کتاب <em>الشواهد الربوبیه</em> عبارت اند از: «علیت حرکت به سمت خارج است» (306)؛ «علیت اساس و پایه قرارگرفتن است» (156)؛ «علت نقطه آغاز است» (120)؛ «علیت ساختن است» (117)؛ «علیت بر جای گذاشتن نشانه است» (112)؛ «علیت انتقال دارایی ها است» (61).
۱۹۹۳.

بررسی اعتبار شهود عرفانی و امکان توجیه معرفتی آن با نظریه وثاقت گروی بر پایه آراء صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شهودی اعتمادگروی توجیه ملاصدرا شهود عقلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۲۰۶
ارزش واعتبار معرفت شناختی آگاهی و معرفت شهودی همواره مورد بحث و نظر فلاسفه و عرفا بوده است . اما از منظر معرفت شناسی- به معنای عام آن یعنی مباحث اپیستمولوژیک یا معرفت شناسی پیشینی - جای این پرسش هست که چرا و به کدام دلیل باید کشف و شهود عارف را تصدیق و باور کرد؟ در سنت های عرفانی مختلف و حتی برخی مکاتب فلسفی از جمله حکمت متعالیه شهود عرفانی و عقلی و باورهای حاصله ازآن معتبر شمرده شده و به عنوان یکی از طرق مهم حصول معرفت پذیرفته شده است. شهود عقلی نزد ملاصدرا یکی از مراتب کشف و شهود معنوی است که با شهود عرفانی صرفأ تمایز تشکیکی دارد نه نوعی .ملاصدرا خود صراحتأ بر اساس نظریه مبناگروی به توجیه وحدت شخصی وجود پرداخته است اما به نظر می رسد نظریه اعتمادگروی می تواند گزاره ها و باورهای ناظر به هستی را که از طریق شهودعقلی- عرفانی حاصل شده، به نحو قابل قبولی توجیه نماید. وثاقت گروی از جمله رهیافت های برون گرایانه به توجیه معرفتی است که استعداد بیشتری برای توجیه آگاهی باطنی و شهودی دارد.
۱۹۹۴.

پرسش از امکانِ متافیزیکِ خیر در سیر تحلیلِ ارسطو از مفهوم «آگاثون» (ἀγαθόν)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاثون خیر کلی خیر بما هو خیر متافیزیکِ خیر معنای مشترک خیر فی نفسه معنای اصلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۲۸۵
ارسطو در پژوهش عملی به اقتضای غایتِش (خیر غایی) به مفهوم «آگاثون» یا «خیر کلی» می پردازد. گستره دلالت و استعمال مقولیِ خیر همچون موجود (هستنده) است. از این رو وی به تأمل نظری در خیر، و مقایسه آن با موجود به نحو مطلق می پردازد. در سیرِ تحلیل ارسطو از مفهوم «آگاثون»، می توان هم هنگام پرسش از امکان برساختنِ متافیزیکی را در باب خیر با موضوع خیر بما هو خیر همسان با متافیزیک وجود و موضوع موجود بما هو موجود پی گرفت. در این سیر، آشکار می شود که هرچند «موجود» و «خیر» گستره دلالتِ واژگانی و اطلاقِ مقولیِ همسانی دارند اما ساختارِ ارجاعی و اشتراکِ معناییِ یکسانی ندارند. دلالت هایِ گوناگون موجود به یک معنای مشترکِ نخستین، و مقولات متعددِش به یک مقوله اصلی باز می گردد. این معنا و مقوله اصلی و اولیه، موجود نخستین و مقوله جوهر است و دانش متافیزیکِ وجود به عنوان دانایی نخستین به علت تقویم موضوع آن (موجود نخستین) شکل می گیرد. اما میان دلالت های گوناگون خیر هیچ معنای مشترکی وجود ندارد و خیر در هر مقوله به نحوی مستقل و بی ارتباط با سایر معانی و مقولات به کار می رود. فقدان معنای مشترک اولیه و مقوله اصلی که همه معانی و مقولات دیگر بدان بازگردند، مانع از تقویمِ موضوع مطلق خیر و حیث ذاتی بما هو خیر می شود. از این رو نمی توان همسان با موجود برای خیر، متافیزیکی تصور کرد با موضوع خیر بما هو خیر، که با نحوه نگرش نظریِ محضی همچون سوفیا در دانایی نخستین شناخته شود. در برابر امتناع تقویم اِیدوس (صورت) و فهم ایدتیک (صورت اندیش) از خیر که شرط تکوین دانش نظری است، ارسطو با نفی ایده خیر و نگرش دیالکتیک افلاطونی، حیث کلی و نظری خیر را رها کرده و به خیر انسانی معطوف به تحقق عملی آن (خیری که انسان در عمل می تواند به دست آورد) می پردازد و در ادامه طرح واره ای از آن معطوف به تحقق عملی ترسیم می کند.
۱۹۹۵.

