فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
محققانی که در زمینه های مختلف آموزشی کار می کنند متوجه می شوند که افکار و اعتقادات دانشجویان نقش مهمی در فرآیند یادگیری بازی می کنند. خودکارآمدی به عنوان یک عنصر کلیدی از نظریه شناختی اجتماعی به نظر می رسد که متغییر مهمی باشد! چرا که، انگیزه و یادگیری دانشجویان را تحت تأثیر قرار می دهد. این تحقیق با بررسی ادبیات تجربی به نقش خودکارآمدی دانشجویان در آموزش پرداخته است. این تحقیق بر روی این سؤال متمرکز شده است عواملی که خودکارآمدی دانشجویان را در آموزش عالی تحت تأثیر قرار می دهند، کدامند؟ برای این منظور به روش آنلاین، تعداد 32 مقاله از مطالعات خارجی که مطابق با معیارهای تحقیق بود، انتخاب گردید و با دادن ویژگی های مشخص به هر مطالعه، کد گذاری شده اند. روش تحقیق به صورت روایتی و کیفی و استخراج از نتاج یافته ها می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که برنامه های آموزشی امکان افزایش خودکارآمدی دانشجویان را دارند و اساسا ثابت شد که برنامه های آموزشی مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی در این مورد موفق تر می باشند. به نظر می رسد که عوامل متعددی، خودکارآمدی دانشجویان را تحت تأثیر قرار می دهند و مدارک قوی ارائه شده از منابع اصلی خودکارآمدی، جهت گیری اصلی را برای تحقیقات آینده نشان می دهد.
تبیین سازه خودمهارگری بر اساس اندیشه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف توصیف و تحلیل خودمهارگری با دو رویکرد روان شناسی و اسلامی و طراحی سازه خودمهارگری بر اساس اندیشه اسلامی انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و همبستگی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که خودمهارگری در ادبیات روان شناسی با چندین اصطلاح دیگر ارتباط دارد: خودمهارگری زیرمجموعه دو مفهوم «خودنظم بخشی» و «کنش اجرایی خود» بوده، و با مفاهیم قدرت اراده، خودانضباط دهی، خودداری، و مدیریت خود، مترادف بوده و مفاهیم تأخیرارضاء، تعالی، و بازداری پاسخ از نشانه ها و لوازم آن به شمار می آیند. سازه خودمهارگری اسلامی، دارای دو سطح است: سطح اول، شامل دو مؤلفه «شناخت» و «بازدارندگی» است که از دو مفهوم عقل و تقوا استنباط شده است. سطح دوم، دارای هفت مؤلفه خودنظارتگری، هدف شناسی، مؤلفه انگیزشی، مهار رفتاری، مهارشناختی، مهار هیجانی، و مهار تداوم بخش می باشد. روایی محتوای سازه مذکور توسط کارشناسان دینی تأیید شده است و ضریب همبستگی نظرات آنان در سطح آلفای 001/0 معنادار است.
بررسی تأثیر تقلید حرکتی غیر گفتاری بر توانایی نامیدن در کودکان مبتلا به درخودماندگی(اوتیسم)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی رابطه تقلید حرکتی غیر گفتاری با توانایی نامیدن و تأثیر تمرینات تقلید حرکتی غیر گفتاری بر افزایش توانایی نامیدن در کودکان مبتلا به درخودماندگی (اوتیسم) است. روش بررسی: در مرحله نخست این مطالعه که به روش مقایسه ای صورت پذیرفت، 22 کودک درخودمانده و 22 کودک سالم با نمونه گیری در دسترس انتخاب و توانایی نامیدن و تقلید حرکتی غیر گفتاری آنها مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت. در مرحله دوم، مطالعه به صورت تجربی و مداخله ای صورت گرفت. کودکان درخودمانده به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. سپس کودکان گروه آزمایش به مدت 60 روز، روزانه یک ساعت تحت تمرین تقلید غیر گفتاری قرار گرفتند. در این مدت گروه کنترل از آموزشهای معمول قبلی بهره گرفتند. قبل و بعد از مداخله، توانایی نامیدن در دو گروه با استفاده از آزمون نامیدن سنجیده شد. در تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و بررسی ضریب همبستگی بهره گرفته شد. یافته ها: تفاوت معناداری در توانایی نامیدن کودکان درخودمانده و سالم دیده شد. همچنین یافته ها حاکی است بین توانایی نامیدن و توانایی تقلید کلامی در کودکان درخودمانده همبستگی مثبت وجود دارد. به علاوه، داده ها حاکی از وجود تفاوت معنادار بین توانایی نامیدن دو گروه آزمایشی و کنترل پس از انجام مداخله می باشد. نتیجه گیری: بین توانایی نامیدن و تقلید حرکتی غیر گفتاری همبستگی مثبت و قوی وجود دارد و انجام تمرینات تقلید حرکتی غیرگفتاری به افزایش توانایی نامیدن در کودکان درخودمانده منجر می گردد
الگوی ساختاری تأثیر سبک های فرزندپروری و اعتیاد به بازی رایانه ای بر عملکرد تحصیلی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط علّی بین سن شروع بازی های رایانه ای، جایگاه اجتماعی- اقتصادی، سبک های فرزندپروری، اعتیاد به بازی های رایانه ای و عملکرد تحصیلی انجام شده است. تعداد 254 نفر از دانش آموزان پسر پایه دوم راهنمایی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته اند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های سبک های فرزندپروری (PSI) و اعتیاد به بازی های رایانه ای (CGA) از آنیوتاورن (2008) و پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات جمعیت شناختی بود. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دهنده معناداری اثر مستقیم سن شروع بازی های رایانه ای و جایگاه اجتماعی اقتصادی دانش آموزان بر دانش قبلی و اعتیاد آنان به بازی های رایانه ای بود (2 t> و , β=0.25 و , β=0. 58 و β=0.27 ). همچنین، اثر مستقیم سبک فرزندپروری قاطعانه بر دانش قبلی و اعتیاد به بازی های رایانه ای معنادار بود (2 t> و β=0.14 و β=0.12 )، اثر مستقیم سبک فرزندپروری سهل انگارانه بر اعتیاد به بازی های رایانه ای (2 t> و (β=0.27 و اثر مستقیم سبک فرزندپروری بی توجه بر دانش قبلی دانش آموزان نیز معنادار بود. (2 t> و β=0.28 ). دانش قبلی نیز نقشی واسطه ای در ارتباط بین سن شروع بازی های رایانه ای، جایگاه اجتماعی- اقتصادی و سبک فرزندپروری قاطعانه با عملکرد تحصیلی داشت( β=0.81, t=19.37 ). بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که والدین با سبک فرزند پروری قاطعانه از طریق ایجاد و توسعه مهارت های خود کنترلی و مدیریت زمان در فرزندان خود ، احتمال وابستگی آنان به بازی های رایانه ای را کاهش می دهند.
تصویر ذهنی از خدا و خاستگاه آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه خاستگاه تصویر ذهنی از خدا انجام شده است. بدین منظور 342 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم و طلبه های حوزه علمیه قم به روش نمونه برداری احتمالی تصادفی طبقه ای انتخاب شده و به پرسش نامه تصویر ذهنی از خدا پاسخ داده اند. داده هایی که از طریق پرسش نامه تصویر ذهنی از خدا به دست آمده و داده هایی، از جمله جنسیت، سن، تحصیلات (حوزوی یا دانشگاهی)، نوع رابطه با والدین و دیگر اعضای خانواده که بر حسب اظهارات خود آزمودنی به دست آمده است، با شاخص های آماری تحلیل شده اند. نتایج به دست آمده نشان میدهد که تصویر ذهنی از خدا با عوامل یاد شده، همبستگی دارد و کیفیت این همبستگی، نشانه چند وجهی بودن تصویر ذهنی از خدا و خاستگاه آن است، زیرا همبستگیِ تصویر ذهنی از خدا با همه عوامل به یک شکل نبوده، بلکه به تناسب خرده مقیاس های تصویر ذهنی متغیر بوده است، به این دلیل که برخی از این عوامل در حالی که با یکی از خرده مقیاس های تصویر ذهنی همبستگی مثبت معنادار داشته با خرده مقیاس های دیگر، رابطه منفی یا غیر معنادار نشان داده است.
بررسی مشکلات اجرای ارزشیابی کیفی توصیفی از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مشکلات اجرای ارزشیابی کیفی توصیفی در پایه های اول تا سوم مدارس ابتدایی، به روش توصیفی- پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش محدود به معلمان و مدیران آموزشگاه های مجری ارزشیابی کیفی توصیفی در ناحیه ی چهار اصفهان (663 نفر) است. نمونه آماری پژوهش شامل 113 نفر معلم و 27 نفر مدیر آموزشگاه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب گردید. داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. روایی پرسشنامه توسط افراد صاحب نظر تأیید و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 875/0 تعیین گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و به کمک آزمون t مستقل و نیز t تک متغیره برای متغیرهای دو سطحی و آزمون تحلیل واریانس برای متغیرهای چند سطحی انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد: میزان مشکلات اجرای ارزشیابی کیفی توصیفی در ارتباط با هر چهار مؤلفه مورد بررسی بالاتر از حد متوسط است. همچنین، بین دیدگاه پاسخگویان با توجه به عوامل جمعیت شناختی(جنس، سمت، تحصیلات و سابقه خدمت)تفاوت معناداری ملاحظه نشده است. مؤلفه های بررسی شده عبارتند از: 1) عناصر برنامه درسی شامل: اهداف، محتوا، روش های یاددهی یادگیری و زمان؛ 2) فراهم سازی پیش نیازها، شرایط، امکانات محیط و منابع آموزشی؛ 3) دانش، مهارت های فعلی معلمان و مدیران و آموزش های ضمن خدمت و 4) روش ها و ابزارهای گردآوری، نگهداری و سامان دهی داده ها هستند.
مقایسه اثربخشی کاربرد رسانه های مختلف آموزشی در مفهوم سازی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش میزان اثربخشی رسانه های شنیداری- دیداری متحرک مختلف بر مفهوم سازی مفاهیم درس فیزیک- مبحث نیرو در یادگیرندگان سال اول راهنمایی را مورد بررسی قرار داده است. هدف کلی مقایسه اثربخشی سه رسانه تلفیقی (ترکیب آموزش برنامه ای اسکینر، مراحل یادگیری گانیه، و طرح درس روزانه)، رسانه آموزشی دانش یار (موجود در مراکز فروش)، و رسانه انسانی (معلم) با یکدیگر بود.
طرح این پژوهش آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی است. جامعه آماری شامل تمامی یادگیرندگان پسر و دختر سال اول راهنمایی شهر کرمان در سال تحصیلی87- 1386 بود. روش نمونه گیری شش کلاس در شش مدرسه راهنمایی مختلف به صورت تصادفی خوشه ای و ابزار گردآوری داده ها آزمون پیشرفت تحصیلی فیزیک چهارگزینه ای پژوهشگر ساخته بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون در گروه های آزمایشی (دانش یار و تلفیقی) و گروه های گواه (انسانی) اجرا شد. برای تعیین میزان اثربخشی هر رسانه بر مفهوم سازی این مراحل به ترتیب اجرا شد: اجرای پیش آزمون، اعمال متغیر مستقل (اجرای آموزش توسط رسانه)، و اجرای پس آزمون. برای تحلیل داده های بدست آمده از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شد.
نتایج داده های توصیفی نشان داد یادگیرندگان پسر و دختر در درس فیزیک ضعیف هستند و رسانه تلفیقی بر مفهوم سازی مفهوم های فیزیک اثربخش بوده است. نتایج کلی داده های تحلیلی نشان دادند مفهوم سازی گروه های یادگیرنده ای که از طریق رسانه تلفیقی آموزش دیده بودند بر مفهوم سازی یادگیرندگانی که از طریق دو رسانه انسانی و دانش یار آموزش دیده بودند برتری داشت و مفهوم سازی یادگیرندگانی که از طریق رسانه انسانی آموزش دیده بودند بر مفهوم سازی گروه های یادگیرنده ای که از طریق رسانه دانش یار آموزش دیده اند برتری دارد.
باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه ، عدالت رفتاری ، عدالت در ارزیابی و استرس منفی در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه، عدالت رفتاری و عدالت در ارزیابی معلمان با استرس منفی دانش آموزان راهنمایی در مدرسه در شهر اصفهان به مرحله درآمد. برای دستیابی به اهداف پژوهش از بین دانش آموزان راهنمایی، 467 نفر طی نمونه گیری دومرحله ای برای پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه هفت سؤالی باور به دنیای عادلانه شخصی، پرسشنامه چهار سؤالی باور به دنیای ناعادلانه، پرسشنامه سه سؤالی عدالت در ارزیابی معلمان، پرسشنامه تک سؤالی عدالت رفتاری معلمان و پرسشنامه استرس منفی دانش آموزان بود. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی مورد تحلیل قرار گرفتند. شواهد حاصل از بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش نشان داد که باور به دنیای عادلانه با باور به دنیای ناعادلانه (145/0-=r) و استرس منفی دانش آموزان در مدرسه (232/0-=r) دارای رابطه منفی و معنادار، اما با عدالت در ارزیابی (302/0=r) و عدالت رفتاری (208/0=r) دارای رابطه مثبت و معنادار است. باور به دنیای ناعادلانه با عدالت در ارزیابی (139/0-=r) و با عدالت رفتاری (105/0-=r) دارای رابطه منفی بود. عدالت در ارزیابی نیز با عدالت رفتاری دارای رابطه مثبت و معنادار (457/0=r) و با استرس منفی (308/0-=r) دارای رابطه منفی و معنادار بود. عدالت رفتاری نیز با استرس منفی دارای رابطه منفی و معنادار (346/0-=r) بود. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی نشان داد که با کنترل سن، وضعیت مردودی و جنسیت، به ترتیب عدالت رفتاری و باور به دنیای عادلانه قادر به پیش بینی استرس منفی دانش آموزان هستند. در پایان نیز مشخص گردید که جنسیت رابطه عدالت رفتاری با استرس منفی در دانش آموزان را تعدیل می نماید. یعنی رابطه عدالت رفتاری با استرس منفی دانش آموزان دختر نیرومندتر از این رابطه در پسران بود.
بررسی ساختار عاملی پرسش نامه انعطاف پذیری روان شناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات متعدد نشان داده اند که اجتناب تجربی و انعطاف ناپذیری روان شناختی با گستره ای از اختلال های روانی رابطه دارد به همین جهت استفاده از ابزارهای معتبر اندازه گیری این سازه در بافتهای فرهنگی مختلف اهمیت دارد. در این مطالعه روایی و پایایی نسخه 2 فرم فارسی پرسش نامه پذیرش و عمل بوند و همکارانشAAQ-II) ) مورد بررسی قرا گرفت. شرکت کنندگان پژوهش354 دانشجوی (130 پسر، 224 دختر) رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند. به منظور بررسی روایی همگرا و واگرای پرسش نامه، از پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند و لویبوند (DASS) استفاده شد. همچنین ساختار عاملی پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی مورد واکاوی قرار گرفت. برای تعیین پایایی از فرمول آلفای کرونباخ و روش بازآزمایی، استفاده شد. نتایج همبستگی پرسشنامه پذیرش و عمل و پرسشنامه سلامت عمومی و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، روایی همگرا و واگرای پرسشنامه را تایید نمود. هم چنین، نتایج تحلیل عاملی نشان دادند که پرسش نامه پذیرش و عمل 2 ابزاری تک عاملی است. ضریب پایایی آلفای کرونباخ و ضریب پایایی بازآزمون پرسشنامه، بیانگر آن بود که می توان از آن به عنوان ابزاری پایا استفاده نمود. در نهایت، به عنوان یک یافته جانبی مشخص شد که بین دختران و پسران در متغیر انعطاف پذیری روان شناختی تفاوتی معنادار وجود ندارد. بنابراین، بر اساس پایایی و روایی بدست آمده می توان از این ابزار برای بررسی انعطاف پذیری روان شناختی و اجتناب تجربی در میان دانشجویان استفاده کرد.
مقایسه تأثیر آموزش خواندن و آموزش سنتی زبان درمانی بر زبان درکی و بیانی کودکان مبتلا به نشانگان داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: با توجه به اینکه کودکان مبتلا به سندرم داون دارای تأخیر شدید رشد زبانی بوده و به نظر نمیرسد که زبان درمانی با تکیه بر مسیر شنوایی ـ واجی تأثیر مطلوبی در رشد مهارتهای زبانی این کودکان ایجاد کند، لذا پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر آموزش خواندن و آموزش سنتی بر زبان درکی و بیانی کودکان مبتلا به سندرم داون 4 تا 10 ساله با بهره هوشی 40 تا 60 میپردازد.
روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی و مداخلهای با استفاده از نمونهگیری در دسترس و ساده و بر اساس معیارهای لحاظشده، از کلینیکهای توانبخشی نوید عصر تهران، رضوان شهریار، احسان کرج و انجمن سندرم داون کرج 20 کودک مبتلا به سندرم داون از میان 96 کودک سندرم داون انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی به دو گروه 10 نفره تخصیص یافتند. گروه اول تحت آموزش خواندن از نوع کل خوانی و گروه دوم تحت آموزش سنتی به مدت شش ماه، سه جلسه در هفته و هر جلسه پانزده دقیقه قرار گرفتند. شرایط زبانی هر دو گروه به صورت پیشآزمون و پسآزمون در زمینه بهرههای زبانی درکی با استفاده از آزمون رشد زبان فارسی سنجیده شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای آماری کولموگروف - اسمیرنوف، تی ـ مستقل و تی ـ زوجی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: هر دو گروه پیش از آموزش در تمام بهرههای زبانی اعم از زبان درکی (452/0=P)، بیانی (1/0=P) و گفتاری (428/0=P) شرایط یکسانی داشتند، اما پس از آموزش شرایط زبانی گروه خواندن در هر سه متغیر فوق، یعنی زبان درکی (043/0=P)، بیانی (001/0P<) و گفتاری (001/0P<) نسبت به گروه دیگر به میزان معنیداری رشد و پیشرفت بیشتری نشان داد.
نتیجهگیری: آموزش خواندن به روش کل خوانی نسبت به آموزش سنتی تأثیر بهتر و بیشتری بر بهره زبان درکی، بیانی و گفتاری کودکان مبتلا به نشانگان داون میگذارد. به عبارتی بررسی فنوتیپ رفتاری و شناختی کودکان داون نشان میدهد که مسیر بینایی بیشتر از مسیر شنیداری، یادگیری زبان گفتاری را تسهیل میکند و میتوان با رویکرد آموزش استعدادها بهترین نتایج را بدست آورد."
اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر تمایزیافتگی و کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد انجام شده است. روش: این مطالعه از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه است. گروه نمونهی این پژوهش به طور داوطلبانه از میان مراجعان مجرد معتاد و اعضای خانواده های آن ها از چهار مرکز درمانی اعتیاد انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (5 خانواده 4 نفره) و گواه (5 خانواده 4 نفره) جایگزین شدند. گروه آزمایش، هشت جلسهی دو ساعته بر اساس تئوری سیستمی بوئن تحت خانواده درمانی قرار گرفتند و در این مدت، گروه گواه فقط درمان متعارف بهزیستی/وزارت بهداشت را دریافت میکردند. پرسشنامه های تمایزیافتگی و ابزار سنجش خانواده بر روی هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: خانواده درمانی سیستمی بوئن موجب افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد افراد معتاد و اعضای خانواده های آن ها شد. بحث و نتیجه گیری: افراد معتاد و خانواده های آن ها تمایزیافتگی پایینی دارند که این امر موجب بدکارکردی خانواده میشود. خانوده درمانی سیستمی بوئن میتواند در این زمینه کاربرد داشته باشد.
آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی مردانی که مرتکب خشونت خانوادگی می شوند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی مردانی که مرتکب خشونت خانوادگی می شوند انجام یافت.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مطالعات مقطعی است که در آن 230 مرد متاهل که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از مراکز مختلف مانند سینماها، گردشگاه ها، دادگاه های خانواده، پارک ها و فرهنگ سراها (این مراکز به گونه تصادفی از نواحی 2، 5، 12 و 18 شهر تهران در طرح پژوهش قرار گرفته بودند) انتخاب شده بودند، پس از آگاهی از اهداف پژوهش و اعلام رضایت در پژوهش شرکت کردند. داده های پژوهش از طریق مقیاس تاکتیک های تعارضی برای شناسایی گروه مرتکبین و غیر مرتکبین خشونت خانوادگی جمع آوری شد. سپس با استفاده از پرسشنامه نیمرخ شخصی و ارتباطی و فهرست تجدید نظر شده علایم، آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی همراه خشونت مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش تفاوت های معناداری را برای گروه های مرتکب و غیرمرتکب خشونت در همه مقیاس های پرسشنامه نیمرخ شخصی و ارتباطی غیر از خرده مقیاس حسادت نشان داد (P£0.05). بر همین اساس هر دو گروه در همه مقیاس های فهرست تجدید نظر شده 90 موردی علایم، تفاوت معنادار آماری نشان دادند (P£0.05).
نتیجه گیری: مردانی که مرتکب خشونت خانوادگی و همسرآزاری می شوند از آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی بسیار بیشتری در مقایسه با مردانی که مرتکب خشونت نمی شوند رنج می برند.
نقش اجتناب رفتاری در پیش بینی نشانه های افسردگی در افراد با نشانه های غالب هراس اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین نشانه های افسردگی بر حسب اجتناب رفتاری در افراد با نشانه های غالب هراس اجتماعی بود.
روش: از میان دانشجویانی که بر اساس نتایج سیاهه هراس اجتماعی، با نشانه های غالب هراس اجتماعی شناسایی شده بودند، 123 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس از آنها خواسته شد که به سیاهه افسردگی بک، سیاهه هراس اجتماعی و مقیاس اضطراب اجتماعی لایبوویتز پاسخ دهند. در این پژوهش برای تحلیل آماری داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین اجتناب رفتاری و نشانه های افسردگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بر اساس یافته های این پژوهش اجتناب رفتاری می تواند تغییرات مربوط به نشانه های افسردگی را پیش بینی کند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که اجتناب رفتاری نقش مهمی در تبیین نشانه های افسردگی در افراد با نشانه های غالب هراس اجتماعی دارد. این یافته می تواند برای درمان هراس اجتماعی دستاورد مهمی به شمار آید.
بررسی اثربخشی شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در درمان دانشجویان مبتلا به اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی دو روش شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در درمان دانشجویان مبتلا به اضطراب امتحان مورد مقایسه قرار گرفت. روش مطالعه در پژوهش حاضر آزمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بودند. نمونه پژوهش شامل 90 دانشجوی دختر مبتلا به اضطراب امتحان بودند که از طریق سیاهه اسپیلبرگر و مصاحبه بالینی شناسایی و سپس بطور تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. این آزمودنی ها در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بطور تصادفی جایگزین شدند. سپس شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه به عنوان فنون مداخله ای بکار بسته شدند (یک گروه شناخت درمانی، یک گروه آموزش مهارت های مطالعه را تجربه نمودند و گروه دیگر گروه کنترل را تشکیل دادند).
نتایج تحلیل واریانس بر تفاضل نمرات پیش آزمون و پس آزمون نشان داد، بین گروه های آزمایشی و کنترل در اضطراب امتحان تفاوت معنی داری وجود دارد. آزمون تعقیبی توکی نشان داد اضطراب امتحان در گروه های شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری کاهش یافته است. همچنین نتایج نشان داد شناخت درمانی در کاهش هر دو مولفه اضطراب امتحان موثر است؛ با این حال، بین این دو روش در کاهش نمرات مولفه نگرانی اضطراب امتحان تفاوتی مشاهده نگردید.
"خشونت علیه زنان یا خشونت فقط برای زنان "
حوزه های تخصصی:
بررسی رشد قضاوتهای اخلاقی دانش آموزان و رابطه آن با جو سازمانی مدرسه و نحوه تعامل معلم و دانش آموزان
ساخت و اعتباریابی آزمون تشخیصی حساب نارسایی برای کودکان پایه پنجم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ساخت و اعتباریابی آزمون تشخیصی حساب نارسایی برای دانش آموزان پایه پنجم دبستان شهر اصفهان بود. نمونه مورد نظر در این پژوهش 300 نفر از دانش آموزان پایه پنجم دبستان (152 پسر و 148 دختر) بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از نواحی پنج گانه آموزشی شهر اصفهان در سال تحصیلی 85-86 انتخاب شدند. در این پژوهش، کتاب ریاضی پایه پنجم دبستان تحلیل محتوا شد. ضریب کریپندورف مبنی بر توافق تحلیل محتوا 0.84 محاسبه شد. بر اساس مقوله های استخراج شده و هدف های رفتاری هر مقوله و با توجه به نظریه شناختی بلوم و حجم هر مقوله در کتاب درسی ریاضی 150 سوال طرح و به صورت مقدماتی اجرا گردید. سپس فرم نهایی اجرا و پارامترهای سوالات آزمون بر اساس نظریه کلاسیک آزمون و نظریه سوال-پاسخ محاسبه گردید. نتایج نشان داد که این آزمون دارای روایی مطلوب و نیز پایایی مناسب =0.92) و ضریب بازآزمایی (0.94= بوده و حساسیت و دقت این آزمون به ترتیب 99 و 96 درصد به دست آمد. پارامتر تشخیصی a (g) و دشواری b (g) بر اساس نظریه سوال-پاسخ نیز نشان داد که همه سوالات دارای قدرت تشخیص مناسب (بالای (0.5 و دشواری مطلوب بوده و با مدل 2 پارامتری برازش کامل دارند (P>0.05). منحنی تابع آگاهی آزمون نیز نشان داد که مناسب ترین کاربرد این آزمون در سطوح توانایی ریاضی -0.2 (?) تا +2 است.
آیا صبر همان تاب آوری است؟ مفهوم سازی کاربردی صبر برای شرایط بحرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر دو اصطلاح «تابآوری» و «صبر» پژوهش های زیادی را به سوی خود جلب کرده اند. اکنون پرسش این است که آیا این دو متغیر دارای یک سازه هستند یا دو سازه مختلف دارند؟ چه شباهت و تفاوت هایی بین این دو وجود دارد؟ این مطالعه از نوع کیفی (تحلیلی) است که به روش مروری انجام شد که ترکیبی از روش مرور سیستماتیک، تحلیل محتوا و مرور ادبیات بود. اطلاعات از منابع کتاب و مقاله جمع آوری شد. نتایج نشان داد که صبر شامل تاب آوری و فراتر از آن است. به لحاظ سازه های مفهومی صبر شامل بازداری از خشم، بازداری از شهوات، شکیبایی، استقامت، انتظار و گشایش عقل است؛ در حالی که سازه های مفهومی تاب آوری شامل تحمل پذیری، انطباق، بازگشت، سازگاری، افزایش ظرفیت و تغییر و بازسازی است. به همین ترتیب فرایند رشد صبر عبارتند از: بازداری هیجانی؛ شکیبایی؛ استقامت؛ انتظار و کمال. پس می توان نتیجه گیری کرد که روش صبر بهعنوان یک مدل در سبک زندگی اسلامی می تواند هم در پیشگیری و مداخله و هم در رشد و تکامل آدمی، به ویژه در مداخلات مرتبط با بحران به کار رود. این رویکرد می تواند جایگزین مناسبی برای دیدگاه های هیجان مدار و تاب آوری باشد.