عقلانیت
آرشیو
چکیده
متن
اشاره: «عقل» در تفکر اسلامی و فرهنگ مغربزمین در مجموعه همیشه از جایگاه رفیع و شایستهای برخوردار بوده است، اما تلقی و تحلیلی که از این حقیقت ممدوح در دو فرهنگ اسلامی و مغربزمین - خصوصاً غرب پس از رنسانس - به چشم میخورد، با یکدیگر تفاوت و در مواردی تعارض جدی دارد. عقل به همراه دیگر شقوق لغوی آن (در فارسی و عربی و معادلهای آن در زبانهای لاتین) همچون، عقلی، عقلانی، عقلانیت، عقلگرایی و معقول با اینکه در نگاه اول مفاهیم نسبتاً روشن و مشخصی را افاده میکنند، اما معلوم نیست که اگر در ماهیت آنها کاوش بیشتر شود، وضوح و روشنی آن همچنان محفوظ بماند، در باب ماهیت عقل و عقلانیت در تفکر اسلامی و مغرب زمین از دو دیدگاه معرفت شناختی و هستیشناختی میتوان تأمل نمود.
به بیان دیگر، هم میتوان در تحلیلهای تئوریک علوم انسانی از عقل و عقلانیت تفحص نمود و نقش معرفتی آن را ارزیابی کرد و هم میتوان به سیر تاریخی و عوارض و لوازم و نتایج تحقق خارجی عقلانیت، عطف نظر کرد.
به هر حال از هر یک از این دو زاویه بر موضوع عقلانیت نظر کنیم، - از آنجا که این موضوع با موضوعات جدی دیگری همچون دین، سیاست و اخلاق ارتباط جدی دارد - بنظر میرسد که تحقیق و بررسی در آن میتواند در جامعة فکری ما آثار مطلوب و مفیدی دربرداشته باشد. از اینرو بر آن شدیم که قسمت معتنابهی از شمارة نخست قبسات را به بحث از «عقلانیت» و لوازم و ثمرات و شئون آن اختصاص دهیم. مصاحبهای که از این پس میآید، حاصل گفتگوی قبسات با متفکران اتریشی است که در اسفند 74 برای شرکت در سمینار دورهای دیالوگ بین ادیان با عنوان «عدالت در روابط بینالملل» به ایران آمدند، حضور این اندیشمندان را مغتنم شمردیم و با وجود کمبود وقت، بحث فشردهای را در باب «عقلانیت» با ایشان ترتیب دادیم، گواینکه برایند سخنان میهمانان محترم این گفتگو، به بحث از عقلانیت اختصاص نیافت ثمرة بحث، مطلبی است که ملاحظه میکنید.
«پرفسور شنایدر» استاد دانشگاه وین و عضو هیئت علمی مؤسسة الهی مذهبی سنت گابریل
قبسات: لطفاً بفرمایید مفهوم عقلانیت و عقلگرایی چیست؟
O عقل و تعقل در جامعة ما در معانی بسیار متفاوتی بکار میرود. عدهای با بکاربردن این لفظ میخواهند چنین القا کنند که در زمانة ما همه کارة انسان مغز اوست؛ دل و دیگر قابلیتهای فکری و روحی او در مقایسة با قدرت استنتاج عقلی، قدرت تجزیه و تحلیل عقل و قابلیت تألیف و تدوین آنچه تجزیه و تحلیل شده، بیاهمیتاند.
اما این برداشت یکجانبه است. در سنت ما یک برداشت کاملاً متفاوتی از تعقل نیز وجود دارد. در میان متفکرین روم جمله معروفی از «سیسرو»(Cicero) به
O پروفسور شنایدر: عدهای با بکاربردن این لفظ میخواهند چنین القا کنند که در زمانة ما همه کارة انسان مغز اوست؛ دل و دیگر قابلیتهای فکری و روحی او در مقایسة با قدرت استنتاج عقلی، قدرت تجزیه و تحلیل عقل و قابلیت تألیف و تدوین آنچه تجزیه و تحلیل شده، بیاهمیتاند.
