مطالب مرتبط با کلیدواژه

فرهنگ سیاسی تَبعی


۱.

درآمدهای نفتی، بازتولید فرهنگ سیاسی تَبعی و اقتدارگرایی در ایران (1357- 1336)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران اقتدارگرایی نفت دولت رانتیر دولت پهلوی فرهنگ سیاسی تَبعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۱ تعداد دانلود : ۵۸۷
در نظریّه ی دولت رانتیر، درآمد نفت علّت خودمختاری دولت و صعود اقتدارگرایی دانسته می شود. رانت بر سرشت، ساختار و کارکردهای دولت تاثیر دارد اما صرف وجود آن به استقلال دولت از جامعه و اقتدارگرایی نمی انجامد. برقراری اقتدارگرایی در کشورهای صاحب نفت مستلزم وجود پیشینه ای از فرهنگ سیاسی تبعی و ساختارهای سیاسی ای متناسب با آن است. بر این اساس درآمد نفت نه عامل تعیّن بخش بلکه تنها ابزار مناسبی برای مهندسی فرهنگی و باز تولید فرهنگ سیاسی تبعی و اقتدارگرایی در این جوامع است. به این ترتیب پایه های استیلای دولت بر جامعه نه بر نفت، بلکه بر فرهنگ و ساختارهای سیاسی تبعی ایی استوار می شود که از گذشته در این جوامع وجود داشته و به کمک درآمدهای نفتی بازتولید شده اند. این مقاله با پذیرش اهمیت درآمدهای نفتی در توضیح کارکردهای دولت و همزمان با عطف توجّه به کاستی های نظریّه ی دولت رانتیر، نقش دولت پهلوی در بازتولید وجوه تبعی فرهنگ سیاسی ایران و اقدامات آگاهانه ی آن را برای مهندسی فرهنگی به کمک ابزارها و نهادهایی مانند نظام آموزشی ، مراکز فرهنگی و رسانه های جمعی و از این طریق شکل گیری اقتدارگرایی در ایران بررسی می کند.
۲.

تأثیر تحولات منطقه ای و دولت رانتیر بر فرهنگ سیاسی مردم عربستان سعودی

کلیدواژه‌ها: عربستان فرهنگ سیاسی فرهنگ سیاسی تَبعی فرهنگ سیاسی محدود دولت رانتیر 11سپتامبر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۳ تعداد دانلود : ۵۳۹
در طول تاریخ، اغلب حکومت هایی که در شبه جزیره عربستان بر سر کار آمده اند، ارتباط حاکم با مردم را همچون رابطه ارباب و رعیتی تعریف کرده اند و به خاطر استمرار قدرت و حفظ جایگاه خویش کمترین حق را برای شهروندان(رعیت ها) قائل نبودند. به طور کلی می توان گفت که فرهنگ سیاسی مردم عربستان، فرهنگ سیاسی محدود بوده است ولی با تحولاتی که در دهه های1970و 1990 روی داد، جامعه عربستان به سمت فرهنگ سیاسی تبعی رفت. در این نوشتار نگارنده با توجه به اینکه تا امروز پژوهش های مناسبی در مورد فرهنگ سیاسی مردم عربستان، در ایران انجام نشده است، بر آن است که تأثیر تحولات منطقه ای را بر فرهنگ سیاسی مردم عربستان سعودی با استفاده از الگوی آلموند و همکارانش بررسی کند. فرضیه پژوهش حاضر این است که تحولاتی که در دهه های 1970و 1990 و سال 2003 در منطقه روی داد باعث تغییر سریع قیمت نفت شد که به خاطر رانتیر بودن دولت عربستان تغییرات وسیع اقتصادی و اجتماعی را در پی داشت و در نهایت موجب تغییر فرهنگ سیاسی مردم عربستان از سطح محدود به تبعی شده است.
۳.

بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر فرهنگ سیاسی شهروندان شیراز (با تأکید بر مطالعه تطبیقی متولدین قبل و بعد از دهه 60)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمایه اجتماعی فرهنگ سیاسی محدود فرهنگ سیاسی تَبعی فرهنگ سیاسی مشارکتی نسل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۸۱
یکی از عناصر مهم موثر برگونه شناسی فرهنگ سیاسی پدیده سرمایه اجتماعی است. مهم ترین دلایل اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی برای تأثیرات سیاسی این سرمایه، آن است که سرمایه های اجتماعی از طریق منابع انسانی نظیر مهارت های انسانی به وجود آمده اند. از نظریه های آلموند و وربا، پاتنام، بوردیو... استفاده و در جمع آوری داده ها ابتدا از روش اکتشافی و سپس از رویکرد پیمایشی بهره گرفته شده. پیمایش بر روی 382 نفر از متولدین قبل و 382 نفر از متولدین بعد از دهه 60 شهروندان شیراز با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss نشان می دهد، تفاوت معنی داری بین سرمایه اجتماعی دو نسل وجود ندارد اما انواع فرهنگ سیاسی در بین دو نسل تفاوت معنی داری دارد. همچنین رابطه منفی معناداری بین سرمایه اجتماعی با فرهنگ سیاسی محدود و تبعی در بین هر دو نسل وجود دارد. از سوی دیگر درآزمون فرضیات، تقویت سرمایه اجتماعی موجب رشد و شکوفایی فرهنگ سیاسی مشارکتی در بین هر دو نسل می شود.
۴.

تأثیر فرهنگ سیاسی تبعی بر روند دموکراسی در دولت نهم و دهم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: درآمدهای نفتی دموکراسی عدالت فرهنگ سیاسی تَبعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۶۳
هر چند افزایش درآمدهای ارزی ناشی از بالا رفتن قیمت نفت در بازارهای جهانی، توان این دولت در انجام اقداماتی چون پرداخت یارانه نقدی،توزیع سهام عدالت و اجرای پروژه مسکن مهر را بالا برد،اما ناخواسته به اقتدارگرائی دولت که اینک خود را ولی نعمت مردم می دید،دامن زد تا جائی که ثروت بیش از حد نفتی، ضرورت پاسخگو بودن در برابر گروه های پرسشگر را تحت الشعاع خود قرار داد و در نتیجه با رواج فرهنگ سیاسی تبعی، دولت خود را از مشروعیت دموکراتیک بی نیاز دید."بهره مندی از درآمدهای نفتی پشتوانه طرح آرمان های عامه پسند که با تقویت ماهیت رانتیر دولت، وابستگی اقشار ضعیف و متوسط جامعه به دولت  را افزایش داد، پاسخگوئی دولت در برابر مردم که از لوازم تحقق دموکراسی در هر جامعه ای است را کاهش داد"، فرضیه این نوشتار در پاسخ به سوال اصلی چرائی به محاق رفتن دموکراسی در دولت مدعی مردمسالاری، را تشکیل می دهد. یافته های حاصل از پژوهش حاضر که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است، نشان می دهد عدم توزیع عادلانه ثروت حاصل از درآمدهای نفتی در دولت بهار و در نتیجه مواجهه مردم با اَشکال جدیدِ «سرمایه داری رفاقتی» بازتولید شده توسط قدرت های سیاسی ثروت محور، ضمن کاهش ضرورت پاسخگوئی دولت در برابر شهروندان ، با سلب امکان تبدیل ایرانیان به فاعلی شناسا و سوژه وتداوم بقاء آنان در حالت ابژه و سوژه منقاد،فصل خزان دموکراسی در دوران حاکمیت دولت بهار رقم خورد.
۵.

بررسی و تحلیل فرهنگ سیاسی اساتید دانشگاه های دولتی مازندران

کلیدواژه‌ها: فرهنگ فرهنگ سیاسی فرهنگ سیاسی محدود فرهنگ سیاسی تَبعی فرهنگ سیاسی مشارکتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۷۱
شناخت نگرش سیاسی اساتید دانشگاه یکی از مسائل مهم برای برنامه ریزان سیاسی و اجتماعی و حتی اندیشمندانی است که دغدغه اصلاح امور کشور را دارند. نوشتار حاضر، با الهام از سنخ شناسی سیاسی آلموند و وربا در مورد فرهنگ سیاسی، فرهنگ سیاسی اساتید دانشگاه های دولتی استان مازندران را مورد بررسی قرار می دهد و از این رو، سوال اصلی پژوهش عبارتست از؛ نوع و میزان مشارکت اساتید دانشگاه های دولتی مازندران چگونه است؟ که برای این منظور از روش پیمایش و انتخاب نمونه های موردنظر، مطابق روش های علمی استفاده شده است که نتایج آن قابل تعمیم به کل اساتید دانشگاه های دولتی استان می باشد. بر اساس یافته های تحقیق که از 310 نمونه استخراج شده است، بُعد ادراکی فرهنگ سیاسی اساتید، در مقایسه با بُعد عاطفی و داوری از قوت بیش تری برخوردار است. از منظری دیگر یافته ها نشان می دهد که فرهنگ مشارکتی در مقیاس با فرهنگ تبعی و محدود از وسعت بیش تری برخوردار است و اساتید خواهان مشارکت فعال نه منفعل در مسائل سیاسی هستند. از این رو می طلبد که برنامه ریزان سیاسی و اجتماعی بستر را برای تحقق کرسی های آزاداندیشی فراهم کنند.