مقالات
حوزه های تخصصی:
بدون تردید بزرگترین رمز تکامل انسان و مهم ترین عامل موفقیت در تربیت انسان، خانواده و روابط بین اعضای آن است و ارتباط با فرزند یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین ارتباط ها و نیازمند برنامه پویا و فراگیر برای پاسداری از خانواده است. در جامعه اسلامی انتظار می رود سینما به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای فرهنگی کشور، بر اساس الگوی سبک زندگی اسلامی بازنمایی صحیحی از ارتباط والدین با فرزندان ارائه نماید. در بین آثار سینمایی بیشترین چالش ها در ارتباط بین والدین و فرزندان در سنین جوانی نمایش داده می شود. سوال اصلی این مقاله این است که فیلم سینمایی «کوچه بی نام»، ارتباط والدین با فرزندان جوان را چگونه بازنمایی کرده و این بازنمایی تا چه حد با آموزه های اسلامی در این خصوص منطبق است. بدین منظور، ابتدا از میان متون مختلف دینی، سبک اسلامی ارتباط والدین با فرزند جوان و تمامی ملاک ها، اصول و جلوه های این ارتباط استخراج شده است. سپس با تحلیل نشانه شناختی فیلم سینمایی «کوچه بی نام»، نوع بازنمایی این فیلم از ارتباط والدین با فرزندان جوان و میزان انطباق یا فاصله آن با آموزه های اسلامی در زمینه ارتباط والدین با فرزندان را از طریق تحلیل رمزگان جان فیسک بررسی می شود. طبق این بررسی مشخص می شود که فیلم با بکارگیری رمزهای فنی و اجتماعی، در خدمت بازنمایی دو نوع رابطه استبدادی (مادر) و سهل گیرانه (پدر) با فرزندان و برجسته سازی سبک ارتباطی سهل گیرانه و به نوعی فرزندسالاری است.
بررسی مبانی معرفتی هربرت مارکوزه
حوزه های تخصصی:
هربرت مارکوزه از چهره های اصلی مکتب فرانکفورت است که در شورش های سیاسی دهه 1960 میلادی به عنوان پیشوای سیاسی چپ نو شناخته شد. او از جمله نومارکسیستهایی است که بر ازبین رفتن تفکر رادیکال و استقلال رأی تاکید داشت. نظریه جامعه شناختی وی به این موضوع می پردازد که چرا و چگونه ایدئولوژی های محافظه کار در جوامع پیشرفته غلبه پیدا کرده و زوال کنش انقلابی و اندیشه انتقادی، به سلطه جامعه بر فرد منجر شده است؟ مارکوزه که در برگزیدن منظر انتقادی در مسیر اندیشه مارکس قدم برمی دارد سعی می کند آن محتواهایی را از اندیشه مارکس خارج کند که به فردیت و خودآگاهی پرداخته است. او در بازخوانی فلسفه هگل نیز به دنبال آشکار ساختن جوهر تفکر هگلی است تا نشان دهد که دستگاه فکری وی از گرایشات محافظه کارانه مبراست. مارکوزه زوال تفکر رادیکال و گرایش به محافظه کاری را در عصر حاضر به یک امر انسان شناختی و فلسفی راجع می داند. پرسش او این است که چه عواملی باعث شده فرد از استقلال رأی و خودآگاهی و نقد عقلی ناتوان گردد؟ نظریه مارکوزه متضمن حکمی درمورد انسان معاصر است مبنی بر اینکه انسان ظرفیتهای حقیقی وجود خود را از دست داده و تبدیل به انسانی ازخودبیگانه و تک ساحتی شده است. مارکوزه با این حکم نظریه جامعه شناختی خود را به نظریه ای فلسفی پیوند می زند. از دید وی تک ساحتی شدن فرد و جامعه در عصر حاضر به موجب پدیده ای عمیقتر و زیرین به وجود آمده است؛ ساختار جامعه که در دیالکتیک با ساختار ذهن قرار دارد طی فرایندی تاریخی از یک انحراف در مسیر اندیشه و عقل پدید آمده است. به عبارتی ازخودبیگانگی در یک امر تاریخی و معرفت شناختی ریشه دارد و آن نظرگاه سنتی فلسفه و دانش غربی است. او با کاوش در ظرفیتهای بیولوژیکی آدمی به دنبال کشف مبنایی برای تجدید ساختار ذهن و تغییر ساختار جامعه می گردد. در این راستا مارکوزه گفتگویی انتقادی با فروید برقرار می کند تا از امکانات تئوری تمدن وی بهره لازم را برای بازسازی نظریه خود برگیرد. او دلایلی را در نظریه فروید شناسایی می کند که برخلاف نظر فروید آشکار می کند پیشرفت در تمدن مستلزم سرکوب و کار اجباری نیست. مارکوزه استدلال می کند که با یک خوانش جدید از تئوری فروید و با توجه به پتانسیل تکنیکی – اقتصادی موجود در جوامع صنعتی می توان به تمدنی ناسرکوبگر دست پیدا کرد.
بررسی جریان شناسانه زمینه معرفتی ماکس وبر
حوزه های تخصصی:
بنا به نظر برخی اندیشمندان علوم اجتماعی، روش شناسی علوم اجتماعی وبر در مباحث کنونی فلسفه و روش شناسی علوم اجتماعی جایگاه خاصی یافته است. فی المثل، کیت و اوری می گویند که «درک دیدگاه های پیچیده ی وبر نقطه ی آغازین مهمی برای بیشتر مباحث آتی است». اما از آنجایی که انظار وبر با دو مشکل اختصار و ابهام مواجهند، از سوی اشخاص مختلف مورد بازخوانی هایی متهافت واقع شده اند. یکی از راه های گره گشایی از این اجمال و ابهام، بررسی «جریان شناسانه» زمینه معرفتی وبر است. گرچه در آثار نگارندگان کتب نظریات جامعه شناسی از این زمینه معرفتی بحث شده اما با دو مشکل عدم جامعیت و بررسی های فرد محورانه، و نه جریان شناسانه مواجه بوده است .با نگاه جریانی به زمینه معرفتی وبر آشکار می شود که شخصیت فکری او، مرکب از چند نحله فلسفی است. مهمترین بستر معرفتی که وبر در آن بالیده و بدان منتسب می باشد، سنت فکری ایده آلیسم آلمانی است. او با بزرگان نوکانتی در ارتباط نزدیک بوده و در اندیشه های هستی شناسانه و معرفت شناسانه خویش از آنها ملهم است؛ همچنین وبر در انسان شناسی اش شدیدا متاثر از رمانتیسم و فلاسفه اگزیستانس است. او در روش شناسی نیز بیشتر تحت تاثیر مکتب هرمنوتیک و تاریخگرایی است. تاثیرات مارکسیسم بر وبر بیشتر در حوزه مسایلی است که توسط مارکس طرح شده است.
جریان شناسی انتقادی شبهات مطرح علیه تشیع در سه شبکه فارسی زبان ماهواره کلمه، نور، وصال حق
حوزه های تخصصی:
ماهواره به عنوان یکی از رسانه های جدید با سطح وسیع تری از اطلاع رسانی و ارضاء نیازهای متنوع از مخاطبین به عنوان یکی از رسانه های پرطرفدار مطرح است. که امروزه با توجه به تأثیر چشم گیر برنامه های ماهواره ای بر تغییر فرهنگ و منش اخلاقی کشورهای مذهبی،به عنوان یکی از حربه های دشمن برای مبارزه با عقاید کشورهای مسلمان درآمده است. از آن جا که چندین شبکه ی فارسی زبان ماهواره بر خلاف موازین و قوانین ایران مشغول به فعالیت هستند و از این میان شبکه هایی با مد نظر گرفتن اهداف سازمان دهی شده، سعی در تهدید و تخریب عقاید تشیع دارند. لذا توجه و تمرکز بر ایجاد و روند تکاملی این شبکه ها نیازمند تحقیقات گسترده است و تنها در همین صورت است که می توان بسیاری از جریانات به وجود آمده از دل این شبکه ها و برنامه های آنها را مشخص و جریان شناسی کرد. هدف محقق از این جستار، جریان شناسی انتقادی شبهات مطرح علیه شیعه در سه شبکه ماهواره ای فارسی زبان«نور،کلمه، رساله حق» می باشد. از آن جایی که بحث جریان شناسی شبکه های ماهواره ای با یک سری اطلاعات طرح شده در دست شبهات مواجه هست. لذا روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای تجزیه و تحلیل اطلاعات مناسب به نظر رسید. تحقیق حاضر با نگاهی دقیق و عمیق از بررسی شبهات به این نتیجه رسیدکه «شیعه هراسی»، «ایران هراسی» و نشان دادن چهره ای منفور و خشونت از ایران در بین کشورهای منطقه مورد هدف شوم انگلیس و وهابیت می باشد.
مقایسه تطبیقی روایت هالیوودی نوح با روایت قرآنی آن
حوزه های تخصصی:
انبیاء همچنان پس از هزاران سال برای انسانها مهم هستند و فهم جزئیات زندگی پیامبران برایشان آموزنده و جذاب است. همین امر سبب شده است که داستان این پیامبران دست مایه ی صنعت سینما قرار گیرد؛ که آخرین نمونه آن سینمایی آمریکایی نوح است. این پژوهش در راستای پاسخگویی به این پرسش است که قرآن داستان حضرت نوح7 را چگونه روایت می کند که به ایمان انسان منجر می شود در حالی که روایت هالیوودی داستان حضرت نوح، ایمان را می زداید؟ برای پاسخ به این سوال با روش تطبیقی، روایت قرآنی حضرت نوح7 با روایت هالیوودی آن مقایسه شد. نتیجه آنکه روایت هالیوودی نوح را به خصوص در اوج داستان می توان بر اساس دوگانه ی «حقارت مردان مومن» در برابر «رسالت زنان مدرن» توضیح داد. نوح نماد مرد مومن است و نوه های دختری اش نماد زنان مدرن اند. در این فیلم، نوح به سبب ناتوانی و ضعفش به این نتیجه رسیده که برای تداوم حیات مادی، باید رسالت خود را به زنان مدرن واگذار کند. آیات پایانی سوره نوح7 در مقابل نگاه فوق بر مفهوم «بَیت» به معنای گسترده، به جای تقابل زن و مرد استفاده کرده است که با توجه به آن می توان دوگانه «خانه مومن» در مقابل «بی خانمان مدرن» را مطرح کرد که خانه بیانگر امنیت و آرامش است و بی خانمان بر تنهایی انسان، ضلالت و آوارگی دلالت دارد. خانه مومن بر غفران و لباس بودگی (بخشش و پوشش) بنا شده است و بی خانمانی محصول کفران و عریان بودگی (ناسپاسی و نامستوری) است.
پیامدهای بازی های دیجیتالی نقش آفرینی برخط
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تأثیرپذیری همه شئون زندگی از آن، نگاه دقیق تر به مسائل برآمده از آن امری ضروری است. از جمله مسائل مهم و متاثر از تکنولوژی، مسأله بازی های دیجیتالی است. بازی های دیجیتالی به عنوان رسانه ای تعاملی با داشتن ویژگی های خاص و منحصر به فرد، حجم عظیمی از مخاطبان را جذب کرده و با توجه به ابعاد موجود در متن هر بازی، به طور خودآگاه و ناخودآگاه، کاربران را تحت تاثیرات و پیامدهای برنامه ریزی شده ای قرار می دهند. از جمله مهم ترین تاثیرات و پیامدهای بازی های دیجیتالی، آثار و تبعات زیستی، اجتماعی، سیاسی، عقیدتی و روانی- تربیتی آن بر کاربران است. در این پژوهش با توجه به تعدد آثار و تبعات بازی های دیجیتالی و همچنین تفاوت آن ها در میزان تأثیرگذاری بر کاربران، ژانر بازی های دیجیتالی نقش آفرینی برخط، به عنوان نمونه ای جامع از میان ژانرهای دیگر انتخاب شده است تا با مطالعه آن به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که: * پیامدهای بازی های دیجیتالی نقش آفرینی برخط چیست؟ به منظور پاسخ به سؤال فوق، با بهره گیری از نمونه گیری نظری، 19 نفر از کاربران حرفه ای ژانر نقش آفرینی برخط که با عناوین متعددی از بازی های این ژانر به خصوص بازی «دنیای وارکرافت» در ارتباط بوده اند انتخاب و داده های مورد نیاز تحقیق از آنان گردآوری شد. با عنایت به هدفمند بودن راهبرد نمونه گیری در این تحقیق، فرایند گردآوری داده ها تا اطمینان از اشباع و تواتر اطلاعات ادامه یافت. تحلیل داده های تحقیق با روش گراندد تئوری نشان داد که عناوین مطرح موجود در بازی های دیجیتالی نقش آفرینی برخط، دارای پیامدهای خاصی نظیر هویت پذیری، آسیب های خاص جسمانی و پیامدهایی دیگر است که در صورت عدم مدیریت صحیح فرآیند انجام این نوع از بازی ها نتایج نامطلوبی را برای کاربران به امغان خواهد داشت.
بررسی مفهوم ساختار اجتماعی در اندیشه اندیشمندان علوم اجتماعی
حوزه های تخصصی:
از مفاهیم اساسی در علو اجتماعی مفهوم ساختار اجتماعی می باشد، به نحوی که همه اندیشمندان چه کنش گرا و چه ساختارگرا به آن پرداخته اند و از آن سخن گفته اند. در تقسیمی که برای ساختار اجتماعی می تواند انجام گیرد ساختارها یا نهادی اند، یا رابطه ای و یا جسمیت یافته، نمونه روشن ساختار های نهادی را می توان در اندیشه پاسونز یافت. پارسونز که نظریه خود را با کنش بنیادین آغاز می کند در نهایت به نظامها ختم می شود. ساختار اجتماعی نزد پارسونز نظام الگومندی از روابط اجتماعی کنش گران است. این الگوها همان نهادهای اجتماعی هستند. در واقع می توان گفت ستون فقرات ساختارها نزد او نهادهای اجتماعی اند. ساختارهای رابطه ای در اندیشه زیمل و رادکلیف براون بررسی می شود. زیمل وجود مادی برای جامعه را منکر بود و حقیقت جامعه را همان روابط پویای بین افراد می دانست و در نظریه ی اش از آن با صورت های اجتماعی یاد می کند. رادکیلف براون هم ساختار را نوعی نظم در اجزاء و عناصر جامعه می داند. برخی نیز ساختار رابطه ای را دارای لایه های زیرینی می دانند. آلتوسر و هابرماس از این دسته اند. آن ها وقتی از ساختار سخن می گویند بیش تر به لایه ی زیرین جامعه که لایه های رویی را تحت تاثیر قرار می دهد سخن می گویند. و در نهایت نوبت به ساختار جسمیت یافته می رسد که نماینده ی این گروه گیدنز می باشد. او بر قالب خصلت های جسمانی کنش، که موجب کنش های اجتماعی می شود و به نحوی هنجارین سازمان یافته اند تاکید دارد.