مطالعات اجتماعی ایران
مطالعات اجتماعی ایران سال ششم تابستان 1391 شماره 2 (پیاپی 18) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه، اندیشه میشل فوکو به دلیل تازگی روش و نگاه واژگونه به مسائل اجتماعی، با استقبال چشم گیری روبه رو شده؛ بهنحویکه پژوهشگران علوم انسانی ایران و سایر کشورهای جهان، در مطالعات و بررسیهای خود تحت تأثیر مبانی و اندیشه فوکو قرار گرفتهاند. امّا مسئله عمدهای در بهرهگیری متفکران مسلمان وجود دارد، بی توجهی به اقتضائات و فضاهای فکری- فرهنگی جامعه اسلامی ایران است که این امر انحراف از مسیر مناسبِ فضاهای فکری- فرهنگی در تبیین مسائل اجتماعی- سیاسی را به دنبال خواهد داشت.
بنابراین، در این نوشتار با توجه به رویکرد انتقادی جامعه شناسی، مهم ترین و اصلی ترین هدف، ارائه فهمی صحیح و درخور شأن پژوهشگران علوم انسانی با توجه به اقتضائات و فضاهای فکری- فرهنگی جامعه اسلامی ایران است و برای دستیابی به این مهم، از یکسو، به بررسی و ارزیابی انتقادی مبانی اندیشه فوکو و از سوی دیگر، مطالعه موردی آرای چندتن از متأثرینش پرداختیم. در آخر، آنچه این پژوهش انتقادی و بررسی توصیفی- تحلیلی بدان دست یافت آن بود که انطباق یا تلفیق آرای فوکو، به دلیل مبانی نسبی گرایانه و رد معنا و حقیقت ثابت، با مبانی اندیشه ای دین سازگار نیست، امّا از آن جهت که ما را متوجه امری بیرونی می نماید مطلوب است و می تواند مورد توجه ما باشد، امّا باید دقت کنیم که اسیر زمینه ها و تاریخیگرایی نشویم.
ایرانِ اسلامی: بانیِ موضوع و انگارة جدید در جامعه شناسی و علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ایران اسلامی»، به معنیِ خاصی که در این مقاله لحاظ شده است، می تواند بانی تحول در جامعه شناسی از «حیث موضوعی» و در علوم انسانی از «حیث معرفتی» باشد. تحولِ موضوعی در جامعه شناسی، ناظر به حوزه هایی نظیر جامعه شناسی انقلاب، جامعه شناسی دین، جامعه شناسی توسعه، جامعه شناسی سیاسی و مسائل و آسیب های اجتماعی است. اما تحولِ معرفتی در علوم انسانی به موضع و راه حلی برمی گردد که در قبال معضلِ «بی طرفی در معرفت» اتخاذ خواهد کرد و همچنین به راهکار فرازآمدن بر «انگارة غالب» به طوری که خود دچار محدودیت های انگاره ای نگردد. این تحول همچنین از «غایاتِ» احتمالاً متفاوتی که برای کسب معرفت دارد و از جهت گیری های معرفتیِ نهفته در «ذخایر اندیشه ایِ» مسلمانان تأثیر خواهد پذیرفت.
تحلیل جامعه شناختی تنوع جنبش زنان در کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل بینکشوری به گونهشناسی اندیشههای مطرح در مورد بهرسمیت شناسی هویت زنان در کشورهای اسلامی پرداخته است. در این کشورها علیرغم تسلط فرهنگ اسلامی رویکردهای نظری متنوع و متناقضی درباب زنان شکل گرفته است. با توجه به نظریه هونت، اندیشه بهرسمیتشناسی در کشورهایی ارزش مطالعه دارد که از یکسو توسعه جنسیتی و توانمندسازی جنسیتی آنها بالاست و از سوی دیگر تحت تأثیر ساختار سیاسی، گروهی از زنان از جانب حکومت، با تحقیر، انکار یا اختلال در بهرسمیتشناسی مواجهند. نظر به آنچه گفته شد، دو موضع نظری: 1) اندیشه بهرسمیتشناسی هویت زنان اسلامگرا در کشورهای اقتدارگرا- سکولار 2) اندیشه بهرسمیتشناسی هویت زنان تجددگرا در کشورهای اقتدارگرا- شریعتگرا قابل شناسایی است. نتایج این تحقیق نشان میدهد در شرایطی که کشورهای مصر، مراکش و تونس بستر مناسبی برای شکلگیری فمینیسم اسلامی است، کشورهای ایران، لبنان، بحرین، الجزایر و امارات بستر مناسبی برای شکلگیری فمینیسم مدرن و پسامدرن است. همچنین در کشورهایی نظیر قطر، کویت و عربستان به دلیل شکاف میان توسعه انسانی و توسعه جنسیتی امکان شکلگیری جنبش زنان برای بهرسمیتشناسی وجود ندارد.
تحلیل جامعه شناختی سلفی گری به مثابه یکی از منابع هویت ساز در کردستان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پایان جنگ سرد و عقب نشینی سوسیالیسم دربرابر نظام سرمایه داری و شکست روند نوسازی در بین دولت های جهان اسلام، زمینه برای رشد فکری جریانی ایدئولوژیک و سیاسی در خاورمیانه با عنوان اسلام مقاومت مهیا شد. اگرچه این جریان بدون توجه به مرز های جغرافیایی و ملی در سراسر جهان حضور پیدا کرده است، به دلیل شرایط سیاسی و مذهبی در برخی مناطق حضوری پررنگ تر و مؤثرتر داشته است. مناطق کردنشین عراق و بعد از حمله نیروهای ائتلاف در سال 2003 میلادی به عراق، ایران از جمله مناطقی هستند که این جریان فکری و اجتماعی را با عنوان سلفی گری در بین خود پذیرفته اند. این مقاله درصدد است که ضمن معرفی این جریان اجتماعی و تقسیمات درونی آن، به چرایی و چگونگی تبدیل سلفی گری به منبعی هویتی برخی از کردهای اهل سنت ایران بپردازد. بدین منظور، مقاله با بهره گیری از روش مطالعه موردی و استفاده از تکنیک مشاهده همراه با مصاحبه و کدگذاری نظری و مضمونی در میان جمعیت هدف، به گردآوری اطلاعات مورد نیاز در نظام معنایی و جهان بینی و تفکر اجتماعی کردهای سلفی ایران پرداخته است. نتایج نشان می دهد که تفکر سلفی حول محور مفاهیمی همچون توحید، تکفیر، جهاد، طاغوت، آرمان گرایی، شمولیت دین و... شکل گرفته است. همچنین ساختار و چگونگی سازماندهی سلفی های کرد ایران را می توان در قالب چهار گروه جهادی های رادیکال، جهادی های میانه رو، غیرجهادی های سنتی و غیرجهادی های محافظه کار مقوله بندی کرد. در نهایت و با بهره گیری از اطلاعات به دست آمده به نظر می رسد سلفی گری با تأکید بر مفهوم اعتراض به وضع موجود، با تأکید و پایبندی بر گذشته آرمانی اسلام و با داشتن برچسب تندروی و بنیاد گرایی، در واقع نوعی هویت مقاومت مبتنی بر مفهوم شمولیت دین در برابر گفتمان غالب و سکولار جامعه کُرد را مطرح می کند و بدین وسیله آن را برای دیگران به نمایش می گذارد.
چهار محور مطالعات اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی در دو قرن گذشته تلاش کرده است تا از الگوی تبیینی واحدی در این رشته علمی برخوردار شود. لیکن این تلاش ها با موفقیت همراه نبوده است. امروزه تردید وجود دارد که این رشته به دلایل گوناگون از امکان تحقق چنین هدفی برخوردار باشد. طرح نظریة مدرنیته چندگانه نقش کلیدی در پیدایش این تردید داشته است. بر اساس این رویکرد نظری، مدرنیته غربی تنها راه تحول اجتماعی در شرایط کنونی نیست، بلکه یکی از راه های نوسازی اجتماعی است.
این مقاله درصدد طرح مبانی نظری به منظور آغاز تلاش برای تعیین حدود و امکانات مطالعات جامعه شناختی در ایران است. طبیعی است که مطالعات اجتماعی در ایران باید از چارچوب های خاص خودش برخوردار باشد. به منظور رسیدن به این چارچوب، نخست پنج ویژگی جامعه شناسی از دیدگاه غیراثبات گرایانه تعیین شد. علم جامعه شناسی بر این اساس از خصلت جهانی، گفتمانی، بازتابی، عصری و ایدئولوژیک و سرانجام روایتی برخوردار است. سپس براساس این پنج ویژگی، چهار حوزة دگرگونی اجتماعی، هویت اجتماعی، ایدئولوژی پژوهشی و روشن فکرپژوهی به منزلة محورهای اصلی مطالعات مسائل اجتماعی در ایران تعیین شدند.
موانع رشد جامعه شناسی در خاورمیانه سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پیش فرض های جامعه شناسان تأثیرپذیری تفکر و دانش بشری از شرایط اجتماعی هر دوره است. مقاله حاضر به بررسی موانع رشد جامعه شناسی در خاورمیانه تحت تأثیر شرایط سه حوزه ساخت سیاسی و حکومت، اقتصاد و حوزه اجتماعی ـ فرهنگی طی سده اخیر می پردازد. درباب حکومت و ساخت سیاسی، ظهور حکومت ها ی اقتدارگرا و ایدئولوژیک شدن قدرت سیاسی از دهه 1960 به بعد و خیزش اسلام سیاسی در دهه 1970 مهم ترین موانع سیاسی فراروی رشد جامعه شناسی بوده است. در حوزه اقتصاد، برون زابودن توسعه اقتصادی و مسائل ناشی از آن و تمایل سیاست گذاران به پیشبرد مدرنیزاسیونِ فارغ از مدرنیسم اجتماعی موانع اصلی بوده و درباب حوزه اجتماعی ـ فرهنگی ضعف جامعه مدنی، فقدان حوزه عمومی قدرتمند و حل نشدن مشکل تعارض میان سنت و مدرنیته در حوزه اندیشه و جامعه از جمله موانع اصلی رشد جامعه شناسی در کشورهای خاورمیانه بوده است.
نظریه اجتماعی در انگاره اجتماعی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با طرح مفهوم «انگاره اجتماعی» و «نظریه اجتماعی» و بیان نسبت میان آن ها تلاش میشود تاریخ اندیشه اجتماعی معاصر ایران مورد بازخوانی انتقادی قرار گیرد. آنچه اندیشه اجتماعی دوران معاصر ایران را از پیش از آن متمایز میسازد، واردشدن تأملاتی نظاممند درباره «امر اجتماعی» است که بسیار متفاوت با اندیشههای اجتماعی پیشین در تاریخ اندیشه ایران بوده و به همین اعتبار از آن با عنوان «نظریه اجتماعی» نام برده میشود. نظریه اجتماعی حدود یک سده پیش، از غرب و توسط اندیشهورزان ایرانی و از راه ترجمه وارد فضای بیناذهنی ایرانیان شده است؛ فضایی که مختصات آن با کمک مفهوم «انگاره اجتماعی» ترسیم خواهد شد. در این مقاله تلاش میشود تا به نسبت میان نظریه اجتماعی و انگاره اجتماعی معاصر ایران پرداخته شود.
نظریه اجتماعی محصول لحظهای است که امر اجتماعی موضوع تفکر واقع شد و از این رو است که در توضیح نظریه اجتماعی توجه به این لحظه ضروری است؛ لحظهای که امری به عنوان امر اجتماعی متمایز میشود و در استقلال خود مورد تأمل نظاممند قرار میگیرد. هر نظریه اجتماعی درباب یک امر اجتماعی زمانمند و مکانمند است و بدین ترتیب میکوشد آن امر اجتماعی را به روشی معلوم و مشخص بفهمد. انگاره اجتماعی شیوه اى است که توسط آن افراد جامعه خود را در تاریخ جاى مى دهند تا انتظارات معطوف به آینده، میراث سنتهاى گذشته و ابتکاراتشان را در زمان حال به یکدیگر پیوند بزنند. انگاره اجتماعی تنها مجموعهای از ایدهها نیست، اما از ایدهها برساخته شده است و در فضای بیناذهنی افراد جامعه جریان دارد و افراد به کمک آن به معنابخشی اعمال خود و جامعه در کلیت آن دست میزنند.
دوران معاصر تاریخ ایران، دوران مواجهه انگاره اجتماعی ایرانیان با انواع نظریههای اجتماعی سنتهای مختلف غربی است. نظریههایی که در کوشش برای توضیح دادن امر اجتماعی زمانمند غرب تدوین شدهاند توسط اندیشهورزان ایرانی وام گرفته میشوند تا امر اجتماعی اکنون ایران را به فهم درآورند. این وامگیری با قطع ارتباط میان حیات ذهنی و حیات اجتماعی، توهم توضیح و تبیین حیات اجتماعی را ایجاد کرده و در این مقاله به پیامد این وامگیری که در قالب اندیشه اجتماعی معاصر ایران قابل پیگیری است، برای انگاره اجتماعی معاصر ایران پرداخته میشود. بازخوانی انتقادی این اندیشه میتواند با به دست دادن توضیحی از وضعِ حالِ اندیشه اجتماعی به طور خاص و انگاره اجتماعی به طور عام، راه را برای گذار به تدوین نظریه اجتماعی ناظر بر امر اجتماعی اکنون ایران هموار گرداند.