فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۲۱ تا ۲٬۸۴۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
83-108
حوزه های تخصصی:
ما در جهانی زندگی می کنیم که از نظر تکنولوژی عصر کوانتوم نامیده می شود. انرژی هسته ای، کامپیوترها، بارکدخوان ها و جراحی های لیزری تنها چند نمونه جالب از نتایج جالب توجه تئوری فیزیک قرن بیستم یعنی فیزیک کوانتوم هستند. با کارهای پلانک، هایزنبرگ و دیگران با ارائه نظریه کوانتومی در فیزیک و مکانیک، مبانی جدیدی برای فهم جهان هستی و پدیده های آن شکل گرفت که عمدتا با عنوان پارادایم کوانتومی معرفی می شوند. این پارادایم نوین تاثیرات شگرفی بر همه ابعاد علم از جمله رایانه، اینترنت، فیزیک و غیره گذاشت. در حوزه علوم انسانی نیز تاثیر این تفکر نوین همچنان در حال گسترش است. نظریه کوانتوم، بر خلاف فیزیک کلاسیک که هیچ جایی برای وجود مفاهیمی چون؛ عدم قطعیت و خودآگاهی در خود نمی بیند، عدم قطعیت و خودآگاهی را مطرح می کند. از دیگر سو، بعد از صد سال از نظریه پردازی در رشته روابط بین الملل که دیپلماسی فرعی از آن است، هنوز دانشمندان از رویدادهای بین المللی و جهانی غافلگیر می شوند. به نظر می رسد این ناکارآمدی ناشی از سیطره تفکر نیوتونی در نظریه های علوم انسانی و روابط بین الملل است. این پژوهش کوششی است تا با استفاده از منابع محدود کتابخانه ای، دیپلماسی کوانتومی با رویکرد اقتصادی و مختصات و ویژگی های آن را تبیین و تشریح نماید و پس از تبیین مفهوم کوانتوم دیپلماسی، با ارائه مختصری از مفهوم امنیت انسانی، تاثیر این نوع از دیپلماسی را بر بُعد اقتصادی امنیت انسانی در جمهوری اسلامی ایران بررسی نماید.
سرمایه های فرهنگی و هژمونیک شدن طبقه متوسط سنتی (مورد مطالعه: 1357-1360)
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
237-256
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف، تبیین نقش سرمایه های فرهنگی اقشار طبقه متوسط سنتی در هژمونیک شدن آن ها بر دیگر اقشار و گروه های سیاسی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی با استفاده از نظریه میدان و سرمایه پیر بوردیو به رشته تحریر درآمده است. به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تبیین علّی می باشد که برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است. پرسش محوری پژوهش چنین است که «طبقه متوسط سنتی در میدان رقابت از چه سرمایه های فرهنگی برای هژمونیک شدن بر دیگر اقشار و گروه های سیاسی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی از سال 1357 تا 1360 استفاده کردند و این منابع و سرمایه ها چگونه مورد بهره برداری قرار گرفته اند؟». نتایج تحقیق نشان می دهد که طبقه متوسط سنتی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی ایران از طریق بهره برداری مناسب از سرمایه های متنوع فرهنگی و نمادین از قبیل سرمایه های تاریخی و ارتباطی، نقش کاریزماتیک امام خمینی(ره)، ایدئولوژی(مذهب)، شبکه وسیع روحانیون و مساجد و مرجعیت اجتماعی و فرهنگی توانست بر دیگر رقیبان پیروز شود و جایگاه هژمونیک در ساختار قدرت سیاسی پیدا کند.
