آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

متن

 

شگفت انگیزترین انقلاب جهان در قرن گذشته به طور یقین انقلاب اسلامی ایران است که به رهبری مردی بزرگ با شخصیتی کم نظیر به وقوع پیوست. وی آیت الله العظمی حاج سید روح الله خمینی فرزند آیت الله حاج سید مصطفی بود که از سال 1342 عملا به صحنه مبارزات سیاسی ایران وارد شد. او که در مقام مرجعیت شیعه قرار داشت، نیم قرن تدریس علوم اسلامی و 15 سال تبعید در‌ترکیه و عراق را پشت سر گذاشته بود. او علاوه بر رهبری ایرانیان در انقلابی برپایه اعتقادات دینی تشیع توانست با ایجاد وحدت بی سابقه در بین ملت ایران از همه موانع و مشکلات عبور کرده و‌در بیرون از سرزمین ایران مسلمانان عمدتا محروم و ستمدیده جهان را در راه مبارزه با استکبار جهانی استوار و هم پیمان سازد. بنابراین در این گفتار سعی داریم به صورت گذرا مروری بر مهمترین حوادث و رخدادهای ایران پس از پیروزی این انقلاب بزرگ و شکوهمند تاکنون داشته باشیم.

امام خمینی از 12 بهمن 57 که با استقبالی بی سابقه از پاریس به میهن اسلامی بازگشت تا 22 بهمن که دهه فجر نام‌گرفت و پیروزی تحقق یافت از میلیونها ایرانی در مدرسه رفاه دیدار کرده و بیعت‌گرفت. وی شورای انقلاب را پیش از ورود و دولت موقت را پس از آن تشکیل داد. به نظر می رسید حکومت نظامی به عنوان آخرین نمود سلطنت شاه که توسط سران ارتش و تحت نفوذ آمریکا اداره می‌گردید در تدارک کودتا بر علیه انقلاب باشد که با فراست امام وحضور و فداکاری ملت این حرکت بی اثر ماند و سرانجام رژیم کهن سلطنتی با سرعت غیر قابل تصوری فرو ریخت.

همزمان حوادث لحظه به لحظه انقلاب به وسیله صدها خبرنگاری که برای گزارش این تحول بزرگ در تهران گرد آمده بودند به دنیا مخابره می شد.در مساجد کمیته‌هایی از مردم شکل گرفت تا امنیت و نظم را برقرار سازند. زندانهای سراسر کشور‌گشوده شد، زندانیان سیاسی وسپس با عفو عمومی بسیاری از زندانیان عادی آزاد شدند. عوامل سازمان امنیت وگارد شاهنشاهی از ترس جان یا انتقام مردم، در‌کمین بودند تا برای مدافعان و نگهبانان انقلاب خطر آفرین باشند و یا به طریقی از کشور خارج شوند. درحالیکه حزب جمهوری اسلامی با شرکت بعضی از پیش روان انقلاب شکل می‌گرفت، نمایندگی اسرائیل در‌تهران تعطیل و به جای آن سفارت فلسطین دایر‌گردید. ایران از پیمان نظامی سنتو نیز خارج شد.

رهبر انقلاب از دهم اسفند 57 در قم اقامت‌گزید و مردم را به حمایت از دولت موقت فراخواند اما این توصیه امام که: (( رئیس دولت موقت می بایست بدون  عنوان  حزب،گروه و دسته ای خاص وزراء را انتخاب کند)) هرگز رعایت نشد. نوروز سال 58 برای ملت مفهوم پیروزی و آزادی نیز داشت. صمیمیت و دوستی خاصی همه طبقات و سطوح جامعه را در برگرفته بود. اولین رفراندوم انقلاب در 12 فروردین  1358 صورت گرفت و با  نظر موافق اکثریت 2/98 درصد رای دهندگان حکومت جمهوری اسلامی پذیرفته شد. همه ناظرین جهانی می‌دیدند که انقلاب با شرکت توده مردم و با رهبری واحد امام خمینی با سرعت پیش می رود و هیچ گروه، دسته و حزب با سابقه یا بی سابقه‌ای در آن نقش تعیین‌کننده ندارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از افراد سیاسی و گروهها که در رژیم پهلوی در خارج متواری بودند و یا احتمالا در زندان بسر می بردند و اثر مبارزاتی چندانی نداشتند در پرتو انقلاب و آزادی بیش آمده،  فعالیت سیاسی خود را شروع کردند. انواع روزنامه و مجلات با شکل های‌گوناگون توسط آنان منتشر شد و مجامع، کانونها و انجمن های زیادی را  به دلخواه تشکیل دادند و هر کدام خود را چنان‌ مطرح می ساختند ‌که‌گویا  پیروزی انقلاب محصول کار آنها بوده است. در نتیجه فریبکاری این عده حوادثی درکردستان، ترکمن صحرا، آذربایجان و حتی‌ تهران به وجود آمد که ریشه در خارج داشت. این مسایل را می‌توان اولین نبرد در مقابل انقلاب دانست که درایت رهبر انقلاب و حضور ملت در تمام موارد به ماجراهای پیش آمده با سرعتی‌که ناشی از ایمان مردان ساخته انقلاب بود خاتمه داد. در ادامه تحولات کشور، مجلس خبرگان با حدود 80 عضو بر اساس انتخابات و آیین نامه مصوب شورای انقلاب در 28 مرداد 58 افتتاح شد تا قانون اساسی حکومت اسلامی را تدوین، تصویب و به ملت ارائه نماید. این مجلس به هنگام افتتاح با دریافت پیام رهبر انقلاب پیش نویس پیشنهادی دولت موقت را کنار گذاشت و با ترکیباتی که خود تصویب نمود، طی سه ماه قانون اساسی را تنظیم کرد. این قانون پس از تائید رهبر در همه‌پرسی12 آذر 1358 از جانب ملت نیز پذیرفته شد.

در قانون اساسی مصوب که 175 اصل داشت ولی فقیه دارای مقام مرجعیت، با پذیرش ملت یا به انتخاب مجلس‌خبرگان در راس هرم حاکمیت قرارگرفته فرماندهی کل قوا  را در اختیار داشت و سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه می بایست تحت نظر او وظایف خود را انجام می دادند. مجلس خبرگان وظیفه دارد تا رهبر به همان ترتیبی که قانون اساسی مقرر داشته  وظایفش را انجام دهد. در صورت از دست دادن شرایط رهبری یا ناتوانی جسمانی و روانی تعیین جانشین در وضع پیش بینی شده به عهده مجلس خبرگان قرار داده شد. مطابق با قانون اساسی انقلاب فقهای شورای نگهبان، رئیس دیوانعالی کشور و دادستان کل کشور و همچنین فرماندهان نظامی منتخب رهبرند. طبق اصل 4 قانون اساسی تمام قوانین بدون استثناء باید در چارچوب موازین اسلام باشند که تشخیص این مساله برعهده شورای نگهبان قرار‌گرفت. در قانون اساسی اصل براین قرار داده شد که حقوق و آزادیهای افراد ملت در حدود موازین اسلام تضمین‌گردد. با آغاز سال 58 جهت مقابله با انقلاب اسلامی ترفند دیگری از سوی مخالفان شروع شد که ترور عناصر موثر در انقلاب را دربرداشت. در12 اردیبهشت همان سال آیت ا مطهری متفکر و فیلسوف اسلامی، چندی بعد دکتر مفتح روحانی پیوسته به دانشگاه، عراقی مبارز با سابقه و قاضی طباطبایی امام جمعه تبریز به شهادت رسیدند اما هاشمی رفسنجانی روحانی برجسته دیگر از برنامه ترورها جان سالم  به در برد. قبل از این جمع، سپهبد قرنی‌که در مقابله با آشوبهای اولیه مخالفان انقلاب ایفای نقش کرده بود هدف قرار گرفت. درگذشت آیت ا طالقانی ‌که از جانب رهبر از 5/5/58 ماموریت اقامه نماز جمعه در دانشگاه تهران را یافته بود واقعه تلخ بعدی بود. تشکیل کمیته امداد امام که تاکنون بخش عمده ای از محرومین را زیر پوشش دارد، جهاد سازندگی که می بایست آبادانی سریع روستاها را به انجام می رساند، سپاه پاسداران  به عنوان نگهبان انقلاب، بنیاد مسکن جهت خانه دار کردن محرومین، نهضت سواد آموزی به منظور ریشه‌کن ساختن بیسوادی و بنیاد شهید انقلاب اسلامی برای حمایت از خانواده شهدا از جمله اقدامات اولیه سران انقلاب جهت سامان دادن به امور مردم بود.

 جهت تعیین سرنوشت سران رژیم‌گذشته، دادسراها و دادگاههای انقلاب‌که بلافاصله پس از پیروزی نهضت اسلامی شکل گرفته بود وظایف خود را دنبال می‌کردند. این مرکز در چند نوبت عناصر اصلی رژیم ساقط شده را که متهم به ارتکاب جنایاتی بودند به اعدام محکوم نمودند. اموال وابستگان و اعضای خاندان سلطنتی که در داخل کشور قابل دسترسی بود مصادره و در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت. از دیگر اقدامات می توان ملی کردن بانکها و شرکتهای بیمه را نام برد. آمریکا که بیش از دیگر کشورها در جریان انقلاب اسلامی از شاه و سلطنت او حمایت کرده بود و با سوابقی که درکودتا‌های مختلف از جمله کودتای سال 1332 ایران داشت، به شدت مورد سوء ظن مردم و رهبری انقلاب قرار داشت. ورود شاه مخلوع به آمریکا به بهانه معالجه  با اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری اعضای آن بوسیله دانشجویان پیرو خط امام روبرو شد. اسناد به دست آمده از این سفارت خانه حاکی از دشمنی طولانی آمریکا و توطئه آن علیه ایران در سالهای متمادی بود. رهبری انقلاب درحالی این اقدام را مورد حمایت قرار داد‌که دولت موقت راه دیگری را در پیش‌گرفته بود. مساله تصرف سفارت آمریکا درکنار عدم توانایی در ادامه زمامداری، در نهایت دولت موقت را به استعفاء کشاند. دولت جانشین به سرعت و با ترکیبی از اعضای شورای انقلاب و با نخست وزیری آیت ا مهدوی کنی از روحانیت مبازر تهران ادامه کار را عهده دار شد. اولین انتخابات ریاست جمهوری در 5 بهمن 58 و انتخابات مجلس شورای اسلامی در 24 اسفند همان سال صورت‌گرفت. در ادامه فقهای شورای نگهبان از جانب رهبر و حقوقدانان با پیشنهاد شورای عالی قضایی و به وسیله مجلس برگزیده شدند. آمریکا که نمی خواست مراحل شکل گیری حکومت اسلامی تحقق پیدا کند و منافع منطقه ای خود را در خطر می دید جهت تشدید اقدامات خصمانه علیه جمهوری نوپای اسلامی، در فروردین 1359 قطع رابطه سیاسی با ایران را اعلام کرد و متعاقبا دارایی‌های دولت ایران در این کشور با دستور رئیس جمهور آمریکا توقیف گردید.

ابوالحسن بنی صدر،اولین رئیس جمهور ایران که در انتخاب نخست وزیر با مجلس اختلاف داشت با بعضی گروههای مخالف خط رهبری در قبضه قدرت به توافق رسیده بود. تجاوز نظامی آمریکا به ایران و شکست معجزه آسای آن در صحرای طبس مردم دنیا را به شگفتی واداشت و بعد الهی حکومت اسلامی در این جریان تجسم یافت. قبل از آنکه مسولین ایران از تجاوزآمریکا و نقشه طرح شده  اطلاع یابند شکست این عملیات از جانب رئیس جمهور آمریکا اعلام گردید. در 1/3/59 محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران آغاز گردید.  عقیم ماندن توطئه کودتای نوژه در تیر ماه همان سال شکست دیگری بر سیاست آمریکا تحمیل کرد. مرگ شاه در مصر امید کمرنگ معدود سلطنت طلبان را به یاس مبدل ساخت و در عین حال نشان داد سلطنت در ایران در تمام قرن بیستم با عاقبت وخیمی همراه بوده است. 1

دانشگاهها و مراکز آموزشی عالی که با رسوخ افراد نفوذی و فعالیت و تبلیغات آنها به مراکز ضد انقلاب مبدل شده بود با اعلام انقلاب فرهنگی در اردیبهشت 59 تعطیل و ستاد انقلاب فرهنگی مامور تنظیم آموزش عالی گردید.

امواج انقلاب اسلامی‌که با انواع توطئه‌های طرح شده از سوی دشمنان روبرو بود همچنان راه خود را با قدرت طی می‌کرد به نحویکه برای دیگر ملت ها به شکل الگوی قابل پیروی محسوب می شد. مردم بعضی از کشورهای اسلامی‌که قطع نفوذ ابرقدرتهای شرق و غرب را مانند ایران طلب می کردند تحت فشار قرارگرفتند. برهمین اساس عراق، کشوری که اکثریت ساکنان آن شیعه بودند بیشتر خطر آفرین جلوه می‌کرد. با توطئه آمریکا در 31 شهریور 1359 تهاجم سنگین نظامی عراق به بهانه لغو قرارداد مرزی 1975 الجزایر ولی با قصد براندازی انقلاب و تصرف خوزستان شروع شد. این تجاوز در زمانی که ایران آمادگی جنگی نداشت تمام مسایل را در کشور تحت الشعاع قرار داد اما رهبری بیدار انقلاب اسلامی با تقویت روحیه ملت و امید دادن به جوانان جبهه های جنگ را مستحکم  ساخت.

از سوی دیگرکارتر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از ریگان جمهوری خواه شکست خورد و در همین زمان مساله گروگانها که محکومیتهایی را در مجامع بین المللی برای ایران باعث شده بود به عهده مجلس شورای اسلامی‌گذاشته شد. سرانجام ‌ بدون شناخت مصائب ملت ایران و سوابق سیاست آمریکا با وساطت دولت الجزایر و براساس بیانیه ای درآستانه زمامداری ریگان که به تشکیل دیوان داوری ایران و‌آمریکا در لاهه منجر شد به پایان رسید، اما آمریکا به تعهداتی که در قبال آزادی گروگانها کرده بود پایبند نماند. اولین رئیس جمهور ایران که اینک عملا در مقابل نهادهای انقلاب قرار گرفته بود و در جنگ از تجهیز نیروهای مردمی امتناع داشت در 30 خرداد 1360 از جانشینی فرماندهی کل قوا و سپس با رای عدم کفایت سیاسی مجلس و به فرمان امام از ریاست جمهوری خلع شد. وی سرانجام پس از چند روز اختفاء به پاریس فرارکرد. در 7 تیر 1359 دفتر حزب جمهوری اسلامی به وسیله عوامل نفوذی بیگانه با کارگزاری بمب منفجر شد. در این انفجار آیت ا دکتر سید محمد بهشتی رئیس دیوانعالی‌کشور و از شخصیتهای فعال انقلاب به همراه هفتاد و چند نفر از مسولان کشور به شهادت رسیدند.

در دومین انتخابات ریاست جمهوری در اول مرداد 1360 محمد علی رجایی که پیش از آن سمت نخست وزیری را عهده دار بود به ریاست جمهوری ایران انتخاب شد. وی دکتر باهنر؛ روحانی جوان انقلابی را به عنوان نخست وزیر معرفی کرد و از مجلس رای اعتماد گرفت اما یک ماه بعد با انفجار دفتر نخست وزیر به وسیله عوامل نفوذی هر دو به شهادت رسیدند. سومین انتخابات ریاست جمهوری در دهم مهر 1360 انجام شد که در نتیجه آن سید علی خامنه ای روحانی مبارزی که به تازگی از یک سوء قصد نجات یافته بود به ریاست جمهوری انتخاب‌گردید. صحنه دفاع در مقابل تهاجم عراق نیز با حذف اولین رئیس جمهور و تکیه بر نیروهای انقلابی به نفع ایران تغییر یافت و با تلاشهای تمامی قوای مسلح و با فرمان امام حصر آبادان در 5 مهر 60 شکسته شد.

با انجام چند عملیات دیگر منطقه وسیعی از جنوب کشور و متعاقب آن خرمشهر آزاد شد. مقامات آمریکا صراحتا اعلام‌کردند (( پیروزی های ایران به نفع آمریکا نخواهد بود)) و فورا کمکهای حیاتی خود به بغداد را افزایش دادند. دیگر متحدین آمریکا در غرب نیز همین راه را دنبال نمودند. اتحاد شوروی نیز خود را هم پیمان با عراق و متعهد در تجهیز قوای نظامی آن کشور می دانست، با ارسال حجم انبوهی از تسلیحات توان نظامی عراق را به نحو بسیار چشمگیری افزایش داد. در‌کنار تحولات جنگ پاره ای از مسولان نظام اسلامی که انقلاب را متکی به شخصیت امام می دانستند، با توجه به سن بالای رهبر از آن بیم داشتند‌که در آینده انقلاب از این ناحیه در موضع ضعف و خطر قرار گیرد، لذا یکی از شخصیتهای روحانی را به قائم مقامی رهبری برگزیدند تا برای نظام مصونیت ایجاد نمایند. با وجود تایید این امر از سوی خبرگان این اقدام با قانون اساسی سازگاری نداشت (نویسنده درآن هنگام این امر را مثل بسیاری از تخلفات دیگر نسبت به قانون اساسی یادآوری نمود.) بعدها مشخص شد که مساله قائم مقامی راه عملی و تدبیر صحیحی نبوده است.

حمله به اماکن غیر نظامی و شهرها و شرایط جبهه ها، ایران را ناگزیر ساخت تا در اواخر سال 64 عملیاتی را در  منطقه فاو، اجرا نماید. فتح فاو نمایانگر تحول عظیم نظامی و سیاسی در منطقه بود و از آن پس آمریکا درحالیکه ظاهرا بیطرف می نمود به رویارویی مستقیم و عملی با ایران پرداخت. ایالات متحده در منطقه و دنیای غرب این نگرانی را گسترش می داد‌که پیروزی ایران در جنگ خطرات بزرگی را برای آنان به همراه دارد. غرب به سرکردگی آمریکا و همچنین اتحاد شوروی که نگرانی عمیقی از پیشرفت ایران و تبلور عملی اسلام داشتند به یاری همه جانبه عراق متجاوز پرداختند. هفتمین سال جنگ، با استفاده بیشتر عراق از سلاحهای ممنوع کشتار جمعی از جمله سلاحهای شیمیایی توام بود. افشای ماجرای مک فارلین نیز در 13 آبان 1365  تحولات سیاسی- نظامی جنگ را تحت تاثیر قرار داد و اوضاع را بیش از پیش برای ایران دشوار‌کرد. این جریان حامیان منطقه ای ایالات متحده را متزلزل ساخت و بحران سیاسی بزرگی در این کشور به وجود آورد. آمریکا برای خروج از این وضعیت و کسب اعتماد مجدد متحدین خود در منطقه، فشار به ایران را تشدید نمود. از سوی دیگر حملات هوایی عراق به مراکز صنعتی و اقتصادی ایران،حمله به نفتکش ها، پایانه های نفتی و کشتی های تجاری وضعیت تجاری ایران را مختل کرد و قیمت نفت را به کمتر از ده دلار در هر بشکه رساند. شرایط نامساعد اقتصادی و تحریمهایی که برخی کشورهای قدرتمند علیه ایران در نظر‌گرفته بودند وضعیت بسیار سختی را همراه به داشت. قطع برق، جیره بندی بنزین، بازار سیاه کالاهای اساسی، افزایش قیمت ها و تورم از‌آن جمله بود. عراق برای جبران شکست در جبهه‌های جنگ حملات هوایی به شهرها و مردم بی دفاع را آغاز کرد. ایران نیز متقابلا بغداد را زیر حملات موشکی قرار داد. مجموعا از بهمن 64 تا بهمن 65 کوشش ایران برای حفظ برتری و  تلاش عراق برای تغییرآن استوار بود. به تدریج تعادل قوا به نحو قاطع به نفع ایران تغییر می‌کرد. برپایه همین ملاحظات نوعی باز بینی در برنامه نظامی کشورهای عربی و شوروی در مورد جنگ پدید آمد و این امکان را برای عراق فراهم ساخت تا با هدف بین المللی کردن جنگ حمله به نفت کش ها، پایانه های نفتی، مراکز صنعتی و اقتصادی ایران را آغاز نماید. جرج شولتز وزیر خارجه وقت آمریکا به ایران هشدار داد: ((که ایران جنگ را پایان دهد در غیر اینصورت با اقدامات شدید و مقتضی روبرو خواهد شد.)) در همین زمان که جنگ به خلیج فارس‌کشیده شده بود، ایران سیاست امنیت در خلیج فارس برای همه یا هیچکس را دنبال می نمود. با حمایت گسترده نظامی- اطلاعاتی آمریکا از عراق و به کارگیری سلاح شیمیایی از سوی رژیم بعثی، برتریهای سیاسی جغرافیایی و نظامی ایران تحت الشعاع قرار گرفت. جمهوری اسلامی ایران که جنگ را با هدف رفع تجاوز،  اعلام آغازگر ‌جنگ و پرداخت خسارت از سوی متجاوز دنبال می نمود با وساطت پاره ای کشورها که فقط توقف جنگ را می خواستند موافق نبود. عراق که رسیدن به اهداف اولیه را غیر ممکن می دانست در فریب افکار عمومی سخن از صلح داشت. دکوئیار نیز به عنوان دبیر کل سازمان ملل تلاش خود را جهت آتش بس آغاز کرد و در این راه قطعنامه 598 شورای امنیت صادر شد. حاکمان عراق در طول جنگ با سکوت یا تایید غرب بارها برخلاف موازین بین المللی، از سلاح کشتار جمعی نظیر سلاحهای شیمیایی و گازهای سمی استفاده کردند و به این ترتیب سدی در برابر پیشروی ایران به وجود‌آوردند. شورای امنیت که به هنگام پیشروی عراق در خاک ایران فقط توقف جنگ بدون بازگشت به مرزهای رسمی را اعلام می‌کرد، به هنگام پیشروی ایران در جبهه ها، وضع معکوسی را پیش می‌گرفت. در آغاز سال 1367 آمریکاییها به دو سکوی نفتی ایران در خلیج فارس حمله کردند. همزمان با آن عراقی ها پس از حمله گسترده شیمیایی به خطوط پدافند ایران و با دریافت اطلاعات از هواپیماهای جاسوسی آمریکا با سپاهی مجهز به فاو یورش آورده و این بندر را پس از دو سال و سه ماه که دراختیار ایران بود متصرف شدند. عراق در تهاجمی دیگر شلمچه را نیز تصرف کرد. امکانات فوق العاده، تجهیزات پیشرفته، کاربرد سلاحهای غیر متعارف مانند سلاحهای شیمیایی و گسترش سازمان ارتش عراق امکان موفقیت فوق را برای عراق پیش می‌آورد. در واقع دو ابر قدرت نظامی شرق و غرب و دول بزرگ اروپایی و سلاحهای مدرن آنها، با کمک دلارهای کشورهای نفت خیز عربی متحد شده بودند تا جمهوری اسلامی را از کسب پیروزی باز داشته و مجبور به تسلیم نمایند. در این وضعیت کاملا نگران کننده نیروی دریایی آمریکا هواپیمای مسافر بری ایران را با 400 مسافر برخلاف تمامی موازین و حقوق بین الملل برفراز آبهای خلیج فارس  سرنگون کرد. این اقدام پیام روشن و قاطع آمریکا مبنی بر تشدید جنگ و اقدامات ضد بشری با تمام قوا علیه ایران بود. ریگان بلافاصله پس از این عملیات اعلام کرد: (( این فاجعه ضرورت دستیابی به برقراری صلح را با حداکثر شتاب، دو چندان ساخته است.)) بنابر ملاحظات جدید و احتمال هجومهای عراق، همچنین تشدید فشار بین المللی علیه ایران، هزینه سنگین جنگ و وضع نامطلوب اقتصادی، رهبری انقلاب با تصمیمی که قابل تصور نبود و شرایط خاص نظامی و اقتصادی ضرورت آنرا ایجاب کرده بود، قطعنامه 598 را پذیرفت. امام خمینی (ره) درحالیکه پذیرش قطعنامه را لازم می دانست آن را به سرکشیدن جام زهر‌تشبیه‌کرد. هنوز ارتش عراق متعاقب برقراری صلح به طور کامل تا خطوط مرزی عقب نرفته بود که در تاریخ 3/5/67 گروهی با اسم جعلی مجاهد که در طول جنگ همه نوع همراهی را با صدام علیه جمهوری اسلامی نموده بودند با کمک ارتش عراق هجوم خود را با شکلی جدید از طریق مرزهای غربی آغاز کردند.آنان که در طول جنگ با جاسوسی عراق را یاری می کردند عملیات خود را با نام فروغ جاویدان و با هدف براندازی نظام آغاز کردند. اما یورش آنها توسط نیروهای مردمی و قوای مسلح تحت عنوان عملیات مرصاد درهم شکست و قوایشان متلاشی شد. در همین ایام حضرت امام در خصوص نویسنده کتاب آیات شیطانی (سلمان رشدی) پیشاپیش همه علمای کشورهای اسلامی فتوای قتل وی را صادر کردند و این موضوع ضمن ایجاد بعد جدیدی در سیاست خارجی ایران، مبنای  سلسله تحولاتی با کشورهای اروپایی و آمریکا گردید. امام خمینی(ره) در دیماه سال1367 با ارسال پیامی خاص برای گورباچف رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی شکست کمونیسم را اعلام کرد و این کشور را به جای تمایل به غرب به تفکر در اسلام دعوت نمود. حدود یکماه بعد شواردنادزه وزیر امور خارجه شوروی پاسخ رهبر شوروی را تسلیم حضرت امام نمود که درآن تنها برحسن روابط دو کشور تاکید شده بود.گویا زمامداران شوروی به نکته اصلی پیام امام توجه نکرده بودند تا خود را با آن آشنا سازند.

مساله عزل و استعفای قائم مقام رهبری با آن همه تبلیغاتی که پیرامون آن شده بود یکی از ضربات سختی بود که در این زمان به جمهوری اسلامی وارد آمد. اوایل خرداد 68 به ناگاه خبر عمل جراحی امام اعلام شد و در حالیکه مراسم دعا در سراسر کشور ادامه داشت و مردم در تدارک مراسم سالگرد قیام 15 خرداد بودند به ناگاه گوینده رسانه جمعی با صدایی سوزان و لرزان درگذشت رهبر بزرگ انقلاب را اعلام‌کرد.  بلافاصله میلیونها نفر به سوی جماران به حرکت درآمده و در مراسم تشییع که به مدت سه روز ادامه داشت شرکت کردند. وصیت نامه سیاسی- الهی هشتاد و چند صفحه ای امام در اجتماعی از اعضای شورای نگهبان، مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی به وسیله رئیس جمهور قرائت گردید که درآن امام راحل برای حفظ جمهوری اسلامی راه آینده را ترسیم و همه طبقات را به ادامه مبارزه و پیمودن راه اسلام دعوت نموده بود. درحالیکه فقدان امام تاثیر عمیقی بر همه مردم گذاشته بود، انتخاب رهبر جدید برخلاف انتظار دشمنان خارجی و داخلی با سرعت انجام گرفت و نظام جمهوری اسلامی با همان شیوه پر صلابت(ره) امام ادامه یافت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جمعی از یاران امام و مسولین نظام فکر می‌کردند که رهبری امام به نحوی پیش رفته که همه انقلاب و نظام به وجود امام پیوند خورده و با توجه به سن بالای امام خطری بزرگ از این ناحیه انقلاب اسلامی و کشور را تهدید می‌کند. این عده فکر می کردند اگر روزی امام نباشد انقلاب به چه سرنوشتی دچار خواهد شد؟ بنابراین باید چاره ای اندیشید که با فقدان امام، نظام اسلامی همچنان پایدار بماند.کشورها و زمامدارانی که نابودی نظام اسلامی را آرزو می‌کردند مترصد بودند که در این لحظات پایان آنرا ببینند. اما با قرائت وصیت نامه سیاسی-‌الهی امام به وسیله رئیس جمهور، مجلس خبرگان برای تعیین تکلیف تشکیل گردید. در ابتدا تصور می شد این مجلس توان انتخاب رهبر بعد از امام را به لحاظ عقاید مختلف موجود در آن نداشته باشد. برخی نیز می پنداشتند همچنانکه در قانون اساسی پیش بینی شده بود، شورایی از سه یا پنج نفر از فقها برای امر رهبری شکل گیرد. اما در مدت کوتاهی مجلس خبرگان به این نتیجه رسید که فقیه مبارز و قدرتمندی که سالها ریاست جمهوری را عهده دار و با امور جهانی آشنا بود صلاحیت این امر را دارد. نظر مجلس خبرگان در مدت کوتاهی در انتخاب آیت ا سید علی خامنه ای به رهبری، نگرانیهای داخل کشور را برطرف ساخت. به این ترتیب امید کسانیکه در خارج یا احتمالا درون کشور مترصد ایجاد خلا رهبری در ایران بودند به یاس مبدل گشت. مجلس خبرگان پس از تصویب اصلاحیه قانون اساسی یکبار دیگر این انتخاب را تایید کرد. هرچند شخص منتخب به مقام رهبری داوطلب پذیرش چنین مسولیت خطیر و سنگینی نبود و ترجیح می داد مجلس خبرگان به نتیجه دیگری برسد اما هنگامیکه به صورت تکلیف این مقام به او محول شد تمام تلاش و زندگی خود را وقف اجرای وظایف تام و‌تمام رهبری نمود و از هر جهت راه و رسم رهبر فقید انقلاب اسلامی را پیشه خود ساخت. متعاقب انتخاب رهبر جدید، اصلاحات قانون اساسی در همان مسیری که امام راحل خواسته بود از طرف هیات 25 نفره انجام گرفت و به همراه انتخابات جدید ریاست جمهوری در 6 مرداد 1368 به همه پرسی گذاشته شد. در اصلاحات ایجاد شده مرجعیت از شرایط رهبری کنار گذاشته شد و اختیارات رهبر افزایش یافت. همچنین پست نخست وزیری از قوه مجریه حذف و اختیارات آن به رئیس جمهور واگذار گردید. در قوه قضائیه هم یک نفر به جای شورای عالی قضایی  در راس قرار گرفت و ترتیب شورایی حذف شد. مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز با اعضای ثابت و متغیرآن که منتخب رهبری‌اند جهت حل اختلافات مجلس وشورای نگهبان پیش بینی‌گردید. هاشمی رفسنجانی که سالها ریاست مجلس را عهده دار بود در انتخابات ریاست جمهوری پیروز گشت و بازسازی کشور پس از جنگ را در برنامه عمرانی پنجساله اول گنجاند.

صدام حسین حاکم عراق که از جنگ طولانی با ایران به جز خسارت سنگین و تلفات انسانی دو کشور نتیجه ای نگرفته بود و ماجراجویی دیگری را با همسایه جنوبی در سر می پروراند، مکاتباتی را با رئیس جمهور ایران شروع نمود. او در آخرین نامه پذیرفت که قرار داد  الجزایر در مورد اختلافات دو کشور به مورد اجرا درآید، به سرعت مناطق اشغالی را ترک  و اسراء را آزاد سازد و بدین شکل تصریح نمود که تمامی خواسته های ایران را پذیرفته است. در این روند دهها هزار اسیر دو طرف مبادله و قوای ایران و عراق در مرزهای بین المللی خود مستقر شدند. اما این پایان ماجراجویهای عراق نبود. حمایت فوق العاده غرب و شرق از عراق در زمینه تسلیحات به خصوص سلاحها و تجهیزات پیشرفته کشتار جمعی و همکاری با این کشور برای دستیابی به سلاحهای غیر متعارف، به همراه جنبه های روانی سران رژیم عراق، قوایی متراکم و تهدید کننده از عراق ساخته بود که کشورهای منطقه و همجوار را مورد تهدید جدی قرا می داد. در نهایت این موضوع با تجاوز عراق  به کویت به وقوع پیوست. این اقدام زمینه ای را فراهم ساخت تا حامیان عراق که صرفا برای مقابله با انقلاب اسلامی رژیم عراق را با ثروت کشورهای حوزه خلیج فارس تجهیز کرده بودند، مجددا با امکانات همین کشورها همه را منهدم سازند. با این وجود با آزادی کویت، آمریکا و همراهانش صدام را که در شرف سقوط بود حفظ کردند تا حکومتی هوادار ایران در عراق شکل نگیرد. ایران در این جنگ بیطرف ماند، حتی در صدد انتقام برنیامد و هزاران عراقی برای نجات جان خود به شهرهای ایران پناهنده شدند. در پیگیری قطعنامه 598 ، دبیر کل سازمان ملل متحد سرانجام رسما عراق را متجاوز و آغازگر جنگ علیه ایران شناخت اما در مورد مساله پرداخت خسارات که حدود هزار میلیارد دلار برآورد می‌‌شد ترتیبی داده نشد. از سال 1376 به مدت سه سال ایران ریاست کشورهای عضو کنفرانس اسلامی را عهده دار بود با این حال آنگونه که انتظار می رفت تحولات بزرگ و عمده ای در این سازمان که 55 عضو دارد حاصل نشد. پس از پایان دو دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در انتخابات خرداد 76 ، روحانی جوان دیگری که مدتی وزیر ارشاد نیز بود به این مقام برگزیده شد و به دنبال آن طرفداران وی در انتخابات مجلس ششم به پیروزی رسیدند و موضوعی تحت عنوان((اصلاحات)) را مطرح ساختند.آمریکا که انتظار گسترش اختلاف در مسولین نظام جمهوری اسلامی را داشت و از قبل مساله حقوق بشر در ایران را مبنای مقابله خود قرار داده بود به صور مختلف به ویژه با دایر نمودن مراکز تبلیغاتی مستقیم و غیر مستقیم فضای مناسب را تدارک می دید. از سوی دیگرکارگزاران و مسولین نظام نیز مجبور بودند توجه خود را بیش از مسایل اقتصادی مردم  به حفظ نظام و خنثی نمودن عملیات و تبلیغات آمریکا معطوف دارند. آمریکا هر اقدامی را که در ایران جهت حفظ امنیت صورت می گرفت  با تبلیغ گسترده، ضد حقوق بشر معرفی می کرد و تعدادی از نیروهای داخلی نیز تحت عنوان آزادی و حقوق مردم، با رادیوهای تبلیغاتی آمریکا همراهی می نمودند. این عده باعنوان اصلاح طلب که به خرداد 76 آویزان بودند درحالیکه قدرت اجرایی کشور را به دست آورده بودند، برخی نهاد انقلابی مانند سپاه، شورای نگهبان، قوه قضائیه و صدا و سیما را از جمله موانع پیروزی نهایی خود می شناختند. چالش و تبلیغات مسموم برخی عناصر در داخل سبب شد که جبهه جدید و ثالثی از خارج به صحنه کشیده شود. اما پشیبانان واقعی انقلاب چه آنها که در صحنه بودند و یا آنها که به شکلهای مختلف از مشاغل کنار گذاشته شده بودند، تلاش خود را معطوف به مراقبت از انقلاب کردند. هرچند در این بین سازمانهای مردمی نقش بسیار مهمی داشتند اما آنچه که انقلاب اسلامی را‌ تاکنون حفظ نموده نیروی فوق بشری است. بنابر اراده خداوند و خواست او مردمی که سالها رنج برده و بر اجرای احکام الهی پای فشرده بودند، توانایی ایستادگی پیدا کردند. با این وجود بیان این حقیقت به معنای سرپوش گذاشتن برخطاها و اشتباهات درون حکومت نیست. عده ای سودجود تا‌کنون در پوشش های مختلف به این نظام الهی صدمه زده اند. پاره ای به جای خدمت به مردم و صرف وقت در روشنگری و هدایت آنان، تحت تاثیر تبلیغات بیگانه به تخریب ساختارهای نظام پرداخته اند. هزینه های سرسام آوری از این بابت به ملت و بیت المال تحمیل شدند که با دلسوزی می بایست از صرف چنان هزینه هایی جلوگیری می شد. با وجود اینکه درسالهای پس از رحلت امام خمینی (ره) جناحهای منتقدنیز در نظام شکل گرفتند و دیگر وحدت کاملی در حد پیروزی انقلاب وجود ندارد باز هم آمریکا که تا سرحد براندازی پیش رفته نتوانسته است به نتیجه ای در این زمینه برسد. البته ملت ایران و مسولین نظام در این مقابله هزینه های هنگفتی را متحمل شده اند. جمهوری اسلامی ایران که می بایست برای نفت و گاز خود سیاست مستقلی جدای از اوپک داشته باشد و از طریق آن قدرت صنعتی خود را پیش ببرد در این زمینه موفق نبوده است. جمهوری اسلامی باید در‌خلیج فارس و سواحل طولانی آن د‌گرگونی‌هایی نظیر ساخت بنادر و صنایع کشتی سازی ایجاد کند. همچنین جمهوری اسلامی که می بایست در دریای خزر در مقابل چهار کشور ساحلی حقوق واقعی خود را به مورد اجرا گذارد اکنون تنها به یک تماشاگر تبدیل شده است. جمهوری اسلامی در زمینه صادرات غیر نفتی می تواند به مرحله ای برسد که چند صد میلیارد دلار درآمد سالانه داشته باشد. مردم ایران که باید در صحنه اقتصادی و صنعتی با استفاده از منابع خود دستاوردهای مهمی کسب می کردند تاکنون به طور کامل به آرمان خود نرسیده اند. با این وجود حفظ انقلاب و جلوگیری از رسوخ دشمن به آن کار مهمی است که محرومیت در برخی زمینه ها را تا حدودی توجیه می نماید.

در طرف مقابل آمریکا باید بداند که دیگر آمریکای 25 سال یا پنجاه سال پیش نیست. اکنون طبل رسوایی آمریکا در همه جا به صدا درآمده و غالب ملتهای جهان نه تنها آمریکا را دیگرطرفدار حقوق بشر نمی داند بلکه این دولت را منشا همه مشکلات و ناقض اصلی حقوق انسانها می دانند. آمریکا اکنون تنها با برخی کشورها تقابل ندارد چراکه این بار تک تک افراد ملتهای ستمدیده جهان عامل ترس و وحشت این دولت هستند. با وقوع حادثه11 سپتامبر و فرو ریختن مرکز تجارت جهانی در آمریکا، این کشور راه جدیدی برای سلطه بر جهان در پیش گرفت و در همین راستا مسایل عراق و افغانستان را به وجود آورد. این در حالی است که ایالات متحده بی چون و چرا از اقدامات ظالمانه اسرائیل حمایت کرده و این رژیم را به عنوان ستون اجرای سیاست خود در منطقه مورد پشتیبانی قرار می‌دهد. آمریکا سالیانه میلیاردها دلار برای حمایت از این حکومت غاصب هزینه می‌کند اما در مقابل کشتار روزانه مردم فلسطین نه تنها عکس العملی نشان نمی دهد بلکه آنها را مستحق نابودی می شناسد. طبعا در چنین فضایی‌آمریکا نمی تواند به عنوان میانجی تلقی شود. یکی از مشکلات عمده آمریکا دراین مسیر ایرانی است که به تکالیف دینی خود جهت احقاق حقوق ملت فلسطین همچنان پایبند است. ایران در این مورد خواهان رفع تجاوز و انتخاب راه عادلانه ای است که بازگشت فلسطینیان آواره و انتخابات عمومی در سرزمین فلسطین را  نیز در برداشته باشد.

 در زمینه مسایل داخلی نیز رهبر انقلاب پس از وقایع تیر 1378 نقش فعال تری در جهت حفظ وحدت و تحکیم نظام داشته و به طرق مختلف نیروهای حافظ نظام را به هم پیوند داده اند. این درحالی است که برخی نیروهایی که پس از خرداد 76 به مرکز قدرت رسوخ کرده بودند متاسفانه زمزمه تغییرات درساختار اساسی انقلاب را مطرح کردند. با تشکیل مجلس ششم این روند سرعت بیشتری به خود گرفت و مسایلی نظیر برپایی رفراندوم و تغییر قانون اساسی مطرح گردید. در همین حال که ایالات متحده رسما به حمایت از برخی گروهها که نام اصلاحات را برخود نهاده بودند پرداخت. این حرکت سبب گردید تا ملت ایران به اهداف برخی جریانات که در صدد سست‌کردن وحدت ملی بودند بیشتر واقف گردند. اوج تضاد بین نیروهای وفادار به انقلاب و تجدید نظر طلبان به انتخابات مجلس هفتم منتهی شد و صف آرایی فشرده ای ظاهر گشت. هرچند مسایل عدیده‌ای در این مدت روی داد که امکان طرح آنها در این گفتار وجود ندارد، اما باید نتیجه انتخابات اول اسفند 82 را خط بطلانی بر اهداف پنهانی برخی گروهها و شکستی برای آمریکا تلقی کرد. از سوی دیگر باید اذعان نمود نمایندگانی که کرسی های مجلس هفتم را اشغال نموده اند به مراتب وظیفه سنگین‌تری نسبت به شش مجلس قبلی در تحقق اهداف راستین انقلاب اسلامی دارند.

 

 

پی نوشت

1- سرنوشت تلخ شاهان ایران از ناصرالدین شاه تا وقوع انقلاب اسلامی به این شرح است: ناصر الدین شاه به وسیله میرزا رضا کرمانی به قتل رسید، مظفر الدین شاه با انقلاب مشروطیت قدرت را از دست داد، محمد علیشاه با سقوط استبداد صغیر به تبعید رفت، احمد شاه نیز پس از خلع قاجار مانند پدرش در خارج درگذشت. رضا شاه و محمد رضا پهلوی نیز هردو در خارج مردند.

 

 

 

تبلیغات