مقالات
حوزه های تخصصی:
ساماندهی بافت های حاشیه ای شهری و به عبارتی رفع مشکلات ناشی از اسکان غیررسمی، از چالش های مهم و مسائل حاد پیش روی برنامه ریزان و مدیران شهری بویژه در کشورهای درحال توسعه می باشد. در این بین، دانشمندان علوم مختلف، بویژه جامعه شناسان، شهرسازان و جغرافیدانان شهری همواره بر آن بوده اند تا ضمن شناخت ویژگی های منحصربه فرد این سکونتگاه ها با توجه به ویژگی های زمانی و مکانی، نسبت به جنبه های عمومی و مشترک آن، نیز اشراف یابند تا بتوانند به ارائه راه حل هایی قابل تعمیم برای همه فضاهای مشابه نائل گردد. در این پژوهش تلاش بر این است که از جنبه ای خاص که شامل NGOs است وارد موضوع شده تا راهکاری مناسب جهت ساماندهی این سکونتگاه ها ارائه دهد. از این روی برای نمونه و بنا به دلایلی، اسلامشهر واقع درجنوب تهران را موردمطالعه قرارداده ویکی ازمحلات آنرا تحت بررسی آماری از طریق نمونه گیری انتخاب نموده است. هدف از این بررسی حذف پتانسیل های بهره گیری ازنهادهای مردمی موجود وظرفیت تشکیل نهادهای غیردولتی جدیدتر است که در این راستا، مطالعات اجتماعی و اقتصادی وسیعی انجام پذیرفت. نتایج مطالعات نشان دهنده وجود نهادهایی است که قادر ومایل به مشارکت بامدیریت شهری برای پیشبردبرنامه های ساماندهی محله می باشند، ضمن آنکه ظرفیت هایی برای برخی از انواع این نهادها در محدوده وجود دارد.
کاربردروش فرآیندتحلیل سلسله مراتبی(AHP)درارزیابی زمین برای-توسعه کالبدی برپایهعوامل طبیعی (مطالعه موردی:مجموعه شهری شیراز)
حوزه های تخصصی:
شناخت و تعیین تناسب و استعداد زمین برای توسعه کالبدی وشهری از اقدامات اولیه در برنامه ریزی های فضایی و محیطی است.هدف از انجام پژوهش این بود که با توجه به عوامل طبیعی، نواحی مناسب برای توسعه کالبدی در مجموعه شهری شیراز (یعنی یک ناحیه متراکم شهری- صنعتی و کشاورزی) شناسایی و پراکنش فضایی آن مشخص گردد. مواد مورداستفاده شامل نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، واحدهای ارضی، پوشش/کاربری زمین ، لرزه خیزی و داده های مرتبط با اقلیم وساختار اجتماعی/ اقتصادی محدوده بودند. از بررسی های کتابخانه ای نیز برای تکمیل داده ها استفاده شد. تعیین تناسب زمین ازطریق نه معیار طبیعی مشتمل بر ارتفاع، شیب، لیتولوژی، بارش، دما، قابلیت زمین، لرزه خیزی، خطر لغزش، پوشش/ کاربری زمین و روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی صورت گرفت. تناسب زمین برای توسعه کالبدی به پنج طبقه بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیارکم تقسیم شد و نقشه پهنه بندی آن تهیه گردید. نتایج نشان داد که صرفنظر از اراضی کشاورزی، حدود 28 درصد مساحت محدوده در طبقات با تناسب زیاد و بسیار زیاد قراردارد و با ملحوظ داشتن سایرپارامترهامی تواندبرای توسعه کالبدی مدنظر برنامه ریزان و سیاستگزاران قرار گیرد.
مکان یابی اقلیمی کشت سیب درشهرستان سمیرم با استفاده از مدل-های سلسله مراتبی(AHP)، بولین وانواع روش های مدل فازی-درمحیطGIS
حوزه های تخصصی:
شهرستان سمیرم با دارا بودن حدود 12% اراضی کشاورزی استان اصفهان و قرار دادن 90% این اراضی به کشت سیب جایگاه ویژه ای در کشور داراست. کشت بی رویه این اراضی و به تبع آن مخاطرات طبیعی، محدودیت های کشت، معضلات و تهدیدات زیست محیطی بوجودآمده ما را بر آن داشت تا با مطالعه و شناسایی مناطق بهینه از نظر اقلیمی و توان های محیطی، بهترین مناطق را برای کشت سیب شناسایی نماییم. هدف اصلی این پژوهش عبارتند از: الف-شناسایی مهم ترین معیارهای اقلیمی و محیطی کشت سیب در شهرستان. ب- مکان یابی مناطق مناسب کشت سیب در شهرستان سمیرم با استفاده از تکنولوژی GIS شناسایی معیارها، استفاده از نرم افزارهای Arc GIS و Edrisi، تحلیل AHP، ترکیب لایه ها و استفاده از منطق های بولین و فازی در حالت های مختلف، روند کلی کار را نشان می نماید. با توجه به اهداف نتایج زیر به دست آمد: در مکان یابی کشت سیب در شهرستان سمیرم با توجه به تنوع و فراوانی پارامترهای اقلیمی و محیطی در منطقه موردمطالعه، اکثر محدوده مکان یابی شده که در روش های مختلف دارای اکثر این پارامترها می باشند که یک مزیت عمده به حساب می آید.بهترین نتیجه در منطق فازی، در حالت ریسک کم و دارای توازن بهترین روش شناخته شد. پس از این، روش WLC مطلوب به نظر می رسد که طبق این نقشه هابهترین مکان های کشت سیب درشهرستان سمیرم درکوهپایه های دنا در جنوب شهرستان می باشد به دلیل اینکه هوای سرد به وجود آمده از بلندی ها به طرف سرازیری ها و شیارها و چاله-ها حرکت می کنداز کشت سیب در چاله ها و دره ها باید جلوگیری کرد
مدیریت سرزمین و تحلیل شبکه شهری استان اردبیل طی دوره زمانی 1345 تا 1385
حوزه های تخصصی:
با توجه به انقلاب عظیمی که طی دهه های 60-1950 در علم جغرافیا بوجود آمد، این علم به مبدا تازه ای کشانده شد که با گذشته آن تفاوت های زیادی داشت. این انقلاب شامل انقلاب کمی و آماری و ریاضی بود که به دنبال آن تکنیک ها و مدل های مختلفی برای بررسی فضای جغرافیایی و عناصر آن وارد حوزه جغرافیا و رشته های مربوطه گردید. بی تردید بکارگیری مدل ها و تکنیک های کمی و ریاضی در پژوهش های جغرافیایی بخصوص در بررسی های شهری و منطقه-ای می تواند در تثبیت جایگاه این رشته در بین رشته های دیگر و همچنین تحلیل و نتیجه گیری درست از وضعیت موجود و به دنبال آن برنامه ریزی و مدیریت برای آینده سرزمین بسیار موثر باشد. شهرها مهم ترین پدیده های انسان ساخت موجود در پهنه سرزمین هستند که نقش عمده ای در توسعه و یا عدم توسعه مناطق و نواحی دارند. به همین دلیل یکی از حوزه هایی که در آن از روش ها و مدل های کمی استفاده می شود، حوزه تحلیل نظام شهری و ساختار سلسله مراتبی شهرها می باشد. تحقیق حاضر بر اساس روش و رویکرد تحلیلی- توصیفی و بر پایه اطلاعات کتابخانه ای و داده های آماری سه دوره سرشماری 1345، 1365، 1385 و با استفاده از مدل های تحلیل فضایی به تحلیل شبکه شهری استان اردبیل پرداخته است. نتایج این بررسی نشان می دهد که به همراه تغییرات اجتماعی٬ اقتصادی و سیاسی در استان اردبیل طی دهه های گذشته نظام سکونتگاهی استان اردبیل و سلسله مراتب شهری آن نیز دچار تغییر و تحول گردیده است. همچنین با توجه به مدل های استفاده شده می توان عنوان کرد که با وجود تسلط نخست شهری در نظام سلسله مراتب شهری استان اردبیل٬ در کل این نظام بسوی عدم تمرکز و تعادل در حرکت است و به مرور زمان از میزان تمرکزگرایی در استان کاسته شده است.