استجابت دعا و تغییر اراده الهی؛ پاسخی بر مبنای اخلاق دینی فضیلت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استجابت اراده اعتدال تأثیرپذیری دعا فضیلت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۵ تعداد دانلود : ۵۰۷
در خصوص استجابت دعا یک تصور عرفی وجود دارد و آن اینکه خداوند از دعای بندگان متأثر می شود و با تغییر اراده خود در عالم تصرف کرده و دعا را اجابت می کند. آیا به واقع، دعای ما موجب تغییر در اراده الهی می شود؟ در این مقاله، ضمن تبیین پنج پاسخ ممکن به این مسئله در اندیشه اسلامی شیعی، تلاش شده تا تبیین موجه تری از پاسخ این مسئله در ساختار اخلاق فضیلت جست وجو شود. پاسخ نخست متعلق به ابن سیناست که دعا را از مقدرات الهی می داند؛ پاسخ دوم را صدرالمتألهین بیان کرده که تأثیرپذیری را به واسطه های فیض الهی نسبت داده است. پاسخ سوم را می توان در قالب تفکیک صفات ذات از صفات فعل جست وجو کرد. پاسخ چهارم را کسانی دنبال می کنند که فرایند استجابت دعا را سرّ قدر می دانند. پاسخ پنجم از سوی عرفا، استجابت را به تجلی الهی گره زده است. اما پاسخ مدنظر مطابق تقریر دینی از اخلاق فضیلت، این است که در فرایند استجابت، تغیر و انفعال در مدعو رخ نمی دهد، بلکه در داعی محقق می شود. ذات و اراده مدعو ثابت است و فیضیان وجودیِ خداوند همواره جاری است. ازاین رو به هر اندازه که داعی مهذب تر شود، سنخیت وجودی بیشتری با مدعو می یابد و اراده او همراستا با خدا خواهد شد، قدرت او بر تصرف در تکوین بیشتر می شود و طلب او به اجابت نزدیک تر خواهد شد. هر اندازه انسان از معرفت و حکمت حقیقی و از نفسی پالوده و مهذب برخوردار شده باشد، به همان اندازه سخنش در ملکوت شنیده خواهد شد و دعا و طلب مبتنی بر اراده و خواسته اصیل او محقق خواهد شد.
۱۹۹۶.

مواجهه «خود» و «دیگری» در فلسفه اگزیستانس و صورتبندی آن با تأکید بر اندیشه مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خود دیگری اِگزیستانسیالیسم مارتین بوبر زندگی گفتگویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰ تعداد دانلود : ۴۴۳
موضوع «خود» و «دیگری» به یک معنا گویای مجادلات ذهن گرایی- تجربه گرایی در فلسفه معاصر غرب است. در این مجادلات گاه زمینه توجه به موضوع «دیگری» و گاه به فراموشی سپردن آن و حتی سیطره بر او فراهم می شد، اما با ظهور اگزیستانسیالیسم، موضوع «دیگری» و تأکید بر نقش آن در شناخت «خود»، مقام ثابتی در تفکر فلسفی و سپس اندیشه سیاسی پیدا کرد. فلاسفه اگزیستانس هرچند موضوع «دیگری» را از منظر وجودی مورد توجه قرار داده اند، اما از آنجا که با اصل نظام مندی اندیشه چندان موافق نیستند و نظام مندی را نوعی سیطره بر انسان می دانند، بنابراین موضوع «دیگری» و مواجهه «خود» با آن، صورت بندی مشخصی در اندیشه آنان ندارد، در حالی که صورت بندی این موضوع می تواند آموزه-های روشنی را برای دفاع از رابطه مطلوب میان انسان ها ارائه دهد. در این مقاله فرض شده است اندیشه مارتین بوبر، هرچند در ادامه سنّت فلسفی اگزیستانسیالیسم مطرح می شود، اما وی با بهره گیری از سایر نحله های فلسفی و همچنین تأثیرپذیری از عرفان یهود، و با تأسیس «فلسفه گفتگویی»، صورت بندی نسبتا روشنی از چگونگی مواجهه مطلوب با «دیگری» ارائه می کند. این مقاله با بررسی رویکردهای مختلف به رابطه «خود» و «دیگری» سعی می کند الگویی نظری را بر مبنای آراء بوبر جهت بررسی امکان یا فقدان باهم بودگی و اصالت دادن به «دیگری» در شناخت «خود» در اندیشه یک متفکر، ارائه دهد
۱۹۹۷.

ضرورت توسعه کلام اجتماعی اسلام با تکیه بر اندیشه های استاد مطهری(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استاد مطهری الهیات اجتماعی کلام اسلامی کلام اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۶ تعداد دانلود : ۴۱۷
ایجاد گرایش «کلام اجتماعی» در علم «کلام اسلامی» با سه هدفِ «ارائه ابعاد اجتماعی آموزه های اعتقادی»، «تحلیل موضوعات اجتماعی جدیدِ مرتبط با مبادی اعتقادی» و «پاسخ به انبوه شبهات اجتماعی وارده به معارف دینی» ضروری به نظر می رسد و اندیشه های متکلمان معاصر اسلامی و به خصوص استاد مرتضی مطهری که در عین تأکید بر انسجام و یکپارچگی معارف دینی، بنا به ضرورت های جهان امروز توجه ویژه ای به ابعاد اجتماعی اسلام کرده اند، مواد علمی ارزشمندی برای نیل به این مقصود در اختیار گذاشته است. این مقاله به تبیین ضرورت و ظرفیت ایجاد چنین گرایشی با استخراج کلام اجتماعی استاد مطهری پرداخته است.
۱۹۹۸.

تئوفراستس و قیاس های دارای-حد-اضافه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تئوفراستس گزاره های دارای-حد-اضافه قیاس های دارای-حد-اضافه منطق مرتبه دوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۶ تعداد دانلود : ۲۳۹
تئوفراستس شاگرد و جانشین ارسطو، به جز شرح نظام منطقی استادش، برای تکمیل و غنای بیشتر این نظام دست به کار اصلاح و بسط آن هم شد. علاوه بر اینها او صورت هایی استدلالی را معرفی کرد که در آثار ارسطو یا اصلا ذکری از آنها وجود نداشت یا ارسطو تنها به اشاره هایی گذرا به آنها اکتفا کرده بود. یکی از این صورت های استدلالی که تئوفراستس مطرح کرد قیاس های دارای-حد-اضافه هستند. گرچه در ارگانون ارسطو می توان اشاره ای مختصر به این نوع استدلال را ملاحظه کرد ولی شرح و بسط این استدلال ها و نامگذاری خاص آنها مربوط به تئوفراستس است. این شکل خاص استدلالی در نظام قیاسی ارسطو نمی گنجد. البته می توان برای برخی از انواع این استدلال ها معادل هایی در میان ضروب قیاس های ارسطویی یافت. ولی همه انواع آنها قابل تحویل به قیاس های حملی نیستند. به نظر می رسد طرح و بحث از قیاس های دارای-حد-اضافه ورود به منطق مرتبه دوم و ورود به بحث از نسبت میان مفاهیم و کلیات است.
۱۹۹۹.

«فهم شبکه ای معنا»به مثابه زیرساخت زبانی برای فهم گزاره های نقلی اعم از توصیفی و تجویزی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فهم متن فهم شبکه ای ابزارهای تحلیل متن شبکه قرائن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۰ تعداد دانلود : ۵۴۸
با توجه به مبنای هستی ­شناختی و معرفت ­شناختیِ «پارادایم شبکه ­ای» که زیرساخت شکل ­گیری «معنا» است، معانی دارای وجود استقلالی از فاعل شناسا و قابل کشف و دارای ابعاد، سطوح، لایه­ ها و زوایای مختلف، هم در اصل وجودشان و هم در ظهور و بروزشان هستند و تلاش تمام فاعل­های شناسا، برای کشف حداکثری از «معنای پدیده یا نشانه یا متن» است. آیا روش موجّه برای این کشف وجود دارد؟ فرضیه مؤلف در پاسخ به این مسئله چنین است: «روش فهم شبکه ­ای که مبتنی بر گسترۀ شبکۀ هستی و معادلات ارتباطی در این شبکه است، روش موجه برای کشف حداکثری از معانی است». مقصود از «شبکه هستی» در این زمینه، نقشه روابط کل پدیده ­ها و مفاهیم دال بر آنها با یکدیگر است و مقصود از «معادلات ارتباطی در شبکه هستی»، برایندگیری از کمّ و کیف روابط میان پدیده ­ها و مفاهیم برای ایجاد یک تغییر است. در این روش از سه ابزار تحلیلی به طور خاص استفاده می­ شود: «علل اربع»، «مقولات عشر» و «مقومات سته حرکت». این سه ابزارِ راهبردی، مسئولیت تجزیه پدیده ­ها و مفاهیم به اجزا و روابطشان و سپس ترکیب آنها برای دست­یابی به اثر و مفهوم جدید را به عهده دارند. این ابزارهای فلسفی با قرائت حکمت متعالیه، در تمام پدیده ­های فردی و جمعی، ذهنی، روحی و رفتاری، مُلکی و ملکوتی، حقیقی و اعتباری (بر اساس منشأ اعتبار یا انتزاعشان) کارایی دارند و می ­توانند در کشف مراد جدی گزاره ­های نقلی اعم از توصیفی و تجویزی استفاده شوند.
۲۰۰۰.

خشونت علیه متافیزیک: بررسی انتقادی نقدهای رادیکال به خشونت متافیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقد متافیزیک خشونت فراموشی دیگری سرکوب لویناس فروتنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۳۲۴
یکی از مهم ترین نقدهای معاصر به متافیزیک، نقد خشونت نهفته در متافیزیک و خشونت برآمده از آن است. لویناس و دریدا نمایندگان بارز این دیدگاه بوده اند که هرکدام به شیوه ای، درباره لوازم و استلزام های خشونت بار متافیزیک استدلال کرده اند. لویناس با تحلیل فرایند مفهومی و کلی سازی هر امر متفرد در متافیزیک، توضیح می دهد که روش متافیزیک مستلزم اولاً محو کردن وجه انضمامی و تفاوت های دیگری و ثانیاً تملک دیگری برای خود است. از این جهت، متافیزیک بنیاد خشونت را در نظر و سپس در عرصه عمل استوار و توجیه می کند. دریدا همزمان با انتقال بنیاد خشونت از متافیزیک به زبان، معتقد است عدم خشونت محض ممکن نیست و به جای عدم خشونت، باید با آگاهی به ساختارهای خشونت و به کمک نوشتار، به سوی اقتصاد خشونت پیش رفت. در این مقاله، نخست نقدهای لویناس و دریدا به خشونت متافیزیک شرح داده می شود و سپس توضیح خواهم داد که بخشی از این نقدها خود نوعی خشونت در حق متافیزیک و نادیده گرفتن برخی از مهم ترین وجوه تاریخ آن است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان