مطالب مرتبط با کلیدواژه

روان شناسی فرهنگی


۱.

تجارب پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعارف روابط صمیمانه زوجین روان شناسی فرهنگی فرهنگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۲۶۰
یکی از آداب فرهنگی ایرانیان، رودربایستی است: نوعی احساس کم رویی و خجالت، مرتبط با حفظ وجهه که در مواقعی که افراد احترام زیادی برای طرف مقابل قائلند، به چشم می خورد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجارب پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین انجام شد. در این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده گردید. مشارکت کنندگان شامل 14 زن با صمیمیت زوجی پایین بودند که از طریق روش نمونه گیری هدفمند ملاکی و گلوله برفی؛ با استفاده از مقیاس صمیمیت انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت و صوت مصاحبه ها واژه به واژه پیاده سازی گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناختی هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. تحلیل تجربه پدیداری مبتنی بر رودربایستی در روابط زوجی زنان با صمیمیت پایین منجر به استخراج 11 مضمون اصلی گردید که عبارتند از: ادراک مشارکت کنندگان از مفهوم رودربایستی، حوزه های بروز، دلایل رودربایستی از دید افراد تجربه کننده، نحوه بروز، پیامدهای شناختی، پیامدهای عاطفی، پیامدهای رابطه ای، پیامدهای جسمانی-روا ن شناختی، پیامدهای مثبت، عوامل موثر و نتایج کنارگذاشتن رودربایستی. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که پدیده رودربایستی به دلایل متفاوت و در ابعاد مختلفی از روابط صمیمانه زنان با همسرانشان و در قالب های متنوعی رخ می دهد و رخداد این پدیده و نیز کنارگذاشتن آن موجب ایجاد طیفی از پیامدهای مثبت و منفی برای آنان می گردد. پیشنهاد می شود با توجه به نتایج این پژوهش برنامه ای تدوین گردد تا در فرایند زوج درمانی در بستر فرهنگی، نوع تعاملات زوجین مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته و مداخلات متناسب انجام گیرد.
۲.

سیر تطور سرجامه های اندرونی و بیرونی زنان بر اساس روان شناسی فرهنگی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرجامه اندرونی سرجامه بیرونی روان شناسی فرهنگی عصر قاجار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۵۱
هدف پژوهش حاضر، بررسی سیر تطور سرجامه های اندرونی و بیرونی زنان بر اساس روان شناسی فرهنگی در عصر قاجار بود. جامعه پژوهش، کلیه متون روان شناسی فرهنگی و تاریخ نگاری مربوط به سرجامگان زنان عصر قاجار بود. نمونه پژوهش، انواع سرجامه زنانه عصر قاجار بود که به صورت هدفمند بر تاج، تاج کلاه، سربند، عرقچین، لچک و چارقد، چادر، چادر گل دار، روبنده و پیچه مشتمل شد. روش پژوهش کیفی به شیوه توصیفی تحلیلی است.  جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، به صورت فیش برداری و بررسی تصاویر ازمیان منابع روان شناسی فرهنگی و تاریخ نگاری موجود، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در طول تاریخ حکومت قاجاریان، در باب سرجامگان زنانه فضای اندرونی؛ تاج و تاج کلاه در طبقات فرادست جای خود را به چارقد و لچک سپرد؛ اما درمقابل پوشش سر در فضای بیرونی تقریباً ثابت باقی ماند و سرجامه اندرونی در مرور ایام، کامل تر و کم تکلف تر شد. از سوی دیگر؛ در برابر این دگرگونی در فضای داخلی، سرجامه بیرونی یعنی چادر، روبنده و پیچه بود که تقریباً به سنت پیشین خود وفاداری نشان داد و در طول حیات خود، با تغییر جزیی در جنس، پیچه های بافته شده از موی اسب جایگزین روبنده های پارچه ای شد. درمجموع می توان نتیجه گرفت درمقابل تنوع و دیگرگونی در انواع سرجامگان زنانه اندرونی در عصر قاجار ازیک سو و منسوجات کاربردی در تهیه آن ها از سوی دیگر؛ پوشش سر در بیرون، محدود و ثابت ماند.
۳.

رویکرد روان شناسی فرهنگی به درک اخلاق و ظرفیت های آن در تولید دانش اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ روان شناسی فرهنگی رشداخلاقی درک اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۳۸
مطالعات بینارشته ای میان اخلاق و علوم دیگر از جمله روان شناسی، زمینه های مناسبی برای تولید دانش اخلاقی فراهم آورده و البته، در این راستا، توجه به ظرفیت های نو و کارآمد دانشهای گوناگون از جمله روان شناسی ضروری است. تبیین تحوّل فهم اخلاقی از منظر روان شناسی فرهنگی که اندکی بیش از یک دهه از عمر آن می گذرد، حاوی نکات و ظرفیت های قابل توجه و ساختارشکنانه در تولید دانش اخلاق است. پرسش اصلی مقاله این است که رویکرد روان شناسان فرهنگی به فهم افراد از اخلاق چیست و این رویکرد چه ظرفیت هایی را برای تبیین اخلاق و تحوّل آن به همراه خواهد داشت. ابعاد مطالعات تحوّل اخلاقی از منظر روان شناسی فرهنگی آن چنان که باید و شاید تبیین نشده اند و از همین رو - در این مقاله - با روش توصیفی۔تحلیلی، مهم ترین ظرفیت های نوآورانه این نظریه تبیین و تحلیل شده است. نتایج این تحقیق، بر پنج ظرفیت بسیار مهم و کلان در رشد اخلاقی - از منظر روان شناسی فرهنگی - تأکید دارد که عبارتند از خوانش نمادین از فرهنگ، نقد دوگانه های پایدار، نقد روش شناسی غالب، پیوند دین و معنویّت در اخلاق، و نسبیّت گرایی عملی.
۴.

بررسی عناصر اسلامی - فرهنگی در سرفصل برنامه درسی رشته روان شناسی در مقطع کارشناسی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رشته روان شناسی روان شناسی فرهنگی روان شناسی اسلامی آموزش روان شناسی برنامه درسی فرهنگ اسلام ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۳
توجه روزافزون به عامل فرهنگ در ایجاد علم روان شناسی در ایران و آموزش آن رشته به ایرانیان، با برنامه ریزی درسی حساس به فرهنگ همخوان است. برنامه درسی رشته روان شناسی در مقطع کارشناسی (مصوب سال 1391) یکی از سندهای مهم آموزش روان شناسی در ایران است که طراحان آن به فرهنگ توجه ویژه کرده اند؛ اما با گذشت 10 سال از تصویب این سرفصل، بازبینی در آن لازم می نماید. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کمّی به بررسی مؤلفه های اسلامی - فرهنگی در برنامه یادشده پرداخت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد گرچه جای درسی با عنوان «روان شناسی فرهنگی» در این برنامه خالی است سه عنوان درسی فرهنگی با محوریت آموزه های اسلامی و دانشمندان مسلمان در آن گنجانده شده است. حدود نیمی از کل 69 درس این برنامه (شامل دروس اصلی / پایه، تخصصی و اختیاری) حاوی دست کم یک عنصر اسلامی - فرهنگی است؛ گرچه، توجه به فرهنگ و اسلام در بسیاری از موارد صرفاً با گنجاندن واژه های فرهنگ و اسلام ناتمام مانده است. افزون بر این، جای خالی نام نظریه پردازان ایرانی معاصر و نظریه هایشان، ابزارهای روان سنجی ساخته شده توسط ایرانیان و مواردی ازاین دست در برنامه درسی ای که بومی سازی را سرلوحه خود قرار داده است جلب توجه می کند. بازنگری در برنامه درسی یادشده که فراتر از برنامه درسی صرف، سندی آموزشی در رشته روان شناسی است، نه فقط اقتضای افزودن درس روان شناسی فرهنگی را دارد بلکه توجه به محتوای واقعی روان شناسی فرهنگی در سرفصل سایر دروس و اهداف کل برنامه را می طلبد.
۵.

بازنمایی نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی با تاکید بر نقش زنان از منظر روان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برندینگ فرهنگی نقش های جنسیتی روان شناسی فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
هدف پژوهش حاضر، بررسی بازنمایی نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی با تاکید بر نقش زنان از منظر روان شناسی فرهنگی بود. جامعه پژوهش کلیه مطالعات و متون مرتبط با ابعاد نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با نقش های جنسیتی و مطالعات زنان از منظرروان شناسی فرهنگی بود . روش پژوهش از نوع توصیفی_تحلیلی بود. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری از منابع مکتوب و مطالعات مرتبط با روان شناسی درحوزه زنان و مطالعات فرهنگی استفاده شد. داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که برندها باید از استفاده کلیشه های جنسیتی سنتی که زنان را به عنوان موجودات منفعل یا صرفاً نماد جذابیت به نمایش می گذارند، اجتناب کنند و به جای آن، تصویر زنان را به عنوان افرادی توانمند و مستقل با ویژگی های انسانی و فرهنگی بازنمایی نمایند. این بازنمایی به افزایش اعتبار برند و تقویت ارتباط با مصرف کنندگان کمک می کند. بر اساس آموزه های فرهنگی و دینی، به ویژه در جوامع اسلامی، زنان نه تنها در خانواده بلکه در عرصه های اجتماعی و اقتصادی نیز نقش مهمی دارند. بنابراین، برندسازی فرهنگی باید حساسیت های فرهنگی و دینی را در نظر گرفته و در بازنمایی زنان، به توانمندی ها و ظرفیت های آنان توجه ویژه ای داشته باشد. برندهایی که به ارزش های انسانی و شمولیت و نقش جنسیتی توجه می کنند، می توانند جایگاه اجتماعی زنان را تقویت کرده و از ترویج کلیشه های منفی جلوگیری نمایند. این پژوهش به ویژه بر لزوم طراحی استراتژی های بازاریابی همسو با ارزش های فرهنگی و دینی تأکید دارد چون به ایجاد هویت های اجتماعی مثبت و پایدار کمک می کند.
۶.

نقش قابلیت های رهبری زنان بر عملکرد سازمانی و توسعه پایدار با بررسی تأثیرات روان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قابلیت های رهبری زنان عملکرد سازمانی توسعه پایدار روان شناسی فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش قابلیت های رهبری زنان بر عملکرد سازمانی و توسعه پایدار با بررسی تأثیرات روان شناسی فرهنگی بود. جامعه پژوهش، مقالات علمی پژوهشی چاپ شده در حوزه قابلیت های رهبری زنان طی 10 سال گذشته بود. نمونه پژوهش نیز شامل44 مقاله از مقالات مربوط به جامعه مذکور بود. روش پژوهش فراترکیب به صورت کیفی بود. برای گردآوری داده ها در پژوهش حاضر، از الگوی سندلوسکی و باروس (2007) استفاده شد و از این طریق ابتدا مقالات علمی پژوهشی در حیطه مربوط به پژوهش مشخص شد و پس از آن اطلاعات موجود در آن ها به صورت مضامین و موضوعات، استخراج و کدگذاری شد. نتایج پژوهش نشان داد که زنان قابلیت قابل توجهی در رهبری سازمانی دارند و حضور زنان در پست های مدیریتی نه تنها به بهبود عملکرد سازمان ها کمک می کند، بلکه می تواند به تغییرات مثبت در فرهنگ سازمانی و توسعه پایدار منجر شود. به ویژه، تأثیرات روان شناسی فرهنگی بر درک و توانمندی های زنان در رهبری، ضرورت توجه بیشتر به موانع اجتماعی و فرهنگی مربوطه را نشان می دهد و از این رو در پژوهش ها تاکید شده است که برای ارتقاء قابلیت های رهبری زنان و بهبود عملکرد سازمان ها، نیاز به تغییرات بنیادین در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی می باشد.