فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۶۱ تا ۴٬۷۸۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
سیاست دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
147 - 165
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله پاسخ به این پرسش است که جهانی شدن چگونه از طریق مهاجرت های بین المللی بر زبان ها تأثیر می گذارد. جهانی شدن با سرعت بخشیدن، گسترش دادن و تنوع بخشیدن به این گونه مهاجرت ها، موجب جدا شدن فرد از جامعه زبانی خود و پیوستن به دنیای زبانی جدیدی می شود. در این مقاله زبان و مهاجرت و تأثیر متقابل آنها از دو نظر بررسی می شود؛ نخست از زاویه سیاستگذاری های مهاجرتی کشورهای میزبان که طبق قوانین خود، مقررات سخت گیرانه ای را در حوزه زبان برای تازه واردان اعمال می کنند و دوم از زاویه فرهنگ پذیری و ادغام در جامعه میزبان توسط مهاجران. نمونه های مطرح شده در ذیل هر کدام نحوه تأثیرگذاری مهاجرت بین المللی بر زبان مهاجران را نشان می دهد و بدین طریق مشخص می شود که مهاجرت بین المللی چگونه در مقیاس وسیع می تواند عامل همگونی زبانی باشد.
تجزیه وتحلیل دو الگوی نظریه گرا و عمل گرای دموکراسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
167 - 186
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، ارزیابی دموکراسی در ایران براساس دو الگوی نظریه گرا و عمل گراست. در مباحث مربوط به دموکراسی، همواره از دو گونه پیگیری دموکراسی سخن به میان می آید. از یک سو برخی نظریه پردازان نهادهای دموکراتیک و دموکراسی در عرصه عمل را بر اندیشه و فرهنگ دموکراسی مقدم می دارند و از سوی دیگر، عده ای معتقدند که ابتدا باید فکر، فرهنگ و مبانی فلسفی دموکراسی در جامعه پیگیری شود و آن گاه درصدد تحقق دموکراسی در عرصه عمل و ایجاد نهادهای دموکراتیک بود. از این رو، عده ای از اولویت فلسفه بر دموکراسی و برخی از تقدم دموکراسی بر فلسفه سخن می گویند. این مقاله درصدد است در بررسی دموکراسی در ایران، دو دیدگاه مذکور را ارزیابی کند و نشان دهد که کدام یک از این دو رویکرد به دموکراسی در ایران پیگیری شده است. از نظر روش شناختی، این نوشتار تقابل «ذهن و عین» را از یک سو و تقابل «نظر و عمل» را از سوی دیگر مدنظر دارد. در واقع هر یک از دو الگوی دموکراسی خواهی، یکی از این دو مبنای روش شناختی «اصالت ذهن یا اصالت عین» یا «نظریه گرایی و عمل گرایی» را پذیرفته و براساس آن به تقدم یا تأخر هر یک از فلسفه یا دموکراسی رأی داده اند.
بنیان های معرفت شناختی مشروعیت جامعه شناختی به کمک بررسی تطبیقی زیست جهان هوسرلی و مرتبه وجودی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
187 - 203
حوزه های تخصصی:
دو نکته اصلی، هدف و شالوده مقاله حاضر را تشکیل می دهد. نخست اینکه به زعم بسیاری، استخوان بندی اصلی فلسفه صدرا، انتولوژیک است و در حوزه اپیستمولوژی حرف چندانی برای گفتن ندارد. به نظر می رسد برخلاف این عقیده مشهور می توان استنتاج های عمده ای را در حوزه معرفت شناسی و به ویژه بین الاذهانیت از فلسفه او داشت. دوم نسبت شناسی این استنتاج ها با مفاهیمی چون زیست جهان در پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر است. می توان نشان داد که اشتراک های زیادی میان مراتب وجودیه ملاصدرا و زیست جهان هوسرلی و هایدگری وجود دارد. بر این اساس، هیچ یک از دو مکتب فلسفی، به طور مستقیم درباره فلسفه سیاسی سخن نگفته اند، اما برپایه استنتاج های مذکور می توان از آنها به فهمی متفاوت از بنیان هایاپیستمولوژیک مشروعیت سیاسی جامعه شناختی دست یافت.
تبارشناسی شناسی موضوع خلع سلاح و کنترل تسلیحات در روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم و کلیدی در عرصه بین الملل، مسئله خلع سلاح و کنترل تسلیحات بوده است. مفاهیم یاد شده به لحاظ مفهومی واجد ماهیتی جدال برانگیز می باشند. از منظری زبان شناسانه و با بهره ای آزادانه از ترمینولوژی نظریات سوسور پدر زبان شناسی نوین، می توان گفت دال خلع سلاح و کنترل تسلیحات به مدلول های نسبتاً گوناگون ارجاع داده می شود. در این پژوهش نقطه آغاز کاوش و جستجو کنفرانس های لاهه در سالهای 1899 و 1902 است. از منظر نگارنده و بسیاری از پژوهشگران؛ دوران مذبور، دوران تولد گفتمان خلع سلاح در عرصه ی روابط بین الملل می باشد. از این رو بسیاری از تحقیقات و پژوهش های ارائه شده در کنفرانس های لاهه را نقطه عطف در این زمینه می انگارند. در این راستا نگارنده به تبعیت و پیروی از اسلاف خویش نقطه تبارشناسی را آغاز کنفرانس های لاهه می گذارد.
تبیین علی ظرفیت خط مشی های عمومی مبتنی بر هم افزایی نهادهای سیاست پژوه؛ مطالعه موردی سیاست های منتخب آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹۳
59-84
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری یکی از مهم ترین جلوه ها و نمودهای حکمرانی و راهبری آموزش عالی به شمار می آید. به نظر می رسد، وضعیت فعلی سیاست گذاری آموزش عالی ایران در بیشتر موارد، موجب کاهش ظرفیت خط مشی گذاری در این عرصه شده است. پژوهش حاضر قصد دارد ضمن تبیین علی ظرفیت خط مشی های عمومی مبتنی بر هم افزایی نهادهای سیاست پژوه، به مطالعه موردی برخی سیاست های گزینش شده آموزش عالی از منظر هم افزایی در گام تدوین سیاست بپردازد. این پژوهش به لحاظ هدف، توسعه ای و کاربردی، و به لحاظ مبنای داده ها، چارچوب فلسفی، و پارادایم آن، دارای طرح پژوهش آمیخته است. در مرحله کیفی، ابتدا با انجام مصاحبه های نیمه ساختارمند با 15 نفر از خبرگان سیاست گذاری آموزش عالی ایران و کاربست رویکرد تحلیل مضمون، فهرستی از عوامل ارتباطی و تعاملی مؤثر بر کارآمدی و هم افزایی فرایند سیاست پژوهی تهیه شد. با توجه به مرور پیشینه و مبانی نظری پژوهش، ظرفیت خط مشی به عنوان سیاست بهینه از منظر عقلانیت درنظر گرفته شد. یافته های بخش کمی نشان دهنده تبیین حدود 40 درصد از تغییرات واریانس متغیر ظرفیت خط مشی توسط متغیر هم افزایی نهادهای سیاست پژوه بود. بررسی سیاست های گزینش شده آموزش عالی نیز نشان دهنده پایین بودن معنادار هم افزایی نهادهای سیاست پژوه در مرحله تدوین سیاست بوده است.
ارائه چارچوبی برای بررسی تأثیرات آینده نگاری سازمانی بر سیاست گذاری در صنعت ورزش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹۳
111-136
حوزه های تخصصی:
صنعت ورزش کشور، با توجه به شرایط پیچیده و تحریم های فنی و اقتصادی باید قابلیت ها و ابزارهای فناورانه لازم را با اتکا به توان نوآوری و استعداد کشور توسعه داده و عرضه نماید. پاسخ به نیازهای ورزشی و مواجهه با شرایط پیچیده آینده، طبعاً مستلزم آینده نگاری است تا نهایتاً حاصل تلاش ها و نوآوری ها از اثربخشی، پابرجایی و قابلیت های لازم در قبال محیط آینده برخوردار باشند. در این زمینه، عملاً توجه به سیاست گذاری ورزشی و آینده نگاری در دستور کار و اولویت های سازمان ها و نهادهای ورزشی کشور قرار گیرد. سیاست گذاری با تفکر و دانش درهم آمیخته شده است، دانش آینده نگاری، پدیده ای مکمل در سیاست گذاری گذاری عمومی است. پژوهش حاضر رابطه بین سیاست گذاری ورزشی و آینده نگاری را پایه ریزی می کند. متغیرهای کلیدی ممکن در ارتباط بین آینده نگاری و سیاست گذاری ورزشی (ساختار سازمانی، مشارکت ورزشی، تأمین مالی) موردبررسی قرار می گیرد. در این پژوهش سازمان و فرآیند سیاست گذاری و آینده پژوهی توصیف می شود. علاوه بر آن، نتایج را به منظور برازشی مناسب بین آینده نگاری و سیاست گذاری تا حد امکان تعمیم می دهیم، لذا دستاورد کلیدی حاصل از این پژوهش تحقق سیاست گذاری ورزشی آینده محور در سطح ملی است.
