تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال نوزدهم پاییز 1398 شماره 54 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پهنه های کارستی زاگرس بویژه استان کرمانشاه نقش مهمی در تغذیه آبخوان ها دارند و بسیاری از فعالیت های انسانی مانند تامین آب شرب و کشاورزی به وجود منابع آب کارست وابسته می باشند. با توجه به فراوانی ساختارهای تکتونیکی و شکل گیری پدیده های ژئومورفولوژیکی کارست در منطقه پراوبیستون به ارزیابی ارتباط ساختمان گسلی با چشمه های کارستی در این منطقه پرداخته شد. بدین منظور ابتدا مبادرت به تهیه لایه های اطلاعاتی شامل موقعیت مکانی چشمه ها، موقعیت مکانی چاله های بسته، گسل ها، بافر، شیب و لایه طبقات ارتفاعی شده و سپس نمودار گلسرخی گسل ها ترسیم شده و به وسیله روش شواهد وزنی مورد بررسی قرار گرفت. بررسی رابطه بین چشمه و گسل در منطقه پراو بیستون با استفاده از روش وزنی نشان داد که ارتباط نزدیکی بین عناصر تکتونیکی با فراوانی چشمه ها، وجود دارد به گونه ای که در فواصل کم از گسل ها تعداد چشمه ها بیشتر و با فاصله گرفتن از گسل تعداد و فراوانی چشمه ها، کاسته می شود. همچنین نتایج حاصل نمودارهای گلسرخی نشان داد که گسل ها تاثیر مستقیمی در پیدایش و جهت گیری چشمه ها داشته اند. در بررسی رابطه شیب و فراوانی چشمه ها مشخص شد که بیشتر چشمه ها در شیب صفر تا 5 درصد و سطوح ارتفاعی بین 1200 تا 1400 متر واقع شده اند. سطوح ارتفاعی فوق، پایکوه ها و سطوح مشرف به دشت را شامل می شود.
عوامل بهبود معیشت پایدار روستایی از دیدگاه ساکنان محلی، مطالعه موردی: شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف و ایده اصلی معیشت پایدار استفاده از منابع، دارایی ها و سرمایه های موجود (انسانی، اجتماعی، مالی، طبیعی، نهادی و فیزیکی) در مناطق روستایی بدون آسیب رسانی به محیط می باشد. بر این اساس، دارایی ها و سرمایه های روستایی می تواند پایه گذار دست یابی به اهداف معیشت پایدار روستایی باشد. هدف این مقاله عوامل بهبود معیشت پایدار روستایی از دیدگاه روستاییان استان اردبیل می باشد. این تحقیق، از لحاظ هدف توسعه ای، و از لحاظ ماهیت توصیفی و پیمایشی و نیز از نوع تحلیلی است. در این تحقیق روش گرد آوری داده ها برای پاسخ گویی به سئوالات تحقیق، به دو صورت اسنادی (داده های ثانویه) و پیمایشی (داده های اولیه) و ابزار مورد استفاده در روش پیمایشی پرسش نامه و مصاحبه بوده است. روایی صوری پرسش نامه توسط پانل متخصصان مورد تایید قرار گرفت. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد30 پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS ، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق73/0 الی 82/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی استفاده شد و نتایج این مدل نشان داد مهم ترین عوامل بهبود معیشت پایدار از دیدگاه روستاییان در منطقه مورد مطالعه شامل چهار مولفه (کارآفرینی و تقویت زیرساخت اقتصادی، حمایت از طرف عرضه و اقدام مداخله ای دولت، تقویت سرمایه اجتماعی و توانمندسازی اجتماعی و مدیریت زیست محیطی و تقویت زیرساخت فیزیکی) است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی تبیین شده توسط این چهار عامل 66/60 می باشد. و در نهایت، بر اساس نتایج تحقیق پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
