فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۸۱ تا ۳٬۳۰۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو درپی پاسخ به این پرسش اصلی است که دولت حسن روحانی در دور «نخست» ریاست جمهوری (1396-1392) چه رویکرد امنیتی را در دستور کار خود قرار داده است؟ و به طور روشن تر؛ ابعاد، مولفه ها، مرجع، غایت و راهکارهای تامین امنیت در رویکرد امنیتی این دولت چه بود؟ فرضیه پژوهش این است که رویکرد امنیتی دولت حسن روحانی متاثر از الزامات میدان های اجتماعی، رویکرد مک نامارایی داشته؛ به نحوی که پیوند امنیت با توسعه و بویژه توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در اولویت آن قرار داشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت یازدهم، قدرت ملی را برآیند تعریف موسع از امنیت دانسته و محدود نمودن این مفهوم به یک بُعد، آن را اشتباه راهبردی تلقی کرده، از این رو درپی آن بوده است تا نگاهی چند وجهی، جامع و حداکثری نسبت به مقوله امنیت داشته باشد و کوشیده با اتکا به سیاستگذاری های توسعه در حوزه اقتصاد، اجتماع و سیاست وضعیت امنیت ملی را بهبود بخشد. روش پژوهش، کیفی از نوع تبیین علی و ابزار مفهومی و نظری برای تحلیل موضوع، بهره گیری از نظریه امنیتی بری بوزان و ویور از صاحب نظران برجسته مکتب کپنهاگ است. روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای و همچنین استفاده از منابع علمی فضای مجازی است.
فهم جامعه شناختی زبان بدن کاندیداهای ریاست جمهوری ایران؛ مورد مطالعه: مناظره دوازدهمین دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹ (پیاپی ۶۹)
209 - 237
حوزه های تخصصی:
این پژوهش می کوشد تا زبان بدن کاندیداهای نامزد دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران در حالت های مختلف حین مناظره مورد کنکاش قرار دهد. روش مورد بررسی از نوع تحلیل محتوای کیفی است. مطابق نتایج پژوهش، عمده ترین مفاهیم مرکزی زبان بدن؛ در لحن صدا (ایجاد آرامش و حفظ خونسردی- تفهیم مطالب و اعتبار سنجی- نقد وضع موجود و بی اعتبارسازی صحبت های دیگران- تسلط بر صحنه و مدیریت آن - تعادل داشتن در صحبت کردن- صدای محکم و بلند تأکید بر کلمات مخاطب قرار دادن رقبا- ایجاد وضع برتر نبست به رقیبان)؛ در نوع نگاه (تسلط بر اوضاع و آرامش- تعجب و تردید در بازنمایی واقعیت - مخاطب قرار دادن آحاد جامعه- عدم هیجان و نداشتن اضطراب - در حالت نگاه بعضی از کاندیداها بی اثرسازی نقدها)؛ حالت دست ها (تصدیق ادعاها - در صورت عدم استفاده از دست ها یقین دادن به مردم درباره آمادگی روانی نسبت به نقد و بیشتر اتکا بر زبان گفتاری) بوده است و کانون اشتراک آن ها در استفاده از زبان بدن بیشتر به سمت تسلط بر اوضاع و حفظ آرامش و خونسردی و مخاطب قرار دادن آحاد مردم بوده است.
واکاوی نقش بحران مشارکت در سقوط رژیم پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
191 - 218
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی و تحلیل بحران مشارکت در سقوط رژیم پهلوی دوم از منظر تئوری بحران می پردازد. لوسی پای با طرح این تئوری بر این نظر است که برای تحقق توسعه مطلوب، یک نظام سیاسی باید از سلسله بحران هایی به صورت موفقیت آمیز عبور کند. پرسش اصلی پژوهش این است که بحران مشارکت در سقوط رژیم پهلوی چه نقشی داشته است؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که با کنار رفتن حاکمیت دیکتاتوری در سال 1320، جامعه ایران وارد مرحله جدیدی شده و فراهم شدن فضای باز سیاسی و فعالیت احزاب و تشکل های سیاسی، انگیزه مردم را نسبت به مشارکت سیاسی دو چندان کرد. اما با وقوع کودتای 28 مرداد 1332، دوره جدیدی از حاکمیت استبداد در ایران آغاز شد. استبداد سیاسی، عدم رشد و ناکارآمدی احزاب، فقدان انتخابات آزاد، سرکوب آزادی ها و حقوق سیاسی مردم، ضعف شدید تشکل های مردمی و عدم آزادی مطبوعات و مواردی از این قبیل سبب گردید که حکومت پهلوی با بحران مشارکت سیاسی مواجه شود. تداوم بحران مشارکت در حکومت پهلوی و بی توجهی ارکان حکومت به حل بحران مذکور، باعث شد تا زمینه های سقوط رژیم پهلوی فراهم گردد. روش پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و از نوع پژوهش علّی می باشد. جمع آوری داده ها در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است.
