۱.
مشکلات ساختاری حاکم بر صنعت خودرو همراه با توسعه نامتوازن زنجیره ارزش آن، منجر به ایجاد مسائل جدی در فعالیت های تولیدی این صنعت شده است. یکی از این مسائل، رویکرد ناقص تأمین مالی این صنعت در بستر نظام مالی ایران است که منجر به ایجاد مسائل جدی در ظرفیت تأمین مالی نوآوری صنعت خودرو شده است. پرشدن سقف اعتباری خودروسازان برای استفاده از تسهیلات بانکی، وجود ضوابط محدودیت زا برای پیش فروش خودرو و عدم توان یا عزم دولت برای حمایت مستقیم مالی از این شرکت ها، از جمله مهم ترین مسائل پیش روی این صنعت است. جریان فعالیت بخش حقیقی در این صنعت از تولید تا نوآوری، نیازمند ابزارهای خاص خود است. از این رو در این مقاله تلاش شده تا به منظور ارائه مدلی مبتنی بر زنجیره ارزش خودرو، ابزارهای تأمین مالی در اختیار توسعه این صنعت پیشنهاد گردد. بدین منظور با مورد کاوی مفهومی و تحلیل بنیادی صنعت و مراجعه به خبرگان این صنعت در بخش های مختلف زنجیره ارزش خودرو، آسیب ها و راهکارها تبیین شده است. در پایان با توجه به تحلیل زنجیره ارزش صنعت، نظام تأمین مالی زنجیره تأمین و تأمین مالی زنجیره ای از یک طرف و رویکرد مرحله ای به تأمین مالی نوآوری، مدل مفهومی برای تبیین نظام ابزارهای جدید تأمین مالی تولید خودرو ارائه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد تنها راه تنوع بخشی به تأمین مالی این صنعت، استفاده از تأمین مالی زنجیره ای با اتّکاء به ابزارهای بازار سرمایه، نظام بانکی و استفاده از پلتفرم های جدید تأمین مالی مانند تاسیس صندوق های تخصصی در بازار سرمایه، انتشار اوراق متناسب با نیازهای صنعت و تامین مالی طرف خریدار است.
۲.
یکی از بازتاب های کلیدی جریان توده ای شدن آموزش عالی در ایران، شکل گیری پدیده صندلی های خالی یا ظرفیت های فاقد متقاضی است که نشان از کاهش ارزش تحصیلات دانشگاهی در جامعه ایرانی دارد. از این رو، پرسش مطالعه حاضر این است که چگونه توده ای شدن آموزش عالی در ایران منجر به شکل گیری پدیده صندلی خالی شد؟ برای این منظور از روش کیفی پدیدارشناسی استفاده شد. در این رویکرد، جامعه مشارکت کنندگان در مطالعه شامل مطلعین و صاحبنظران آموزش عالی بود که به صورت هدفمند با معیار برخورداری از تجارب زیسته و مطالعاتی مرجع و انتقادی در زمینه توده ای شدن آموزش عالی تعداد 14 مشارکت کننده انتخاب و نسبت به انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل متن مصاحبه ها با روش تجزیه و تحلیل کیفی مارپیچی اقدام شد. با این روش، چهارچوب فهم پذیری چگونگی شکل گیری پدیده صندلی خالی در دوره آموزش عالی توده ای در ایران درک و ایجاد شد. این چارچوب نشان می دهد که چهار عامل کلیدی و مرتبط شامل، مداخلات ایدئولوژیک دولت در آموزش عالی، نظام مدیریت دانشگاهی علم گریز بهره بردار، فرایند های دانشگاهی تحول گریز، و جامعه محول و کیفیت خواه زمینه ساز شکست جریان توده ای شدن آموزش عالی در ایران و در برایند آن شکل گیری پدیده صندلی خالی شده است. این مطالعه می تواند به بازاندیشی جریان توده ای شدن آموزش عالی در ایران و در برایند آن مواجهه موثر با پدیده صندلی های خالی کمک نماید.
۳.
پیادهسازی پروژههای فناوری اطلاعات و ارتباطات مستلزم اجرای پروژههای متنوعی است که از یک سو طیف گستردهای از ذینفعان را در بر میگیرد و از سوی دیگر به واسطه ماهیت نوآورانه خود با ریسکهای زیادی مواجه میشود. همافزایی حاصل از بررسی همزمان ریسکها و ذینفعان که در پژوهشهای پیشین مغفول مانده، انگیزه انجام پژوهش حاضر بوده است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی است و خروجی آن میتواند سبب مدیریت ریسکهای مهمتر با توجه به ذینفعان مؤثر گردد. برای این منظور، این مقاله ابتدا به شناسایی ذینفعان و ریسکهای پروژههای فناوری اطلاعات و ارتباطات پرداخته و سپس با بکارگیری روش دلفی ریسکهای مترتب بر ذینفعان را مشخص کرده است. دادههای حاصل از تلاقی ریسکها و ذینفعان با دو رویکرد تحلیل شدهاند. نتایج نشان میدهد در حوزه ذینفعان، سازمانهای مجری مؤثرترین ذینفع بر روند پیادهسازی میباشند و در رده بعد، دولت و سیاستگذاران و تأمینکنندگان زیرساخت قرار دارند. در حوزه ریسک، بیشترین درصد ریسکهای ذینفعان با 34% متعلق به ریسکهای سازمانی و پس از آن با 31% متعلق به ریسکهای مالی است. گروه ریسکهای همکاری و مشارکت و زیرساخت و امنیت با 29% در رده بعد قرار میگیرند.
۴.
پیش از تدوین سیاست برای توسعه فناوری و اجرای آن، باید وضعیت فناوری در کشور ارزیابی و تحلیل گردد. نظر به اهمیت و ضرورت توسعه فناوری ذخیره سازی زیرزمینی گازطبیعی در کشور در این مقاله به ارزیابی فرایند توسعه این فناوری با استفاده از رویکرد نظام نوآوری فناورانه و با بهره گیری از روش موتورهای نوآوری پرداخته شده است. رویکرد این پژوهش کیفی و استراتژی آن پیمایش نظر خبرگان بر مورد مطالعه یعنی فناوری ذخیره سازی گاز طبیعی است. ابزار جمع آوری داده بررسی اسناد و مصاحبه با خبرگان می باشد. یافته های این مطالعه نشان می دهد فناوری ذخیره سازی زیرزمینی گاز طبیعی در ایران، در مرحله دوم توسعه از چهار مرحله رشد نظام نوآوری فناورانه در کشور قرار دارد. به این معنی که کشور به دانش اولیه این فناوری دست پیدا کرده و نمونه اولیه نیز به صورت آزمایشی در یک مخزن بکار گرفته شده است اما بایستی تعداد این آزمایشات افزایش یافته و بازیگران صنعتی دیگر نیز به این حوزه ورود کرده و سازوکارهای ایجاد شرکت های دانش بنیان و صنعتی در این فناوری افزایش یابد. همچنین در انتها مدلی ارائه شده که بر اساس آن مشکلاتی موجود برای توسعه این فناوری در کشور، شناسایی و توصیه های سیاستی ارائه شده است. مطابق با این مدل، موتور محرک کارآفرینی موتور اصلی می باشد و در همه کارکردها، اعم از کلیدی، حمایتی و حاشیه ای این موتور ضعف وجود دارد.
۵.
