فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه:همسرآزاری عبارت است ازسوءرفتار با زن که به اشکال مختلف بوده و گسترهی وسیعی از صدمات روانی- جسمی تا مرگ را به دنبال دارد. با توجه به اهمیت موضوع و عدم انجام مطالعه در منطقه بر آن شدیم که موارد همسرآزاری ارجاع شده به مراکز پزشکی قانونی شهر مشهد را مورد بررسی قرار دهیم.
روشکار: در یک مطالعهی مقطعی تحلیلی درطی سالهای 1385 تا 1386، 816 نفر از زنان مراجعهکننده به مراکز پزشکی قانونی مشهد با استفاده از روش نمونهگیری غیر احتمالی (آسان) و روش جمعآوری اطلاعات بر اساس تکمیل پرسشنامه وارد مطالعه گردیدند. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخهی 13 ثبت و جهت بیان نتایج از آمار توصیفی و برای تحلیل یافتهها از آزمونهای آماری تی و مجذور خی استفاده گردید.
یافتهها:در کل 816 نفر با میانگین سن زنان 83/4 ±34/27 سال و مردان 23/8 ±77/32 سال و میانگین مدت ازدواج در 98/3 ±24/8 سال وارد مطالعه گردیدند. بیشتر زنان آسیبدیده درسنین 20 تا 35 و مردان نیز اکثرا کمتر از 40 سال بودند و اکثرا نیز در سالهای اولیهی ازدواج اقدام به همسرآزاری کرده بودند. تقریبا نیمی ازمردان همسرآزار، اعتیاد به مواد مخدر داشتند و در حدود 80 درصد، موارد سابقهی خشونت قبلی وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که اعتیاد به مواد مخدر و پایین بودن سطح سواد همسر از عوامل مهم در بروز خشونت علیه زنان بود، لزوم اتخاذ تدابیر لازم در راستای پیشگیری از اعتیاد زوجین از راهکارهای مهم پیشگیری از خشونت علیه زنان خواهد بود.
رابطه بین چشم انداز زمان با جهت گیری هدف، تعلل تحصیلی و پیشرفت تحصیلیِ دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چشم انداز زمان چگونگی ادراک یا ارزیابی شخص از گذشته، حال و آینده را مشخص می کند. چشم انداز زمان، ساختار شناختی ناهشیاری دارد که فرد در هنگام تصمیم گیری درباره اعمال و اهداف کوتاه مدت یا بلندمدت به کار می برد. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای جهت گیری هدف در رابطه بین چشم انداز زمان، پیشرفت تحصیلی و تعلل تحصیلی دانشجویان بود. روش: به این منظور 424 نفر (223 زن، 201 مرد) از دانشجویان دانشکده های مختلف (ادبیات، مهندسی، علوم پایه) دانشگاه خلیج فارس بوشهر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس چشم انداز زمان زیمباردو (ZTPI، فرم 56 سؤالی)، مقیاس آینده متعالی (TFTPS)، مقیاس جهت گیری هدف 2×3 (3 × 2 AGQ-S) و پرسش نامه تعلل ورزی تحصیلی (TPS) پاسخ دادند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مستقیم بین چشم انداز زمان و جهت گیری هدف معنی داری بود؛ و رابطه ی بین چشم انداز زمان و تعلل تحصیلی معنادار بود. رابطه ی غیرمستقیم جهت گیری هدف و تعلل تحصیلی با پیشرفت تحصیلی معنادار بود. همچنین رابطه ی غیرمستقیم چشم انداز زمان از طریق جهت گیری هدف با پیشرفت تحصیلی معنادار بود. به علاوه رابطه ی غیرمستقیم چشم انداز زمان از طریق تعلل تحصیلی با پیشرفت تحصیلی معنادار بود. نتایج مدل معادلات ساختاری حکایت از برازندگی مدل مفروض تحقیق داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت که جهت گیری هدف نقش واسطه ای مهمی در رابطه ی بین چشم انداز زمان، پیشرفت تحصیلی و تعلل تحصیلی ایفا می کند. بر این اساس با در نظر گرفتن نقش چشم انداز زمان، افزایش آگاهی نسبت جهت گیری هدف و تعلل تحصیلی می توان پیشرفت تحصیلی دانشجویان را بهبود بخشید.
نقش مؤلفه های حالت فراشناختی در عملکرد تحصیلی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین نقش حالت فراشناختی و مؤلفه های آن در عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود و بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای 150 دانش آموز دبیرستانی (64 پسر، 75 دختر) از مناطق آموزشی 2 و 6 شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه حالت فراشناختی اونیل و عابدی (1996) پاسخ دادند. میانگین ترم اول به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی آنان در نظـر گرفـته شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیری و آزمون t مستقل تحلیل شد. یافته ها نشان داد رابطه حالت فراشناختی و عملکرد تحصیلی مثبت است و سه مؤلفه حالت فراشناختی (آگاهی فراشناختی، خود بازبینی و راهبرد شناختی)، 69 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی را پیش-بینی می کنند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، چون حالت فراشناختی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت دارد، بنابراین آموزش مؤلفه های حالت فراشناختی می تواند در عملکرد تحصیلی دانش-آموزان مؤثر باشد.
بررسی پدیدارشناسانه تجربه غم در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غمیگینی یکی از ویژگی هسته ای اختلال شخصیت مرزی است با این وجود مطالعه های معدودی ماهیت این هیجان را در این بیماران مورد بررسی قرار داده اند. با توجه به ارزش سازگارانه ی این هیجان، درک این که چگونه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی غمگینی را تجربه می کنند با درمان در ارتباط قرار می گیرد. مطالعه ی حاضر تحلیل کیفی روایت های 7 شرکت کننده ی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ست که در یک مصاحبه ی نیمه ساختار یافته شرکت کرده و تجارب غمگینی شان را در بافتی رابطه ای توصیف کردند. متن پیاده شده ی مصاحبه ها بر اساس اصول تحلیل پدیدارشناسانه ی تفسیری تحلیل و شش مقوله ی اصلی استخراج شد: 1) از دست رفتن رابطه/خراب شدن رابطه/ جدایی، 2) پرخاشگری، 3) احساسات منفی نامتمایز، 4) من به عنوان موجودی بد/ناکارآمد/بی ارزش، 5) تجربه ای خارج از ظرفیت های درون روانی و 6) اجتناب از تجربه کردن. به نظر میرسد تجربه ی غمگینی در مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی همچنان که متمرکز بر از دست دادن فرد یا رابطه ای مهم است، تلاشی است برای تجربه نکردن فقدان، از دست دادن و غمگینی ناشی از آن و بیش از آن که بر فقدان متمرکز باشد بر نبود ظرفیت تجربه ی فقدان و نبود ظرفیت تجربه ی غمگینی متمرکز است.
گرایش ها در عصب شناسی و آسیب شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در این مقاله سیر تحول مطالعات مربوط به رابطه زبان و مغز و راه های دست یافتن به شیوه سازمان بندی زبان در مغز مورد ارزیابی قرار می گیرد.
روش: روش این مقاله از نوع مروری است. امروزه، مطالعات مربوط به رابطه مغز و زبان، در متون، به عصب شناسی زبان و زبان شناسی بالینی معروف اند. در این مقاله، ابتدا از دیدگاه های نخستین عصب شناسان درباره رابطه بین زبان و مغز و برداشت آنها از این مقوله که بیشتر متکی بر شواهد بیرونی است، بحث می شود. سپس برداشت های دوره های بعدی که منجر به پیدایش عصب شناسی زبان با برداشت های امروزی شد، بررسی می شود.
یافته ها: در این سیر تحول، چهار نوع برداشت عمده معرفی می شود. در برداشت های باستانی، زبان یک پدیده روحی - روانی تلقی می شد، بعدها از ""زبان"" عمدتا به عنوان یک فعالیت ""عضوی"" که گاه مسوولیت آن بر عهده عضو زبان در دهان بوده است، نام برده شد. برداشت های جدیدتر، ""زبان"" را یک فعالیت حسی - حرکتی می دانستند که مسوولیت آن به مناطق حسی و حرکتی مغز محدود بود؛ ولی در برداشت های نوین ""زبان"" یک فعالیت شناختی پیچیده و چند بعدی است که نه تنها با سطوح مختلف فعالیت های مغزی ارتباط دارد، بلکه در ساختار و عملکرد مغز نیز تاثیر گذار است. این برداشت ها بیشتر بر شواهد بالینی و آسیب شناختی متکی هستند. در دیدگاه های جدیدتر عصب شناسی زبان، علاوه بر شواهد بالینی و آسیب شناختی، برای شناسایی رابطه زبان و مغز از شواهد علمی و تجربی جدید از قبیل ثبت امواج مغزی زبان و شیوه های تصویربرداری مغزی نوین استفاده می شود.
نتیجه گیری: با وجود همه این یافته ها و پیشرفت، ناشناخته ها در مورد ماهیت سازمان بندی و پردازش زبان در مغز بسیار زیاد هستند.
