مجید ابراهیم پور

مجید ابراهیم پور

مدرک تحصیلی: استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قائنات، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

اعتبارسنجی و تحلیل عاملی تائیدی نسخه فارسی مقیاس خود ادراکی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتبارسنجی مقیاس خودادراکی کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 908 تعداد دانلود : 958
زمینه و هدف: خودادراکی، قضاوت افراد را در مورد توانایی های خود به منظور دستیابی به یک هدف خاص منعکس می کند؛ بنابراین با توجه به اهمیت این مؤلفه در تقویت تحول کودکان و همچنین کمبود ابزار معتبر و کافی در کشور ایران برای سنجش خودادراکی کودکان، پژوهش حاضر با هدف اعتبار سنجی و تحلیل عاملی تائیدی نسخه فارسی مقیاس خود ادراکی کودکان (هارتر، 2012) در بین گروهی از دانش آموزان ایرانی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر سنین 10 تا 12 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 347 دانش آموز انتخاب شدند. برای انجام تحلیل های آماری از نرم افزارهای AMOS و SPSS24 استفاده شد. یافته ها: پس از ترجمه و اخذ نظرات کارشناسان خبره و آزمودنی ها، روایی صوری مقیاس تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز نشان داد که در نمونه دانش آموزان ایرانی ساختار شش عاملی مقیاس با داده ها برازش مطلوبی داشت. مقادیر ضرایب همسانی برای خرده مقیاس های صلاحیت تحصیلی، صلاحیت اجتماعی، صلاحیت ورزشی، ظاهر فیزیکی، هدایت رفتاری، و خودارزشی کلی به ترتیب برابر با 76/0، 65/0، 73/0، 81/0، 70/0، و 79/0 به دست آمد. نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مقیاس خود ادراکی کودکان برای سنجش ادراک کودکان نسبت به قابلیت های خود در دانش آموزان ایرانی ابزاری روا و معتبر است. این ابزار می تواند جهت اندازه گیری خودادراکی در بخش های پژوهشی و درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
۲.

اثربخشی برنامه خودتنظیمی کودک بر خود ادراکی و کیفیت دوستی کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودتنظیمی کودک خود ادراکی کیفیت دوستی نارسایی توجه / بیش فعالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 799 تعداد دانلود : 667
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه خودتنظیمی کودک بر خود ادراکی و کیفیت دوستی کودکان با نارسایی توجه / بیش فعالی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دختران 9-12 ساله با نارسایی توجه / بیش فعالی شهر تهران در سال 1400-1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی، برنامه تدوین شده خودتنظیمی کودک اجرا شد درحالی که گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. ابزار پژوهش شامل مقیاس خود ادراکی هارتر (2012) و کیفیت دوستی زهره وند و حجازی (1380) بود. نتایج نشان داد که مداخله خودتنظیمی کودک بر بهبود خود ادراکی و کیفیت دوستی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است. یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با برنامه خودتنظیمی کودک فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای بهبود بر بهبود خود ادراکی و کیفیت دوستی در کودکان با نارسایی توجه / بیش فعالی از این مداخله استفاده نمایند.
۳.

تدوین برنامه مداخله ای بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق دارای اختلالات عاطفی- رفتاری و اثربخشی آن بر پرخاشگری کودکان طلاق

کلید واژه ها: طلاق اختلالات روانشناختی پرخاشگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 983 تعداد دانلود : 668
مقدمه: طلاق یکی از مهمترین عوامل ایجاد تنش و فشار بر روی کودکان است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه مداخله ای مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق دارای اختلالات عاطفی- رفتاری و بررسی اثربخشی آن بر پرخاشگری کودکان طلاق انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع آمیخته (کیفی- کمی) بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل مقالات و متون مرتبط با کودکان طلاق و همچنین کلیه اساتید دانشگاه و متخصصان اختلالات روانشناختی کودکان و بخش کمی شامل، کلیه کودکان دختر خانواده های طلاق شهر آستانه اشرفیه در سال ۱۴۰۱ بود، که تعداد ۳۰ کودک به روش هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برنامه مداخله ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای، هفته ای ۲ جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست رفتاری کودک آخنباخ (۲۰۰۱) و پرسشنامه پرخاشگری کودکان شهیم (۱۳۸۵) بود. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روایی محتوایی برنامه مداخله معادل ۰/۷۵ تا ۱ است، و بین میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون دو گروه در پرخاشگری تفاوت معنادار وجود دارد (۰/۰۱>P). به طور کلی برنامه مداخله ای بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق بر پرخاشگری کودکان طلاق تاثیر معنادار داشت (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: براساس یافته ها برنامه مداخله ای تدوین شده بر پرخاشگری کودکان طلاق موثر بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای موثر برای کاهش پرخاشگری کودکان طلاق استفاده نمود.
۴.

بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن در دانش آموزان دوره ابتدایی بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رواسازی اعتباریابی مهارتهای حلّ مسئله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 485 تعداد دانلود : 983
زمینه: پژوهش ها نشان می دهد کاهش مهارت های حل مسأله باعث بوجود آمدن مشکلاتی از قبیل کاهش موفقیت های علمی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان ابتدایی می شود. اگرچه این ابعاد و مؤلفه های تشکیل دهنده مهارت های حل مسأله شناسایی گردیده است اما در بررسی روان سنجی این ویژگی ها در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر بیرجند انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث ماهیت داده ها همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم مقطع ابتدایی شهر بیرجند بودند که در سال تحصیلی 99-98 در مدارس دولتی و غیردولتی مشغول به تحصیل بودند که تعداد تقریبی براساس گزارش اداره آموزش و پرورش شهر بیرجند 976 نفر بود و از بین افراد تعداد 245 نفر (92 پسر و 149 دختر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در یک جلسه منفرد و به صورت اجرای کلاسی و با چیدمان یکسان ابزارها به ترتیب به پرسشنامه های مهارت های حل مسئله هپنر (1982) و اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی تأییدی، آلفای کرونباخ و آزمون t استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ساختار سه عاملی مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخص های برازندگی نیز برازش مدل را تأیید کردند (2/56 =X2/df؛ 0/97 =GFI؛ 0/96 =NFI؛ 0/97 = NNFI و 0/97 =CFI). همچنین به منظور برآورد روایی واگرا نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میانگین مهارت های حل مسئله گروه غیر اهمال کار حدوداً 16 نمره بیش از گروه اهمال کار بود (0/05 >P). همچنین، پایایی مؤلفه ها و کل مقیاس مهارت های حل مسئله (اعتماد به نفس در حل مسئله، 0/80؛ گرایش - اجتناب مسئله، 0/78 کنترل شخصی، 00/70 و مهارت های حل مسأله، 0/91) با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب بودند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر شواهدی را برای روایی و اعتبار پرسشنامه مهارت های حل مسئله به مثابه ابزاری جهت سنجش مهارت های حل مسئله (اعتماد به حل مسائل، سبک گرایش اجتناب و کنترل شخصی) دانش آموزان فراهم کرد.
۵.

مقایسه اثر بخشی روش سازماندهی مجدد اعصاب مرکزی (دومن -دلاکاتو) و نوروفیدبک بر بهبود مهارت های خواندن کودکان نارساخوان

تعداد بازدید : 366 تعداد دانلود : 121
زمینه و هدف: کودکان نارساخوان ترکیبی از مشکلات مربوط به یادگیری ارتباط بین صداها و درک رموز انتزاعی حروف را دارند؛ از این رو در تشخیص حروف، تجزیه کلمات به صداهای حروف، ترکیب واجها به کلمات، هجی کردن و نوشتن مشکل دارند. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی روش سازماندهی مجدد اعصاب مرکزی (دومن -دلاکاتو) و نوروفیدبک بر بهبود مهارتهای خواندن کودکان نارساخوان انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دانش آموزان 10تا 13 سال مبتلا به اختلال خواندن مراجعه کننده به مراکز آموزشی و بالینی شهرستان قوچان در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند ؛ و نمونه پژوهش شامل 45 آزمودنی که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی1 (15نفر) و آزمایشی 2 (15 نفر) و کنترل(15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (۱۳۸۴) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کواریانس به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش سازماندهی مجدد اعصاب مرکزی (دومن -دلاکاتو) و نوروفیدبک در مقایسه با گروه کنترل موجب بهبود نمرات مهارتهای خواندن و مولفه های خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، شبه کلمات و ناکلمات، نشانه های حرف و نشانه های مقوله شده است (05/0 P< ). گروه نوروفیدبک در افزایش مهارتهای خواندن و مولفه های خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک کلمات، شبه کلمات و ناکلمات و نشانه های مقوله موثرتر از ر وش سازماندهی مجدد اعصاب مرکزی (دومن -دلاکاتو) بوده است. همچنین بین میزان اثر بخشی روش سازماندهی مجدد اعصاب مرکزی (دومن -دلاکاتو) در مقایسه با نوروفیدبک در افزایش نمرات درک متن، حذف آواها، نشانه های حرف از نظر آماری تفاوت معنادار نمی باشد (05/0 P> ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش و بررسی فرضیه ها نشان داد روش سازماندهی مجدد اعصاب مرکزی (دومن -دلاکاتو) و نوروفیدبک یک روش موثر در بهبود مهارتهای خواندن کودکان نارساخوان است.
۶.

تدوین بسته آموزشی فرزندپروری مبتنی بر روان درمانی انگیزشی و امکان سنجی آن بر بهبود فرزندپروری مادران و کاهش اضطراب پسران مبتلا به نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روان درمانی انگیزشی اختلال نافرمانی مقابله ای اضطراب سبک فرزند پروری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 830 تعداد دانلود : 84
پژوهش حاضر باهدف تدوین بسته آموزشی فرزند پروری مبتنی بر روان درمانی انگیزشی و امکان سنجی آن بر بهبود فرزند پروری مادران و کاهش اضطراب کودکان مبتلا به نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای پسران ابتدایی مبتلا به نافرمانی مقابله ای در منطقه 3 شهر مشهد در سال تحصیلی 1399-1400 بود که به روش نمونه گیری هدفمند 40 نفر از مادرانی که پسران مبتلا به نافرمانی مقابله ای داشتند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفره) جایگزین شدند ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای (CSI-4) گادو و همکاران (1994)، پرسشنامه اضطراب بک (PAI) (1990) و پرسشنامه شیوه فرزند پروری (PSDQ) رابینسون و همکاران (2001) بود. گروه آزمایش 15 جلسه یک ساعته و دو روز در هفته در جلسات آموزشی شرکت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری و با نرم افزار Spss 26 تحلیل شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش فرزند پروری مبتنی بر روان درمانی انگیزشی منجر به بهبود سبک فرزند پروری مادر و کاهش اضطراب کودکان شده است (001/0P <). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش فرزند پروری مبتنی بر روان درمانی انگیزشی موجب بهبود سبک فرزند پروری مادر و کاهش اضطراب کودکان می گردد و می توان از این آموزش در جهت کاهش اضطراب کودکان استفاده نمود.
۷.

مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی بر کارکردهای اجرایی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) کارکردهای اجرایی مداخلات چند بعدی انگیزشی - شناختی نوجوانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 797 تعداد دانلود : 440
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر کاشمر تشکیل دادند؛ و نمونه پژوهش شامل 45 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی 1 (15 نفر) و آزمایشی 2 (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. برای آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی برای گروه آزمایشی 1 ازبسته آموزشی کرمی و همکاران (1392) استفاده شد؛ و برای اجرای مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در میان گروه آزمایشی 2 ازبسته آموزشی مداخلات چند بعدی مارتین (2008) استفاده شد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1948) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در مقایسه با گروه گواه موجب بهبود نمرات تعداد طبقات صحیح (34/94=F، 001/0=P)، خطای در جاماندگی (78/44=F، 001/0=P) و خطای کل (91/104=F، 001/0=P)، شده است؛ همچنین بین میزان اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در تعداد طبقات صحیح، خطای در جاماندگی و خطای کل دانش آموزان در مرحله پس آزمون و پیگیری از نظر آماری تفاوت معنادار نیست (05/0P>). نتیجه گیری: راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی یک روش مؤثر در کارکردهای اجرایی دانش آموزان است. زمانی که یادگیرندگان در تکالیف درگیر می شوند و این درگیری منجر به حل مسئله و یادگیری می شود باعث می شود که سر زندگی بیشتری از خود نشان دهند و بعد از موفقیت در برابر چالش های تحصیلی موفق تر عمل کنند.
۸.

مطالعه کیفی عوامل زمینه ساز خانوادگی و آموزشگاهی رفتار پرخطر مصرف مواد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عوامل زمینه ساز خانوادگی و آموزشگاهی رفتار پرخطر مصرف مواد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 120 تعداد دانلود : 86
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی عوامل زمینه ساز خانوادگی و آموزشگاهی رفتار پرخطر مصرف مواد در دانش آموزان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت داده ها کیفی از نوع روش زمینه ای استراوس و کوربین (1997) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه اول و دوم شهر بیرجند در سال تحصیلی 99-1398 بود. تعداد 18 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری نظری) و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. همچنین ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠیﻞ داده ها با استفاده روش های کدگذاری باز، محوری و انتخایی صورت گرفت. یافته ها: در تجزیه و تحلیل در مرحله کدگذاری باز 101 کد شناسایی شدند، که در کدگذاری محوری و براساس شباهت موضوعی 13 زیر مقوله و در نهایت در مرحله کدگذاری انتخابی 5 مقوله انگیزه پایین دانش آموز و والدین، جو نامطلوب آموزشگاه، آموزش های نامطلوب در آموزشگاه، همسالان و دوستان نامناسب و وجود قوانین معیوب در آموزشگاه شناسایی شد. نتیجه گیری: مجموعه عوامل زمینه ساز خانوادگی و آموزشگاهی سهم چشمگیری در بروز و تداوم رفتار پرخطر مصرف مواد در دانش آموزان دارند. به نظر می رسد درمانگران، پژوهشگران و مشاوران از یافته های پژوهش حاضر می توانند برای کاهش و پیشگیری از رفتارهای پرخطر مصرف مواد در دانش آموزان استفاده کنند.
۹.

مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان

تعداد بازدید : 378 تعداد دانلود : 105
زمینه و هدف: متغیرهایی مانند انگیزش تحصیلی از جمله عواملی هستند که توجه متخصصان آموزش و پرورش و روان شناسان را به خود جلب کرده اند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر کاشمر تشکیل دادند؛ و نمونه پژوهش شامل 45 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی 1 (15 نفر) و آزمایشی 2 (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (۱۹۹۲) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان تأثیر معنی دار دارد (01/0 P <). بین میزان اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان از نظر آماری تفاوت معنادار نیست. در مرحله پیگیری اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی بر انگیزش تحصیلی تداوم داشته است. نتیجه گیری: بنابراین، راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چندبعدی انگیزشی-شناختی یک روش مؤثر در انگیزش تحصیلی دانش آموزان است.
۱۰.

شیوع شناسی اضطراب اجتماعی در دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: اضطراب اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر شیوع شناسی مقطع اول متوسطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 619 تعداد دانلود : 566
هدف: اضطراب اجتماعی اختلالی با شیوع بالا است که عملکرد اجتماعی افراد را بسیار تحت تاثیر قرار می دهد. هدف این پژوهش، بررسی شیوع شناسی اضطراب اجتماعی دانش آموزان و تفاوت های سنی و جنسیتی و وضعیت اجتماعی اضطراب اجتماعی آنان بود. روش: طرح این پژوهش طرح توصیفی-زمینه یابی بود. جامعه ی آماری مورد نظر تمامی دانش آموزان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1397- 1396 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 1200 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کننده ها به پرسشنامه استاندار شده اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA) که دارای روایی و اعتبار می باشد، پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین جنسیت و اضطراب اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد و همچنین بین وضعیت اجتماعی و اضطراب اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد اما بین سن و اضطراب اجتماعی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین یافته ها نشان داد 5/39 درصد از دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی متوسط و 5/53 درصد دارای اضطراب اجتماعی شدید می باشند و نرخ شیوع اضطراب اجتماعی در بین دانش آموزان 4/2 می باشد. بحث و نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش نتیجه می گیریم باید امکانات مرتبط به پیشگیری، غربال و مداخله را در مدارس در هر دو جنس و در سنین پایین تر و بدون در نظر گرفتن وضعیت اجتماعی به کار گیریم.
۱۱.

اثربخشی فعالیت های موسیقیایی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت های موسیقیایی کارکردهای اجرایی کم توانی ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 687 تعداد دانلود : 436
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی فعالیت های موسیقیایی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان با کم توانی ذهنی آموزش پذیر 14-11 ساله در دو مدرسه استثنایی شهر کرج در سال تحصیلی 96-1395بود. از میان جامعه آماری، 30 دانش آموز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تخصیص داده شدند. در طی مدت تحقیق 4 نفر از گروه آزمایش و 4 نفر از گروه گواه از ادامه مداخله انصراف دادند (11=N ). گروه آزمایش طی هشت هفته در 24 جلسه ی گروهی 1 ساعته فعالیت های موسیقیایی که هفته ای سه بار برگزار می شد، شرکت کردند. گروه گواه طی این مدت مداخله ای دریافت نکردند. همه شرکت کننده ها آزمون رایانه ای دسته بندی کارت ویسکانسین، برای ارزیابی انعطاف پذیری شناختی؛ آزمون برو/نرو برای ارزیابی کنترل مهاری؛ و خرده آزمون فراخنای ارقام از ویرایش چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان برای ارزیابی حافظه فعال را قبل و پس از اجرای مداخله انجام دادند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس، نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون در سطح 05/0= α تفاوت معنا داری وجود نداشت. بدین معنا که برنامه فعالیت های موسیقیایی مورد نظر بر بهبود عملکرد گروه آزمایش در آزمون های کارکردهای اجراییِ به کار رفته تأثیر معنا داری نداشته است.
۱۲.

تاثیر آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اتیسم توانایی حرکتی ظریف فعالیت های ادراکی-حرکتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 476 تعداد دانلود : 803
زمینه و هدف: شیوع اختلال طیف اتیسم به طور چشمگیری در طی دهه های گذشته افزایش یافته است. درواقع، اختلال طیف اتیسم درحال حاضر در میان ناتوانی های تحولی دارای بالاترین شیوع در ایالت متحده است که براساس آخرین آمار، در هر 68کودک، یک نفر مبتلا به این اختلال معرفی شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم بود. روش: روش این پژوهش آزمایشی بود و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر همه کودکان با اختلال طیف اتیسم شهر مشهد بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از بین کودکان با اختلال طیف اتیسم، 30کودک ۷-۱۲ساله با عملکرد متوسط انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) قرار گرفتند. سپس با استفاده از پرسش نامه رشد حرکتی لینکن-اوزرتسکی توانایی های حرکتی ظریف کودکان سنجیده شد و پیش از اجرای برنامه، عدم تفاوت معنادار در 2گروه تایید شد، سپس دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 45دقیقه ای در جلسات آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی شرکت کردند و پس از آن آزمون به عمل آمد و نتایج با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت 2گروه آزمایش و گواه از نظر افزایش توانایی های حرکتی ظریف معنی دار است (0001/0= p ) . به این صورت که گروه آزمایش نسبت به گروه گواه از نظر توانایی های حرکتی ظریف پیشرفت کرده اند. نتیجه گیری: آموزش فعالیت های ادراکی – حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم تاثیر مثبت دارد که این موضوع برای استفاده در برنامه های مداخله ای و پژوهش های آتی بسیار حائز اهمیت است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان