تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال هجدهم بهار 1397 شماره 48 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
گندم محور اصلی اقتصاد استان کردستان است. نوسان سالانه عملکرد گندم دیم استان تحت تاثیر عناصر اقلیمی محل 4/11 برابر است. در تحقیق حاضر نقش متغیرها و شاخص های آگروکلیمایی بر عملکرد گندم در استان کردستان بررسی شد. داده های بازه ی 31 ساله مربوط به سطح کاشت، تولید، خسارات و عملکرد گندم در 10 منطقه و عناصر اقلیمی در مقیاس ساعتی، روزانه، دهه ای، ماهانه فصلی و سالانه مربوط به 22 ایستگاه سینوپتیک گردآوری و همبستگی بین متغیر عملکرد گندم و 128 متغیر مستقل تعیین شد. اثر متغیرها بر عملکرد گندم با رگرسیون چند متغیره -همزمان و گام به گام- سنجش شد. متغیرها تحلیل فضایی شدند و مدل فضایی عملکرد گندم برای استان و شهرستانها معرفی شد. نتایج تحقیق نشان داد عناصر اقلیمی با 99 درصد اطمینان پراکنش فضایی متفاوت دارند. بیشتر متغیرهای مستقل هر کدام منفردا اثر معنادار بر عملکرد گندم دارند، اما در مدل گام به گام 7 متغیر و شاخص آگروکلیمایی از جمله تعداد روزهای بارانی سال، جمع درجه ساعت دمای کمتر از oC 11- مرحله جوانه زنی تا پنجه دهی، میزان بارندگی سالیانه و مقدار بارش دهه پنجم سال زراعی عوامل تعیین کننده عملکرد گندم دیم هستند. تفاوت مکانی متغیرها و عملکرد حتی در یک تیپ اقلیمی معنادار است. ضریب تغییرات عملکرد در مناطق بانه و مریوان کمتر از سایر شهرستان ها و در بیجار و دیواندره بیش از سایر نقاط استان است. بیشترین میزان عملکرد در منطقه کامیاران بانه و مریوان و کمترین عملکرد در منطقه سنندج و بیجاراست. تولید گندم در منطقه بیجار ریسک بالاتری داشت.
تبیین مولفه های اثرگذار بر پیوند استراتژیک کشورها مطالعه موردی؛ ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت ها موجودات زنده ای هستند که برای بقا، پیشرفت و توسعه نیازمند امنیت هستند. بدون شک، در این جهان لجام گسیخته تامین چنین کالایی به تنهایی بسیار سخت و حتی ناشدنی است. به درازای تاریخ، دولت ها راه های گوناگونی را آزموده اند که در صدر همه آنها تقویت نیروی نظامی جای داشته است. اما، این حوزه، امروزه علاوه بر اینکه هزینه های زیادی بر دولت ها تحمیل می کند، نمی تواند زیاد اطمینان بخش باشد. بنابراین، برای تضمین بیشتر کارایی آن، دولت ها وارد همکاری با یکدیگر شده اند، آنها همدیگر را در منابع خود سهیم نموده و از این راه به پیشبرد اهداف ملی و تامین منافع یکدیگر کمک می کنند و تضمین بیشتری برای بقاء، پیشرفت، توسعه و صلح یکدیگر به همراه خواهند آورد. ایران و عراق دو کشور همسایه در خاورمیانه در سده گذشته به میزان زیادی در این حوزه ضعیف عمل کرده اند. آنها به جز دوره اندکی در اوایل سده بیست، در بیشتر ایام سده با هم در یک نوع تخاصم به سر برده، حتی جنگ هشت ساله ای هم بین دو کشور اتفاق افتاد. این سطح روابط باعث شد تا پرسش از چرایی نبود پیوند استراتژیک بین دو کشور سوال پژوهش را شکل دهد. در ادامه ی پژوهش روی این موضوع که به روش اسنادی هم صورت گرفته است، نتایج زیر به دست آمد که مثلث محیط داخلی (مولفه های اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی، مولفه های جغرافیایی و سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیک)، محیط خارجی منطقه ای و سرانجام جهانی بر کیفیت و کمیت پیوند استراتژیک بغداد – تهران تاثیرگذار است. به عبارت روشن تر، پیوند استراتژیک دو کشور تابع همراهی و کارکرد مثبت مثلث ذکر شده است. البته ضرورت کارکرد همراهی این محیط ها تابع عوامل پیچیده تری همچون تصاویر ذهنی تصمیم سازان دو کشور، همراهی جغرافیا، حضور ایدئولوژی و امواج ملی گرایی، رقابت های قدرت در سطوح سه گانه، گفتمان حاکم بر صحنه سیاست بین الملل و... است.
