مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی بر کارکردهای اجرایی نوجوانان (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر کاشمر تشکیل دادند؛ و نمونه پژوهش شامل 45 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی 1 (15 نفر) و آزمایشی 2 (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. برای آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی برای گروه آزمایشی 1 ازبسته آموزشی کرمی و همکاران (1392) استفاده شد؛ و برای اجرای مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در میان گروه آزمایشی 2 ازبسته آموزشی مداخلات چند بعدی مارتین (2008) استفاده شد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1948) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در مقایسه با گروه گواه موجب بهبود نمرات تعداد طبقات صحیح (34/94=F، 001/0=P)، خطای در جاماندگی (78/44=F، 001/0=P) و خطای کل (91/104=F، 001/0=P)، شده است؛ همچنین بین میزان اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در تعداد طبقات صحیح، خطای در جاماندگی و خطای کل دانش آموزان در مرحله پس آزمون و پیگیری از نظر آماری تفاوت معنادار نیست (05/0P>). نتیجه گیری: راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی یک روش مؤثر در کارکردهای اجرایی دانش آموزان است. زمانی که یادگیرندگان در تکالیف درگیر می شوند و این درگیری منجر به حل مسئله و یادگیری می شود باعث می شود که سر زندگی بیشتری از خود نشان دهند و بعد از موفقیت در برابر چالش های تحصیلی موفق تر عمل کنند.Comparing the effectiveness of self-regulation strategies (cognitive and meta-cognitive) and motivational-cognitive multidimensional interventions on the executive functions of adolescents
Aim: The present study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of self-regulation strategies (cognitive and meta-cognitive) and motivational-cognitive multidimensional interventions on students' executive functions. Method: The present study was a semi-experimental study with a pre-test and post-test design and follow-up with a control group. The statistical population of the current study was made up of all secondary school students of the second year of Kashmir city; And the research sample included 45 subjects who were selected by multi-stage cluster sampling method and were randomly placed in three experimental groups 1 (15 people), experimental 2 (15 people) and control (15 people). To teach self-regulation learning strategies for experimental group 1, Kerami et al.'s educational package (2012) was used. And to implement multidimensional motivational-cognitive interventions among experimental group 2, Martin's multidimensional interventions educational package (2008) was used. To collect information from the classification test The Wisconsin cards of Grant and Berg (1948) were used. For the statistical analysis of the data, multivariate analysis of variance with repeated measurements was used with the help of SPSS software. Results: The results showed that the training of self-regulation strategies (cognitive and meta-cognitive) and motivational-cognitive multidimensional interventions, compared to the control group, improved the scores of the number of correct classes (PI coefficient: 343.94 and significance: 0.001), remaining error (PI coefficient: 788). 44/ and significance: 0.001) and the total error (F coefficient: 102.914 and significance: 0.001) (P<0.05). There is no statistically significant difference between the effectiveness of teaching self-regulation strategies (cognitive and meta-cognitive) and motivational-cognitive multidimensional interventions in the number of correct classes, remaining errors and total errors of students in the post-test and follow-up stages (P>0.05). Conclusion: Self-regulation strategies (cognitive and meta-cognitive) and motivational-cognitive multidimensional interventions are an effective method in students' executive functions. When learners are involved in assignments and this involvement leads to problem solving and learning, it makes them show more of their life and act more successfully against academic challenges after success.