تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال نوزدهم تابستان 1398 شماره 53 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بررسی رفتار بارش در بعد مکانی – زمانی و تعیین آستانه های تحمل مناطق مختلف جغرافیایی با توجه به پوشش گیاهی، زندگی جانوری و فعالیت های انسانی، از ضروریات هر گونه تصمیم گیری در محیط است. بدین منظور، داده های بارش 27 ایستگاه همدیدی در دوره 60 ساله از سازمان هواشناسی دریافت و پس از بررسی کیفی داده ها توزیع زمانی و مکانی میانگین، ضریب تغییرات، چولگی و توزیع احتمال تجربی 20% بیشینه و کمینه ماهانه و فصلی پاییز و زمستان، برای یک دوره 60 ساله (2010-1951)، دو دوره 30 ساله (11951-1980)،(1981-2010) و دو دوره 10 ساله (2010-2001)، (1951-1960)محاسبه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی( GIS ) پهنه بندی شد. بررسی ها نشان می دهد، بجز سواحل دریای کاسپین، تغییرات کمی بین الگوهای پاییز و زمستان وجود دارد. میانگین بارش از مناطق میانی سواحل جنوبی کاسپین به سوی غرب و شرق کاهش یافته است. در دیگر نواحی کشور، تغییرات مکانی و زمانی بارش در فصل پاییز بسیار زیاد و از شمال بسوی جنوب با کاهش میانگین و افزایش ضریب تغییرات و چولگی همراه است. در زمستان ضمن حفظ الگوی پاییز، میانگین بارش افزایش و ضریب تغییرات کاهش می یابد. میانگین بارش 30 ساله دوم و 10 ساله آخر زمستان، نسبت به دوره های 30 و 10 ساله اول و نیز دوره 60 ساله در اغلب ایستگاه ها کاهش داشته است که با نتایج آزمون من کندال تطابق دارد. بررسی20 درصد حد کمینه و بیشینه بارش فصلی نشان می دهد که از شدت و گستره عملکرد سامانه های بارشی فراگیر فصل زمستان در دوره 30 ساله دوم کاسته شده است. همچنین فراونی و شدت خشکسالی فصل پائیز در 30 سال دوم و 10 سال آخر بیشتر شده است. بیشترین کاهش در بخش غربی و شرقی ساحل کاسپین و در شمال غرب رخ داده است که با توجه به زمینه های فعالیت و تمرکز جمعیت، توجه ویژه مدیران را می طلبد.
تحلیل همبستگی مکانی و زمانی بین بخار آب قابل بارش سنجنده AIRS و داده های 29 ایستگاه سینوپتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخار آب قابل بارش (PWV) یکی از کمیت های مهم در هواشناسی و تغییرات اقلیم است. شیدسنج خورشیدی، سنجنده AIRS و رادیوسوندها ابزارهایی هستند که PWV را از سطح، فضا و داخل جو زمین اندازه گیری می کنند. در این مقاله از داده های PWV اندازه گیری شده با شیدسنج خورشیدی دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان، سنجنده AIRS و داده های ایستگاه های سینوپتیک شامل دما، دمای نقطه شبنم، فشار و رطوبت نسبی 29 ایستگاه سینوپتیک ایران استفاده شده است. داده های شیدسنج خورشیدی دربازه اندازه گیری دسامبر 2009 تا دسامبر 2013 و داده های سنجنده AIRS و 29 ایستگاه سینوپتیک از سپتامبر 2002 تا دسامبر 2015 می باشد. برای اعتبارسنجی داده های سنجنده AIRS از اندازه گیری های شیدسنج خورشیدی استفاده شد که همبستگی 90 بین آنها بدست آمد. میانگین PWV اندازه گیری شده با شیدسنج خورشیدی و سنجنده AIRS به ترتیب برابر 9/8 و 10/8 میلی متر است. مقدار PWV بیشترین مقدار را در سواحل دریای عمان، خلیج فارس و دریای خزر دارد و کمترین مقدار آن در داخل ایران و در بالای رشته کوهای زاگرس می باشد. میانگین همبستگی PWV و دما، دمای نقطه شبنم، فشار و رطوبت نسبی به ترتیب 73، 74، 40 - و 30 – درصد بدست آمد. نقشه همبستگی دما و PWV یک روند افزایشی با عرض جغرافیایی را نشان می دهند که به ازای افزایش هر درجه در عرض جغرافیایی 2/8 درصد همبستگی افزایش می یابد.
تعیین نواحی حساس به فرسایش آبی در حوضه آبخیز هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور حفاظت از منابع خاک و آب باید نواحی فرسایش پذیر حوضه های آبخیز شناسایی گردند تا بتوان با برنامه ریزی در قالب طرح های حفاظت خاک یا آبخیزداری، از تخریب بیشتر اراضی جلوگیری و فرسایش را کنترل نمود. بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف کلاس بندی و پهنه بندی نواحی حساس به فرسایش آبی در حوضه آبخیز هروی با استفاده از منحنی یول استورم انجام شده است. در این مطالعه ، 10 زیرحوضه بر اساس سطوح تغذیه آبراهه ها جدا شد. تغییرات مکانی مشخصه های خاک زیرحوضه ها شامل بافت و میانگین اندازه قطر ذرات به روش قرائت کامل هیدرومتر اندازه گیری گردید و حداکثر سرعت پتانسیل خروجی زیرحوضه ها نیز بر اساس خصوصیات هر زیرحوضه محاسبه شد. سپس وضعیت فرسایش و رسوب در حوضه ها و زیرحوضه ها با استفاده از منحنی یول استورم (بر اساس میانگین اندازه قطر ذرات رسوب و سرعت پتانسیل خروجی) بررسی و به طور مقایسه ای از لحاظ فرسایش پذیری کلاس بندی شد. نهایتاً نقشه پهنه بندی نواحی حساس به فرسایش آبی منطقه مورد مطالعه به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان داد که قسمت های بالادست و کناری حوضه، شامل زیرحوضه شماره 4 (94/8 درصد از اراضی)، فرسایش پذیری خیلی زیاد و زیرحوضه های شماره 1 و 9 (94/36 درصد از اراضی) فرسایش پذیری زیاد دارند. این نواحی اغلب دارای شیب زیاد و فاقد پوشش گیاهی یا دارای پوشش گیاهی ضعیف (مانند مراتع ضعیف و زراعت دیم) هستند؛ لذا ارائه راهکارهای مناسب جهت جلوگیری از فرسایش بیشتر در آن ها الزامی است.
تحلیلی بر آسیب شناسی فضایی از ساختار کالبدی و بافت اجتماعی شهر با رویکرد پدافند غیرعامل مورد پژوهی: منطقه شش کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لزوم به کارگیری اصول و معیارهای پدافند غیرعامل در برنامه ها و طرح های شهری در چارچوب مکانیابی کاربری ها، مقاوم سازی بناها و آموزش و افزایش تاب آوری دارای اهمیت است. رعایت این اصول و معیارها موجب کاهش آسیب پذیری شهروندان و شهر نسبت به تهدیدات امنیتی و نظامی خواهد شد. لذا این پژوهش به دنبال ارزیابی آسیب شناسی فضایی از ساختار کالبدی و بافت اجتماعی منطقه شش با رویکرد پدافند غیرعامل براساس اصول و مهم ترین مبحث آن آموزش شهروندی است. از این رو این پژوهش منطقه منطقه شش کلانشهر تهران، به دلیل وجود کاربری های مهم و حساس با کارکرد منطقه ای و فرا منطقه ای به عنوان محدوده پژوهش انتخاب کرده است. جهت سنجش آسیب شناسی ساختار کالبدی از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شده است. به منظور سنجش آسیب شناسی بافت اجتماعی منطقه با بهره گیری از نمونه گیری خوشه ای – فضایی، سه محله در سطح منطقه انتخاب و سپس نگارندگان با استفاده از روش تحقیق پیمایشی اقدام به جمع آوری نظرات و دیدگاه های ساکنان محلات نموده است. روش تعیین حجم جامعه نمونه براساس فرمول کوکران صورت گرفته است. نتایج پژوهش گویایی آن است که آسیب پذیری منطقه از لحاظ ساختار کالبدی متوسطه و رو به پایین قرار دارد. علاوه بر آن آسیب پذیری بافت اجتماعی منطقه نیز بالاتر از حد متوسط است. در نهایت عوامل موثر بر آسیب پذیری ساختار کالبدی و بافت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت که براساس آن می توان بیان داشت که شاخص تراکم جمعیتی و ساختمانی به عنوان عوامل موثر بر آسیب پذیری براساس نظر کارشناسان مطرح می باشد. افزون بر آن مشخص گردید که شاخص های آموزش و آگاهی، تاب آوری در مقابل وقوع تهدیدات امنیتی – نظامی، مهارت ها و تخصص به ترتیب بر آسیب پذیری بافت اجتماعی منطقه موثر هستند.
ارزیابی اثرات روحی و روانی انتشار گاز های گلخانه ای نیروگاه حرارتی سهند بناب بر جوامع روستایی، مطالعه موردی: سکونتگاه های روستایی شهرستان بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش استفاده از نیروگاه های حرارتی منجر به انتشار گازها گلخانه ای در هوا و بروز مشکلات روحی و روانی برای جوامع شده است. پژوهش حاضر با هدف اندازه گیری مواد آلاینده انتشار یافته از نیروگاه حرارتی سهند بناب و بررسی اثرات روحی و روانی این آلودگی بر روستاها انجام گرفته است. برای اندازه گیری مواد آلاینده، از روش GWP 100 و برای اندازه گیری فشارهای روانی از پرسشنامه سنجش فشار روانی مارکهام استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش 10254 نفر بالای 15 سال سن در 7 روستای واقع در جریان گازهای گلخانه ای نیروگاه ساکن هستند. با استفاده از فرمولکوکران و به روش تصادفی ساده، 375 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. نتایج نشان داد که بیشترین مواد آلاینده انتشار یافته، CO 2 و NO x است که در فصول سرد 71/4 برابر فصول گرم است. همچنین نتایج آزمون پیرسون نشان داد متغیرهای عصبی و بدخلقی 272/0 p = ، استرس 325/0 p = ، تقلیل انرژی 287/0 p = ، یأس و ناامیدی 142/0 p = ، افسردگی در زندگی 211/0 p = و تغییر در الگوهای رفتاری روزمره 269/0 p = دارای بیشترین اثرپذیری از آلودگی هوا بوده اند. میزان فشار روحی در روستاهای نزدیک بیش از روستاهای دور، زنان بیشتر از مردان و افراد مسن بیشتر از افراد جوان بوده است. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر نیز نشان داد که درمجموع، آلودگی هوای ناشی از نیروگاه توانایی تبیین 42/37 R 2 = درصد از تغییرات مربوط به فشار روحی و روانی روستائیان را دارد. در نهایت می توان گفت نیروگاه های حرارتی به تناسب نوع فعالیت، نوع سن و جنسیت روستائیان دارای اثرگذاری روحی و روانی منفی هست که بایستی در مطالعات احداث نیروگاه ها مدنظر قرار گیرد.
پهنه بندی خطر سیلاب در اثر تغییرات اقلیمی تحت سناریو RCP 8.5 با استفاده از مدل هیدرولوژیکی SWAT در محیط Gis (حوضه آذرشهر چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، با افزایش فعالیت های صنعتی و نادیده گرفته شدن مسائل زیست محیطی، اثرات تغییر اقلیم بیشتر نمایان شده و این پدیده را به عنوان یک معضل جهانی مطرح ساخته است. افزایش احتمال وقوع رخدادهای حدی اقلیمی مانند سیلاب و افزایش فرکانس و شدت آن از اثرات تغییر اقلیم است. منطقه ی شمال غرب کشور، به دلیل داشتن اقلیمی نیمه خشک و کوهستانی و درنتیجه تغییرپذیری بالای بارش، ازجمله مناطقی است که در معرض سیلاب های مخرب قرار دارد. بنابراین پهنه بندی در اثر تغییرات اقلیمی امری ضروری است. از اینرو در پژوهش حاضر بمنظور بررسی خطر پذیری سیلاب حوضه آذرشهر چای در اثر تغییرات اقلیمی ابتدا با استفاده از مدل گردش عمومی CanESM2 تحت جدیدترین سناریوهای انتشار گزارش پنجم هیئت بین الدول تغییر اقلیم، بدبینانه ترین سناریو RCP8.5 انتخاب و متغیر های دما و بارش با روش آماری SDSM ریز مقیاس گردانی شده است. سپس با مدل هیدرولوژیکی SWAT رواناب روزانه، نقشه حوضه بندی و خطوط آبراهه ها حاصل شده است. نتایج ارزیابی مدل SDSM با ضریب تعیین و نش-ساتکلیف 0.95 به طور متوسط، بیانگر عملکرد خوب مدل در ریزمقاس نمایی داده های بزرگ مقیاس است. همچنین افزایش 0.23 درجه سانتی گراد دما و 4.53 درصدی بارش و دبی های حداکثر در دوره آتی 2059-2030 پیش بینی شده است. با مدل SWAT نقشه های پایه تحلیل و حوضه با تلفیق نقشه متوسط دبی حداکثر، ضریب شکل حوضه و فاصله از رودخانه که با رویکرد AHP پهنه بندی شده است. با توجه به پهنه بندی 41.55 درصد از مساحت حوضه در خطر بسیارکم وکم، 27.23 درصد خطر متوسط و 31.2 درصد در خطر زیاد و بسیار زیاد می باشد. همجنین با نقشه نهایی مشخص شد که اواسط حوضه به دلیل داشتن شرایط مستعد دارای خطر زیاد است و نیاز به انجام اقدامات مدیریتی دارد.
ارزیابی برنامه ریزی فضایی مناطق شهری شهرستان های استان کهگیلویه وبویراحمد با تکنیک های ؛ شاخص ترکیبی توسعه و موریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولین قدم در زمینه ی تدوین برنامه های کارآمد و منطبق بر واقعیت ها و دست یابی به اهداف متعالی توسعه ی متوازن ، متناسب و متعادل ، شناخت و آگاهی لازم و کافی از توان ها و امکانات هر منطقه ی جغرافیایی است . از این رو شناخت وضع موجود مناطق نسبت به همدیگر ضرورتی اجتناب ناپذیر است . هدف از این پژوهش سطح بندی مناطق شهری شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد و تعیین اولویت توسعه در هر شهرستان و هر عامل است . این کار با استفاده از 84 شاخص مختلف ترکیب شده در spss به 8 عامل ؛ اشتغال و فعالیت ، مسکن ، اقتصادی – تولیدی ، حمل و نقل و ارتباطی ، خدمات شهری عمومی ، بهداشت و درمان ، کتاب و سواد و آموزشی مربوط به آمار سال 1390 ، با استفاده از دو تکنیک ؛ شاخص ترکیبی توسعه ی انسانی و موریس و ادغام نتایج آنها با تکنیک ادغامی صورت گرفته است . روش تحقیق تحلیلی – توصیفی است . جامعه ی آماری پژوهش مناطق شهری هفت شهرستان ( 16 شهر ) استان است . یافته های پژوهش حاکی از آن است که ؛ شهرستان های بویراحمد ، دنا و گچساران در رتبه های اول تا سوم توسعه یافتگی و شهرستان بهمئی در رتبه ی آخر توسعه یافتگی استان بوده است و در بررسی همه ی عامل ها به صورت جداگانه شهرستان بهمئی در شرایط محروم و رتبه ی آخر بوده و شهرستان های ؛ چرام ، کهگیلویه و باشت از نظر سطح توسعه ، محروم و اندکی بهتر از بهمئی بوده اند که لازم است شهرستان بهمئی در اولویت اول جهت برنامه ریزی توسعه قرار گیرد .
پهنه بندی خطر وقوع سیلاب در حوضه ی آبریز ورکش چای با استفاده از نرم افزار HEC-RAS و الحاقیه ی HEC-GEO-RAS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه ور کش چای با طول تقریبی 69 کیلومتر، با روند شمالی- جنوبی از رودخانه های اصلی و دائمی شهرستان تبریز است که 10 روستا با بافت فرسوده و نامقاوم در بستر آن توسعه یافته است. مطالعات میدانی گویای این مطلب است که، روستاهای حاضر، بدون شناخت قوانین حاکم بر رفتار هیدرولیکی و پیش بینی آن ، عدم رعایت حریم بستر اصلی رودخانه و با تبدیل سیلاب دشت های کناری آن، به اراضی کشاورزی و باغی گسترش پیدا کرده است. عدم شناخت و توجه به موارد مذکور و دستکاری بستر رودخانه، سبب افزایش میزان آسیب پذیری روستاها، اراضی و سایر تأسیسات انسانی از خطر وقوع سیلاب در حوضه ی آبریز ورکش چای شده است. از این رو، بررسی نواحی مستعد وقوع سیلاب و تهیه ی نقشه ی پهنه ی سیل گیر، در این منطقه ضرورت دارد. در پژوهش حاضر، سطوح سیل گیر در دوره های بازگشت 25 و 50 ساله، در طول رودخانه اصلی تعیین گردید. در همین راستا، به منظور شبیه سازی ژئومتری زمین، سیستم اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) و مدل HEC_RAS و الحاقیه ی HEC_GEO_RAS مورد استفاده قرار گرفت و نقشه های پلان رودخانه، سواحل چپ و راست رودخانه و سرعت جریان آن به دست آمد و روستاهایی که در معرض وقوع سیلاب با دوره های بازگشت مذکور قرار دارند ، شناسایی و سپس رفتار هیدرولیکی رودخانه شبیه سازی گردید. بر طبق نتایج حاصل، 100 کیلومتر از مساحت کل حوضه ی آبریز تحت تأثیر سیلاب هایی با دوره بازگشت 50 سال و 63 کیلومتر از آن، تحت تأثیر سیلاب هایی با دوره بازگشت 25 ساله قرار دارد. در نهایت، راهکارهای کاهش خسارات ناشی از وقوع سیلاب در امتداد رودخانه اصلی، معرفی گردید.
تصویرسازی و پیش بینی تغییرات آتی تبخیر و تعرق مرجع در مقیاس های فصلی و سالانه در غرب ایران بر اساس سناریوهای انتشار RCP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر اقلیم بر تبخیر و تعرق گیاه مرجع در مقیاس های زمانی فصلی و سالانه در چند ایستگاه منتخب در غرب ایران است. برای این منظور چهار ایستگاه سینوپتیک سنندج، سقز، خرم آباد و کرمانشاه که واجد آمار کافی در یک دوره طولانی مدت بودند انتخاب شدند و اثر تغییر اقلیم بر تبخیر و تعرق مرجع این ایستگاه ها تحت دو سناریوی انتشار RCP2.6 و RCP8.5 و در سه دوره زمانی آتی 2040-2011، 2070-2041 و 2100-2071 در مقایسه با دوره پایه 1999-1970 مورد بررسی قرار گرفت. جهت برآورد تبخیر و تعرق مرجع از روش فائو- پنمن- مانتیث و برای شبیه سازی شرایط اقلیمی آینده تحت سناریوهای اقلیمی از مدل گردش عمومی جو CanESM2 و برای ریزمقیاس نمایی داده های این مدل از روش SDSM استفاده شد. نتایج نشان داد که در تمامی دوره های آتی و تحت تمامی سناریوها و برای کل ایستگاه ها، میانگین تبخیر و تعرق مرجع در مقیاس های سالانه و برای فصول پاییز و زمستان در مقایسه با دوره پایه افزایش معنی داری در سطح 01/0 خواهد داشت. برای فصل بهار، تنها تغییر معنی دار در میانگین تبخیر و تعرق مرجع دوره های آتی در مقایسه با دوره پایه در کل منطقه مورد مطالعه، وجود یک افزایش معنی دار در سطح 01/0 در دوره 2100-2071 تحت سناریوی RCP8.5 و برای فصل تابستان نیز این افزایش معنی دار برای کل منطقه در دو دوره 2070-2041 و 2100-2071 تحت سناریوی RCP8.5 خواهد بود. نتایج کلی این تحقیق نشان داد که بیشترین نرخ افزایشی تبخیر و تعرق مرجع دوره های آتی در مقایسه با دوره پایه در تمامی مقیاس های فصلی و سالانه و در کل منطقه تحت سناریوی RCP8.5 و در دوره 2100-2071 رخ خواهد داد. مقایسه نرخ تغییرات تبخیر و تعرق مرجع بین مقیاس های مختلف فصلی و سالانه نیز نشان داد که نرخ افزایش تبخیر و تعرق مرجع در غرب ایران در فصول پاییز و زمستان بسیار چشمگیرتر از سایر مقیاس های زمانی خواهد بود.
پهنه بندی مخاطرات جوی در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پهنه بندی اقلیمی مخاطرات جوی در شمال غرب ایران می باشد. برای این منظور از داده های سازمان هواشناسی کشور شامل دمای متوسط، دمای حداقل، دمای حداکثر و بارش در مقیاس روزانه و ماهانه برای تعداد سیزده ایستگاه هواشناسی سینوپتیک در محدوده سه استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل برای یک دوره ی ۲۶ ساله (۲۰۱۵-۱۹۹۰) استفاده شد. در این تحقیق تعداد ده مخاطره جوی مهم مورد بررسی قرار گرفت. سپس نقشه های فراوانی وقوع به تفکیک برای هر یک از مخاطرات با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی( GIS ) تهیه شد. یافته های تحقیق نشان داد که در شمال غرب بخش های شرق و جنوب شرق، مرکز و غرب آن از ﺟﻬﺖ ﻓﺮاواﻧی وﻗﻮع ﺟﺰء ﭘﺮﻣﺨﺎﻃﺮه ﺗﺮیﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ هستند. در ﻋیﻦ ﺣﺎل ﺑﺨﺶ ﻫﺎی شمال شرق از کﻤﺘﺮیﻦ ﻣیﺰان ﺧﻄﺮﺧیﺰی ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ. کولاک و توفان گرد و غبار از ﻣﻬﻢ ﺗﺮیﻦ ﻣﺨﺎﻃﺮات ﺟﻮی شمال غرب بود. بالاترین فراوانی مخاطره در منطقه ی شمال غرب پدیده ی کولاک با مجموع ۴۱۴۸ بار مخاطره در طی دوره ی مورد مطالعه است. بیشترین فراوانی کولاک در ایستگاه اهر با مجموع ۵۱۴ بار مخاطره مشاهده گردید. دومین مخاطره در شمال غرب پدیده ی گرد و غبار با مجموع ۱۹۴۸ بار مخاطره است. بیشترین فراوانی آن در ایستگاه مراغه با مجموع ۴۱۰ بار مخاطره مشاهده می گردد. سومین مخاطره در شمال غرب پدیده ی توفان تندری با مجموع ۱۷۷۳ بار مخاطره بوده است. ششمین مخاطره پدیده ی یخبندان با میانگین ۱۳۱۵ بار مخاطره است. بیشترین فراوانی یخبندان در ایستگاه خلخال با مجموع ۱۴۴ بار مخاطره شد. هفتمین مخاطره صورت گرفته در شمال غرب پدیده ی تگرگ با مجموع ۳۴۱ بار مخاطره است. بیشترین فراوانی تگرگ در ایستگاه مراغه با مجموع ۵۶ بار مخاطره گردید. هشتمین مخاطره پدیده ی مه با مجموع ۳۳۳ بار بوده است. بیشترین فراوانی مه در ایستگاه اهر با مجموع ۱۳۵ بار مخاطره می باشد. نهمین مخاطره صورت گرفته در شمال غرب پدیده ی خشکسالی با مجموع ۱۶۸ بار مخاطره است. بیشترین فراوانی خشکسالی در ایستگاه های ارومیه و اردبیل هر دو با مجموع ۱۶ بار مخاطره مشاهده گردید. دهمین و کمترین مخاطره مشاهده شده در شمال غرب پدیده ی بارش حدی با مجموع ۱۴۹ بار مخاطره می باشد. بیشترین بارش حدی در ایستگاه پارس آباد با مجموع ۱۹ بار مخاطره مشاهده گردید. کمترین فراوانی بارش حدی در ایستگاه های ماکو، خلخال هر دو با مجموع ۴ بار مخاطره بوده است.
پایش دمای سطح زمین و بررسی رابطه کاربری اراضی با دمای سطح با استفاده از تصاویر سنجنده OLI و ETM+ مطالعه موردی: (شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرارت سطح زمین شاخص مهمی در مطالعه مدل های تعادل انرژی در سطح زمین در مقیاس منطقه ای و جهانی است. با توجه به محدودیت ایستگاه های هواشناسی، سنجش از دور می تواند جایگزین مناسب برای برآورد حرارت سطح زمین باشد. هدف اصلی از این تحقیق پایش دمای سطح زمین و رابطه ای آن با کاربری اراضی می باشد که با استفاده از تصاویر ماهواره ای پایش شده است. به همین منظور ابتدا تصاویر مربوطه اخذ شد و پیش پردازش های لازم بر روی هرکدام اعمال شد. سپس نسبت به مدل سازی و طبقه بندی تصاویر اقدام شد. ابتدا به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی، نقشه طبقه بندی شده کاربری اراضی برای هردوسال با استفاده از روش شیءگرا استخراج شد و سپس به منظور بررسی تغییرات کاربری اراضی نقشه تغییرات کاربری اراضی در یک بازه زمانی18 ساله(2000-2017) استخراج شد. درنهایت به منظور پایش دمای سطح زمین نقشه دمای سطحی شهرستان اردبیل استخراج شد. نتایج نشان داد که رابطه قوی بین کاربری اراضی و دمای سطحی وجود دارد. به این صورت که کاربری همچون کاربری شهری، دارای دمائی حدود 41 درجه سانتیگراد(2017) می باشد که به دلیل جاذب حرارت بودن عوارض شهری دارای دمای بیشتری نیز می باشد. این درحالی است که کاربری مناطق آبی به دلیل جذب کمتر حرارت دارای دمای 34 درجه سانتیگراد(2017) می باشد . این موضوع نقش کاربری های مختلف را در تعیین دمای سطحی نشان می دهد. همچنین در این پژوهش رابطه دمای سطحی با پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نواحی همچون خاک و شهری که دارای پوشش گیاهی کمتری نسبت به نواحی همچون کشاورزی و مرتع می باشند، دارای دمای بیشتری نیز می باشند. زیرا پوشش گیاهی همواره به صورت مانع برای ورود حرارت بوده است و رابطه معکوس با حرارت سطحی دارد.
بیلان تابش و کاربری اراضی شهری(نمونه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی یکی از عوامل اصلی تغییر در کاربری های شهری است، متعاقب این پدیده تغییر مولفه های بیلان تابش در آن منطقه مورد انتظار خواهد بود. پژوهش پیش رو، سعی دارد با محاسبه تابش خالص و واکاوی آن با کاربری های مختلف شهری، به توصیف و تحلیل نقش کاربری های شهری در بیلان تابش بپردازد. بدین منظور از تصویر ماهواره ی لندست 8 در سال 2016 کمک گرفته شد. ویژگی های شار تابش شامل، شار تابش خالص ( R N )، آلبیدو سطح زمین ( α )، طول موج بلند ورودی ( ↓ R L )، طول موج کوتاه ورودی ( ↓ R S )، تابش طول موج بلند خروجی ( ↑ R L ) و درجه حرارت سطح زمین با بهره گیری از الگوریتم سبال محاسبه شدند. مقادیر این مولفه ها در کاربری های مختلف (مسکونی فشرده، مسکونی پراکنده، فضای سبز و زمین های بایر) از طریق آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (آنوآ) و آزمون تعقیبی توکی تحلیل و بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که کاربری های انتخاب شده دارای تفاوت معنادار در مقدار شار تابش هستند چنانچه زمین های بایر حدود 6 درجه از زمین های مسکونی و ساخته شده گرم تر هستند و زمین های مسکونی نیز حدود 5/1 درجه گرم تر از فضای سبز هستند، نتایج پژوهش نشان داد، تفاوت های یاد شده بخاطر تغییر در مقادیر انرژی خروجی ( α و ↑ R L ) ایجاد شده اند و هرگونه تغییر کاربری در طول زمان نهایتا منجر به تغییر بیلان تابش و درجه حرارت آن مکان ها خواهد شد که این افزایش دما، متفاوت از افزایش دمای ناشی از گرمایش جهانی است.
طراحی و اجرای وب سرویس مسیریابی لحظه ای از دیدگاه مدیریت بحران (مطالعه موردی: منطقه 11 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در مدیریت بحران اهمیت دارد، چهار چوب زمانی در ارتباط با حوادث است. در چنین مواردی لحظه ای بودن دارای جایگاه قابل توجهی است و وب سرویس مسیریابی لحظه ای به عنوان ابزاری مهم در مدیریت زمان، نقش بسزایی در جهت بهبود عملیات امدادرسانی دارد. در پژوهش حاضر، سامانه WebGIS ، متن باز تحت مرورگر، جهت مسیریابی بهینه اکیپ های امدادرسانی در شرایط بحرانی در منطقه 11 تهران طراحی گردیده است. در سامانه مذکور جهت وزن دهی معیارها از مدل ANP به جهت در نظر گرفتن روابط درونی معیارها، استفاده شده است و از آن جایی که در این پژوهش، هدف یافتن بهترین مسیر بین دو گره مد نظر با وزن های غیر منفی بر اساس معیار اصلی فاصله هست، الگوریتم Dijkstra نیز، به عنوان الگوریتم مسیریابی استفاده شده است. جهت طراحی این سامانه از زبان ها، فرمت ها، کتابخانه ها و نرم افزارهای متن باز همچون HTML ، CSS ، JavaScript ، AJAX ، GeoJSON ، PHP ، OpenLayer ، PostGIS استفاده شده است و از مشخصه های اصلی آن می توان به قابلیت اعمال وزن ها به صورت آنلاین، انسداد هر قطعه از مسیر و مسیریابی مجدد بدون حضور معبر مسدود شده، اجرای پردازش ها در سمت سرور و کاهش حجم عملیاتی در سمت کاربر به منظور افزایش سرعت پردازش ها، تحت مرورگر بودن، عدم نیاز به نصب هر گونه نرم افزار و امکان استفاده از آن در هرنوع سیستم عامل اشاره کرد. برحسب نتایج به دست آمده، معیار طول مسیر و حجم ترافیک اصلی ترین نقش را در تشکیل تابع هدف (هزینه سفر) دارند و از این رو مسیری به عنوان مسیر بهینه انتخاب خواهد شدکه عامل فاصله تا مقصد و حجم ترافیک در آن کمینه باشد. بسته به شدت تغییر حجم ترافیک مسیر بهینه استخراج شده متفاوت خواهد بود، بنابراین در این سامانه قابلیت اعمال وزن ها به صورت آنلاین به منظور مسیریابی لحظه ای در جهت کاهش تلفات فراهم شده است.
تحلیل آمار فضایی خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از وقایع محیطی و بخش جدایی ناپذیر نوس انات اقلیمی است. این پدیده از ویژگیهای اصلی و تکرار ش ونده ی اقل یم های مختلف به شمار می رود. آگاهی از رفتار مکانی- زمانی بارش در برنامه ریزی های محیطی سرزمین مؤثر است. روش های آمار فضایی امکاناتی را فراهم می سازد که با استفاده از آنها، الگوهای فضایی متغیرهای تصادفی مانند بارش را تحلیل کرد. در این پژوهش با استفاده از داده های بارندگی 84 ایستگاه منتخب سینوپتیک در بازه زمانی 30 ساله (1985 تا 2014) در ایران، به بررسی و تحلیل فضایی خشکسالی پرداخته شده است. ابتدا با استفاده از مقادیر SPI (مقیاسهای زمانی 3 ، 6، 12، 24 و 48 ماهه)، دوره های خشکسالی و ترسالی منطقه شناسایی شدند و با استفاده از افزونه Geostatistic Analyst اقدام به پهنه بندی خشکسالی با روش های درونیابی شد. به منظور تبیین الگوی حاکم بر خشکسالی در ایران از آماره موران استفاده شد. نتایج شاخص موران در مورد خشکسالی نشان داد که مقادیر مربوط به سال های مختلف در طول دوره آماری دارای ضریب مثبت و نزدیک به یک می باشند که نشان دهنده ی این است که داده های شاخص خشکسالی SPI دارای خودهمبستگی فضایی و دارای الگوی خوشه ای می باشد. همچنین نتایج حاصل از مقادیر امتیاز استاندارد Z و مقدار P-Value ، خوشه ای بودن توزیع فضایی خشکسالی را مورد تائید قرارداد.