مقالات
حوزه های تخصصی:
اصولیین غالبا معتقدندکه عقل می تواند بدون کمک گرفتن از کلام دینی، امری را ادراک کند و آن را معادل کلام وحی و دین در نظر بگیرد. اما روشن است که قرآن و فلسفه دو نظام معرفتی متمایز از یکدیگر هستند. در فلسفه سخن از مفاهیمی کاملا عقلی چون واجب بالذات و.. به میان می آید. واجب الوجود بالذات، به معنی موجودی است که هستی او، ناشی از موجود دیگری نیست و از سوی ذاتِ خودِ او، وجود او و وجود همه جهات و صفات او برایش دارای ضرورت است. پس واجب الوجود از جمیع وجوه واجب و واحد است. براساس نتایجی که از این بحث گرفته می شود ثابت می شود بحث از واجب بالذات که بحثی فلسفی است(چون موضوع آن موجود بما هو موجود است و..)، به معنای بحث از خداست. همچنین از راه تطبیق «اوصاف منحصر در فرد الله» به اوصاف واجب بالذات، ثابت می شود تنها مصداق خدای فلسفه، الله ادیان است. پس از اطمینان از قابل مقایسه بودن الله و خدای فلسفه وسیر استدلال ها در این دو حوزه، می توانیم معادلی در فلسفه برای شهادت خداوند برالوهیت و وحدت خود در آیه شهدالله بیابیم. طبق مشهور، برهان صدیقین با این معنا در آیه تطبیق می نماید.در باب براهین اثبات خدا برهانی برتر است که با کمترین واسطه بتواند خدا را اثبات کند و آن برهانی که در اثبات واجب، حد وسطی غیراز خود واجب نداشته باشد، اشرف براهین است. تقریبا همه براهین صدیقین سعی کرده اند «بدون وساطت مخلوق» واجب تعالی را اثبات کنند، اما علامه طباطبایی توانسته است کاری کند که نه تنها هیچ مخلوقی واسطه اثبات خداوند نباشد، بلکه برای ارائه این برهان به هیچ نظریه ای هم نیاز نباشد، و تنها بدیهیات اولیه در آن استفاده شده اند.
بررسی تطبیقی مبانی عقلی «ذبح فرزند ابراهیم» در الهیات مسیحی و الهیات اسلامی
حوزه های تخصصی:
ابراهیم به عنوان سلف صالح مشترک میان ادیان ابراهیمی، از جایگاهی ویژه در سنت دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام برخوردار است. این در حالی است که به اعتقاد اندیشمندان معاصر تفسیر وقایع و حوادث زندگانی ایشان در بین مسیحیت و اسلام منشا اختلافات فکری زیادی گردیده است که مروری بر تفسیر داستان های زندگانی وی در قرآن و کتاب مقدس شاهدی بر این مسئله می باشد. در این میان ماجرای امر الهی به ذبح فرزند ابراهیم از محوری ترین مسائل اختلافی بین اندیشمندان و مفسران بوده است. این نوشتار به دنبال آن است تا با بازخوانی برداشت های مختلفی که با استناد بر قرآن و کتاب مقدس از این واقعه صورت گرفته است با نگرش تطبیقی به بیان وجوه شباهت و تفاوت مبانی عقلی ذبح فرزند ابراهیم از منظر الهیات اسلامی و مسیحی بپردازد.
رد شبهه محیط زدگی احکام قرآن با تأکید بر کتاب «نقد قرآن»
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با روش تحلیل محتوا به پاسخ شبهه تأثیرپذیری احکام قرآن از آداب و رسوم عربی، با محوریت شبهات کتاب «نقد قرآن» دکتر سها، می پردازد. بررسی ها نشان می دهد قرآن در مواجهه با عناصر فرهنگی عرب عصر نزول، انتخابگر و فعال عمل کرده است؛ عناصر فرهنگی معارض با ارزش های انسانی یا اصول قرآنی را انکار نمود، عناصری که آمیزه ای از حق و باطل بود را اصلاح کرد و اندک عناصر فرهنگی مثبت که معمولا هم ریشه در ادیان الهی سابق داشت، را مورد امضا و تأیید قرار داد که این عملکرد خود دلیل بر استقلال و عدم تأثیرپذیری قرآن از محیط می باشد. مواردی که در کتاب نقد قرآن به عنوان نمونه ای از تأثیرپذیری احکام قرآن از آداب و رسوم عربی معرفی شده، سندی گویا بر استقلال قرآن است چرا که قرآن در زمینه ماه های حرام، برده داری، احکام مربوط به زنان و نحوه برخورد با دشمنان، وضعیت اسفبار قبل از اسلام را با احکام حکیمانه اش اصلاح کرد و سامان بخشید.
بررسی عملکرد قوه خیال در تجربه های دینی و کشف و شهودهای غیرمبتنی بر احساس
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله پژوهشی تبیین و بررسی عملکرد قوه خیال در تجربه های دینی و مکاشفه های غیر مبتنی بر احساس می باشد. قوه خیال از قوای اداراکی انسان است. اکثر فعالیت های این قوه و همچنین متخیله در اثر ارتباط با محسوسات ایجاد می شود. به همین خاطر بیشتر انواع تجربه های دینی و کشف و شهود های مرتبط با عملکرد قوه خیال، در حیطه محسوسات و درون خیال متصل به وقوع می پیوندند. بعضی از تجربه های دینی و مکاشفات از جمله کشف معنوی اگرچه غیر مبتنی بر احساسات هستند اما قوه خیال در قالب خیال منفصل و همچنین خیال متصل در بعضی از جهات با آنها در ارتباط است. به همین جهت در این مقاله چگونگی عملکرد قوه خیال در قالب خیال متصل و منفصل در تجربه های دینی و مکاشفات معنوی غیر مبتنی بر احساس مورد بررسی قرار گرفته است. تجربه های دینی و مکاشفه های مرتبط با عملکرد قوه خیال به دو ساحت قابل تقسیم هستند: الف تجربه های دینی و مکاشفه های مرتبط با عملکرد قوه خیال و مبتنی بر محسوسات. ب تجربه های دینی و مکاشفه های معنوی مرتبط با عملکرد قوه خیال و غیر مبتنی بر محسوسات. قوه خیال علاوه بر اینکه در تجربه های دینی و مکاشفه ها در حیطه محسوسات نقش مهمی را ایفا می کند، در بعضی از مراحل شکل گیری و توصیف تجربه های دینی غیر مبتنی بر احساس نیز ایفای نقش می کند. از همین رو در این نوشتار سعی بر آن شده که نقش قوه خیال را در شکل گیری و تفسیر این نوع از تجربه های دینی و مکاشفه های معنوی غیر مبتنی بر احساس، تبیین نماییم.
بررسی تطبیقی جایگاه و نقش قوه ی مصوّره و سلول های بنیادین در اندام سازی بدن
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در طول تاریخ فلسفه اسلامی همواره مورد بررسی فلاسفه قرار گرفته است مسئله جامع اجزای بدن است چرا که تعلق نفس به غیر «جسم طبیعی آلی زنده» امری ممتنع بوده و همواره این پرسش فلسفی در ذهن فیلسوفان خلجان داشته است که عامل جمع کننده اجزاء که اندام و بدن را از عناصر ایجاد می کند و به آنها شکل و ویژگی خاصی می بخشد چیست؟ این مسئله نه تنها در طبیعیات فلسفی گذشته بلکه در دانش تجربی نوین نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیست شناسی نوین منشأ تمام اندام را سلول بنیادی اولیه ای معرفی می کند که قابلیت محض برای تبدیل به اندام مختلف است (تمام توان). با این همه پاسخ پرسش دیرینه فلسفی مذکور را نمی توان در دانش تجربی جستجو نمود چرا که علاوه بر محدودیت های آن هنوز امور نامعلوم بسیاری در کیفیت تبدیل سلول واحد به اندام با ویژگی های متفاوت باقی مانده است. این ناشناخته ها سبب شده است تا اکثر متکلمان و اشراقیون تنها جوهری مفارق را عامل ایجاد اندام بدانند. در مقابل حکمای مشاء قوه مصوره نفس جنین را عامل ایجاد اندام معرفی می کنند. نظریه حکمای مشاء با نکاتی مبهم و پرسش هایی بی پاسخ مواجه شد و همین امر سبب شد تا عده ای از حکما نظریه اندام سازی تحت تأثیر نفس مادر را مطرح کنند. این نظریه هرچند برخی از اشکالات را مرتفع می نمود اما پاسخگوی تمام اشکالات وارده بر نظریه مشائی نبود. با ظهور حکمت متعالیه و طرح حرکت جوهری روزنه جدیدی برای حل این مشکل نمایان شد؛ روزنه ای که با دانش تجربی نوین نیز سازگار و توسط آن تأیید شد.
بررسی عقلی آموزه تعارف الارواح از دیدگاه ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
عالم ارواح و عوالم غیر دنیایی به صورت کلی دارای ابهاماتی هستند که برای اثبات آن ها علاوه بر مسائل نقلی، به تبیین عقلی نیز نیاز می باشد تا پذیرش آن بر همگان سهل و آسان شود. یکی از مسائل مهمی که در زمینه عالم ارواح وجود دارد و فقط بعد نقلی آن سنگینی می کند و طرف تبیین عقلی آن سبک است، موضوع تعارف الارواح است که در روایات بدان اشاره شده است ولی از جهت بعد عقلی در این زمینه، حرکتی صورت نگرفته است. تنها شخصی که مقداری به این مساله پرداخته است، شیخ طوسی است. آنچه که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت این است که در ابتدا ماهیت تعارف الارواح بررسی شود و سپس روایاتی که در این زمینه در کتب روایی موجود است نیز تبیین و تحلیل شود و در ادامه با بررسی مساله این همانی شخصیت در مساله وجودی انسان این موضوع نقلی، تببین عقلی شود.
خوانشی فلسفی از تأثیر ماده بر نفس در روایات کافی
حوزه های تخصصی:
در اندیشه ی صدرایی میزان بهره مندی نفس از کشف و شهود، رابطه ی مستقیمی با تجرد نفس از ماده دارد و هر قدر نفس خود را از تعلق مادی برهاند حقایق، آسانتر بر او مکشوف خواهد شد و هرگاه نفس به امری خارج از ذات خویش مشغول گردد همت او به مدرک اعلا نرسیده و از لذت روحانی بی خبر خواهد ماند لذا شناخت آثار مادیات بر نفس با توجه به مبانی فلسفی در حکمت متعالیه و روایات ائمه معصومین: می تواند در افزایش همت آدمی در قطع تعلق نفس به مادیات و نحوه ی مواجهه با امور مادی، مؤثر واقع گردد و با آگاهی و فهم عمیق، عوامل و موانعی را که در مسیر تکامل خویش با آن مواجه است بازشناسی نموده و از گرفتاری در آنها خود را باز دارد. در نگاه فلسفی ملاصدرا در اثر تعلق به دنیا یک نوع ویژه ای از حرکات فکری در نفس حاصل می گردد که ازجمله اینها می توان به زیاده روی، کوتاهی، کجروی، آشفتگی، سرگشتگی و شتاب اشاره نمود و در مقابل آن تعلق به امور دین و آخرت منجر به ایجاد اطمینان و آرامش و استواری و پایداری در نفس می گردد و تأثیرپذیری نفس از امور دنیائی تا زمانی که در نفس به واسطه ی امور ارادی مانند ریاضت و یا امورغیرارادی مانند خواب یا بیماری و عدم توجه به امور ظاهری، انقطاع از دنیا حاصل نشود ادامه خواهد داشت. در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی می باشد به خوانشی فلسفی در اندیشه ی صدرایی از این تأثیرات پرداخته شده است.