تربیت برای زندگی (تربیت فرهنگی)
حوزه های تخصصی:
رابطه کاربست یادگیری فعال با باورهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تعیین رابطه یادگیری فعال با باورهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه بود. نمونه ای با حجم379 نفر ازهردو جنس پسر و دختر پایه دوم و سوم دوره متوسطه رشته علوم تجربی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با اجرای پرسشنامه های کاربست یادگیری فعال و باورهای انگیزشی پرسشنامه MSLQ پنتریچ و دی گروت(1990) به دست آمد. پایایی هر دو پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ احراز شد و برای روایی سازه در پرسشنامه کاربست یادگیری فعال از تحلیل عاملی اکتشافی و برای پرسشنامه راهبردهای انگیزشی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام انجام شد. یافته ها نشان داد که رابطه کاربست یادگیری فعال و عملکرد تحصیلی و هم چنین رابطه کاربست یادگیری فعال با خودکارآمدی و ارزش گذاری درونی معنادار است. نتایج رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد که از بین مؤلّفه های کاربست یادگیری فعال و باورهای انگیزشی تنها متغیرهای خودکارآمدی، فعالیت، تسهیل کنندگی و اضطراب امتحان به طور معنادار و مثبتی عملکرد تحصیلی را پیش بینی می کنند که از بین این متغیرها، خودکارآمدی قوی ترین پیش بین برای عملکرد تحصیلی بود
توصیف ویژگیهای زبانی دو کودک عقب مانده ذهنی و منزوی و تحلیل پی آمدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به توصیف ویژگیهای زبانی دو کودک دوقلو عقب مانده ذهنی و منزوی به لحاظ اجتماعی و فیزیکی پرداخته است.از آنجا که وضعیت این دو کودک از جمله موارد بسیار نادری است که از سوی زبانشناسان و روانشناسان زبان گزارش شده است یافتههای مقاله هم به لحاظ توصیفی و هم به لحاظ نظری حائز اهمیت است.دادههای زبانی بررسی شده حاکی از آن است که با وجود بهره هوشی کم و ارتباط زبانی اندک آن دو کودک با دیگران توانش زبانی شکل گرفته در آنها چشمگیر است.لیکن دانش و معلومات غیر زبانی آنها بسیار محدود است.این یافتهها مؤید فرضیه"حوزهای بودن"ذهن است، زیرا براساس آن فرضیه توانائیهای ذهنی هر فرد هر کدام حوزهای مستقل است و نارسائی در یک حوزه الزاما به کاستی در حوزه دیگر نمیانجامد.همچنین یافتهها همسو با تفکر"عقلگرائی دکارتی"است که مدعی است(بخشی از)دانش زبان فطری و ذاتی است.فرضیه و تفکر فوق الذکر از مبانی روش شناختی و فلسفی زبانشناسی زایشی میباشد
نقش خودکار آمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت در تنیدگی، اضطراب و افسردگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی حافظه سرگذشتی و شواهد عصب روان شناختی در اختلالات وسواسی – اجباری و اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نقایص عصب روان شناختی در سبب شناسی اختلال وسواسی-اجباری با شواهد فراینده ای روبه روست. هدف پژوهش حاضر سنجش و مقایسه حافظه سرگذشتی در اختلالات وسواسی ـ اجباری و اضطراب فراگیراست.
روش: آزمودنی های این بررسی مقطعی-تحلیلی سه گروه 22 نفری از مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری، اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بودند که پس از همتاسازی در متغیرهای سن، جنسیت، میزان تحصیلات و وضعیت تاهل وارد مطالعه شدند. ابزار: داده های این مطالعه با استفاده از آزمون های تشخیصی اضطراب بک، افسردگی بک II، مقیاس وسواسی- اجباری ییل- براون و مصاحبه ساختاریافته حافظه سرگذشتی به دست آمدند و به وسیله روش های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار میانگین های مورد مقایسه گروه ها در سنجش حافظه سرگذشتی بود. به این ترتیب که گروه وسواسی نسبت به دو گروه دیگر عملکرد ضعیف تری نشان داد (05/0< p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که وجود نقایص عصب روان شناختی در اختلال وسواسی- اجباری، به عملکرد ضعیف تر حافظه سرگذشتی این بیماران در مقایسه با مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بینجامد.
چگونه علاقه به مطالعه را در کودکانمان به وجود آوریم؟
منبع:
پیوند ۱۳۸۱ شماره ۲۷۲
حوزه های تخصصی:
کارکردهای اجرایی در افراد افسرده و غیر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وجود نقایص در کارکردهای اجرایی، بویژه توجه در بیماران افسرده به خوبی مشخص شده است در این راستا، هدف مطالعه حاضر بررسی کارکردهای اجرایی در افراد افسرده، با تأکید بر توجه انتخابی، انتقالی و پایدار، در مقایسه با همتایان سالم بود.
روش: مطالعه حاضر یک پژوهش تحلیلی از نوع مقطعی و علی مقایسه ای است و جامعه آماری آن کلیه افراد افسرده مراجعه کننده به یک کلینیک روان شناسی در شهر تهران بودند. پس از انجام غربالگری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک و مصاحبه تشخیصی ساختار نیافته بر اساس متن بازنگری شده نسخه چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، تعداد 30 نفر از افراد مبتلا به افسردگی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و تعداد 30 نفر از افراد سالم از نظر جنس، سن، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات با گروه بیمار همتا شدند. سپس آزمون های رایانه ای استروپ، دسته بندی کارت های ویسکانسین و عملکرد مداوم، بر روی آزمودنی های هر دو گروه اجرا شد.
یافته ها: برای تحلیل داده ها از آزمون تی دو گروه مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که دو گروه از نظر توجه انتخابی و توجه انتقالی با یکدیگر تفاوت معنادار دارند، اما بین دو گروه در توجه پایدار تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش تلویحات قابل توجهی در خصوص نقش افسردگی در تخریب کارکردهای اجرایی به خصوص در توجه پایدارِ و همچنین اهمیت به کارگیری درمان های افسردگی متمرکز بر نقایص کارکرد اجرایی این افراد، را در بر دارد.
سامانه فعال ساز مغزی و سامانه مهاری مغزی در اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع گسترده اختلال شخصیت مرزی و پیامدهای مخرب اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی آن، لزوم توجه بیشتر به این اختلال و عوامل زمینه ساز آن را برجسته می نماید. هدف پژوهش حاضر، بررسی سیستم های مغزی رفتاری بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و وجوه تمایز این سیستم ها در افراد بیمار با افراد عادی بود.
مواد و روش ها: بدین منظور 30 فرد بیمار که با تشخیص اختلال شخصیت مرزی در بیمارستان رازی تبریز بستری بودند، پرسش نامه BIS/BAS Carver و White را تکمیل نمودند. گروه شاهد شامل 30 فرد فاقد سابقه تشخیص روان پزشکی بود.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که دو گروه مورد مطالعه در متغیرهای سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعال ساز رفتاری و خرده مقیاس جستجوی لذت تفاوت معنی دار با یکدیگر دارد (01/0 < P). در این میان عامل جستجوی لذت با مقدار Wilk's Lambda (42/0) و سیستم فعال ساز رفتاری با Wilk's Lambda (53/0) در تمایزگذاری دو گروه نقش قابل توجهی داشت.
نتیجه گیری: فعالیت بالای سیستم بازداری رفتاری زمینه ساز اضطراب دایمی و احساسات منفی تجربه شده در فرد بود و فعالیت بالای سیستم فعال ساز رفتاری می تواند عامل زیربنایی تکانشگری باشد که از مؤلفه های هسته ای اختلال شخصیت مرزی است. این مطالعه هماهنگ با سایر مطالعات مبتنی بر بررسی چگونگی تأثیر عوامل زیستی- عصبی در بروز اختلال شخصیت مرزی می تواند راه گشای فهم دقیق تر این اختلال و به پیرو آن ایجاد راه کارهای مناسب جهت پیش بینی احتمال بروز بیماری و پیش گیری های نخستین و نیز گسترش روش های درمانی مؤثرتر باشد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی بیماری در کاهش خشم و پرخاشگری رانندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زمینه یابی های متعدد نشان می دهند که خشم و پرخاشگری رانندگی به طور معمول و با هزینه های بسیار زیادی برای جامعه رخ می دهد. به همین منظور، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش خشم و پرخاشگری رانندگی انجام شد.
