رمضان 1357 و مسجد قبا
آرشیو
چکیده
کاملا طبیعی بود که انقلاب اسلامی در روند شکل گیری خود از تمام زمینه ها و بهانه های اسلامی بهره جوید و استفاده از هر مکان و زمانی را که متعلق به نهادها و شعائر دینی بود غنیمت بشمارد؛ بنابراین مساجد به عنوان سنگرهای انقلاب و مناسبتهای دینی بهانه ای برای شکل گیری و گسترش حرکت عظیم انقلاب اسلامی بود. از جمله این سنگرهای مهم و کلیدی مسجد قبا بود که امامت آن را آیت الله محمد مفتح(ره) بر عهده داشت. وی که از یاران و شاگردان حضرت امام خمینی(ره) بود، مسجد قبا را به مهمترین مرکز حضور گسترده توده های انقلابی مبدل ساخت که در مناسبتهای دینی هزاران نفر از مردم تهران را گردهم می آورد و ضمن انجام فریضه های دینی، پیام امام(ره) و انقلاب اسلامی را در میان مردم منتشر می ساخت.باری رمضان المبارک سال 1357 که در شهریورماه آن سال واقع شده بود، برای مردم ایران به راستی مبارک و سرنوشت ساز شد؛ چرا که دکتر مفتح(ره) توانست با برنامه ریزی و اتخاذ روشهای حساب شده مردم را برای یک حضور گسترده میلیونی در خیابانهای تهران آماده سازد و اولین راهپیمایی گسترده و علنی مردم بر علیه رژیم شاه را در عید فطر آن سال محقق سازد. سیل رو به فزونی جمعیت از زمینهای قیطریه که محل برگزاری نماز عید سعید فطر بود راه افتاد و در امتداد خیابان شریعتی، به توده گسترده ای از مردم معترض به حاکمیت شاه تبدیل گشت. رژیم که پس از واقعه پانزدهم خرداد، دیگر حافظه خود را از قیامهای گسترده مردمی پاک کرده بود، ناگهان غافلگیر شد و نتوانست از راهپیمایی بزرگ عید سعید فطر در سال 1357 جلوگیری کند. آن راهپیمایی آرام و توده ای، راه را برای راهپیماییهای بعدی آماده کرد که اولی در شانزدهم شهریور مسیر بیست کیلومتری تجریش تا راه آهن را پیمود و بعد از آن هم واقعه هفدهم شهریور مردم و رژیم را در رویارویی کامل قرارداد و برای اولین بار پس از واقعه پانزدهم خرداد بود که ردپای حکومت نظامی در ایران پیدا شد.متن
کاملا طبیعی بود که انقلاب اسلامی در روند شکلگیری خود از تمام زمینهها و بهانههای اسلامی بهره جوید و استفاده از هر مکان و زمانی را که متعلق به نهادها و شعائر دینی بود غنیمت بشمارد؛ بنابراین مساجد بهعنوان سنگرهای انقلاب و مناسبتهای دینی بهانهای برای شکلگیری و گسترش حرکت عظیم انقلاب اسلامی بود. از جمله این سنگرهای مهم و کلیدی مسجد قبا بود که امامت آن را آیتالله محمد مفتح(ره) بر عهده داشت. وی که از یاران و شاگردان حضرت امامخمینی(ره) بود، مسجد قبا را به مهمترین مرکز حضور گسترده تودههای انقلابی مبدل ساخت که در مناسبتهای دینی هزاران نفر از مردم تهران را گردهم میآورد و ضمن انجام فریضههای دینی، پیام امام(ره) و انقلاب اسلامی را در میان مردم منتشر میساخت.
باری رمضانالمبارک سال 1357 که در شهریورماه آن سال واقع شده بود، برای مردم ایران بهراستی مبارک و سرنوشتساز شد؛ چرا که دکتر مفتح(ره) توانست با برنامهریزی و اتخاذ روشهای حسابشده مردم را برای یک حضور گسترده میلیونی در خیابانهای تهران آماده سازد و اولین راهپیمایی گسترده و علنی مردم بر علیه رژیم شاه را در عیدفطر آن سال محقق سازد. سیل روبهفزونی جمعیت از زمینهای قیطریه که محل برگزاری نماز عیدسعیدفطر بود راه افتاد و در امتداد خیابان شریعتی، به توده گستردهای از مردم معترض به حاکمیت شاه تبدیل گشت. رژیم که پس از واقعه پانزدهم خرداد، دیگر حافظه خود را از قیامهای گسترده مردمی پاک کرده بود، ناگهان غافلگیر شد و نتوانست از راهپیمایی بزرگ عیدسعیدفطر در سال 1357 جلوگیری کند. آن راهپیمایی آرام و تودهای، راه را برای راهپیماییهای بعدی آماده کرد که اولی در شانزدهم شهریور مسیر بیست کیلومتری تجریش تا راهآهن را پیمود و بعد از آن هم واقعه هفدهم شهریور مردم و رژیم را در رویارویی کامل قرارداد و برای اولینبار پس از واقعه پانزدهم خرداد بود که ردپای حکومت نظامی در ایران پیدا شد.
مقاله حاضر بر مبنای کتاب «زندگانی و مبارزات شهید آیتالله دکتر مفتح» شما را با شهید مفتح(ره)، مسجد قبا و حماسههای بهیادماندنی مردم در آن روزها آشنا میکند.
سال 1356 در حالی پایان مییافت که نهضت اسلامی در چهلمهای پیدرپی شهدا شتاب بیشتری یافته بود. عید نوروز سال 1357 در اعتراض به جنایات حکومت در تبریز و قم تحریم شده بود. در دهم فروردین که با چهلم شهدای قیام خونین تبریز در یزد، جهرم و اهواز مصادف بود، تظاهرات خونینی روی داد و ایران را مجددا به سوگ و ماتم فروبرد. همزمان با چهلم واقعه یزد و جهرم و اهواز جنبش هیجدهم اردیبهشت دانشجویان مسلمان دانشگاه تبریز به وقوع پیوست. در نوزدهم اردیبهشت، حکومت در اقدامی انفعالی، منزل مراجع تقلید را در شهر قم مورد حمله قرار داد که به شهادت یک طلبه منجر گردید.[1] قصد حکومت از این اقدام آن بود که از مراجع تقلیدی که مشی گذشته خود، یعنی عدم انتقاد صریح از حکومت را تغییر داده و زبان به انتقاد از آن گشوده بودند زهر چشم بگیرد. در چنین شرایطی، سالگرد قیام 15 خرداد نیز فرارسید.[2] امام خمینی در ادامه نهضت، برگزاری جشن نیمة شعبان ـ مصادف با سیام تیرماه 1357 ـ را تحریم نمود.[3]
دستگاه امنیتی رژیم برای جلوگیری از تحریم جشن نیمه شعبان به برخی اشخاص و گروهها متوسل شد که در برخی از نیروهای مبارز موجب تردیدهایی میشد. در این مقطع بود که آیتالله مفتح برای رفع این تردید، به یکی از روحانیون نامهای نگاشتند که به نوبة خود نشان میدهد امامخمینی(ره) در این راه چه شاگردانی داشته است:
«بسمه تعالی
حضورمحترم حضرتحجتالاسلامآقایعاملی(دام عزه) چون حضرتآیتاللهپسندیده نظردادن در این جریان جشن را به اینجانب واگذار فرمودهاند و از آقایانی که نامه حضرت عالی را آورده بودند سوال کردم نظر خود شما را گفتند که آقای اطهری به پیروی از نظر مرجع عالیقدر شیعه نظر دادهاند که جشن گرفته نشود. بنابراین نظر من، هم همان نظر شماست. در پیروی از دستور مرجع بزرگوار حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی امید است خداوند همه ما را در راه انجام وظایف دین موفق بدارد و از مسیر افراد فرصتطلب که از هر جریان به نفع مقاصد شخصی و جاهطلبی خود استفاده میکنند به دور دارد.»[4]
در حالی که حوادث و رویدادها یکی پس از دیگری ایران را به انقلاب نزدیکتر میکرد، نقش مسجد قبا و امام جماعت آن در تعمیق حرکت اسلامی در میان تودههای مردم مومن قابل بررسی و دقت است. آیتالله مفتح به تأسی از تجربه موفق رمضان 1356، برنامههای تازهتری برای رمضان سال 1357 (مرداد و شهریور) تدارک دید. [5] وی در برنامههای سخنرانی مسجد سعی میکرد از شخصیتها باتوجه به مکان و شرایط زمان استفاده کند که میتوان به دعوت از اعضای نهضت آزادی ـ از جمله مهندس بازرگان ـ برای سخنرانی اشاره کرد. مهندس بازرگان باتوجه به فعالیتهایی که داشت در آن مقطع، هم در میان مردم و هم از نظر عوامل حکومت از چهرههای سرشناس محسوب میشد.[6]
دکتر مفتح با آنکه خود ممنوعالمنبر بود، بحث پیرامون مسائل مهم نهضت چون «حکومت اسلامی» را خود برعهده میگرفت. ساعت 21 روز 18/5/1357 (چهارم رمضان) ایشان در حضور هشت الی دههزار نفر ـ که اکثرا جوان و دانشجو بودند ـ در مسجد قبا «پس از برگزاری نماز جماعت به منبر رفت و درباره حکومت اسلامی صحبت کرد.» [7] وی در نوزدهم مرداد (پنجم رمضان) نیز به همین روال به سخنرانی پرداخت و در روز بیستم مرداد، پس از تلاوت آیاتی از قرآن مجید، اظهار داشت: «مساله سیاست با مذهب توام بوده و در تمام زمانها رهبران و دولتها حق سیاست را از رهبران مذهبی سلب نمودهاند . . . من هشتسال است که از طرف امام خمینی ماموریت دارم که بیان ایشان را برای ملت شریف و مسلمان ایران ایراد کنم.» دکتر مفتح در قسمت دیگری از سخنرانی خود با اشاره به ابتذال جشن هنر شیراز[8] گفت: «در شیراز با آن همه کثافتکاری که در جشن فرهنگ و هنر به راه انداختند ملت مسلمان طاقت نیاورد و قیام کرد. در تبریز [نیز] ملت مسلمان مبارزه کردند و شهید دادند.» [9] ایشان روز بعد هم (ششم رمضان)، در حضور جمعیتی در حدود پانزدههزار نفر در مسجد قبا به بحث پیرامون حکومت اسلامی ادامه داد و از وجود سینماها، مشروبفروشیها و رواج فحشا در ایران بهشدت انتقاد کرد و ضمن سخنرانی، اعلامیه علمای شیراز را با حالت گریان از پشت بلندگو برای جمعیت حاضر خواند که کلیه بانوان و عدهای از مردان با صدای بلند شروع به گریه کردند وی همچنین اقدامات دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان در هیجدهم اردیبهشت 1358را تایید و تمجید نمود.
ادارة کلانتری وقت درباره فعالیتهای روبهگسترش آیتالله مفتح چنین نظر میدهد: «باتوجه به محتوای سخنرانیهای واعظ مذکور و تحریک احساسات مردم و دعوت تودههای اخلالگر در شهرستانهای ایران به همبستگی و اطاعت بدون چونوچرا از دستورات مرجع تقلید امام خمینی به منظور برقراری حکومت اسلامی، احتمال ایجاد تظاهرات و بینظمی از ناحیه جمعیت حاضر که هرروز روبهتزاید بوده و اکثرا در نتیجه توصیه اشخاص دیگر بدین مسجد آمده و آدرس مسجد قبا را اغلب از اهالی و کسبه سوال میکنند بعید به نظر نمیرسد.»[10]
آیتالله مفتح، برای بحث بیشتر پیرامون حکومت اسلامی، از دوست قدیمی خود دکتر محمدجواد باهنر برای سخنرانی دعوت نموده بود. دکتر باهنر طی روزهای بیستونهم و سیام مرداد (پانزدهم و شانزدهم رمضان) از ساعت نُه شب به بعد در حضور بیش از پانزدههزار نفر از مردم مسلمان تهران که در مسجد قبا گرد آمده بودند، به سخنرانی پیرامون حکومت و ولایت در اسلام پرداخت.[11]
مسجد قبا در رمضان 1357 کانون پرجوشوخروش انقلاب بود و مهمترین سنگر مبارزاتی مردم علیه رژیم طاغوت بهشمار میرفت. هرچند در تحقیق مستقلی باید ابعاد مختلف و تاثیر فعالیتهای مسجد قبا در اوجگیری و پیروزی انقلاب اسلامی بررسی و به رشته تحریر درآید، ولی از آنجا که فعالیتهای مسجد قبا با ابتکار و مدیریت و هدایت شهید بزرگوار آیتالله دکتر محمد مفتح انجام میشد، این فعالیتها دراصل به عنوان صفحهای از کارنامه درخشان تلاشهای ایشان به حساب میآید.
در ماه مبارک رمضان 1357 که جمعیت علاوه بر شبستان مسجد در تمامی خیابانها و کوچههای اطراف مسجد قبا (که توسط بلندگو تحت پوشش برنامههای مسجد قرار میگرفت) برای شرکت در مراسم مسجد شرکت میکردند، علاوه بر انجام فرائض و امور عقیدتی و اسلامی، در خلال مسائل بیشتر بر طرح موارد مربوط به مبارزات اسلامی مردم به رهبری حضرت امام خمینی(ره) تکیه میشد. در این مراسم، مفتح و افراد مختلفی که توسط ایشان برای سخنرانی دعوت میشدند نظیر شهید باهنر، حجتالاسلام سید هادی خامنهای، مهندس بازرگان،[12] شهید مطهری، حجتالاسلام حجتی کرمانی و. . . در سخنان خود بیشاز هر چیز بر مسائل انقلاب تکیه و تاکید داشتند.
علاوه بر این سخنرانیها، حضور چندصدهزار نفر از مردم مسلمان و مبارز و انقلابی در این مسجد، آنجا را به بزرگترین پایگاه اطلاعرسانی انقلاب تبدیل کرده بود. علاوه بر دستفروشی متعدد کتب و نوارهای انقلابی در خیابانهای اطراف و نیز پخش اعلامیههای متعدد، اولین اخبار از مواضع و اعلامیههای حضرت امام خمینی، جامعه روحانیت مبارز، دانشگاهها، حوزهها، بازار و. . . در این مسجد به اطلاع مردم میرسید و همچنین اولین مواضع اتخاذشده درخصوص مسائل و حوادث فراوانی که در اقصی نقاط کشور در ارتباط با انقلاب و انقلابیون پیش میآمد (نظیر آتشسوزی سینما رکس آبادان، برقراری حکومت نظامی در اصفهان، جشن هنر شیراز و. . .) توسط شهید مفتح در مسجد قبا اعلام و بهسرعت به عنوان تحلیل و موضع انقلابی بین همه مردم و اقشار مختلف پخش میشد و راهنمای عمل و اقدام آنان میگردید. بهعبارتی باید گفت: مسجد قبا و شهید مفتح در آن دوره عملا رهبری فعالیتها و تحریکهای مردمی را در سطح بسیار وسیعی از پایتخت، به عهده داشتند.
عید فطر سال 1357
با برنامههای منسجم آیتالله مفتح در دوره فعالیت در مسجد قبا، عیدفطر سال 1357 نیز به یک روز تاریخی در تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل شد.[13] از آنجا که ایشان توانسته بود در طول ماه رمضان در مسجد قبا بهخوبی تودههای مردم را در مقیاسی بسیار وسیع در راستای اهداف مدنظر هدایت کند، نماز عیدفطر و راهپیمایی بعد از آن، حرکت نهضت علیه رژیم پهلوی را وارد مرحلهای تازه کرد.
شهید مفتح بهعنوان یکی از برجستهترین شاگردان حضرت امام خمینی(ره) و یکی از نزدیکترین یاران ایشان، آشنایی بسیار نزدیکی با افکار و دیدگاه امام(ره) داشت. وی به نقش معجزهآسای حضور مردم در صحنه انقلاب کاملا واقف بود و علیرغم برخی تحلیلهای شبهانقلابی آن زمان که حرکتهای مردمی را چندان مقوم پیروزی انقلاب نمیدانستند، شهید مفتح همواره تلاش میکرد مردم را در برابر رژیم طاغوتی پهلوی به صحنه بکشاند. بر این مبنا ایشان در رمضان 1357 در مسجد قبا، برنامههای وسیعی را برای روز عیدفطر تدارک دید که برای اجرای موفق آن، تمهیدات مختلفی اندیشیده بود.
باتوجه به آن که پس از ماه مبارک رمضان، زمینه حضور چندهزار نفری مردم در مسجد وجود نداشت (هرچند با دعوت از حجتالاسلام والمسلمین مروی برای سخنرانی در شبهای شنبه سعی میشد که حضور انبوه مردم در مسجد استمرار یابد) شهید مفتح اینبار مقابله با رژیم پهلوی را به صورت دیگری طراحی نمود و آن برقراری راهپیمایی بود. برای آن که ساواک از این امر مطلع نشود و از آن ممانعت نکند،
اولا طراحی و تدارکات راهپیمایی را در جمع بسیار محدود نزدیکترین شاگردان و اطرافیانش، از جمله شهید اجارهدار و شهید مالکی،[14] انجام داد؛ چون در این ایام ساواک مراسم نماز عیدفطر را که برگزاری آن به صورت علنی اعلام شده و مقدمات آن در حال انجام بود شدیداً تحت نظر داشت و لذا این برنامهریزی باید مخفیانه صورت میگرفت.
ثانیا، شهید مفتح برای تمهید اولین جرقه یا پیشزمینه راهپیمایی، با تمسک به سیره حضرت امام رضا(ع) در برگزاری نماز عیدفطر، در شبهای پایانی ماه مبارک رمضان، در مسجد قبا اعلام نمود که روز عیدفطر ساعت شش صبح از منزل خود (واقع در خیابان دکتر شریعتی فعلی، خیابان دستور، کوچه هفتم، درب دوم) با پای پیاده به محل برگزاری نماز عیدفطر (واقع در خیابان دکتر شریعتی، پل رومی، زمینهای قیطریه)، خواهد رفت. تعداد بسیار زیادی از مردم بهطورطبیعی و بیآنکه نظر رژیم به آنان جلب شود، صبح زود در جلوی منزل دکتر مفتح حضور یافتند و راس ساعت شش صبح شهید مفتح از منزل خود خارج شد و با همراهی مردم به سمت محل برگزاری نماز عیدفطر به راه افتاد. طبق برنامة تنظیمی، ابتدا تکبیرهای مخصوص عیدفطر اعلام میشد و مردم نیز بهطور دستهجمعی تکرار میکردند. سپس پلاکاردهایی که آیات قرآن بر روی آن نوشته شده بود باز شد و کمکم شعارها به شعارهای انقلابی تبدیل شد و برخی پلاکاردهای انقلابی با مضامینی علیه رژیم پهلوی در دست مردم قرار گرفت.
این اولین تجربه راهپیمایی مردمی بود. شهید مفتح مرحله بعدی برنامه خود را در سطحی بسیار وسیعتر برای پس از راهپیمایی نماز عیدفطر طراحی کرده بود. در ساعت نُهونیم صبح، اقامه نماز عیدفطر توسط دکتر مفتح پایان یافت.[15] بلافاصله پس از اتمام نماز، دکتر باهنر به سخنرانی درباره نهضت اسلامی و قیام مردم مسلمان ایران پرداخت. طبق گزارش ماموران «لحظهبهلحظه بر تعداد دوازدههزار نفری» جمعیت در تپه قیطریه افزوده میشد. در گزارش ساواک آمده است: «در ساعت 45/9 سخنرانی باهنر خاتمه یافت که یادشده از دولت انتقاد و مردم را تحریک و اظهار داشت این روش دولت فریبکارانه است. سپس دکتر مفتح سخنرانی را آغاز نمود و در حال حاضر مشغول سخنرانی میباشد. ضمنا جمعیت در حدود 14000 نفر در قیطریه حضور دارند. [امضاء:] برنیانفر»[16]
براساس برنامهریزی آیتالله مفتح، بسیار ضروری بود که پس از نماز عید نیز راهپیمایی انجام پذیرد و بنابراین مراسم خود نماز عیدفطر میبایست بدون خشونت شروع و پایان مییافت[17] که شهید مفتح برای اغفال رژیم و در نتیجه دسترسی به هدف خود، از تاکتیک دعوت مردم به نظم و آرامش استفاده کرد؛ چنانکه در گزارش دیگری از ساواک آمده است: «نامبرده [مفتح] در سخنرانی خود اظهار داشت ما هیچکس را به عنوان سخنگوی روحانیون قبول نداریم به جز آقای خمینی و این خواسته را به خبرنگاران خارجی [نیز] گفتهایم و از مردم دعوت نمود روز پنجشنبه را به عنوان همدردی با شهدا تمام مغازهها و بازار را تعطیل نمایند و در خاتمه ضمن انتقاد از دولت و حکومت، مردم را به نظم و آرامش دعوت کرد.»[18]
طبق برنامهریزی قبلی، همچون راهپیمایی صورتگرفته از منزل تا محل برگزاری نماز، اینبار نیز پس از اتمام نماز عیدفطر، ابتدا حرکت مردم با سردادن صلوات و سپس تکبیرهای عیدفطر آغاز شد اما پس از چنددقیقه به شعارهای انقلابی علیه شاه و رژیم پهلوی تبدیل شد و جمعیت نمازگزار با در دست گرفتن پلاکاردهایی که از قبل تدارک دیده شده بود، از خیابان دکتر شریعتی به سمت جنوب به حرکت درآمد. رژیم کاملا غافلگیر و در مقابل عمل انجامشده قرار گرفت و قبل از آنکه بتواند تصمیمی برای مقابله با وضعیت پیشآمده اتخاذ کند، راهپیمایی کاملا شکل گرفته و مسیر بسیار زیادی را طی کرده بود.
بدینترتیب نقطه عطفی در جریان مبارزات انقلاب اسلامی با طراحی و برنامهریزی دکتر مفتح ایجاد گردید و حضور میلیونی مردم در صحنه انقلاب محقق گشت و به دنبال آن با راهپیمایی شانزدهم شهریور و سپس راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، نهایتا طومار رژیم پهلوی برچیده شد. درواقع، راهپیمایی عیدفطر سال 1357 تا آن زمان در نوع خود بینظیر بود و سرآغاز راهپیمایی بزرگ و میلیونی بعدی شد.
«خبری از این عده [نمازگزاران تظاهرکننده در روز عیدفطر] در مورد اقدامات خرابکاری نظیر شکستن شیشه و آتشسوزی واصل نگردید.»[19] نماز عیدفطر علاوه بر تپههای قیطریه، در دو نقطة دیگر تهران نیز بهطور همزمان برگزارگردید: یکی در میدان ژاله به امامت علامه نوری و دیگری در بیابانهای کن به امامت آیتالله مروارید.
آیتالله مفتح برای تداوم حرکت مردمی (راهپیمایی مردم) تمهید دیگری نیز اندیشیده بود. ایشان در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان و همچنین در سخنرانی خود پس از نماز عیدفطر (روز دوشنبه سیزدهم شهریور 1357) اعلام کرده بود که جامعه روحانیت در اعتراض به کشتارهای ماه مبارک رمضان توسط رژیم، روز پنجشنبه شانزدهم شهریور 1357 را تعطیل عمومی اعلام کرده است.
برمبنای این اطلاع، همانجا، یعنی در همان راهپیمایی عید فطر (سیزدهم شهریور) برنامه راهپیمایی بعدی نیز گذاشته شد؛ به این صورت که در طی راهپیمایی شعار داده میشد: پنجشنبه، هشت صبح، قیطریه.
اجتماع عظیم مردم تهران در یکی از نقاط شمالی شهر در پایان مراسم خودبهخود به تظاهرات منسجمی تبدیل شد. حرکت مردم به سمت جنوب، شرق و غرب قیطریه با سردادن شعارهای «اللهاکبر، زنده باد امام خمینی» و با پخش اعلامیههایی همراه بود. طبق اعلام ساواک مردم پس از سخنرانی دکتر مفتح تا ساعت یازدهوپانزده دقیقه صبح تظاهرات خود را به سمت مسجد همت، مسجد قبا، رستمآباد و سلطنتآباد شروع کرده بودند.
راهپیمایی شانزدهم شهریور
در پایان مراسم باشکوه عیدفطر، آیتالله مفتح اعلام کرد که پنجشنبه شانزدهم شهریور در اعتراض به کشتار مردم توسط رژیم پهلوی در ماه مبارک رمضان تعطیل رسمی است و همانجا قرار راهپیمایی شانزدهم شهریور اعلام شد و سپس حرکت عظیم مردم از محل اقامه نماز، بزرگترین تظاهرات ضد شاه تا آن تاریخ را بهوجود آورد: «بزرگترین راهپیمایی از تجریش (شمیران) آغاز شد و در میدان راهآهن ـ جنوبیترین نقطه شهر تهران ـ پایان یافت. این مسافت حدود بیست کیلومتر طول دارد. نکته قابلتوجه در تظاهرات تهران، شرکت فعال و گسترده بانوان بود. صدها زن سیاهپوش پابهپای مردان در این راهپیمایی گام برمیداشتند. طولانیترین راهپیمایی از شرق تهران از خیابان وثوق به طرف میدان ژاله و یک راهپیمایی بزرگ دیگر از سمت غربی بیابانهای کن آغاز شد و تا میدان راهآهن ادامه داشت.»[20]
بالاخره روز شانزدهم شهریور فرا رسید. دولت در تلاش گسترده قصد داشت از برگزاری تظاهرات جلوگیریکند و لذا سعی کرد با نشر اخبار جعلی، برگزاری این راهپیمایی را در حد یک شایعه مطرح کند. اما حرکت سیلآسای مردم به سمت میعادگاه شروع تظاهرات ـ تپههای قیطریه ـ از ابتدای صبح روز شانزدهم شهریور، تلاشهای انجامشده را نقشبرآب کرد.[21] در این روز سیل جمعیت از تپههای قیطریه به سمت میدان شهیاد (آزادی فعلی)[22] با سردادن شعارهایی چون «مرگ بر این سلطنت پهلوی، فاجعه آبادان به دست شاه خائن، نصرمن الله و فتح قریب و ما شاه نمیخواهیم» به راه افتاد. «زنان با چادر سیاه جلوی جمعیت در حرکت بودند و موتورسواران با فاصله صد دویست متری جلوتر از همه حرکت میکردند تا هم راه را بازکنند و هم به راهپیمایان آب و غذا برسانند. وقتی مردم به نزدیکی قلهک رسیدند، پلیس به طرف آنها گاز اشکآور شلیک کرد. گروهی از مردم پراکنده شدند اما دوباره به جمعیت اصلی پیوستند و راهپیمایی ادامه یافت.» [23] از اتفاقات این تظاهرات حمله نیروهای مسلح به تظاهرکنندگان در نزدیکی خیابان دولت بود. در این حمله آیتالله دکتر مفتح که در جلوی مردم تظاهرات را رهبری میکرد، توسط نیروهای مسلح بهشدت مورد ضربوشتم قرار گرفت، بهگونهای که دیگر ادامه حرکت برای وی ممکن نشد و او را به منزلی در آن حوالی انتقال دادند.[24]
راهپیمایی عظیم شانزدهم شهریور در تداوم شیوه مبارزاتی آیتالله دکتر مفتح مبنی بر کشاندن تودههای مردم به صحنه مبارزه با رژیم طاغوتی و به دنبال برنامهریزیهای ایشان از ماه مبارک رمضان و نیز موفقیتآمیزبودن راهپیماییهای بزرگ روز عیدفطر صورت میگرفت.
شهید مفتح به همراه فرزند ارشد خود مهدی مفتح و برادرش علی مفتح حدود ساعت هشت صبح به صورت پیاده از طرف شرق زمینهای قیطریه (محل برگزاری نماز عیدفطر) و از مسیر خیابان شرقی ـ غربی که در شمال زمینهای مذکور قرار دارد به سمت مسیر ورودی به زمین مذکور آمدند. پلیس ضد شورش رژیم پهلوی بر مبنای اطلاعی که در راهپیمایی روز عیدفطر (سیزدهم شهریور 1357) از شعار «پنجشنبه، هشت صبح، قیطریه» درخصوص برنامه راهپیمایی شانزدهم شهریور کسب کرده بود، با تجهیزات کامل و در ظاهری کاملا ارعاببرانگیز با لباس و وسایل کامل نظامی، تمامی زمین قیطریه را اشغال کرده بود. مردم نیز که از ساعات اولیه صبح برای شرکت در این راهپیمایی به این محل آمده بودند، با دیدن این شرایط بهصورتمتفرق در کنار کوچهها، زیر درختان، داخل خودروها و . . . منتظر ایستاده بودند. دکتر مفتح با گامهایی استوار مسیر خود را به سمت خیابان دکتر شریعتی (که در ضلع غربی زمینهای قیطریه قرار دارد) طی کرد. سروان علیا که به عنوان افسر تجسس کلانتری قلهک اغلب با لباس شخصی در مسجد قبا حضور مییافت و از برنامههای مسجد برای کلانتری قلهک گزارش تهیه مینمود و بعضا نامههای رسمی کلانتری قلهک را نیز به مسجد قبا ابلاغ میکرد، آن روز درحالیکه لباس رسمی پلیس (یونیفورم شهربانی) را بر تن کرده بود، پیش آمد و بهزعمخود جهت تضعیف روحیة شهید مفتح و جلوگیری از برگزاری راهپیمایی به ایشان گفت: امروز دستور برخورد با مردم و جلوگیری از تظاهرات را داریم. دکتر مفتح اجازه تمامشدن صحبت را به وی نداد و با عزمی کامل و راسخ گفت: «ما هم تکلیف و دستوری از جانب خداوند داریم که به آن عمل میکنیم» و به حرکت خود ادامه داد. وقتی ایشان به همراه برادر و پسرشان به خیابان دکتر شریعتی رسیدند، تعدادی از مردم با دیدن آنان به دورشان حلقه زده و کسب تکلیف نمودند. در ارتباط با این لحظه، دکتر محمدمهدی مفتح از قول آقای سعیدیکیا[25] نقل میکند: «جناب آقای سعیدیکیا چندی قبل (در سال 1381) به من فرمودند که در آن روز من جهت شرکت در راهپیمایی از مدتی قبل از ساعت هشت به زمین قیطریه آمده و چون زمین را در اشغال پلیس دیدم در کنار خیابان ایستاده بودم. با حضور شهید مفتح جزء اولین کسانی بودم که به خدمت ایشان رسیده و سوال کردیم که آقا با این شرایط چه کنیم. ایشان چندلحظهای تامل کرد و من که بهدقت چهره ایشان را برای پاسخگویی به این سوال در این شرایط مهم تحت نظر داشتم، حالت عرفانی خاصی را در آن لحظات در چشمان ایشان دیدم. سپس فرمودند که حرکت میکنیم.»
پس از آغاز حرکت دکتر مفتح به سمت جنوب خیابان دکتر شریعتی به همراه یک جمعیت تقریبا سینفری که تا آن زمان دور ایشان را گرفته بودند، در فاصله کمتر از پنجدقیقه تعداد جمعیت از مرز چندهزار نفر گذشت و هرلحظه بر تعداد آنان افزوده شد. این راهپیمایی میلیونی که اینبار نیز با برنامهریزی و هدایت آیتالله مفتح رژیم را غافلگیر و در مقابل عمل انجامشده قرار داده بود، بدینترتیب آغاز و ادامه یافت.
عوامل حکومت برای مقابله با این حرکت، چندصد متر پائینتر، یعنی در محل فعلی تقاطع پل شهید صدر با خیابان دکتر شریعتی، شروع به پرتاب گازاشکآور نمودند اما مردم با آتشزدن وسائلی چون کارتن و. . . اثر گازها را خنثی کرده و به راهپیمایی ادامه دادند.
اقدام بعدی نیروهای رژیم برای مقابله با این راهپیمایی، حمله به دکتر مفتح و اطرافیان او در پیشاپیش راهپیمایی بود. به اینصورتکه در سهراه تقاطع شهید کلاهدوز و دکتر شریعتی، افراد مسلح رژیم از جلو به صفوف اول راهپیمایی حمله کردند و با قنداق تفنگ بهشدت مرحوم شهید مفتح را مضروب کردند، بهنحوی که ایشان امکان ادامه حرکت را نداشت و لذا بالاجبار به اطرافیان خود توصیه کرد که راهپیمایی را ادامه دهند و مردم او را به منزلی[26] در آن حوالی منتقل کردند. این محل (خیابان دکتر شریعتی تقاطع شهید کلاهدوز) در نزدیکی منزل شهید آیتالله دکتر بهشتی قرار داشت. لذا شهید مفتح بلافاصله پس از رسیدن به منزل آقای نجیمی، تلفنی به دکتر بهشتی وضعیت مجروحیت خود و عدم امکان حرکت را بیان کرده و از ایشان خواست که به راهپیمایان ملحق شود و هدایت راهپیمایی را بر عهده بگیرد که به همین نحو نیز عمل شد و راهپیمایان تا میدان آزادی (شهیاد) به حرکت خود ادامه دادند و قطعنامه راهپیمایی نیز توسط حجتالاسلام ناطق نوری در میدان آزادی قرائت شد.
بدینترتیب، دکتر مفتح با برپایی این راهپیماییها تا حد زیادی در سوقدادن میلیونی مردم انقلابی به صحنه انقلاب موفق عمل کرد و نقطة عطفی را در حرکتهای انقلاب اسلامی ایجاد نمود. به پشتوانة این موفقیتها، راهپیماییهای بعدی، خصوصاً راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، پیروزی انقلاب اسلامی را هرچهنزدیکتر نمود. البته شهید دکتر مفتح درانجام برنامههای خود با اعضای برجسته روحانیت مبارز چون شهید بهشتی، شهید مطهری و. . . در ارتباط مداوم و مستقیم بود و کارها اغلب بهصورتمشورتی انجام میشد.
فاجعه هفدهم شهریور
در تاریخ انقلاب اسلامی برخی مقاطع خاص و سرنوشتساز وجود دارد. در نیمه دوم سال 1357 دولت آموزگار جای خود را به جعفر شریف امامی داد و شریف امامی با سیاستهای جدیدی وارد عرصه شد. نزدیکیجستن به برخی شخصیتهای مذهبی که خواستار سرنگونی سلطنت نبودند، دادن آزادی به مطبوعات برای درج اخبار مربوط به امام خمینی(ره)، تعطیلکردن مراکز فساد و تغییر تاریخ رسمی کشور از شاهنشاهی به هجری شمسی از جمله سیاستهای جدید دولت آشتی ملی بود. رمضان سال 1357 در سراسر کشور مجالس وعظ و سخنرانی سخنرانان انقلابی برپا بود و این امر به گستردگی و تعمیق هرچهبیشتر مبارزات دامن میزد. در ماه رمضان و پس از آن، وضعیت شهر اصفهان وخیمتر از دیگر شهرها بود که با وخامت اوضاع و اوجگیری تظاهرات، نیروهای انتظامی وارد عمل شدند و این عمل عاقبت به شهادت و مجروحشدن عدهای از مردم اصفهان منجر شد و به تبع آن، از تاریخ 20/5/1357 (ششم رمضان 1398) در اصفهان برای مدت یکماه اعلام حکومت نظامی شد.[27]
نخستینبار، در اصفهان بود که پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342 حکومت نظامی اعلام شد و سرلشکر رضا ناجی اولین فرماندار نظامی در این مقطع تاریخی شد. در شرایطی که حکومت پهلوی بههیچوجه مایل نبود نیروهای مبارز مسلمان به فعالیت بپردازند، ماه مبارک رمضان فرصتی را فراهم کرد که اعتراض و اعتصاب در کشور بهصورت سرتاسری درآمد. اعتراضات تمامی شهرهای دور و نزدیک را درنوردیده بود که ناگهان در این اوضاع، فاجعه دلخراش سینما رکس آبادان[28] نیز رخ داد و آتش اعتراضات را شعلهورتر کرد.
در همین حالوهوا و وضعیت بحرانی، برگزاری موفقتآمیز تظاهراتهای عظیم سیزدهم (روز عیدفطر) و شانزدهم شهریور دولت آشتی ملی شریف امامی را علیرغم شعارها و آزادیهایی که مطرح کرده بود با چالش عمده مواجه ساخت. نیروهای نظامی و انتظامی در آمادهباش کامل قرار گرفتند و از صبح هفدهم شهریور در سیزده شهرکشور حکومت نظامی اعلام شد. با این وجود، در پایان تظاهرات روز شانزدهم شعار «جمعه صبح میدان ژاله» سرداده شد؛ اما چنانکه از اسناد و خاطرات برمیآید، این تظاهرات از سوی جامعه روحانیت مبارز تهران اعلام و تایید نشده بود.
با این زمینه، مقدمات واقعه خونین هفدهم شهریور در میدان ژاله فراهم شد که در تاریخ انقلاب اسلامی جمعه سیاه نام گرفت. همزمان با این حادثه خونین که به شهادت عده زیادی از مردم انجامید، عوامل امنیتی تعدادی از مبارزان و رهبران سیاسی را دستگیر و روانه زندان نمودند و دکتر مفتح نیز یکی از این بازداشتشدگان بود. دکتر مفتح در این روز برای مداوا و پانسمان زخمهای ناشی از تظاهرات روز قبل به بیمارستان رفته بود که هنگام بازگشت به منزل، از سوی ساواک دستگیر شد.[29] کمیته مشترک ضدخرابکاری طی نامهای به شماره 6164/380 در تاریخ 17/6/1357 فهرست اسامی 77 نفر، از جمله نام دکتر مفتح را به مراجع مربوطه اعلام نمود و مقرر داشت چنانچه این افراد متقاضی صدورگذرنامه و خروج از کشور شوند و یا قصد ورود به کشور را داشته باشند، فورا دستگیر و به ساواک تحویل داده شوند.[30]
حکومت پهلوی با خشونت تمام و با خلق فاجعه هفدهم شهریور و نیز دستگیری تعداد زیادی از شخصیتهای مبارز، بر آن بود که جلوی حرکت اسلامی را بگیرد اما دیگر این اقدامات تاثیری نداشت. بعد از دوماه که حکومت نظامی در اثر اوجگیری انقلاب ناچار شد در زندانها را بگشاید، دکتر مفتح نیز از زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری آزاد شد.[31] ایشان بلافاصله پس از آزادی از زندان در تاریخ 11/8/1357، در یک تماس تلفنی با مطبوعات پیامی برای مردم فرستاد. وی ضمن ستایش از همبستگی گروههای مختلف مردم گفت: «این هماهنگی بین روحانیت و مردم نویدبخش است و امیدوارم این همبستگی تحت رهبری آیتالله العظمی امام خمینی ادامه یابد.» دکتر مفتح همچنین گفت که پس از تماس با علمای آزاده و بررسی وضع فعلی، مبارزه را با پیگیری بیشتری ادامه خواهد داد.[32]
پینوشتها
[1]ـ نام این طلبه ستار کشانی بود.
[2]ـ اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1375، صص 289 و 309.
[3]ـ در همین روز حجتالاسلام شیخ احمد کافی در یک تصادف رانندگی کشته شد. شایع شده بود که وی توسط ساواک کشته شده است. بر همین اساس، مراسم تشیع و تدفین او در مشهد به یک تظاهرات خونین تبدیل شد.
[4]ـ غلامرضا گلی زواره، شهید مفتح تکبیر وحدت، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1378، ص 100 به نقل از ویژهنامه شهیدان، روزنامه جمهوری اسلامی، 27 آذرماه 1359، ص 11.
[5]ـ دکتر مفتح طی نامهای به کلانتری قلهک اعلام کرد: «با توجه به اعلامیههای دولت در مورد وجود آزادی و فضای باز سیاسی امید است که ما بتوانیم برنامههای ماه مبارک رمضان را که تنظیم کردهایم اجرا کنیم. این است برنامه ماه رمضان: صبحها از ساعت نُه تا یازدهونیم برنامه خانمها بهوسیله خانم بهروزی، خانم گرجی، خانم حسابی، ظهرها سخنرانی آقای مرویان، شبها سخنرانی آقایان مهدی بازرگان، دکتر سحابی، دکتر توانائیان، دکتر پیمان، دکتر مهدی ممکن، مهندس کسرایی، مهندس تاج. مسجد قبا، محمد مفتح» (آرشیو مرکز اسناد. . . . . .، پرونده مسجد قبا، گش24232/3 ـ 9/5/2537.)
[6]ـ پرواضح است عملکرد مهندس بازرگان در دولت موقت همچون عملکرد سایر دولتمردان قابل نقد است.
[7]ـ گزارش ساواک 36240/3 الف ـ 18/5/2537.
[8]ـ در سال 1356 در جریان برگزاری جشن هنر شیراز که همهساله برگزار میشد، صحنههای ابتذال و بیبندوباری اخلاقی در انظار عمومی به نمایش درآمد که در تشدید تنفر مردم شیراز و سراسر کشور علیه حکومت پهلوی موثر بود.
[9]ـ در گزارش ساواک به شماره 24059/هـ 12ـ 22/5/2537 در ادامه این گزارش آمده است: «در طول سخنرانی دکتر مفتح اعلامیههایی در صحن مسجد پخش گردید و حاضرین با آوردن نام امام خمینی سهبار صلوات میفرستادند. طبق نظر مامور ساواک بیشتر اعلامیههای پخششده توسط خانمها صورت میگرفته.»
[10]ـ س.ش 1.
[11]ـ یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید دکتر محمدجواد باهنر، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379، صص 654ـ653.
[12]ـ مهندس بازرگان در ضمن سخنرانی خود، تغییر تاریخ از سوی رژیم از شاهنشاهی به هجری را یک قدم عقبنشینی رژیم دانسته و از آن استقبال کرده بودند که این موضعگیری او با موضع حضرت امام خمینی مغایرت داشت که فرموده بودند: فریب این عمل فریبکارانة رژیم (تغییر تاریخ به هجری) را نخورید. لذا شهید مفتح بلافاصله پس از سخنرانی مهندس بازرگان پشت تریبون قرار گرفته و اظهار داشتند: مهندس بازرگان نظر خودشان را گفتند ولی ما تابع مرجع عالیقدر حضرت امام خمینی هستیم که ایشان این تغییر تاریخ را عمل فریبکارانه رژیمی میدانند.
[13]ـ علیرغم نقش سرنوشتساز و محوری دکتر مفتح، آقای حسن یوسفی اشکوری در کتاب تکاپوی آزادی بدون اشاره به این نقش مهم مینویسد: «از حوادث قابلتوجه در تاریخ انقلاب برگزاری نماز عیدفطر در قیطریه (شمال تهران) به تاریخ 13 شهریور 1357 بود که توسط گروهی از جمله مهندس بازرگان و دوستان و همکاران ایشان صورت گرفت. سال 1356 نیز نماز عیدفطر در همان جا برگزار شده بود، اما نماز عید سال 1357 باتوجه به شرایط خاص آن ایام، از جمعیت و شکوه و جلال و اثرگذاری سیاسی و انقلابی بیشتر و گستردهتری برخوردار بود. در سال 1356 نماز عید به امامت آیتالله سیدابوالفضل مجتهد زنجانی صورت گرفت اما نماز عید فطر 1357 به امامت حجتالاسلام حاج شیخ محمد مفتح برپا شد.» (در تکاپوی آزادی، ج 1، قسمت دوم، تهران، بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان، 1371، صص 53ـ52.)
[14]ـ این دو در حادثه هفتم تیر 1360 در حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
[15]ـ آقای مجید ملاعلی اشرفی یکی از دانشجویانی که در نماز فطر شرکت داشت، در خاطرات خود یادآور شده است در خیابانی که به تپههای قیطریه منتهی میشد خود شهید مفتح ایستاده بود و برای مردم تاکسی میگرفت تا آنان را به محل اقامه نماز برساند.
[16]ـ یاران امام به روایات اسناد ساواک شهید دکتر محمدجواد باهنر، پیشین، صص 657ـ656.
[17]ـ خاطرات هادی غفاری، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1374، صص 280ـ279.
[18]ـ گزارش ساواک تهران به شماره 950684 / 20 ـ 13/6/1357.
[19]ـ گزارش ساواک تهران به اداره کل سوم به شماره 95694 / 20 هـ 13/6/1351.
[20]ـ روزشمار انقلاب اسلامی، ج 5، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1378، ص 195.
[21]ـ آیتالله بهشتی هم این دغدغه را داشت که این تظاهرات که به دعوت جامعه روحانیت مبارز صورت گرفته حداقل همانند روز عید فطر باشد: «محاسبههای قبلی این بود که روز عیدفطر حدود دهبیستهزار نفر در راهپیمایی شرکت کرده بودند، آیا راهپیمایی روز 4 شوال (16 شهریور) میتواند به اندازه همان جمعیت باشد که لااقل شکوه آن شکسته نشود؟» (خاطرات ماندگار از زندگی آیتالله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، به کوشش مرتضی نظری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ص 155.)
[22]ـ بعد از این تظاهرات بود که نام آن به میدان آزادی تغییر یافت.
[23]ـ روزشمار انقلاب اسلامی، پیشین، ص 328.
[24]ـ این روز مقارن با ازدواج یکی از صبیههای دکتر مفتح بود. آقای عبدالکریم دلداده اصل، داماد شهید مفتح، جریان این روز و مراسم ازدواج خود را چنین نوشته است: «صبح روز عیدفطر سال 57[13] به همراه حضرت آیتالله دکتر مفتح از منزل ایشان به همراهی جمعیت کثیری از اهالی محل و نمازگزاران مسجد قبا به سوی تپههای قیطریه عازم شدیم. جمعیت در راه مصلی با تکبیر و تحلیل حلول عید سعید فطر را گرامی میداشتند. به قیطریه ـ محل نماز ـ که رسیدیم، قیطریه مملو از جمعیت بود و بین جمعیت شخصیتهای سیاسی و روحانی فعال آن روز به چشم میخوردند.
نماز عید به امامت آیتالله دکتر مفتح اقامه شد و پس از خطبههای شورانگیز و به حمایت از امام خمینی مراسم نماز عید پایان یافت و مردم نمازگزار به صورت سیلی از جمعیت در خیابان جاده قدیم شمیران سرازیر شدند و اولین تظاهرات سیاسی گسترده علیه رژیم شاه در سال 57[13] در تهران به وقوع پیوست و این تظاهرات گسترده تا میدان آزادی (شهیاد) و تا پاسی از شب ادامه یافت.
مردم، همان روز، تجمع و تظاهرات روز پنجشنبه 16 شهریور را از قیطریه اعلام کردند. خیابان جاده قدیم تقریبا نیمهتعطیل بود و ما که برای آن شب یعنی شب جمعه شب 16 شهریور مراسم عروسی را از قبل تدارک دیده و مهمانان را دعوت کرده بودیم، برای تهیه غذا از سالن غذاخوری که قبلا برنامهریزی کرده بودیم مشکل داشتیم. چون معلوم نبود آشپز و کارگران سرکارهایشان حاضر میشوند و یا نه، کلی اضطراب و دلهره تهیه غذا داشتیم.
روز پنجشنبه مردم به رهبری آقای دکتر مفتح از تپههای قیطریه تظاهرات سیاسی را شروع و هرلحظه به تعداد جمعیت افزوده میشد تا اینکه جمعیت وقتی به حوالی قلهک میرسند، نظامیان به سوی جمعیت حمله و آقای دکتر مفتح را زخمی و درصدد دستگیری ایشان بودند که به وسیله مردم و دوستان از بین جمعیت به منزل یکی از آشنایان منتقل و استراحت میکنند. آن شب با توجه به کوفتگی و زخمیبودن آقای دکتر مفتح مراسم عروسی حالوهوای دیگری داشت و مهمانان گفتوگوی مسائل سیاسی میکردند. موقع بردن عروس هم، یعنی دخترشان، پدر ایشان حضرت حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمود مفتح دعای خیر را بدرقه راهمان کردند و آقای دکتر نیز با ضعف تمام و کوفتگی بدن آن شب ما را بدرقه کردند. صبح فردای آن روز برای احوالپرسی با بستگان خانم عازم منزل آقای دکتر مفتح شدیم و حوالی ساعت ده صبح منزل را در محاصره ماموران ساواک دیدیم، ساواکیها ماها را نیز داخل منزل کردند و با عصبانیت و فحاشی منتظر آقای دکتر مفتح که برای معالجه به بیمارستان پارس رفته بودند، شدند. پس از چندی آقای دکتر از بیمارستان مراجعت و ساواکیها ایشان را دستگیر و به زندان کمیته مشترک بردند. دو سه بار با خانم و خانواده به ملاقات ایشان به زندان رفتیم که بحمدالله با گسترش اعتراضات سیاسی مردم و آزادی زندانیان سیاسی ایشان نیز از زندان آزاد شده و به رهبری تظاهرات و اعتراضات مردم علیه شاه ادامه دادند و با ورود حضرت امام به ایران به یکی از بزرگترین آرزوهای خویش دست یافتند.»
[25]ـ وزیر سابق جهادسازندگی و وزیر اسبق راه و ترابری.
[26]ـ منزل حاجآقا نجیمی.
[27]ـ تقویم تاریخ انقلاب اسلامی، پیشین، صص 108 ـ 113.
[28]ـ در این آتشسوزی عمدی بیش از 377 نفر زندهزنده در آتش سوختند. همان، صص 115 ـ 118.
[29]ـ به نقل از آقای دکتر محمدمهدی مفتح.
[30]ـ س. ش 2.
[31]ـ شهید آیتالله دکتر مفتح، پیشین، ص 36.
[32]ـ روزشمار انقلاب اسلامی، ج 7، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1379، ص 271.