مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی و تدوین الگوی نظری تبیین وضعیت موجود شبکه سازی دانشجویان در فرآیند یادگیری نوآوری است. این پژوهش با رویکرد کیفی اکتشافی و با روش داده بنیاد (اشتراوس و کوربین) انجام شده است. جامعه تحقیق را 47 نفر از دانشجویان منتخب دانشگاه های شهیدبهشتی، علوم پزشکی شهیدبهشتی، تهران و صنعتی شریف تشکیل داده اند که با روش نمونه گیری نظری هدفمند و دردسترس انتخاب شده اند. داده های حاصل از «مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند» با روش کیفی مقوله بندی نظام مند تحلیل شدند. یافته ها درباب الگوی شبکه یادگیری نوآوری دانشجویان حاکی از این است که مدیریت منظومه یادگیری، به مثابه مقوله محوری و مبنای شبکه سازی اجتماعی دانشجویان قرار می گیرد. بدین صورت، برخلاف رویکرد کارکردی مرسوم مبنی بر نقش تسهیل کننده شبکه سازی در مسیر یادگیری نوآوری، منظومه یادگیری است که شبکه های بین فردی دانشجویان را شکل می دهد؛ بنابراین، دامنه وسیعی از حضور اجتماعی آگاهانه و چندبعدی تا سرگردانی اجتماعی در بستر اجتماعی تحصیل جریان می یابد که درنهایت پیامدهای گوناگونی از تحقق نوآوری تا فرسودگی تحصیلی را سبب می شود.
تحول در نام گذاری فرزندان در استان کردستان از 1382 تا 1392: بررسی عوامل و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از محل های ظهور هویت طلبی انسان ها موقعیت انتخاب نام فرزندان است. بررسی "نام" ها می تواند حاکی از علایق و گرایش های فرهنگی، سیاسی و قومی افراد نیز باشد. انتخاب انواع نام ها، تحت تأثیر خرده فرهنگ های مختلف در طول زمان تغییر می کند و از قوت و ضعف روندهای فرهنگی گوناگون در جامعه نشان دارد. اگر تحول نام گذاری افراد را از زاویه دغدغه مسائل هویت ملی و قومی هدف واکاوی و بررسی قرار دهیم، سیر تحول نام گذاری در مناطقی از کشور ایران که اقوام غیرفارس در آن متمرکزند، در درازمدت، با مسائلی چون امنیت ملی و درصورت تمایل به نام گزینی خاص و هدف دار، با یک پارچگی جغرافیایی همراه است. در این تحقیق، به بررسی تحول در نام گذاری فرزندان در استان کردستان از 1382 تا 1392 می پردازیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سلسله عواملی سبب تحول در نام گذاری فرزندان در استان کردستان شده است. این علل شامل کژکارکردی نظام سیاسی، گسترش ارتباطات و ابزار ارتباطی، بی توجهی به گفتمان های قومی، تضعیف گفتمان ملی، ناکارآمدی نظام آموزشی، تفاوت مذهبی و وجود گفتمان قوم گرا در این استان در میانه سال های 1382 تا 1392 است که به ایجاد تحول در نام گذاری انجامیده است.
اعتیاد زنان از منظر کنشگران دستگاه های اجرایی در استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله فهم شرایط، تعاملات، پیامدها و اقدامات و کارهای انجام شده در خصوص اعتیاد زنان در «استان البرز» از منظر کنشگران دستگاه های اجرایی استان است. روش مورد استفاده کیفی است و در فرایند پژوهش از نظریه زمینه ای استفاده شده است. داده ها با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شده اند. بر اساس روش نمونه گیری نظری و با معیار اشباع نظری، با ۱۹ نفر از مسئولان استان البرز مصاحبه شد. یافته های حاصل از مقوله بندی به روش نظریه زمینه ای شامل ۱۰ مقوله عمده به شرح زیر است: یادگیری اجتماعی و فشار همالان، تنش خانوادگی، ضعف نظام کنترلی، عدم حمایت بعد از ترک، مراکز درمانی بهبود یافتگان، آگاهی و آموزش برای پیشگیری از اعتیاد، فرهنگ سازی از طریق نهادهای مختلف، مراکز ترک اعتیاد، سازمان های مردم نهاد، شیوع و روند رو به رشد اعتیاد زنان. مقوله هسته نیز: «روند رو به رشد اعتیاد زنان برآمده از فشار ساختاری و ناهماهنگی سازمان ها» است. یافته ها نشان می دهد که پدیده اعتیاد زنان رشدی فراتر از امکانات و منابع لازم برای مقابله با آن داشته است، بین دستگاه های اجرایی هماهنگی و تقسیم کار روشنی وجود نداشته و جنبه های اجتماعی مبارزه با پدیده اعتیاد زنان تقویت نشده است.
مطالعه جامعه شناختی انرژی درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تغییرات اجتماعی و فرهنگیبرای برنامه ریزیِ صحیح در جامعه ضروری به نظر می رسد. روند روبه رشد گروه های معنوی، ورزشی و درمانی، که کارکرد آرامش بخشی روانی دارند، می تواند نمایان کننده تغییرات فرهنگی مهمی در ایران باشد. گروه های انرژی درمانی یکی از این گروه هاست که شناخت نظری و تجربیِ مطمئنی از آن در جامعه ما وجودندارد.مطالبنوشته شده درباره این موضوع نشان می دهد که انرژی درمانی در فرهنگ ها و جوامع مختلف، در قالب های نظری و عملیِ متفاوت ظاهر شده، ولی احتمالاً مبتنی بر واقعیت واحدی است که هنوز به گونه ای علمی و بین الاذهانی ثابت نشده است؛ چنان که تأثیر درمانی آن نیز در مجامع علمی، نه نفی شده است و نه اثبات. درعین حال، انرژی درمانی به مثابه واقعیتی اجتماعی در جامعه ما وجود دارد. این تحقیق که عهده دار پژوهشی میدانی کیفی به روش کدگذاریِ متون حاصل از گزارش مشاهده های مشارکتی، و مصاحبه با مربیان و شاگردان و مراجعه کنندگان بوده است، رابطه کنشگران مزبور را با محیط اجتماعی، ویژگی کلاس ها و باورهای ایشان درباره انرژی درمانی، تمایزات سبک خاص ایشان، و سرانجام، پیامدها یا واکنش های مشارکتشان در کلاس ها توصیف می کند. برطبق یکی از نتایج پژوهش و برخلاف تصور رایج، گروه انرژی درمانی اگر صرفاً انرژی درمانی باشد از گروه های معنویت گرا محسوب نمی شود.
بررسی جامعه شناختی نظام شخصیت و گونه های تجربه سفر در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری به لحاظ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجرایی فرآیند پیچیده ای است و مناسبات بین گردشگری و بخش های دیگر جامعه را دیدگاه جامعه شناختی است که می تواند به شکلی دقیق و علمی بکاود. یکی از این مناسبات، ارتباط بین تجربه سفر و نظام شخصیت است. تحقیق حاضر به بررسی این ارتباط می پردازد. تجربه سفر متغیری در نظر گرفته شده است که با نظام شخصیت افراد رابطه دارد. سفر و تفریح ویژگی های خاصی به شخصیت افراد می بخشد. توصیف جامعه شناختی تجربه سفر و نظام شخصیت و رابطه این دو در جامعه آماری، با استفاده از منابع نظری، موضوع و هدف تحقیق حاضر است. در این مسیر، از نظریه اریک کوهن و پارسونز برای پیکربندی چارچوب نظری استفاده شده است. داده ها ازطریق روش کمی و با استفاده از پرسش نامه به صورت حضوری جمع آوری شده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که در هم بستگی رگرسیونی، بین گونه های تجربه سفر و نظام شخصیت، هر سه نوع تجربه معنادارند و هم بستگی آنها به منزله متغیر مستقل با نظام شخصیت تأیید شد. متغیرهای تجربه وجودی و تجربه تفریحی با نظام شخصیت هم بستگی مستقیم و مثبت دارند و متغیر تجربه تجربی بر متغیر وابسته تأثیر منفی و معکوس دارد.
امنیت و مشارکت اجتماعی زنان در مواجهه با نابهنجاری های محله ای (مطالعه وضعیت زندگی ساکنان برج های نواب و اطراف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری صحنه هایی هستند که فعالیت های عمومی زندگی شهری در آنها رخ می دهد. احتمال وقوع جرم در فضاهای بی دفاع شهری یا جرم زا، به دلیل امکان پذیرنبودن رؤیت بصری، بیشتر است. پژوهش حاضر، که در محله نواب تهران در پاییز سال 1393 صورت گرفته است، از نوع کیفی و به روش نظریه مبنایی است. داده ها از مسیر مشاهده میدانی و مصاحبه عمیق با 30 نفر از افراد بالای 25 سال (زنان خانه دار لیسانس و دیپلم، زنان و مردان کارمند و کسبه محل، نگهبان بوستان محله، رئیس سرای محله، رانندگان تاکسی و دیگر افراد مطلع درباره موضوع) در محله نواب جمع آوری شده است. به دنبال پاسخ به این پرسش های کلی که ساکنان این محله چه وضعیتی دارند، چه راهکارهایی برای بهبود وضعیت زندگی آنها با مشارکت زنان محله تصورپذیر است و آسیب های اجتماعی موجود، به چه اختلالاتی در کارکرد خانواده ها انجامیده است، سه مقوله "امنیت اجتماعی، به خطرافتادن بهداشت خانواده (روانی جسمی) و اختلال در کنش های سازنده اجتماعی فرهنگی" به منزله مقولات برجسته استخراج شدند. مطابق نتایج، زنان محله مشارکت خود را بی نتیجه یا همراه با نتایج کوتاه مدت در بهبود وضعیت محله دانستند، آسیب ها به ایجاد نظمی جدید منجر شده بود که هردو گروه بزهکاران پراکنده در محله و آسیب دیدگان را به واکنش های اغلب طعنه آمیز درقبال نظام برنامه ریزی و نظارت جامعه واداشته بود. دستاورد نهایی کاربردی پژوهشگر در میدان تحقیق، شکل گیری فضای تملک مقطعی فضا به دست زنان محله بود، که این مشارکت متداوم دیده نشد و زنان ساکن این محدوده مشارکت اجتماعی مداوم را بی نتیجه، طنزآلود و حتی خطرناک ارزیابی کردند. درخلال تحقیق، توصیفی که در سطحی بالاتر درباره وضعیت کلی فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده های ساکن برج های نواب درمعرض آسیب های متعدد حاصل شد، "تقابل کارناوالی در فضای شهری" نام گرفت.