هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و راهبردهای مقابله ای با عود اعتیاد بود. جامعه این پژوهش دربرگیرنده افراد معتاد در حال ترک شهرستان بهار بود. 130 نفر از این معتادان با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل مقیاس چند وجهی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای فولکمن و لازاروس و مصاحبه بود. روش پژوهش، همبستگی از نوع پیش بینی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل شاخص های مرکزی و پراکندگی استفاده شده است و از آمار استنباطی جهت آزمون فرضیه هایی نظیر ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. تحلیل رگرسیون نشان داد حمایت اجتماعی ضعف پیش بینی کننده عود اعتیاد می باشد. همچنین، استفاده از راهبردهای مقابله هیجانی با عود اعتیاد رابطه دارد، در صورتی که راهبردهای مقابله ای مسأله مدار با کاهش عود اعتیاد رابطه دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که با استفاده از راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی معتادان می توان احتمال عود بیماری را بررسی کرد و در نهایت، با آموزش شیوه های ارتباطی و راهبردهای مقابله ای مناسب از عود اعتیاد جلوگیری کرد و در نهایت هزینه های مربوط به آن را در جامعه کاهش داد.
ارتقای سرمایه اجتماعی در حوزه عملکرد امنیت پلیس جامعه محور، از طریق راهبردها و توانمندی های مستمر و پایدار در تمام ابعاد می تواند بستر مناسبی برای نظارت، اعتماد، جامعه پذیری، جلوگیری از نابهنجاری ها و آسیب های اجتماعی در جهت حفظ نظم جامعه باشد. سازمان پلیس می تواند با افزایش و بهبود سیستم پاسخگویی به مردم، نسبت به عملکرد خود در سطح جامعه به افزایش سرمایه اجتماعی و بالا بردن اعتماد شهروندان نسبت به سازمان خود کمک کند. عملکرد افزایش امنیت اجتماعی پایدار پلیس جامعه محور باید متناسب با فرایند جامعه پذیری مسلط در جامعه، در جهت آموزش و نهادینه کردن ارزش ها، هنجارها، عرف ها، سنت ها، و پیامدهای مثبت جمعی باشد. این فرایند به مثابه نوعی تأثیر عملی سرمایه اجتماعی برعملکرد امنیت اجتماعی پایدار پلیس جامعه محور بر مبنای برقراری کنترل نظم و اعتماد اجتماعی همه جانبه و پایدار در جامعه مدنی می باشد. بدین ترتیب، در تحلیل رابطه ی امنیت اجتماعی و عملکرد سازمان پلیس باید نقطه ی عزیمت را سطح تحلیل فعالیت ها، نگرش ها و عملکردهای شهروندان قرار دهیم که این نقاط در جهت تقویت امنیت کلی، پایدار و نظم ملی مؤثر می باشد. در این راستای یکسری از راهبردها و راهکارها را پیشنهاد داده ایم.
هدف اصلی این پژوهش، تعیین تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر گرایش نسبت به نزاع و درگیری در جوانان 35-28 ساله شهر همدان بوده است. روش تحقیق، آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بوده، جامعه آماری تحقیق جوانان 35-28 ساله مناطق حاشیه ای و در معرض خطر شهر همدان بوده است که تعداد 30 نفر از افراد جامعه آماری داوطلب همکاری با پژوهشگر، به عنوان نمونه آماری انتخاب و پس از اجرای پیش آزمون و همتاسازی گروه ها، گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت آموزش مهارت های ارتباطی قرار گرفته و پس از اتمام طرح، از دو گروه پس آزمون به عمل آمده است.ابزارتحقیق، پرسشنامه باورهای هنجاری در مورد نزاع کرمی و درودی بوده که 26 سؤال را در سه بخش باورهای هنجاری در مورد نزاع، باورهای عمومی نزاع و باورهای مشوق نزاع را به صورت طیف چهار رتبه ای لیکرت سنجیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و از آزمون های آمار استنباطی آزمون t گروه های مستقل و t گروه های وابسته استفاده شده است. نتایج نشان داد: آموزش مهارت های ارتباطی به جوانان بر گرایش آنان نسبت به نزاع و درگیری، در ابعاد باورهای تلافی جویانه، باورهای عمومی نسبت به درگیری و نزاع و باورهای مشوق درگیری و نزاع تأثیر منفی دارد.
هدف عمدهی این تحقیق پیمایشی، سنجش دانش پیش گیری از جرائم رؤسای کوپ ها در استان همدان در سال 1393بود. جامعهی آماری این تحقیق، کلیهی رؤسای کوپ ها، فرماندهان انتظامی شهرستان ها و رؤسای پیشگیری استان همدان بودند (N=330). بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه به میزان 177 نفر برآورد گردید و جهت انتخاب نمونه ها، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای بود که روایی آن به تأیید متخصصان رسید. پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به میزان 9315/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون t تک نمونه ای فریدمناستفاده شد. بر اساس نتایج، میانگین دانش پیشگیری از جرائم، دانش حقوقی، دانش نظارتی، دانش اجرایی و دانش تحلیلی به ترتیب 3، 66/2، 04/3، 92/2 و 39/3 بدست آمد. نتایج نشان داد که وضعیت دانش پیشگیری از جرائم، وضعیت دانش حقوقی، وضعیت دانش نظارتی و وضعیت دانش اجرایی رؤسای کوپ ها در پیشگیری از جرائم در حد مطلوبی نبود. اما وضعیت دانش تحلیلی رؤسای کوپ ها در پیشگیری از جرائم در حد مطلوبی بود.
بی تفاوتی به عنوان یکی از پدیده های اجتماعی در فرهنگ اکثر کشورهای دنیا در قالب یک مسأله اجتماعی شناخته شده است. بی تفاوتی اجتماعی بیانگر بی احساسی، بدبینی، و به عبارتی افسردگی اجتماعی است؛ از این رو بی تفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته می شود که در مقابل نوع دوستی و سلامت اجتماعی قرار دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر میزان دینداری بر بی تفاوتی اجتماعی در شهر همدان می باشد. روش مطالعه حاضر کمی و پیمایشی بوده و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه و از طریق مراجعه به درب منازل گرداوری شد. جامعه آماری شهر همدان بوده و تعداد نمونه 246 نفر است. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای می باشد.برای تعیین اعتبار از روش های «اعتبار محتوی» و «اعتبار صوری» وبرای پایایی پرسشنامه از تکنیک «آلفای کرونباخ» استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می-دهد که بی تفاوتی اجتماعی در شهر همدان بیشتر در سطح پایین و متوسط به پایین می باشد. مشخص شد که دینداری هم بطور مستقیم و هم از طریق فردگرایی بر بی تفاوتی اجتماعی تأثیر دارد
استقرار موفق سیستم های اطلاعاتی، مستقیماً به شرایط جاری سازمان ها بستگی دارد و از آنجا که طراحی و استقرار یک سیستم اطلاعاتی سرمایه گذاری نسبتاً بالایی را می طلبد، توجه به آمادگی سازمان برای استقرار این سیستم ها امری ضروری به نظر می رسد. این مقاله ضمن بررسی جامع مدل های مختلف ارزیابی و بهره گیری از نظر خبرگان و صاحب نظران در حوزه فناوری و سیستم های اطلاعاتی تلاش می کند ضمن احصای عوامل مرتبط، مدلی مبتنی بر واقعیت ها و شرایط حاکم بر محیط داخلی سازمان ناجا طراحی گردد. بر مبنای مدل، آمادگی سازمانی ناجا شامل ابعاد " عامل تکنولوژی و فرآیندی" ،" عامل انسانی و... می باشد که بر مبنای عوامل، 76 شاخص برای ارزیابی میزان آمادگی ناجا برای استقرار سیستم های اطلاعاتی استخراج گردید. استفاده از این شاخص ها برای ارزیابی میزان آمادگی سازمانی می تواند طراحی هدفمند و متناسب با شرایط سازمانی و صرفه جویی منابع سازمان را تسهیل کند. این مدل با ارائه عامل ها و شاخص های ارزیابی هوش تجاری، به ناجا و سایر سازمان ها در طراحی، و پیاده سازی سیستم های هوش تجاری در راستای پشتیبانی تصمیم بهتر در تمامی سطوح کمک می نماید.