فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
تهاجم مغولان از ناگوارترین و زیان بارترین حوادث تاریخ ایران است. این رویداد ناشی از برقرار شدن رابطه میان حکومت خوارزمشاه و مغولان بود. برخورد خصمانه ی سلطان محمد با مغولان باعث این فاجعه شد. مهم ترین پرسشی که این پژوهش درصدد پاسخ به آن می باشد این است که اگر روابط مغولان و خوارزمشاهیان به گونه ای دوستانه رقم می خورد باز هم ایران و ماوراءالنهر با تهاجم ویرانگر مغولان روبرو می شوند؟ ظهور چنگیزخان نمی توانست از نظر فرمانروای توسعه طلبی چون سلطان محمد خوارزمشاه دور بماند. به همین ترتیب چنگیز خان هم نمی توانست به نامدارترین فرمانروای غرب ترکستان و ماوراءالنهر بی توجه و بی اعتنا باشد. این مقدمات در کنار همجوار شدن این دو قدرت زمینه ساز برقرار شدن ارتباط بین مغولان و خوارزمشاهیان شد. چنگیز خان از داشتن رابطه ی دوستانه با خوارزمشاه خشنود بود اما سلطان محمد که قدرت مغولان را رقیبی برای خود می دانست نگاه بدبینامه ای نسبت به آن ها داشت و برای برقرار شدن رابطه ای دوستانه کوشش نکرد. نگاه سلطان محمد نسبت به مغولان و سیاست او در ارتباط با ایشان از مسائل مهم و سرنوشت ساز تاریخ ایران است. حادثه ی اترار و رویدادهای متعاقب آن که نتیجه ی نگاه و سیاست سلطان محمد نسبت به مغولان بود، خوارزم شاه نیز با مغولان یکسره به جنگ و دشمنی گذشت. در نوشتار حاضر که پژوهشی کتابخانه ای است با شیوه ی تحلیل محتوا، متون اصلی مرتبط با موضوع تحقیق جهت پاسخ گویی به پرسش های اصلی پژوهش تحلیل و بررسی شده اند.
کشاورزی در ولایت نیشابور از برآمدن طاهریان تا یورش مغولان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ولایت نیشابور از دیرباز یکی از مناطق خوش آب وهوا و سرسبز شرق ایران بوده و منابع چشمگیر آب آن و خاک مستعدش برای کشت و برز، این ناحیه را به یکی از نواحی مهم کشاورزی در خراسان بدل ساخته بود. کشاورزی در ولایت نیشابور در سده های 3 6ق یکی از پررونق ترین ادوار خویش را تجربه کرد؛ اگرچه در این مدت در اثر عوامل مختلف گاه با فراز و فرود روبه رو بوده است.مقاله حاضر با توصیف کشتورزی در ولایت نیشابور و موضوعات مختلف پیرامون آن در این دوره و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی میکوشد از تطور کشاورزی در این ولایت و عوامل موثر بر آن سخن گوید. نتیجه این بررسی نشان میدهد کشاورزی در این ولایت در سده 3ق دوران اوج خود را طی میکرد و با زوال تدریجی آن در سده های بعد در اثر عوامل گوناگون به نازل ترین سطح خود در سدهخ 6 ق رسید.
جاده وخان در مبادلات تجاری میان ایران و چین (از قرن اول تا قرن هشتم ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخه اصلی راه ابریشم، که یک سر در قسطنطنیه و یک سر در چانگ آن داشت، دارای شاخه های فرعی موازی و متقاطع بسیاری بود که به بیشتر آنها تا امروز توجه کافی نشده است. راه بزرگ خراسان (راه اصلی ابریشم) در آستانه ورود به ماوراءالنهر، در شهر آمل به دو شاخه تقسیم می شد: جاده جونغاریه و جاده وخان. جاده جونغاریه از راه سغد- فرغانه وارد سرزمین چین می شد؛ اما جاده وخان به موازات رود جیحون تمام مسیر رود را تا سرچشمه اصلی آن، در دره وخان، طی می کرد و ازطریق همین دره وارد سرزمین چین می شد. هدف از این بررسی نیز مطالعه این جاده ازلحاظ جغرافیا و تجارت جاری در آن است. با اتکا به رهیافتی توصیفی این بررسی قصد دارد تا با کنکاش در کتب تاریخ و جغرافیای اسلامیِ حد فاصل قرون سوم تا هشتم هجری، سفرنامه های جهانگردانی چون مارکوپولو و هیون تسانگ، و برخی یافته های معاصر باستان شناسی به ارائه تصویری جامع از این جاده و مبادلات آن نائل آید. جاده وخان ضمن پوشش تجارت در ربع مرو، ربع بلخ، حوزه چغانیان و قبادیان، حوزه ختّلان، حوزه بدخشان و حوزه وخان شبکه داد و ستد گسترده ای را در تمام طول راه خود از آمل تا ختن ایجاد کرده بود.
بررسی کشمکش های مذهبی خوارزمشاهیان با همسایگان خویش و پیامدهای آن
حوزه های تخصصی:
اختلافات مذهبی در اکثر برهه های تاریخی به عنوان یکی از عواملی بوده که اتحاد مسلمانان را در معرض خطر قرار داده است. این اختلافات نه تنها در بین برخی از حکومت های ایرانی- اسلامی با دستگاه خلافت عباسی وجود داشت؛ بلکه در بین خود مذاهب اسلامی مانند تشیع و تسنن نیز موجب بروز درگیری های فرقه ای و کلامی شد. در تاریخ ایران پس از اسلام اختلافات مذهبی باعث می شد که یا در بین خود خاندان های حکومت گرایرانی (مانند سامانیان و غزنویان در برابر آل بویه) و یا بین برخی از این حکومت ها (آل بویه و خوارزمشاهیان) با دستگاه خلافت عباسی کشمکش هایی به وجود بیاید. اختلافات خوارزمشاهیان با دستگاه خلافت نیز پس از آن که خلفا حاضر به تأیید حکومت آن ها نشدند به وجود آمد و تا زمان سقوط این حکومت ادامه داشت. اهمیت این پژوهش به خاطر نقشی است که اختلافات مذهبی در تضعیف مبانی مشروعیت حکومت خوارزمشاهی ایفا کرده است. این پژوهش با هدف بررسی کشمکش های مذهبی عصر خوارزمشاهیان با حکومت های همجوار و تبیین پیامدهای آن به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای سعی می کند به سؤالات زیر پاسخ گوید. 1. مناسبات حکومت خوارزمشاهی با همسایگان خویش چگونه بوده؟ 2. نقش دستگاه خلافت عباسی در نحوه برقراری این روابط چیست؟3. این روابط (کشمکش های مذهبی) چه پیامدهایی برای این حکومت به همراه داشته است؟ نتیجه ای که از این پژوهش به دست می آید این است که اختلافات مذهبی زمینه های ضعف حکومت خوارزمشاهی را فراهم کرد و سرانجام در کنار سایر عوامل به سقوط این حکومت منجر شد.
اوضاع سیاسی- اقتصادی مرو در جاده خراسان تا حمله مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد و سیاست اگر چه بر همدیگر تأثیر می گذارند، اما آهنگ تغییرات و تحولات سیاسی لزوماً با تغییرات اقتصادی هم آهنگ نیست. مرو بعد از فتح اسلام تا حمله مغول به واسطه جایگاه خاص آن در جاده خراسان و وضعیت مناسبش برای کشاورزی، به رغم تغییرات و تحولات سیاسی نمونه ای از این رشد و ثبات اقتصادی است. جاده خراسان به عنوان مشهورترین و اصلی ترین راه منتهی به چین از یک طرف و از طرف دیگر منتهی به بغداد پایتخت عباسیان، پس از ظهور و گسترش اسلام نقش مهمی در بازرگانی و تجارت شرق و غرب بر عهده گرفت به طوری که هر ساله چندین کاروان، هر یک مرکب از صدها تاجر از طریق این راه برای آوردن کالاهایی چون ابریشم، مشک، کافور، دارچین و ... به چین می رفتند. یکی از مهمترین شهرهایی که در مسیر این جاده و در سر راه بازرگانی آن قرار داشت شهر مرو بود. اگرچه خاندان های حکومتگر مختلفی بر مرو استیلا یافتند، اما وضع اقتصادی آن تقریباً از ثبات نسبی برخوردار بود و جز حمله مغول آسیب جدی ندید. حمله مغول هم در وضع اقتصادی و هم در بافت جمعیتی این شهر تغییر جدی ایجاد کرد.
بررسی ابعاد اجتماعی آئین فتوت در خراسان از قرن سوم هجری تا قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی صفاری اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی سامانی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی آل زیار اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی آل بویه اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی خوارزمشاهی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی تاریخ محلی
آئین فتوت و جوان مردی یکی از پدیده های دیرپای تاریخ ایران، از دوران باستان تا روزگار معاصر، به حساب می آید. به رغم نفوذ و گسترش این مسلک در میان بسیاری از گروه های اجتماعی، بیش تر تحقیقات و پژوهش هایی که در این زمینه به خامه آمده است به طور عمده جنبه های عیاری و جنگاوری این سنت اجتماعی را به بحث گذاشته و زوایای اجتماعی و اقتصادی آن را فرو گذاشته است. این مقاله، با بررسی ابعاد مختلف آئین فتوت در سرزمین خراسان، به اثبات این موضوع می پردازد که در خلال دورة مورد بحث تا آغاز عصر خلافت ناصرلدین الله و کوشش او در شکل دهی به این آئین سنت فتوت با آئین تصوف درآمیخت. همچنین در طی این دوره، این آئین جنبه های اجتماعی برجسته ای یافت؛ چنان که این ویژگی ها در سنت فتوت بغداد به شکل پراکنده و اندک یافت می شد و فقط در زمان خلافت ناصر خلیفة عباسی و آن هم در دورة محدودی شکل سازمان یافته به خود گرفت. این مقاله ویژگی فتوت ناصری را مورد پژوهش قرار نمی دهد و محدودة آن منحصر به دورة یادشده و آن هم در سرزمین خراسان است، زیرا تاکنون مقاله و تحقیق مستقلی در این زمینه صورت نگرفته است. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و شیوة گردآوری اطلاعات آن کتاب خانه ای است.
حوادث و بلایای طبیعی در قرون میانة تاریخ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی صفاری اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی سامانی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی آل زیار اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی آل بویه اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی خوارزمشاهی اجتماعی
تاریخ نویسی ایرانی، به رغم نقاط قوت خود در تعدد و تنوع، به علت بی توجهی به مردم و تحولات اجتماعی محل نقد جدی است. در رأس این تحولات می توان به حوادث و بلایای طبیعی اشاره کرد. لذا پژوهش پیش رو با طرح این پرسش محوری، که شایع ترین حوادث و بلایای طبیعی در دورة میانة تاریخ ایران کدام بوده و چه پیامدهایی داشته است؟، این موضوع سرنوشت ساز در زندگی ایرانیان و دغدغه آفرین برای حکومت ها را به روش توصیفی ـ تحلیلی به بحث و بررسی گذاشته است.
یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که این مقطع از تاریخ ایران (قرون 3 - 7 ق) حوادث و بلایای طبیعی زیان بار و مخربی را چون زلزله، سیل، خشک سالی، برف و سرما، و طوفان تجربه کرده که خود نتایج و پیامدهای ناگواری را چون قحطی، شیوع بیماری های واگیردار، و کاهش جمعیت در پی داشته است. در خصوص واکنش ضعیف حکومت ها در پیشگیری و کاستن از قدرت تخریبی آن نیز می توان به خوی استبدادی و بیگانگی و ایلیاتی بودن آنان، وضعیت طبیعی ایران، و بعد مسافت اشاره کرد.
ایلچیان قراختایی در دربار خوارزمشاهیان؛ زمینه های تاسیس سلسله قراختاییان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روابط تجاری ایران و چین در قرون چهارم تا هفتم هجری با تأکید بر شاهراه تجاری بلخ
حوزه های تخصصی:
رویکرد «معضله شناختی» به مسائل عصر میانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی سلجوقی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی خوارزمشاهی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی خوارزمشاهی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی ایلخانان
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی ایلخانان اجتماعی
عصر میانه تاریخ ایران که قریب به نه قرن به طول انجامید، یکی از مهمترین و اثرگذارترین ادوار تاریخی این سرزمین به حساب می آید. تغییر دین، ظهور مکاتب فکری و فرق مذهبی به همراه بروز تحولات گسترده سیاسی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، دگرگونی های عمیق و همه جانبه ای را در این سرزمین رقم زد و معضله های بنیادینی را از درون خود خلق کرد. مسأله اصلی در پژوهش حاضر این است که پدیده ها و رخدادهایی که در برهه زمانی قرون اول تا نهم هجری در ایران زمین به وقوع پیوست، کدام صورت بندی از «معضله های عصری» را پدیدار ساخت؟ و این امر ریشه در کدام روندهای نسبتاً پایدار تاریخی داشت؟ برای دستیابی به یافته های توصیفی، به سیاق پژوهش های تاریخی، اطلاعات و داده های تاریخی از منابع و مأخذ موجود استخراج شدند و سپس یافته های توصیفی به عنوان موادی برای شکل دادن به یک طرح تفسیری بکار گرفته شده اند. از شواهد و مدارک تاریخی چنین مستفاد می شود که در عصر میانه تاریخ ایران سه ضلعی به هم پیوسته ای از معضله های عصری پدیدار شد. این معضله ها عبارت بودند از: 1) معضله تهاجم ادواری بیگانگان و ناپایداری سیاسی با دوام 2) معضله تغییر دین و منازعات پایدار مذهبی ـ فرقه ای 3) معضله شکاف های فعال اجتماعی و تشدید وضعیت موزائیکی جامعه. یافته های موجود نشان می دهد که رابطه رخدادها با این معضله ها و همچنین ارتباط متقابل معضله ها با خود، به صورت رابطه ای دیالکتیکی برقرار شد. به این ترتیب، داد و ستدی پایدار میان تحولات و معضله های عصری این دوره، صورت گرفت.
جایگاه مذهب در مناقشه خوارزمشاهیان و خلفای عباسی (از آغاز تا دوره سلطان محمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تشکیل نهاد خلافت به خصوص در دوره عباسی، ایرانیان نیز با هدف بازیابی قدرت و هویت سیاسی خویش، نهاد سلطنت را تاسیس و با خلفای عباسی به رقابت و گاه دشمنی پرداختند. در دوره خوارزمشاهیان، خلفا و سلاطین با بهره گیری از عوامل مختلف از جمله سیاست های مذهبی، در پی بسط و توسعه قدرت و قلمرو خود بودند. عراق عجم مهمترین منطقه محل نزاع این دو نهاد در این دوره، به آوردگاه خلفای عباسی و خوارزمشاهیان و متحدان سیاسی آنان تبدیل شده بود. خلاء قدرت ناشی از اضمحلال سلاجقه بزرگ، طمع این دو قدرت را برای تصاحب میراث سلاجقه دو چندان ساخته بود. عباسیان در پی بازیابی قدرت سیاسی و خوارزمشاهیان به فکر تسلط بر بغداد و وادار نمودن خلفای عباسی به پذیرش سیطره سیاسی ـ نظامی سلاطین بودند که نتیجه این امر تلاش دو قدرت برای یارگیری در میان حکومت های محلی در ایران و درگیری های متعدد در عراق عجم و فرجام نهایی آن نیز شکست خوارزمشاهیان بود. مسأله مقاله پیش رو بررسی نقش و جایگاه مذهب در مناسبات و منازعات خلفای عباسی و سلاطین خوارزمشاهی از آغاز تا دوره سلطان محمد است. بر این اساس ابتدا داده های تاریخی با بهره گیری از منابع معتبر تاریخی جمع آوری؛ سپس با استفاده از آخرین یافته های پژوهشی، تحلیل و تبیین گردیده است.
بررسی دلایل ناکارآمدی دیوان عرض خوارزمشاهیان در رویارویی با مغولان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی جایگاه دیوان عرض به عنوان بخشی از تشکیلات دیوانی حکومت محمد خوارزمشاه در سازمان اداری سپاه خوارزمشاهی است و در آن تلاش شده است تا ضعف و ناکارآمدی دیوان عرض و مقام عارض در اداره لشکر و سازماندهی تشکیلات نظامی مورد بررسی قرار گیرد و تأثیر آن بر ناکامی های محمد خوارزمشاه در برابر حمله مغول و فروپاشی دور از انتظار حکومت وی نشان داده شود. این نوشتار بر آن است بر اساس روش تحلیلی در پژوهش تاریخی نشان دهد خوارزمشاهیان در ایجاد یک نظام اداری و پشتیبانی نظامی به ویژه هماهنگ با مطامع و اهداف توسعه طلبانه ای که در پیش گرفته بودند، ناتوان ماندند. بخشی از ناکامی آنان به واسطه نداشتن تشکیلات اداری کارآمد، به خصوص در حوزه دیوان عرض بود.
اهمیت تاریخی آثار رشیدالدین وطواط
حوزه های تخصصی:
شناخت ما از دوره های تاریخی ایران در مقایسه با یکدیگر نه تنها به یک اندازه نیست بلکه گاه تفاوت های بسیاری نیز با یکدیگر دارند. از جمله اطلاعات ما از منابع دوره خوارزمشاهیان نشان می دهد که دوره تاریخی خوارزمشاهیان از نظر وجود اطلاعات از جایگاه مناسبی در مقایسه با دیگر دوره های تاریخی ایران برخوردار نیست. متون به جای مانده از دوره های تاریخی ایران بویژه سده های میانه ی تاریخ ایران، یعنی حکومت های ترک غزنوی، سلجوقی و خوارزمشاهی، نشان می دهد که جایگاه خوارزمشاهیان از نظر وجود منابع و مآخذ و همچنین پژوهش های صورت گرفته بسیار فروتر است.هدف این مقاله باز شناسی آثار رشیدالدین وطواط رئیس دیوان انشای اتسز خوارزمشاه به منظور ارزیابی اطلاعات ارائه شده در آثار او در مطالعات تاریخی سلسله خوارزمشاهیان است.
تبیین روان شناختی ناپایداری سلطان محمد و شکست ایرانیان در رویداد حمله چنگیز و مغولان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو نویسندگان بی نفی دیگر علل شکست ایرانیان در برابر حمله مغول، بر عوامل روان شناختی پای فشرده اند. اعتقاد ما بر آن است که سلطان محمد و به تبع او ایرانیان به درماندگی اکتسابی دچار آمده بودند. از این رو ابتدا و به تفصیل روند روز افزون قدرت سلطان محمد احصا شده تا تمهیدی برای انتقال مفهوم روان شناختی زمینه ساز عدم مقابله و قبول شکست تدارک آید. در این جهت به تسخیر مناطقی چون بلخ و هرات و غزنه و مازندران و کرمان و سیستان و سمرقند و بخارا و تضعیف دشمنان دیرینی چون گورخانیان و قراختاییان و غوریان اشاره شده به جایی که مصمم گشت خلیفه الناصر الدین اله را به تایید اقتدار خویش به تمکین وادارد و به بغداد لشکر کشید. برخی همچون جوینی به مذهب خرافه باوران مقابله فعال او با خلیفه را که رفتار معمول سلاطین پر قدرت است و تا به آخر ادامه داشت سرآغاز ادبار و پریشان حالی او دانسته اند. اما درست تر آن است که سلطان در پاسخ به اندیشه های سنجیده سلاطین قراختایی و نایمانی – گورخان و کوچلوک خان – درایت کامل به خرج نداد و با اغوا شدن به روند تصاعدی قدرتش، عملا تمهیدات نظامی زمینه ای برای تهاجم به ایران را از سوی مغولان فراهم ساخت. در روند تسلیم محض سلطان در برابر چنگیز و مغول پذیرفتنی است که عواملی همچون تسلط و غلبه ترکان خاتون بر شخصیت فرزند، خرافه گری و مخالف خوانی متعصبان در اعتراض به حمله بغداد و مرکز خلافت، تقلیل مشروعیت مذهبی، نارضایتی مردمان مناطق از او و کارگزاران او، تبعات سوء نفی بلد و مجازات روحانیون ذی نفوذ، بخشی از علل شکست را تبیین می کنند، اما هر یک و مجموعه آنها عوامل متداول حکومت های شاهی در ایرانند، آنچه بر سر سلطان و ایران و ایرانیان در حمله مغول آمد چیز دیگری است. مستندات تاریخی شواهدی متقن در روند درماندگی رفتاری سلطان نشان می دهند. حتی تا عمل محرک و نابخردانه غایرخان که سلطان از ان حمایت پنهان و آشکار می کرد خللی در عزم سلطان مشاهده نمی شود. اما یکباره بعد مواجهه اولیه وی با پسر چنگیز و درونی کردن هیبت رزمندگی مغولان، اعتماد به نفس از سراسر وجود سلطان رخت بر می بندد و جسارت هر گونه کنش موثری را از او باز می ستاند. بعد از این سلطان نه تنها به تلقینِ نفس، از خویش سلب جرات می کرد، بلکه سرکردگان و لشکریان را نیز از عواقب خطرناک مقاومت می هراسانید. زار و حقیر و درمانده از جایی به جایی دیگر می گریخت و از رقم خوردن تقدیر الهی در روی آوری اقبال به مغولان و ادبار به ایرانیان می گفت. گریز و اجتناب او از پیش روی مغولان، جرات مغولان را تقویت می کرد و ترس فعلیت یافته در او را به ایرانیان تسری می داد. سرانجام این ترسندگی شدید درماندگی اکتسابی که هر گونه رفتاری را بی ثمر در کسب نتیجه دلخواه می سازد و ترکیب آن با تقدیرگرایی که سلطان و خواص و عوام مشترکا ترویجش می کردند آن شکست شوم و ناگواری بود که ابن اثیر بر آن است که تا پایان تاریخ نظیرش را هیچ مردمی نخواهند دید.
بررسی علل اختلاف سلطان محمد خوارزمشاه با خلیفه عباسی الناصرلدین اله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اختلافات و روابط بین سلطان محمد خوارزمشاه و خلیفه عباسی الناصرلدین اله یکی از اساسی ترین رویدادهای دوران حکومت خوارزمشاهیان است زیرا بسیاری از مشکلات خوارزمشاهیان با توجه به دیدگاه های خلیفه نسبت به حکومت آن ها اتفاق می افتد. البته ریشه این روابط به دوران پدران سلطان می رسد که اولین اختلافات از زمان تکش به طور جدی بین وی و خلیفه عباسی روی داد زیرا خاندان خوارزمشاهی از زمان اتسز به بعد سعی نمودند حکومت خوارزمشاهی را گسترش داده و جای خاندان سلجوقی را با توجه به ضعیف شدن این خاندان در ایران به دست آورند. در همین راستا نیز خلفای عباسی تلاش کردند قدرت دنیوی و مذهبی را که از دستان آنها خارج شده بود دوباره به دست آورند به همین دلیل برخوردهای جدی بین دو نهاد خلافت و سلطنت روی داد که در آخر منجر به جنگ سلطان محمد خوارزمشاه با خلیفه عباسی الناصر لدین اله گردید و اثرات سویی بر خلافت و سلطنت گذاشت. در این مقاله سعی گردیده به بررسی دیدگاه های خلیفه، برخورد دو نهاد خلافت و سلطنت با یکدیگر و تاثیر آن بر حکومت خوارزمشاهی پرداخته شود.