شانتال موف و منطق امر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
485 - 461
حوزه های تخصصی:
بحث از امر سیاسی مبحثی جدید در حوزه فلسفه سیاسی است که در نیمه دوم سده بیستم متأثر از اندیشمندانی مثل اشمیت و آرنت رونق پیدا کرد؛ و در ادامه با نظریه پردازی فوکو، دریدا، بدیو، ژیژک و رانسیر گسترش یافت. یکی از اندیشمندان سیاسی معاصر که بیش از دیگران دغدغه بحث از امر سیاسی در ذیل چرخش پسامدرن را دارد، شانتال موف است. وی همواره درصدد است تا ضمن نقد پیامدهای فکری سنت های غالب در بحث از امر سیاسی که حول دو مفهوم دوستی و ضدیت در نوسان هستند، قرائتی پسامدرن و پسامارکسیستی از امر سیاسی ارائه دهد. دو پرسش پژوهشی در این مقاله مطرح شده اند: 1. چگونه موف پذیرش «دیگری» و تعارض را همزمان در صورت بندی خود از امر سیاسی تجمیع می کند؟ 2. رویکرد موف در خصوص امر سیاسی چه نسبتی با چرخش پسامدرن دارد؟ برای یافتن پاسخ های مناسب برای این پرسش ها، نوشته های موف و اندیشمندان منتقد یا موافق برداشت وی از امر سیاسی در چارچوب پسامدرنیسم بررسی می شود. در فرضیه استدلال می شود که موف به واسطه اخذ مفاهیم فلسفی ژاک دریدا همچون مکملیت و تمایز قادر به ارائه منطقی از امر سیاسی می شود که این پدیده را در حد فاصل پذیرش دیگری و آنتاگونیسم قرار می دهد. با تحلیل آثار موف و در نظر گرفتن برداشت های انتقادی سایر اندیشمندان از نظریه موف درباره امر سیاسی، نتیجه گرفته می شود که موف با قرار دادن مفهوم رقیب و رقابت در بطن قرائت خود از امر سیاسی، قسمی سیاست پیکارجویانه را تبیین می کند که منطبق با چرخش پسامدرن است، زیرا قرائت موف از امر سیاسی مبتنی بر مؤلفه هایی مانند ضد ذات باوری و ضد مبنا انگاری است که از جمله مهم ترین مقولات چرخش پسامدرن به شمار می آیند.
نقش ولایت محوری در استمرار نظام اسلامی و ولایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مکتب سیاسی اسلام، مدل و شکل کلی حکومت نظام ولایی است که در آن مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی به خوبی تجلی می یابد. هدف این پژوهش شناخت، حفظ و استوارسازی عامل اصلی پایداری و تداوم نظام ولایی است. این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که مهم ترین عامل پایداری و تداوم نظام ولایی کدام است؟ فرضیه بررسی شده این است که از میان عوامل مختلف پایداری و ناپایداری نظام اسلامی، ولایت محوری در بینش، گرایش و رفتار مهم ترین عامل و ضامن تداوم و استمرار آن است و همان طور که این عامل، علت محدثه نظام ولایی را تشکیل می دهد، علت مبقیه آن نیز هست. روش تحقیق این فرضیه توصیفی و تحلیلی و گردآوری داده های آن به روش اسنادی و کتابخانه ای است. بر اساس یافته های این تحقیق، آنچه سبب شد در طول تاریخ حتی در زمان حضور امامان معصوم، نظام ولایی و حکومت دینی شکل نگیرد یا تداوم نیابد، محور نبودن ولایت در اندیشه و عمل است؛ درحالی که در جریان انقلاب اسلامی، ولایت محوری توانست به رغم همه دشمنی ها و توطئه ها، نظام ولایی را بیش از چهار دهه با اقتدار تداوم بخشد.
تحلیل چیستی، چرایی و چگونگی افول آمریکا از منظر تئوری چرخه های بلند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
5 - 29
حوزه های تخصصی:
مسئله افول قدرت و جایگاه ایالات متحده آمریکا در نظام بین الملل و چرایی و چگونگی آن مدت هاست که در میان اساتید و تحلیل گران روابط بین الملل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. با این حال همچنان ابهامات و سو ءبرداشت هایی در این زمینه وجود دارد، تا جایی که برخی افول آمریکا را با «فروپاشی» یا «تجزیه» آن یکسان تلقی می کنند. چنین اشتباهی ناشی از عدم درک صحیح گذارهای قدرت در روابط بین الملل و استفاده نکردن از یک نظریه تبیین گرِ مناسب است. ازجمله نظریه هایی که می تواند در فهم افول آمریکا و گذار قدرت در نظام بین المللِ کنونی راهگشا باشد، نظریه «چرخه های بلند» جُرج مُدِلسکی است. مقاله حاضر با استفاده از روش تطبیق نظریه با مورد، نظریه چرخه های بلند را برای تحلیل مورد افول آمریکا برگزیده و مبتنی بر آن به این سؤالِ سه وجهی پاسخ می گوید که افول آمریکا چیست، چرا و چگونه رخ می دهد. در مقام پاسخگویی، فرضیه مقاله بدین شرح است که از میان چهار مرحله که نظریه برای ظهور و افول قدرت های جهانی برمی شمرد، آمریکا در حال حاضر در مرحله سوم، تمرکززدایی ناشی از ظهور رقبای جدید، قرار دارد. با این حال نگارنده معتقد است به دلیل تحولات دهه های اخیر نظام بین الملل ممکن است در مرحله چهارم الزاماً شاهد بروز جنگ تمام عیار جهانی نباشیم و انتقال قدرت به هژمون جدید بدون وقوع جنگ جهانی سوم حاصل گردد.
اثرات نظامی گری بر فقر و بی عدالتی در آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
51 - 73
حوزه های تخصصی:
اقتصاد آمریکا یک نظام سرمایه داری است و تحلیل سیستماتیک اقتصاد این کشور، فارغ از تحلیل نظام سرمایه داری امکان پذیر نیست. هدف اصلی این مقاله بررسی ویژگی های خاص نظام سرمایه داری در تطبیق با مؤلفه های اقتصاد کلان آمریکاست و نیز پاسخ به این سؤال که آیا می توان با توجه به ماهیت های ذاتی نظام سرمایه داری، احتضار این نظام و افول اقتصاد آمریکا را نتیجه گرفت؟ نتایج تحقیق دلالت بر آن دارد که از بُعد شاخص های کلان اقتصادی، تکیه بر سرمایه داری لیبرال باعث شده اقتصاد آمریکا مسیر رشد خود را استمرار دهد، اما از ابعاد مختلفی نیز دچار افول نسبتاً شدیدی شده است. کاهش سهم اقتصاد آمریکا از تولید جهانی از 21 درصد به 15 درصد و قدرت گرفتن رقبای این کشور مانند چین با تصاحب سهم 17 درصدی در سال 2019، از دست دادن رتبه یک اقتصادی جهان و واگذاری آن به چین از سال 2016، افزایش نابرابری های اقتصادی و نیز چرخه های تجاری بحران زا که از هر ده سال رخ می دهد، اقتصاد آمریکا را در معرض تهدیدات جدی و افول نسبتاً شدیدی قرار داده است. بدون تردید افول قدرت اقتصادی آمریکا امری تحقق یافته است و استمرار این روند در سال های آتی اقتصاد آمریکا را در وضع نامناسب تری قرار خواهد داد. از طرفی با افزایش نابرابری ها و ذات بحران زای نظام سرمایه داری و وقوع بحران های پی در پی، فروپاشی اقتصاد آمریکا هرچند محتمل است، اما زمان دقیقی برای آن قابل تصور نیست و دخالت عامل انسانی در اقتصاد، همانند دولت می تواند این امر را دچار تسریع، تأخیر یا اصلاً نجات دهنده باشد.
گذار از نظم اقتصاد سیاسی بین الملل آمریکامحور: روندپژوهی کاربست ابزار تحریم و جهان روایی دلار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
97 - 118
حوزه های تخصصی:
در طول چند دهه اخیر تحولاتی از قبیل ظهور بازدارندگی هسته ای و افزایش بار مالی درگیری های نظامی، باعث گردیده تا مطلوبیت استفاده از ابزار نظامی به طرز چشمگیری کاهش پیدا کند. بر همین اساس، راهبرد کلان ایالات متحده آمریکا، به خصوص در طول دو دهه اخیر، مبتنی بر کاهش درگیری های نظامی و افزایش تمایل به استفاده از ابزارهای جایگزین بوده است. از جمله مهم ترین ابزارهایی که کاربست آن روندی صعودی داشته، تحریم های اقتصادی بوده که به پشتوانه جهان روایی دلار اثرگذاری قابل توجهی بر کشور تحریم شده داشته است؛ بنابراین مسئله اساسی که مقاله حاضر در پی پرداختن به آن است، چرایی رشد کاربست تحریم ها در راهبرد کلان اقتصادی و سیاسی ایالات متحده آمریکا است. در پاسخ به این مسئله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، این فرضیه مطرح شده که به موازات افزایش مقبولیت دلار آمریکا در اقتصاد بین الملل، ایالات متحده در طول 5 دهه اخیر از سلطه دلار به عنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی خود در راستای تحت فشار قرار دادن سایر کشورها بهره گرفته است؛ اما قدرت های نوظهوری همچون چین و روسیه که اساس ظهور خود را بر محوریت رشد اقتصادی بنا نهاده اند، مجموعه مشترکی از کشورهای با منافع مشترک را ایجاد کرده اند که گذار از نظم اقتصادی آمریکامحور را به عنوان یکی از رویکردهای سیاست خارجی خود پذیرفته اند.
تجزیه و تحلیل بحران کرونا در ایالات متحده با تاکید بر بحران مشروعیت دولت دونالد ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ای که در عمل به وقوع نپیوست و اعتراضات طیف های وسیعی از مردم این کشور را به همراه داشت و مشروعیت کارکردی وسیعی برای ترامپ و دولت نومحافظه کار به وی همراه داشت. در این مقاله، تلاش نویسندگان ارائه پاسخ به این سوال است که بحران کرونا چه تاثیراتی بر کارکرد و مشروعیت دولت ترامپ گذارده و در ادامه چه آینده محتملی را می توان در این راستا برای نظام سیاسی اجتماعی ایالات متحده متصور بود؟ فرضیه نویسندگان در این مقاله حکایت از تشدید بحران مشروعیت دولت ترامپ در دوران شیوع ویروس کرونا در این کشور دارد و یافته های مقاله که با استفاده از روش های تلفیقی تحلیلی توصیفی و آینده پژوهی، استفاده از منابع مکتوب و کتابخانه ای نشان دهنده وقوع احتمالی سه پیامد کلان برای ترامپ خواهد بود. نخست؛ تعمیق دوقطبی سازی در ایالات متحده، دوم شکست در انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا؛ و در نهایت ظهور بحران های امنیتی در آمریکا.
تأملی بر دیالکتیک افول گرایی و بازسازیِ هژمونی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
119 - 145
حوزه های تخصصی:
هژمونی، مهم ترین کلیدواژه معرفِ قدرت آمریکا در نظام بین الملل از زمان پایان جنگ سرد تاکنون بوده است. در این میان، افول گرایان به عنوان منتقدین تداوم قدرت هژمونیک آمریکا در سیاست جهانی، با تأکید بر مسائلی نظیر تضعیف مؤلفه ها و شاخص های مقوّمِ هژمونی آمریکا، منطق افول و صعود قدرت های بزرگ و دیگر مشکلات بنیادین اقتصادی و اجتماعی داخلی این کشور معتقدند که آمریکا هم اکنون دوره سرازیری ابرقدرتی در جهان را طی می کند و باید از دوره پساهژمون سخن گفت. از سوی دیگر، طرفداران بازسازی، با تکیه بر اختلاف فاحش قدرت اقتصادی، نظامی و فنّاورانه آمریکا با سایر قدرت های بزرگ، توانمندی ویژه آمریکا در احیای قدرت خویش و تجربه چرخه های افول و بازسازی در تاریخ هژمونی آمریکا، شرایط کنونی را صرفاً نشانگر دوره گذار و تداوم عصر آمریکایی در نظام بین الملل می دانند. این مقاله می کوشد با تمرکز بر این سؤال که تضعیف شاخص های قدرت سخت افزاری و نرم افزاری آمریکا، چه چشم اندازی را از افول یا تجدید حیات مؤلفه های قدرت این کشور نشان می دهد، به بررسی استدلال های دو دیدگاه مذکور بپردازد. فرضیه این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی موردبررسی قرار گرفته، نشان می دهد برخلاف تجربه چرخه های افول و بازسازی در تاریخ هژمونی آمریکا در نظام بین الملل و دیدگاه اندیشمندانی نظیر هانتینگتون، آمریکا فاقد توان بازسازی هژمونی خود بوده و وارد افول غیرقابل بازگشت شده است.
ایالات متحده؛ جایگاه و قدرت هژمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
63 - 91
حوزه های تخصصی:
بعد از جنگ سرد و فروپاشی شوروی، ایالات متحده به دلیل برتری در قدرت، به یک قدرت بلامنازع (هژمون) تبدیل شد. در قرن بیست و یکم، با توجه به تحولات جهانی، نظم بین الملل و تغییر سیاست بین الملل جایگاه هژمونی ایالات متحده آمریکا را با چالش های جدیدی مواجه نمودند. در این راستا، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا در دهه دوم قرن حاضر، ایالات متحده همچنان جایگاه و قدرت هژمون خود را حفظ نموده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که ایالات متحده دیگر در جایگاه هژمون قرار ندارد. در ارتباط با قدرت این کشور در حوزه قدرت سخت، همچنان جایگاه برتر را در بخش قدرت نظامی حفظ نموده، اما در بخش قدرت اقتصادی و در مقایسه با رشد اقتصادی چین، مشخص می شود که جایگاه اقتصاد ایالات متحده نسبت به قبل متزلزل شده و دیگر به عنوان تنها قدرت برتر در این زمینه محسوب نمی گردد. در حوزه قدرت نرم و در بخش فرهنگ نیز، زوال نسبی در آموزش دیده می شود و در بخش ارزش ها و مشروعیت، به دلیل سیاست خارجی ایالات متحده مبتنی بر «اول آمریکا» و اقدامات یک جانبه گرایی، زوال نسبی در نظم هژمونی لیبرال مبتنی بر دموکراسی و تضمین امنیتی ایالات متحده، حوزه قدرت نرم ایالات متحده با افول نسبی مواجه شده است. در نتیجه می توان اظهار داشت که ایالات متحده در توانمندی هایش دچار افول نسبی شده است. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات به صورت داده های مختلف، از طریق استفاده از منابع کتابخانه ای و مجازی است.
راهبرد کلان آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در دولت جو بایدن؛ از سیاست ژئوپلیتیک زدایی تا مشروعیت زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
41 - 66
حوزه های تخصصی:
از زمان اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 تا کنون، ایران و آمریکا روابطی خصومت آمیز و پرتنش را تجربه کرده اند. در طول این مدت کاخ سفید از هیچ تلاشی برای تغییر حکومت در تهران چشم پوشی نکرده است. پرسش اصلی پژوهش این است که راهبرد کلان آمریکا برای مقابله با ج.ا.ایران در دوره جو بایدن چیست؟ فرضیه اصلی پژوهش به ژئوپلیتیک زدایی در خارج و مشروعیت زدایی در داخل به عنوان دو راهبرد جدید آمریکا برای مقابله با ایران اشاره دارد. بنابر این، هدف مقاله بررسی و تحلیل این دو راهبرد خواهد بود. برای این منظور داده های لازم به شیوه کتابخانه ای گردآوری و بر اساس روش توصیفی-تحلیلی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر اساس آموزه های جنگ هوشمند، هدف آمریکا از اقدامات مذکور طی یک فرآیند سینوسی و فرسایشی، تهی سازی و اعتبارزدایی از نظام سیاسی ایران در دو سطح داخل و خارج (مشروعیت زدایی و تسلیم سازی) و تهی سازی ظرفیت استراتژیک و ژئوپلیتیک ایران در منطقه برای خارج کردن ابزارهای قدرت از دست آن (تضعیف برای تسلیم یا تغییر رژیم) است.
چگونگی تاثیر معنویت در پیشگیری و درمان بیماری کرونا
منبع:
سیاست کاربردی سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
89-111
حوزه های تخصصی:
معنویت که به معنای اعتقاد داشتن به یک نیروی حاکم برتر و قدسی در زندگی است، در سلامت بسیار حائز اهمیت است و امروزه با توجه به مشکلات روانی ناشی از ویروس کرونا پرداختن به نقش معنویت در سلامت انسان ها ضرورت دارد.زیرا اعتقادات معنوی، بر ابعادمختلف زندگی به عنوان عامل مهم درایجاد حس امیدواری و ارتقای سازگاری وتطابق و تقابل با درد و رنج ناشی از بیماری ها و رویارویی با بحران های وجودی ناشی از بیماری های تهدیدکننده حیات تاثیر دارد. هدف پژوهش، بررسی نقش اعتقادات معنوی درارتقای سلامت روانی، پیشگیری و کاهش اختلالات بیماری کرونا می باشد که با روش تحلیل محتوا ومطالعه ی کتابخانه ای (اسنادی) سعی دارد چگونگی تاثیر گذاری معنویت را درپیشگیری و درمان بیماری کرونا بررسی نماید. یافته ها حاکی ازآن است که: • اقدامات معنوی با هدف بهبود مهارتها و حمایت اجتماعی می توانند احساسات مثبت اندیشی و امید به زندگی و تلاش برای بهتر بودن را تقویت کرده ، تندرستی را افزایش دهند. • .اقدامات معنوی با افزایش خودآگاهی و ارائه راهکارهای دینی درمقابله با مشکلات احساس افسردگی و اضطراب را کاهش داده و حس آرامش را تقویت و توان مقابله با مشکلات را بالا می برد. • معنویت به واسطه تسکین احساسات آکنده از فشار عصبی، احساسات درمانگر در فرد را تقویت کرده و می تواند تأثیر مثبتی بر سیستم ایمنی، قلبی - عروقی، و عصبی بگذارد. • مداخلات معنوی از طریق تغییر نگرش بیماران به زندگی یا بیماری، باعث ارتقای کیفیت درزندگی شده و درنتیجه پذیرش شرایط بیماری راحترخواهد بود.
تبیین سطوح راهبردی منافع دولت اسلامی در سیاست خارجی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دولت اسلامی سیاست خارجی را در چارچوب منفعت گرایی متلازم و به صورت چندسطحی دنبال می کند؛ به طوری که بر اساس خصیصه ذاتی تلازم، تأمین بهینه منافع خود را به ویژه در بخش منافع معنوی، در گرو تحقق منافع مشروع سایر ملت ها به شکل عادلانه می داند. گستره فراگیر منفعت گرایی، توان محدود دولت و پیچیدگی های موجود در عرصه سیاست خارجی، پیگیری بهینه این راهبرد را با مشکل مواجه کرده و تزاحمات گوناگونی را پیش روی کارگزاران سیاست خارجی قرار می دهد و این سؤال اساسی را مطرح می کند که دولت اسلامی برای رهایی از تزاحم، منفعت گرایی متلازم را در چه سطوحی دنبال می کند؟ این پژوهش در پاسخ به این سؤال، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، این انگاره را مطرح می کند که سیاست خارجی دولت اسلامی بر اساس الگوی سطح بندی ارزش-محور، چهار سطح راهبردی جامعه بشری، امت اسلامی، جامعه ایمانی و سطح حفظ نظام را در سیاست خارجی تعریف می کند که با حفظ اولویت، بستر تکاپوهای دولت در حوزه منفعت گرایی متلازم در سیاست خارجی قرار می گیرد.
چالش میان شریعت و قانون، تحلیلی بر ماهیت ساختار نظام جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از عصر مشروطه، لزوم شکل گیری یک نظام سیاسی مبتنی بر قانون، همواره دغدغه بوده است. با استقرار جمهوری اسلامی اندیشه قانون شرع تحقق یافت اما دشواره های موجود در این زمینه که ناشی از دوگانگی های مکنون در ارتباط این دو عنصر بود، آشکار شد. زیرا پذیرش جمهوریت و اعتبار رأی اکثریت با تأسیس نهاد قانونگذاری و مجلس شورا توسط مردم و تدوین قواعد موضوعه همراه بود. لذا در این پژوهش با بررسی نسبت میان شریعت و قانون در نظریه های اندیشمندان به عنوان مبانی نظری تحقیق، ماهیت نظام جمهوری اسلامی در مواجهه با دوگانه قانون و شریعت با استناد به آثار امام خمینی(ره) و قانون اساسی مورد واکاوی قرار گرفت. اهمیت این موضوع از آن جهت است که بسیاری از چالش هایی که امروز با آن مواجهیم ریشه در مبهم بودن، دوگانگی و ناسازگاری بخشی از مبانی نظری و فکریست که اساس یک نظام بر آنها استوار گردیده و تا وقتیکه انسجام لازم را پیدا نکند، ارکان و بازوان اجرایی نیز به درستی عمل نخواهند نمود. هدف پژوهش، تحلیل ماهیت نظام، بازنمایی و تبیین رویکرد اجتهادی و فقهی به مفاهیم نو(قانون) و پرسش های دولت مدرن است. در این راستا، سؤال اصلی این است که ماهیت نظام جمهوری اسلامی در مواجه با دوگانه شریعت و قانون چیست؟ فرضیه ما در پاسخ به این سؤال آنست که جمهوری اسلامی، نظامی مبتنی بر حاکمیت شرع و بر محوریت ولایت مطلقه فقیه است. روش پژوهش تفسیری از نوع کیفی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است.
بررسی مقایسه ای حق برامنیت وچالش های حقوق بشری آن در سیاست جنایی ایران و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
128 - 174
حوزه های تخصصی:
حق بر امنیت اولین و فردی ترین نیازی است که بشر به دنبال آن است. بشر به صورت تجربی درک کرده که در انتخاب میان آزادی و امنیت،آزادی را فدای امنیت کند. لذا حکومت ها با بزرگ نمایی امنیت اختیارات خود را افزایش می دهند.این رویکرد در پاره ای موارد، سبب نقض برخی از حقوق بشری افراد انسانی، تحت عنوان نقض حق بر امنیت میشود. درحالی که وجود امنیت، برای افراد ودولت، مستقلا ایجاد تکلیف می کند. افراد، مکلف به رعایت حقوق مادی و معنوی یکدیگر هستند، دولت نیز با وضع قانون و تشکیلات اداری و قضایی، برای مردم ایجاد امنیت می کند. لزوم و ضرورت امنیت در جامعه، بعضا موجب دست یازیدن به برخی از ضرورت های حقوق بشری شده است. تحقیق حاضر، با هدف واکاوی حق بر امنیت و چالش های حقوق بشری آن در سیاست جنایی ایران و آمریکا مورد کنکاش قرار گرفته است. این تحقیق به صورت مطالعات نظری و کتاب خانه ای، با روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است. نتایج و یافته های تحقیق، نشان می دهد که چالش هایی موجود، متضمن این امر است که امنیت گرایی، لزوما یک راهبرد سراسر منفی و قابل تخطئه نمی باشد. لکن اگر در لوای آن، موازین حقوق بشری، نقض شده و ابزارهایی برای دولت ها قرار گیرد که بتوانند با دست آویز قرار دادن آن ها، حداقل تحرکات اجتماعی شهروندان وحق برامنیت آن ها را مورد تعقیب و تفتیش قرار دهند به هیچ عنوان، فرایندی قابل دفاع نبوده وحتی می تواند اثر معکوس نیز داشته باشد.
تحلیل مقایسه ای عدالت اجتماعی در عملکرد دولت سازندگی و دولت عدالت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
176 - 195
حوزه های تخصصی:
تحلیل مقایسه ای عدالت اجتماعی در عملکرد دولت سازندگی و دولت عدالت محور هدف این پژوهش ، بررسی و تحلیل عدالت اجتماعی در دولت های هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد است . مبنای بررسی و تحلیل در این پژوهش شامل سخنرانی های روسای جمهور، لوایح اصلی تنظیمی دو دولت، گزارش های رسمی دولتی و اقدامات اجرایی دولت های مورد بررسی می باشد . پرسش اصلی این است که وجوه تشابه و تفاوت عدالت اجتماعی در عملکرد دولت سازندگی و دولت عدالت محور چه بوده است؟این مقاله بر این فرض استوار است که عدالت اجتماعی مسئله اصلی بوده ،اما تعریف و مصادیق آن متفاوت بوده است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای تلاش شده با تاکید بر اهمیت عدالت در نظام جمهوری اسلامی ایران،عدالت در تئوری و عمل دردولت های هاشمی و احمدی نژاد مورد بررسی و واکاوی قرارگرفته است.یافته های این مقاله نشان داده است که علی رغم تلاش این دولت ها جهت تحقق عدالت اجتماعی،تعریف و مصادیق عدالت از دیدگاه آنها متفاوت بوده ،هاشمی «رشد اقتصادی» را کانون نظریه عدالت خود می داند،احمدی نژاد «بر توزیع عادلانه فرصت ها و امکانات برای همه» تاکید دارد.دولت های مذکور اگر چه تلاش نمودند در برنامه های توسعه ای و عملکرد خود به موضوع عدالت اجتماعی بپردازند،اما در هریک از دولت های مذکور از عدالت برداشتی مناسب با روح عملکردی آن دولت صورت گرفته و نمود یافته است.
تحلیل جامعه شناسی سیاسی از اصلاحات ارضی و پیامدهای آن در منطقه میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
218 - 235
حوزه های تخصصی:
به دلیل عدم بهره وری زمین های کوچک، زارعین مجبور به مهاجرت از روستاها و استقرار در حاشیه شهرها شدند. این مسأله تبعات مؤثری در منطقه میاندوآب داشت و منجر به اشتغال کاذب و افزایش قشر کارگران روزمزد در شهر میاندوآب شد و به تبع آن محصولات کشاورزی کاهش یافت. اجرای اصلاحات ارضی در منطقه مزبور موجب افول تولید و انتقال سرمایه از روستاها به مناطق شهری شد و زندگی روستاییان را تحت تأثیر قرار داد و به جهت شروع آزمایشی اجرای قانون از منطقه میاندوآب به عنوان یکی از حوزه های شهر مراغه اهمیت دارد که هدف آن رسیدن به نتایج سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود که در هم شکستن نفوذ سیاسی مالکان از پیامدهای مهم آن بود. پیامدهای اجرای قانون در میاندوآب به لحاظ اقتصادی، موجب گسترش نظام بهره برداری دهقانی و تغییر مالکیت زمین گردید و منافع اقتصادی چندانی برای آنها نداشت. در بعد اجتماعی موجب رشد و توسعه طبقه دهقانی و کارگری، کاهش نابرابری و حذف نظام ارباب-رعیتی شدکه نشان دهنده تضعیف قدرت مالکان میاندوآب و افزایش تمرکز قدرت دولت در روستاها است ولی نارضایتی ها از شیوه اجرای برنامه و منافع حاصل از آن ادامه داشت.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر فرهنگ سیاسی شهروندان شیراز (با تأکید بر مطالعه تطبیقی متولدین قبل و بعد از دهه 60)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
255 - 276
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر مهم موثر برگونه شناسی فرهنگ سیاسی پدیده سرمایه اجتماعی است. مهم ترین دلایل اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی برای تأثیرات سیاسی این سرمایه، آن است که سرمایه های اجتماعی از طریق منابع انسانی نظیر مهارت های انسانی به وجود آمده اند. از نظریه های آلموند و وربا، پاتنام، بوردیو... استفاده و در جمع آوری داده ها ابتدا از روش اکتشافی و سپس از رویکرد پیمایشی بهره گرفته شده. پیمایش بر روی 382 نفر از متولدین قبل و 382 نفر از متولدین بعد از دهه 60 شهروندان شیراز با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss نشان می دهد، تفاوت معنی داری بین سرمایه اجتماعی دو نسل وجود ندارد اما انواع فرهنگ سیاسی در بین دو نسل تفاوت معنی داری دارد. همچنین رابطه منفی معناداری بین سرمایه اجتماعی با فرهنگ سیاسی محدود و تبعی در بین هر دو نسل وجود دارد. از سوی دیگر درآزمون فرضیات، تقویت سرمایه اجتماعی موجب رشد و شکوفایی فرهنگ سیاسی مشارکتی در بین هر دو نسل می شود.
تاثیرسنجی مدیریت سیاسی بر فرهنگ سیاسی مشارکتی مدیران استان سیستان و بلوچستان: مطالعه موردی مدیران وزارت کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
457 - 473
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مدیریت سیاسی مدیران استان سیستان و بلوچستان بر فرهنگ سیاسی مشارکتی آن ها انجام شده است. روش این پژوهش، از لحاظ برخورد با داده ها کمی، و اجرای تحقیق با روش پیمایش، و گردآوری داده ها نیز با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کل مدیران سیاسی وزارت کشور شاغل در (شامل استانداری، فرمانداری ها، بخشداری ها و ...) استان سیستان و بلوچستان می باشند که بر اساس اطلاعات جمع آوری شده تعداد کل آن ها بالغ بر 168 نفر می باشند که از کلیه آن ها به صورت تمام شماری اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شده است. لذا حجم نمونه در این پژوهش برابر با حجم کل جامعه آماری 168 نفر می باشد همانطور که ذکر شد در این پژوهش از روش تمام شماری جهت جمع آوری داده ها استفاده شده است. در تحقیق حاضر از نمونه گیری غیر تصادفی و از نوع هدفمند استفاده شده است و علت استفاده از این نوع شیوه نمونه گیری به خاطر تعداد جامعه آماری محدود و حجم نمونه بوده است. به منظور سنجش روایی یا اعتبار ابزار تحقیق، از اعتبار ظاهری استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز از طریق نرم افراز SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج در سطح توصیفی نشان داد که مدیران استان از نظر مدیریت سیاسی در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار داشتند و در همه ابعاد مدیریت سیاسی از جمله رفتار سیاسی، ماهیت تصمیم گیری، ادراک از محیط و شخصیت مدیران در سطح نسبتاً بالایی قرار داشته اند. ب
مؤلفه های همگرایی سیاست خارجی جنبش انصارالله یمن و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آغاز بحران یمن که در پی حمله عربستان سعودی در سال 2015 به این کشور آغاز گردید، ائتلاف های مختلفی در سطح منطقه غرب آسیا و فراتر از آن شکل گرفت. ماهیت بسیاری از این ائتلاف ها واضح و مبرهن است. آنچه در میان طیف وسیعی از ائتلاف های مذکور هماره محل بحث و ابهام بوده، ائتلاف جمهوری اسلامی ایران و جنبش انصارالله یمن در عرصه سیاست خارجی بحران یمن است. درواقع عواملی که موجب شکل گیری این ائتلاف در سطح بین المللی میان دو بازیگر مذکور گردیده، مسئله پژوهش حاضر است. ازاین روی پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای نظریه سازه انگاری به گردآوری منابع کتابخانه ای پرداخته تا بتواند به این سؤال اصلی پژوهش پاسخ دهد که «چه عواملی موجب همگرایی ایران و جنبش انصارالله در یمن شده است؟». اهمیت این پژوهش نیز از این حیث است که می تواند مهر بطلانی بزند بر ادعای بسیاری از کشورهای معاند ازجمله عربستان سعودی مبنی بر نظامی بنیاد بودن همگرایی و همکاری های جمهوری اسلامی ایران و جنبش انصارالله یمن. بااین وجود فرضیه پژوهش حاضر ازاین قرار است که هویت انقلابیگری و اسلام گرایی مشترک میان جنبش انصارالله یمن و جمهوری اسلامی ایران به اندازه ای برای دو بازیگر مذکور مهم است که هویت ایرانیگری ایران و عربیت انصارالله را تحت تأثیر قرار داده و آنان را در عرصه سیاست خارجی همگرا کرده است، به گونه ای که تلاش های عربستان سعودی جهت ایجاد شکاف عرب و عجم میان آنان کارساز نبوده است.