مقایسه تطبیقی فعالیت های اقتصادی ایران و ترکیه در آسیای مرکزی
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه 90 به عنوان یکی از مهم ترین تحولات ژئوپلیتیک در قرن بیستم خلأ ژئوپلتیکی را در منطقه به وجود آورد. شکل گیری پنج دولت جدید در آسیای مرکزی، عرصه ها و فرصت های تازه ای را برای همکاری های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میان این جمهوری ها و سایر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای ایجاد کرد. وضعیت پیش آمده دو گروه از کشورها را متوجه خود ساخت: گروه اول کشورهای منطقه همانند ایران، ترکیه، عربستان و گروه دیگر قدرت های فرامنطقه ای همانند ایالات متحده آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا بودند. هر کدام از این کشورها با فعالیت در زمینه های مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تلاش کردند تا از وضعیت موجود به بهترین شکل ممکن در جهت گسترش حوزه نفوذ خود در منطقه استفاده کنند. در این میان ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقه ای، بلافاصله پس از فروپاشی شوروی تلاش های خود را جهت گسترش روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی با کشورهای منطقه آغاز کردند. ظاهر امر نشان می دهد که ایران در ابتدای استقلال این جمهوری ها نفوذ بیشتری را در منطقه آسیای مرکزی داشته است، ولی با گذشت زمان و تقویت حضور ترکیه نقش ایران کمرنگ تر شده است. این مقاله به دنبال بررسی میزان نقش وحضور اقتصادی ایران و ترکیه در منطقه آسیای مرکزی است و تلاش دارد با رویکردی توصیفی- تحلیلی و به شیوه اسنادی به مقایسه تطبیقی فعالیت های اقتصادی ایران و ترکیه در منطقه آسیای مرکزی بپردازد.
گذار ژئوپلیتیک پس از جنگ سرد و تأثیر آن بر شکل گیری جغرافیای تروریسم در افغانستان (با تأکید بر امنیت ایران)
حوزه های تخصصی:
خلأ به وجود آمده پس از فروپاشی نظام دو قطبی، افغانستان را آوردگاه قدرت های منطقه ای و همسایگان این کشور قرار داد. افغانستان از سوی غرب به فراموشی سپرده شد و اتحاد جماهیر شوروی نیز، درگیر تبعات فروپاشی بلوک شرق و استقلال جمهوری های باقی مانده از خود بود. تداوم جنگ های داخلی بین مجاهدین افغان در راستای اختلافات داخلی و مداخلات خارجی و نبود دولت مقتدر و فراگیر، زمینه مساعدی را برای حضور نیروی سومی به نام طالبان بنیادگرا و سپس حامیان ایدئولوژیک – نظامی ایشان، یعنی سازمان تروریستی «القاعده» در افغانستان فراهم ساخت. در واقع افغانستان در مقطعی پس از جنگ سرد، مهم ترین مأمن جغرافیایی تروریست ها محسوب می گردید. از سوی دیگر غرب نیز، با ابزار ژئوتروریسم در پی اهداف استراتژیک خود در منطقه است. شکل گیری جغرافیای تروریسم در افغانستان، این اجازه را به غرب داده است تا با استفاده از آن، ضمن تداوم حضور خود در منطقه، نسبت به مهار و کنترل کشورهای مخالف خود در منطقه اقدام نماید از سوی دیگر، شکل گیری جغرافیای تروریسم در این منطقه، پی آمدهای جدی امنیتی را برای ایران به عنوان یکی از همسایگان این کشور که منافع متضادی با غرب دارد پدید آورده است. در این مقاله چگونگی شکل گیری جغرافیای تروریسم، تحت تأثیر «گذار ژئوپلیتیک پس از جنگ سرد» و تأثیرات امنیتی آن بر ایران، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ظرفیت ها و مولفه های قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان
حوزه های تخصصی:
با پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دوقطبی ماهیت قدرت دچار تحول ماهوی و شکلی گردیده و در کنار قدرت سخت بعد دیگری از قدرت به نام قدرت نرم مطرح شده است. یکی از ویژگی های برجسته دوران جدید افزایش روز افزون اهمیت قدرت نرم در روابط بین الملل است. برای سالیان متمادی قدرت نظامی تنها ابزار کشورها برای پیشبرد منافع خود بوده است. اما امروزه استفاده از نیروی نظامی برای کسب نفوذ در میان دیگر ملت ها کارایی خود را از دست داده است به طوری که یک رسانه، تاثیرگذارتر از نیروی نظامی ارزیابی می شود. ایران به عنوان کشوری کهن که دارای تاریخ و پیشینه فرهنگی در منطقه آسیای مرکزی و به ویژه تاجیکستان است می تواند بیشترین استفاده را از قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی به عمل آورد. با توجه به شرایط از پیش گفته این پرسش به وجود می آید که مولفه های تاریخی قدرت نرم ایران در تاجیکستان کدام است؟ و چه محدودیت ها و ملاحظاتی مانع تحقق عملی در استفاده صحیح از این ظرفیت ها شده است؟ به منظور پاسخ به پرسش های یاد شده در این پژوهش زبان و ادبیات فارسی، آداب و رسوم و مفاخر تاریخی بررسی گردیده و این فرضیه مطرح می شود که عوامل سیاسی و وجود فرهنگ های رقیب از جمله دلایل و موانع تحقق عملی ظرفیت ها می باشند.
دیپلماسی اقتصادی ایران در آسیای میانه 1396-1384
حوزه های تخصصی:
با توسعه ارتباطات و شکل گیری جامعه جهانی اصولا نباید ظرفیتی برای کشورها ناشناخته مانده و مورد توجه نباشد. ظرفیت های اقتصادی گوناگون در کشورهای مختلف، دلیلی برای همکاری و در پیش گرفتن دیپلماسی فعال با تکیه بر مزیت های نسبی می باشد. شناخت ظرفیتهای بالقوه در عرصه دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در قبال کشورهای آسیای میانه یکی از فرصت های مهم برای پیشرفت اقتصادی کشور است. در همین راستا در این پژوهش به بررسی دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در آسیای میانه طی سال های 1384 تا 1396 پرداخته شده است. سوال اصلی نوشتار چگونگی دیپلماسی اقتصادی ایران با کشورهای آسیای میانه از 1384 تا 1396 بوده است. در مقابل برای پاسخگویی به این سوال فرضیه اصلی عبارت است از اینکه دیپلماسی اقتصادی ایران با کشورهای آسیای میانه آسیای میانه از سال 1396-1384 دارای نگاه مقطعی و کوتاه مدت و فاقد برنامه بلندمدت، مدون و راهبردی و متاثر از جهت گیری های سیاسی و غیراقتصادی بوده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر داده های کمی و مطالعات کتابخانه ای بوده است. نتیجه این پژوهش داشتن رویکرد و دیدگاه قطبی دولت های جمهوری اسلامی ایران از سال 1384 تا 1396 بوده است که منجر به داشتن نگاه مقطعی و عدم استفاده مطلوب از ظرفیت های دیپلماسی اقتصادی گردیده است.
آینده نگاری راهبردی فناوری های دفاعی در حوزه پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۴
7 - 34
حوزه های تخصصی:
این مقاله باهدف تحلیل و واکاوی مبانی، مفاهیم، تعاریف و الگو های آینده نگاری و آینده نگاری راهبردی ارائه شده توسط صاحب نظران سعی دارد ابعاد، مؤلفه ها و گویه های کلیدی را استخراج کرده و در نهایت گام های آینده نگاری راهبردی فناوری در حوزه پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را معرفی نماید. جهت تجزیه وتحلیل، ابتدا با انجام مطالعات اسنادی (25 سند) اطلاعات اولیه جمع آوری شد، سپس با استفاده از فرامطالعه (فراترکیب)، مؤلفه ها و گویه های تحقیق را مشخص کردیم، و درنهایت با ارائه پرسش نامه به جامعه نمونه به تعداد 68 نفر با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی و آزمون یافته ها، نتایج زیر منتج گردید. پنج مرحله به همراه مؤلفه ها و گام های مربوط جهت آینده نگاری راهبردی فناوری های دفاعی پدافند هوایی تعیین شد: مرحله پیش آینده نگاری شامل مؤلفه های مطالعه سازمان های رقیب و دشمن (سه گام)، مطالعه سازمان های بالادستی و همتراز (دو گام)، مطالعه سازمان (سه گام) و بررسی وضعیت موجود (پنج گام). مرحله تعیین ورودی ها شامل مؤلفه های تعیین هدف یا اهداف (چهار گام)، مشخص کردن بازیگران یا ذی نفعان (پنج گام)، تعیین قلمرو زمانی و مکانی (چهار گام) و جمع آوری داده ها (چهار گام). مرحله آینده نگاری شامل مؤلفه های تجزیه و تحلیل (سه گام)، تفسیر (دو گام)، وضعیت مطلوب (دو گام) و چشم انداز (چهار گام). مرحله خروجی شامل مؤلفه های آماده سازی برای تصمیم گیری (سه گام) و ارزیابی و تصمیم گیری (چهار گام). و مرحله تدوین راهبردها شامل مؤلفه های توسعه راهبردی یا مدیریت راهبردی فناوری (پنج گام) و پیاده سازی و اجرا(پنج گام).
آمایش اقلیم دفاعی منطقه جنوب شرق کشور و اهمیت آن در سناریوهای طرحریزی عملیات های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۴
35 - 59
حوزه های تخصصی:
آب وهوا یکی از مهم ترین عوامل جغرافیایی تأثیرگذار بر امور دفاعی و نظامی است. یکی از دغدغه های فرماندهان صحنه عملیات های رزمی برای برنامه ریزی درازمدت آینده، آگاهی از تقویم اقلیم نظامی مناطق مختلف می باشد. منطقه جنوب شرق کشور به علت شرایط اقلیمی خاص مانند وقوع بادهای 120 روزه سیستان همراه با گردوخاک و محدودیت دید و نیز تأثیر توده هوای موسمی در فصل تابستان در برنامه ریزی های نظامی حائز اهمیت است. در این پژوهش به منظور آمایش اقلیم دفاعی منطقه جنوب شرق کشور، هفت ایستگاه که دارای دوره آماری بالای 30 سال بودند، انتخاب گردیده و داده های اقلیمی مربوط به پارامترهای مختلف از سازمان هواشناسی دریافت گردید. در ادامه بعد از مشخص کردن اهمیت هر یک از پارامترهای اقلیمی، وضعیت منطقه از لحاظ میزان مطلوبیت شرایط اقلیمی برای انجام عملیات های مختلف نظامی در زمان حال و نیز در افق چشم انداز 1420 مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج و سناریوهای حاصل از پژوهش نشان داد که کمترین مطلوبیت برای عملیات های نظامی در سطح منطقه مربوط به ماه های تیر و مرداد خواهد بود، در بین ایستگاه های مورد مطالعه نیز، کمترین مطلوبیت اقلیم نظامی مربوط به منطقه زابل و زهک می باشد. همچنین بیشترین مطلوبیت اقلیم نظامی در سطح منطقه مربوط به ماههای آبان، مهر و اسفند می باشد و در بین ایستگاه های استان نیز ایستگاه های چابهار و سراوان در این ماه ها از مطلوبیت اقلیم دفاعی بیشتری نسبت به بقیه برخوردار می باشند. در نهایت به منظور پیش بینی شرایط اقلیمی در زمان آینده، دو سناریو تحت عنوان "اقلیم نظامی سخت" و "دستکاری روند طبیعی اقلیم" مطرح گردید.
تأثیر سیاست شناسایی بر گفتمان سیاست خارجی روسیه با تمرکز بر خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبارزه برای شناسایی یکی از دلیل های بروز کشمکش و منازعه در عرصه سیاست جهانی و عامل تأثیرگذار بر رفتار بازیگران بین المللی، مورد توجه پژوهشگران رشته روابط بین الملل قرار گرفته است. هویت بازیگران از راه شناسایی شدن یا شناسایی نشدن «دیگران» شکل می گیرد و در تأثیر دیگران، همواره بازتعریف می شود. از این دیدگاه، تشدید تنش میان روسیه و ایالات متحد بیشتر به شناسایی نشدن غرب از جایگاه روسیه به عنوان «قدرت بزرگ» و شریکی برابر در نظام بین الملل مربوط می شود. بحث اصلی نویسندگان نوشتار این است که خواست روسیه برای شناسایی جایگاه قدرت بزرگ و سازگارنبودن این خودانگاره با تصویر غرب از روسیه در کنار آرمان این کشور برای دستیابی به این جایگاه، روایت اصلی گفتمان سیاست خارجی روسیه را شکل داده است. در حال حاضر، روسیه با به کارگیری سیاست خارجی مبارزه جویانه به ویژه در اوکراین و سوریه به دنبال تثبیت و شناسایی جایگاه خود در نظام بین الملل و مبارزه با یک جانبه گرایی ایالات متحد در بحران های بین المللی است. یافته های این نوشتار نشان می دهد که استفاده از مفهوم شناسایی، درک بهتری از تلاش روسیه برای ارتقای جایگاهش در عرصه جهانی ارائه می کند و فهم انگیزه های رفتار سیاست خارجی این کشور را آسان تر می سازد. در این نوشتار تلاش می کنیم تا با بهره گیری از مفهوم سیاست شناسایی در چارچوب نظریه سازه انگاری به تحلیل رفتار سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه توجه و بر این نکته تأکید کنیم که فهم گفتمان سیاست خارجی روسیه با رویکردهای غالب اثبات گرایانه و واقع گرایانه مانند واقع گرایی و بدون توجه به عنصر هویت و سیاست شناسایی، به درستی دست یافتنی نیست.
طبقه متوسط جدید و بسیج منابع رای دهی در ایران ( 1396- 1376)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه متوسط جدید، نیروی اجتماعی شهر گرا ، دانشگاهی و مشارکت جویی است که در یک پروسه شکل گیری، در بدنه دولت یا خارج از ان، به مرکز ثقل تحولات سیاسی- اجتماعی تبدیل شده است. پرسش پژوهش ان است که، بسیج منابع رای دهی از سوی طبقه متوسط جدید در امر مشارکت انتخاباتی ( ۷۶- ۹۶) در ایران چگونه بوده است؟ فرضیه و یافته های پژوهش نشان خواهد داد که این گروه مدعی قدرت و چالشگر سیاسی، برای رسیدن به منابع حاکمیت، از ابزار ها و شیوه هایی همچون رسانه های جمعی، احزاب و تشکل های سیاسی و گفتار سیاسی رهبران استفاده کرده است. طبقه متوسط جدید در چارچوب کنش جمعی با متحدین فکری خود دست به ائتلاف زده و منابع خود را در جهت نفوذ بر دولت و حاکمیت بسیج می کند. این مقاله می کوشد که با استفاده از نظریه بسیج منابع چارلز تیلی و با روش تاریخی، در محدوده زمانی معین و از طریق یافته های ثانوی به سوال پژوهش پاسخ دهد.
تأثیر عرفان نورسی بر اسلام اجتماعی ترکیه با محوریت اندیشه های فتح الله گولن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از متفکران همانند جواد طباطبایی و عبدالکریم سروش بر عدم ابتنای سقف سیاست بر ستون عرفان تاکید می کنند. در مقابل، برخی جنبشها و دولتهای اسلامی همچون دولت مرعشیان طبرستان، سربداران، دولت اسماعیلی حسن صباح و دولت صفویه ساختار و ماهیتی کاملا عرفانی دارند. در راستای رابطه ایجابی عرفان و سیاست می توان به جنبش اسلام گرایی ترکیه اشاره کرد که متاثر آرای عرفانی طریقت نقشبندیه و نورسیه است. این جریان سیاسی - اجتماعی با تاکید بر مولفه هایی همچون توجه بر اتحاد جهان اسلام و الگوی تمدنی اسلام، رویکرد مثبت به دستاوردهای تمدن غرب، نقش پر رنگ ابعاد اجتماعی اسلام، توجه به خدمت و رساندن منفعت به مردم، قرائت میانه روانه و متساهلانه از اسلام، تاکید بر اسلام فرهنگی، مبارزه با جهل و تفرقه با تاکید بر آموزش و تساهل نسبت به اقلیتهای مذهبی به شدت متاثر از دیدگاههای عرفانی می باشد. حلقه وصل اندیشه های عرفانی و اسلام اجتماعی ترکیه اندیشه های فتح الله گولن می باشد. در این مقاله با استفاده از روش تاریخی – تحلیلی سعی می گردد تا تأثیر عرفان از طریق اندیشه های گولن بر عملکرد جریان اسلام گرای ترکیه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
معقولیت دینی در اندیشه سیاسی جان رالز (با تأکید بر اسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
1141 - 1154
حوزه های تخصصی:
جان رالز مانند برخی از متفکران و فیلسوفان ( مثل فوکو و ویتگنشتاین ) دوره های فکری داشته است. به طور کلی حیات فکری او به دو دوره تقسیم می شود؛ دوره اول با انتشار کتاب نظریه ای درباره عدالت (1971) شروع و با لیبرالیسم سیاسی(1996) تمام می شود . ویژگی اصلی دوره اول، محوریت دکترین لیبرال و لیبرالیسم و فقدان پلورالیسم معقول اس ت. به عبارتی تنها دکترین لیبرالیسم معقول است و معقولیت دکترین های غیرلیبرال نفی می شود. ازاین رو بحث معقولیت دینی در این مرحله منتفی است. دوره دوم فکری با انتشار کتاب لیبرالیسم سیاسی شروع شد و تا مرگ او (2001)ادامه داشت. به طور کلی دو تحول فکری در این دوره شکل گرف ت؛ نخست، طرح پلورالیسم معقول که براساس آن ادعا شد فقط یک دکترین لیبرال در جامعه وجود ندارد و دکترین های لیبرال معقول گوناگونی وجود دار د. در اینجا بود که بحث پلورالیسم معقول، اجماع همپوشان، امر معقول به لحاظ سیاسی، معقول بودن ( دین به طور مشروط ) و... به بحث نهاده شد . دوم اینکه او دامنه معقولیت را گسترش داد و مفهومی تحت عنوان آبرومندی را طرح کرد . او این مفهوم را درباره جامعه اسلامی خاصی به نام کازانیستان به کار برد که تا حدودی معقول و شایسته مدار اس ت. بنابراین دین این قابلیت را دارد که به شکل معینی از معقولیت بینجامد. بر این اساس در دل معقولیت عناصری چون مدارا، مشورت، شناسایی، بیناذهنیت، گفت وگو و اجماع قرار دار د. برخی از موضوعاتی که در این مقاله بررسی می شود عبارت اند از: 1. معقولیت چیست؟ 2. منظور از معقولیت دینی چیست؟ 3. چرا اسلام معقول است و چگونه؟
'The Cup of Kindness’? Dominant Social Norms and Muslims’ Social Integration in Scotland(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, spring ۲۰۱۹, Volume ۳, Issue ۲
271 - 304
حوزه های تخصصی:
Since the 9/11 bombings in New York, and the 7/7 bombings in London, Muslims’ integration in the UK has been under intense scrutiny. Muslim integration, however, has long been a matter of debate in Britain, revolving around the maintenance of Muslims’ distinctive identity and practice. For instance, David Cameron (Cameron, 2011), Britain’s then Prime Minister, announced at the Munich Security Conference that “state multiculturalism” has encouraged “different cultures to live separate lives, apart from each other and apart from the mainstream”. In criticizing multiculturalism, most critics mainly refer to Muslims as being less integrated into wider society than people from other minority groups, and Muslims are shown to be disloyal. The complexity of Muslims’ integration and its dependency on different social, structural and cultural factors are, however, mostly less studied. This paper is designed to understand the social and cultural barriers to Muslim integration. In doing so, it aims to explore Muslims’ integrational strategies to deal with these barriers. Findings of this paper draw on research that involved 43 semi-structured interviews with Muslims across Scotland’s major cities and small towns.
Hindu-Muslim Relationship in Bollywood in post 26/11: A Content Analysis of Movies (2008-2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, spring ۲۰۱۹, Volume ۳, Issue ۲
345 - 377
حوزه های تخصصی:
This study investigates the representations of Hindu-Muslim relationship in Bollywood movies from 2008 to 2018. It is assumed that after 2008 Mumbai terrorist attacks, which are known as 26/11, conflicts between Hindus and Muslims have escalated. Since Indian people are extreme fans of movies, especially Bollywood movies, in this regard, it is expected that media could play a significant role in increasing or alleviating the conflicts by influencing people’s attitudes and opinions. This research seeks to examine the extent and modality of the representation of Hindu-Muslim relationships in Bollywood after the 2008 Mumbai attacks. The study was conducted through a content analysis of 11 Bollywood movies, which were selected from 70 Muslim-characters-based movies. Favorable, unfavorable, neutral and unclear were the four factors through which the movies’ contents were analyzed. The overall analysis of these factors indicate that 66.17% of the scenes were favorable, 14.70% were unfavorable, 2.94% were neutral, and 16.17% presented unclear images of Hindu-Muslim relationship in Bollywood movies. The results also indicate that Bollywood is not only depicting a positive image of this relationship, but also tries to tighten the bonds of the two religions, and in a broader sense, ties the two neighboring countries, Pakistan and India.
Impact of Oil Revenues on Creation of a Rentier State and Democracy in Post-revolution Iran (2005-2013)
حوزه های تخصصی:
Oil is undoubtedly the most important, and at the same time, the most politico-economic commodity in today’s world. As the most important source of economic and political power, oil has constantly played a significant role for Iranian governments both before and after the revolution [1979], and has served as a major fuel for their economic power. However, historical experience in our country shows that having exuberant oil resources and revenue has had no significant link to welfare facilities or to becoming a welfare state; and the governments have always deprived the country from having a democratic state by creating certain rent-seeking networks. This article studies the effects of oil revenue in the formation of a democratic state accountable to its subjects while tries to show how huge amount of oil revenue during 2005 to 2013 halted the process of democratization in the country.
تحول قدرت و شکل گیری پدیده ی تروریسم در آسیای جنوب غربی از منظر سازه انگاری
حوزه های تخصصی:
سازه انگاران رویکردی ذهنی و عینی، توأماً باهم نسبت به موضوعات مختلف در روابط بین الملل دارند. و حوزه مطالعاتی آن ها بسیار گسترده است آن ها در مورد قدرت بر هنجارها، ارزش های اجتماعی و اخلاق تأکید می کنند و در پی ایجاد تعادل بین مقوله سخت افزاری و نرم افزاری قدرت هستند. زمینه های ظهور تروریسم در جهان و به خصوص منطقه آسیای جنوب غربی همواره مورد توجه محققان و سیاست مداران بوده است. در این رابطه عوامل مختلفی را می توان نام برد: از ضعف فرهنگی گرفته تا نابرابری های سیاسی و اقتصادی در میان افراد، گروه ها و جوامع. آنچه بیش از پیش لازم می نماید بررسی تئوریک پیدایش پدیده تروریسم در جهان و بویژه منطقه آسیای جنوب غربی است. این منطقه به لحاظ تعدد فرهنگی و قومی همواره زمینه ساز بروز جریان های تروریستی بوده است. نظریه سازه انگاری به دلیل توجه به بعد ذهنی و انگاره های فرهنگی قومی در کنار نگاهی مادی گرایانه بهتر می تواند به تحلیل ظهور تروریسم در منطقه آسیای جنوب غربی و جریان شناسی داعش نسبت به دیگر نظریات روابط بین الملل کمک نماید. هدف از پژوهش فوق واکاوی پدیده ی تروریسم از منظر سازه انگاری است.