فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۴۹۱ مورد.
۲۶۱.

پایانی بر شبه مدرنیسم در ایران

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۷
شاید نظام پیر سرمایه داری غرب که حیاتش را در توسعه خود می یابد، در طول تاریخ، رقیبی جدی و سرسخت تر از انقلاب اسلامی ندیده باشد. گرچه غرب طی ربع قرن اخیر بحرانهای فراوانی دربرابر جمهوری اسلامی به عنوان مولود مبارک انقلاب آفریده است، ولی این بحرانها در مقایسه با چالش بزرگی که انقلاب اسلامی برای تفکر مادی گرای غرب ایجاد نمود، به مراتب کوچک و کم اهمیت بوده است. انقلابی متکی به عقلانیت تشیع و اراده ملتی متمدن و باهوش، غرب را به چالشی فراخواند که تاکنون غرب فقط با پاک کردن صورت مساله توانسته است خود را به ظاهر از اثرات این چالش رها سازد.این چالش دربردارنده پرسشهای مهمی است که مدرنیسم از پاسخگویی به آن، همواره طفره می رود. پرسش از ماهیت انسان و تعالی وی، سوال از معنا، هدف و غایت زندگی، پرسش از نسبت آزادی، عدالت و سرمایه داری و دهها سوال مهم دیگر.انقلاب اسلامی در فضایی این سوال ها را مطرح نمود که پاسخهای بی بدیلی از متن اسلام برای آنها داشت و انسان خسته از دور باطل مدرنیته، در پی رها شدن از سراب غرب زدگی برای دریافت این پاسخها سر از پا نمی شناخت.اگر بر حجم تحرکات فرهنگی غرب پس از پیروزی انقلاب که به مدد تکنولوژی با شانس هایی هرچند مقطعی مواجه بود نگاه کنیم، به سادگی بر احساس خطر غرب از اندیشه جهانی تولید شده توسط انقلاب اسلامی واقف خواهیم شد.2. شاید این بیان عجیب به نظر برسد که امروزه موانع گسترش انقلاب اسلامی بیش از اینکه بیرونی باشد، درونی است. در طول بیست وپنج سال اخیر، خودباختگی برخی غربگرایان با چهره ای حق به جانب، همواره درصدد هضم انقلاب اسلامی در اندیشه غربی و نگهداری انقلاب در موزه تاریخ بوده است. با وجود برخی انتقادات از عملکرد دولت، برای کمتر کسی از ملت ایران، دست یابی به اهداف و آرمان های انقلاب، کهنه و کم ارزش تلقی می شود. اما چرا خودباختگی؟ شاید یکی از پاسخ هایی نزدیک به حقیقت، سردرگمی برخی از ایرانیان میان اندیشه انقلاب اسلامی و مدرنیسم باشد. به نظر می رسد همین سردرگمی موجب جذب آشکار و پنهان بسیاری به جاذبه های مدرنیته شده است. پیچیدن نسخه توسعه اقتصادی با مدلهای غربی و بی اعتنایی مفرط به فرهنگ و اندیشه، به ویژه طی هشت سالی که به عنوان فصل سازندگی سپری شد، سرآغاز انحراف از مسیری بود که امام راحل(ره) ترسیم کرده بود. ردپای این سردرگمی را در ابعاد و بخشهای دیگر نیز می توان جستجو کرد. اما آنچه غیرقابل انکار است، فقدان آمادگی دستگاه فکری کشور در مواجهه فعال با فرصت هایی بود که انقلاب اسلامی طی ربع قرن گذشته در اختیار ایرانیان قرار داد.
۲۶۲.

ورزش و جامعه مدنی در ایران

۲۶۴.

فصل طلایی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱۸
نزدیک به سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران می گذرد اما ارائه تحلیلهای تئوریک در مورد انقلاب اسلامی هنوز هم بازار بسیار گرمی دارد. علت این مساله را می توان در سه عامل مهم بر شمرد:1 ـ تداوم معجزه آسای انقلاب در طول سالهای پرفتنه و آشوب و تثبیت آن به عنوان یک نیروی جدید در منطقه و جهان 2ـ تاثیر روبه گسترش انقلاب بر ملتها و دولتهای اسلامی 3ـ درخشش ایده های جهانی اسلام در دوره ای که غرب و جهان مدرن با بحران معنویت و بن بست در فلسفه سیاسی مواجه شده و لذا انقلاب اسلامی ایران مانند چراغی درخشان بر ساحل دریای طوفانی قرن جدید نمایان شده است.در این میان، علل وقوع انقلاب اسلامی، جایگاه تاریخی منحصربه فرد آن، ویژگیهای جامعه شناختی انقلاب اسلامی، آسیب شناسی انقلاب، چالشها و تهدیدات پیش روی آن، مناسبات انقلاب با مقوله جهانی شدن، تناسب آن با مدرنیسم و پسامدرنیسم، عمده ترین محورهای تجزیه و تحلیل مسائل انقلاب به شمار می روند.بدون شک، تحلیلهای ارائه شده از سوی تئوریسینهای انقلاب، ولوآن که با نگاهی مغرضانه صورت گرفته و با حقایق انقلاب اسلامی فاصله داشته باشند، ضروری است که مورد توجه قرار گیرند تا با لحاظ همه جوانب، شناخت نزدیک به واقع از انقلاب اسلامی حاصل شود و آسیب شناسی و تداوم آن به نسلهای بعدی و ملتهای تحت ستم جهان میسر گردد.بهمن ، ماه پیروزی انقلاب اسلامی است وبه این مناسبت مصاحبه ای را با دکتر علیرضا ذاکراصفهانی، از اساتید علوم سیاسی، انجام دادایم که حاصل آن به شما خواننده عزیز تقدیم می گردد.دکتر ذاکراصفهانی در سال1330 در خانواده ای فرهنگی در شهر اصفهان متولد شد و مدارج علمی لیسانس، فوق لیسانس و دکترای خود را در رشته علوم سیاسی به ترتیب دردانشگاههای تهران، تربیت مدرس و پژوهشگاه علوم انسانی طی کرد و هم اکنون عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی این پژوهشگاه می باشد .برای آشنایی بیشتر با انقلاب اسلامی و دیدگاههای این محقق علوم سیاسی گفت وگوی زیر را مطالعه فرمایید.
۲۷۲.

رمضان 1357 و مسجد قبا

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹۰۹
کاملا طبیعی بود که انقلاب اسلامی در روند شکل گیری خود از تمام زمینه ها و بهانه های اسلامی بهره جوید و استفاده از هر مکان و زمانی را که متعلق به نهادها و شعائر دینی بود غنیمت بشمارد؛ بنابراین مساجد به عنوان سنگرهای انقلاب و مناسبتهای دینی بهانه ای برای شکل گیری و گسترش حرکت عظیم انقلاب اسلامی بود. از جمله این سنگرهای مهم و کلیدی مسجد قبا بود که امامت آن را آیت الله محمد مفتح(ره) بر عهده داشت. وی که از یاران و شاگردان حضرت امام خمینی(ره) بود، مسجد قبا را به مهمترین مرکز حضور گسترده توده های انقلابی مبدل ساخت که در مناسبتهای دینی هزاران نفر از مردم تهران را گردهم می آورد و ضمن انجام فریضه های دینی، پیام امام(ره) و انقلاب اسلامی را در میان مردم منتشر می ساخت.باری رمضان المبارک سال 1357 که در شهریورماه آن سال واقع شده بود، برای مردم ایران به راستی مبارک و سرنوشت ساز شد؛ چرا که دکتر مفتح(ره) توانست با برنامه ریزی و اتخاذ روشهای حساب شده مردم را برای یک حضور گسترده میلیونی در خیابانهای تهران آماده سازد و اولین راهپیمایی گسترده و علنی مردم بر علیه رژیم شاه را در عید فطر آن سال محقق سازد. سیل رو به فزونی جمعیت از زمینهای قیطریه که محل برگزاری نماز عید سعید فطر بود راه افتاد و در امتداد خیابان شریعتی، به توده گسترده ای از مردم معترض به حاکمیت شاه تبدیل گشت. رژیم که پس از واقعه پانزدهم خرداد، دیگر حافظه خود را از قیامهای گسترده مردمی پاک کرده بود، ناگهان غافلگیر شد و نتوانست از راهپیمایی بزرگ عید سعید فطر در سال 1357 جلوگیری کند. آن راهپیمایی آرام و توده ای، راه را برای راهپیماییهای بعدی آماده کرد که اولی در شانزدهم شهریور مسیر بیست کیلومتری تجریش تا راه آهن را پیمود و بعد از آن هم واقعه هفدهم شهریور مردم و رژیم را در رویارویی کامل قرارداد و برای اولین بار پس از واقعه پانزدهم خرداد بود که ردپای حکومت نظامی در ایران پیدا شد.
۲۷۳.

بیوگرافی غفاری

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۵۸
تبریز که جزو ایالتهای نزدیک با روسیه و عثمانی بود، همواره مورد طمع و دخالت اجانب قرار داشت و به عنوان مرکز ایالت آذربایجان ایران سنگر مهمی به حساب می آمد که فتح یا سقوط آن از هر لحاظ حائز اهمیت بود. ازهمین رو روحانیون و آزادیخواهان تبریز و نیز مردم و رجال همواره با دفاع از شمال غربی کشور در مقابل دستیازیهای دو کشور قدرتمند روسیه و عثمانی رسالت مهمی را در راستای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور ما برعهده داشتند. آنان در این راه هیچ کوتاهی نورزیدند و شاهد این مدعا، شهدای فراوان آذربایجان در راه حفظ حرمت اسلام و استقلال ایران هستند. یکی از گرانقدرترین شخصیتهای مبارز این خطه و شهدای مظلوم آن، بزرگ مردی است که شرح کوتاهی از احوال او در سطور بعدی تقدیم شما گردیده است. در آذرشهر تبریز طفلی دیده بر جهان گشود که شهادت، راه و رسم تبارش بود و جد پدری اش مرحوم حاج ملامحسن آذرشهری و هفت تن از اجداد مادری اش جان پاک خویش را بر سر دفاع از اسلام و ایران گذاشته بودند. حسین در تابستان سال 1293.ش دیده پرفروغ خویش را بر جهان پرفتنه و آشوب روزگار گشود تا سالها بعد بازوی پرتوان امام خمینی(ره) برای مبارزه با رژیم ستم شاهی باشد. هرچند سرنوشت جانسوز شهادت او به دست ساواک روح ملت ایران را به شدت آزرد اما یاد و خاطره و یادگارهای اجتماعی او را برای همیشه جاودانه ساخت. مرحوم شهید شیخ حسین غفاری زجرهای جانکاه حکومت پهلوی را به جان خرید اما روی ستمکاران را سیاه کرد و با رشادت و مقاومت خود بر دل سیاه خودکامگان هراس افکند. با این مقدمه کوتاه، ضمن آشنایی مختصر با زندگانی آن مجاهد شهید، یاد و نام او را گرامی می داریم.
۲۷۴.

چرا ارتش نتوانست؟

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲۶۰
گرچه شاه مخلوع ایران وارث حکومت ارتش محور پدرش بود و طبیعتا نقش نیروهای نظامی و امنیتی را در پیشبرد امور حکومت به خوبی می دانست، اما علاقه شخصی او به امور نظامی ازیک سو و حمایتهای نظامی امریکا از وی برای مقابله با خطر کمونیسم و ژاندارمی خلیج فارس از سوی دیگر، او را از ارتشی قدرتمند و دستگاه امنیتی پیچیده ای برخوردار ساخت که در خاورمیانه بی نظیر بود.ارتش و سازمان اطلاعات، تکیه گاه شاه برای حکومتی سی وچند ساله بود؛ اما این نقطه اتکاء در مقابل حرکت خروشان مردم به یکباره درهم فروریخت و لذا برای همه تحلیلگران این سوال مطرح شد که چرا شاه با وجود این ماشین نظامی و امنیتی نتوانست در مقابل حرکت انقلاب پایداری کند و سرانجام در کام شکست فرو رفت؟برای ما ایرانیها که این انقلاب را به وجود آورده و به ثمر رساندیم و با شاه و نیروهایش پنجه درافکندیم جواب این سوال روشنتر است تا کسانی که دستی از دور بر آتش داشته اند. حقیقت امر آن است که میان دستگاه نظامی شاه و دستگاه امنیتی او باید تفاوت زیادی قائل شد. هرچند که شعار ارتش شاهنشاهی ایران نیز «خدا، شاه، میهن» بود اما به مجرداین که ارتش احساس نمود شاه این میهن با خدای آن در ستیز افتاده و میهن نیز او را به شاهی قبول ندارد، پایبندی اش به حفظ آن تاج و تخت کیانی را از دست داد و پس از چندی، نه تنها شاه را تنها گذاشت و در مورد انقلاب بی طرفی اختیار کرد بلکه برادرانه به مردم پیوست. به غیر از سران رده بالای ارتش، بدنه آن، وابستگیها و تعلقاتی داشتند که با مردم حاضر در راهپیماییها یکی بود و به تعبیر حضرت امام(ره) ارتش مسلمان بود و نمی توانست با مردم مسلمان، ستیز و خونریزی کند.تمر‏د سربازان و افسران از ارتشیان مافوق و فرار از پادگانها پدیده ای بود که از اولین روزهای گسترده شدن انقلاب قابل مشاهده بود. اما حکایت نیروهای امنیتی شاه کمی فرق داشت و ازهمین رو بیشتر افراد آن در اثنای پیروزی انقلاب گریخته و یا منزوی شدند.در مورد نقش دستگاههای نظامی و امنیتی در تثبیت یا تغییر حکومتها، نظرات و دیدگاههای بسیاری وجود دارد و اندیشمندان زیادی آن را مورد مطالعه قرار داده اند که توجه به آنها برای به دست آوردن تحلیلهای مستند علمی پیرامون انقلاب اسلامی بی فایده نخواهد بود. مقاله حاضر، ما را با ابعاد گوناگون مساله مزبور آشنا می سازد و سقوط شاه و پیروزی انقلاب را از منظر بازماندگی دستگاههای نظامی و امنیتی شاه در سرکوب انقلاب مورد توجه قرار می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان