جستارهای سیاسی معاصر
جستارهای سیاسی معاصر سال دهم پاییز 1398 شماره 3 (پیاپی 33) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
طبقه متوسط جدید، نیروی اجتماعی شهر گرا ، دانشگاهی و مشارکت جویی است که در یک پروسه شکل گیری، در بدنه دولت یا خارج از ان، به مرکز ثقل تحولات سیاسی- اجتماعی تبدیل شده است. پرسش پژوهش ان است که، بسیج منابع رای دهی از سوی طبقه متوسط جدید در امر مشارکت انتخاباتی ( ۷۶- ۹۶) در ایران چگونه بوده است؟ فرضیه و یافته های پژوهش نشان خواهد داد که این گروه مدعی قدرت و چالشگر سیاسی، برای رسیدن به منابع حاکمیت، از ابزار ها و شیوه هایی همچون رسانه های جمعی، احزاب و تشکل های سیاسی و گفتار سیاسی رهبران استفاده کرده است. طبقه متوسط جدید در چارچوب کنش جمعی با متحدین فکری خود دست به ائتلاف زده و منابع خود را در جهت نفوذ بر دولت و حاکمیت بسیج می کند. این مقاله می کوشد که با استفاده از نظریه بسیج منابع چارلز تیلی و با روش تاریخی، در محدوده زمانی معین و از طریق یافته های ثانوی به سوال پژوهش پاسخ دهد.
بازتاب اندیشه سیاسی محقق کرکی و روزبهان خنجی در مناسبات سیاسی دولت صفویه و عثمانی (از جنگ چالدران تا صلح آماسیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرآغاز قرن دهم هجری تاریخ تحولات ایران با دوره روی کار آمدن صفویان مقارن است؛ به نحوی که ایران رفته رفته جای خود را با صورت و سیرت خاصی در تاسیس دولت و نظام سازی سیاسی متجلی می سازد. همکاری محقق کرکی و روزبهان خنجی دو فقیه بزرگ ایرانی این قرن با دولت های شیعی (صفوی) و سنی (عثمانی و ازبک) از لحاظ فکری نقش به سزایی در لایه بندی های اندیشه سیاسی آن دوره دارد. سوال اصلی در این پژوهش نیز بر اساس همین همکاری تنظیم شده است؛ اینکه خدمات فکری این دو شخصیت موثر در دو حوزه اهل سنت و تشیع، چگونه به دولت های عثمانی و صفویه در ماندگاری، فرهنگ سازی، مصالحات و منازعات آن دولت ها کمک می کند؟ از یک طرف ظرفیت سازی محقق کرکی در همکاری با صفویان با اغتنام فرصتی تاریخی نه تنها به محک عملی در عالم سیاست دست می یازد؛ بلکه با رویکرد تحول گرایانه و استکمالی ظرفیت های علمی و نظری را جایگزین منش های تقریبا ناکارآمد پیشین می کند، در حالی که روزبهان خنجی، همتای سنی او، نه تنها سلطنت خان ازبک و سلطان عثمانی را تا منصب امامت بالا می برد؛ بلکه احکام و فتاوای فقهی خود را وسیله خون ریزی ها و کشورگشایی های این سلاطین جور تحت عنوان های جهاد در راه خدا قرار می دهد. واکاوی ساخت اندیشگی این مقوله در ابتدای قرن دهم با رویکردی مقایسه ای، کمک می کند به روش و منش دو عالم شیعی و سنی هم عصر، در شرایط تثبیت و نهادمندی سیاسی دولت صفوی و تداوم وجاهت دولت عثمانی پی ببریم.
تأثیر عرفان نورسی بر اسلام اجتماعی ترکیه با محوریت اندیشه های فتح الله گولن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از متفکران همانند جواد طباطبایی و عبدالکریم سروش بر عدم ابتنای سقف سیاست بر ستون عرفان تاکید می کنند. در مقابل، برخی جنبشها و دولتهای اسلامی همچون دولت مرعشیان طبرستان، سربداران، دولت اسماعیلی حسن صباح و دولت صفویه ساختار و ماهیتی کاملا عرفانی دارند. در راستای رابطه ایجابی عرفان و سیاست می توان به جنبش اسلام گرایی ترکیه اشاره کرد که متاثر آرای عرفانی طریقت نقشبندیه و نورسیه است. این جریان سیاسی - اجتماعی با تاکید بر مولفه هایی همچون توجه بر اتحاد جهان اسلام و الگوی تمدنی اسلام، رویکرد مثبت به دستاوردهای تمدن غرب، نقش پر رنگ ابعاد اجتماعی اسلام، توجه به خدمت و رساندن منفعت به مردم، قرائت میانه روانه و متساهلانه از اسلام، تاکید بر اسلام فرهنگی، مبارزه با جهل و تفرقه با تاکید بر آموزش و تساهل نسبت به اقلیتهای مذهبی به شدت متاثر از دیدگاههای عرفانی می باشد. حلقه وصل اندیشه های عرفانی و اسلام اجتماعی ترکیه اندیشه های فتح الله گولن می باشد. در این مقاله با استفاده از روش تاریخی – تحلیلی سعی می گردد تا تأثیر عرفان از طریق اندیشه های گولن بر عملکرد جریان اسلام گرای ترکیه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
ریشه های تاریخی ناسیونالیسم اقتصادی نوین در آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل تغییرات در خط مشی سیاسی- اقتصادی آمریکا در دوره پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید می پردازد. ناسیونالیسم اقتصادی تفکری است که اساس روابط اقتصادی با کشورهای دیگر را بر مبنای اصل توسعه زیرساخت های اقتصادی داخلی از طریق حمایت گرایی هوشمند تعریف می کند. گرایش به ناسیونالیسم اقتصادی در برابر گلوبالیسم یکی از ویژگی های مهم دولت ترامپ بوده است. سؤال اصلی مقاله این است که چرا آمریکا پس از به آغاز به کار دولت ترامپ به ناسیونالیسم اقتصادی گرایش یافته است. این مقاله برای پاسخ به سؤال از یک زاویه تاریخی وارد بحث شده است. فرضیه این است که ناسیونالیسم اقتصادی نوین ریشه عمیقی در گذشته تاریخی آمریکا از شرایط دوره جنگ استقلال و پس از آن دارد. ظهور آن در سال های اخیر نتیجه پیروزی جریانی است که خواهان بازگشت کشورشان به سنت های سیاسی-اقتصادی قبل از جنگ جهانی دوم است. ناسیونالیسم اقتصادی در سال های بین استقلال آمریکا و جنگ جهانی دوم به صورت گفتمان غالب در این کشور عمل می کرده است. این مقاله از روش تاریخی-تحلیلی استفاده می کند و برای تأیید فرضیه تلاش خواهد شد از شواهد و داده های معتبر تاریخی استفاده شود.
الهیات سیاسی ایده ی شهروندی در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نخ تسبیح شهروندی جدید در غرب، عنصر مدنی است؛ عنصری که هابز آن را بنیاد نهاد و لاک به نوعی تقویت اش نمود و روسو علی رغم نقدهای جدّی بر آن و واردکردن عناصر سیاسی، ناسیونالیستی و از همه مهمتر اجتماعی-اقتصادی، هم چنان عنصر مدنی را به عنوان عنصر مقوم شهروندی جدید حفظ کرد و نهایتاً ایده ی شهروندی توانست علی رغم تعارض ها و حتی تباین ها در عالم نظر، به مبنای زیست سیاسی در ساحت عقل سلیم غربی تبدیل شود. اما نقش عنصر مدنی مزبور در جریان تجدد سیاسی در ایران، به هیچ وجه پررنگ نبود. به زعم ما این امر را باید از منظر رتوریک حاملان فکر تجدد سیاسی در ایران مورد ملاحظه قرار داد؛ رتوریکی که به یک معنای بسیار مهم دالّ بر اتخاذ استراتژی این متجددان در نبردی که بالضروره در ساحت الهیاتی-سیاسی رخ نموده بود. در واقع پرسش این است که نتایج صحنه ی نبرد الهیاتی-سیاسی در ایران معاصر، از حیث تحول در انگاره ی شهروندی، چه آثار و نتایجی در پی داشت. تجدد سیاسی با تکیه بر این ایمان به عنصر مدنی یا عنصر حق بی قید و شرط انسان در وضع طبیعی، خود بر بنیادی الهیاتی استوار شده بود و اتفاقاً همین عنصر مدنی بود که با هسته ی سخت الهیاتی-سیاسی در شبکه ی عقل سلیم ایرانی بیشترین تعارض را داشت و همین محمل دگردیسی های این انگاره در نسخه ی منتهی به انقلاب اسلامی ایران بود.
عرفان، معنا و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مؤلفه هایی که اصالت سوژه سیاسی و کنش مدنی انسان امروز را متأثر ساخته، مسئله معنا و امنیت هستی شناختی بشر و نیست انگاری حاکم بر جهان مدرن است. برخی متفکران سیاسی که به ارتباط میان معنای زندگی و عمل سیاسی انسان می پردازند، در راستای توجیه این معناداری به دامان تفکر کلاسیک به ویژه هنر و فضیلت خواهی یونانی پناه می برند. این مقاله ضمن بررسی ناسازواری هنر و فضیلت کلاسیک با هستی شناسی مدرن، به برخی دلالت های عرفان اسلامی در حکمت عارفانه عطار در این حوزه خواهد پرداخت. حاصل بحث جستار حاضر این است که عرفان فردگرایانه عطار اگرچه در ارتباط با «نظریه سیاسی» دست کم از نگاه برخی از محققان در حالت امتناع به سر می برد، اما در سطح معناشناختی دربردارنده برخی تضمنات معناجویانه برای حضور اصیل سوژه سیاسی و نفی سیاست ایدئولوژیک و توده ای است.