فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
پدیده جنگ در کلیه منابع، اشاره به منازعه ی مسلحانه دارد. بی تردید شیوه های جنگ با پیشرفت تکنولوژی نیز تغییر کرده است. جنگ های نیابتی در انتخاب شیوه ها و تاکتیک با دیگر جنگ ها تفاوت دارد. هدف پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل تاکتیک های نظامی گروه تکفیری داعش و اولویت بندی آنها در جنگ نیابتی و ارائه راهکارهای مناسب برای مقابله با آن است. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و روش آن توصیفی – تحلیلی می باشد. تلاش شده است تا اطلاعات پیرامون تاکتیک های نظامی داعش، با استفاده از روش کتابخانه ای و مراجعه به اسناد و مدارک موجود، مصاحبه با افراد خبره در منطقه و تجربه محقق و همچنین از طریق پرسشنامه گردآوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که داعش در عملیات های نظامی (رزم) خود به طور عمده از تاکتیک های کمین 80%، انتحاری 75%، تاخت 70%، استفاده از زمین 75% و تاکتیک های روانی (رعب وحشت 90%، شایعه 75%، عوام فریبی 65%، تفرقه و غیره بیشترین بهره را برده است). همچنین داعش از آموزش و تجهیز نیروها با استفاده از مدرن ترین و به روزترین تجهیزات بهره برداری کرده است. برای مقابله با تاکتیک های داعش پیشنهادهایی چون اجرای کمین در عمق، اجرای تاخت در سحرگاه و...، با در نظر گرفتن شرایط محیطی و بالا بردن سطح رفاه مردم (آموزش، بهداشت، توسعه کشاورزی و غیره)، ارائه شده است.
سرمایه های اجتماعی و معنوی دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سرمایه اجتماعی» به عنوان یکی از مفاهیم کاربردی و عمده در مکاتب جامعه شناسی جدید؛ از عوامل اساسی نیل به اهداف اجتماعی نیز محسوب می شود. نوشتار پیش رو قصد دارد تا با مشخص نمودن عناصر کمی و کیفی سرمایه اجتماعی در دوران دفاع مقدس، به بررسی و تأثیر آن بر تداوم انقلاب اسلامی ایران بپردازد. از این رو موضوع عمده این نوشتار چگونگی کارکرد سرمایه اجتماعی و معنوی در دوران دفاع مقدس می باشد. فرض اصلی بر این است که دفاع مقدس به تأسی از فرهنگ عاشورایی اسلام به تولید سرمایه اجتماعی و معنوی بالایی پرداخته و بدین ترتیب موجبات مقاومت و بالندگی جامعه اسلامی ایران در برابر تمام قدرت های استکباری جهان را فراهم نموده است. روش به کار گرفته شده در این تحقیق «توصیفی- تاریخی و تحلیلی» است؛ همچنین این نوشتار کوشیده است تا به کمک روش تحقیق اسنادی، ضمن مطالعه متون و آثار مربوط به دوران دفاع مقدس، با استفاده از تکنیک «سند پژوهی» به استخراج و تحلیل مصادیق پیروی از فرهنگ عاشورای حسینی (ع) و مفاهیم مرتبط با سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن، بپردازد. در این تحقیق مؤلفه های ساختاری، شناختی و ارتباطی سرمایه اجتماعی در زمان دفاع مقدس به صورت جداگانه؛ شناسایی و مورد بررسی قرار گرفته است. در همین راستا مدلی از مهم ترین مصادیق سرمایه اجتماعی و معنوی دفاع مقدس نیز ارائه شده است. محققان در پایان به این نتیجه رسیده اند که دوران طلایی دفاع مقدس، با پیروی از مکتب حسینی (ع) به تولید، غنا بخشیدن و تقویت سرمایه اجتماعی –آن چنان که در اسلام موجود می باشد- پرداخته و این سرمایه ها موجب مقاومت و پیروزی در زمان جنگ تحمیلی شده است. به نظر می رسد احیا و توسعه انقلاب اسلامی و همچنین بیداری ملل مسلمان دنیا در مسیر مبارزه با دشمنان، بدون رعایت مدل مذکور امکان پذیر نمی باشد.
نظم سیاسی کوهنی و لاکاتوشی: منعطف یا سخت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
1 - 27
حوزه های تخصصی:
پارادایم کوهن و برنامه پژوهش علمی لاکاتوش، به عنوان دو سنت روش شناسی رقیب، نگرشی های نو در تاریخ علم و معرفت/ حقیقت ایجاد کردند. این مقاله می کوشد میان روش شناسی این دو مورخ علم با سیاست نظری پیوند برقرار کند و این پرسش ها را طرح می کند: روش شناسی کوهن و لاکاتوش، حاوی چه نظم سیاسی اند؟ آیا این نظم های سیاسی، منعطف هستند یا سخت؟و چگونه تغییر می کنند؟ این مقاله بر اساس اصل سازگاری (سازگاری نتایج با اصول اولیه) می کوشد تا بدین پرسش ها، پاسخ دهد. این مقاله نشان می دهد که نظم سیاسی کوهنی و لاکاتوشی، هر دو بر اساس رقابت و منازعه شکل می گیرند؛ اما به محض تثبیت، هر دو به یک نظم سخت تا نیمه سخت بدل می شوند: یعنی اولی تکثر و تغییرات (اصلاحات) را صرفاً در چهارچوب پارادایم مسلط می پذیرد و دومی صرفا در امور حاشیه ای که خطری برای هسته سخت قدرت نداشته باشد با وجود این، تغییر انقلابی در نظم سیاسی کوهنی، اندکی راحت تر از نظم سیاسی لاکاتوشی اتفاق می افتد. زیرا روش شناسی نسبی گرایانه کوهن می پذیرد که هیچ نظم ذاتی وجود ندارد؛ پس در وضعیت بحرانی یعنی از دست رفتن کارآمدی و اجماع نخبگان، می توان به سوی یک نظم جدید حرکت کرد. اما روش شناسی تاریخ گرای لاکاتوشی، یک نظم محافظه گراتر را ایجاد می کند؛ زیرا تأکید دارد که باید به هسته سخت نظم سیاسی فرصت داد تا تمامی ظرفیت های خود را در بستر تاریخ آشکار نماید و صرفاً در صورت تولید نکردن محتوای تجربی و نظری، می تواند جای خود را به یک نظم سیاسی جدید دهد. در کل هر دو نظم دگراندیش ستیز هستند.
الهیات لیبرال دموکراسی و علم سیاست جدید: تأملی در کوشش های الهیاتی- سیاسی «ماکیاولی»، «هابز» و «اسپینوزا» به عنوان پیشگامان علم سیاست جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
279 - 306
حوزه های تخصصی:
فلسفه مدرن به یک معنای بسیار مهم، خصم فلسفه قدمایی بود و برای پیروزی در این نبرد می بایست دایره عمل خود را از حدود «شناخت» امر خوب و امر بد، به سطح وسیع تر «چگونگی رسیدن به» امر خوب و پرهیز از امر بد، بسط می داد. فلسفه مدرن و به تبع آن، فلسفه سیاسی مدرن لاجرم می بایست زمینه را برای یقینیّاتی جدید فراهم می آورد و این کوشش برای غلبه بر الهیات-سیاسیِ وحیانیِ پیش از او، به عنوان جدی ترین چالش بر سر راه تجدّد، امری ضروری محسوب می شد. بدین ترتیب فلسفه سیاسی جدید، وظیفه طراحی و تدوین این الهیات جدید را که متضمن موضوعات جدیدی برای یقین انسان ها بود، موضوعاتی که قرار بود جای موضوعات قدیمی را در ساحت عقل سلیم بگیرد، بر عهده گرفت. ما در این مقاله برآنیم تا تأملات سه تن از مهم ترین فیلسوفان سیاسی مدرن اولیه را از منظر کوشششان برای تدوین الهیات مورد بحث، از نظر بگذرانیم. به زعم ما هر یک از این سه، وجهی از این الهیات را بسط دادند که در نهایت به پشتوانه ای اقناعی برای رژیم های لیبرال دموکراتیک تبدیل شد. «ماکیاولی» بر ضعیف شدن انسان به واسطه تبعیت از اخلاق مسیحی و تن دردادن به اصل رستگاری نفس به عنوان وهمی که راه را بر رستگاری میهن بسته است، تأکید نمود. «هابز» بر بلایایی مثل جنگ و کشتار و ناامنی از یکسو و واماندن از رفاه و برآوردن امیال طبیعی بدن که رفته رفته قرار بود ذیل مفهوم خوشی، جای سعادت را در معنای قدمایی آن بگیرد، متمرکز شد. و در نهایت «اسپینوزا» در رساله الهیاتی- سیاسی که می توان از آن با عنوان انجیل لیبرال-دموکراسی سخن گفت، بر ردّ مداخله الهیات وحیانی در امر سیاست و تأکید بر حق طبیعی انسانی به مثابه یک ضرورت طبیعی تأکید نمود.
چالش های فراروی جمهوری اسلامی در مهندسی فرهنگ انسجام و وحدت در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستاری که در پی می آید تلاشی در بازنمود چالش ها و موانع مهندسی فرهنگی در عرصه انسجام و وحدت در جهان اسلام است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، و بر حسب دستاورد یا نتیجه تحقیق از نوع توسعه ای کاربردی و از لحاظ هدف تحقیق از نوع اکتشافی و به لحاظ نوع داده های مورد استفاده، یک تحقیق کیفی است. نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده های جمع آوری شده نشان می دهد که «تعارضات ایدئولوژیک فرهنگی»، و «چندفرهنگی گرایی در جهان اسلام»، «شکاف بین تغییرها و تدبیرهای فرهنگی»، «حاکمیت ساختار قومی و قبیله ای» «فقدان درک مشترک فرهنگی از وحدت و انسجام»، «حاکمیت نگرش امنیتی به مطالبات قومی و مذهبی» از جمله موارد مهم در چالش های فراروی جمهوری اسلامی در مهندسی فرهنگی وحدت و انسجام در جهان اسلام است. این پژوهه «امکان پذیری رویارویی با چالش ها» را یکی از مهم ترین برون دادهای بازنمایی این چالش ها می داند.
تبیین مبانی و شیوه های علامه طباطبایی در مواجهه با مارکسیسم به عنوان گفتمان رقیب انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث درباره شیوه مواجهه اندیشمندان و صاحب نظران مسلمان با گفتمان های رقیب انقلاب اسلامی همچون مارکسیسم، از مباحث مهم تاریخ معاصرایران و جهان اسلام می باشد. علامه سید محمدحسین طباطبایی از جمله متفکران جامع و برجسته معاصر جهان اسلام است که می توان مواجهه ایشان با گفتمان مارکسیسم را در دو حوزه «عمل و نظر» کشف و ارائه نمود. تحقیق حاضر براساس روش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر داده های کتابخانه ای و با توجه به مبانی نظری (هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی) علامه طباطبایی؛ مواجهه ایشان را در دو حوزه «عمل و نظر» کشف و تبیین می نماید. علامه طباطبایی در حوزه نظر از طریق بحث در مبانی و ادبیاتی که برای مطالبات سیاسی و اجتماعی تولید کرده بودند، و در حوزه عمل با تشکیل حلقه های فکری همچون: اصول فلسفه و روش رئالیسم؛ هانری کربن، تفسیر المیزان و تبیین ابعاد اجتماعی و سیاسی اسلام در آن حلقات، با گفتمان مارکسیسم به مقابله پرداخته است.
راهکارهای همگرایی در روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۶
۱۶۶-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
رابطه ایران و آذربایجان، فراز و نشیب های گوناگونی را تجربه کرده است، دوره ای به همگرایی نزدیک شده و دوره ای نیز واگرا بوده است، در چنین فضایی، گفتمان های متفاوت در کشور آذربایجان شکل گرفته که باعث ایجاد محیط مستعدی برای رشد گروه های ضد جمهوری اسلامی ایران شده است همین امر باعث ایجاد فضای غبارآلود بین این دو کشور شده است، حال چه راهکارهایی در راستای همگرایی در روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان وجود دارد؟ در این سپهر، مقاله حاضر با تحلیل و تبیین عوامل و موانع همگرایی بین دو کشور تلاش کرده با بهره گیری از چارچوب نظری همگرایی با روش کتابخانه ای و میدانی، راهکارهایی برای همگرایی در روابط سیاسی دو کشور ارائه کند در نهایت در حوزه سیاسی راهکاره های تأسیس کمیته مشترک سیاسی، تأسیس مجمع سیاسی اکو، پیمان امنیتی، حمایت از تمامیت ارضی یکدیگر، ایجاد تعادل میان کشور آذربایجان و ارمنستان با حفظ رویکرد مثبت آذربایجان به ایران و خنثی کردن عملکرد ترکیه، عربستان و اسرائیل در آذربایجان را ارائه کرده است.
مواضع کشورهای منطقه ای و بین المللی در خصوص همه پرسی 2017 کردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جنگ"چالدران" (1514 م)، قسمت بزرگی از کردستان ایران جدا و به دولت عثمانی اضافه شد. سقوط و تجزیه امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول، موجب تقسیم سرزمین های عثمانی از جمله مناطق کردنشین شد. پس از آن انگیزه های آزادی خواهانه و ناسیونالیستی به تقلید از اروپائیان و دخالت قدرت های بزرگ از جمله انگلیس، کردها را بر آن داشت تا برای متمایز ساختن خود از دیگران تشکیل یک دولت مستقل کردی را مطرح نمایند. کردها بزرگ ترین گروه، بدون کشوری مستقل می باشند که ادعا می نمایند، جمعیتی معادل 50 میلیون نفر را شامل می شوند. اکثریت این جمعیت در چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق ساکن هستند که استقلال و تجزیه در یک پارچه، می تواند کردهای سایر کشورها را به پیروی از آن تشویق نماید. سوالی که با آن مواجه می باشیم این است که چرا کردهای عراق، علی رغم فراهم بودن شرایط استقلال و تلاش آن ها تاکنون موفق به کسب استقلال نشده اند؟ و چرا در همه پرسی سال 1396 که بیشترین شانس را برای استقلال داشتند ناکام ماندند؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و استفاده از ابزار کتابختنه ای و اسناد اینترنتی می باشد.
مؤلفه های غرب زدگی و بازگشت به هویت خویشتن در اندیشه جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غرب زدگی، امروزه از جمله مباحثی است که مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است و دلیل آن ایجاد بحران در حیطه هویت است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه های غرب زدگی و بازگشت به هویت خویشتن در اندیشه جلال آل احمد، صورت گرفته است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و توصیفی صورت گرفته که دران ضمن بهره برداری از نوشته های جلال آل احمد، سعی شد مقالات مربوطه نیز مورد استفاده قرار گیرند. سوالی که در این پژوهش ذهن پژوهشگر را به خود معطوف کرد این بود که جلال آل احمد در مورد غرب زدگی چه دیدگاهی داشت و برای رهایی ار آن چه راکاری ارائه داد. نتایج نشان داد که وی با روی آوردن به داستان نویسی، مقاله نویسی، سفرنامه نگاری و طرح موضوعات متنوع اجتماعی در قالبهای ترجمه و تالیف،ندای بازگشت به هویت خویشتن را سر داد و معضل غرب زدگی را با هدف رهایی از هژمونی استعمار غرب به نقد گذاشت.در این پژوهش اندیشه ها و دیدگاه های وی پیرامون غرب زدگی با تاکید بر نظریه پسا استعمارگرایی از مسیر تکیه برمنابع کتابخانه ای مورد بررسی و تبیین قرار می گیرد.
بررسی تعامل سازمان ناتو وترکیه در منطقه قفقاز (بحران قره باغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی فروپاشی شوروی و خارج شدن قفقاز از بایگانی مناطق استراتژیک جهان رقابت های شدیدی بین بازیگران منطقه ای و بین المللی برای نفوذ در منطقه شکل گرفت اما کنار این رقابت ها، روندهایی از تعامل نیز بین این بازیگران مشاهده می شود و فرصت مناسبی برای اتحاد استراتژیک بین بازیگران فرامنطقه ای چون غرب و منطقه ای چون ترکیه ایجاد شده است. وجود منافع مشترک بین ترکیه و غرب، زمینه ی وابستگی متقابل ترکیه و غرب را فراهم نموده است. از آنجا که آمریکا منافع خود را در قالب ناتو به منصه ی ظهور می گذارد تصمیم گرفت در راستای پاسخ به تغییر محیط بین الملل برای ایفای نقش فعال درساختار بین الملل اهداف و رویکرد خود را تغییر دهد و مفهوم جدید استراتژیک برای خود تعریف کند . در این رویکرد جدید ناتو به دنبال مدیریت بحران ها و گسترش نفوذ خود به شرق (منطقه قفقاز ) می باشد. در این راستا با قرار گرفتن خود در کنار ترکیه و ایفای نقش در بحران قره باغ به دنبال افزایش نفوذ خود در منطقه قفقاز و درحمایت از موضع گیری ترکیه می باشد.
جمهوری اسلامی ایران و نظام بین الملل: چرایی چالش ها و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تداوم وضعیت چالش در روابط ایران و کانون های قدرت در نظام بین الملل به ویژه آمریکا، تحقیقات و پژوهش های متعدد وگسترده ای در خصوص تبیین وضعیت ایران و نظام بین الملل وجود دارد که این حجم انبوه از تحلیل ها، ضرورت یک فرا مطالعه ویکپارچه سازی برای رسیدن به هسته مشترک آنها را الزامی می سازد و این پژوهش به دنبال ترکیب یافته های قبلی و نگاهی جدید و جامع به این چالش می باشد. سوال اصلی در این پژوهش به این قرار است که پدیده وضعیت چالش گونه نظام بین الملل با ایران در یافته های پژوهشی پژوهشگران ایران چگونه بازنمایی شده است؟ برای پاسخ به این سوال، این مقاله با رویکردی لایه ای به پدیده چالش مذکور و بهره گیری از روش تحلیل مضمون به بررسی ادبیات موجود پرداخته و کلیه آثار موجود در حوزه موضوعی تحقیق اعم از کتاب، مقاله و رساله دکتری مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش حکایت از آن دارد که مولفه های بنیادین تولیدکننده وضعیت چالش عبارتند از سه حوزه گفتمان ها، اقدامات و مدیریت چالش ها؛ که گفتمان ها و به صورت خاص تقابل دو گفتمان سلطه طلبانه آمریکایی با گفتمان مقاومت ضد سلطه از سوی گفتمان انقلاب اسلامی از مهم ترین عوامل این چالش به حساب می آیند و مبتنی بر این یافته ها، هرچند امکان مدیریت این چالش در سطوح روئین و با الگوهای مدیریت چالش در راستای کاهش تهدیدات و افزایش فرصت ها وجود دارد، اما، آینده چالش بین المللی ایران به دلیل ظرفیت تقابل گفتمانی با فراز و نشیب تداوم خواهد یافت.
نقش بهائیان ایران در تحکیم و گسترش سرمایه داری وابسته در دوره پهلوی دوم 1357-1332 (مطالعه موردی شرکت امنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف اشکال اولیه استعمار، در شکل جدید وابستگی، دو نیروی داخلی در کنار یک نیروی خارجی مثلثی را می آفرینند که در فرایند گسترش و تعمیق وابستگی سهیم اند. یعنی علاوه بر شرکت های چند ملیتی که از پشتوانه دولت های سرمایه داری بهره می برند(نیروی خارجی)، دولت پیرامونی و سرمایه داری محلی(نیروهای داخلی) نیز در خدمت تحقق وابستگی یک کشور به مراکز سرمایه داری هستند. در این راستا، پژوهش حاضر با تاکید بر دوره پهلوی دوم، به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا بهائیان در فرآیند تحکیم و تثبت سرمایه داری وابسته در ایران اثرگذار بوده اند؟ در پاسخ به این پرسش، مقاله حاضر قصد دارد به روابط یکی از مهم ترین این نیروها (یعنی فرقه بهائیت در قالب شرکت امنا به عنوان بخش مهمی از سرمایه داری محلی این دوره) و دولت پهلوی دوم و شرکت-های چندملیتی بپردازد. نویسندگان این مقاله برآنند که تعامل میان این سه بازیگر باعث تعمیق هر چه بیشتر وابستگی به نظام بین الملل و قدرتهای مرکز نظام سرمایه داری شد. تبیین روابط این مثلث در ایران عصر پهلوی دوم هدف پیش روی این مقاله است. در این راستا، این پژوهش، چارچوب نظری «توسعه وابسته» کاردوزو و فالتو را برمی گزیند.
Islamic Republic of Iran's Criminal Law Policy and Impact of the International Area
حوزه های تخصصی:
Nigeria Government Perception on Boko Haram and Search for National Security
حوزه های تخصصی:
مطالعه تطبیقی گونه شناسی های روش در آینده پژوهی
حوزه های تخصصی:
آینده پژوهی، حوزه نوپای علمی است که به دلیل عمر کوتاه، خاصیت بین رشتگی، وجه کاربردی و ویژگی های مطالعه آینده، دچار تکثر روش شده و همین تکثر به سردرگمی آینده پژوهان در انتخاب روش مناسب منجر می شود. پژوهشگران تلاش های زیادی برای نظم دهی به روش ها و روش شناسی این رشته انجام داده اند که ازجمله آنها گونه شناسی های استقرایی روش آینده پژوهی بوده است. در این گونه شناسی ها با مرور صدها پژوهش آینده پژوهی و با نگاه پسینی، سعی در ارائه یک دسته بندی کاربردی برای روش ها شده است. بااین حال، تاکنون یک کار تطبیقی به منظور ارائه تصویر جامعی از گونه شناسی روش های آینده پژوهی انجام نشده و به نظر می رسد همگرایی لازم درخصوص گونه شناسی و دسته بندی روش های آینده پژوهی وجود ندارد. مسئله این پژوهش، مطالعه تطبیقی و هم زمان گونه شناسی های روش در آینده پژوهی است تا بتوان یک نگاه جامع و یکپارچه به تمام گونه شناسی های صورت گرفته ارائه داد. بدین منظور گونه شناسی های مختلف شناسایی شده و ازطریق مطالعه تطبیقی سعی در تجمیع معیارهای آنها در چند معیار کلان شد. درنهایت تمام معیارهای گونه شناسی از چهار منظر دسته بندی شدند و نشان داده شد که در یک نگاه جامع می توان روش ها را از چهار منظر: ماهیت روش، فرایند روش، هدف روش و قابلیت روش دسته بندی نمود. این پژوهش می تواند مقدمه ای بر ارائه یک گونه شناسی جامع برای روش های آینده پژوهی باشد.
آینده اندیشی ازمنظر مکتب معتزله
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴)
123 - 154
حوزه های تخصصی:
آینده پژوهی به عنوان یک فرارشته با پیشرفت روزافزون علم و فناوری اهمیت بسزایی پیدا کرده است. درهمین راستا در میان متفکران دینی در این حوزه، بررسی آینده اندیشی ازمنظر ادیان مختلف و استخراج اصول و مبانی ساخت آینده ازمنظر آنها بسیار حائز اهمیت خواهد بود. به همین علت، به عنوان یک آینده پژوه شیعه، برای شناخت صحیح، جامع و مانع از آینده اندیشی ازمنظر مکتب تشیع، نیاز به شناخت این مبحث درمیان دیگر مکاتب اسلامی می باشد که دراین میان مکتب معتزله یکی از اصلی ترین مکاتب است. در مکتب معتزله، اصولی مانند توحید، عدل، وعد و وعید، منزله بین المنزلتین، حسن وقبح عقلی و امر به معروف و نهی ازمنکر، پایه های این تفکر را ساخته است. در این مقاله تلاش شده است با استفاده از روش تحلیل اسنادی به سه مقوله امامت، سیاست و تعلیم وتربیت که از اهم امور در ساخت آینده ازمنظر معتزله هستند، پرداخته شود. دراین بین طرز نگاه به موضوع امامت، جایگاه و میزان بحث اختیار انسان و نحوه برخورد با موضوع امر به معروف و نهی ازمنکر از مهم ترین تفاوت های مکتب معتزله با تشیع است که در ساخت آینده اندیشی ازمنظر این دو مکتب، نقش آفرینی کرده و اختلاف دیدگاه آنها را با یکدیگر رقم خواهد زد.
Elucidation of Pattern of People's Participation in Economic Support and Providing Manpower in the Context of the Imposed War and Western Sanctions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Any political unit's development, strength, and subsistence, especially in critical situations, rely on people's participation and social resources. Similarly, in costly and threatening crises like war, reliance on the masses and their responsibility leads to social advancement and solutions to state problems. The main question of the present article is ‘whether popular participation in the imposed war and Western sanctions could be a pattern for solving the country's future problems?’ People's presence and participation have been of most crucial factors of victory, persistence, and maintenance of the Islamic Revolution of Iran. The findings declare that although we can find examples of this kind of national partnership in some nations, Iranians' successful model of unity and participation during the eight years of unequal war and sanctions is unique. Using this model can lead to the solidarity of the government and nation in rapid development and ensure the country's progress in the future. The study employs a library-research method for data collection in a descriptive-analytical approach.
Imam Khomeini's Strategic Management in the Imposed War(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
One of the important and fundamental issues that can be raised and used as an effective management model for officials and managers of today's society is to identify and explain the strategic management and strategic thinking of Imam Khomeini during the imposed war. To this end, this study seeks to answer the fundamental question of what are the important managerial characteristics in the Imam's biography and behavior during the imposed war? The research claim emphasizes that Imam Khomeini's managerial characteristics were based on his personal and organizational behavior and behavior based on Islamic values. Also, the purpose of research is to design and explain an efficient model of Imam Khomeini's management strategies and model its behavior for the country's managers. The research findings also show that Imam Khomeini's leadership and management model in the imposed war can be identified and explained in a combined way based on three levels: individual (personality), behavioral and organizational. The research method is descriptive-analytical and the method of extracting information data will be documentary and library.The research findings also show that Imam Khomeini's leadership and management model in the imposed war can be identified and explained in a combined way based on three levels: individual (personality), behavioral and organizational. The research method is descriptive-analytical and the method of extracting information data will be documentary and library.
Non-physical Combat Ability Components of Iranian Islamic Revolution Armed Forces with Emphasis on the View of Imam Sajjad (a.s.) in the Prayer of "MARZDARAN"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The security of any country depends primarily on the strength of its military forces. If safety is established at the borders, it will be possible to create the necessary security in other areas. On the other hand, according to experts, since the Iranian Islamic Revolution (1979) was involved in an imposed an unequal war, the non-revolutionary military knowledge in this war did not last more than three months. Instead, it affected other factors in this issue and the victory of the Islamic Revolution armed forces, referred to as "Non-Physical Factors of Combat Ability." The main question is, 'what are these factors', and 'what function did they play in creating the Islamic Revolution armed forces' combat ability?' The present study aimed, with descriptive-analytical and content analysis method based on library resources, to answer the above question and explain the non-physical components are affecting the combat ability of the Islamic Revolution armed forces by emphasizing Imam Sajjad's (a.s.) view in the twenty-seventh prayer of Sahifa Sajjadiah and the study of their function in creating the fighting power of these forces. Based on the research conducted, the mentioned factors are faith and will, knowledge and insight, prudence and solution, empathy and compassion, patience and perseverance, occult help, and martyrdom.
بررسی مقوله صلح در اسناد و رویه فدراسیون بین المللی فوتبال (فیفا)
منبع:
سازمان های بین المللی سال چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
341-362
حوزه های تخصصی:
فدراسیون بین المللی فوتبال (فیفا)، یکی از سازمان های بین المللی غیردولتی است که به صورت فعال در مسائل جامعه بین المللی نقش آفرینی می کند؛ یکی از این اهداف «مسئله صلح» است. پرسش اساسی این پژوهش نیز در باب نقش «فیفا» در ایجاد و تثبیت صلح می باشد. از دهه هشتاد میلادی، نقش آفرینی گسترده فیفا با مشارکت سایر نهاد های بین المللی فعال در زمینه صلح به ویژه سازمان ملل متحد و زیر مجموعه های آن شروع شد. این مشارکت ها ریشه در اساسنامه این سازمان دارد که در بندهای متعدد، زمینه حضور فعال فیفا را در بسترهای مختلف؛ از جمله حقوق بشر، منع تبعیض نژادی و تبعیض جنسیتی فراهم کرده است که به نوبه خود باعث بستر سازی برای ایجاد صلح و یا تثبیت صلح در شرایط دشوار شده است. رویه این سازمان نیز حاکی از توان مضاعف فیفا دارد که با اجرای مشترک برنامه هایی نظیر «اتحاد برای کودکان، متحد برای صلح»، «دوستان فوتبال»، «فوتبال برای امید» و «فوتبال برای صلح»، نقش مؤثری در فرایند ایجاد و تثبیت صلح در مناطق بحران زده ای همچون بالکان، فلسطین اشغالی، افغانستان، آفریقا و سایر مناطق دنیا دارد. چشم انداز فیفا نیز بیش از پیش حاکی از توجه به مسئله صلح و فعالیت در این زمینه است. این امر به ویژه با توجه به گسترش ارتباطات بین فیفا و سایر سازمان های فعال در زمینه صلح و اهمیت مسئله مسئولیت اجتماعی فیفا، ملموس است. در این پژوهش از روش توصیفی_تحلیلی برای تشریح و تبیین منابع کتابخانه ای استفاده شده است.