عوامل درون زای کاهنده شتاب تکامل انقلاب اسلامی در گام اول
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران همان گونه که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم اشاره نمودند با همه پیشرفت ها و دستاوردهایی که داشته در گام اول با مشکلات و موانع داخلی نیز مواجه بوده که سرعت تکامل آن را با چالش های مختلفی مواجه نموده است. این پژوهش تلاش دارد به این سؤال پاسخ دهد که عوامل درون زای کاهنده شتاب تکامل انقلاب اسلامی در گام اول، دارای چه ابعاد، مؤلفه ها و مفاهیمی است؟ روش تحقیق داده بنیاد بوده و جامعه آماری اختصاص به متن کامل بیانیه گام دوم دارد. حجم نمونه شامل بخش هایی از بیانیه است که مقام معظم رهبری در آن مشکلات و موانع داخلی کشور را در گام اول برشمرده اند. روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و ابزار پژوهش، فیش برداری است. 84 داده از عوامل درون زای کاهنده شتاب تکامل انقلاب اسلامی استخراج شد. نتایج کدگذاری های سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی، منجر به استخراج 25 مفهوم، 12 مؤلفه و 4 بُعد گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که به ترتیب اهمیت ابعاد کلیدی درون زای کاهنده شتاب تکامل انقلاب اسلامی شامل مشکلات و ضعف های داخلی چندوجهی، ضعف مدیریتی برخی مسئولان، وجود فتنه ها، فریب خوردگان و نفوذی های داخلی، و فرصت ها و ظرفیت های استفاده نشده مادی، انسانی و اقتصادی است. همچنین مهم ترین مؤلفه های پژوهشی نیز شامل عملکرد غلط و ضعف های مدیریتی مسئولان در اداره کشور، ضعف اقتصاد و درآمدهای ملی در کشور، ضعف اراده و غفلت برخی مسئولان فاسد از آرمان های انقلاب و ضعف در برخی از زمینه های علمی و استقلال کشور است.
استفاده از ظرفیت سیاسی اعلان جهاد مسلحانه در سیره مبارزاتی امام خمینی
حوزه های تخصصی:
امام خمینی در عرصه مبارزه با رژیم پهلوی، همواره با مسئله مبارزه مسلحانه به عنوان یک چالش سرنوشت ساز مواجه بود. اتکای حداکثری رژیم پهلوی به عنصر سرکوب مسلحانه مخالفان سیاسی و راه اندازی کشتارهای خونین در کوران نهضت، با عکس العمل طیفی از مبارزان سیاسی در کاربست الگوی مبارزه مسلحانه مواجه بود که گاه با پشتوانه تئوری های چپ گرایانه و گاه با پشتوانه مبانی مذهبی به این عرصه وارد شده بودند. در این شرایط، رهبری نهضت همواره در معرض پرسشگری پیرامون ماهیت مبارزه مسلحانه قرار داشت. بازنمایی سیره امام پیرامون مبارزات مسلحانه در گرو پاسخ به برخی پرسش های بنیادین است، از آن جمله این که آیا امام با حرکت های مسلحانه موافق بود؟ اگر مخالف بود، چرا در ادبیات سیاسی رسمی خود احتمال «اعلان جهاد» را منتفی ندانسته و بلکه بارها خود بر آن تأکید ورزیده بود؟ در نوشتار حاضر ضمن توصیف مواضع و سیره سیاسی امام خمینی در دوران مبارزه، رویکرد ایشان پیرامون «اعلان جهاد مسلحانه» به عنوان یکی از ظرفیت های فقهی برای پیشبرد مبارزات سیاسی، مورد بازکاوی قرار می گیرد و با رویکرد تحلیلی-توصیفی، اثبات خواهد شد که امام در عین پرهیز از تأیید مبارزات مسلحانه و خودداری از رویکردها و انگاره های عمل گرایانه، همواره «اعلان جهاد» را به عنوان یک حربه سیاسی جهت برهم زدن محاسبات دشمن، مورد توجه قرار داده است.
جایگاه راهبردی سوریه در معادلات انرژی و ژئو- اکونومیک روسیه
حوزه های تخصصی:
ازسپتامبر 2015 که مسکو وارد تحولات میدانی سوریه شد، منافع بازیگران مختلف در این منازعه زیاد بوده و از اهمیت حیاتی برای هر کدام از آنها برخوردار می باشد . روسیه نیز مانند سایر متحدین و مخالفین رژیم اسد در جنگ سوریه با دلایل سیاسی و ژئواکونومیک خاص خود حضوریافت. منطقه خاورمیانه در اثر منازعات بین کشورهای مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای متزلزل شده وبحران سوریه بر پیکربندی ژئوپلیتیک منطقه تأثیرزیادی گذاشته است . این پژوهش برآن هست که دلایل مداخله روسیه در درگیری های سوریه را مورد بررسی قراردهد. پرسش این هست که چرا روسیه در جنگ داخلی سوریه مداخله نمود؟ فرضیه پژوهش مبتنی بر این گزاره است که روسیه برای استفاده از موقعیت استراتژیک سوریه، مسایل مربوط به انرژی و منافع اقتصادی (ژئو-اکونومیک ) خود در این کشور مداخله نموده است .حضور روسیه در سوریه فرصتی ایده آل برای نزدیک شدن به کشورهای قدرتمند منطقه برای بهره مندی ازبازار پرسودفروش اسلحه ونیز مشارکت در برنامه های مسیر انتقال خطوط لوله نفت و گاز می باشد که سبب شده با وجود خطرات و هزینه هابرای حفظ رژیم اسد، مسکو قدرت سیاسی و اقتصادی خود را برای پیشبرد منافع درمنطقه خاورمیانه به کار گیرد. این پژوهش عمدتاً مبتنی بر روش تحقیق کیفی با استفاده از ابزار گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها انجام شده است.
مقابله با افراطی گری دینی در حقوق بین الملل؛ تأملی بر چالش ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
121 - 142
حوزه های تخصصی:
با وقوع حملات 11 سپتامبر، ظهور گروه دولت اسلامی، طالبان و وقایع میانمار، موضوع افراط گرایی دینی به عنوان تهدیدی بر ضد صلح و امنیت بین المللی و نیز حقوق بشر موردتوجه قرارگرفته است. در سطح بین المللی اقداماتی جهت مقابله و کنترل افراطی گری انجام یافته ولی به نظر می رسد نتیجه دلخواه حاصل نشده است. بعد از بیست سال نبرد در افغانستان، طالبان مجدداً حکومت را در دست گرفته، گروه دولت اسلامی در سوریه و عراق اقدامات خود را افزایش داده و با مظاهر جدید افراطی گرایی دینی روبرو هستیم. در پژوهش پیش رو پرسش اصلی آن است که آیا ساختارها و هنجارهای حقوق بین الملل معاصر می توانند با افراط گرایی دینی مقابله نمایند؟ در مقاله حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نگارش یافته است، با بررسی مفهوم افراط گرایی و دین، سه خوانش مختلف از بنیان و مبانی حقوق بین الملل و تعارض آن ها با دین تندرو که ناشی از بنیادهای قوانین و تفاوت ناشی از هدف است، تحلیل شده و نتیجه گیری می نماید به علت ایرادات بنیادین در ساختارها و هنجارهای حقوق بین الملل، این نظام حقوقی توانایی مقابله با افراط گرایی دینی را نداشته و از رسیدن به تصمیمی قاطع در مقابل افراط گرایی دینی ناتوان است.
