تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال هجدهم زمستان 1397 شماره 51 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر ابعاد کالبدی – فضایی بر پیاده مداری در محلات امیرآباد و دانشگاه تهران از منطقه 6 شهر تهران است. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. و از ابزار پرسشنامه برای کسب نظر شهروندان استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را، کلیه ساکنان محلات امیرآباد و دانشگاه تهران تشکیل می دهند، که به صورت تصادفی با استفاده از فرمول کوکران 384 نمونه انتخاب شده است. نگارندگان برای دقیق تر شدن نتایج تحقیق، حجم نمونه را به 400 نفر افزایش داده اند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 21 و LISREL 8 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده این است که بین ابعاد کالبدی – فضایی و ترغیب پیاده روی رابطه وجود دارد. همچنین مقدار بارهای عاملی به دست آمده در تمام شاخص های تحقیق نشانگر این است که شاخص های انتخاب شده برای سنجش ابعاد کالبدی فضایی ترغیب پیاده روی به درستی این ابعاد را می سنجند؛ به طوریکه در بین ابعاد کالبدی، شاخص ایمنی با(99/0) و در بین ابعاد فضایی شاخص امنیت با(75/0) بیشترین مقدار بار عاملی را دارا بوده اند. علاوه بر این، تأثیر ابعاد کالبدی و فضایی بر ترغیب پیاده روی مستقیم و مثبت می باشد به طوریکه ابعاد کالبدی 34/0 و بعد فضایی نیز 42/0 از واریانس ترغیب پیاده روی را تبیین نموده است.
ارائه روش تخمین در پیش بینی شاخص های آسایش حرارتی انسان با بهره گیری از طبقه بندی ماشین عصبی باور عمیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسایش و عدم آسایش حرارتی انسان از طریق شاخص های تئوری و تجربی زیادی محاسبه می شوند که داده های ورودی این شاخص ها بسیاری از عناصر آب و هوایی از جمله سرعت باد، درجه حرارت، رطوبت، تابش خورشید و غیره می باشد. در مطالعه حاضر از داده های روزانه درجه حرارت، سرعت باد،رطوبت نسبی و ابرناکی شهر مشهد بین سال های1392-1383 استفاده شده است. ابتدا پارامتر Tmrt در محیط نرم افزار Ray Man محاسبه و با استفاده از نرم افزار Bioklima مقادیر شاخص های UTC I و PMV استخراج گردید. نتایج مطالعه نشان می دهد که شدیدترین تنش های سرمایی بر اساس شاخص PMV در فصل زمستان و اواخر فصل پاییز مشاهده می شود. و شاخص UTC I نیز در ماه های دی و بهمن بیشترین تنش سرمایی را دارند. با وجود توانایی شبکه های عصبی، پیش بینی عملکرد آینده شبکه (تعمیم یافتگی) به سادگی امکان پذیر نیست و لذا مدل جدیدی در این مقاله ارائه گردیده که از شبکه های عصبی مبتنی بر ماشین بولتزمان محدود شده یا شبکه های عصبی باور عمیق بهره گرفته است. با بکارگیری این ساختار، معیارهای میانگین مربعات خطای استاندارد ( MSE ) و میانگین مطلق درصد خطا ( MAPE ) محک خوردند و برای 7 شاخصه حاصل از داده های گردآوری شده که سه شاخصه مربوط به زمان وقوع شرایط آب و هوایی و سایرین، شاخص های حرارتی آسایش انسان است، در سیستم ارزیابی گردید. ارزیابی با تقسیم داده ها به بخش های آموزشی و آزمایشی و به ترتیب به نسبت های دوسوم، پنجاه درصد و یک سوم صورت پذیرفته است و دو محک MSE و MAPE محاسبه شدند. عملکرد سیستم پیشنهادی در پیش بینی وضعیت آسایش حرارتی انسان مطلوب بود. nk href="moz-extension://8b922523-7922-435a-ac74-8ddb59e9beaf/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" > #s3gt_translate_tooltip_mini { display: none !important; }
تحلیلی بر مکان یابی جهات بهینه ی گسترش فیزیکی شهرستان گرمی با استفاده از مدل VIKOR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه فیزیکی بی رویه و ناموزون شهری، آثار و پیامدهای متعددی را برجای گذاشته و شهرها را با مسایل و معضلات خاصی روبرو نموده است. شهرستان گرمی نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و قرارگیری بر روی پهنه های پرشیب و کوهستانی دارای محدودیت های متعددی است. بنابراین بررسی و تجزیه و تحلیل پدیده های مختلف طبیعی و عوامل انسانی منطقه و در نهایت ارائه راهکارهای کنترل و برخورد منطقی با این فرآیندها و محدودیت های حاصل از آن ها ضروری است. در همین راستا تحقیق حاضر با علم به اهمیت موضوع و با هدف بررسی مناطق مستعد جهت توسعه شهری تدوین گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل فضایی و ارزیابی چند معیاری از نرم افزار Edrisi ، و برای استاندارد سازی ارزش ها (مقادیر) و یکسان سازی مقیاس ها در لایه های نقشه ای، از روش استانداردسازی بر مبنای درجه عضویت در تابع فازی استفاده گردید. برای وزن دهی به معیارها نیز روش Critic انتخاب شده و در تحلیل نهایی ارزیابی چند معیاری، تکنیک VIKOR مورد استفاده قرار گرفته و جهات مطلوب توسعه شهری تعیین شده است. نتایج نشان می دهد که بهترین جهت در اولویت اول برای توسعه، جنوب غربی شهر بوده و در اولویت دوم جهات شمال شرقی و تا حدودی اراضی شرق می باشد. همچنین تجزیه و تحلیل شاخص ها و متغیر های منتخب و بررسی نقشه نهایی حاصل از مدل ویکور، نشان داد که مهم ترین عوامل طبیعی تاثیر گذار بر توسعه فیزیکی شهر در محدوده مورد مطالعه ویژگی های تیپ اراضی، جنس خاک و جهت شیب می باشد. از مهم ترین عوامل انسانی تاثیرگذار هم شاخص های کاربری زمین است.
بررسی رابطه الگوهای فضایی کاربری زمین شهری بر رشد و گسترش شاخک های خزنده شهری (مطالعه موردی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم شهرها، رشد افقی شهرها و به تبع آن گسترش شاخک های خزنده شهری بر اراضی پیراشهری می باشد، که پیامدهای مختلف زیست محیطی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی را در پی داشته است. در سالهای اخیر شهر رشت نیز مانند سایر شهرها با افزایش جمعیت و رشد شاخک های خزنده شهری مواجه بوده، تغییر و تحولات قابل توجهی در کاربری اراضی شهری این شهر رونما گردیده است. در وضعیت موجود، علت اصلی گسترش شاخک های خزنده شهری، گسترش شهرنشینی و اراضی مسکونی است لکن فضای وسیعی از این شاخک ها را کاربری های غیر مسکونی تصاحب کرده و می توان از وجود رابطه بین کاربری های غیر مسکونی و گسترش شاخک های شهری بحث کرد. تحقیق حاضر در پی ارزیابی و شناسایی رشد شاخک های خزنده شهر رشت در طی سالهای 1998-2016 میلادی در رابطه با الگو های فضایی کاربری زمین شهری است. روش تحقیق این پژوهش، تحلیلی و توصیفی و استفاده از داده های زمین مرجع از جمله تصاویر ماهواره ای است که با استخراج تصاویر تصاویر زمانی ماهواره لندست TM در نرم افزار ادریسی جهت های رشد شاخک های خزنده شهری مشخص گردید و سپس با استفاده از الگوی نقشه فضایی Hot spot کاربری ها، رابطه بین این شاخک های خزنده و توزیع فضایی کاربری های شهری پرداخته بررسی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که طی مدت 18 سال، مساحت شهر از 4941.76 هکتار به 6202 هکتار رسیده و شهر رشت با رشدی معادل 1260 هکتار مواجه شده است. رشد شاخک های خزنده در سمت غرب شهر، تحت تأثیر کاربری های تجاری، جهانگردی، آموزشی و معابربین شهری بیشتر از سایر جهت ها بوده است.
تحلیل تغییرات زمانی توفان های گرد و غباری خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تغییرات زمانی توفان های گ رد وغب ار خرم آباد از سال 1951تا 2015 است. بدین منظور داده های مربوط به فراوانی وقوع روزهای توام با توفان گرد و غبار از سازمان هواشناسی کشور دریافت و پس از تنظیم به صورت سری های زمانی ماهانه، فصلی و سالانه مورد تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه از روش های تحلیل آمار توصیفی، تحلیل روند خطی و پلی نومیال و آزمون ناپارامتری من کندال به منظور بررسی تغییرات زمانی فراوانی وقوع توفان های گرد و غباری ایستگاه خرم آباد استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که تمرکز ماهانه فراوانی وقوع توفان های گرد و غباری ایستگاه خرم آباد در سه ماهه مه، ژوئیه و ژوئن است و بر این اساس از ماه اردیبهشت تا تیر (مه تا ژوئیه) بر فراوانی وقوع توفان های گرد و غباری ایستگاه خرم آباد افزوده می شود که این موضوع با فصل گرما و خشکی منطقه ارتباط دارد. در بازه فصلی غیر از ماه پائیز که دارای فراوانی وقوع توفان های گرد و غباری چندانی نیست در بقیه فصول خصوصاً فصل بهار و تابستان تمرکز فصلی فراوانی وقوع توفان های گرد و غباری ایستگاه خرم آباد قابل مشاهده است. تحلیل روند تغییرات زمانی فراوانی وقوع توفان های گرد و غباری ایستگاه خرم آباد نشان داد که در اغلب ماه های سال و سه فصل بهار، تابستان و پائیز و همچنین در بازه سالانه تغییرات زمانی فراوانی وقوع توفان های گرد و غباری ایستگاه خرم آباد معنی دار بوده و با شیب نسبتاً زیادی در حال افزایش است.
پیش بینی اثرات تغییر اقلیم بر خصوصیات هیدروژئومورفولوژی حوضه آبریز کن بر اساس مدل ریز مقیاس نمایی آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر اقلیم یکی از مهم ترین چالش هایی است که بر اکوسیستم های طبیعی و جنبه های مختلف زندگی انسان تاثیر دارد. تاثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات بصورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد می کند. در تحقیق حاضر بر اساس داده های وضع موجود ایستگاه های سینوپتیک کرج، مهرآباد و دوشان تپه با کمک مدل Statistic downscaling mode l ( SDSM ) به پیش بینی دوره آماری 2045-2016 پرداخته شد و در نهایت اثرات تغییر اقلیم بر شرایط هیدرولوژیک حوضه کن با استفاده از مد (SWAT) Soil and Water Assessment Tools شبیه سازی شد. کالیبراسیون مدل سوات بر اساس الگوریتم SUFI-2 انجام شده و مقدار CN مهم ترین پارامتر موثر در این زمینه شناسایی شده است. نتایج مطالعه ضمن تایید کارایی هردو مدل SDSM در پیش بینی اقلیمی و مدل SWAT در شبیه سازی های هیدرولوژیکی نشان داد که در شرایط اقلیمی آینده برای دوره زمانی 2016- 2045 کاهش بارندگی، افزایش دما و کاهش تبخیر و تعرق واقعی محتمل است. میزان جریانات و رواناب سطحی در سطح حوضه مورد مطالعه در دوره مشاهداتی موجود برابر با 59/10 میلی متر می باشد؛ اما این میزان برای دوره پیش بینی شده با توجه به افزایش روند شهرسازی و تغییرات کاربری ها برابر با 21/27 میلی متر برآورد شد. نتایج تحقیق ضمن بیان اهمیت تاثیرات تغیییر اقلیم، کاربرد آن ها را در بکارگیری مدیریت درست در جهت سازگاری با تغییرات اقلیمی در سیاست های آتی مدیریت حوضه کن لازم و ضروری می داند.
تغییرات رطوبت ورودی به جو ایران و ارتباط آن با دوره های مرطوب و خشک فصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تغییرات رطوبت ورودی جو ایران و ارتباط آن در وقوع دوره های مرطوب و خشک فصلی بررسی گردید. با توجه به هدف پژوهش از داده های دوباره واکاوی شده ی ERA interim مرکز پیش بینی های میان مدت اروپا ( ECMWF )، در دوره آماری 2011-1981 بهره گرفته شده است. برای استخراج دوره های مرطوب و خشک فصول پائیز، زمستان و بهار ایران، از شاخص استاندارد شده z ( ZSI ) استفاده شد. فصول دارای بیشینه درصد مساحت رخداد خشکسالی و ترسالی در دوره های فوق، گزینش شدند. مجموع قائم واگرایی شار رطوبت ورودی در سه لایه زیرین، میانی و بالایی وردسپهر برروی ایران در دوره های منتخب، استخراج گردید. نتایج حاصله نشان داد که در هر سه فصل در تمامی لایه ها، شار رطوبت در دوره مرطوب، بیشینه و در دوره خشک کاهش یافته است. به طوری که مقادیر شار رطوبت در کل ضخامت وردسپهر، در فصول پائیز، زمستان و بهار در دوره مرطوب به ترتیب 16/6، 19/2 و 21/6 و در دوره خشک به ترتیب 11/1، 12/7 و 18/6 کیلوگرم بر متر مربع بر روز بوده است. در همه لایه ها در دوره های مرطوب و خشک، مقادیر رطوبت ورودی به ایران در فصل گرم سال، نسبت به فصول سرد افزایش داشته است. همچنین تفاوت و تغییرات مقادیر رطوبت، در فصل گرم، در مقایسه با فصول سرد کمتر و دارای تغییرات اندکی بوده است. در ترازهای بالایی تغییرات قابل ملاحظه ای در مقادیر رطوبتی در سه فصل مشاهده نمی شود. بطورکلی تفاوت معناداری به لحاظ الگوی جریان حاکم در دوره خشک و مرطوب وجود دارد. شرایط مساعد الگوهای جریان برروی سطوح آبی منطقه، وضعیت را برای افزایش انتقال رطوبت توسط جریان های عبوری مساعد و زمینه انتقال رطوبت به ایران را فراهم کرده است. اما در دوره خشک انحراف و تغییر جهت جریان ها بویژه در ترازهای زیرین، شرایط را برای کاهش انتقال رطوبت و رخداد دوره خشک در ایران مهیا نموده است.
تعیین شماره منحنی و برآورد پتانسیل تولید رواناب حوضه آبخیز حصارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های برآورد ارتفاع رواناب، روش شماره منحنی ( CN ) است که نشانگر رفتار هیدرولوژیکی حوضه است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز از نقشه توپوگرافی1:25000 و نقشه زمین شناسی 1:100000 توسط سازمان زمین شناسی کشور استفاده شد . از نرم افزار SMADA برای محاسبه بارشهای کوتاه مدت در دوره بازگشت های مختلف و از نرم افزار GIS Arc برای تهیه نقشه شماره منحنی با تلفیق نقشه های پوشش گیاهی، کاربری اراضی و گروه هیدرولوژیک خاک با استفاده از جدول سازمان حفاظت خاک آمریکا ( SCS ) استفاده گردید و سپس نقشه ارتفاع رواناب حوضه حصارک تهیه شد. هدف از این مطالعه تعیین شماره منحنی و برآورد ضریب رواناب و حداکثر دبی اوج سیل با استفاده از روش SCS در حوضه حصارک و پهنه بندی پتانسیل تولید رواناب در حوضه آبخیز می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که وضعیت هیدرولوژیکی اراضی و گروه های هیدرولوژیکی خاک در سطح حوضه مهم ترین پارامتر تعیین کننده CN بوده و بر روی رواناب تأثیرگذار است. بیشترین پتانسیل تولید رواناب در پایین دست حوضه است که با کاربری اراضی شهری مشخص شده است. همچنین میانگین وزنی شماره منحنی های بدست آمده برای هر زیرحوضه نشان داد، در زیرحوضه چپ دره با شماره منحنی 88 و میانگین رواناب 28/15 میلیمتر بیشترین حجم رواناب، زیرحوضه دوچناران با شماره منحنی 89/3 و میانگین رواناب 24/54 میلیمتر و زیرحوضه تقاطع دو شاخه با شماره منحنی 90/1 و میانگین رواناب 17/36 میلیمتر کمترین حجم رواناب احتمالی و پتانسیل سیلخیزی را دارد. اما به طور کلی پتانسیل تولید رواناب در این حوضه نسبتاً بالا می باشد. بیشترین مقدار شماره منحنی رواناب در شرایط رطوبتی زیاد در منطقه مورد مطالعه 99 و کمترین مقدار 78 است.
جّستاری بر روش های سنجش سطوح توسعه یافتگی سرزمین بر مبنای داده های تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تجربی روش های سطح بندی و سنجش درجه توسعه ی یافتگی سرزمین بود. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر تجزیه و تحلیل عددی داده ها، تحقیقی کمّی است که به شیوه پیمایش صورت پذیرفت. جامعه ی آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا) بود که با استفاده از جدول برآورد حجم نمونه لین، 566 سرپرست خانوار روستایی در این روستاها مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، افزون بر اَسناد، پرسش نامه محقق ساخته به کار رفت که برای تعیین اعتبار بخش های مختلف آن از روش اعتبار محتوا و به منظور تعیین پایایی آن از همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) از بهینه گی پرسش نامه حکایت داشت. داده پردازی پژوهش با استفاده از نرم افزارهای MATLAB 7.10 ، Excel 2010 ، Export Choice و SPSS 20 انجام گرفت. همچنین با نگرشی جامع به توسعه ی روستایی، 51 شاخص انتخاب و برای عملیاتی کردن آنها از تئوری مجموعه های فازی بهره گرفته شد. فزون بر این، به منظور تعیین درجه ی اهمیت هریک از شاخص های منتخب در سنجش توسعه یافتگی، روش تحلیل سلسله مراتبی به کار رفت. به منظور مقایسه روش های سطح بندی و سنجش درجه توسعه یافتگی، مهمترین مدل های تصمیم گیری های چند شاخصه ای از جمله موریس، تاکسونومی، مجموع ساده وزین، تاپسیس، و وایکور که بیشترین استفاده را در مطالعات پیشین داشته اند، انتخاب و مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج مقایسه ای نشان داد روش های مورد بررسی، رتبه و درجه ی توسعه یافتگی یکسانی را ارائه نمی دهند. در این میان روش وایکور گزینه ای مطلوب تر برای سنجش درجه ی توسعه یافتگی شناخته شد. این روش در نحوه ی استاندارد کردن از روش فازی بهره می گیرد که فزون بر استاندارد کردن، قابلیت تعیین وضعیت شاخص مورد نظر از حد مطلوب نیز میسر می گردد. این نوع استاندارد کردن، این قابلیت را به روش وایکور داده است که در صورت ثابت ماندن ایده آل ها، درجه ی توسعه یافتگی روستاها مستقل از یکدیگر باشد.
رتبه بندی مکان یابی دهکده گردشگری با تاکید بر معیارهای زیست محیطی به روش FTOPSIS (مطالعه موردی شهرستان شوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری در سال های آغازین قرن 21 به یک فعالیت عظیم اقتصادی تبدیل گشته و یکی از پر درآمد و اشتغال زاترین صنایع جهانی قلمداد می گردد . گردشگری یکی از مهمترین عوامل مولد ثروت و اشتغال در دنیا معرفی شده است، برای بهره برداری اصولی از این صنعت به برنامه ریزی نیاز است از مهم ترین گام ها برای برنامه ریزی، مکان یابی سایتهایی برای ارائه خدمات مورد نیاز گردشگران در قالب دهکده های گردشگری است، این پژوهش برای شهرستان شوش که از مناطق مهم گردشگری استان خوزستان است و از آن جاییکه دارای آثار باستانی بسیاری است مورد توجه گردشگران زیادی قرار گرفته است، ولی این شهرستان از نظر داشتن فضایی که شایسته گردشگران باشد در سطح بسیار پایینی بوده است، بنابراین شرایط مذکور ایده ایجاد دهکده گردشگری را تقویت نمود. در این پژوهش بحث مکان یابی از طریق سیستم استنتاج فازی صورت گرفته است، نهایتا برای حفاظت از محیط زیست و به نوعی گسترش توسعه پایدار گردشگری از روش فازی تاپسیس استفاده شده است که به رتبه بندی این سایت ها با در نظر گرفتن معیارهای زیست محیطی پرداخته شده است. در سیستم استنتاج فازی با اعمال لایه های مورد نیاز در این روش 4 سایت بسیار مناسب تشخیص داده شده است. سپس با اعمال فازی تاپسیس که شامل 10معیار و 4 گزینه است، بهترین سایت را سایت شماره 4 تشخیص داده است. این سایت کمترین خسارت را به محیط زیست وارد می کند، در حواشی رودخانه دز قرار گرفته است بیشتر این منطقه را اراضی بایر پوشانده است. سایت مذکور از نظر حفظ معیارهای زیست محیطی شرایط کاملا ایده آلی نسبت به سایر سایت ها دارد.
طراحی شبکه های عصبی فیدبک تکاملی با استفاده از الگوریتم بهینه سازی عنکبوتی در برآورد بار معلق (مطالعه موردی: حوضه آبخیز سد کارده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند های فرسایش و انتقال رسوب در رودخانه یکی از مهمترین و پیچیده ترین موضوعات مهندسی رودخانه می باشد. این فرایند اثرات ویژه ای روی شاخص های کیفی آب، کنش کف بستر و تخریب کناره های رودخانه داشته و همچنین خسارت زیادی به طرح های عمرانی وارد می کنند. عدم تداوم نمونه برداری و اندازه گیری رسوب در بسیاری از ایستگاه های موجود و همچنین نبود آمار دقیقی از میزان رسوب در بسیاری از رودخانه های کشور از یک سو و اختلاف شرایط آب و هوایی، هیدرولوژیکی و توپوگرافی از سوی دیگر تهیه و واسنجی مدل های فرسایش و رسوب در نقاط مختلف را با مشکل مواجه ساخته است و نیاز به سرمایه مالی، زمانی دارد، اما الگوریتم بهینه سازی تکاملی قادر به حل این مشکلات نسبت به روش ریاضی و تجربی است. هدف از انجام تحقیق حاضر تعیین بهترین الگوریتم تکاملی است با انتخاب الگوریتم بهینه سازی عنکبوت می توان دست به آموزش جدید زده و بهترین الگوی تکاملی را برای ایستگاه هیدرومتری و باران سنجی حوزه آبخیز کارده تعیین کرد و کارآیی شبکه پرسپترون و الگوریتم تکاملی حوزه آبخیز سد کارده برای دوره آماری 24 ساله را بررسی کرد. در خاتمه نتایج ثابت کرد الگوریتم بهینه سازی عنکبوت اجتماعی نتایج بهتری در پیش بینی بارمعلق حوزه آبخیز کارده دارد.
واکاوی تغییرات نیازهای درجه روز گرمایشی تحت شرایط تغییر اقلیم در استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیازهای گرمایشی یکی از موضوعات مهم بشر در زمینه های کشاورزی، گردشگری و مدیریت مصرف انرژی در زمان حال و آینده می باشد. اطلاع از میزان این تغییرات می تواند در تصمیم گیری مدیران بسیار کارساز واقع شود. هدف از این مطالعه واکاوی تغییرات نیازهای درجه روز گرمایشی تحت شرایط تغییر اقلیم در استان خراسان جنوبی می باشد. بدین منظور داده های روزانه ی دمای کمینه و بیشینه 11 ایستگاه همدید استان خراسان جنوبی در بازه ی زمانی 1990-2015 از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. همچنین جدیدترین سناریوهای موجود گزارش پنجم هیات بین الدول تغییر اقلیم ( AR5 2014 ) شامل سناریوهای RCP از تارنمای تغییر اقلیم کانادا بارگیری و با بکارگیری نرم افزار آماری ریزمقیاس نمایی SDSM داده ها برای دوره آتی(2016-2041) در منطقه مورد مطالعه ریزگردانی گردید. با استفاده از قابلیت برنامه نویسی نرم افزار Matlab نیازهای گرمایشی ماهانه و سالانه ایستگاه ها در دوره حال و آینده محاسبه شد. در نهایت با استفاده از روش درونیابی Kriging نقشه های پهنه بندی نیاز سرمایشی برای دوره حال و آینده در نرم افزار ArcGIS ترسیم گردید. با بررسی تاثیر ویژگی های جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی و ارتفاع ایستگاه ها) بر نیازهای گرمایشی در منطقه مشخص گردید که نقش ارتفاع بر تغییر نیازهای گرمایشی بسیار موثر می باشد. در ماه های سرد سال(آذر، دی و بهمن) مناطق مرتفع( قاین، ارسک، فتح آباد، آرین شهر، درمیان) به دلیل نیاز به گرمایش بیشتر میزان انرژی بالاتری را نیاز دارند. افزایش دما و گرم شدن هوا در دوره آینده، به ویژه در ماه های فروردین و مهر در بیشتر نقاط، نیازمند استفاده کمتر از وسایل گرمازا در آینده است.
بررسی ویژگی رود کرج و جریانهای سیلابی آن و نقش آن در آبهای زیرزمینی منطقه دشت شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره برداری بی رویه از سفره های زیر زمینی دشت شهریار افت سطح آبهای زیر زمینی را در منطقه بوجود آورده است. نفوذ آب می تواند حجم مخزن آب زیرزمینی را افزایش و روند افت سطح آن را کاهش دهد. یکی از راههای تغذیه مصنوعی آبخوان ها، نفوذ آب از بستر رودخانه ها ویا آبهای جاری است. در این پژوهش سعی شده است با بررسی نمودن ویژگی های رود کرج و جریان های سیلابی آن، پارامترهای موثر در نفوذ آب در سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد بررسی قرار گیرد،که بدین منظور، ابتدا عوامل مختلف و تاثیر گذار در این امر را در محیط GIS آماده سازی و نقشه هرکدام از عوامل تهیه گردید. سپس با استفاده از وزن های اکتسابی هر لایه نقشه های وزن دهی شده عوامل موثر در مکانیابی با همدیگر تلفیق و با روش منطق بولین نقشه نهایی در دو کلاس مناسب و نامناسب تهیه گردید. با تطبیق نقشه بدست آمده با رودخانه کرج مشخص شد به دلیل احداث سد مخزنی امیرکبیر و تامین آب شرب شهر تهران وبرداشت های فراوان توسط آبگیرهای سنتی ومدرن دربالادست رودخانه کرج، رود کرج به همراه جریانهای سیلابی آن نقش پایینی در بهبود وضعیت آب های زیر زمینی دشت شهریار دارا می باشد.
بررسی و تحلیل چرخه ها و الگوی خودهمبستگی فضایی بارش های ماهانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی و تحلیل تغییرات بارش ایران طی نیم قرن اخیر (1346 تا 1396) می باشد. برای این منظور میانگین بارش ماهانه ایران طی دوره آماری 50 ساله از پایگاه داده های اسفزاری که با استفاده از داده های 283 ایستگاه همدیدی و کلیماتولوژی تهیه شده است استخراج گردید. از رگرسیون جهت بررسی و تحلیل روند و برای تحلیل چرخه های بارش سالانه و ماهانه ایران از تحلیل طیفی استفاده شد. بررسی و تحلیل روند ماهانه بارش بیانگر این است که به جز بخش های زاگرس مرکزی (نواحی لرستان و چهارمحال و بختیاری و منطقه گرگان که بارش فصل زمستان، از روند افزایشی برخوردار بوده است. در سایر نواحی کشور و در سایر فصول سال روند کاهش بارش حاکم است. بررسی چرخه های بارش ایران نشان داد که بیشتر چرخه های بارشی ایران 2 تا 4 ساله و دارای دوره کوتاه مدت بوده است. این در حالی است که دو چرخه میان مدت 25 ساله در ماه های ژانویه و جولای و دو چرخه بلند مدت 50 ساله در ماه های مارس و دسامبر که نشان دهنده وجود روند در بارش های ماه مارس و دسامبر است برقرار بوده است. دو ماه فوریه و اکتبر فاقد چرخه مشخص بوده اند. تجزیه و تحلیل الگوی خودهمبستگی بارش ها نشان داد که الگوی خودهمبستگی فضایی بالا در فصل زمستان منطبق بر نواحی غربی، جنوب غرب و نوار ساحلی دریای خزر بوده اند و حدود 14 درصد مساحت کشور را دربر گرفته اند. الگوی خودهمبستگی فضایی پایین به صورت لکه های پراکنده ای در نواحی جنوبی، مرکزی و جنوب شرقی کشور در ماه های زمستان و بهار برقرار است و حدود 7.5 درصد مساحت کشور را اشغال کرده اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که روند کلی حاکم بر بارش ایران کاهشی می باشد و فقط در فصل زمستان در مناطق کوچکی از کشور روند افزایش مشاهده می شود.