جایگاه افغانستان در ژئواستراتژی نظام نوین جهانی
حوزه های تخصصی:
افغانستان پس از جنگ سرد در مقطعی از سوی ایالات متحده به فراموشی سپرده شد اماحوادث تروریستی 11سپتامبر باردیگر افغانستان را درکانون توجه استراتژیست های ایالات متحده قرار داده است. ایالات متحده تاکنون با دو توافقنامه استراتژیک که با افغانستان امضا نموده است نشان داده که کشور افغانستان جایگاه مهمی در ژئو استراتژی ایالات متحده در منطقه خاورمیانه بزرگ دارد. از سوی دیگر افغانستان کشوریست که در طول قرون گذشته همواره در عرصه های بزرگ ژئوپلیتیکی مدنظر قدرت های جهانی قرار داشته است و شکل گیری تحولات سیاسی افغانستان تا حدود زیادی متاثر از جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک این کشور در قلب آسیا بوده است. در زمانی برای دستیابی به شبه قاره و در موقعیتی خط مقدم رویارویی دو بلوک ایدئو لوژیکی شرق و غرب در جنگ سرد و در حال حاضر در کانون مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی و ملاحظات ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی دیگر. در این مقاله قصد داریم با در نظر داشت ژئواستراتژی ایالات متحده در خاورمیانه به نقش و جایگاه افغانستان در این ژئواستراتژی و اهمیت این کشور در ارتباط با سیستم های جغرافیایی منطقه ای بپردازیم. به نظر می رسد جایگاه افغانستان در ژئو استراتژی ایالات متحده فراتر از عملیات نظامی آمریکا و هم پیمانانش در مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در مقطع کنونی خاورمیانه هرروز شفاف ترمی شود. تامین امنیت سیستم نوین بین الملل در سیستم های چندگانه منطقه ای و نیز تامین امنیت انرژی از جمله عوامل مهم در اهمیت افغانستان برای استراتژی های بلند مدت ایالات متحده ورای مبارزه با تروریزم و بنیادگرایی در منطقه می باشد.
نقش جاذبه های اکوتوریستی در توسعه گردشگری نهاوند با تاکید بر مدل SWOT
حوزه های تخصصی:
گردشگری پدیده ای است که از گذشته های دور موردتوجه جوامع انسانی بوده و بر حسب نیازهای متفاوت اجتماعی، اقتصادی و تاریخی به پویایی خود ادامه داده است .در عصر حاضررشد روزافزون جمعیت ومتعاقب آن شهرنشینی لجام گسیخته بویژه در کشورهای درحال توسعه (کمبود فضای سبز، آلودگی شهرها) مشکلات فراوانی را از لحاظ گذران اوقات فراغت و استفاده از زیبایی های طبیعی به وجودآورده است. انسان برای فرار از زندگی ماشینی و شهر «این جزیره گرم و آلوده» دست به دامن طبیعت می شودکه این خود مبنای، شروع فعالیتی به نام اکوتوریسم است .فعالیتی که با هدف بهره گیری از زیبایی های طبیعی و جلوه های حیرت انگیز خلقت در عین حال سفری مسولیت پذیربدون کمترین آسیب پذیری محیطی بر فضای کالبدی منطقه می باشد. در شهرستان نهاوند شرایط جغرافیایی و توپوگرافی، دره های سرسبز، حیات وحش و مناطق حفاظت شده، سراب های جوشان، رودخانه های پرآب، دهکده ها و تپه های تاریخی، و ... پتانسیل بالایی برای فعالیت های اکوتوریستی فراهم ساخته است. در این پژوهش با استفاده از روش پیمایش، مطالعات میدانی و تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها به شیوه مدل تحلیلی SWOT به بررسی و ارزیابی پتانسیل ها و قابلیت های جاذبه های اکوتوریستی شهرستان نهاوندبه گونه ای علمی، همراه با رعایت مسایل زیست محیطی پرداخته شده است سپس به ارائه راهکارهایی برای توسعه پایدار ناحیه ای و در نهایت حرکت در راستای توسعه پایدار ناحیه ای تاکید شده است. نتایج حاصل از مطالعات میدانی، مدل های تحلیلی و تجزیه و تحلیل های تجربی در منطقه موردمطالعه بیانگر این واقعیت است که عدم بهره برداری اصولی و ضعف بینش علمی مدیران نسبت به مسایل زیست محیطی جاذبه های اکوتوریستی منطقه را با آسیب پذیری بالایی مواجه کرده است. برای فایق آمدن بر مشکلات نیازمند بازنگری در برنامه های جاری و ارائه راهکارهای مناسب جهت کاهش نقاط ضعف و محدودیت ها و بهره گیری از نقاط قوت و فرصت های موجود می باشد.
ترکیب تصاویرIRS وMODIS با استفاده ازتکنیک جداسازی طیفی
حوزه های تخصصی:
تصاویر با توان تفکیک مکانی بالا مانند IRS به منظور استخراج اطلاعات پوشش زمین در مقیاس محلی تا ناحیه ای مورداستفاده قرارمی گیرند. اما استفاده از این تصاویر به صورت چندزمانه بسیار پرهزینه و محدود است. از سوی دیگر، تصاویر سنجنده MODIS به صورت روزانه از نواحی گسترده در 36 باند مختلف و با توان های تفکیک مکانی 250، 500 و 1000متر باسهولت زیادی قابل دسترس است. ولی به علت ضعف قدرت تفکیک مکانی، این تصاویر برای بررسی جزئیات در محیط های پیچیده با تنوع پوشش بالامناسب نمی باشند. لذا استفاده همزمان ازتصاویر MODIS و IRS می تواند مفیدتر باشد.
در این تحقیق، امکانات ترکیب تصاویر IRS و MODIS اخذشده از بخشی از نواحی استان تهران با استفاده از تکنیک جداسازی طیفی موردبررسی قرار گرفته است. در این تکنیک، ابتدا تصویر IRS طبقه بندی شده، سپس سهم هرکلاس در هریک ازپیکسل های تصویرMODIS محاسبه می شود. بامحاسبه رادیانس هریک ازپیکسل های MODIS و اعمال الگوریتم جداسازی-طیفی، مشخصه طیفی برای هریک از انواع پوشش های زمینی موجودمحاسبه شده و برمبنای آن تصویرترکیب شده تولید می شود.
نتایج به دست آمده نشان می دهندکه تصویر ترکیب شده، استفاده از توان تفکیک طیفی تصویر MODIS به منظور بارزسازی بیشتر عوارض در نواحی ناهمگن را امکان پذیر می سازد. ضمنا واریانس محلی و نوع پوشش تاثیر زیادی بر کیفیت تصویر ترکیبی دارند. نتایج این روش رابطه زیادی با دقت زمین مرجع نمودن تصاویر با توان تفکیک مکانی بالا و پایین نشان می دهند و با افزایش آن، کیفیت تصاویر تولیدی نیز افزایش می یابد.
ارزیابی آثار دموگرافیک و فرهنگی گردشگری در سرعین اردبیل
حوزه های تخصصی:
گردشگری به مثابه یکی از عناصر و حلقه های عمده ساختار اقتصادی در جهان، منشاء اثرات عظیم دموگرافیک، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بوده است. ایران به طورعام و سرعین به طورخاص نیز در معرض این گونه تحولات در چندین دهه اخیر قرار داشته است. هدف از این مقاله ارزیابی آثار دموگرافیک و بالاخص فرهنگی ناشی از گردشگری در سرعین می باشد.
تحولات دموگرافیک در چارچوب افزایش نرخ رشد جمعیت، بُعد خانوار، موازنه نسبت مهاجرت و تغییر در نسبت جنسی وسنی متعین بوده است.
روش تحقیق مبتنی براستفاده از پاره ای داده های کتابخانه ای و انجام کار میدانی در حوزه تحلیل پرسشنامه بوده است. بدین منظور بخش کوچک مرکزی و قدیمی شهر و روستای آلوارس جهت مقایسه وارزیابی آثارفرهنگی گردشگری مطالعه گردید. برطبق نتایج مبتنی بر به کارگیری آزمون مجذور خی، گردشگری در سرعین منجر به رنگ باخت برخی ویژگی های فرهنگ بومی در حوزه زبان بومی، پوشش، آداب و رسوم سنتی و به موازات آن ارتقاء نحوه آداب و اصول معاشرت، بالارفتن سطح آگاهی اجتماعی و افزایش روحیه احترام به دیگران شده است.