امروزه، اندیشه میشل فوکو به دلیل تازگی روش و نگاه واژگونه به مسائل اجتماعی، با استقبال چشم گیری روبه رو شده؛ بهنحویکه پژوهشگران علوم انسانی ایران و سایر کشورهای جهان، در مطالعات و بررسیهای خود تحت تأثیر مبانی و اندیشه فوکو قرار گرفتهاند. امّا مسئله عمدهای در بهرهگیری متفکران مسلمان وجود دارد، بی توجهی به اقتضائات و فضاهای فکری- فرهنگی جامعه اسلامی ایران است که این امر انحراف از مسیر مناسبِ فضاهای فکری- فرهنگی در تبیین مسائل اجتماعی- سیاسی را به دنبال خواهد داشت.
بنابراین، در این نوشتار با توجه به رویکرد انتقادی جامعه شناسی، مهم ترین و اصلی ترین هدف، ارائه فهمی صحیح و درخور شأن پژوهشگران علوم انسانی با توجه به اقتضائات و فضاهای فکری- فرهنگی جامعه اسلامی ایران است و برای دستیابی به این مهم، از یکسو، به بررسی و ارزیابی انتقادی مبانی اندیشه فوکو و از سوی دیگر، مطالعه موردی آرای چندتن از متأثرینش پرداختیم. در آخر، آنچه این پژوهش انتقادی و بررسی توصیفی- تحلیلی بدان دست یافت آن بود که انطباق یا تلفیق آرای فوکو، به دلیل مبانی نسبی گرایانه و رد معنا و حقیقت ثابت، با مبانی اندیشه ای دین سازگار نیست، امّا از آن جهت که ما را متوجه امری بیرونی می نماید مطلوب است و می تواند مورد توجه ما باشد، امّا باید دقت کنیم که اسیر زمینه ها و تاریخیگرایی نشویم.