مهدی عباس زاده

مهدی عباس زاده

مدرک تحصیلی: عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۰ مورد.
۲۱.

ارزش و ساختار معرفت در فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فارابی صدق مطابقت مبناگرایی بداهت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۹ تعداد دانلود : ۳۱۶
«ارزش و ساختار معرفت»، از مباحث جدید در معرفت شناسی است. این مبحث همچنین از چالش انگیزترین مباحث معرفت شناختی بوده، ذهن همه معرفت شناسان معاصر را به خود مشغول داشته و آرا و نظرات مختلفی در باب آن عرضه شده اند. در ذیل این این، معمولاً به مسائلی همچون نظریه صدق، معیار حقیقت و خطا، نظریه توجیه، و بداهت پرداخته می شود. با اینکه این مبحث در معرفت شناسی معاصر در کانون توجه قرار گرفته و اهمیت بسیار یافته است، لیکن این بدان معنا نیست که فلاسفه اسلامی متقدم به آن نپرداخته یا متعرض آن نشده اند. بر این اساس، فارابی «مؤسس فلسفه اسلامی» در آثار مختلف خویش، برای نخستین بار در فلسفه اسلامی، به بحث پیرامون موضوعات یا مسائل فوق پرداخته است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که او به عنوان یک متفکر واقع گرا، در مبحث نظریه صدق، قائل به مطابقت است و معیار تمییز حقیقت و خطا در شناخت بشری را تبیین نموده است؛ در نظریه توجیه، مبناگرایی در تصدیقات را برگزیده است؛ به مسئله بدیهیات توجه داشته و ملاک و اقسام آن را دقیقاً برشمرده است. در انتهای نوشتار حاضر، دیدگاه های برخی از محققان در خصوص فارابی، ملاحظه، بررسی و احیاناً نقد خواهند شد.
۲۲.

فصوص الحکم فارابی؛ مبدأ معرفت اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فارابی فصوص الحکم معرفت شناسی معرفت اشراق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۵ تعداد دانلود : ۵۴۱
فارغ از انتساب یا عدم انتساب فصوص الحکم به فارابی، در مواجهه با آن نمی توان به غنا و دقت آن در مباحث مختلف علم النفس، معرفت شناسی، الهیات بالمعنی الأخص و عرفان نظری اعتراف نکرد. عامل اشراق، وحدتی خاص به مباحث این رساله بخشیده است؛ بر این اساس می توان تبیین نسبتاً ساختارمندی از مباحث معرفت شناختی این رساله به دست داد و چنین کاری نیز تاکنون به انجام نرسیده است. رویکرد و روش «اشراق» به معنای دقیق آن، که در عالَم اسلام به لحاظ تاریخی و به گونه ای سنّتی منسوب به سهروردی (شیخ اشراق) است و این انتساب نیز کاملاً درست است، بیش و پیش از اینکه ریشه در متون اشراقی و داستان های رمزی و عرفانی ابن سینا داشته باشد، با فرض صحت انتساب فصوص الحکم به فارابی و با توجه به مضمون و مفاد عمدتاً اشراقی آن، ریشه در همین رساله دارد و این نکته ای است که در طول تاریخ فلسفه اسلامی موردتوجه کافی قرار نگرفته است.
۲۳.

تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت در فلسفه فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فارابی عوامل غیرمعرفتی عمل معرفت شهود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۲ تعداد دانلود : ۶۸۶
بحث از عوامل غیرمعرفتی مؤثر بر معرفت، از مباحث جدید معرفت شناسی است. این عوامل، اموری هستند که با وجود اینکه نظری، شناختی و معرفتی به شمار نمی آیند، اما در شکل گیری و گسترش یا در فروپاشی و فروکاهش برخی از معارف انسانی مؤثراند. در مشائیان مسلمان، التزام به عقل گرایی باعث شده است توجه به این عوامل قدری کم رنگ شود، اما در این میان، فارابی دارای وضعیتی خاص است. او در آثار و رساله های خویش تا حدی به این عوامل توجه داشته، لیکن اگر فصوص الحکم را نیز بدانها بیافزاییم و آن را جزء آثار فارابی بدانیم، این مبحث در کانون توجه او قرار خواهد گرفت، چه او در این رساله طرحی از معرفت شهودی پایه ریزی می کند که مستقیماً تحت تأثیر عوامل غیرمعرفتی و به ویژه اعمال فردی انسان است. مدعای نوشتار حاضر این است که در فلسفه فارابی، اجتماع انسانی و نیز افعال و کنش های فردی به مثابه عوامل غیرمعرفتی بر معرفت انسان مؤثراند و با توجه به نسبت وثیق عمل و نظر، این تأثیرگذاری طی فرآیندی انجام می گیرد که دارای پنج ویژگی اساسی است.
۲۴.

بررسی و سنجش نظریه علم الهی در فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فارابی علم الهی علم به ذات علم ذاتی علم پیشین علم فعلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۶ تعداد دانلود : ۴۲۵
فارابی در آثارش از هر سه قسم علم الهی، به تفصیل بحث کرده است. به باور او، علم خدا به ذات خویش به نحو حضوری است. علم خدا به ممکنات در مقام ذات یا پیش از خلقت، از طریق علم به صور معقول اشیا در ذات خدا و لذا به نحو صوری ارتسامی و از سنخ علم اجمالی است. او به شبهة علم پیشین الهی و اختیار انسان نیز در ذیل این علم، پاسخ داده است. علم خدا به ممکنات در مقام فعل یا پس از خلقت، از طریق علم به اسباب و علل عالیة ممکنات، اشیا و امور جزئیِ ممکن را دربرمی گیرد و به نحو صوری ارتسامی و از سنخ علم اجمالی حاوی تفصیلات است. اما با رسالة فصوص الحکم، اگر از آنِ فارابی دانسته شود، باب دیگری در علم الهی گشوده می شود. نظریة فارابی در علم الهی، در فلاسفة اسلامیِ بعدی، به ویژه ابن سینا تأثیر فراوان نهاده، اما برخی دیگر مانند سهروردی (شیخ اشراق) و عده ای از محققان معاصر، آن را نقد کرده اند. در نوشتار حاضر، اهم این نقدها تبیین و از دید نگارنده، مورد سنجش و ارزیابی قرار خواهند گرفت. در مجموع، نظریة فارابی از دید نگارنده، دارای نقاط قوّت و ضعف مهمی است.
۲۵.

یقین در تفکر فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فارابی علم معرفت یقین ظن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۱ تعداد دانلود : ۴۰۶
معرفت شناسی فارابی مکتبی است یقین گرا؛ بدین معناکه معرفت غیریقینی را معرفت حقیقی تلقی نمی کند. یقین اجمالاً بر دو قسم است: یقین روان شناختی و یقین معرفت شناختی. یقین روان شناختی عمدتاً از سنخ اقناع است و از نظرگاه منطقی و فلسفی یقین به شمار نمی رود؛ اما یقین معرفت شناختی یقینی است که از نظرگاه منطقی و فلسفی یقین به شمار می رود و در تفکر منطقی و فلسفی فارابی به دو قسم است: خاص و عام. یقین خاص یا ضروری (مطلق و دائم) خصوصیت جاودانی و همیشگی دارد؛ اما یقین عام یا غیرضروری (غیرمطلق و غیردائم) ممکن است در برخی زمان ها زایل شود؛ لذا یقین به معنای حقیقی فقط قسم نخست است. یقین در تفکر فارابی اولاً ناظر به مقام تصدیق است و اگرچه تصدیق از اقسام علم حصولی است، دیدگاه وی در باب یقین، ناظر به علم حضوری نیز می باشد؛ چه دریافت های حضوری نیز می توانند در قالب تصدیقی و گزاره ای بیان یا حکایت یا تفسیر شوند؛ ثانیاً یقین در تفکر او از سنخ یقین عقلی است و چنین یقینی یا از طریق علم به احکام عقلی بدیهی و یا از طریق قیاس برهانی (مبتنی بر احکام عقلی بدیهی) حاصل می شود. به نظر می رسد مجموعاً دیدگاه فارابی در مسئله یقین کاملاً متعهد به رویکرد عقل گرا، موجه و دقیق ا ست، اگرچه ممکن است با این نقد مواجه شود که او علی رغم بررسی انواع و مراتب مختلف یقین- حتی بررسی یقین در برخی ادراکات حضوری- تبیینی از کیفیت یقین در ادراکات شهودیِ عرفا [و اشراقیون] ارائه نکرده است.
۲۶.

بررسی و سنجش برهان وجودشناختی بر مبنای دو نظریة معقولات ثانیه و نفسالأمر در فلسفة اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا واجب الوجود کانت دکارت برهان وجودشناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تعداد بازدید : ۸۷۴ تعداد دانلود : ۴۶۶
برهان وجودی یا وجودشناختی به دسته ای از استدلال های عقلی بر اثبات وجود خدا در فلسفة غرب اطلاق شده است که در آن ها کوشش می شود از خود مفهوم خدا یا واجب الوجود در ذهن انسان، و نه از ویژگی های مخلوقات خارجی، مستقیماً وجود خارجی خدا نتیجه گرفته شود. طرح برهان وجودی به معنای دقیق کلمه، با آنسلم در قرون وسطای مسیحی آغاز شد. این برهان با تقریراتی از سوی برخی از متفکرین غربی همراه بوده است. همچنین متفکران غربیِ دیگری این برهان را به چالش کشیده اند. در جهان اسلام نیز نقض و ابرام هایی در باب برهان وجودی انجام شده است. در نوشتار حاضر، دو تقریر دکارت از برهان وجودی مطرح خواهد شد. کانت بر دو تقریر این برهان، سه نقد وارد ساخته است. آیت الله جوادی آملی ضمن نقد و رد نقدهای سه گانة کانت، مهم ترین نقد را بر برهان وجودی وارد کرده و نهایتاً آن را مغالطه دانسته و رد کرده است. به نظر می رسد تقریر اولِ برهان وجودی، قابل رد است، بااین حال می توان با اتکا به نظریة معقولات ثانیه و نظریة نفس الأمر در فلسفة اسلامی به نحوی از تقریر دوم این برهان دفاع کرد.
۲۷.

مبانی الهیات وجودگرا در تفکر مک کواری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل ایمان وحی تجربة دینی امر قدسی مک کواری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۸۴۱ تعداد دانلود : ۳۶۳
نوشتار حاضر در صدد تبیین مبانی الهیاتِ جان مک کواری متأله معاصر مسیحی و سنجش و ارزیابی دیدگاه های وی در این عرصه است. مهم ترین مبانی الهیات او عبارت اند از: تعریف الهیات، عوامل سازندة الهیات، نسبت الهیات و فلسفه، اقسام الهیات و روش الهیات. او می کوشد تعریفی جامع با رویکردی وجودی از الهیات به دست دهد. عوامل سازندة الهیات او عبارت اند از: تجربه، وحی یا انکشاف، کتاب مقدس، سنّت، فرهنگ و عقل. وی در تبیین نسبت الهیات و فلسفه، تأثیر فلسفة وجودیِ مارتین هایدگر و پدیدارشناسیِ ادموند هوسرل بر الهیات را مورد تأکید قرار می دهد. او همچنین الهیات نظام مند را به الهیات فلسفی، نمادین و کاربردی تقسیم و جایگاه سبک های مختلف الهیات را تعیین می کند. روش الهیات وی نیز ترکیبی از روش های توصیف، تفسیر و کاربرد است. مک کواری در این مسیر به خوبی می کوشد زبان الهیات را واضح و منسجم و برای انسان معاصر غربی فهم پذیرتر سازد و تفسیری جدید از برخی آموزه های مسیحیت به دست دهد و از این حیث کار وی دارای نقاط قوّتی است؛ لیکن نقدهایی نیز بر برخی از دیدگاه های او وارد است: اینکه تجربه- به ویژه تجربة دینی از امر قدسی- را یک عامل سازندة الهیات می داند؛ اینکه وحی را وجه یا جنبه ای از تجربة دینی می داند؛ اینکه به کارکرد نظریِ عقل در ایجاد الهیات با دیده تردید و گاه انکار می نگرد و اینکه روش توصیفِ پدیدارشناختی را یقینی تر از استدلال عقلی معرفی می کند. در نوشتار حاضر به این نقدها نیز پرداخته خواهد شد.
۲۸.

ابزارهای معرفت در فلسفة اشراقی سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس شهود عقل صدرالمتألهین خیال سهروردی حس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۳۴۸۵ تعداد دانلود : ۵۹۴
مبحث ابزارهای معرفت انسانی، از مباحث محوری در همه مکاتب معرفت شناختی است. در این میان فلسفة اشراقیِ سهروردی، به نحو مبسوط به این مبحث پرداخته و علی رغم برخی مشابهت ها با فلسفة مشاء، دیدگاه ه های نوآورانه ای را مطرح کرده است. او در آثار خویش ابزارهای معرفت را در سه دسته مطرح می کند: 1. حس (ظاهری و باطنی)، 2. عقل، 3. حواس مثالی و قلب. حواس مثالی نزد سهروردی غیر از حواس باطنی است. نوآوری های سهروردی در این مبحث، به ویژه در چهار مورد قابل ملاحظه است: 1. جایگاه حافظه و خیال، 2. اتحاد واهمه، متخیله و خیال، 3. نسبت حواس و نفس، 4. تبیینی خاص از حواس مثالی و قلب. صدرالمتألهین در آثار خویش، نقدهای مهمی بر نوآورهای های فوق وارد ساخته، لیکن در مجموعً دیدگاه سهروردی در باب شهود را پذیرفته است. برخی متفکران معاصر نیز مواضعی را در باب این نوآوری ها اتخاذ کرده اند که در نوشتار حاضر بررسی و نقد خواهد شد. مجموع این نقدها و نظرها می تواند اساس مناسبی را برای بازخوانی و ارزیابی دیدگاه های سهروردی در این مبحث تدارک کند.
۳۰.