روش: طرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه این پژوهش شامل 20 نفر از رانندگان تاکسی مرد شهر مشهد بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش درمان شناختی- رفتاری را دریافت کرد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه در سه مرحله زمانی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه مورد سنجش قرار گرفتند. ابزارهای سنجش در این پژوهش عبارت بودند از مقیاس خشم رانندگی، پرسشنامه ابراز خشم رانندگی و پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی- رفتاری در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش معنادار خشم رانندگی، ابراز پرخاشگرانه خشم رانندگی و افزایش معنادار ابراز انطباقی- سازنده خشم رانندگی می گردد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، گروه درمانی شناختی- رفتاری در کاهش خشم و پرخاشگری رانندگی در رانندگان تاکسی مؤثر است
بررسی رابطه جدایی های موقت روزانه مادر - کودک با شکل گیری دلبستگی و مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای بررسی رابطه جدایی های موقت روزانه مادر - کودک با تحول دلبستگی و وضعیت رفتاری/ اجتماعی کودکان طیف سنی 4.11-4.0 ساله، 208 زوج مادر - کودک از مناطق متوسط اقتصادی - اجتماعی شهر تهران انتخاب شدند. کودکان بر اساس تاریخچه جدایی کودک از مادر، سطح اقتصادی - اجتماعی، میزان تحصیلات و شغل مادران برگزیده شدند. به منظور به دست آوردن اطلاعات، پژوهش در سه محور مادر - کودک - مربی اجرا شد. مادران به فهرست رفتاری کودکان مک گوار و ریچمن (1986) (فرم والدین)، کودکان به آزمون اضطراب جدایی اسلو و همکاران (1988) و مربیان کودک به فهرست رفتاری کودکان مک گوار و ریچمن (فرم مربی) و مقیاس توانایی سازش اجتماعی کودکان پیش دبستانی لوین و همکاران (1969) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که کودکان کمتر از 3 سال که بیشتر از 35 ساعت در هفته تحت مراقبت غیر مادرانه قرار می گیرند در معرض خطر ناایمنی دلبستگی و مشکلات رفتاری/ اجتماعی (از دید مربی و نه مادر) قرار دارند. یافته دیگر پژوهش آشکار ساخت که نوع مراقبت (خویشاوندی - مهد کودکی) با شکل گیری دلبستگی/ رفتاری کودک رابطه ندارد.
ساختار عاملی، پایایی و روایی مقیاس نگرش سنج دینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: هدف از انجام این مطالعه تعیین ساختار عاملی، روایی سازه و پایایی مقیاس نگرش سنج دینی و تغییر و تعدیل آن به منظور آماده سازی جهت کاربرد در پژوهش های بالینی بود. روش کار: 80 بیمار سرپایی مراجعه کننده به درمانگاه های روان پزشکی نور و نواب صفوی اصفهان، به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه کنترل، شامل80 نفر غیر بیمار بودکه با گروه بیماران از نظر سن، جنس و میزان تحصیلات همتا شده بودند. هر دو گروه توسط مقیاس نگرش سنج دینی 40 سئوالی (خدایاری فرد و همکاران) مقیاس نگرش های ناکارآمد (DAS)، پرسش نامه ی سلامت عمومی(28GHQ-) ارزیابی شدند. داده های مربوط به این مطالعه تحت برنامه SPSS با استفاده از روش های تحلیل عوامل وتعیین پایایی، تجزیه و تحلیل گردیدند.نتایج: با روش تحلیل عوامل مولفه های اساسی، 4 عامل از مقیاس نگرش سنج دینی استخراج شد. این عوامل نسبتا مستقل بودند. همبستگی درونی سئوال ها با یکدیگر و با نمره کل محاسبه شد. براساس داده های مذکور، سئوال های ضعیف حذف شدند و نهایتا نسخه 25 سئوالی تهیه و مجددا ارزیابی شد. آلفای کرونباخ مقیاس 954/0 و ضریب اسپیرمن- براون 948/ 0 به دست آمد. آلفای کرونباخ سئوال های مقیاس تجدید نظر شده نسبت به نسخه ی اصلی، افزایش قابل توجهی را نشان داد. روایی سازه از طریق همبستگی نمرات مقیاس تجدید نظر شده ی نگرش سنج مذهبی و مقیاس سلامت عمومی در بین بیماران مبتلا به اختلالات خلقی و وسواسی اجباری وهم چنین همبستگی بین عوامل و آیتم ها تعیین گردید. بحث: با توجه به محدودیت های جسمانی و روان شناختی بیماران که موجب می شود آن ها نتوانند به پرسش نامه های طولانی با دقت پاسخ دهند، نسخه 25 سئوالی نگرش سنج دینی روایی بیشتری داشته، شاخص های روان سنجی آن در حد بالایی بوده و می تواند به عنوان یک شاخص معتبر برای تعیین نگرش دینی بیماران و جمعیت عادی مورد استفاده قرار گیرد.
"