اثر تغییرات اقلیمی بر روند برف شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به منظور پایش سطح پوشش برف از تصاویر ماهواره ای اپتیکال سنجنده MODIS استفاده شد و برای تشخیص سطوح پوشیده شده از برف شاخص NDSI بکار گرفته شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد با توجه به شرایط اقلیمی منطقه بیشترین مساحت تحت پوشش برف در ماههای دسامبر، ژانویه ، فوریه تا مارس (10 آذر ماه الی 10 فرودین ماه ) در سطح منطقه مشاهده می شود و حداکثر سطح پوشیده شده از برف در ژانویه رخ داده است. بررسی روند تغییرات سطح پوشش برف در استان آذربایجان غربی در ماه ژانویه به شدت کاهش یافته و دارای روند منفی است و وضعیت مشابهی برای استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل در این ماه رقم خورده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که تغییرات پوشش برف دلالت بر افزایش دما در منطقه و در نتیجه کاهش تغییرات سطح پوشش برف در ماه ژانویه دارد. این روند بیانگر اثر گرمایش جهانی و اثر تغییر اقلیم بر سطح پوشش برف منطقه مورد مطالعه است. بطوریکه بررسی نمایه های حدی منطقه نیز این فرض را تقویت می کند بدون شک با افزایش دما الگوی بارش منطقه دستخوش تغییر شده و رژیم بارش زمستانه از برف به باران تبدیل شده است. این موضوع باعث کاهش ذخیره برفی در حوضه آبریز منطقه مورد مطالعه شده است. همچنین بررسی نمایه های حدی دما در دوره 2040- 2011 و دوره پایه با رویکرد تغییر اقلیم در منطقه شمالغرب کشور با بهره گیری از خروجیهای مدل گردش عمومی جو تحت سناریوی A2 و مدل ریز مقیاس نمایی LARS-WG نشان داده است نمایه هایی نظیر تعداد روزهای یخبندان و یا تعداد روزهای یخی نسبت به دوره پایه روندی کاهشی داشته که با توجه به گزارشات هیئت بین دول تغییر اقلیم و همچنین مطالعات متعددی که روند گرمایش جهانی را مورد تائید قرار داده اند دور از انتظاز نبوده است همچنین نمایه هایی نظیر طول دوره رویش نسبت به دوره پایه افزایش و دامنه تغییرات شبانه روزی دما نسبت به دوره پایه کاهش داشته اند. که می توانند کاهش سطح پوشیده شده ار برف در منطقه و تحدید ذخایر برفی منطقه را مورد تائید قرار دهند.
مدل سازی سطوح نابرابری به کمک شاخص های مکانی وغیر مکانی در خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف تبیین نابرابری و عدم تعادل در سطوح توسعه 6 شهرستان انتخابی درخراسان شمالی انجام شده است. مقاله در جستجوی پاسخ به این دو سوال است که ایا شاخصهای مکانی و غیر مکانی در نابرابری ناحیه ای چه تاثیری داشته وآیا در تاثیرگذاری برابری دارند؟ و آیا می توان بر مبنای ارزیابی شاخصها به مدلی کاربردی دست یافت؟ برای تحقق هدف و وپاسخ به سوال شاخص هایی بر مبنای میزان اهمیت وتاثیرات عوامل در دو بعد طبیعی و انسانی انتخاب و بررسی شده است.روش این تحقیق از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و از لحاظ دستیابی به حقایق از نوع توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS وتحلیل چند معیاری و سلولی و به کمک فرمول ضریب تغییرات انجام شده است. بنابراین بادادن ضریب(ازیک تاده) به هرشاخص، عناصر تاثیرگذار وشهرستان های مستعد نابرابری تعیین شدند. نتایج با تهیه ماتریس داده ها و ارایه نقشه ها (به کمک GIS ) نشان می دهدشهرستان بجنورد با ضریب90 کانون مستعددر خراسان شمالی برای تغییرات ساختاری بوده وبیشترین ضریب تغییر به شاخصهای درصد جمعیت شهری وراه مواصلاتی مربوط می شود. نتایج دیگر پژوهش نشانگر آن است که بر اساس مدل ضریب تغییرات و تعیین z شهرستان های استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد در 6 شاخص از 10 شاخص انتخابی، رتبه اوّل را داراست و مقدار z آن 8/57 است و فاصله آشکاری با شیروان به عنوان شهرستان دوّم استان با مقدار 3/54- = z دارد. یافته نهایی این تحقیق مدلسازی در تحولات و تغییرات ساختاری- کارکردی خراسان شمالی بوده که در پایان مقاله پیشنهاد شده است.
تاثیر پیاده راه بر افزایش تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری بجنورد (نمونه موردی : خیابان طالقانی، محدوده میدان شهید تا مخابرات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف تاثیر پیاده راه بر افزایش تعاملات اجتماعی در فضاهای شهری بجنورد با تأکید بر ابعادفرهنگی اجتماعی بر تعاملات اجتماعی نگارش گردید . روش این تحقیق توصیفی - تحلیلی است که ابتدا به شناخت دیدگاه های نظری ، معیارهای کلی کیفیت های محیطی و سپس ازطریق برداشت های میدانی و مصاحبه با ساکنان به جمع آوری داده ها پرداخته شده است . تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از روش SWOT انجام شده است . نمونه موردی خیابان طالقانی بجنورد می باشد . نتایج نشان داد که تاثیرگذاری ویژگی های کالبدی بر روی کیفیت محیط های شهری در اولویت اول قرار دارد . سپس ادراک محیطی در اولویت دوم و ویژگی های کارکردی در اولویت سوم قرار دارند . که با توجه به نتایج حاصله ،اهم متغیرهای مستقل تاثیرگذار در این سه دسته (کالبدی، کاکردی وادراک محیطی ( به ترتیب اولویت عبارتند از: شاخص ها ی امنیت ،دسترسی ، معابر ، کارکردهای اقتصادی، محیط زیست شهری ، کیفیت محیط اجتماعی، تعاملات اجتماعی، فعالیت ها ی فرهنگی،تسهیلات شهری و آیتم ها ی کارکردهای تفریحی و روشنایی کمترین اثرات را دارا هستند .
جستاری بر چگونگی کاربست دیدگاه ساکنان در تدوین مدل مفهومی محله ماندگار ایرانی روزآمد با استفاده از روش نظریه زمینه ای (مطالعه موردی: محله های عودلاجان، فهادان، جلفا، نارمک و اکباتان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل تحول شکل زندگی و رواج کمیت گرایی به تدریج مفاهیم کیفی و معنایی روح محله بودن در ذهن ساکنان کم رنگ شده است. با بهنگام سازی نشدن زیرساخت ها که ناشی از عدم حضور جامعه محلی در فرآیند شناخت مشکلات و برآورد صحیح نیازهای خود می باشد. شکافی ناگهانی میان کارایی محله ها و نیازهای ساکنان ایجاد و محله ها را به سوی ناکارآمدی سوق داده است. در حالیکه برخی محله های مدرن که در مدت زمانی کوتاه به صورت برنامه ریزی شده ایجاد شده اند. فرآیندی بالعکس محله های سنتی را در حال طی کردن هستند. پرسش اصلی این است که معیارهای یک محله ماندگار ایرانی روزآمد، از دیدگاه ساکنان اصلی کدامند؟ هدف پژوهش، تدوین مدل مفهومی محله ماندگار ایرانی روزآمد بر اساس دیدگاه ساکنان است. این مطالعه تحلیلی- کیفی با استفاده از روش نظریه زمینه ای- تهیه نقشه تحلیل موقعیت است. در گردآوری داده ها از تکنیک های متعددی مانند، بررسی متون و اسناد ، مصاحبه با ساکنان و مشاهده میدانی استفاده شده است. به این منظور به روشنمونه گیری هدفمند( 5 محله متفاوت ) با حجم جامعه آماری 86 نفر (در هر محله نمونه گیری متوالی متواتر بین 12 تا 20 نفر) از ساکنان اصلی، داده ها گردآوری شده اند. نتایج نشان می دهد، محله از دیدگاه ساکنان، فارغ از مفاهیم وسیع تعریف شده از دیدگاه صلب نخبه گرایانه ، بیشتر در پارامترهای غیر کالبدی و ذهنی ساده (مفاهیمی از قبیل: دسترسی به خدمات و امکانات، همدلی اهالی، امنیت، آرامش، اصالت، آسایش، رفاه و ...) نمود می یابد. پس از این مرحله داده ها و مفاهیم کدگذاری شده اند. در نهایت، مدل مفهومی بنیادی برآمده از داده ها به صورت نقشه تحلیل موقعیت شکل گرفت. پایایی مدل با پاسخگویی به سوالات استراس و کوربین درباره تجربه در مطالعه، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
الگوی تصمیم گیری سیاست های زمین شهری در توسعه ی فیزیکی شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت زمین شهری بعنوان مؤثرترین ابزار برنامه ریزی شهری، مورد توجه برنامه ریزان وسیاست گذاران شهری می باشد . مدیریت زمین شهری بخشی از مدیریت شهری بوده و هسته ی کانونی آن را تشکیل می دهد. و در برخی کشورها همچون ایران ، مدیریت شهری یکپارچه و واحدی وجود ندارد و دستگاه هائی در سطح ملی در اداره و ارئه خدمات شهری مشارکت دارند که در چنین حالتی باید مدیریت شهری را شامل شهرداری و شعبات یا نمایندگی های شهری آن دستگاه ها نیز دانست. همپوشی ؛ ناهماهنگی و عدم همسوئی از مشکلات متداول اینگونه مدیریت شهری است. زمین یکی از حوزه های مهم اقتصاد و از عمده ترین دارایی ها است و امور مربوط به آن ،اعم از حاکمیتی و تصدی ، افزون بر بخش خصوصی و تعاونی ، در بخش دولتی و عمومی با دستگاه های متعدد در سراسر کشور پراکنده است . این پراکندگی ها که در طول چندین دهه گذشته پدید آمده است ، ریشه های ناکارآمدی سازمانی ، ( فساد اداری و اقتصادی ، بستر بسیاری از جرائم ) و منشا اختلافات میان مردم و سازمان ها ( دعاوی قضایی ) بشمار می آید. پژوهش حاضر تلاش دارد الگوهای تصمیم گیری سیاست های زمین شهری در توسعه فیزیکی شهر ساری بررسی نماید . نوع روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است و ماهیت کاربرد ی دارد . در تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش از روشهای آماری و ریاضی با استفاده از نرم افزارهای Excel و Spss برای تحلیل تطبیقی و گرافیکی از نرم افزارهای سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS بهره گرفته خواهد شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که نبود چشم انداز مشخص و به تبع آن سیاست ها و نهادهای ناهماهنگ، تصمیم گیری متمرکز و غیرمشارکتی، و تصدی گری زیاد بدون ظرفیت نهادی لازم از مهم ترین دلایل ناکارآمدی سیاست گذاری مدیریت زمین شهری است .
ارائه مدل توسعه کارآفرینی زنان با رویکرد توسعه پایدار روستایی در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان نقش مهمی در ارتقای اشتغال و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه ایفا می کنند؛ بنابراین، هویت دادن و استقلال بخشیدن به آنان و فراهم کردن زمینه مشارکت فعال آن ها در امور مختلف اقتصادی اجتماعی به خصوص فعالیت های کارآفرینی، عامل مهمی در انگیزش بیشتر این نیروی عظیم در چرخه های تولیدی اجتماعی است. در ابتدا به بررسی و تجزیه و تحلیل مشخصه های جمعیت شناختی خبرگان پرداخته شد، سپس مؤلفه های توسعه پایدار روستایی و توسعه کارآفرینی زنان شناسایی شده را با استفاده از نظر خبرگان (که 10 نفر از زنان برتر کارآفرین استان گلستان هستند) و به کمک روش دلفی فازی و انجام فازی زدایی غربال و مؤلفه های متغیرهای موردنظر انتخاب گردید، همچنین روایی و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد بررسی و نرمال بودن توزیع مؤلفه ها توسط آزمون کلوموگرونوف اسمیرنوف و آزمون t ادستودنت انجام گرفت. در بخش اول مقاله با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و با بهره گیری از نرم افزار Expertchoice به اولویت بندی و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های توسعه کارآفرینی زنان و توسعه پایدار روستایی (توسط 198 نفر از زنان کارآفرین استان گلستان) پرداخته شد در بخش دوم مقاله برای سنجش روابط بین توسعه کارآفرینی زنان بر اساس توسعه پایدار روستایی از تحقیق همبستگی و معادلات ساختاری برای آزمون تحلیل عاملی و روش آزمون تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار Smart pls2 استفاده گردید که این ارتباط معنی دار بود، زیرا در تحقیق همبستگی نه تنها روابط بین متغیرها را می توان کشف کرد بلکه نوع و میزان ارتباط متغیرها با یکدیگر نیز از این طریق به دست می آید و سپس به بحث و تفسیر نتایج پرداخته و مدل توسعه کارآفرینی زنان با رویکرد توسعه پایدار روستایی ارائه گردید. نتایج نشان داد که به طور کلی فعالیت های کارآفرینی زنان، زمینه های کاهش فقر در روستاها را فراهم نموده و به سوی توسعه پایدار روستایی سوق می دهد.
تبیین ژئوپلیتیک عملکرد وزارت خارجه در مناسبات قدرت ایران با دول خارجی(1200-1226 ه-ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت قاجار در ایران برآمده از شرایط ژئوپلیتیکی توسعه طلبی دولت های اروپایی از جمله روسیه، انگلیس و فرانسه در منطقه خاورمیانه بود. از طرفی موقعیت ژئوپلیتیک ایران در مسائل و منافع منطقه ای قدرت های بزرگ، موجب اهمیت و توجه دوچندان به دربار ایران شد و این توجه و اهمیت ژئوپلیتیکی، زمینه روابط خارجی ایران با ابرقدرت های وقت را به دنبال داشت. بر این پایه دولت ایران جهت ارتباط با دول قدرتمند وزارتخانه ای تشکیل داد که مسئولیت رسیدگی به امور خارجی را بر عهده بگیرد. بدین ترتیب، واکاوی عملکرد وزارت خارجه در مناسبات سیاسی ایران با دول خارجه بین سال های (1200-1226 .ش) که نشانگر شرایط و جایگاه ژئوپلیتیک ایران در آن دوران در منطقه و محیط بین الملل است، می تواند برای تاریخ نگاران و ژئوپلیتیسین ها راهگشا باشد. در این راستا، این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی تبیین و داده ها و اطلاعات آن مبتنی بر اسناد، نسخ خطی و منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش گویای آن است که وزیر خارجه در این برهه تاریخی به عنوان تجلی وزارت خارجه ضمن واقف نبودن به موقعیت ژئوپلیتیک ایران در منطقه و نظم بین الملل، در امور سطحی وظایف خود وارد شده است و به واسطه نفوذ دیگر ارکان قدرت در تصمیم گیری های کلان خارجی عملاً نقش آن تشریفاتی با اختیارات اندک تقلیل می یابد. اما هر چند وزارت خارجه نتوانست مستقل از دیگر ارکان قدرت تصمیم بگیرد ولی سفرایی در این دوره بودند که به واسطه درک موقعیت ژئوپلیتیک ایران و شرایط جهانی که می توانستند ضعف دیپلماسی دستگاه قاجاری را مخفی و خلاءهای دستگاه سیاست خارجی ایران را پرکنند.
تحلیل اماری سینوپتیکی امواج گرمایی زودرس در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موج های گرمایی زودرس رویدادهای حدی جو هستند که باعث تلفات شدیدی در زندگی گیاهی و جانوری شده و مشکلات اجتماعی و اقتصادی زیادی برای جوامع به وجود می آورند. هدف این پژوهش شناسایی الگوهای سینوپتیکی و تحلیل آماری امواج گرمایی زودرس در شمال غرب ایران است. برای این کار از داده های دمایی حداکثر روزانه ماه اسفند چهارده ایستگاه سینوپتیکی شمال غرب کشور در دوره آماری ( 1392-1333 ) شمسی استفاد شد. سپس بر اساس آستانه تعریف شده ی شاخص بالدی تعداد 61 روز موج گرما انتخاب شدند. تمام ویژگی های آماری داده ها در نرم افزار SPSS پردازش شد. داده های ارتفاعی تراز میانی جو بر روی شبکه ای با اندازه 5/2×5/2 درجه قوسی بر روی محدوده 0 تا 70 درجه ی طول جغرافیایی شرقی و 0 تا 60 درجه ی عرض جغرافیایی شمالی از پایگاه داده های NCEP/NCAR استخراج شدند. ماتریسی در ابعاد 864 ستون در 40 ردیف تشکیل شد که بر روی ردیف ها روزهای همراه با امواج گرمایی و بر روی ستونها داده های ارتفاعی تراز میانی جو قرار داشت. تحلیل مولفه های مبنا بر روی ماتریس همپراش داده های ارتفاعی انجام شد و 12 مولفه که حدود 93 درصد واریانس داده ها ( تغییرات ارتفاع فشار تراز hp 500 ) را تبیین می کردند، شناسایی شدند. برای شناسایی الگوهای همدیدی بر روی نمرات مولفه ها تحلیل خوشه ای به روش ادغام " WARD " انجام شد. در محموع پنج الگوی فشار مولد امواج گرمایی زودرس شناسایی شد. نتایج تحقیق نشان داد که، امواج گرمایی زودرس شمال غرب ایران بیشتر براثر ایجاد پر ارتفاع بر روی جنوب عربستان، تنگه عدن و مرکز سودان در سطح 500 هکتوپاسکال و شکل گیری کم فشار سودانی در سطح دریا و گسیل زبانه های آن به طرف شمال و شمال شرق که منطقه مورد مطالعه( شمال غرب ایران ) را نیز در برمی گیرد، به وقوع می پیوندند.
مطالعه شاخص اقلیم آسایش گردشگری در مناطق خشک (مطالعه موردی: استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب و هوای مناسب و شناخت کافی از شرایط اقلیمی در مقصد یکی از مهمترین عناصر در بحث گردشگری است و می تواند به عنوان یک عامل جاذب یا دافع برای گردشگران باشد. هدف از این پژوهش ارزیابی اقلیم گردشگری استان یزد به عنوان یکی از مهم ترین استان های گردش پذیر در مناطق خشک کشور است. برای تعیین آسایش حضور گردشگر از شاخص اقلیم آسایش گردشگری ( TCI ) استفاده شد. به منظور بررسی شاخص اقلیم آسایش ( TCI ) از داده های 17 ایستگاه هواشناسی استفاده شد. سپس با محاسبه زیرشاخص ها و شاخص TCI با کمک نرم افزار ArcGIS پهنه بندی زیر شاخص ها و شاخص TCI انجام شد. نتایج نشان داد به ترتیب ماه های مهر، اردیبهشت، آبان و فروردین بهترین ماه ها برای فعالیت های گردشگری در استان یزد است و به ترتیب ماه های دی، تیر، بهمن و آذر داری پایین ترین میانگین شاخص TCI هستند. لازم به ذکر است که تیر ماه دارای بیشترین تغییرات و مهر ماه دارای کمترین تغییرات در شاخص TCI درسطح استان یزد است. همچنین کلاس بندی سالانه شاخص TCI براساس طبقه بندی Scott و McBoyle نشان می دهد استان یزد در دو کلاس اوج در فصول معتدل و اوج در فصول خشک قرار می گیرد. به طورکلی می توان گفت مناطق کوهستانی با ارتفاع بیش از 2700 تا 3000 متر و مناطق اطراف آن در فصول خشک که بارش و کاهش دما عامل محدود کننده نیست دارای بهترین شرایط گردشگری می باشد. مناطق دیگر با ارتفاع کمتر از 2700 تا 3000 متر در فصول بهار و پاییز بهترین شرایط اقلیمی را برای گردشگری دارند.
ارائه یک نقشه راه کیفیت خدمات برای آژانس های مسافرتی بوسیله روشهای سروکوال و رمبراند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر کیفیت خدمات در صنعت گردشگری ایران است. امروزه گردشگری به عنوان یک قطب مهم درآمدی برای کشور ها شناخته می شوند و از آنجا که بر اساس تکالیف قانونی میزان تکیه بودجه کشور به نفت می بایست کاهش یابد صنعت گردشگری می تواند جایگزین مناسبی برای نفت باشد. مسافرت یکی از ارکان مهم تفریحی هر خانواده ایرانی می باشد لذا کیفیت خدمات ارائه شده در صنعت گردشگری بر میزان تعداد سفرها تاثیر می گذارند. به همین جهت می بایست این عوامل را شناسایی و سپس منابع محدود شرکت های ارائه دهنده خدمات گردشگری را به آنها اختصاص داد. یکی از مدل های سنجش کیفیت خدمات مدل سروکوال بوده که شامل 5 معیار فیزیکی، پاسخگویی، اعتماد، همدلی، قابلیت اطمینان می باشد که هر کدام از این ابعاد خود شامل زیر معیارهایی است. شرکت های ارائه خدمات گردشگری می توانند با پیاده سازی این مدل کیفیت خدمات ارائه شده را بسنجند. اما پس از شناسایی این عوامل تخصیص منابع محدود شرکت ها از قبیل نیروی انسانی، بودجه، و زمان جهت پیاده سازی برنامه های بهبود کیفیت یکی از عوامل مهم هر دفاترآژانس مسافرتی می باشد. لذا جهت انجام این امر در این تحقیق از مدل رمبراند جهت اولویت بندی این عوامل استفاده شده است جامعه آماری این تحقیق مسافران تورهای داخلی و خارجی در بازه زمانی اسفند و روش تحقیق به صورت پیمایشی و نمونه گیری به صورت تصادفی می باشد .نتایج نشان می دهد که از بین 5 معیار اصلی این تحقیق معیار همدلی دارای بیشترین اولویت بوده و از میان زیر معیارهای این مدل ایجاد اعتماد در مشتری یکی از مهمترین وظایف آژانس های مسافرتی می باشد.
بررسی عوامل و محرک های موثر بر توانمندسازی زنان روستایی (مورد مطالعه: شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اینکه زنان در حدود نیمی از جمعیت مناطق روستایی را در بر گرفته اند؛ ولی همواره به عنوان قشر آسیب پذیر جامعه مطرح بوده اند. توجه به توانمندسازی و عوامل موثر بر آن می تواند ضمن افزایش مشارکت آنها در امور معیشتی باعث افزایش توانمندی آنها و کمک به افزایش درآمد خانواده آنان شود. لذا هدف این مطالعه بررسی عوامل و محرک های موثر بر توانمندسازی زنان روستایی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه با زنان روستایی شهرستان زنجان می باشد. جامعه آماری شامل زنان روستایی شهرستان زنجان می باشد (43559 N= ). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای، 381 زن بالای 20 سال به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها و رسیدن به پرسش های پژوهش، از آزمون های آزمون t تک نمونه ای و مدل رگرسیون لجستیک باینری استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین 29 متغیر مورد نظر تحقیق، 14 متغیر به طور قابل توجهی ارتباط معنی داری با توانمندسازی زنان روستایی در شهرستان زنجان داشته است. به ترتیب عوامل اقتصادی (171/0)، روان شناختی (127/0) و عوامل شخصی (109/0) بیشترین اثرات را بر توانمندسازی زنان روستایی (متغیر وابسته) داشته اند. از نتایج این پژوهش برای شناسایی عوامل موثر بر افزایش توانمندی زنان روستایی و رفع موانع مربوط به آن در روستاهای منطقه و به صورت کلی در روستاهای کشور می توان استفاده نمود.
تبیین بنیان های کارکردی حکمروایی فضایی در چارچوب انگاره پساساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمروایی فضایی مشتمل بر مطالعه ارتباط بین تجارت، سیاست و حل تنش ها و سازگاری ها مابین نیروهای اجتماعی مختلف در یک قلمرو فضایی در چارچوب الگوهای حکمرانی دمکراتیک می باشد . افزون تر شدن اهمیت این رویکرد در مدیریت فضا ناشی از واگذاری هرچه بیشتر وظایف و اختیارات دولت به بخش غیردولتی بوده است. این فرایند موجب تعاملی شدن هرچه بیشتر اِعمال قدرت و توزیع اختیارات فضاسازی در میان نیروهای مختلف اجتماعی و سبب سازگاری نظری - فلسفی هرچه بیشتر این رویکرد با انگاره پساساختارگرا گردیده است. این پژوهش، ناظر به تبیین الگوهای معرفت شناسانه رویکرد حکمروایی فضایی در چارچوب انگاره پساساختارگرا می باشد . در این راستا کوشش گردیده با روش توصیفی - تحلیلی در درجه نخست مفهوم حکمروایی و ابعاد و زیرمجموعه های آن در ارتباط با فضای جغرافیایی تعریف گردد. سپس با تطبیق رابطه حکمروایی فضایی با انگاره پساساختارگرا؛ نظرگاه نوینی در رابطه با علل تأثیرگذاری بیشتر این مکتب، در شناخت این مفهوم ارائه گردد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که با توجه به اهمیت یابی کنش نیروهای های اجتماعی در حکمروایی فضایی این رویکرد الزاماً نمی تواند ابعاد فرامکانی و فرازمانی داشته باشد و در جهت شناخت اثرات آن در تولید و بازساخت فضای جغرافیایی نمی توان از روشهای اثبات گرا که یکی از ویژگیهای مهم آن تعمیم پذیری است، استفاده نمود. ضمن اینکه عقلانیت ارتباطی مورد تأکید حکمروایی بر خلاف عقلانیت پدیداری؛ مدیریت، تولید و بهینه سازی فضا را نه در درون اذهان افراد بلکه در طی یک فرایند ارتباطی در میان نیروهای اجتماعی جستجو می نماید.