واکاوی نمایه ی گستره ی برگ در ایران با استفاده از داده های ماهواره ای سنجنده ی مادیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، وضعیت گستره ی برگ در ایران از سال 1395-1381 با دورسنجی بررسی شد. برای این منظور به گردآوری و استخراج داده های نمایه ی گستره ی برگ برای چارچوب قلمرو ایران از تارنمای مودیس اقدام شد. سپس، با استفاده از برنامه نویسی در محیط نرم افزار مت لب به منظور انجام مجاسبات آماری- ریاضی پایگاه داده ا ی تشکیل گردید. پس از واکاوی داده ها، امکان تهیه ی نقشه ی میانگین بلندمدت ماهانه برای هر یک از ماه های سال فراهم گردید. این نقشه ها، نشان دهنده ی این امر هستند که نواحی مرکز، شرق و جنوب شرق تقریباً فاقد گستره ی برگ هستند و یا گستره ی برگ بسیار تنک در برخی مناطق دیده می شود. در مقابل نیمه ی شمالی و غربی کشور دارای گستره ی برگ مناسبی هستند که به استثنا جنگل های هیرکانی و ارسباران عموماً شامل کشتزارها می شود. دو عامل اصلی برای رشد و نمو گیاهان، بارش و دمای مناسب می باشد که این دو شرط در غرب کشور به دلیل قرارگیری در مسیر بادهای غربی مهیاست. از نظر زمانی نیز اردیبهشت و خرداد بالاترین میانگین گستره ی برگ و آذر و دی کمترین میانگین را دارا هستند. در مرحله ی بعد، بررسی 15 سال داده های نمایه گستره ی برگ به روش تحلیل خوشه ای بر پایه ی محاسبه ی فواصل اقلیدسی و روش ادغام وارد نشان داد که تمام 12 ماه سال در دو گروه اصلی جای می گیرند و در واقع در دو دوره با پوشش گیاهی قوی و ضعیف ، تقسیم بندی می شود. در این تحلیل، فروردین در دوره ی سرد سال و مهرماه در دوره ی گرم سال به عنوان ماه های گذار می باشند و در طبقه ای جداگانه قرار گرفته اند.
بررسی و تحلیل تغییرات درون دهه ای روند و الگوی فضایی بارش های سالانه و فصلی (مطالعه موردی: نیمه غربی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تحلیل تغییرات درون دهه ای روند و الگوی فضایی بارش های سالانه و فصلی نیمه غربی ایران است. به این منظور داده های روزانه بارش دوره 2015-1986 (طی سه دهه) مورد بررسی قرار گرفت. برای واکاوی تغییرات درون دهه ای بارش از تحلیل الگوی خودهمبستگی فضایی آماره عمومی G* و به منظور بررسی روند تغییرات از تحلیل رگرسیون، آزمون من کندال استفاده شده است. در انجام محاسبات از امکانات برنامه نویسی Matlab و برای عملیات ترسیمی از نرم افزارهای Surfer و GIS بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این است که الگوهای خوشه ای مثبت بارش در مقیاس سالانه بیشتر در امتداد کوههای زاگرس و بخش هایی از غرب منطقه مورد مطالعه می باشد. در مقیاس فصلی الگوی خودهمبستگی فضایی بارش در فصل پاییز و زمستان تقریبا از الگوی سالانه پیروی کرده، در حالی که در فصل بهار الگوی فضایی مثبت بارش بیشتر در بخش های شمالی منطقه مورد مطالعه مشاهده شده است. نتایج حاصل از تغییرات درون دهه ای الگوهای خودهمبستگی فضایی مثبت بارش نیمه غربی ایران نشان می دهد به سمت دوره های اخیر به استثنای فصل زمستان که روند افزایشی نامحسوسی تجربه کرده، در مقیاس سالانه، فصل بهار و پاییز از گستره مکانی الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت بارش کاسته شده است. درحالیکه الگوهای خودهمبستگی فضایی منفی بارش در مقیاس سالانه و فصلی روند کاهشی را تجربه کرده است. با این وجود به جز دوره ی دوم، الگوی فضایی بارش در منطقه مورد مطالعه تغییرات مکانی قابل توجهی نداشته است. نتایج حاصل از تحلیل روند بیانگر این است که در مقیاس سالانه و فصل زمستان اکثر مناطق نیمه غربی کشور از روند کاهشی برخوردار بوده است. در فصل بهار و پاییز با وجود اینکه در منطقه روند افزایشی بارش مشاهده شده ، اما در سطح 95 درصد اطمینان معنی دار نبوده است.
تحلیل روند تغییرات و پیش بینی پارامترهای حدی دمای ناحیه جنوبی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش دمای کره زمین باعث بروز ناهنجاری هایی در اقلیم کره زمین می شود که این امر بر تمام زوایا زندگی و حیات بشر تاثیر گذار است. در این راستا، هدف از این مطالعه بررسی تغییرات دما و پیش بینی دمای حدی (حداکثر و حداقل دما) در استان گیلان و مازندارن است. جهت این بررسی از مدل آماری- دینامیکی SDSM و برای تحلیل تغییرات و روند دما از تکنیک آماری و گرافیکی من- کندال استفاده شده است. داده های روزانه دمای ایستگاه رشت، رامسر و بابلسر طی دوره آماری 1961 تا 2010 از سازمان هواشناسی کشور و نیز داده های مدل گردش عمومی HadCM3 از پایگاه های مربوطه اخذ شد. دوره مورد مطالعه به سه دوره تقسیم بندی شد. نتایج حاکی از وجود روند مثبت معنی دار در حداقل و حداکثر دمای ماهانه و سالانه هر سه ایستگاه در دوره اول و سوم است. همچنین در دوره دوم، روند معنی داری در دماهای حدی رامسر و حداکثر دمای رشت دیده نمی شود. آزمون گرافیکی کندال بر روی دماهای حد سالانه سه دوره اعمال شد که نتایج حاصل نشان داد که با عدول از مرز بحرانی 1/96± در سطح 95 درصد اطمینان وقوع تغییرات از نوع روند افزایشی و نیز تغییرات از نوع ناگهانی در هر سه ایستگاه رخ داده است. در دوره پیش بینی شده، بیش ترین تغییر در حداقل دمای ماهانه و سالانه دیده می شود. افزایش حد دما حدوده 0/1 تا 1/7 درجه سانتیگراد پیش بینی شد. نوسانات کوتاه مدت و رخداد روند مثبت معنی دار هم در حداکثر و هم در حداقل دما گویای افزایش دما در سال های آتی خواهد بود که حاکی از وقوع تغییرات اقلیمی رخ داده می باشد.
سنجش وضعیت فقر در نواحی روستایی(نمونه موردی: دهستان سراوان شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین فقر در دهستان سراوان واقع در شهرستان رشت انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و به کار گیری مدل سازی معادلات ساختاری به ارائه الگویی از فقر در این دهستان با استفاده از نرم افزار لیزرل اقدام گردیده است. جامعه آماری تحقیق کل خانوار روستایی دهستان سراوان است، که بر اساس نتایج سرشماری سال1390 تعداد روستاهای این بخش7 روستا و تعداد خانوار، 4283 خانوار می باشد. برای تعیین حجم نمونه سرپرستان خانوار ساکن در نقاط روستایی دهستان سراوان از جدول مورگان استفاده شد و در نهایت تعداد حجم نمونه سرپرستان، 351پرسشنامه تعیین گردید که جهت نتیجه گیری بهتر پرسشنامه ها به370 عدد افزایش پیدا کرد. نتایج حاصل از آزمون Tتک نمونه ای نشان می دهد که شاخص اجتماعی و سیاسی در شرایط خوب قرار دارند. با این حال مقدار T بعد اقتصادی در شرایط فقیر قرار گرفته است. عمده ترین دلیل فقیر بودن این شاخص را می توان در عدم مصرف کافی میوه و سبزیجات در برنامه غذایی خانوار، عدم مناسب بودن فضای مسکن برای کودکان و آسیب پذیری واحدهای مسکونی در برابر حوادث و زلزله و فروش محصولات به صورت غیر مستقیم و با واسطه به شمار آورد که موجب شده پاسخگویان نمرات پایینی را برای این شاخص در نظر بگیرند. با توجه به یافته ها بار عاملی کلیه گویه ها در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مورد تأیید است.
شبیه سازی احتمال وقوع زمین لغزش با استفاده از منطق فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش به علت ماهیت خطرناک خود در مناطق کوهستانی معمولا مورفولوژی را به طور ناگهانی بر هم می زند و خسارت هایی عمده به مناطق مسکونی، جاده ها، زمین های کشاورزی و... وارد می کند. در این مطالعه با استفاده از مدل AHP و عملگرهای منطق فازی به ارزیابی و پهنه بندی حساسیت زمین لغزش در حوضه پیوه ژن در استان خراسان رضوی پرداخته شده است. مجموعا هشت معیار اصلی ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، فاصله از گسل، زمین شناسی و کاربری اراضی مرتبط با وقوع پدیده زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت. زیرمعیارها با استفاده از مدل نسبت فراوانی وزن دهی و فازی سازی گردیدند. وزن معیارها نیز با استفاده از مدل AHP تعیین گردید. سپس نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از عملگرهای فازی 9/0،8/0 و 7/0 تهیه و با استفاده از منحنی ROC صحت سنجی گردیدند. نتایج نشان داد عامل شیب بیشترین تاثیر و عامل کاربری اراضی کمترین اثر را در وقوع لغزش در حوضه داشته است. نتایج اعتبار سنجی مدل گویای دقت90 درصدی نقشه حساسیت زمین لغزش با عملگر 7/0 در حوضه بوده است. بنابراین مدل فازی گاما با عملگر 7/0 بهترین شکل نقشه حساسیت زمین لغزش در حوضه پیوه ژن را ارائه داده است.
تخمین دمای هوا بر اساس پارامترهای محیطی با استفاده از داده های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه تخمین دمای هوای میانگین ماهانه با استفاده ازداده های دمای سطح زمین، شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی، عرض جغرافیایی، ارتفاع، شیب و کاربری اراضی در دوره زمانی 2015-2001 است. علیرغم برخی تشابهات فضایی بین الگوهای فضایی دمای هوا و دمای سطح زمین، این دو متغیر تغییرپذیری کاملا متفاوتی دارند بطوریکه ضریب تغییرپذیری دمای هوا چهار برابر دمای سطح زمین به دست آمد. همچنین نتایج تحلیل حاکی از این است که در زمستان ارتفاع نقش کلیدی را در توزیع پراکندگی اختلافات دمای سطح زمین ودمای هوا دارد، در حالیکه در دیگر فصول نقش شیب و پوشش گیاهی مشخص تر است. پس از مشخص کردن الگوهای فضایی دمای سطح زمین و دمای هوا، اقدام به تخمین دمای هوا از طریق مدل های رگرسیون با وضوح فضایی 0.125 درجه گردید. پایین ترین مقدار خطا در ماه های نوامبر و دسامبر با ضریب تبیین 70 درصد و خطای استاندارد 1 درجه سانتیگراد به دست آمد. همچنین حداکثر خطا در فاصله ماه های می تا آگوست با ضریب تبیین 59 تا 63 درصد و خطای استاندارد 1.6 درجه سانتیگراد محاسبه گردید که در سطوح 0.05 معنی دار هستند. به علاوه نتایج حاصل از ارزیابی هر ماه نشان داد که تخمین دمای هوا در ماه های سرد (نوامبر، دسامبر، ژانویه، و فوریه و مارس) دارای دقت بیشتری است. با در نظر گرفتن کاربری های مختلف، بالاترین ضریب تبیین به مناطق آبی و شهری با ضریب تبیین 96 تا 99 درصد در ماه های گرم و پایین ترین ضریب تبیین به جنگل مخلوط و علفزار با ضریب تبیین 15 تا 36 درصد در ماه های سرد مربوط است.
بررسی نقش هوازدگی در کیفیت و دوام مصالح ساختمانی در مخروط افکنه های دامنه های جنوبی جغتای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لندفرمها و فرآیندهای ژئومورفولوژی از مهم ترین عوامل تاثیر گذار درپراکندگی و کیفیت مصالح ساختمانی می باشند. حوضه مورد مطالعه متشکل از دو مخروط افکنه جدید و قدیمی است، که در غرب شهرستان سبزوار، واقع شده است. هدف این پژوهش، بررسی نقش فرآیند یخ زدگی و ذوب یخ در دوام و کیفیت مصالح برداشت شده از دو مخروط افکنه قدیمی و جدید می باشد. برای دستیابی به این هدف ابتدا اقدام به حفر چهار حلقه چاه در بخشهای مختلف دو مخروط جدید و قدیمی شد. سپس نمونه هایی از سنگ های درشت و ریز از اعماق یک متری، دو متری ، سه متری و سطح هر چهار حلقه چاه برداشته شد. پس از آن برای اندازه گیری میزان مقاومت مصالح در برابر پدیده یخبندان و ذوب یخ، بر روی همه نمونه ها آزمایش یخ زدگی و ذوب یخ اجرا شد. بر طبق آزمایشات صورت گرفته سه نتیجه برای این پژوهش بدست آمد. اولا: نمونه های برداشت شده از راس مخروط جدید به دلیل عملکرد آبهای جاری، دارای افت وزنی بیشتری در مقایسه با سایر نمونه های برداشت شده هستند. دوما هرچه نمونه ها درشت تر باشند بیشتر تحت تاثیر بخبندان و ذوب یخ قرار می گیرند و دچار افت کیفیت بیشتری می گردند. بنابراین بهتر است نمونه های برداشت شده از قاعده مخروط افکنه جدید که ریز دانه می باشد صورت گیرد. سوما اگر هدف برداشت مصالح با کیفیت می باشد، بهتر است مصالح از جنس کانی های دگرگونی نظیر آندزیت و پیروکسن باشد.
مقایسه مدل عددی، روش های هوشمند عصبی و زمین آمار در تخمین سطح آب زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و تجزیه و تحلیل کمی آب های زیرزمینی به دلیل پیچیدگی فرآیندهای حاکم بر این منابع، دشوار و وقت گیر می باشد. مدل سازی به عنوان روشی کارآمد با کم ترین هزینه، امکان مطالعه پیچیدگی جریان آب زیرزمینی را برای مدیران فراهم می نماید. هدف این تحقیق مقایسه مدل عددی، روش های هوشمند عصبی و زمین آمار در مدل سازی تغییرات سطح آب زیرزمینی می باشد. بدین منظور اطلاعات آبخوان دشت همدان – بهار به عنوان یکی از مهم ترین منابع تامین آب منطقه، مورد مطالعه قرار گرفت. در این پژوهش از کد عددی MODFLOW در نرم افزار GMS، شبکه عصبی مصنوعی و روش عصبی - فازی در نرم افزارNeuroSolution ، روش عصبی – موجک در نرم افزار MATLAB و روش زمین آمار در نرم افزار ArcGIS استفاده گردید. مقایسه نتایج نشان داد که دقت روش های برآورد سطح آب زیرزمینی بر حسب کم ترین آماره مجذور میانگین مربعات خطای نرمال (NRMSE)، به ترتیب به روش عصبی - موجک، عصبی – فازی، زمین آمار، شبکه عصبی مصنوعی و مدل عددی تعلق داشت. به طوری که مقدار آماره NRMSE در روش عصبی - موجک به عنوان روش بهینه، برابر 0/11 درصد و در روش مدل عددی برابر 2/2 درصد بدست آمد. مقدار ضریب همسبتگی روش های فوق به ترتیب 0/998 و 0/904 بود. بنابراین می توان کاربرد روش های عصبی ترکیبی به ویژه نظریه موجک را در برآورد سطح آب زیرزمینی مناسب تر از روش زمین آمار و مدل عددی دانست. ضمن آن که در روش های هوشمند عصبی از متغیرهای زودیافت طول و عرض جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا به عنوان بردار اطلاعات ورودی استفاده شده بود.
بازپیرایی زمین راهکاری به منظور ساماندهی اراضی بایر شهری؛ مورد پژوهی: محله "کوچه بیوک" شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به مدیریت توسعه زمین در تدوین اسناد توسعه شهری، موضوعی بسیار مهم و شایان توجه است. عدم توجه به این ضرورت، همگام با جریان توسعه کالبدی پیش بینی شده برای پهنه های شهری، سبب می گردد تا هدف اصلی طرح توسعه، که ارتقا کیفیت سکونت در پهنه های شهری است، محقق نگردد. در این مطالعه، هدف معرفی الگویی کاربردی در زمینه مدیریت توسعه زمین، به منظور هدایت و مدیریت جریان توسعه شهری است. بدین منظور، برنامه اصلاح مجدد زمین (LR) به عنوان روش منتخب مدیریت توسعه زمین در پهنه های شهری، معرفی و امکان انجام آن در محدوده ای از شهر یزد بررسی می گردد. روش کلی تحقیق بکار رفته در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد استفاده از طریق روش کتابخانه ای و نیز بررسی میدانی بدست آمده و با استفاده از نرم افزار ARCGIS مورد استفاده و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. استنتاج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که با بکارگیری برنامه اصلاح مجدد اراضی، به عنوان یک ابزار اقتصادی و طراحی، می توان اقدام به برنامه ریزی و طراحی مجدد اراضی توسعه نیافته مطابق با نیازهای شهری، شامل اصلاح چیدمان قطعات، اصلاح شبکه معابر، تامین خدمات و زیر ساخت های تاسیساتی نمود و بدین ترتیب زمینه تحقق طرح های توسعه شهری در این پهنه ها را فراهم کرد. همچنین از طریق ایجاد جاذبه های لازم برای گروه های موثر بر جریان اجرای طرح، زمینه جلب مشارکت تمامی گروه های ذی نفع و ذی نفوذ را فراهم نمود.
ریز طبقه بندی اراضی باغی و زراعی با استفاده از تکنیکهای پردازش شی پایه والگوریتم های فازی با هدف تخمین سطح زیر کشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنولوژی سنجش از دور یکی از فناوری های کارآمد و نوین در استخراج کاربرهای اراضی ، به روز رسانی نقشه ها و کشف تغییرات کاربرها می باشد. سنجش از دور با ارائه تصاویر ماهواره ای با قدرت زمانی و مکانی متفاوت امکان مدیریت بهنگام کاربری ها را فراهم می آورده که باعث صرفه جویی در وقت و هزینه شده واین امر قدرت تصمیم گیری، بهره برداری بهینه و برنامه ریزی دقیق تر برای منابع طبیعی را افزایش می دهد. استفاده از تکنیک های پردازش شی گرا (دانش پایه) تصاویر ماهواره ای از روشهای جدید در پردازش تصاویر می باشد،که علاوه بر استفاده از قدرت تفکیک طیفی تصاویر از ویژگی های فیزیکی و هندسی(بافت ،شکل)تصاویر نیز استفاده می کند. تحقیق حاضر با هدف استخراج نقشه کاربریهای باغی و زراعی در دشت میاندوآب با استفاده از الگوریتم ها و شاخص های مناسب در پردازش شی گرای تصاویر ماهواره ای در محیط نرم افزار eCognition انجام شده است. در این تحقیق نقشه پراکنش محصولات کشاورزی در 9 کلاس تهیه شد و سپس برای پردازش شیء پایه تصاویر ماهوارهای، تصویربا مقیاس10 ،ضریب شکل0.7وفشردگی0.3سگمنت سازی شدو بر اساس الگوریتم فازی AND ،کاربری های مورد نظر با استفاده ازشاخصهای بافت،هندسی،NDVI،GLCM ،Braitnese طبقه بندی شده اند که ازالگوریتم طبقه بندی Assign Class استفاده شده است،که در نهایت دقت کلی 93.6/0 وضریب کاپا 92.5/0 برای کاربری های استخراج شده به دست آمد. مساحت سطح زیر کشت برای کاربری های گندم و جو،آلو و آلوچه،سیب،تاکستان ویونجه به ترتیب شامل 2622.42 ، 4505 ، 4354.55 ، 4457.85 ، 14110.58 هکتار می باشد
