فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
ایران و امریکا: چرخه منفی برسازی و استمرار مناقشه هسته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک دهه از تبدیل شدن برنامه هسته ای ایران به یک مناقشه در روابط ایران و قدرت های بزرگ و قرار گرفتن آن در کانون توجه محققان، سیاستمداران، افکار عمومی جهان و نهادهای بین المللی مربوطه می گذرد. اهمیت شناخت این مناقشه به منظور رصد و برخورد مقتضی با آن در حجم انبوهی از تحقیقات و گزارش های انجام گرفته در مورد آن و همچنین میزان قابل ملاحظه ای از قطعنامه ها و بیانیه های صادر شده از سوی طرفین و نیز نهادهای بین المللی مانند شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی، کاملاً نمایان است. محققان و صاحبنظران زیادی از زوایای مختلف در مورد چگونگی و چرایی شکل گیری این مناقشه و همچنین چگونگی برخورد با آن اظهارنظر کرده اند. با این وجود، در مورد اینکه چرا این مناقشه یک دهه استمرار پیدا کرده، کار تحقیقی مستقل و جدی انجام نگرفته است. این مقاله با هدف پُرکردن این خلأ پژوهشی نگارش شده است. سئوالاتی که در این تحقیق قصد پاسخ به آنها را داریم عبارتند از اینکه چگونه نوع روابط ایران - امریکا باعث استمرار مناقشه هسته ای ایران شده است؟ و در این میان هدف نهایی امریکا در این مناقشه چیست؟ فرضیه اصلی که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد، این است که استمرار مناقشه هسته ای ایران ریشه در «چرخه منفی برسازی» در روابط میان ایران و امریکا دارد. با وجود این چرخه، هدف نهایی امریکا در این مناقشه برچینش هسته ای است. روش تحقیق در این مقاله اسنادی - کتابخانه ای است.
قاچاق مواد مخدر و تاثیر آن بر امنیت ملی ج.ا.ایران
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در صدد طرح موضوع و یافتن پاسخی برای این پرسش است که: آیا قاچاق مواد مخدر تهدیدی برای امنیت ملی کشور ما هست یا خیر؟ در صورت مثبت بودن پاسخ چه تهدیداتی از ناحیه قاچاق مواد مخدر متوجه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می شود.
تاریخ روابط سیاسی ، اقتصادی ایران و انگلیس در دوره ناصری ( با تکیه بر حوزه خلیج فارس )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران به دلیل موقعیت ویژه خود ، همواره با ملل مختلف در ارتباط بوده است . در دوره قاجار ، به ویژه با روی کار آمدن ناصرالدین شاه ، روابط سیاسی و اقتصادی ایران با ممالک دیگر ، به ویژه اروپا ، رونق بیشتری یافت ، زیرا در این زمان با توجه به پیامدهای انقلاب صنعتی ، توسعه نظام سرمایهداری ، گسترش تجارت جهانی و رقابت کشورهای قدرتمند برای به دست آوردن بازارهای تازه ، ایران هم در گردونه روابط بینالملل قرار گرفت ؛ در عرصه اقتصادی به دنیای تجارت وارد شد و با کشورهای اروپایی ارتباط بیشتری یافت . ...
شالوده شکنی منطق درونی سیاست بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی ایران از دیدگاههای مختلف بررسی شده است . برخی معتقدند که بی طرفی تنها سیاست ممکن بوده و تاکید می کنند که اشغال ایران اجتناب نا پذیر بوده است . آنها این موضوع را از دیدگاه موقعیت استراتژیک ایران بررسی کرده اند . برخی دیگر هم بر این باورند که رضا شاه نتوانست در اثناء جنگ جهانی در برابر متحدین و متفقین سیاسی منسجم اتخاذ کند . چنین سیاست ضعیفی بیشتر به سبب وابستگی رضاشاه نسبت به قدرتهای بزرگ اروپا به ویژه انگلستان پدید آمد. با عبور از چنین دیدگاههایی ، مقاله حاضر درصدد شالوده شکنی منطق درونی سیاست بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم است . مقاله استدلال کرده است که تحلیل سیاست خارجی ایران در آستانه جنگ جهانی دوم کافی نیست،بلکه تحلیل گر تاریخی باید به سیاست دلجویی انگلستان نسبت به آلمان از سر آغاز تا پایان آن توجه کند.با حمله آلمان به اتحاد شوروی و بی نتیجه بودن سیاست دلجویی ، زمینه ها برای تغییر سیاست کشورهای مهم همانند انگلستان و اتحاد شوروی فراهم شد تا بلکه بتوانند واقعیتهای جدید را مهار کنند . در وضعیتی که تصمیمای تغییر یابنده کشورهای بزرگ ممکن بود با واقعیتهای تلخ انطباق یابد ، رضا شاه نتوانست خود ر ابا چنین روندی تطبیق دهد .
توسعه و هویت فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاثیر فرآیند توسعه بر هویت فرهنگی، از موضوعاتی است که در مبحث توسعه در جمهوری اسلامی ایران، نیازمند بررسی بیشتری است. این در حالی است که هویت به عنوان عامل کنترل کننده توسعه، تضمین کننده پایداری فرهنگی بوده و می تواند موجبات پیشرفت را فراهم کند.
نگارنده، ضمن اشاره به فرآیند توسعه در جمهوری اسلامی ایران و تاثیر پذیری برنامه های توسعه از الگو های بیرونی، این گونه استدلال می کند که بهره گیری از الگو های بیرونی ناهمگون با مقتضیات فرهنگی جامعه ایران، موجب شده تا در فرآیند توسعه، چالش های هویتی بدون حلی، شکل گرفته و باقی بماند
رویکردی نظری به مفهوم بنیادگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیادگرایی در سال های اخیر به دلیل گسترش در بخش هایی از جهان چون خاورمیانه، افزایش نقش آن در منازعه اعراب ـ اسراییل، افزایش نقش سیاسی اسلام در تعدادی از جمهوری های شوروی سابق، رسوایی های اخیر بنیادگرایان مسیحی در آمریکا و... خود را به عرصه عمومی تحمیل کرده است. محققان دانشگاه شیکاگو با ارایه «پروژه بنیادگرایی» نگاهی پلورال و میان فرهنگی به تعریف بنیادگرایی کرده و معتقدند مراد از بنیادگرایی، گروه های مذهبی است که در واکنش به بحرانی که تصور می کنند هویت گروهی آنها را تهدید می کند ظاهر می شوند و لذا برای محافظت از خود در برابر «غیر»، مرزهای فرهنگی، ایدئولوژیکی و اجتماعی محکمی دور خود می چینند. بر این مبنا، اساس بنیادگرایی بر ناخرسندی از وضعیت موجود استوار است. بنیادگرایان مسیر کنونی جامعه و جهان را تهدیدی برای ایدئولوژی خود تلقی کرده، رسالت اصلی خود را تجدید حیات ایدئولوژی و خارج ساختن آن از زیر گرد و غبار مدرنیسم می دانند.
اما در این میان، بنیادگرایی یهودی از اهمیت زیادی برخوردار است. آنها معتقدند باید هویت نوینی را بر مبنای قومیت مداری محض یهودی، تعارض با جامعه مدرن غربی و اعتراض شدید به مذهب سنتی تاسیس کرد. گوش آمونیم و هاردیم دو جریان عمده بنیادگرای یهودی هستند که تاثیر زیادی بر اندیشه و عمل صهیونیستی گذاشته اند. گوش آمونیم به عنوان جریان رادیکال بنیادگرا بر تقدیس خشونت، قدسی کردن سرزمین، و رازآمیز کردن کاربرد زور تاکید دارد، اما هاردیم به عنوان جریان محافظه کار، هدف خود را که طرد اغیار از جامعه اسراییل و نبرد با سکولارها است از طریق نهادهای آموزشی، رقابت های پارلمانی و اقدامات فراپالمانی پی می گیرد.
در مقابل جریان رو به رشد بنیادگرایی یهودی، جریان پسا صهیونیسم در سطوح آکادمیک ظهور کرد که بسیاری از آموزه های صهیونیسم را مورد پرسش قرار داد. علل ظهور این جریان، تحول هویت و احساس ملی در میان شهروندان فلسطینی و ضرورت پذیرش «غیر»، گسترش انتفاضه فلسطین و جنگ لبنان که دیدگاه صهیونیسم در مورد حاکمیت بر کل سرزمین و مردم را بی اعتبار کرد، اولویت یافتن خصلت بی طرفی شرق شناسان به ویژه در مورد جنگ 1948 و تغییر کانون توجه از اسراییل به هر دو سوی منازعه بود. بنابراین، جامعه اسراییلی امروز با چالش بزرگی مواجه است که بنیادهای اصلی آن را در معرض انتقاد قرار داده است. این مقاله با تفصیل بیشتری نکات فوق الذکر را توضیح خواهد داد.
الگوهای امنیتی در خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
فازی سازی دموکراسی
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، فازی سازی دموکراسی است. مدعای این مقاله آن است که تئوری دموکراسی، روایت دو ارزشی از نظم سیاسی (دموکراتیک یا غیردموکراتیک) ارائه می دهد. اما روایت دو ارزشی در باب دموکراسی، با واقعیت ناسازگار است. در واقع، دموکراسی، حقیقت فازی دارد. در این مقاله، پس از بحث انتقادی در باب تئوری معرفت شناسی عقلانیتِ انتقادی، دستگاه معرفتی فازی فرموله شده است. در باب معرفت شناسی فازی گفته شده است که در این افق معرفتی، همه چیز به طور نسبی درجه بندی می شود و حقیقت، چیزی بین صفر و یک است. در این دستگاه معرفتی، حقیقتِ سیاه و سفید، به حقیقتِ خاکستری انتقال می یابد؛ هم برساخته های معرفت شناسانه و هم نهادهای اجتماعی و سیاسی، تابع اصل عدم قطعیت می شوند. بدین ترتیب، در معرفت شناسی فازی، تابع عضویتِ مبتنی بر ارزشهای صفر و یک، به تابع عضویت فازیِ مبتنی بر درجه بندی میزان عضویت در بازه [0،1]، تعمیم می یاید. در ادامه، در پرتو دستگاه معرفتی فازی، به استدلال تجربی در باب فازی سازی دموکراسی پرداخته ایم. شواهد، نشان می دهد که دموکراسی، به مثابه یک واقعیت، ارزش هایی را در بازه [0،1] دریافت می کند. ارزشِ یک، بیانگر کشورهای کاملاً دموکراتیک و ارزش صفر، بیانگر کشورهای کاملا غیردموکراتیک است و درجات بین صفر و یک، دلالت بر درجه بندی نظام های دموکراتیک و غیردموکراتیک دارد. بنابراین کشورهای امریکا، انگلیس، ژاپن، ترکیه، هند، فرانسه و ایران (1998 تا 2003) عضو کشورهای دموکراتیک می باشند، با این حال، نوع و درجه دموکراسی آنها تفاوت می پذیرد.
منابع و شیوه های تامین امنیت در اندیشه امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایده پردازی و سیاست گذاری در خصوص منبع و شیوه برقراری امنیت و تامین آن، از جمله عناصر هر نظریه امنیتی و یا راهبرد امنیت ملی است و راهبرد امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
مقاله حاضر در این چارچوب، به درک منابع و شیوه های تامین امنیت در اندیشه امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی ایران میپردازد و سعی در تبیین رویکرد ایشان در این حوزه دارد. بر این اساس، نویسنده معتقد است رویکرد بنیادین تامین امنیت در سپهر اندیشه امام(ره)، درونی و برخاسته از تاملات انسان شناسانه ایشان است و بر این اساس، الگوی تامین امنیت در نظریه ایشان، از درون به بیرون و از پائین به بالاست که ترجمان عینی و اجتماعی – ملی آن را میتوان در عنوان «الگوی مردم محور» خلاصه نمود.
اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس چارچوب نظری هابرماس از «نسبت اخلاق و سیاست» در سیر تاریخ اندیشة سیاسی غرب، اخلاق و سیاست در دوره کلاسیک و در سنت ارسطویی حول مفهوم «سعادت» با هم عجین می شوند، زیرا اخلاق سعادت را تعریف می کند و سیاست در خدمت تحقق مفهوم سعادت قرار می گیرد. حال آنکه در اندیشة سیاسیِ مدرن و در سنتِ هابزی، اخلاق و سیاست از هم جدا می شوند، زیرا سیاست هدف خود را نه سعادتمندکردن و بافضیلت نمودن شهروندان، بلکه کنترل و مدیریت غرایز انسانی برای ایجاد «امنیت» و تحقق «رفاه» تعریف می کند. با این توصیف و طبق چارچوب نظری هابرماس، مقاله حاضر بر این نظر است که در اندیشة متفکران مکتب فرانکفورت، اخلاق و سیاست همانند سنت کلاسیک حول مفهومی اخلاقی به هم پیوند می خورند، با این تفاوت که حلقه اتصال اخلاق و سیاست در مکتب یادشده، نه مفهوم «سعادت» بلکه مفهوم «رهایی» است؛ مفهومی که منطبق بر «اخلاق فضیلت» است. با این توضیح که هر یک از متفکران این مکتب، راه تحقق «رهایی» را در مکانیزمی خاص خود تعریف می کنند. هورکهایمر «خرد عینی»، آدورنو «زیبایی»، مارکوزه «بازسازی عقلانی جامعه» و هابرماس «گفت وگو» را راه رسیدن به رهایی می دانند.
جامعه شناسی تاریخی دولت: گسست در پیوند نخبگان و ساخت دولت در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش فرآیند تحول ماهیت «پیوند نخبگان موسس» و تاثیر آن بر «ساخت دولت» از ابتدای عصر صفوی تا پایان حکومت شاه عباس، با روش تحقیق تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته است. ساخت دولت صفوی، در دوره شاه اسماعیل، ساختی «دین سالارانه» بود. در چنین ساختاری شاه هم از اقتدار دنیوی برخوردار بود هم از اقتدار دینی، نهادهای دینی بر نهادهای سیاسی و نظامی برتری داشتند و نهادهای سیاسی مهم این دولت نظیر «وکیل نفس همایون» و «خلیفه الخلفا» در پیشینه خانقاهی صفویان ریشه داشتند و به عنوان واسط میان شاه و مردم عمل می کردند. در این دوره حکام ایلات اختیارات گسترده ای داشتند و وجودنهادهای واسط مانع از خود کامگی شاه می شد. با مرگ شاه اسماعیل، پیوندهای صوفیانه رو به ضعف نهاد و «پیوندهای شاهسونی» جایگزین آن گردید. پیدایش پیوند جدید موجب گرایش ساخت دولت به «دیوان سالاری سلطنتی» شد. این ساختار در دوره شاه عباس اول شکل نهایی به خود گرفت. در ساختار جدید، دستگاه دیوان سالاری گسترش پیدا کرد، بسیاری از زمین های دولتی به زمین های سلطنتی تبدیل شدند، ارتش جدیدی متشکل از غلامان گرجی و چرکس جایگزین ارتش قبیله قزلباش گردید، این ارتش مستقیما زیر نظر شاه خدمت می کرد و از او دستور می گرفت و نهادهای دینی از نهادهای سیاسی و نظامی منفک شدند. در اثر سیاست های شاه عباس اول، دولت ساختاری متمرکز، اقتدارگرا و بوروکراتیک به خود می گرفت.
پارادوکس های کشور ما
مبانی نظری، کارکردی نظریه سیستم های پیچیده و آشوب در مطالعات نظم منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسل دوم روشنفکران ایرانی: آغاز گرایش ایدئولوژیک و نفی مدرنیته سیاسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بخش دوم مقاله ای است که بخش اول آن در شماره ششم در فصلنامه تخصصی علوم سیاسی در تابستان 1386 به چاپ رسید و در آن فهم روشنفکران نسل اول ایرانی را از مدرنیته سیاسی مورد بررسی قرار داده بود نوشته حاضر نسلی از روشنفکران را مورد توجه قرار می دهد که بعد از انقلاب مشروطه در چنبره پیچیدگی های گرفتار می آیند که بخشی از آن محصول اندیشه های نسل اول بوده اما از سوی دیگر خود همت لازم برای رفع پیچیدگی های آن به عمل نیاورده اند. آنان با بحران های خارجی و داخلی روبرو بودند، آنها در رویارویی با بحران های خارجی نیازمند هویت بودن و لذا هویت خویش را در ناسیونالیسمس فرهنگی جستجو می کنند که اصالت خود را از ایران باستان می گیرد. و در حوزه بحران های داخلی نیز نان و امنیت اولویت می یابد و مدرنیته سیاسی به محاق می رود و اراده آنان در شخصیت و استبداد نوساز رضا شاه تبلور پیدا می کند، پیوند این دو وجه ایدئولوژی روشنفکران این دوره را تشکیل می دهد. ولی از آنجایی که ثمرات این ایدئولوژی نمی تواند، پیچیدگی های عصر مدرن را پاسخ گوید، و مشکلات سیاسی و اجتماعی دوران گذرا را حل نماید. به بن بستی گرفتار شدند، که نتیجه آن اصالت گرایی و طرد مدرنیته در معنای عام بود.
فرهنگ و دموکراسی
حوزه های تخصصی:
این مقاله با عنوان فرعى «آیا این دست پخت سیاسى فلاسفه غرب با روح ملى ایران هماهنگى دارد؟» به چاپ رسیده است. نویسنده معتقد است که جامعه براى رسیدن به دموکراسى باید از دوره دیکتاتورى ملى (در پرتو مکتب ولونتاریسم) عبور کند. ازاینرو، منبع نظم اجتماعى در ایران کنونى، نه پارلمان است و نه قانون، بلکه سنتى است که در اراده روحانیت متبلور است که بهترین گواه آن شوراى نگهبان است.