مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی در راستای خانواده درمانی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله های شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و فراشناخت برکاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی انجام گرفت. روش : روش این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش، بیماران مراجعه کننده به بیمارستان معتمدی و مرکز مشاوره روشنا سمنان در سال 1398 است که از آنان نمونه ای شامل 36 نفر انتخاب گردید و به طور تصادفی در سه گروه 12 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. در ابتدا پرسشنامه افکار وسواسیOBQ،گروه مطالعه شناخت اختلال وسواس فکری - عملی (2003) ، در هر سه گروه توزیع و پاسخها به عنوان نمرات پیشآزمون ثبت شد. سپس اعضای گروه های آزمایش اول، بر اساس پروتکل سیگال، ویلیامز و تیزدل (2002)، تحت مداخله ی"شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی" و اعضای گروه های آزمایش دوم، بر اساس روش درمان فراشناختی ولز (2008)، تحت مداخله ی "درمان فراشناختی" قرار گرفته و نهایتا برای افراد گروه های گواه، هیچ مداخله ای انجام نپذیرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره با نرم ا فزار SPSS-22 تحلیل گردید. یافته ها و نتایج : نتایج تحقیق نشان دهنده تاثیر گذاری(P<0.01) هر دو رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی است. بعلاوه نتایج نشان داد که بین اثربخشى مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی تفاوت معناداری (P>0.05)وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق میتوان نتیجه گرفت که هر دو رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی تفاوتی با یکدیگرنداشته و میتوانند اثر بخش باشند.Comparison of the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy and metacognitive therapy on reducing obsessive thoughts in anxious patients in the direction of family therapy
Objective: This study aims to compare the effectiveness of cognitive therapy based on mindfulness and metacognition on reducing obsessive thoughts in anxiety patients. Method:The research method is quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group.The statistical population consisted of all patients referred to Motamedi Hospital and Roshna Semnan Counseling Center in 2019, from which a sample of 36 persen was selected and randomly assigned to three groups of 12 persen, including two experimental and a control group.At first, the OBQ questionnaire of the study group on obsessive-compulsive disorder (2003) was distributed in all three groups and the answers were recorded as pre-test scores.The members of the first experimental group were treated with "mindfulness-based cognitive therapy" based on the protocol of Seagal, Williams and Tizdell (2002). Members of the second experimental group underwent "metacognitive therapy" based on the method of metacognitive therapy of Wales (2008). No intervention was performed for control group. Finally, the obtained data were analyzed using multivariate analysis of covariance(MANCOVA) with SPSS-22 statistical software. Findings and Results: The results show the effectiveness of both mindfulness-based cognitive therapy and metacognitive therapy approaches in reducing obsessive-compulsive disorder in anxious patients (P <0.01). In addition, the results shwos that there was no istatistical significant difference (P> 0.05) between the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy intervention and metacognitive therapy on reducing obsessive thoughts in anxiety patients. Conclusion: According to this study, it can be concluded that both cognitive therapy-based approaches to mindfulness and metacognitive therapy on reducing obsessive thoughts in anxiety patients are not different from each other and can be effective.