نقش و جایگاه متغیرهای عمومی در فرایند سیاستگذاری سیاست خارجی اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
207 - 225
حوزه های تخصصی:
سیاستگذاری خارجی ادامه سیاست داخلی در عرصه بین المللی و از مهمترین بخشهای سیاستگذاری عمومی است، شناخت نقش و جایگاه و میزان تاثیرگذاری داخلی و اهمیت آن بر فرآیند سیاستگذاری خارجی در شناخت هر چه بهتر شاخصهای موثر تصمیم گیری در حوزه بین الملی حایز اهمیت است، تعدادی از کشورهای قاره اروپا در قالب اتحادیه اروپا بسیاری از امور حاکمیتی خود را بر مبنای نظریه نهادگرایی به اتحادیه ای متشکل از کشورهای عضو واگذار نمودند که سیاست خارجی نیز یکی از بخشهای مهم آن می باشد. فرآیند سیاستگذاری خارجی در اتحادیه اروپا برگرفته از عوامل و متغیرهای عمومی مختلفی در سطح جامعه اروپایی می باشد که با حضور و نفوذ در ارکان سیاستگذاری اتحادیه در تصویب و اجرای تصمیمات و سیاستها ایفای نقش می نمایند. در این مقاله برای پاسخ به این سوال که میزان نقش و جایگاه متغیرهای عمومی در سیاست خارجی چه وزن و اهمیتی دارد ضمن بررسی چرخه سیاستگذاری خارجی با تمرکز بر متغیرهای عمومی به نقش مبتنی بر نظریه نهادگرایی نئولیبرال ضریب نفوذ آنها با هدف ترسیم میزان و اولویت نقش آنها در این عرصه می پردازیم و در نتیجه گیری کلی مقاله نیز اهمیت و تاثیرهای قابل توجه این نهادهای غیردولتی به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای موثر بر سیاستگذاری خارجی اتحادیه اروپایی بیان خواهد شد.
عناصر اساسی حکمرانی اداری از منظر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
165 - 192
حوزه های تخصصی:
یکی از مبانی پیشرفت هر جامعه ای ، مدیریت نظام اداری یا شیوه حکمرانی اداری آن است. حکمرانی مطلوب و کارآمد، می تواند تسهیل کننده و زمینه ساز تحقق اهداف و برنامه های پیشرفت قرار گیرد. سه پارادایم (اداره امور عمومی ، مدیریت دولتی نوین و حکمرانی) برای مدیریت نظام اداری وجود دارد. عنصر اساسی پارادایم اداره امور عمومی «بوروکراسی» و عناصر اساسی مدیریت دولتی نوین «اقتصاد و خصوصی سازی»است و عنصر اساسی حکمرانی «مشارکت» است. حکمرانی اداری اسلام نیز دارای عناصری اساسی است که آن را نسبت به سایر پارادایم ها متمایز می گرداند پرسش اصلی آن است که عناصر اصلی حکمرانی اداری اسلام کدامند؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که مدیران ، مردم ، معنویت ، خردورزی و خانواده عناصر اساسی حکمرانی اداری اسلام را شکل می دهند این عناصر متناظر با مختصات پارادایم های مدیریت دولتی استنباط می شود، روش تحقیق، تحلیلی و استنباطی با محوریت متون اسلامی و راهبرد آموزه محوری است اصلی ترین منبع، نهج البلاغه به ویژه نامه 53 حضرت امیر(ع) معروف به عهد مالک اشتر است. برای دست یابی به الگوی طبقه بندی شده عناصر، از روش تحلیل مضمون هم استفاده می شود
تحلیل روانشناختی ویژگی های شخصیت حاکم در سیاست نامه خواجه نظام الملک و مقایسه آن با نظریه شانزده عاملی کتل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
355 - 376
حوزه های تخصصی:
روان شناسان معتقدند که رفتار فرد تحت تاثیر عوامل محیطی، شخصیتی و عاطفی است و منظور از عوامل شخصیتی همان ویژگی های شخصیت است که باعث بروز یک سری از رفتار ها در فرد می شود، در کتاب سیاست نامه خواجه نظام الملک، موارد زیادی در زمینه ویژگی ها و رفتارهایی که باید یک حاکم اسلامی داشته باشد، بیان شده است. پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای روان شناسی سیاسی حاکم در سیاست نامه خواجه نظام الملک می پردازد. پرسش اصلی این پژوهش این است که ویژگی های شخصیتی حاکم از دیدگاه خواجه نظام الملک چیست و آیا قابل مقایسه با نظریه 16عاملی شخصیت کتل است؟ در مقاله حاضر تلاش شده است که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و روش تحلیل مضمون به این سوال پاسخ داده شود. یافته های حاصل از پژوهش گویای این موضوع است که در تفکر خواجه نظام الملک ویژگی های شخصیت حاکم براساس تحلیل مضمون در نهایت به 6 مضمون فراگیر (برون گرایی، ثبات هیجانی، هوش، جسارت، وجدان و اعتماد) منجرشد و نتایج مقایسه آن با نظریه 16 عاملی کتل نشان داد که مضامین ساختاری این بررسی با 9 عامل از 16 عامل (عامل های A، B، C، E، G، H، I، N، (Q3 مطابقت داشته و می توان ویژگی های شخصیتی حاکم براساس سیاست نامه خواجه نظام الملک را با این عوامل توضیح داد.
واکاوی جهت گیری و پیامدهای سیاست خارجی ایران طی سالهای(1392 – 1384) از منظر مدل تصمیم گیر
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی می تواند یک استراتژی و یا برنامه ای از فعالیت ها تعریف شود که توسط تصمیم گیران یک کشور در برابر کشورهای دیگر و یا نهادهای بین المللی انجام شده تا به اهدافی که به نام منافع ملی آن کشور خوانده می شود، برسند. سیاست خارجی ایران طی سالهای 1384-1392 را می توان یکی از چالش برانگیزترین دوره ها در مناسبات بین المللی ایران نامید. به طوری که غلبه گفتمان اصولگرای عدالت محور ، پیامدهای عملی و رفتاری مشهودی در پی داشت، تا آنجا که سیاست خارجی ایران تهاجمی شد و نسبت به آمریکا و غرب به مرز تقابل رسید؛ تقابلی که در پرونده هسته ای ایران کاملا مشهود بود. تاکنون پژوهش های بسیاری برای تحلیل سیاست خارجی ایران در این دوره صورت گرفته که بیشر واقع گرا و بعدا سازه انگاری و انتقادی بوده است. هدف پژوهش حاضر این است تا از منظری متفاوت یعنی از منظر نظریه تصمیم گیر، مهمترین عامل تاثیرگذار بر جهت گیری و پیامدهای سیاست خارجی ایران را به عنوان مسئله اصلی مورد واکاوی قرار دهد. در همین راستا این مقاله با یکارگیری روش تحلیلی و توصیفی بر این فرض استوار است که شخصیت و ویژگی فکری و ادراکی تصمیم گیر مهمترین عامل تاثیرگذار بر نحوه تصمیم گیری و نتایج تصمیم سیاست خارجی بوده است. به عبارتی جهت ها و پیامدهای سیاست خارجی دولت نهم و دهم بیشتر از هر عاملی به شخصیت و ادراک تصمیم گیرندگان اصلی آن دولت بر می گردد.
بازخوانی روایات ظهور از منظر نظم تمدنی
حوزه های تخصصی:
طبق روایات اسلامی، تشکیل حکومت مهدوی در زمانی اتفاق می افتد که بی نظمی فراگیری جهان را دربرگرفته، و ظهور حضرت مهدی.، مقابله با این بی نظمی است. مسئله این پژوهش اثبات یا رد مسئله مهدوی و نیز سنجش میزان صحت روایات نیست، بلکه در پی یافتن نظم تمدنی آرمانی از دیدگاه مسلمانان در تمدن مهدوی است. ازاین رو، پژوهش حاضر در پی ارزیابی ابعاد نظم تمدنی دوران ظهور در روایات اسلامی است. برای این منظور، با روش پدیدارشناسی و با استفاده از واژگانی که مفهوم نظم را انتقال می دهند، نظم اخلاقی و نظم قانونی در تمدن مهدوی بررسی می شود. یافته های تحقیق روشن می سازد در ابتدای حکومت مهدوی، اجبار قانونی و پس از درونی شدن احکام و اخلاق اسلامی، اجبار وجدان جمعی نظام بخش تمدن مهدوی در دوران ظهور خواهد بود.
ایران اسلامی و مسئله پیشرفت
حوزه های تخصصی:
هرچند کشور ایران با پیروزی انقلاب اسلامی، در برخی از زمینه ها پیشرفت خوبی داشته و تا حدودی به بازدارندگی نظامی دست یافته است، اما در بسیاری از حوزه های دیگر، هنوز فاصله زیادی با جامعه مطلوب و پیشرفته آرمانی دارد. بنابراین سوال اصلی مقاله حاضر این است: عامل پیشران پیشرفت ایران چیست؟ به عبارت دیگر: نقطه عزیمت ایران اسلامی به سوی پیشرفت کجاست؟ با توجه به مطالعات اکتشافی، فرضیه مقاله این است؛ عامل پیشران پیشرفت در ایران، فرهنگ و تحول فرهنگی درون زاد است. برای اثبات فرضیه و حل مسئله، پس از تعریف مفاهیم و طرح نظریه ها با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه و جست وجوی پیشران پیشرفت و عامل توسعه ساز در کشورهای غربی، ژاپن و آسیای جنوب شرقی پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عامل اصلی در توسعه یا پیشرفت جوامع یاد شده، تحول فرهنگی درون زاد ایجاد شده در این کشورها در دوره ای از تاریخ آنها بوده است. بنابراین راه پیشرفت و دست یابی به تمدن سازی نوین اسلامی در ایران، که رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای بویژه در بیانیه گام دوم انقلاب برآن تأکید دارند، مبتنی بر تحول فرهنگی و پیشرفت ایران اسلامی است. از نتایج دیگر مقاله، بیان ظرفیت های موجود در فرهنگ اصیل اسلامی برای پیشرفت ایران و تمدن سازی نوین اسلامی است که عبارتنداز: میراث غنی جنبش اصلاحی اسلامی، اجتهاد مستمر و فقه پویای شیعه، تأکید بر فرهنگ کار، فقدان تضاد میان ارزش های دینی و پیشرفت، اصل مترقی ولایت فقیه ،الگوی عینی دولت نبوی و علوی در گذشته و الگوی آرمانی دولت مهدوی در آینده .
الگوی حکمروایی سرآمد (نظام توحیدی و مردم سالاری دینی)
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی با تدوین قانون اساسی، مرحله نظام سازی را پشت سر گذاشته و در مرحله دولت اسلامی قرار دارد. مساله این تحقیق این است که لایه ها، ابعاد، مولفه ها و اصول حکمروایی سرآمد مبتنی بر نظام توحیدی و مردم سالاری دینی چیست؟ الگوی بدست آمده می تواند پایه ای برای بازطراحی دولت اسلامی فراهم نماید. روش: در این پژوهش، با مطالعات اسنادی حوزه حکمرانی و حکمروایی به ویژه در اندیشه اسلامی، نظریه پایه، مدون و ارائه شده و سپس با مصاحبه تکمیل و در نهایت در نشست خبرگان، بررسی، نقد، اصلاح و نهایی شده است. در الگوی حکمروایی سرآمد، ولی فقیه حکمرواست و سه نقش هدایت امت اسلامی، رهبری جمهوری اسلامی و مطالبه گفتمان انقلاب اسلامی را بر عهده دارد. لایه های حکمروایی سرآمد عبارتند از رهبری (امام) و نظام اجتماعی (امت) و مولفه های هر لایه به دو بخش مولفه های جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی (نظارت و ارزیابی) تقسیم شده است. در الگوی حکمروایی سرآمد، 33 مولفه برای جمهوری اسلامی به تفکیک لایه رهبری (15 مولفه) و لایه نظام اجتماعی (18 مولفه) و 22 مولفه برای انقلاب اسلامی با محوریت حق، عدل و رضایت مردم مشخص شده است. اصول حکمروایی سرآمد 37 اصل به تفکیک هدف (6 اصل)، اجزاء (5 اصل)، روابط (7 اصل)، منابع (6 اصل)، حالت (5 اصل)، محیط (4 اصل) و سلسله مراتب و پیچیدگی (4 اصل) مشخص شده است.