جای مانده که میگوید: آن قانون حاکم بر زندگی که ناگزیر باید از آن پیروی کرد همان «عقل سلیم» است .(richtige Ratio) و آن عقل هدایتگری است که نهتنها بر اعمال انسان بلکه بر افکار او هم ناظر است. عقل در این معنا چیزی بیش از صرفاً توان کار کردن با فرمولهای ریاضی و یا قواعد صرف و نحو، یعنی توان استنتاج صحیح و منطقی است اگرچه آنها را نیز شامل میشود. اما عقل سطوح مختلفی دارد.
در زبان آلمانی دو لفظ متفاوت بکار میبریم یکی «عقل»(Verstand) و دیگری «درایت»(Vernunft) .
«عقل»(Verstand) عبارت است از توان تجزیه و تحلیل و استناج که همان عقل استنتاجی و استدلالیمان است. دیگری «درایت»(Vernunft) است که معنای آن فقط با توجه به صفت خداگونه انسان در تفکر مسیحیت قابل تبیین است. در سنت مسیحیت انسان بعنوان نحوی تجلی الهی، سهمی از عقل و حکمت و درایت پروردگار را به ارث برده است و حداقل اینکه باید سعی کند بدان راه یابد زیرا قابلیت آن را دارد.
اما دربارة این پرسش که «عقلگرایی» (Rationalismus) چیست؟ شاید بتوان چنین گفت: گاهی در تاریخ اوضاع و احوال خاصی پیش میآید که انسانها در انتخاب شخصیتی در برابر شخصیت دیگر، سنتی در مقابل سنت دیگر، دچار تردید میشوند. در چنین شرایطی انسان در مقابل این سئوال قرار میگیرد که چه کسی ارجح است. حق با کدام است و بناگاه مسئلة انتخاب اصلح و مشی زندگی بر قوه درایت انسان عرضه میشود و اینجاست که عملکرد صحیح لازم میآید و بدین منظور باید به وسیلة تفکر، براهین موجه را یافت. اما بدیهی است که دل انسان نیز میتواند در این امر نقش ایفا کند.
«پرفسور فانونی» استاد الهیات مؤسسة الهی سنت گابریل
قبسات: به اعتقاد شما ریشه و یا ریشههای عقلگرایی چیست؟
O پرسشی که مطرح شده این است که ریشة عقلگرایی چیست؟ تا آنجا که اطلاع دارم عقلگرایی دو ریشه دارد:
ریشة اول او را در سنت انجیلی مییابیم. در انجیل عبری لفظ(yaba) آمده که به معنی بازشناختن است. اما این معنی همواره متضمن عمل نیز هست و به عبارت دیگر به معنی پذیرفتن است و به اقتضای آن عملکردن. یعنی پس از اینکه معرفت حاصل کردی، به اقتضای آن عمل کن. لذا میبینم که این یک مفهوم دینی است.
پیامبر «هوشع»(Hosea) فرموده: چون معرفت به خداوند از زمین رخت بربست کشتار و ظلم و جنایت فراگیر شد. یعنی از آنجا که مردم دربارة مبدأ حق تعقل نمیکنند و با قوة عقلی که خالق در آنها نهاده به تأمل نمینشینند، بیعدالتی و ظلم حکمفرماست. به این معنی معرفت حاصلکردن و پذیراشدن «حق» و به اقتضای آن عملکردن، از ابتدا در سنت مسیحیت وارد شده و همواره نقش بسزایی ایفا کرده است.
ریشة دوم عقلگرایی بدون تردید فلسفه ارسطوست. ارسطو را به این معنی میتوان به عنوان پیرو عقل تلقی کرد که معتقد است که قبل از هر چیز باید مقولات را تعریف کرد. بعنوان مثال هنگامی که
سیاستمداران دربارة مسئلهای بحث و گفتگو میکنند ابتدا باید مقولات تعریف گردد یعنی باید دید موضوع بحث اصلاً چیست در غیر اینصورت از گفتگوها نتیجهای حاصل نخواهد شد. و یا هنگامی که رعد و برق و یا زلزلهای رخ میدهد، در آن هنگام فقط عقل است که میتواند ما را یاری دهد. باید تعقل نمود و تدبیری اندیشید و سپس به آن عمل کرد. آرأ فلسفی ارسطو را «توماس فونآکوین»(Thomas van Aquin) یکی از بزرگترین متألهین مسیحیت وارد سنت و الهیات مسیحیت کرد. اما جالب اینکه او خود از طریق فیلسوفان عرب با ارسطو آشنا شده بود.
نباید تصور کرد که علوم جدید، علوم طبیعی و علوم عقلی جدید منحصراً ریشه در فلسفه ارسطو دارد. فلسفة افلاطون و مُثُل افلاطون مکتب و مشرب مقابل آن است. محققین علوم ما میگویند اگر علمای ما صرفاً به روش «استقرایی» و «اًنی» اکتفا کرده بودند، هیچ پیشرفتی در علوم عقلی حاصل نمیشد. زیرا کار تحقیق بدون الهام عقلی یا استناد حضوری میسر نیست.
بنابراین نمیتوان گفت تفکری که در غرب طی قرون متمادی شکل گرفته است منحصراً ریشه در فلسفه «عقلایی»(ratonalistische Philosophie) دار بلکه سهم فلسفة ایدهآلیستی را نیز باید به حساب آورد.
«پروفسور اشتفان هامر» استاد حقوق دانشگاه وین
قبسات: شما لطفاً بفرمایید نسبت میان عقلگرایی با علوم جدید چگونه است؟
O همانطور که آقای پروفسور «شنایدر»Schneider) ) اشاره فرمودند. تأکید بر این مسئله بسیار حائز اهمیت است که نظریات رایج دربارة ماهیت علوم جدید بر این باور است که مضمون عقلگرایی منحصر است به معرفت دنیای خارج و اینکه انسان چگونه باید بااین دنیای خارج که او را احاطه کرده برخورد کند تا اهداف خود را محقق سازد. لذا تعبیری که از عقل در اینجا مشاهده میکنیم، نحوی «درایت» ابزارگونه است که آقای پروفسور «شنایدر» با استفاده از واژه «ایمانوئل کانت» (Immanvel Kont) از آن بعنوان «عقلگرایی»Verstand) ) نام بردند.
باید تأکید کرد که اینگونه تلقی از «راسیونالیته» بههیچوجه عمق معانیای را که بر این لفظ مترتب است، دربرنمیگیرد. بر اساس چنین زاویه دید محدودی از مفهوم عقل و عقلگرایی است که اغلب چنین میپنداریم که اساساً طرح این مسئله که افعال صحیح انسان کدامند، نمیتواند موضوع یک مباحثه عقلی باشد و به عبارت دیگر در چارچوب مبحث «عقل»» نمیگنجد. این دیدگاه را علیالخصوص «پوزیتیویسم» (Positivismus) و مشربهای گوناگون آن تبلیغ میکنند. به
پروفسور اشتفان هامر: نظریات رایج دربارة ماهیت علوم جدید بر این باور است که مضمون عقلگرایی منحصر است به معرفت دنیای خارج و اینکه انسان چگونه باید بااین دنیای خارج که او را احاطه کرده برخورد کند تا اهداف خود را محقق سازد. لذا تعبیری که از عقل در اینجا مشاهده میکنیم، نحوی «درایت» ابزارگونه است
عقیدة مدافعان این مکتب، قائلشدن اهداف و اغراضی برای اعمال انسان به معنی گشودن باب اعمال نظر شخصی و هواهای نفسانی است. موضوع مباحث عقلی فقط به این دسته از مسائل مربوط میشوند که قوانین حاکم بر دنیا کدامند، چگونه میتوان از آنها بهرهگیری کرد و در این رابطه بهرهگیری صحیح از آنها با توجه به تحقق اهداف انسان تعریف میشود. اما اینکه انسان باید در تمام طول زندگیش و در تمامی افعال و اعمال خود در دنیا کدام اهداف را محَقَق سازد، از دیدگاه پوزیتیویسم از چارچوب مبحث عقل خارج است و نمیتوان دربارة آنها به بحث عقلی پرداخت.
و به عقیدة من باید قبل از هر چیز خاطرنشان کرد که فلسفة معاصر غرب به هیچ وجه به مفهوم فراگیر عقل پشت نکرده است. زیرا «ایمانوئل کانت» به خوبی نشان داد که هرگاه انسان درصدد تعقل و تفکر دربارة عقل خود برمیآید، متوجه یک امر مطلق و نامحدودی میشود که عقل از درک آن قاصر است به همین جهت عقل انسان که ذاتاً رو به نامتناهی و مطلق دارد او را از ساحت خود فراتر میبرد. به عبارت دیگر او را متوجة خدا میسازد یعنی متوجه چیزی میسازد که از عقل محدود او بمثابه عقل موجودی که به این دنیا تعلق دارد، اصولاً فراتر میرود. از سوی دیگر میتوان طرح موضوع «عقل عملی»(Proktische Vernunpt) کانت را نیز به منزلة طرح مجدد موضوع بر اساس مفهوم قدیم و گستردة آن تعبیر کرد. زیرا در این طرح، کانت سعی میکند پاسخ عقلی این پرسش را بیابد که تکلیف انسان اصولاً چیست؟ البته پاسخی که کانت بدان میرسد پاسخی است بسیار صوری و اجمالی ولی به هر حال اثبات میکند که زندگی انسان مبتنی است بر رفتن زیر بار سنگین تکلیف که کانت آن را «آزادی» مینامد. طرز تلقی رایج از مفاهیمی چون «آزادی»» و «راسیونالیته» که عبارت از نوعی ابزار و وسیلة محقق ساختن اهداف دلخواه میباشد، با تعبیر فوق در تناقض آشکار قرار دارد.
در یک بازنگری کلی میتوان گفت از آنجا که آزادی توجه به پذیرفتن بیقید و شرط تکلیف (مسئولیت) دارد نهایتاً روبه اعتقاد دینی دارد.
و در پایان میخواهم تأکید کنم که: وقتی انسان برای تصمیمگیری آزادانة خود به عقل خود متوسل میشود، این بدان معنا نیست که میخواهد به جای خدا به عقل متوسل شود یا به جای دین به عقل متوسل شود. بلکه بر عکس او آماده ادای تکلیف خود میشود تکلیفی که از دیدگاه دینی در برابر خدا برعهدة اوست.
«پروفسور اندراس بشته» رئیس مؤسسة الهی مذهبی سنتگابریل و استاد الهیات مسیحی
O من بنا ندارم خیلی فلسفی صحبت کنم و مایلم به دو نکته اشاره کنم که به عقیدة من برای زمانه ما اهمیت بسیار دارد و همه را بر آن میدارد که فردفرد و مشترکاً دربارة آینده بشر بیندیشیم.
نکتة اول را پیشتر آقای پروفسور «شنایدر» مطرح کردند، آنجا که اشاره کردند: همواره عقل آنگاه اهمیت خاصی پیدا میکند که فرهنگهای مختلفی تلاقی پیدا کنند و بدینگونه فرصتهای نوینی برای ایجاد ارتباط فراهم میشوند. زیرا در چنین شرایطی است که باید مشترکاً فکر کرد و دید کدام راههای نوین را باید برگزید و کدام جهتگیریها را باید انتخاب کرد. و ما بدون تردید در چنین زمانهای بسر میبریم و به همین جهت این پرسش مطرح است که مفاهیم حوزههای فرهنگی متفاوت را چگونه میتوان با یکدیگر مقایسه کرد؟ به عبارت دیگر اینجا باید کار عقلی سترگی انجام پذیرد.
نکته دوم اینکه ما در دنیایی زندگی میکنیم که یک تعبیر کاملاً خاصی از «راسیونالیته»» در آن حاکم است. عقل موردنظر علومتجربی طی 3000سال گذشته، زندگی انسانرا در تمامی ابعاد خود متحول ساخته است. پرسشی که امروزه مطرح است این است که آیا نباید همسنگ و همطراز این عقلِ علوم تجربی یک عقلِ اخلاقی و نیز دینی قرار داده شود. زیرا در غیر اینصورت ممکن است این عقلِ حاصل از علوم طبیعی و تجربی که فینفسه در برابر ارزشها خنثی است، پیامدهایی منفی برای زندگی بشر داشته باشد که ناگزیر باید به صورت دیگری از عقل نیز متوسل شد. و از همینجاست که به عقیدة من، ما بعنوان انسانهای زمان خود نباید در برابر «راسیونالیته» هراسی داشته باشیم زیرا خالق عقل و راسیو همانا پروردگار عالم است. همانطور که او پروردگار تاریخ نیز میباشد و با توکل به این معنی ما میتوانیم عقلمان را به طور خلاق به کار ببریم و این دو وظیفه را که بدان اشاره کردیم مشترکاً و به نحو شایستهای به انجام برسانیم.
خانم «اینگبورک گابریل» استاد دانشگاه وین و رئیس پارلمان اخلاق دانشکدة الهیات وین
قبسات: خانم گابریل لطفاً بفرمایید پیامدهای عقلباوری در زندگی بشر چیست؟
O پرسشی که مطرح است اینست که پیامدهای راسسیونالیته یا عقلباوری بر زندگی بشر کدامند؟ من میخواهم به این مسئله از نظر دین و موازین اخلاقی بپردازم.
در عرصة اخلاقیات باید هر تصمیمی که انسان اتخاذ میکند در برابر سنجش عقل نیز قابل توجیه باشد. مثلاً انسان در گذشته، سنگ و درخت را میپرستید زیرا چنین میپنداشت که در درون آنها خدایان وجود دارند. اما چنین پنداری در برابر عقل قابل دفاع نیست و به همین جهت پرستش چنین اشیایی را مردود O خانم گابریل: حقایق دینی باید در برابر عقل توجیهپذیر باشند. اما باید خاطرنشان ساخت که عقل راه به سوی کلیة واقعیتها نمیبرد.
از سوی دیگر معرفت فرد انسان نسبت به رسالت اخلاقی خویش از طریق عقل و تجزیه و تحلیلهای عقلی حاصل نشده است بلکه این معرفت به او «الهام» (Intuition) میشود. فیالمثل این که خداوند رسالت شغل یک روحانی در این مکتب و طریقت را برعهدة من نهاده است در این یا آن کتاب نخواندهام و یا از طریق قیاس منطقی به آن نرسیدهام بلکه به من الهام شده است.
البته الهام نیز باید در برابر داوری عقل قابل توجیه باشد. اگر پدر یک خانواده با 5 سر عائله بگوید خدا از من خواسته است که دار و ندارم را به فقرا انفاق کنم بطوریکه سرانجام چیزی برایم باقی نماند که بتوانم زندگی خانوادهام را تأمین کنم. در این صورت باید گفت که چنین الهامی در برابر عقل قابل دفاع نیست بنابراین نمیتوان پذیرفت که از جانب خداوند بوده است.
نکتهای دیگر در رابطه با دیانت. میگوئیم حقایق دینی باید در برابر عقل توجیهپذیر باشند. اما باید خاطرنشان ساخت که عقل راه به سوی کلیه واقعیتها نمیبرد. وقتی شخصی را از نظر فیزیکی و شیمیایی بررسی کنیم، چیز زیادی دربارة او نمیدانیم. برای اینکه انسانی را شخصاً بشناسیم باید او را کشف کنیم و به درون او راه یابیم و این راه از طریق «عقل (و منطق) نظری»(rational. Diskvrs) بدست نمیآید، بلکه از طریق ایجاد تفاهم و جلب اعتماد، از طریق اعتقاد و باور به دست میآید. و این سخن جلب اعتماد و اعتقاد، مرا به سوی خدا نیز هدایت میکند.
«دکتر پشکه» استاد الهیات مؤسسه الهی مذهبی سنتگابریلو متخصصدر اخلاقالهی.
قبسات: آیا عقلگرایی با تعبیری که در اینجا از آن شد؛ در دورة پست مدرن ادامه مییابد؟
O من میخواهم برگردم به موضوع راه و روش عقلی در دورههای بحرانی جوامع و در این رابطه به بحران دینباوری میپردازم.
هنگامی که دورة «پست مدرن»Postmoderne) ) مطرح میشود باید دید شرایط پیدایش دورة «مدرن» (Moderne) چه بوده است. در این رابطه میخواهم به رشتة سابقم یعنی حقوق اشارهای کنم و این مسئله را بررسی کنم که چه شد که در مسیر تطور علم حقوق، عنصر عقل ناگهان آن چنان اهمیت پیدا کرد.
توجه داشته باشیم که رشتة حقوق مبتنی بر احکام
عقل یک پدیدة خاص عصر جدید است یکی از علل پیدایش آن در دنیای غرب عدم توانایی کلیسا و پاپ در حل بحران مذهبی بود که متأسفانه بوجود آمده بود. شرایط اجتماعی از دست کلیسا و پاپ خارج شده بود و آنها دیگر قادر به تأمین صلح و امنیت جامعه نبودند به عبارت دیگر قادر به تأمین عدالت موردنیاز نظام اجتماعی نبودند. در چنین شرایطی بود که مردم به این فکر افتادند که از راه و روش عقلی مدد بگیرند و با توسل به احکام عقل مبنای مشترکی بیابند.
یکی کاتولیک بود، دیگری پروتستان و در توجیه مذهبی یکدیگر نمیتوانستند به نتیجه برسند. لذا بر آن شدند به وجوه مشترک خود توجه کنند و آن را در مبانی عقلی یافتند. و این آغاز حقوق بر مبنای احکام عقل بود که جای مبانی مذهبی حقوق را گرفت. درس و عبرتهایی که از این تحولات باید برای زمان ما و دورة پست مدرن گرفت قابل تأمل و بررسی است.
«دکتر ریچاردپوتس» استاددانشگاهوین و عضو هیئتعلمی مؤسسه مذهبیالهی سنتگابریل
O من میخواهم راجع به نقش عقل از دیدگاه پژوهشگر دینی صحبت کنم، راجع به نقش عقل بعنوان یاور و راهنمای انسان در سیر او بسوی خدا.
بواسطة عقل، انسان میتواند به فقر ذاتی خود، به محدودیتهای خود و نیز به محدودیتهای دنیا پی ببرد و از این طریق انسان توجه پیدا میکند، به خدا و به مبدأ و منشأ هستی بطور کلی. بنابراین عقل میتواند به انسان شمهای از نامتناهی و متعالیبودن خدا را ببخشد. وقتی میگوئیم خداوند متعالی است و در قالب مفاهیم ما نمیگنجد و لذا نمیتوانیم با توجه به وضعی که داریم او را با زبان خود چنانکه شاید و باید توصیف کنیم، این بدان معنی نیست که باید نسبت به وجود او تردید کنیم بلکه انسان راهش را ادامه میدهد و خدا را با توسل به عقل خود، و دل خود و با توجه به تجربه زندگی جوامع و حوادث تاریخ جستجو میکند.
راه دست یافتن به معرفت خدا در متن زندگی انسانها و حوادث تاریخ بیپایان است. جملة زیبایی دارند عرفای ایرانی که میگویند سیر الی الله بیپایان است وبیپایانتر از او سیر در ذات او است. به عبارت دیگر انسان میتواند تمام عمر خود را تا بینهایت، صرف رشد خود در راه حصول معرفت به خدا کند. به گمانم این همان معنی کلام پولس است خطاب به مسیحیان که خواسته بود پیروان مسیح در معرفت خود نسبت به خدا رشد کنند.
«پروفسور عادل خوری» استاد دانشگاه مونستر آلمان و متخصص در الهیات اسلامی و مسیحی و عضو هیئت علمی مؤسسه سنت گابریل اصالتاً لبنانی
O در انتها قابل تذکر میدانم که همگی ما بعنوان مسیحی و مسلمان اتفاقنظر داریم که باید دنیا را آنگونه که خداوند خود، خواسته است و حکمت خود را در آن نموده است تلقی کنیم و او این رسالت را به انسان واگذار کرده که بعنوان خلیفه و صورتی از وجه او، نوامیسی را که او بعنوان مظهر اعجاز روش خود در متن خلقت نهاده کشف کنیم و آنها را برای خالق خود به خدمت گیریم.
خداوند بنا ندارد هر روز و هر لحظه مداخله کند زیرا فطرتی به ما داده است تا بتوانیم از روزی خود انفاق کنیم. بنابراین چنین نیست که او هر روز بیاید و برای همنوعان من نان از آسمان نازل کند. خالق من از من انتظار دارد که نانم را با همکیشم تقسیم کنم و تدبیری بیندیشم برای اینکه این کار را به مطلوبترین وجهی انجام دهم.
به عقیدة من، برای انسانهای دین باور در محضر پروردگار غیرقابل قبول است که انسان عقل خود را در خدمت عالم خلقت او قرار ندهد و نور وحی و حکمت بالنده او را و راههایی را که برای هدایت بندگانش قرار داده است در عالم خلقت او جستجو نکند.
اشاره: «عقل» در تفکر اسلامی و فرهنگ مغربزمین در مجموعه همیشه از جایگاه رفیع و شایستهای برخوردار بوده است، اما تلقی و تحلیلی که از این حقیقت ممدوح در دو فرهنگ اسلامی و مغربزمین - خصوصاً غرب پس از رنسانس - به چشم میخورد، با یکدیگر تفاوت و در مواردی تعارض جدی دارد. عقل به همراه دیگر شقوق لغوی آن (در فارسی و عربی و معادلهای آن در زبانهای لاتین) همچون، عقلی، عقلانی، عقلانیت، عقلگرایی و معقول با اینکه در نگاه اول مفاهیم نسبتاً روشن و مشخصی را افاده میکنند، اما معلوم نیست که اگر در ماهیت آنها کاوش بیشتر شود، وضوح و روشنی آن همچنان محفوظ بماند، در باب ماهیت عقل و عقلانیت در تفکر اسلامی و مغرب زمین از دو دیدگاه معرفت شناختی و هستیشناختی میتوان تأمل نمود.
به بیان دیگر، هم میتوان در تحلیلهای تئوریک علوم انسانی از عقل و عقلانیت تفحص نمود و نقش معرفتی آن را ارزیابی کرد و هم میتوان به سیر تاریخی و عوارض و لوازم و نتایج تحقق خارجی عقلانیت، عطف نظر کرد.
به هر حال از هر یک از این دو زاویه بر موضوع عقلانیت نظر کنیم، - از آنجا که این موضوع با موضوعات جدی دیگری همچون دین، سیاست و اخلاق ارتباط جدی دارد - بنظر میرسد که تحقیق و بررسی در آن میتواند در جامعة فکری ما آثار مطلوب و مفیدی دربرداشته باشد. از اینرو بر آن شدیم که قسمت معتنابهی از شمارة نخست قبسات را به بحث از «عقلانیت» و لوازم و ثمرات و شئون آن اختصاص دهیم. مصاحبهای که از این پس میآید، حاصل گفتگوی قبسات با متفکران اتریشی است که در اسفند 74 برای شرکت در سمینار دورهای دیالوگ بین ادیان با عنوان «عدالت در روابط بینالملل» به ایران آمدند، حضور این اندیشمندان را مغتنم شمردیم و با وجود کمبود وقت، بحث فشردهای را در باب «عقلانیت» با ایشان ترتیب دادیم، گواینکه برایند سخنان میهمانان محترم این گفتگو، به بحث از عقلانیت اختصاص نیافت ثمرة بحث، مطلبی است که ملاحظه میکنید.
«پرفسور شنایدر» استاد دانشگاه وین و عضو هیئت علمی مؤسسة الهی مذهبی سنت گابریل
«پرفسور فانونی» استاد الهیات مؤسسة الهی سنت گابریل
پروفسور اشتفان هامر: نظریات رایج دربارة ماهیت علوم جدید بر این باور است که مضمون عقلگرایی منحصر است به معرفت دنیای خارج و اینکه انسان چگونه باید بااین دنیای خارج که او را احاطه کرده برخورد کند تا اهداف خود را محقق سازد. لذا تعبیری که از عقل در اینجا مشاهده میکنیم، نحوی «درایت» ابزارگونه است
خانم «اینگبورک گابریل» استاد دانشگاه وین و رئیس پارلمان اخلاق دانشکدة الهیات وین
O خانم گابریل: حقایق دینی باید در برابر عقل توجیهپذیر باشند. اما باید خاطرنشان ساخت که عقل راه به سوی کلیة واقعیتها نمیبرد.
«دکتر پشکه» استاد الهیات مؤسسه الهی مذهبی سنتگابریلو متخصصدر اخلاقالهی.