خودی و ایمان در الهیّات وجودگرا (بررسی موردی: مک کواری)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود عقل انسان ایمان خودی مک کواری وجودگرایی خودی اصیل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۸۵۴ تعداد دانلود : ۴۲۴
نوشتار حاضر در صدد توصیف خودی و ایمان در الهیات اندیشمند معاصر، جان مک کواری و بررسی و نقد آن است. دیدگاه او در این عرصه، آمیزه ای از تحلیل هایدگریِ وجود انسان و ایمانِ مسیحی است. به اجمال به باور او، انسان مدرن عموماً با خودیِ غیراصیل یا آشفتگی وجودی روبه روست و ازآنجاکه هیچ چاره ای برای برون رفت از این وضعیت در درون شرایط انسانی در دست نیست، انسان باید به لطف الهی و خدا توسل کند. از این رهگذر، یک خودِ اصیل، ساختاری یکدست است که همة تضادهای وجودیِ انسان در آن به تعادل رسیده است. دراین میان مسئلة مرگ، اهمیتی بسزا دارد؛ زیرا تناهی وجود و فرصت اندک انسان برای رسیدن به خودی اصیل را به او گوشزد می کند. خود اصیل را نمی توان با ایدة نفسِ جوهری مرتبط دانست؛ بلکه باید آن را در مجموعِ نفس و بدن جستجو کرد. همچنین انسان نمی تواند در باب فهم وجود انسانی یک سره به یقین برسد؛ بنابراین باید با گذر از استدلالی عقلی، به توصیف پدیداریِ آن بسنده کند. درمجموع می توان اذعان داشت مک کواری تبیینی واقع بینانه از خودی و ایمان مبتنی بر آموزه های دینی و سنت های الهیاتیِ مسیحی ارائه می دهد و از دیدگاه های مکاتب الحادی و پوچ گرایانه و جریان های انسان گرایانة افراطی و پوزیتیویستی در این عرصه فاصله می گیرد؛ ولی نمی تواند تبیینی صحیح و دقیق از نفس انسانی ارائه دهد و حقایقی همچون جوهریت و تجرد آن را انکار می کند. همچنین تأکید او بر ناتوانایی انسان از رسیدن به یقین در باب فهم وجود انسانی و گذر از استدلالِ عقلی و بسنده کردن به توصیفِ پدیداریِ وجود انسانی چندان موجه نمی نماید.
۳۱.

مبانی الهیّات در تفکّر دنس اسکوتوس با نگاهی اجمالی به آرای ابن سینا

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا علم ایمان ابن سینا الهیات اسکوتوس عقل/ وحی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی متاخر (قرون 14 و 15)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۱۲۶۴ تعداد دانلود : ۷۰۴
مقالة حاضر درصدد است مبانی الهیات را از دیدگاه فیلسوف و متألّه مَدرسی دنس اسکوتوس بررسی کند. این مبانی عبارتند از: تعریف و موضوع الهیات، اقسام الهیات، امکان الهیات به مثابه یک علم، و نسبت عقل و وحی. هم چنین سعی خواهد شد با توجّه به تأثیرپذیری اسکوتوس از ابن سینا در بسیاری از موارد، مقایسه ای اجمالی میان دیدگاه های آن دو انجام شود. هر دو متفکّر موضوع الهیات را خدا و مسائل مربوط به آن می دانند و بر همین اساس الهیات را تعریف می کنند. دربارة امکان الهیات به مثابه یک علم، در حالی که اسکوتوس معتقد است که نمی توان آن را دقیقا یک علم نظری نامید بلکه آن نهایتا یک علم عملی است، ابن سینا الهیات بالمعنی الاخص را دقیقاً یک علم نظریِ یقینی می داند. دربارة نسبت عقل و وحی نیز اسکوتوس ضمن تأیید کارکرد عقل در الهیات، نهایتاً به برتری وحی معتقد است، امّا ابن سینا ضمن قبول اعتبار تامّ وحی، کاملاً اصالت عقلی است.
۳۳.

«سخن گفتن از خدا» در الهیّات دنس اسکوتوس، با نگاهی به تأثیر آرای ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا زبان دین دنس اسکوتوس سخن گفتن از خدا اشتراک معنوی معرفت طبیعی معرفت فراطبیعی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۱۲۵ تعداد دانلود : ۴۹۴
مبحث «سخن گفتن از خدا» در عرصه معارف معاصر به طور عمده ذیل مباحث زبان دین مطرح می شود. یوهانس دنس اسکوتوس تحت تأثیر فیلسوف برجسته اسلامی ابن سینا و بر مبنای باور به اشتراک معنویِ «وجود»، به زبان اشتراک معنوی در سخن گفتن از خدا قائل است. اسکوتوس بحث از زبان مشترک معنویِ دین را ذیل تقسیم معرفت انسان به خدا، به معرفت طبیعی و معرفت فراطبیعی مطرح نموده، مفهوم «موجود نامتناهی» را کامل ترین مفهومی می داند که انسان در مرتبه معرفت طبیعی (عقلی) می تواند از خدا داشته باشد و به وسیله آن از خدا سخن گوید، لیکن معرفت حقیقی (معرفت به دور از هرگونه نقص و ابهام) به خدا و باورهایی از قبیل تثلیث، تجسد و ... در مسیحیت را تنها از طریق معرفت فراطبیعی آن هم فقط از نوع معرفت وحیانی ممکن می داند و در این موضع، رویکردی ایمان گرایانه را اتخاذ می کند، اگرچه در عین حال، ارائه استدلال عقلی و برهان بر برخی داده های وحیانی درباره خدا را تأیید می کند. مقایسه دیدگاه های اسکوتوس و ابن سینا در بحث از معرفت فراطبیعی، نشان دهنده همانندی ها و ناهمانندی های تفکرِ این دو فیلسوف در عقل گرایی و امکان سخن گفتن از حقایق وحیانی است.
۳۵.

یقین و تأثیر عمل بر آن از دیدگاه قرآن

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شهود عقل قرآن معرفت یقین عمل ارزش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۵ تعداد دانلود : ۴۸۶
معرفتشناسی قرآنی مکتبی یقینگرا است. یقین بر دو قسم است: یقین معرفتشناختی و یقین روانشناختی. یقین معرفت شناختی آن است که به لحاظ منطقی و فلسفی یقین به شمار می رود. اما یقین روانشناختی غالبا از سنخ اقناع است. یقین در قرآن درنهایت نتیجة حصولِ معرفت صادق (مطابق با واقع) همراه با آرامش و سکون قلبی است. بنابراین، قرآن، هم بر یقین معرفتشناختی تأکید کرده است و هم بر یقین روان شناختی. یقین قرآنی، اعتقادی ساده یا ایمانی کور (ایمان بی دلیل یا ناموجّه) نیست. قرآن بر تأثیر گسترده، عمیق و مستقیم عمل (یا ساحت رفتاریِ) انسان بر نظر (معرفت) و نهایتاً بر یقین تأکید می کند. قرآن اعمال مؤثر بر معرفت و یقین را به دو دستة کلّی تقسیم می کند: ارزش ها و اعمالی که بر معرفت و یقین انسان تأثیر مستقیم و مثبت دارند، و ضد ارزش ها و اعمالی که بر معرفت و یقین انسان تأثیر مستقیم امّا منفی دارند. به نظر می رسد از منظر قرآن، ساحت عمل و نظر به مثابه دو بُعد مهم از ابعاد وجودیِ انسان از یکدیگر جدا نیستند و با هم ارتباط مستقیم دارند، تا آنجا که با دقت در آیات قرآن آشکار می شود که تأثیر عمل انسان بر معرفت و یقین، حتّی بیش از عناصر و عوامل نظری و شناختیِ محض است. در واقع، عمل و معرفت انسان در قرآن در بافتی «وجودی» وحدت می یابند. از دیدگاه قرآن، معرفتِ محض نمی تواند به یقین بینجامد، زیرا معرفت صرفاً یک امر منطقی و معرفت شناختی نیست، بلکه مرتبه و ساحتی از وجود انسان است.
۳۶.

تحلیل «معرفت» در معرفت شناسی معاصر و فلسفه اشراق(مقاله پژوهشی حوزه)

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان