مقالات
حوزه های تخصصی:
کووید-19 بدل به پاندمی ناگواری شده است که اثرات آن تا سطح ترومای جمعی تشخیص داده شده است. اقدامات و پروتکل ها برای مواجهه با این پاندمی تقریبا به اندازه خود بیماری پیامدهای نگوار به بار آورده است و خانه و خانواده به عنوان امن ترین و البته مهمترین مرکز مقابله با بیماری به واسطه تشدید اقداماتی مانند فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه از اهمیت بسیاری برخوردار شده و البته همزمان دچار مخاطرات جدی از خشونت تا جدایی و بحران تربیتی و... شده است. نوشتار حاضر با انجام نوعی تحلیل کیفی درصدد شناسایی مناسبات و مخاطرات خانواده در کردستان در این دوران بحران برآمده است. روش مطالعه حاضر گرانند تئوری و نمونه از متخصصین و مطلعین کلیدی بوده است که تا حد اشباع انجام مصاحبه ها ادامه یافته است. نتایج مطالعه حاکی است که بازگشت به خانه و اهمیت ماندن در آن برای مقابله با کرونا سبب اهمیت مادر و زن در مناسبات خانوادگی شده است، اما این اهمیت در حقیقت به معنای سری و سروری نیست و بلکه محنت افزا و اندوهناک بوده است. نتایج همچنین، حاکی از برجستگی مقولاتی مانند فروبستگی اجتماعی، اتمیزه شدن خانواده، بحران تربیتی و فراغتی و مواردی از این دست به عنوان مقولات محوری بوده است.
مطالعه ای فراترکیب درشناسایی شایستگی های شهروندجهانی همزیست با کرونا درنظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت شایستگی های شهروند جهانی هم زیست با کرونا در نظام آموزش و پرورش است. بدین منظور پژوهشی کیفی به شیوه فراترکیب با استفاده از روش شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو (2007) انجام شد. به منظور انجام مرور نظام مند پنج پایگاه داده به زبان انگلیسی «اسکوپوس»، «امرالد»، «ساینس دایرکت»، «اشپرینگر» و «پروکوئست» برای مطالعات خارجی و دو پایگاه داده به زبان فارسی «پایگاه نشریات کشور» و «پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» انتخاب شدند و مقالات مرتبط در بازه زمانی سال های 2019 تا 2020 جمع آوری شد (31 مقاله). در تجزیه و تحلیل به شیوه شبکه مضامین با واژه های کلیدی مرتبط با هدف پژوهش 23 مضمون پایه (یادگیری مجازی، آموزش مجازی، یادگیری از راه دور، ارزیابی الکترونیکی، ...)، پنج مضمون سازمان دهنده (آموزش مجازی، حوزه های تفکر، آگاهی های بهداشتی، راهبردهای خودحفاظتی، مسئولیت پذیری) و سه مضمون فراگیر (دانش، مهارت، و نگرش) به دست آمد.
نقش چندگانۀ دین در تضاد های اجتماعیِ کردستان ایران: نیم قرن اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تضادهای اجتماعی مرتبط بر دین در نیم قرن اخیر در استان کردستان بوده است. رویکرد پژوهش کیفی بوده و از مصاحبه با مطلعین کلیدی استفاده شده است. علاوه بر این از اسناد و مدارک شامل زندگی نامه ها، کتاب ها و روزنامه ها استفاده شده است. یافته های برحسب پراکنش جغرافیایی و توزیع تضادها در بین گروه های مختلف صورت بندی شده است. هفت شیوه از تضادهای اجتماعی مرتبط با دین در کردستان در قالب «دین به مثابه از بین برنده ی تضادها»، «دین به مثابه پوشاننده و پنهان کننده ی تضادها»، «دین به مثابه انعکاس دهنده و بازنمایی کننده ی تضادها»، «دین به مثابه تداوم بخش تضادها»، «دین به مثابه تقویت کننده و تشدید کننده ی تضادها»، «دین به مثابه منبع و منشأ تضادهای اجتماعی» و «دین به مثابه تضعیف کننده ی تضادها» استخراج شده است. هر یک از تضادهای مذکور، گاهی بین افراد یا بین گروه های فکری با سلایق متفاوت دینی یا گروه های مذهبی با گرایش فکری سکولار بوده است. هر یک از تضادهای مذکور، گاهی بین افراد یا بین گروه های فکری با سلایق متفاوت دینی یا گروه های مذهبی با گرایش فکری سکولار بوده است.
تجربۀ زیستۀ زنان در خانواده های آسیب دیده از جنگ؛ تاملی بر ایفای نقش همسری در خانوادۀ فرد جانباز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی بومی ایران مطالعات روشمند اندکی در زمینه خانواده های ایثارگر و آسیب دیده از جنگ تحمیلی انجام داده است. لذا تحقیق حاضر با هدف گردآوری و تحلیل داده های میدانی به دنبال پاسخگویی به پرسش اصلی ذیل است: چالش های همسران جانبازان در ایفای نقش های خانوادگی چیست و عمدتا حول چه مقولاتی سامان یافته است؟ تحقیق به روش کیفی و مبتنی بر روایت پژوهی اجرا و در جریان پژوهش با ۳۰ نفر از همسران جانبازان ساکن شهر تهران مصاحبه شد. نتایج تحلیل مضمون مصاحبه های انجام شده نشان می دهد گرانباری نقش حاصل از اجرای همزمان نقش پرستار، همسر، مادری بسط یافته، مقوله نارضایتی اقتصادی حاصل از اخلال نقش نان آوری مرد و توام با تجربه فقر یا عدم تفاهم مالی و سرآخر زوجیت ناکامل ناشی از نارضامندی جنسی، عدم حل تعارض زوجین و اضطراب مداوم همراه با خشونت خانگی مضمون های اصلی تجربه زیسته همسران جانبازان هستند که به دلسردی از نقش همسری منجر می شوند. همسران جانبازان در مقام کنشگران اجتماعی با تغییر انتظارات و بازتعریف نقش بر دلسردی از نقش غلبه می کنند یا از اجرای نقش همسر جانباز دست می شویند و جدایی را برمی گزینند.
واکاوی و بررسی سرمایۀ اجتماعی؛ شناسایی ابعاد و وضعیت موجود برای اقدام در آینده (موردمطالعه: استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه اجتماعی دارایی و اعتباری است که از روابط اجتماعی حاصل می شود. برخورداری از این سرمایه موجب کاهش هزینه ، افزایش اثربخشی و بهینه شدن امور برای بهره برداری از سایر سرمایه ها می شود. بر این اساس سازمان ها با افکارسنجی و ارزیابی میزان سرمایه اجتماعی موجود در جامعه می کوشند به این هدف دست یابند. هدف مقاله حاضر واکاوی وضعیت سرمایه اجتماعی در استان قزوین و تدوین راهبردهای مناسب برای ارتقای آن است. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است که بهدنبال ارائه تصویری از میزان سرمایه اجتماعی در میان افراد هجده سال به بالای دوازده شهر مرکزی و دوازده روستای استان قزوین است. حجم نمونه تحقیق با استفاده از فرمول کوکران 2266 نفر است. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی، آزمون فریدمن موردتحلیل قرار گرفته و مؤثرترین عوامل در سطوح کلان، میانی و خرد شناسایی شدند. براساس نتایج آزمون فریدمن، در میان مؤلفه های سرمایه اجتماعی، در سطح کلان مؤلفه پنداشت از عملکرد نظام در رفع مشکلات، در سطح میانی آمادگی مشارکت در کمک به سازمان ها و در سطح خرد عام گرایی اجتماعی دارای بالاترین رتبه هستند. وضعیت مؤلفه های سرمایه اجتماعی در سطح کلان و میانی پایین تر از میانگین و تنها در سطح خرد کمی بالاتر از میانگین قرار دارد که نیاز است سازمان های متولی در استان قزوین با اتخاذ رویکردهای آیندهمحور و ارائه راهبردها و راهکارهای مناسب در صدد ارتقای این وضعیت برآیند
دیالکتیک شناسایی در بین تراجنسی ها (نگاهی به تجربۀ زیستۀ ناراضیان جنسی در فرایند هویت یابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درپی پاسخ گویی به این پرسش است که افراد تراجنسی «هویت جنسیتی خود را چگونه و در قالب چه مضامینی درک و تجربه می کنند؟». به همین منظور تعداد سی مصاحبه نیمه ساخت یافته با کمک روش نمونه گیری نظری هدفمند و گلوله برفی با تراجنسی هایی که در یکی از مراحل گذار بودند یا آن را به پایان رسانیده بودند، انجام و با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای بررسی شدند. «هویت آشفته»، «هویت بلاتکلیف»، «هویت ناقص» و «هویت رشدیافته»، مقولات عمده ای هستند که از درک ایشان از هویت جنسیتی در سه مرحله پیش از آگاهی از تراجنسی بودن، فاصله بین آگاهی تا عمل جراحی و پس از عمل جراحی استخراج شده و درنهایت به انتزاع مقوله نهایی «هویت یابی مطرود»، به عنوان پاسخی به چیستی ادراک شرکت کنندگان از هویت جنسیتی خود ختم شده اند. یافته ها حاکی از آن است که در جریان دیالکتیک شناسایی درون و برون و در مرحله «آشفتگی» و «بلاتکلیفی» هویت، بازخوردهای طرداندود که هویت موردادعای ترنس را نمی پذیرند، سویه غالب دیالکتیک فوق را تشکیل می دهد. در وضعیت «هویت ناقص» نیز وضع به همین منوال است و تلاش فرد برای جای گرفتن در یکی از قالب های پذیرفته شده زن یا مرد و سعی در راستای پاک کردن رد ترنس بودن، به بازتولید ساختار و گفتمان هویتی منجر می شود که او را طرد می کند. به نظر می رسد در شرایط هویت رشدیافته است که عاملیت فرد مجال می یابد در راستای مقاومت در برابر گفتمان جنسیتی دوتایی و طردکننده حاکم، قد علم کند، خود را فراتر و بیش از جنسیت هویت یابی کند یا به طور متقابل چنین گفتمان هویتی را طرد و بر گفتمان غیردوتایی تأکید کند.