موضوع محورى این میزگرد، مسأله توسعه و نسبت آن با اسلام است. شرکتکنندگان در این میزگرد، نسبت عدالت اجتماعى با توسعه را از منظرهاى گوناگون مورد بررسى قرار دادهاند
توجه اسلام به عصر زرین در گذشته، به معناى تلاش براى وارونه کردن مسیر تحولات به منظور بازسازى کامل عصر نبوى نبوده است . نوگرایى آن نیز به معناى وا نهادن الگوها و آرمانهاى کهن و حرکت در فضاهاى مبهم و نامعین با چراغ خاموش نیست . توسعهى انسانى و پیشرفت جوامع بشرى منحصر و محدود به الگوى مدرنیتهى غربى نیست .
متن زیر حاصل گفتوگویى است که ماهنامه اندیشه حوزه با آقاى مددپور انجام داده و روزنامه کیهان آن را نقل کرده است. آقاى مددپور با ریشهیابى جریان روشنفکرى غرب در رنسانس و مدرنیته، به طبقهبندى روشنفکران ایران قبل و بعد از انقلاب پرداخته است. ایشان جریان روشنفکرى در دهه دوم انقلاب را به دو گروه «لیبرالهاى مسلمان» و «لیبرالهاى لائیک» تقسیم مىکند و گروه اول را به سه گروه «لیبرالهاى تئوریک»، «لیبرالهاى پراتیک» و «ژورنالیستهاى لیبرال» دستهبندى مىنماید. به اعتقاد وى، استحاله لیبرالیسم آغاز شده است و این روند به استیلاى دین و فرهنگ دینى خواهد انجامید.
به طور کلی، فرهنگ سیاسی یعنی همه جنبه های ذهنی و بیناذهنی نظام معنایی مرتبط با سیاست که دارای وجه شناختی (تعیین، تعریف و تشریح) و هنجاری (توجیه یا تقبیح) است. بنابراین فرهنگ سیاسی معانی مشترک ساخته و پرداخته شده در فرایند جامعه پذیری است که ضمن تعیین و تعریف امر سیاسی، نهادها، مقامات و اندرکنش های سیاسی را توجیه یا تقبیح می کند. از این طریق، فرهنگ سیاسی امکان اندرکنش سیاسی و در نتیجه، مناسبات قدرت را تحت تاثیر قرار می دهد. هر چند این تاثیرگذاری دارای اشکال گوناگون و پرشمار است، می توان برخی از رایج ترین اشکال را شناسایی کرد. در این نوشتار می خواهیم ضمن اشاره به احیای جایگاه فرهنگ سیاسی در علم سیاست، فرهنگ سیاسی را روشن تر تعریف کنیم و الگوهای رایج نسبت فرهنگ و سیاست را بهتر بشناسیم.
جمهوری اسلامی ایران از جمله کشورهایی است که با مساله مهاجرت نخبگان و فرار مغزها روبرو بوده و هست. به نظر می رسد با وقوع انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی بدیهی بود که به سبب تغییر نظام سیاسی و همچنین بی ثباتی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ، موج مهاجرت و فرار مغزها از ایران به وجود آید. اما ادامه روند مهاجرت نخبگان پس از پایان جنگ (و برقراری سامان سیاسی در ایران) این سوال را به ذهن متبادر می سازد که چرا با وجود سامان سیاسی، مهاجرت نخبگان از کشور تداوم یافته است؟ در این مقاله علل مهاجرت نخبگان از ایران در دوره پس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مورد بررسی قرار می گیرد. پرسش اصلی این است که مهم ترین عامل تداوم مهاجرت نخبگان از ایران پس از پایان جنگ تحمیلی چه بوده است؟ فرضیه اصلی ما در این مقاله عبارت است از اینکه ضعف ساختارهای علمی و پژوهشی کشور، عامل اصلی مهاجرت در میان متخصصان بوده است.تجزیه و تحلیل آماری پرسشنامه بر اساس نرم افزار SPSS این مطلب را به اثبات می رساند که عوامل جاذبه خارجی نقش اساسی تری نسبت به عوامل دافعه داخلی کشور در مهاجرت ایفا می نمایند. از طرفی در بین این عوامل، جاذبه عامل اقتصادی نقش مهم تری نسبت به سایر عوامل در مهاجرت نخبگان ایفا می نماید که گرچه فرضیه این پژوهش را رد می کند اما چندان دور از انتظار نیست.
هدف اصلی این نوشتار، بررسی نقش شبکه های اجتماعی و کانال های ماهواره ای در وقوع و تکوین انقلاب های عربی میباشد. در واقع، تاریخ جدید عربی در سایه جهانیشدن و شبکه های اجتماعی رقم خورده است. به تبع، انقلاب های جوانان عرب، ادبیات جدیدی را در روابط بین الملل و مطالعه انقلاب های مجازی و پست مدرن به وجود میآورد که خود گویای این نکته خواهد بود که خاورمیانه را دیگر نمیتوان از دیدگاه های جامعه شناسی سیاسی صرف غربی مطالعه کرد. از همین زاویه است که این نوشتار سعی میکند از منظر نظریه های انتقادی و مطرح شده از سوی نویسندگان عرب، به بررسی و کندوکاو انقلاب های عربی بپردازد.
سکولاریسم همانند بسیاری دیگر از «ایسم» های دوره ی جدید، با نهضت اصلاح دینی آغاز شده است و اولین بار نیز تعبیر سکولاریزاسیون در زبان های اروپایی در معاهده ی وستقالی در 1648 م. که به جنگ های فرقه ای سی ساله خاتمه داد به کار رفت. این معاهده حاوی این معنی بود که وحدت دینی اروپای مسیحی از دست رفته و تقسیم آن به فرقه های کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان امری است غیر قابل اجتناب.
ریشه یابی واژه ی سکولار از لحاظ لغوی و معنای اصطلاحی آن و ارتباط دادن بحث به حوزه ی سیاست و جامعه شناسی و متفکرینی که در تعریف و شرح دولت مدرن، بر جدایی سیاست و دولت از کلیسا و مذهب تاکید ورزیدند، همچنین معنی اندیشه ی دینی و مردم سالاری دینی از دیدگاه متفکرین اسلامی معاصر و مغایرت مردم سالاری دینی و سکولاریسم؛ مباحثی است که این مقاله به آن پرداخته است.
هرچند دموکراسى از آغاز به معناى حکومت اکثریت تلقى مىشد، ولى در کشورهاى غربى همواره شرایطى قرار مىدادهاند که عملاً بسیارى از شهروندان از انتخاب شدن و انتخاب کردن محروم مىشدند. از شرایط انتخاب شوندگان، گذشته از شرایط فردى، مىتوان به جمعآورى امضاء از مردم یا نمایندگان و پیش گزینش و انتصاب داوطلبان اشاره کرد و از شرایط انتخاب کنندگان، محدودیتهاى بیولوژیکى، موقعیت اجتماعى و ویژگىهاى فردى قابل ذکر است.
آقای تاجیک دو قرائت از دین عرضه میکند. قرائت اول را فراگفتمان جهانشمول حقیقتمحور تکگفتار میداند و قرائت دوم دارای نگاهی برون گفتمانی و خرده گفتمانی به دین دارد و به جای توجه به تمامیت قدسی دین، به قرائتهای مختلف از آن توجه دارد و کثرت این قرائتها را میپذیرد. به نظر نویسنده، در چارچوب قرائت اول، روشنفکری دینی جایی ندارد؛ اما در چارچوب قرائت دوم جای دارد. به نظر وی، حتی روشنفکران سکولار نیز باید دین را موضوع اندیشه و عمل خود قرار دهند.