فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۲۱ تا ۵٬۷۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
خانواده، مهم ترین نهاد جامعه است که تحت تأثیر علل و عواملی همچون فرایند نوسازی و اجرای سیاست های تنظیم خانواده، دگرگونی های قابل توجهی در ساختار آن رخ داده و شکل خانواده به سوی تک فرزندی سوق پیدا کرده است. استفاده از رسانه و سینما در فرهنگ پذیری و هدایت افکار عمومی برای تنظیم سیاست جمعیتی منطقی و هدفمند به طور قابل توجهی مؤثر است. فیلم همبازی، علل تک فرزندی در ایران را بازنمایی می کند. هدف از این نوشتار، بررسی تأثیر فرایند نوسازی بر ساختار خانواده و تطبیق آن با فیلم سینمایی همبازی است. در این مقاله با استفاده از روش نشانه شناسی جان فیسک، رمزگان اجتماعی، فنی و ایدئولوژیک فیلم همبازی بررسی شده و لایه های معانی رمزگذاری شده در این فیلم تحلیل می شود. مفاهیم ایدئولوژیک به کار رفته در این فیلم فردگرایی، خودگرایی و خودخواهی، مصرف گرایی و راحت طلبی است. حاصل اینکه علل ارائه شده در این فیلم برای فرزندآوری نه تنها با فرهنگ اسلامی تطبیق ندارد؛ بلکه بر خلاف آن است.
واکاوی نماز و تربیت عبادی فرزندان با تکیه بر متون دینی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال ارائه روش های تربیتی است که والدین بتوانند برای تربیت عبادی فرزندان خود در جهت ترغیب به فریضه مقدس نماز استفاده کنند. در این راستا و با روش توصیفی تحلیلی، ابتدا به اصل تدریج، اصل اعتدال و اصل تسهیل که با به کارگیری آن می توان زمینه پذیرش بهتری برای ترغیب فرزندان به نماز را در کودکان فراهم کرد، اشاره شد و سپس در جهت تأثیرگزاری بیشتر این اصول، برخی روش های تربیتی مرتبط مورد بحث قرار گرفت. از مؤثرترین این روش ها می توان به روش الگویی، روش محبت، روش تشویق و روش قصه گویی اشاره کرد. والدین با آگاهی از این اصول و روش های تربیتی می توانند شخصیتِ سالم مذهبی را در کودکان پرورش دهند و زمینه ایجاد تقویت، تثبیت روحیه اقامه نماز و نهادینه شدن نماز در دوران کودکی فرزندان شان را فراهم کنند.
نقش حجاب در کاهش ناهنجاری های اخلاقی با تأکید بر آیات و روایات
حوزه های تخصصی:
بررسی و مطالعه آموزه های دینی راهکارهای مختلفی در جهت کاهش ناهنجاری های اخلاقی به دست می دهد. در این راستا مقاله حاضر درصدد آن است که به بررسی نقش حجاب در کاهش ناهنجاری های اخلاقی بپردازد و با مصونیت بخشی در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی در ترویج فرهنگ حجاب مؤثر واقع شود. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی و با تأکید بر آیات و روایات، نمونه هایی از ناهنجاری های اخلاقی را که عدم رعایت حجاب می تواند بر «ایجاد» یا «تشدید» آن ها تأثیرگذار باشد، بیان نموده است. پس از بررسی های به دست آمده، یکی از مهم ترین دستاوردهای تحقیق حاضر این است که حجاب موجب کاهش برخی ناهنجاری های اخلاقی همچون قانون گریزی، بی حیایی، خشونت علیه زنان، حرص، بی غیرتی، جسارت بر ارتکاب گناه، بی عفتی، غفلت از خداوند، ضایع کردن حقوق دیگران در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی می شود.
نگاهی قرآنی به کارکرد نظارتی خانواده
حوزه های تخصصی:
یکی از کارکردهای مهم و مؤثر خانواده در فرایند تربیت فرزندان، کارکرد نظارتی آن است. اجرایی کردن و کاربست این کارکرد، نیازمند راهکارهای مختلفی است. این نوشتار درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع تفسیری و تربیتی به بررسی راهکارهایی که قرآن برای نظارت در خانواده بیان کرده است، بپردازد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که نظارت بر اعضای خانواده می تواند به دو طریق بیرونی و درونی صورت گیرد. در نظارت بیرونی انگیزه افراد از انجام صحیح امور، نوعی ترس از مجازات یا علاقه مندی به پاداش و تشویق است، اما در نظارت درونی حالتی در درون افراد، آن ها را به انجام صحیح امور وادار می کند. با توجه به نگاه قرآن به مسئله نظارت خانواده، اگر هر دو نوع نظارت از سوی والدین در خانواده انجام گیرد؛ خانواده در کارکرد نظارتی خود، موفق بوده است.
اثربخشی رویکرد شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی رشد پس از سانحه و کیفیت خواب بهبود یافتگان سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
560 - 572
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعین اثربخشی رویکرد شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی رشد پس از سانحه و کیفیت خواب بهبود یافتگان سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش: در پژوهشی از نوع مطالعات آزمایشی با طرح نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود و جامعه آماری زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که تعداد 30 نفر از زنان بهبودیافته سرطان پستان شهر تهران حضور داشتند که در دو گروه گمارده شدند. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهیسگال و همکاران (2013) در طی هشت جلسه بر روی زنان دچار سرطان اجرا شد؛ اما گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت ننمودند. داده ها از طریق پرسش نامه رشد پس آسیبی تدسچی و کالهون (1996) و کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین میانگین دو گروه آزمایش و گواه در متغیر رشد پس از سانحه (34/45=F، 001/0=P) و کیفیت خواب 34/42=F، 001/0=P) تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین ترتیب شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر رشد پس از سانحه و کیفیت خواب تاثیر معنادار و پایداری دارد (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رویکرد شناختی مبتنی بر ذهن اگاهی و در بهبود وضعیت روانشناختی زنان دچار سرطان اثرگذار باشند.
مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی بر کارکردهای اجرایی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
502 - 520
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر کاشمر تشکیل دادند؛ و نمونه پژوهش شامل 45 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی 1 (15 نفر) و آزمایشی 2 (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. برای آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی برای گروه آزمایشی 1 ازبسته آموزشی کرمی و همکاران (1392) استفاده شد؛ و برای اجرای مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در میان گروه آزمایشی 2 ازبسته آموزشی مداخلات چند بعدی مارتین (2008) استفاده شد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1948) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در مقایسه با گروه گواه موجب بهبود نمرات تعداد طبقات صحیح (34/94=F، 001/0=P)، خطای در جاماندگی (78/44=F، 001/0=P) و خطای کل (91/104=F، 001/0=P)، شده است؛ همچنین بین میزان اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در تعداد طبقات صحیح، خطای در جاماندگی و خطای کل دانش آموزان در مرحله پس آزمون و پیگیری از نظر آماری تفاوت معنادار نیست (05/0P>). نتیجه گیری: راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی یک روش مؤثر در کارکردهای اجرایی دانش آموزان است. زمانی که یادگیرندگان در تکالیف درگیر می شوند و این درگیری منجر به حل مسئله و یادگیری می شود باعث می شود که سر زندگی بیشتری از خود نشان دهند و بعد از موفقیت در برابر چالش های تحصیلی موفق تر عمل کنند.
پیش بینی اختلالات شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری بر اساس ابعاد آسیب های دوران کودکی و روابط موضوعی در زوج های متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
548 - 571
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلالات شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری بر اساس ابعاد آسیب های دوران کودکی و روابط موضوعی در زوج های متعارض انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری مردان و زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال 1400 در شهر تهران بودند. 8 منطقه شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و 15 مرکز مشاوره در این مناطق انتخاب شدند. بر اساس نقطه برش 75 به بالا در پرسشنامه میلون-3، طبق ملاک های ورود به پژوهش و طبق نظر کلاین (2005)، 205 شرکت کننده با اختلال شخصیت مرزی و 209 شرکت کننده با اختلال شخصیت وسواسی- اجباری انتخاب شدند و پرسشنامه های چندمحوری بالینی میلون-3 (1994)، روابط موضوعی بل (1986) و آسیب دوران کودکی برنشتاین و همکاران (2003) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به شیوه همزمان تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد روابط موضوعی و آسیب های دوران کودکی با اختلال شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری رابطه مثبت و معنادار دارند (01/0>p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ابعاد روابط موضوعی و آسیب های دوران کودکی می توانند اختلال شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری را پیش بینی کنند (01/0P<). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که روابط موضوعی و تجارب آسیب زای دوران کودکی در بروز اختلالات شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری زوج ها تاثیر دارند. لذا پیشنهاد می شود در جلسات مشاوره و درمان اختلالات شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری به نقش این متغیرها توجه شود.
اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر آلکسیتایمیا و کاهش پرخاشگری در دانش آموزان مبتلا به اختلال فزون کنشی/بی توجهی ADHD))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر آلکسیتایمیا و کاهش پرخاشگری در دانش آموزان با اختلال فزون کنشی/ بی توجهی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان با اختلال فزون کنشی/ بی توجهی شهر کرمانشاه بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار این پژوهش شامل پروتکل بازی درمانی شناختی رفتاری، پرسشنامه ی پرخاشگری آیزنک (1975) و پرسشنامه ی آلکسیتایمیا تورنتو (1994) بود. برنامه ی درمانی به مدت 8 جلسه 30- 45 دقیقه ای به صورت دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته های تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه ی بازی درمانی شناختی- رفتاری موجب کاهش مشکلات هیجانی، آلکسیتایمیا و پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ بی توجهی می شود (001/ 0>P). در نهایت انتایج نشان داد که بازی درمانی می تواند به عنوان روشی مناسب در کاهش مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان به کار رود.
مقایسه ی مداخله ی متمرکز بر شفقت و مداخله ی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان مستقیم در بهبود سوگیری توجه به محرک های منفی در افراد مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش جاری مقایسه ی اثر مداخله ی متمرکز بر شفقت و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان مستقیم در بهبود سوگیری توجه و علائم افسردگی به محرک های منفی در افراد مبتلا به افسردگی بود. برای این منظور 42 نفر که نمره ی افسردگی ایشان بالاتر از نقطه ی برش پرسشنامه افسردگی بک بود با روش داوطلبانه و در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 14 نفری تقسیم شدند. شرکت کنندگان در هر سه گروه پرسشنامه ی افسردگی بک و آزمون کامپیوتری استروپ هیجانی را به عنوان پیش آزمون تکمیل نمودند. سپس گروه اول مداخله ی مبتنی بر شفقت مطابق پروتکل ده جلسه ای گیلبرت (گروه شفقت)، و گروه سوم 5 جلسه ی مداخله با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان مستقیم (گروه تحریک)، و در گروه دوم هر دو مداخله (مداخله ی ترکیبی) را دریافت نمودند. نتایج تحلیل آماری با آزمون های ناپارامتریک حاکی از عدم اثربخشی مداخلات به کار رفته بر بهبود علائم افسردگی، و اثربخشی معنادار این مداخلات بر بهبود سوگیری توجه بوده و اثربخشی در گروه مداخله ی ترکیبی بر روی سوگیری توجه نسبت به گروه سوم بیشتر بود. لذا به ترتیب مداخله ی ترکیبی و بعد از آن مداخله ی تحریک الکتریکی جهت بهبود سوگیری توجه توصیه می شود.
A Three-Parameter Logistic IRT Calibration of the Items of the TEFL MA Admission Test as a High-Stakes Test in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
To explore the characteristics of the items of the Teaching English as a Foreign Language (TEFL) MA Admission Test (henceforth TMAAT) as a high-stakes test in Iran, the current research utilized a three-parameter logistic Item Response Theory (IRT) calibration of the test items. The three-parameter logistic IRT model is the most comprehensive among the three models of IRT for it takes into account all the three effective parameters of item difficulty, item discrimination, and guessing simultaneously. The data were a random selection of 1000 TMAAT candidates taking the test in 2020 collected from Iran’s National Organization of Educational Testing (NOET). The software used to analyze the data was jMetrik (Version 4.1.1), which is the newest version so far. As the results indicated, the TMAAT worked well in discriminating the higher and lower ability candidates and preventing the candidates from guessing the responses by chance, but it was not much acceptable regarding the difficulty level of the items as the items were far too difficult for the test-takers. The most important beneficiaries of the present investigation are test developers, testing experts, and policy-makers in Iran since they are responsible to improve the quality of the items in such a high-stakes test.
عناصر دینی و روان شناختی کارآمد در فرایند پیش گیری از بیماری کرونا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بیماری کرونا، بیماری همه گیر، نگران کننده و خطرناکی است که تمامی جوامع را درگیر کرده است. پژوهش پیش رو، با هدف بررسی عناصر دینی و روان شناختی سودمند در فرایند پیش گیری از بیماری کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر، توصیفی - تحلیلی و اجتهادی بود. در این پژوهش، به بررسی و تبیین عناصر روان شناختی و معنوی مؤثر در پیش گیری و بهبود بیماری کرونا، پرداخته شده است. از تتبع و ژرف اندیشی در آموزه های روان شناختی و اسلامی می توان نتیجه گرفت که عوامل مختلفی می تواند در پیش گیری، بهبود و تسهیل فرایند درمان کرونا مؤثر باشد. مهم ترین عوامل روان شناختی و معنوی تأثیرگذار در پیش گیری و تسهیل فرایند درمان کرونا عبارت اند از:1. برنامه های ورزشی متناسب با شرایط زیستی؛ 2. حمایت اجتماعی؛ 3. افزایش صمیمیت و همدلی؛ ۴. ایجاد امیدواری و مثبت اندیشی؛ ۵. تقویت تاب آوری و افزایش آستانه تحمّل؛ ۶. تقویت باورهای معرفتی و شناختی؛ 7. افزایش ارتباط معنوی خداسو.
بررسی عناصر اسلامی - فرهنگی در سرفصل برنامه درسی رشته روان شناسی در مقطع کارشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
توجه روزافزون به عامل فرهنگ در ایجاد علم روان شناسی در ایران و آموزش آن رشته به ایرانیان، با برنامه ریزی درسی حساس به فرهنگ همخوان است. برنامه درسی رشته روان شناسی در مقطع کارشناسی (مصوب سال 1391) یکی از سندهای مهم آموزش روان شناسی در ایران است که طراحان آن به فرهنگ توجه ویژه کرده اند؛ اما با گذشت 10 سال از تصویب این سرفصل، بازبینی در آن لازم می نماید. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کمّی به بررسی مؤلفه های اسلامی - فرهنگی در برنامه یادشده پرداخت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد گرچه جای درسی با عنوان «روان شناسی فرهنگی» در این برنامه خالی است سه عنوان درسی فرهنگی با محوریت آموزه های اسلامی و دانشمندان مسلمان در آن گنجانده شده است. حدود نیمی از کل 69 درس این برنامه (شامل دروس اصلی / پایه، تخصصی و اختیاری) حاوی دست کم یک عنصر اسلامی - فرهنگی است؛ گرچه، توجه به فرهنگ و اسلام در بسیاری از موارد صرفاً با گنجاندن واژه های فرهنگ و اسلام ناتمام مانده است. افزون بر این، جای خالی نام نظریه پردازان ایرانی معاصر و نظریه هایشان، ابزارهای روان سنجی ساخته شده توسط ایرانیان و مواردی ازاین دست در برنامه درسی ای که بومی سازی را سرلوحه خود قرار داده است جلب توجه می کند. بازنگری در برنامه درسی یادشده که فراتر از برنامه درسی صرف، سندی آموزشی در رشته روان شناسی است، نه فقط اقتضای افزودن درس روان شناسی فرهنگی را دارد بلکه توجه به محتوای واقعی روان شناسی فرهنگی در سرفصل سایر دروس و اهداف کل برنامه را می طلبد.
نقش قدرت ایگو و دشواری تنظیم هیجان در پیش بینی رفتار خود آسیبی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط قدرت ایگو و دشواری تنظیم هیجان با رفتارهای خود آسیبی بدون قصد خود کشی در دانش آموزان است. پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی- توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن تمامی دانش آموزان دبیرستانی دوره دوم شهر اردبیل بودند که از میان آنان تعداد 197 دانش آموز (102 پسر و 95 دختر) از چهار دبیرستان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های قدرت ایگو مارک استروم و همکاران (1997)، دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) و پرسشنامه آسیب به خود سانسون، ویدرمن و سانسون (1998) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رفتارهای خود آسیبی با مولفه های امید، اراده، شایستگی و هدف از قدرت ایگو رابطه منفی معنادار و با مولفه های عدم پذیرش، دشواری در مهار و فقدان آگاهی هیجانی از دشواری تنظیم هیجان رابطه مثبت و معنادار دارد (01/0 > P ). همچنین مولفه های امید، شایستگی و هدف از قدرت ایگو و مولفه از دشواری در مهار از دشواری تنظیم هیجان توانستند رفتارهای خود آسیبی را به صورت معنادار پیش بینی نمایند. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده قدرت ایگو و دشواری تنظیم هیجان با احتمال وقوع رفتارهای خود آسیبی مرتبط بوده و لازم است که در تدوین برنامه های مداخله ای و پیشگیرانه مورد توجه قرار گیرند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و سلامت روان دختران جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
566 - 581
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و سلامت روان فرزندان جانبازان است. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر فرزند جانبازی است که در مقطع متوسطه دوم شاغل به تحصیل بودند (198 نفر). از میان این جامعه آماری تعداد 140 نفر به صورت در دسترس انتخاب و پس از اجرای پرسشنامه ی سلامت روان (GQH-28) 60 نفر که دارای مشکلات سلامت روان بیشتری بودند (نمره بالای 40)، به طور هدفمند انتخاب شدند، سپس به طور تصادفی در دو گروه 30 نفرِ (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) جایگزین شدند. گروه های آزمایشی مداخله مبتنی بر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه دوساعته دریافت کردند ولی گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. قبل و بعد از مداخله، آزمون ها بر روی گروه ها اجرا و سپس داده ها با نرم افزار SPSS 22 و آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بررسی شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به افزایش سطح سازگاری اجتماعی (84/159=F، 001/0=P) و کاهش مشکلات سلامت روان (80/427=F، 001/0=P) فرزندان جانبازان گردید نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به افزایش سطح سازگاری اجتماعی و کاهش مشکلات سلامت روان فرزندان جانبازان گردید. پیشنهاد می شود که از این نوع مداخله ها برای حل مشکلات حیطه ی سلامت روان فرزندان جانبازان استفاده شود.
نقش گفتمان های حاکم در محیط خانوادگی و تحصیلی بر تمایل مهاجرت به خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان موجود در فضای خانواده و تحصیلی در ترغیب به مهاجرت مؤثر است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی گفتمان هایی در فضای خانوادگی و تحصیلی در شکل گیری تمایل به مهاجرت تأثیرگذارند، انجام شد. این مطالعه به روش کیفی با استفاده از نظریه زمینه ای سازه گرا صورت گرفت. جامعه آماری در این تحقیق شامل تمام افراد 19 تا 38 سال می شود که تمایل به مهاجرت دارند از میان این افراد نمونه گیری به صورت هدفمند و مصاحبه به صورت نیمه ساختاریافته انجام شد. نهایتاً با تعداد 12 مشارکت کننده (8 زن و 4 مرد)، مصاحبه ها به اشباع رسید و از این تعداد با 7 نفر به شکل حضوری در محیط دانشگاه و در منزل مشارکت کننده مصاحبه صورت گرفت و با پنج نفر به شکل اینترنتی تصویری انجام شد. داده ها با کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استخراج گردید، درمجموع 34 مفهوم در ارتباط با تأثیرگذاری گفتمان های موجود در فضای خانوادگی و تحصیلی در قالب 11 مفهوم محوری دسته بندی شد و درنهایت در سه حیطه کلی گفتمان زمینه ساز کلان، گفتمان های زمینه ساز میانی و گفتمان های زمینه ساز خرد طبقه بندی شدند. عامل مربوط به گفتمان زمینه ساز کلان شامل تبلیغات رسانه های جمعی، عوامل مربوط به گفتمان زمینه ساز میانی شامل ضعف ساختارهای علمی، فضای نامناسب سیاسی و مذهبی، مشکلات اجتماعی، فقدان عدالت، فقدان امکانات و تشویق و ترغیب اطرافیان و عوامل مربوط به گفتمان زمینه ساز خرد شامل گفتمان ناامیدی و تلف کردن عمر، گفتمان اهمیت پیشرفت و رشد شخصی، گفتمان عدم امنیت روانی و گفتمان جست وجوگری و تجربیات تازه شدند. نتایج به دست آمده نشان داد گفتمان ها در فضای خانوادگی و آموزشی نقش به سزایی در تغییر باورها و ارزش های افراد ایفا می کند؛ و این تأثیرات چه به شکل آگاهانه و یا نا آگاهانه موجب افزایش تمایل به مهاجرت می گردد.
بررسی رابطه هوش هیجانی و خودمتمایزسازی با کیفیت زندگی زناشویی دبیران
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطه میان هوش هیجانی و خودمتمایزسازی با کیفیت زندگی زناشویی دبیران دبیرستان های متوسطه شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 1400 1401 انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و بدین منظور 150 دبیر زن و 150 دبیر مرد به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای اندازه گیری خودمتمایزسازی، از پرسشنامه اسکورون و فریدلندر و برای کیفیت زندگی زناشویی، از پرسشنامه پری و پرسشنامه هوش هیجانی بار آن استفاده شده است. روایی هر سه پرسشنامه به تأیید متخصصان رسیده و برای سنجش پایایی ابزارها از آلفای کرونباخ استفاده شده است که به ترتیب 87/0، 84/0، 92/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، میان خود متمایزسازی و هوش هیجانی با کیفیت زندگی زناشویی دبیران، ارتباط معنادار مثبت و قوی وجود دارد.
رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر: نقش میانجی خودکارآمدپنداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت بهزیستی روان شناختی دانش آموزان و بررسی متغیرهای مؤثر بر آن، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر میانجی خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روانی دانش آموزان انجام شده است. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره یکم متوسطه ناحیه دو شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بودند (تعداد: 1200). نمونه این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دومرحله ای و به تعداد 302 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های ارﺿﺎی ﻧﯿﺎزﻫﺎی اساسی روان شناختی هفت لنگ و همکاران (1394)، بهزیستی روان شناختی ریف و کیس (1995)، و خودکارآمدپنداری عمومی شرر و مادوکس (1982) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و خودکارآمدپنداری 63 درصد از واریانس بهزیستی روان شناختی را تبیین می کنند. ارضای نیازهای اساسی روان شناختی 39 درصد واریانس خودکارآمدپنداری را تبیین می کند و علاوه بر این، خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روان شناختی نوجوانان تأثیر مثبت و معناداری دارد (0/001 > p). همچنین نتایج حاکی از آن بود که ارضای نیازهای اساسی روان شناختی از طریق خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تأثیر غیرمستقیم دارد (0/001 > p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که مدل بهزیستی روان شناختی نوجوانان بر اساس ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با میانجی گری خودکارآمدپنداری از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان، نقش مهمی دارد؛ بنابراین ارضای نیازهای اساسی دانش آموزان به افزایش خودکارآمدپنداری آنها منجر شده و در نتیجه می تواند در افزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان بسیار مؤثر باشد.
Investigating the Perfecting Role of the Attachment In the Corona Anxiety to Primary Schools Students of Ardabil City
حوزه های تخصصی:
This study aimed to investigate the relationship between attachment and coronary anxiety in students of Ardabil province. The research method is correlational. The statistical population in this study includes 125,000 primary school students in Ardabil province. In this study, we tested 1062 people using a stratified random sampling method based on the Morgan table, of which 531 were girls and 531 were boys. To assess corona anxiety, we used the edited Coronavirus Anxiety Scale (CDAS), which has been prepared and validated in Iran. To assess children's attachment, we used the edited questionnaire on the relationship between child attachments. (KCAQ) used Halpern and Rotenberg. The results of the present study showed that attachment and its subscales have a positive and significant relationship with corona anxiety. To answer the first question of the study, indicate that corona anxiety. And each of its dimensions in the statistical population is in an unfavorable situation. In response to the second question of the research, it should be show that the state of attachment and each of its dimensions (except positive adaptive change) in the statistical population is unfavorable according to the results. Statistical analysis suggestion that families should modify their parenting and care patterns to decrease stress, fear, and corona anxiety in their children, and to know that their anxiety can be effect on their children.
مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظم دهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
91 - 110
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کمردرد مزمن وضعیت پیچیده ای است که عوامل روانشناختی در آن دخیل هستند و فرد را مستعد مزمن شدن ناتوانی ناشی از آن و عدم پاسخ دهی به درمان های معمول می کنند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و آموزش نظم دهی عاطفه بر تنظیم شناختی هیجان زنان مبتلا به کمردرد مزمن بود. روش: پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. از بین 60 نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک درد که مایل به شرکت در پژوهش بودند؛ تعداد 33 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی در 3 گروه 11 نفره جایگزین شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل بسته کامل آموزش نظم دهی عاطفه (ART) و بسته آموزش اتوژنیک (AT) و همچنین پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از کاهش نمرات تنظیم شناختی هیجان منفی و زیرمقیاس های آن (سرزنش خود و دیگران، نشخ وار فک ری، فاج عه آمیز کردن و پذیرش) در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد هر دو مداخله ART و AT از طریق مکانیزم های یکسانی با ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی بدن توانسته اند باعث نظم دهی هیجان های منفی در افراد مبتلا به کمردرد شوند.
مقایسه آسیب شناسی خانواده در مدل فرایند و محتوا در خانواده های با تاب آوری بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه آسیب شناسی خانواده در مدل فرایند و محتوا در خانواده های با تاب آوری بالا و پایین بوده است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل؛ 6000 هزار نفر از والدین دانش آموزان مقطع راهنمایی ساکن در شهر شیراز در سال 1398 بودند. حجم نمونه پژوهش 361 نفر بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مقیاس های فرآیند و محتوای خانواده سامانی و تاب آوری خانواده سیکبی بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس و کای اسکوئر و با استفاده از نرم افزار 23 SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین دو گروه خانواده با تاب آوری بالا و پایین در زیرمقیاس های شغل و تحصیلات، زمان برای با هم بودن، منابع مالی، ظاهر بدنی و منزلت اجتماعی و سلامت جسمی روانی تفاوت معناداری وجود دارد. در نهایت، مهارت مقابله، انسجام و احترام متقابل و باور مذهبی در خانواده با تاب آوری بالا بیش تر از خانواده با تاب آوری پایین می باشد ولی نمرات میانگین زیرمقیاس های تصمیم گیری و حل مسئله و مهارت ارتباطی در خانواده با تاب آوری پایین بیش تر از خانواده با تاب آوری بالا می باشد. نتیجه گیری: الگوی خانواده بدون مشکل در کسب هدف ها، سودمند است و از کنشها به خوبی در سازگاری با موقعیت های جدید استفاده می کنند و در جهت سازماندهی استعدادهای خویش خوب عمل می کنند و افزون بر این، از محتوای خانوادگی سطح بالایی (مثل درآمد و شغل خوب، تحصیلات عالی، مسکن، سلامتی و غیره) برخوردارند. این گونه خانواده ها به عنوان یک سیستم تأثیر خوبی بر تربیت بچه هایشان در ایجاد و شکل گیری یک رابطه ی خوب، مقابله کردن با موقعیتهای استرس زا، حل کردن مسئله، رضایت از زندگی، تصمیم گیری و غیره دارند.برعکس، خانواده مشکل دار به لحاظ محتوا و فرایند خانوادگی از کیفیت پایینی برخوردارند. بدین معنا که مهارت هایی از قبیل مهارت حل مسئله، تصمیمگیری، مقابله، انعطاف پذیری و ارتباطی در این گونه خانواده ها بسیار ضعیف است و از امکانات مناسبی نیز برای زندگی برخوردار نمی باشد. از الگوهای خانوادگی ناسودمند استفاده می کنند و تعاملات آن ها همراه با تنش و رفتارهای مرضی است.