ایده هدایتگر تمدن اسلامی از نگاه مکاتیب الرسول
حوزه های تخصصی:
هر تمدن و از جمله تمدن اسلامی ؤلفه هایی دارد که یکی از این مؤلفه ها را می می توان رکن اصلی، روح، قلب، موتور محرک یا همان «ایده هدایتگر تمدن» نامید. اما کدام مؤلفه تمدن اسلامی چنین جایگاهی دارد؟ روش اغلب مقالات برای پاسخ به این پرسش رجوع به مکتوبات تمدن پژوهان مسلمان و غیر مسلمان است. چنین رویکردی این سؤال را در ذهن ایجاد می کند که چرا به مکتوبات خالق تمدن اسلامی مراجعه نکنیم؟! قطعا خالق یک تمدن آگاهتر از دیگران به آن تمدن است. با چنین پیش فرضی، با رجوع به کتاب مکاتیب الرسول نامه های پیامبر اسلام، به عنوان بنیانگذار تمدن اسلامی، مبنا قرار گرفت و مؤلفه های اصلی تمدن اسلامی با توجه به فراوانی در متن مکاتیب الرسول استخراج شد، سپس از نگاه متن، زیرمتن و فرامتن مکاتیب، این مؤلفه ها اهمیت سنجی شدند که چهار مؤلفه حائز بیشترین اهمیت بودند: محمد رسول الله6، شعائر اسلامی، شریعت اسلامی، اقتصاد اسلامی. سپس این چهار مؤلفه را بر ویژگی های ایده هدایتگر عرضه کردیم که در نهایت «محمد رسول الله6» واجد تمام ویژگی های ایده هدایتگر تمدن اسلامی شد. با توجه به اینکه ایده هدایتگر عامل ایجاد، پویایی و انسجام تمدن اسلامی است می توان در تمدن سازی نوین اسلامی بر این مؤلفه تمرکز کرد.
تمدن نوین اسلامی؛ از آرمان تا واقعیت
حوزه های تخصصی:
مقوله تمدن بالاترین مرحله اجتماع بشری است که نقطه اوج تلاش انسان برای دستیابی به زندگی بهتر و پیشرفت همه جانبه را نشان می دهد. تمدن ها دو جنبه دارند: جنبه زیربنایی که عرصه فکر و جهان بینی و اندیشه حاکم بر تمدن است؛ جنبه روبنایی که شامل حوزه سخت افزار مانند صنعت، اقتصاد، سیاست و هنر و معماری است، و حوزه نرم افزار که دربرگیرنده نحوه سبک زندگی و روابط انسانی می باشد. همچنین ازآنجاکه جنبه روبنایی تابع جنبه زیربنایی است، می توان تمدن ها را بر اساس جنبه زیربنا، یعنی جهان بینی، بر دو گونه قسمت کرد: تمدن توحیدی و تمدن الحادی. البته اندیشمندان غربی در تلاش اند مفهوم تمدن توحیدی را به بهانه ناکارآمدی دین و معنویت، امری تخیلی و دور از واقعیت نشان دهند. آنان برای اثبات مدعای خود، به دوره حاکمیت کلیسا بر اروپا استناد کرده اند. درمقابل دیدگاه «تمدن نوین اسلامی» درصدد است با به تصویر کشیدن دین واقعی که بر پایه توحید است، نگاه غربی ها را به چالش کشاند. برتری تمدن توحیدی در امتداد دادن توحید در همه عرصه های زندگی بشری است. توحید در تمدن توحیدی تنها اندیشه و باور قلبی فرد نیست که در مرحله نظر و انتزاع باقی بماند، بلکه باور توحیدی مسئولیت آور است و تکلیف روابط اجتماعی و سبک زندگی، حکومت، اقتصاد، سیاست، هنر و معماری، و حتی علم را مشخص می کند. نگاه به انسان در تمدن توحیدی، بر اساس فطرت پاک توحیدی است، نه معیارهای محدود نژاد و زبان و اقلیم. اما با وجود این نگاه وسیع به انسان، موضع تمدن توحیدی در برابر طاغوت ها و سردمداران جبهه استکبار که اندیشه انسان ها را به اسارت کشانده اند، مبارزه همه جانبه است.
China and the Longing for Making Order; An Insight toward the Emergence and Reliability of the AIIB(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۵, Issue ۴, Autumn ۲۰۲۱
691 - 730
حوزه های تخصصی:
China is consolidating its position in the international system, taking advantage of a variety of channels in the process. The establishment of the Asian Infrastructure Investment Bank (AIIB) is a historical step by China in the international economic order. The AIIB, as an international financial and development institution attempts to engage and participate in the economic infrastructures of the member states. The question addressed in this research is, How could China's approach in establishing the AIIB be analyzed with respect to new economic developments in the last two decades? The hypothesis is that the AIIB is considered as a network structure for making a centrality in the economic order for China, which facilitates the systemic evolution in international arena. The AIIB is therefore considered as a strategic turning point in the international economic order. This study argues that China is attempting to elevate and consolidate its economic role among the regional countries to institutionalize its centrality. Accordingly, it seems that China aspires to promote changes in the international system through a complementary and distinguished evolution. Therefore, the reliability of the AIIB is vital for this openness phase, and China is keenly going to maintain and strengthen the AIIB for coming games and required strategic plans.
The Impact of China's Active Engagement with Neo-Taliban on the Security of China(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۵, Issue ۴, Autumn ۲۰۲۱
771 - 801
حوزه های تخصصی:
China is actively engaged in Afghanistan, especially with the Neo-Taliban, which indicates significant changes in China's foreign policy. The Chinese government invited the Neo-Taliban delegations several times and tried to expand their role in their country. The present study examines the impact of China's active engagement with the Neo-Taliban, using Ibn Khaldun's Social Theory and Discourse Analysis. Questioning the nature of the active engagement of China with Neo- Taliban, we hypothesized an increase in insecurity overflow from Afghanistan to China, as well as an increase in insecurity complications in Afghanistan against China’s interests. It became clear that the Neo-Taliban's increasing interaction with China was to the detriment of Taliban and ultimately China. The Doha Peace Agreement requested the control and restriction of foreign fighters residing in Afghanistan, which for the foreign fighters, including the Uighurs, were a reminder of the restrictions imposed on them before the fall of the Islamic Emirate. However, Mullah Omar did not openly engage with China. This will delegitimize the Afghan Neo-Taliban and ultimately create a disperse Neo-Taliban with a fragile legitimacy, whose fragility does not seem to collapse, but will not serve China's interests either.
Changes in the Balance of International Power in the Light of China's Artificial Intelligence(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۵, Issue ۴, Autumn ۲۰۲۱
833 - 863
حوزه های تخصصی:
Artificial Intelligence (AI), as a strategic technology, has provided a platform for international competition; ever since the development of the first AI strategy in 2017, to the final days of 2021, more than fifty countries drafted or declared their national strategy aiming at becoming one of the pioneering countries in this field. Although the United States is known as the current pioneering country in the field of AI, China has been able to lead in various areas related to AI, such as occupational opportunities, Internet of Things (IoT), Big Data, Blockchain, and G5, which, due to the historical significance of emerging technologies in changing the balance of power, present a clear image of what is to come at the international stage. Given the novelty of artificial intelligence in the balance of power, the author asks about the effect of China’s artificial intelligence on the international balance of power. The answer is the hypothesis that China tries to effectively interact with its leading private artificial intelligence companies and implement this technology in internal, economic, and military governance. Thus, China aims to raise its national power and challenge the American hegemony through hard internal balance, paving the way for a multipolar world order alongside other regional powers leading in artificial intelligence. This could lead to further instability in the international system. The research hypothesis was analyzed using the explanatory method and Mearsheimer's Balance of Power Theory, and the data collection method consisted of library research.
A Comparative Glance at Thomas Hobbes and John Locke's Ideas on the Concept of Freedom
حوزه های تخصصی: