۵.
هَماوردی طولانی و تلخِ میان بیزانس و ایرانِ ساسانی یکی از مهمترین پدیده های تاریخی اواخر دوران باستان است. این رویداد برای توسعه جوامع و نهادهای بعدی قرون وسطایی در شرق و غرب بسیار مهم بود. هر چند که اهمیت و میراث این دو تمدن بزرگ تا کنون در نوشته های پژوهشگران به طور کامل شناخته نشده است، اما در حقیقت، در جریان روابط گاه خشونت آمیز و بی رحمانه، میان «دو چشم جهان»، قواعد دیپلماسی نوینی بر پا شد: این دو حکومت یک سری از قوانین را مبتنی بر سیاست های همدیگر تعین کردند. تبادل منظم سفیران، به دَربارهای یکدیگر به ویژه پس از اضافه شدن امپراتوری جدید آغاز شد. همچنین قوانین مربوط به حمایت از دیپلمات ها و پیام رسان ها به صورت مشترک است. در ادامه گفتگوها پروتکل ها و پیمان نامه ها به خوبی تعریف و تصویب شد. بنابراین ما با امپراتوری های سرو کار داریم که در عرصهی بین المللی به عنوان «برادر» و «خواهر» به یکدیگر احترام می گذارند. این دو امپراتوری به تدریج تعریف و درک کاملی از پروتکل ها و توافقنامه ها در موضوعات کاربردی و مهمی دربارهی روابط اقتصادی و مذهبی، به دست آوردند، این اقدام با استخدام کارمندان متخصص از جمله جاسوسان که نقش مهمی در مطالعه و شناخت رقیب و درک روحیات و اندیشه ها و نقطه نظرات دشمن داشتند انجام گرفت . بنابرین شواهد نشان می دهد که این دو قدرت باستان ( ایران و بیزانس) دورتر از مرزهای خود با یکدیگر می جنگیدند. اما، سناریوی انتخاب شده مشترک است که در آن این دو نهاد حکومتی سعی می کردند بر یکدیگر غلبه کنند، به عبارتی آن دو یک بازی سیاسی را تعیین کردند که ابعاد آن در سرتاسر جهان آن روزگار تاثیر و اهمیت زیادی داشت. اگرچه، مرز اصلی بیزانس و ایران در منطقه بین النهرین بود، اما نمی توان فراموش کرد که سرزمین های دور دست مانند قفقاز، شبه جزیره عربستان و شمال آفریقا کم و بیش دست خوش اختلاف و درگیری های زیادی میان دو طرف در این مناطق بود. نمونه های از جنگ لازیکا و جنگ های مربوط به قبایل حیره، دولت کوچک دست نشانده ساسانیان، و دولت غسانی ها متحد بیزانسی ها در اینجا قابل یاد آوری است که برای فهم و درک و پیچیدگی و تنوع قومی و فرهنگی مناطق مرزی هر دو امپراتوری کافی است.