مشاوره و روان درمانی خانواده
مشاوره و روان درمانی خانواده سال 12 بهار و تابستان 1401 شماره 1 (پیاپی 33) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های حیاتی سیستم زناشویی، رضایتی است که همسران در رابطه خویش احساس و تجربه می کنند و داشتن خانواده سالم مستلزم سازگاری و رضایت زوجین از یکدیگر است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر بهبود صمیمیت زناشویی و سبک های مقابله با استرس زوجین انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را زوج های مراجعه کننده به مرکز مشاوره موسسه خیریه محبان ا لرضا (ع) شهر مشهد تشکیل دادند. از بین آنان 24 نفر به شیوه هدفمند، انتخاب و بعد از کنترل معیارهای ورود و خروج، به صورت تصادفی در 2 گروه 12 نفری (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بودند از پرسشنامه صمیمیت زناشویی (Bagarozzi, 2001) و پرسشنامه سبک های مقابله زوجی بودنمن (Bodenmann, 2005). جلسات مبتنی بر زوج درمانی سیستمی تلفیقی نیز طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد. به منظور بررسی فرضیات پژوهش از کوواریانس چند متغیره در نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها نشان داد صمیمت زناشویی و سبک های مقابله با استرس به ترتیب با میزان تأثیر 81 و 68 درصد در زوجین، بهبود پیداکرده است. نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی زوج درمانی سیستمی- تلفیقی فلدمن بر افزایش صمیمیت عاطفی، صمیمیت معنوی و همچنین صمیمت اجتماعی و سبک های مقابله با استرس منفی، مشترک و ارتباطی در زوجین است.
هم سنجی تأثیر زوج درمانی رفتاری و متمرکز بر راه حل بر تعارضات زناشویی، صمیمت جنسی، هماهنگی و ناهماهنگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: خانواده به عنوان یک گروه، واحد اجتماعی است که بر پایه ازدواج و زندگی زناشویی شکل می گیرد. از عواملی که بر بقاء، دوام و رشد خانواده اثر می گذارد، روابط سالم و مبتنی بر سازگاری و تفاهم میان اعضاء به خصوص زن و شوهر است. هدف: پژوهش حاضر با هدف، هم سنجی اثربخشی زوج درمانی رفتاری و متمرکز بر راه حل بر تعارضات زناشویی، صمیمت جنسی، هماهنگی و ناهماهنگی زناشویی به انجام رسید. روش: جامعه آماری این پژوهش، دربرگیرنده همه آموزگاران دارای تعارضات زوجی مراجعه کننده به دو مرکز امید و پیوند مشاوره آموزش وپرورش ناحیه 3 شهر کرمانشاه در سه ماهه اول سال 1398 که تعداد آن ها 128 نفر است. تعداد ۶۰ نفر از این افراد، به عنوان نمونه آماری؛ به روش در نمونه گیری دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه، به تعداد برابر 20 نفر گمارده شدند. داده ها با به کارگیری مقیاس خوشنودی زناشویی انریچ و مقیاس هماهنگی و ناهماهنگی زناشویی (Xu & Lai, 2004) گردآوری شدند. سپس زوجین 2 گروه آزمایش در 8 جلسه 5/1 ساعته جلسات زوج درمانی و متمرکز بر راه حل به صورت گروهی شرکت کردند. نتایج با به کارگیری روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی رفتاری در سنجش با زوج درمانی متمرکز بر راه حل بر کاهش تعارضات زناشویی، افزایش صمیمیت جنسی و هماهنگی و ناهماهنگی های زناشویی کارآمدتر است (001/0≥P). نتیجه گیری: برنامه های آموزش زوج درمانی رفتاری چه پس از آموزش و چه در دوره پیگیری سه ماهه پس از آموزش بر حل تعارضات، صمیمیت جنسی، هماهنگی و ناهماهنگی زناشویی زوجین مؤثر است؛ ازاین روی به مشاوران ازدواج پیشنهاد می شود از زوج درمانی رفتاری و متمرکز بر راه حل به صورت هم زمان در رابطه با زن و شوهرهایی که دچار تعارضات زناشویی مزمن و مشکلات صمیمیت زناشویی هستند، در مداخلات استفاده کنند.
عوامل فردی و خانوادگی زمینه ساز سوءاستفاده جنسی در تجارب کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به حساسیت دوران کودکی و نوجوانی، بررسی عوامل زمینه ای برای پیشگیری از آسیب های روانی و اجتماعی مانند آزار جنسی کودکان و نوجوانان ضروری است. این مطالعه باهدف بررسی تجربیات زیسته کودکان و نوجوانان در مورد عوامل فردی و خانوادگی زمینه ساز آزار جنسی انجام شد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی بود. استراتژی آن پدیدارشناسانه بود. نمونه گیری هدفمند از موارد بحرانی، 15 کودک و نوجوان قربانی که مورد آزار و اذیت و آزار جنسی قرارگرفته بودند و به مرکز پزشکی قانونی شهر تهران مراجعه کرده بودند، بر اساس اشباع نظری تکمیل شد. فرایند جمع آوری داده ها در طول سال 1398 انجام شد ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. صدا ضبط شد و محتوا به متن تبدیل شد. سپس داده ها به صورت مفاهیم و مقوله ها بودند. گروه تحقیق شامل اساتید راهنما و مشاور، اعتبار ابزار مصاحبه را تائید کردند. همچنین، شرکت کنندگان صحت فرآیند کدگذاری را تائید نمودند. یافته های پژوهش نشان داد که عوامل اصلی بروز آزار (1) عوامل فردی (اعتماد نابجا، رابطه با غریبه ها، سادگی، استرس، تنهایی، پوشش نامناسب، بی توجهی به توصیه های والدین و وابستگی عاطفی) بوده است؛ و (2) عوامل خانوادگی (رابطه ضعیف با والدین، جدایی والدین، سختگیری والدین، مشغله مادر، بی توجهی والدین، نظارت ضعیف والدین، فرار از خانه و ترس از والدین). در مقایسه نتایج با پیشینه تحقیق، مقوله های فردی و خانوادگی برای پیشگیری از عوامل زمینه ای آزار جنسی. شناسایی شد.
شناسایی عوامل مؤثر بر بی وفایی زناشویی در فضای برخط با تحلیل پدیدارشناسانه شیوه زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده در میان همه جوامع بشری به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی زیربنای جوامع و منشأ فرهنگ ها و تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بنای مقدّس بنیادین، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و فروگذاری آن مایه دور شدن آدمی از زندگی سالم بوده است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر بی وفایی زناشویی در فضای برخط با تحلیل پدیدارشناسانه شیوه زندگی بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش، دربرگیرنده زوجین درخواست کننده طلاق، ارجاعی از دادگاه شهرستان مرند در سال 1401 بود. اندازه نمونه دربرگیرنده 14 نفر مشارکت کننده بود که با روش غیر احتمالی و هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده ها به روش تحلیل درون مایه کدگذاری و تحلیل شدند. پس از کدگذاری مصاحبه ها و دسته بندی درون مایه ها، 4 درون مایه اصلیِ خانوادگی- پرورشی، فردی، زوجی و محیطی- اجتماعی به دست آمد. نتایج حاصل نشان داد چنان چه افراد در خانواده مبدأ الگوی رفتاری مناسب و شیوه زندگی بالیده و متعهدانه و غیر مصرف گرا را نیاموخته و خود نیز در جهت کسب آن ها و نیز تشکیل هویت زوجی سالم کوشش نکنند، در محیط نامناسب مستعد بروز رفتار پیمان شکن خواهند بود.
بررسی نقش میانجی مهارت های ارتباطی در رابطه میان سبک های دل بستگی با بی رمقی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازوکار رابطه سبک های دل بستگی با بی رمقی زناشویی در پژوهش های پیشین مورد غفلت واقع شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مهارت های ارتباطی در رابطه بین سبک های دل بستگی با بی رمقی زناشویی انجام شده است. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش همه افراد متأهل شهر همدان در سال 1399 بود. افراد نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 327 نفر متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های دل بستگی (Collins & Read, 1990)، مهارت های ارتباطی (Queendom, 2001) و بی رمقی زناشویی (Pines, 1996)، پاسخ دادند. به دلیل شیوع ویروس کرونا، پرسشنامه ها به صورت الکترونیکی تهیه شد و در گروه ها و کانال های شبکه های اجتماعی مجازی قرار داده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر نشان داد سبک دل بستگی ایمن با مهارت ارتباطی (60/0β=)، سبک دل بستگی اضطرابی با مهارت ارتباطی (29/0-β=) مهارت ارتباطی با بی رمقی زناشویی (34/0β=)، سبک دل بستگی اجتنابی با بی رمقی زناشویی (99/0β=) و سبک دل بستگی اضطرابی با بی رمقی زناشویی (52/1β=) رابطه معنی داری داشتند (01/0> P). همچنین، یافته ها نشان داد مسیر غیرمستقیم سبک دل بستگی ایمن و اضطرابی با میانجی گری مهارت ارتباطی با بی رمقی زناشویی معنی دار است (01/0> P). از سوی دیگر اثر غیرمستقیم سبک دل بستگی اجتنابی با میانجی گری مهارت ارتباطی معنی دار نبود. نتایج نشان می دهد در یک رابطه زناشویی میزان مهارت ارتباطی هر یک از زوجین و نوع سبک دل بستگی که در افراد شکل گرفته، در بی رمقی زناشویی زندگی مشترکشان مؤثر است.
هم سنجی اثربخشی مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری روی عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی زنان دچار اختلال میل/ برانگیختگی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال میل/ برانگیختگی جنسی در زنان متأهل از شایع ترین مشکلات جنسی و یک اختلال چندعاملی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری بر عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی زنان دچار این اختلال انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان دچار اختلال میل/ برانگیختگی جنسی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند که از میان آن ها تعداد 45 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی های هر سه گروه در مرحله پیش آزمون با مقیاس های شاخص عملکرد جنسی زنان (Isidori and et al, 2010 ) و کیفیت روابط زوجین کوندی (Chonody and et al, 2018) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس گروه های آزمایشی پژوهش تحت مداخله قرار گرفتند. پس از اتمام مداخله اعضای هر سه گروه دوباره با ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که هر دو مداخله مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری در مقایسه با افراد گروه کنترل شاهد تغییرات مثبت در پس آزمون عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی بودند (05/0> p). در رابطه اعتبار آزمایی رقابتی مداخله ها نیز نتایج نشان داد که در عملکرد جنسی اثربخشی بیشتر به نفع مدل یکپارچه حساس به فرهنگ است اما در کیفیت رابطه زناشویی تفاوت معنی داری بین دو مداخله مشاهده نشد (۰۵/0<p). با توجه به این نتایج می توان گفت که مدل یکپارچه حساس به فرهنگ اختلال میل/ برانگیختگی جنسی از اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند به عنوان یک گزینه درمانی مناسب در کنار سایر الگوهای روان درمانی این اختلال مورداستفاده قرار گیرد.
نقش گفتمان های حاکم در محیط خانوادگی و تحصیلی بر تمایل مهاجرت به خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان موجود در فضای خانواده و تحصیلی در ترغیب به مهاجرت مؤثر است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی گفتمان هایی در فضای خانوادگی و تحصیلی در شکل گیری تمایل به مهاجرت تأثیرگذارند، انجام شد. این مطالعه به روش کیفی با استفاده از نظریه زمینه ای سازه گرا صورت گرفت. جامعه آماری در این تحقیق شامل تمام افراد 19 تا 38 سال می شود که تمایل به مهاجرت دارند از میان این افراد نمونه گیری به صورت هدفمند و مصاحبه به صورت نیمه ساختاریافته انجام شد. نهایتاً با تعداد 12 مشارکت کننده (8 زن و 4 مرد)، مصاحبه ها به اشباع رسید و از این تعداد با 7 نفر به شکل حضوری در محیط دانشگاه و در منزل مشارکت کننده مصاحبه صورت گرفت و با پنج نفر به شکل اینترنتی تصویری انجام شد. داده ها با کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استخراج گردید، درمجموع 34 مفهوم در ارتباط با تأثیرگذاری گفتمان های موجود در فضای خانوادگی و تحصیلی در قالب 11 مفهوم محوری دسته بندی شد و درنهایت در سه حیطه کلی گفتمان زمینه ساز کلان، گفتمان های زمینه ساز میانی و گفتمان های زمینه ساز خرد طبقه بندی شدند. عامل مربوط به گفتمان زمینه ساز کلان شامل تبلیغات رسانه های جمعی، عوامل مربوط به گفتمان زمینه ساز میانی شامل ضعف ساختارهای علمی، فضای نامناسب سیاسی و مذهبی، مشکلات اجتماعی، فقدان عدالت، فقدان امکانات و تشویق و ترغیب اطرافیان و عوامل مربوط به گفتمان زمینه ساز خرد شامل گفتمان ناامیدی و تلف کردن عمر، گفتمان اهمیت پیشرفت و رشد شخصی، گفتمان عدم امنیت روانی و گفتمان جست وجوگری و تجربیات تازه شدند. نتایج به دست آمده نشان داد گفتمان ها در فضای خانوادگی و آموزشی نقش به سزایی در تغییر باورها و ارزش های افراد ایفا می کند؛ و این تأثیرات چه به شکل آگاهانه و یا نا آگاهانه موجب افزایش تمایل به مهاجرت می گردد.
تأثیر برنامه آموزشی غنی سازی روابط زوجین مدل جانسون بر رفتارهای دل بستگی و ناخشنودی جنسی زوجین ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران، تعارضات زناشویی شدید را با سلامت پایین تر و گونه های بیماری ها مانند سرطان، قلبی و دردهای مزمن مرتبط دانسته اند و نتیجه گرفته اند که ناسازگاری زناشویی می تواند بنیادی برای آسیب پذیری های روان شناختی و بدنی زوجین ایجاد کند. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه آموزشی غنی سازی روابط زوجین مدل جانسون بر رفتارهای دل بستگی و ناخشنودی جنسی زوجین ناسازگار بود. طرح پژوهش، کارآزمایی از نوع پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش، همه زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان اهواز بود که از این میان 30 زوج با روش نمونه گیری در دسترس، گزینش و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت آموزشی غنی سازی روابط زوجین مدل جانسون در 8 جلسه 120 دقیقه ای قرار گرفتند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش دربرگیرنده مقیاس سنجش رفتارهای دل بستگی در زوجین (Sandberg et al, 2012) و مقیاس خوشنودی جنسی زنان (Meston, Trapnell, 2005) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری تحلیل شد. برآیندها نشان داد که میان گروه آزمایش و گواه ازنظر رفتارهای دل بستگی (در دسترس بودن، پاسخگو بودن و درگیر بودن) و ناخشنودی جنسی تفاوت معنی داری وجود دارد. این اثربخشی تا مرحله پیگیری 3 ماهه نیز ماندگاری داشته است. برنامه آموزشی غنی سازی روابط زوجین مدل جانسون مایه بهبود دسترسی و پردازش دوباره واکنش های هیجانی اساسی در تعاملات زوج ها می شود. این فرایند به گسترش شیوِه های دل بستگی امن تر، الگوی متفاوت همکنش زوج ها، همدلی زوج ها نسبت به تجارب یکدیگر و فراهم کردن الگوهای همکنشی تازه منتهی می شود.
بررسی نقش خانواده اصلی در پیوند زناشویی نافرجام فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوند زناشویی و تشکیل خانواده همچون قدیمی ترین نهادهای زندگی بشر از دیرباز موردتوجه متفکرین علوم اجتماعی، علوم اخلاقی، علمای مذهبی و سایر دانشمندان بوده است. در همین راستا شناسایی عوامل مؤثر در تشکیل و یا تخریب این بنیان اهمیتی بی بدیل دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش خانواده اصلی در ازدواج نافرجام فرزندان با رویکرد کیفی بود. شرکت کنندگان 20 نفر از زنان و مردان ایرانی (10 زوج) دارای تجربه زندگی مشترک با همسر به روش نمونه گیری هدفمند با بیشترین گوناگونی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته، با پرسیدن پرسش های باز درباره اهداف پژوهش گردآوری شد. داده ها با روش تحلیل درون مایه کیفی سنتی تحلیل شد. بر پایه برآیندها، شرکت کنندگان در پژوهش 5 کد اصلی (عوامل شکل گیری ازدواج نامناسب، کارکردهای خانواده اصلی، تجربیات دوران کودکی، نقش اساسی مادر برای فرزند، ویژگی های اخلاقی و فردی) از مصاحبه ها استخراج شد. بررسی مفاهیم مرتبط با ازدواج نافرجام و توجه به بافت خانوادگی و اثرات گسترده ی آن به مراکز و سازمان های خانواده محور پیشنهاد می گردد.