بررسی تطبیقی جغرافیای فراغت در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه چگونگی استراحت و فراغت از کار شهروندان، در حوزه ی مطالعات جغرافیای فراغت قرار می گیرد. مقاله پیش رو بر اساس هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس ماهیت ،کاربردی- نظری می باشد. در پژوهش پیش رو ابتدا به منظور بیان منطقی همبستگی های موجود بین مجموعه متغیرهای محیطی و جمعیتی، بر روی جغرافیای فراغت و ارائه تحلیل ساختاری، از مدل تحلیل مسیر بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از بررسی نشان میدهد که تاثیرات متغیرهای محیط فیزیکی برون منزل با ضرایب استاندارد 0/461 نسبت به سایر متغیر ها بیشترین تاثیر و متغیرهای جمعیتی با ضرایب استاندارد 0/025 کمترین تاثیر را در جغرافیای فراغت دارند. در ادامه تعداد 383 پرسش نامه به منظور بررسی تطبیقی الگوی مکانی جغرافیای فراغت در میان شهروندان مناطق 2، 4و 7 کلان شهر اهواز که در سطوح متفاوتی از برخورداری قرار گرفته اند، توزیع گردید. نتایج پرسش نامه شهروندان حاکی از آنست که ،الگوی فراغت در منطقه 2 متفاوت از سایر مناطق بوده است ؛این در حالی است که الگوی فراغت شهروندان منطقه4و 7دارای تفاوت معناداری با یکدیگر نبوده است. در این راستا اختصاص نوع ویژه ای از برنامه ریزی به منظور ارتقای کیفیت سلامت جامعه و رفاه شهروندان ؛ با توجه به شرایط طبیعی و انسانی شهر و نوع امکانات و تاسیسات فراغتی موجود مورد تایید واقع میگردد.
قابلیت سنجی زیست پذیری مناطق شهری ارومیه با مدل RALSPI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد زیست پذیری به سیستم شهری سالم، امن، با دسترسی مناسب و مقرون به صرفه اطلاق می شود که کیفیت بالای زندگی را موجب شده و رویکردی منتج از نظریه توسعه پایدار تلقی می گردد. علی رغم آنکه بررسی زیست پذیری شهری می تواند در شناسایی کمبودها و اقدامات جهت ارتقای زیست محیط زندگی ساکنان مثمر ثمر واقع شود، پرداختن به تئوری زیست پذیری در ایران به صورت محدود موردتوجه قرارگرفته است، بنابراین هدف این پژوهش بررسی قابلیت زیست پذیری مناطق شهری شهر ارومیه است. پس از تدوین 24 شاخص در4 بعد(کالبدی-زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سلامت) با رویکرد کاربردی، این شاخص در مناطق 5 گانه شهری ارومیه با به کارگیری مدل تازه ابداع شده RALSPI موردسنجش قرار گرفت، درنهایت، طبق این مدل مناطق در دامنه بسیار زیست پذیر تا غیرقابل تحمل جای گرفته اند، بطوریکه منطقه 1با امتیاز 0.31 زیست پذیرترین و منطقه 2 با امتیاز 007. به عنوان منطقه غیرقابل تحمل شناخته شد این نتایج تفاوت عمیق قابلیت زیست پذیری میان مناطق شهر ارومیه و درنهایت عدم زیست پذیری شهر ارومیه را نشان می دهد و به این امر مهم معطوف می گردد که در صورت عدم دستیابی به زیست پذیری در کوتاه مدت دستیابی به پایداری شهر ارومیه در بلندمدت با چالش مواجه خواهد شد.