در یک میدان علمی همچون دانشگاه، همواره تلاش برای کسب جایگاه، موقعیت، به رسمیت شناخته شدن، احترام و منزلت اجتماعی، اعتبار و پرستیژ، شهرت و نام و آوازه و برنده شدن ، میان عوامل و نیروهای مختلف وجود دارد؛ به طوری که حضور در میدان دانشگاهی می تواند منجر به انباشت سرمایه های مختلف شود. در این مقاله سعی شده با تکیه بر نظریه جامعه شناختی بوردیو، مفهوم سرمایه علمی از دیدگاه کنشگران دانشگاهی مورد بررسی قرار گیرد و به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که کنشگران دانشگاهی چه تعریفی از سرمایه علمی دارند؟ از دیدگاه آنان سرمایه علمی در محیط دانشگاهی دارای چه ویژگی هایی است؟ و در نهایت پیامدهای سرمایه علمی از دیدگاه کنشگران دانشگاهی کدامند؟ بدین منظور، با به کارگیری روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، با 56 نفر از کنشگرانی که دارای تجربه زیسته در دانشگاه شهید بهشتی بوده و اطلاعات موثقی در خصوص موضوع پژوهش داشته اند مصاحبه شد؛ همچنین با توجه به کیفی بودن رویکرد این پژوهش، از روش ارزیابی لینکلن و گوبا برای سنجش دقت و اعتباریابی یافته های پژوهشی و از روش کدگذاری مجدد توسط پژوهشگر و پایایی بازآزمون با استفاده از فرمول کووال، برای سنجش پایایی مصاحبه ها استفاده شده است. در نهایت، بازبینی و بررسی مفاهیم و مقوله های استخراج شده توسط متخصصان و بازخورد مشارکت کنندگان از یکسو و ضریب پایایی 84 درصد از سوی دیگر، بیانگر مورد تأیید قرار گرفتن قابلیت اعتماد کدگذاری های انجام گرفته در خصوص مصاحبه های این پژوهش بوده است. یافته های پژوهش نشان داد که طبق دیدگاه کنشگران دانشگاه شهید بهشتی، سرمایه های علمی یک میدان دانشگاهی در دو حالت ملموس و ناملموس قرار می گیرند و صلاحیت های علمی، نگرشی و اجتماعی از ویژگی های سرمایه های علمی، محسوب می شوند؛ همچنین، شکل گیری و شکوفایی سرمایه علمی در یک دانشگاه دارای پیامدهای فردی(منزلت اجتماعی و شغلی، ایجاد معرفت علمی و هویت یابی علمی) و پیامدهای سازمانی (افزایش اعتبار علمی، ارتقاء مرجعیت علمی، تحرک و پویایی علمی، توسعه اقتصادی و فرهنگی و پاسخگویی به ذی نفعان بیرونی و درونی) است.
۶.
رانندگان از دلایل اصلی تصادفات در خودروهای کنونی هستند که می تواند ناشی از محدودیت های انسانی مانند بینایی، خستگی و حواس پرتی باشد. یکی از راه حل های کاهش این حوادث، حذف راننده از رانندگی است. بنابراین فناوری خودروی خودران یا بدون راننده در سالهای اخیر در حال طراحی و توسعه است. با توجه به نیاز فناوری خودروی خودران مانند هر فناوری پیشرفته دیگر به زیرساخت فناورانه، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی، لازم است از الان این آمادگی فراهم گردد. هدف از این تحقیق، تدوین راهبرد فناوری برای فناوری های کلیدی آینده خودروی خودران بود. روش تحقیق به این صورت بود که بعد از شناسایی فناوری های کلیدی خودروی خودران، و تشکیل ماتریس جذابیت و ماتریس توانمندی برای این فناوری ها، تدوین راهبرد فناوری برای آنها انجام شد. نتیجه تحقیق این بود که برای 40 مورد از فناوری های خودروی خودران، تدوین راهبرد فناوری انجام گردید. با توجه به نواحی قرارگیری این 40 فناوری در چهار بخش مختلف نمودار تدوین راهبرد فناوری، تجزیه و تحلیل متفاوت برای آنها صورت گرفت. در ناحیه اول این نمودار، تعداد 8 فناوری با توانمندی بالا و جذابیت بالا، و در ناحیه دوم این نمودار، تعداد 26 فناوری با توانمندی بالا و جذابیت پایین، و در ناحیه چهارم، تعداد 6 فناوری با توانمندی پایین و جذابیت پایین قرار گرفتند. ضمنا در فرآیند تحقیق، نتایج فرعی دیگری نیز مانند: اهداف کلان و فناوری های کلیدی خودروی خودران، ماتریس جذابیت و ماتریس توانمندی فناوری کسب گردید که این نتایج فرعی نیز تجزیه و تحلیل شد.