مناسبات خانوادگی،نظامی سیاسی خوارزمشاهیان با سلغریان (اتابکان فارس)از 614 تا 634 ه-ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو دولت خوارزمشاهیان و سلغریان(اتابکان فارس)که از خوارزم و فارس برخاسته اند، علیرغم بعد جغرافیایی از اوایل قرن هفتم با یکدیگر سروکاریافته اند، دلیل آن نیز تعارض منافع آن ها درنواحی مرکزی و غربی ایران بود که هر دو دولت بدان نواحی نظر داشتند.هرچند در ابتدا این تعارض به تضاد نظامی میان آنها منجر شدو سپس حملات مغول نیز دولت خوارزمشاهیان را به خود مشغول داشت، اماسرانجام پیوند خانوادگی ، سلغریان و خوارزمشاهیان را در کنار یکدیگر قرارداد.به همین جهت در دهه620ه ق . یعنی روزگار فرمانروایی سلطان جلال الدین خوارزمشاه، سلغریان مهمترین متحد خوارزمشاهیان در برابر مغولان بودند.حتی چند سالی پس از انهدام دولت خوارزمشاهی نیز سلغریان سیاست ضد مغولی آنان را ادامه دادند.
تثبیت امنیت در شرق ایران و توسعة فرهنگی در دورة امیران اسمعیل و نصر سامانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با سقوط امپراتوری ساسانی(652م) و به هم ریختگی مرزها، فرصت مناسبی برای ده ها قبیلة ترک فراهم آمد، تا بار دیگر به شکلی مؤثر در خراسان و به ویژه ماوراءالنهر تاخت و تاز کنند. تهدیدات بالفعل و بالقوه و گستردگی خطوط استقرار آنان در ثغور دارالاسلام، سیمای نظامی به شرق امپراتوری بنی امیه و سپس بنی عباس بخشید، تا جاییکه همواره کارگزاران نظامی درجة اول آنها در کنار انبوهی از داوطلبان مسلح در وضعیت آماده باش کامل نظامی مراقبت اوضاع را برعهده داشتند. از سویی، مناطق شرقی ایران به دلایلی، ازجمله دوری از مرکز دارالخلافه و عدم نظارت شایسته بر عملکردهای حکام آن، همواره محل خیزش قیام ها و شورش های دینی، سیاسی و اجتماعی چون قیام خونخواهان ابومسلم و خوارج بوده است. در این مقاله، با استناد به منابع، سعی میشود به دو پرسش زیر پاسخ داده شود:1. شکوفایی فرهنگی عصر سامانی، با توجه به آشفتگیهای دو قرن اول هجری، مبتنی بر چه علل و عواملی بوده است؟2. در این گستره، سامانیان تا چه حد وامدار دستاوردها و میراث های نظام های سیاسی پیش از خود بوده اند؟در این پژوهش، علاوه بر تبیین اوضاع ناامن نواحی شرقی ایران در دو قرن اول هجری، به تکاپوهای طاهریان(206-259ق.) و صفاریان (247-393ق.)، به عنوان اولین حکومت های ایرانی بعد از اسلام در شرق، در راستای تحقق امنیت توجه شده و بر نقش محوری امیراسماعیل در همین عرصه به عنوان بنیانگذار واقعی سلسلة بزرگ سامانی(279-389ق.) تأکید شده است. در خاتمه، بر این نکته پافشاری شده است که تحقق عصر طلایی عهد سامانی که به ویژه در دورة زمامداری امیرنصربن احمد با ظهور رجال فرهنگی چون رودکی میسر میشود، در درجة اول مرهون استقرار تدریجی «امنیت» به عنوان شالودة اساسی ترقی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، میراث گرانقدری بوده است که از زمان تشکیل حکومت طاهری تا زمان امیراسماعیل سامانی مقدمات آن فراهم شده بود.