فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۳۴٬۶۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی مفاهیم تفکر خلاق و توصیف وضعیت آن در سازمانهای آموزشی‘مخصوصاً مدارس که ممکن است منجر به خلاقیت بیشتر شود‘تدوین یافته است .پس از ارائه تعاریف تفکر خلاق‘ویژگی های تفکر خلاق مورد بررسی قرار گرفته ودرنهایت تفاوت های بین تفکر خلاق و تفکر عادی معرفی شده است . ضمن آن که فرآیند یا مراحل شکل گیری تفکر خلاق مورد توجه قرار گرفته است ‘وضعیت مدارس در رابطه با تفکر خلاق با تکیه بر پژوهش های انجام شده نیز مورد مطالعه قرار گرفته است و به موانع آن در مدارس جامعه ما اشاره شده است . در انتهای مقاله‘راه کارهای به وجودآمدن تفکر خلاق در مدارس پیشنهاد شده است.
پیش درآمدی بر نظریه«روان شناسی و تعلیم و تربیت فطرت گرا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سردمداران نهضت انسان گرایی یا نیروی سوم به ویژه آبراهام مزلو، دیدگاه های نیروهای اول و دوم یعنی مکاتب رفتارگرایی و روان تحلیل گری را مردود دانسته و نسبتا با دید خوشبینانه ای به انسان نگریستند و به رشد و کمال شخصیت و پرورش و گسترش استعدادهای نهان آدمی توجه نمودند. مزلو پدر معنوی این نهضت، امیدوار بود با توجه به باب تازه ای که در مطالعات روانشناسی باز شده است، در آینده ای نه چندان دور بتوان از روانشناسی متعالی یا فراشخصی سخن به میان راند. مقاله حاضر که بر اساس روش تحقیق بنیادی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای، تحلیلی و مروری انجام شده است؛ به اولین سوال اساسی این پژوهش که آیا روانشناسی انسان گرای قرن بیستم با رهبری مزلو توانسته است پاسخگوی مسائل و مشکلات روانشناسی و تعلیم و تربیت نسل امروز و فردا باشد، پاسخ منفی داده است. زیرا براین باور است که مبنای تفکرات سردمداران این مکتب، صرفا اندیشه های اومانیسمی بوده که فرد را فاقد هویت پیشین و صرفا ساخته و پرداخته عوامل خارجی دانسته و توانایی های بالقوه فطری و آرمانی انسان، نادیده انگاشته شده است. در پاسخ به سوال دوم پژوهش که آیا می توان نظام روانشناسی و تعلیم و تربیتی بنیان نهاد که فرافرهنگی بوده و پاسخگوی مشکلات و مسائل روانشناختی و تعلیم و تربیتی عموم انسان ها باشد؛ ضمن مثبت بودن پاسخ، نظریه روانشناسی و تعلیم و تربیت فطرت گرا مطرح شده است که با ترسیم نموداری از مراتب رشد درجات انسانی، به سوال سوم هم که آیا می توان نموداری ترسیم کرد که در صورت تبعیت از فطرت، مراتب رشد انسانی را توصیف نماید؛ پاسخ مثبت داده شده است. نگارنده بر این باور است که با تصحیح و تکمیل نظریات انسانگرایان/ وجودگرایان و البته با زاویه افق دیگری، می توان به انسان از زاویه دیگر و با نگاه تازه ای نظرکرد. لذا با الهام از آموزهای اسلامی و به ویژه نظریات حکما و بزرگان مسلمانی چون مولوی، طرح کلی روانشناسی و تعلیم و تربیت فطرت گرا، به عنوان پیش درآمدی بر نظریه ای جدید مطرح شده که فرازمانی و فرامکانی بوده و پاسخ گوی نیازهای بشری است و آرزوی مزلو را که امیدوار بود نوعی روانشناسی از روی دلسوزی و محبت نسبت به فطرت انسان تدوین شود که اعماق و منتهای درجات فطرت آدمی در برگیرد را برآورده می کند و براین باور است که با به کار بستن این نظریه، نه تنها می توان به سلامت روانی و شخصیت سالم دست یافت؛ بلکه امکان رشد و کمال نهایی انسان تا صعود به قله ی انسان کامل میسر و مقدور خواهد بود.
بررسی حافظه سرگذشتی و شواهد عصب روان شناختی در اختلالات وسواسی – اجباری و اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نقایص عصب روان شناختی در سبب شناسی اختلال وسواسی-اجباری با شواهد فراینده ای روبه روست. هدف پژوهش حاضر سنجش و مقایسه حافظه سرگذشتی در اختلالات وسواسی ـ اجباری و اضطراب فراگیراست.
روش: آزمودنی های این بررسی مقطعی-تحلیلی سه گروه 22 نفری از مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری، اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بودند که پس از همتاسازی در متغیرهای سن، جنسیت، میزان تحصیلات و وضعیت تاهل وارد مطالعه شدند. ابزار: داده های این مطالعه با استفاده از آزمون های تشخیصی اضطراب بک، افسردگی بک II، مقیاس وسواسی- اجباری ییل- براون و مصاحبه ساختاریافته حافظه سرگذشتی به دست آمدند و به وسیله روش های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار میانگین های مورد مقایسه گروه ها در سنجش حافظه سرگذشتی بود. به این ترتیب که گروه وسواسی نسبت به دو گروه دیگر عملکرد ضعیف تری نشان داد (05/0< p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که وجود نقایص عصب روان شناختی در اختلال وسواسی- اجباری، به عملکرد ضعیف تر حافظه سرگذشتی این بیماران در مقایسه با مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار بینجامد.
نقش خودکار آمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت در تنیدگی، اضطراب و افسردگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
آیا افراد کمرو فاقد مهارتهای ارتباطیاند؟
حوزههای تخصصی:
"
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة بین کمرویی و مهارتهای ارتباطی، مقایسه این دو سازه در دو جنس و مقایسه سطح مهارتهای ارتباطی افراد کمرو و عادی شکل گرفت. 115 دختر و 69 پسر از دانشجویان دانشگاه شیراز به سؤالهای آزمون تجدیدنظر شده مهارتهای ارتباطی (کوئین دام، 2004) و مقیاس کمرویی (چیک و باس، 1981) پاسخ دادند. یافتهها یک همبستگی منفی معنادار بین مهارتهای ارتباطی و کمرویی نشان دادند (0001/0 P < و 35/0- = r). تفاوت بین دو جنس در مقیاس کمرویی معنادار بود (02/0 P < و 3/2- = t)، بدین معنا که دختران کمروتر از پسران بودند، اما در مهارتهای ارتباطی معنادار نبود. مقایسه تفاوتهای مهارتهای ارتباطی در گروه کمرو و عادی نیز معنادار بود (0001/0 P < ، 25/4 = t).
"
رضایت مندی از زندگی و بهداشت روان در خانواده بیماران افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مطالعات مربوط به عواقب مراقبت از بیماران روانپزشکی بیشتر به اسکیزوفرنی محدود بوده است. بر اساس شواهد، زندگیکردن با بیمار افسرده نیز میتواند مشکلات روانپزشکی در افراد مراقب ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان سلامت روان و رضایتمندی از زندگی در مراقبان افراد افسرده و اعضای خانوادههای غیرافسرده انجام شد.
روش: این مطالعه ؟؟ مقطعی در سال 1386 روی 70 فرد از مراقبان بیماران افسرده و 70 فرد از خانوادههای بدون بیمار افسرده انجام شد. مراقبان بیماران افسرده با نمونهگیری تصادفی ساده از بین مراجعهکنندگان مراکز اعصاب و روان بیمارستانهای حافظ و ابنسینای شهر شیراز و گروه کنترل از بین کارکنان و دانشجویان بیمارستانهای فوقالذکر انتخاب شدند. دادهها با مقیاس رضایتمندی ادواری از زندگی و پرسشنامه سلامت عمومی که روایی و پایایی هردو مورد تایید بود، جمعآوری و با آزمونهای همبستگی پیرسون، T وابسته و تحلیل واریانس طرحهای تکراری با تصحیح بنفرونی با استفاده از نرمافزار SPSS 10 تحلیل شد.
یافتهها: همبستگی معنیداری بین میزان رضایتمندی از زندگی و سلامت روان خانوادههای افسرده و غیرافسرده وجود داشت. خانوادههای افراد افسرده رضایتمندی بیشتری از زندگی گزارش کردند. تفاوت معنیداری بین سلامت عمومی در دو گروه وجود نداشت. مراقبان افراد افسرده علایم افسردگی بیشتری نشان دادند. بیشترین رضایتمندی مربوط به آینده و کمترین مقدار مربوط به گذشته بود.
نتیجهگیری: مراقبت از فرد افسرده میتواند باعث افزایش رضایتمندی از زندگی شود، ضمن آن که علایم افسردگی را درمیان مراقبان افزایش میدهد. مراقبت از بیمار افسرده دارای جنبههای مثبت و منفی است و بهطور همزمان طاقتفرسا و رضایتبخش است.
تاثیر فعالیت بدنی بیشینه و جنس بر میزان ترشح هورمون رشد (GH) در نوجوانان دختر و پسر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیقات متعددی ارتباط خطی بین ورزش و رهایی هورمون رشد (GH) نشان داده شده است. سطح آمادگی بدنی، سن و جنس، از عوامل اثرگذار بر ترشح این هورمون هستند. هدف از پژوهش حاضر، مطالعة پاسخ هورمون رشد (GH) به 20 دقیقه فعالیت بیشینة فزاینده (با شدتVO2Peak 65%) در نوجوانان دختر و پسر فعال بود. به این منظور 15 آزمودنی با دامنة سنی 15-11 سال شامل 8 آزمودنی دختر فعال با میانگین سن 5/0± 13 سال، قد 73/3±25/153 سانتیمتر، وزن 10/5±43 کیلوگرم و شاخص توده بدن (BMI30/18 (کیلوگرم بر مترمربع) و 7 آزمودنی پسر فعال با میانگین سن 5/0±14 سال، قد 07/6±86/166 سانتیمتر، وزن 61/5±86/52 کیلوگرم و شاخص تودة بدنی (BMI 86/18 (کیلوگرم بر مترمربع)، در آزمون ورزشی فزاینده بر روی تردمیل (آزمون ورزشی بالک اصلاح شده) شرکت کردند. نمونه های خونی برای تعیین تغییرات غلظت GH قبل و بلافاصله بعد از اتمام فعالیت از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. تحلیل داده ها با روش آماری T همبسته و مستقل، نشان داد که بعد از فعالیت بیشینه، غلظت GH به طور معناداری در هر دو گروه افزایش داشت (05/0 P<). بین غلظت GH قبل از فعالیت در هر دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد ((99/1 و 12/1 (نانوگرم بر میلی لیتر)). اما بعد از فعالیت، غلظت GH در نوجوانان دختر در مقایسه با نوجوانان پسر افزایش معناداری را نشان داد ((39/12 و 23/4 (نانوگرم بر میلی لیتر)). همچنین بر اساس نتایج ضریب همبستگی پیرسون، بین BMI و غلظت GH در نوجوانان دختر و پسر قبل از یک جلسه تمرین بیشینه، رابطة معناداری به دست نیامد (05/0 P>). نتایج تحقیق نشان داد که فعالیت بدنی بیشینه به طور معناداری هورمون رشد را افزایش می دهد و در نوجوانان دختر این افزایش بارزتر بود.
بررسی مقایسهای باورهای خودکارآمدی شغلی دختران و پسران دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: شواهد موجود بیانگر نقش باورهای خودکارآمدی در انتخاب مشاغل و رشد حرفهای است. این باورها ممکن است در دو جنس متفاوت باشند. تحقیق حاضر با هدف مقایسهی باورهای خودکارآمدی شغلی دختران و پسران دبیرستانی استان فارس انجام شده است. روش کار: تحقیق حاضر از نوع علی مقایسهای است و جامعهی آماری آن را کلیهی دانشآموزان دبیرستانی استان فارس تشکیل میدهد. نمونهی پژوهش شامل 1833 دانشآموز دبیرستانی (1007 دختر و 826 پسر) از بین مناطق مختلف استان فارس است که به شیوهی نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شد و پرسش
نامهی خودکارآمدی شغلی را تکمیل کردند. پایایی و روایی ابزار با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ و روایی ملاکی بررسی شد و به منظور تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یک سویه استفاده گردید.نتایج: نتایج نشان داد که دختران و پسران در خودکارآمدی تحصیلی مشاغل مردانه تفاوت معنیداری ندارند(05/0<P)، اما در مورد باور خودکارآمدی انجام وظایف شغلهای مردانه تفاوت معنیداری به نفع پسران وجود دارد.(03/0= P). برعکس، دختران دارای میانگین بالاتری در خودکارآمدی تحصیلی مشاغل زنانه (0001/0=P) و نیز خودکارآمدی انجام وظایف شغلی زنانه
( 0001/0=P) هستند.نتیجهگیری: یافتههای پژوهش حاضر لزوم فراهم سازی فرصتهای شغلی برای دختران و ارایهی راه کارهایی به منظور افزایش خودکارآمدی شغلی آنان را نشان می دهند.
"
تأثیر آموزش حساسیت بر روحیه انتقادپذیری و مشارکت جویی مدیران
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه تصویر سازمان، تصویر نام تجاری، کیفیت خدمات و رضایت مشتریان با وفاداری مشتریان صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه تصویر سازمان و نام تجاری، کیفیت خدمات و رضایت با وفاداری مشتریان صنعت بانکداری شهرستان میبد در استان یزد بود. جامعه آماری پژوهش شامل مشتریان بانک های شهرستان میبد در بهمن ماه سال 1390 بود که از طریق نمونه گیری زمانی، نمونه ای به تعداد 180 نفر انتخاب شد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های: وفاداری مشتریان، تصویر سازمان و تصویر نام تجاری، رضایت و کیفیت خدمات بود و به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss-16 استفاده شد. نتایج همبستگی ها با تایید فرضیه های پژوهش نشان دادند تصویر سازمان، تصویر نام تجاری، رضایت و کیفیت خدمات با وفاداری مشتریان رابطه مثبت دارند (p≤0/008). همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد، رضایت بیشترین قدرت پیش بینی وفاداری را دارد و با اضافه شدن تصویر سازمان و کیفیت خدمات قدرت پیش بینی به طور معنی داری افزایش می یابد (01/.P<). به خاطر نداشتن قدرت پیش بینی، متغیرهای تصویر نام تجاری، سن و سابقه مراجعه از معادله حذف شدند. با توجه به یافته ها، پیشنهادهایی به پژوهشگران آتی و برنامه ریزان و مدیران ارائه گردیده است.
پیش بینی استرس، اضطراب و افسردگی نوجوانی براساس دو بعد از مدل فرایند و محتوای خانواده
حوزههای تخصصی:
هرکسی از خانواده ی خویش قضاوتی در ذهن دارد که عواطف و هیجانات گوناگونی را در دنیای درونی او برمی انگیزد. براساس مدل فرایند و محتوای خانواده فرد به هنگام چنین ارزیابی هایی، زندگی خانوادگی خویش را در سه جنبه ی بافت اجتماعی خانواده، محتوای خانواده و فرایند خانواده مورد توجه قرار می دهد. این پژوهش در پی یافتن پاسخی برای این پرسش بود که آیا ادراک نوجوان از محتوا و فرایندهای خانواده اش، می تواند اضطراب، افسردگی و استرس او را پیش بینی کند یا نه. نمونه ای مشتمل بر 200 نوجوان 15 تا 17 ساله در این پژوهش مشارکت نموده و به پرسش های مطرح شده در سه فرایند خانواده، محتوای خانواده و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس پاسخ دادند. نتایج حاکی از آن بود که هر دو بعد خانوادگی مورد بحث، افسردگی این نوجوان ها را به گونه ای معنی دار پیش بینی می کردند، اما هیچ یک توان لازم را برای پیش بینی میزان استرس وی بدست نیاوردند. هم چنین، داده های مطالعه گواه آن است که تنها پیش بین معنی دار اضطراب نوجوان ها متغیر فرایندهای خانوادگی است. در نهایت، از میان خرده مقیاس های فرایند و محتوا، تنها سه عامل تصمیم گیری، هم زمان بودن با هم و تسهیلات تحصیلی جهت پیش بینی این سه هیجان منفی برجستگی معنی داری یافتند.
اثر مسدودکننده های کانال های پتاسیم و کلسیم و باکلوفن بر اثر بخشی داروهای ضد افسردگی در مدل آزمون شنای اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به دخالت کانال های پتاسیم و کلسیم و همچنین گیرنده GABAB در بروز علایم افسردگی، در این مطالعه اثر گلیبن کلامید (مسدودکننده کانال پتاسیم)، آملودیپین (مسدود کننده کانال کلسیم) و باکلوفن (آگونیست گیرنده GABAB) بر اثر ضد افسردگی دو داروی آمی تریپتیلین و فلوکستین در آزمون شنای اجباری به عنوان مدل افسردگی مورد مطالعه قرار گرفت.
روش: این مطالعه از نوع تجربی بود و آزمون شنای اجباری به عنوان مدل افسردگی به کار رفت، به این ترتیب که مدت زمان بی حرکتی به عنوان معیار افسردگی حیوان در نظر گرفته شد. اثر داروهای گلیبن کلامید، آملودیپین، باکلوفن و نیز دو داروی آمی تریپتیلین و فلوکستین به تنهایی در آزمون شنای اجباری سنجیده شد. سپس اثر داروهای گلیبن کلامید، آملودیپین و باکلوفن بر اثر ضد افسردگی دو داروی آمی تریپتیلین و فلوکستین بررسی گردید.
یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که دو داروی گلیبن کلامید و آملودیپین بر مدت زمان بی حرکتی حیوانات در آزمون شنای اجباری تاثیری ندارد و اثر ضد افسردگی آمی تریپتیلین و فلوکستین نیز تحت تاثیر آنها قرار نمی گیرد. در بخش دوم آزمایش ها، تجویز مقادیر زیاد باکلوفن موجب افزایش مدت زمان بی حرکتی گردید، در حالی که مقادیر کم آن تاثیر قابل توجهی نداشت. تجویز مقادیر مختلف باکلوفن همراه با آمی تریپتیلین، موجب افزایش اثر ضد افسردگی آمی تریپتیلین گردید، در حالی که تجویز همزمان با کلوفن و فلوکستین اثر ضد افسردگی فلوکستین را کاهش داد.
نتیجه گیری: گیرنده های GABAB بر آثار ضد افسردگی داروهای فلوکستین و آمی تریپتیلین تاثیر دوگانه ای دارند.
سامانه فعال ساز مغزی و سامانه مهاری مغزی در اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع گسترده اختلال شخصیت مرزی و پیامدهای مخرب اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی آن، لزوم توجه بیشتر به این اختلال و عوامل زمینه ساز آن را برجسته می نماید. هدف پژوهش حاضر، بررسی سیستم های مغزی رفتاری بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و وجوه تمایز این سیستم ها در افراد بیمار با افراد عادی بود.
مواد و روش ها: بدین منظور 30 فرد بیمار که با تشخیص اختلال شخصیت مرزی در بیمارستان رازی تبریز بستری بودند، پرسش نامه BIS/BAS Carver و White را تکمیل نمودند. گروه شاهد شامل 30 فرد فاقد سابقه تشخیص روان پزشکی بود.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که دو گروه مورد مطالعه در متغیرهای سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعال ساز رفتاری و خرده مقیاس جستجوی لذت تفاوت معنی دار با یکدیگر دارد (01/0 < P). در این میان عامل جستجوی لذت با مقدار Wilk's Lambda (42/0) و سیستم فعال ساز رفتاری با Wilk's Lambda (53/0) در تمایزگذاری دو گروه نقش قابل توجهی داشت.
نتیجه گیری: فعالیت بالای سیستم بازداری رفتاری زمینه ساز اضطراب دایمی و احساسات منفی تجربه شده در فرد بود و فعالیت بالای سیستم فعال ساز رفتاری می تواند عامل زیربنایی تکانشگری باشد که از مؤلفه های هسته ای اختلال شخصیت مرزی است. این مطالعه هماهنگ با سایر مطالعات مبتنی بر بررسی چگونگی تأثیر عوامل زیستی- عصبی در بروز اختلال شخصیت مرزی می تواند راه گشای فهم دقیق تر این اختلال و به پیرو آن ایجاد راه کارهای مناسب جهت پیش بینی احتمال بروز بیماری و پیش گیری های نخستین و نیز گسترش روش های درمانی مؤثرتر باشد.
اثربخشی آموزش جرات¬ورزی و ایمن¬سازی در مقابل تنیدگی بر احساس غربت دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: پژوهـش حاضر به بررسی اثربخـشی روش آمـوزش جراتورزی و ایمنسازی در مقابل تنیدگی بر احساس غربت دانشجویان دختر، با توجه به ویژگی شخصیت و سبک دلبستگی آنان پرداخته است.
روش: 249 دانشجوی دختر سال اول مراکز تربیت معلم، با محدوده سنی 17 تا 35 سال، از طریق پرسشنامههای احساس غربت، سبک دلبستگی و ویژگیهای شخصیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. 90 دانشجو بر اساس اکتساب نمره بالاتر از میانگین (1 واحد انحراف معیار بالاتر) و 30 نفر بر اساس اکتساب نمره پایینتر از میانگین (1 واحد انحراف معیار پایینتر) در پرسشنامه ""احساس غربت"" انتخاب شدند. سپس گروه نمونه (کسانی که نمره احساس غربت آنان 1 واحد انحراف معیار بالاتر از میانگین بود)، بهطور تصادفی به 3 گروه دستهبندی شده و در دو گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت شیوههای آموزشی قرار گرفتند. پس از آموزش، احساس غربت 3 گروه مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج آزمون t نشان داد که شیوههای آموزشی بهکاررفته در تغییر احساس غربت دانشجویان موثر بوده است. احساس غربت با ویژگیهای نوروزگرایی بالا و برونگرایی پایین تعیین گردید. میان سبک دلبستگی و احساس غربت تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: برنامههای آموزش جراتورزی و ایمنسازی در کاهش احساس غربت و استرس ناشی از حادثه انتقال موثر است. "
رابطه بین چشم انداز زمان با جهت گیری هدف، تعلل تحصیلی و پیشرفت تحصیلیِ دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چشم انداز زمان چگونگی ادراک یا ارزیابی شخص از گذشته، حال و آینده را مشخص می کند. چشم انداز زمان، ساختار شناختی ناهشیاری دارد که فرد در هنگام تصمیم گیری درباره اعمال و اهداف کوتاه مدت یا بلندمدت به کار می برد. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای جهت گیری هدف در رابطه بین چشم انداز زمان، پیشرفت تحصیلی و تعلل تحصیلی دانشجویان بود. روش: به این منظور 424 نفر (223 زن، 201 مرد) از دانشجویان دانشکده های مختلف (ادبیات، مهندسی، علوم پایه) دانشگاه خلیج فارس بوشهر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس چشم انداز زمان زیمباردو (ZTPI، فرم 56 سؤالی)، مقیاس آینده متعالی (TFTPS)، مقیاس جهت گیری هدف 2×3 (3 × 2 AGQ-S) و پرسش نامه تعلل ورزی تحصیلی (TPS) پاسخ دادند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مستقیم بین چشم انداز زمان و جهت گیری هدف معنی داری بود؛ و رابطه ی بین چشم انداز زمان و تعلل تحصیلی معنادار بود. رابطه ی غیرمستقیم جهت گیری هدف و تعلل تحصیلی با پیشرفت تحصیلی معنادار بود. همچنین رابطه ی غیرمستقیم چشم انداز زمان از طریق جهت گیری هدف با پیشرفت تحصیلی معنادار بود. به علاوه رابطه ی غیرمستقیم چشم انداز زمان از طریق تعلل تحصیلی با پیشرفت تحصیلی معنادار بود. نتایج مدل معادلات ساختاری حکایت از برازندگی مدل مفروض تحقیق داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت که جهت گیری هدف نقش واسطه ای مهمی در رابطه ی بین چشم انداز زمان، پیشرفت تحصیلی و تعلل تحصیلی ایفا می کند. بر این اساس با در نظر گرفتن نقش چشم انداز زمان، افزایش آگاهی نسبت جهت گیری هدف و تعلل تحصیلی می توان پیشرفت تحصیلی دانشجویان را بهبود بخشید.
ساختار عاملی، پایایی و روایی مقیاس نگرش سنج دینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: هدف از انجام این مطالعه تعیین ساختار عاملی، روایی سازه و پایایی مقیاس نگرش سنج دینی و تغییر و تعدیل آن به منظور آماده سازی جهت کاربرد در پژوهش های بالینی بود. روش کار: 80 بیمار سرپایی مراجعه کننده به درمانگاه های روان پزشکی نور و نواب صفوی اصفهان، به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه کنترل، شامل80 نفر غیر بیمار بودکه با گروه بیماران از نظر سن، جنس و میزان تحصیلات همتا شده بودند. هر دو گروه توسط مقیاس نگرش سنج دینی 40 سئوالی (خدایاری فرد و همکاران) مقیاس نگرش های ناکارآمد (DAS)، پرسش نامه ی سلامت عمومی(28GHQ-) ارزیابی شدند. داده های مربوط به این مطالعه تحت برنامه SPSS با استفاده از روش های تحلیل عوامل وتعیین پایایی، تجزیه و تحلیل گردیدند.نتایج: با روش تحلیل عوامل مولفه های اساسی، 4 عامل از مقیاس نگرش سنج دینی استخراج شد. این عوامل نسبتا مستقل بودند. همبستگی درونی سئوال ها با یکدیگر و با نمره کل محاسبه شد. براساس داده های مذکور، سئوال های ضعیف حذف شدند و نهایتا نسخه 25 سئوالی تهیه و مجددا ارزیابی شد. آلفای کرونباخ مقیاس 954/0 و ضریب اسپیرمن- براون 948/ 0 به دست آمد. آلفای کرونباخ سئوال های مقیاس تجدید نظر شده نسبت به نسخه ی اصلی، افزایش قابل توجهی را نشان داد. روایی سازه از طریق همبستگی نمرات مقیاس تجدید نظر شده ی نگرش سنج مذهبی و مقیاس سلامت عمومی در بین بیماران مبتلا به اختلالات خلقی و وسواسی اجباری وهم چنین همبستگی بین عوامل و آیتم ها تعیین گردید. بحث: با توجه به محدودیت های جسمانی و روان شناختی بیماران که موجب می شود آن ها نتوانند به پرسش نامه های طولانی با دقت پاسخ دهند، نسخه 25 سئوالی نگرش سنج دینی روایی بیشتری داشته، شاخص های روان سنجی آن در حد بالایی بوده و می تواند به عنوان یک شاخص معتبر برای تعیین نگرش دینی بیماران و جمعیت عادی مورد استفاده قرار گیرد.
"
تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر عملکرد هوشی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی روش نوروفیدبک و مقایسه آن با ریتالین و درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین توأم در کاهش علائم اختلال بیش فعالی / کمبود توجه انجام شده، یعنی اثربخشی این روشهای درمانی را بر افزایش نمرات هوشی آزمودنیها مد نظر قرار داده است.
روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی که به شکل (Case series) انجام شد، تعداد 16 نفر آزمودنی مبتلا به اختلال بیش فعالی – کمبود توجه نوع مرکب که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، در 4 گروه مختلف به مدت 10 هفته تحت درمان با هر یک از سه رویکرد فوق قرارگرفتند. گروه چهارم هیچ درمانی نگرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین در هر 4 آزمودنی موجب افزایش هوشبهر شده است. درمان با ریتالین به تنهایی نیز در هر 4 آزمودنی موجب افزایش نمرات هوشی گردید، اما این میزان در برخی موارد خیلی قابل توجه نبود. روش درمانی نوروفیدبک نیز در 3 نفر از آزمودنیها موجب افزایش نمره هوشبهر گردید. در گروه چهارم تغییراتی حاصل نشد.
نتیجه گیری: اثربخشی درمان ترکیبی نوروفیدبک و ریتالین در افزایش نمرات کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی / نقص توجه در آزمون هوشی تجدید نظر شده وکسلر کودکان بیشتر از هریک از دو روش دیگر به تنهایی است. "
تأثیرآموزش گروهی والدین کودکان 4 تا 10 ساله مبتلا به اختلال نقصان توجه – بیش فعالی بر اختلالات رفتاری فرزندانشان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف :اختلال نقص توجه – بیش فعالی شایعترین اختلال عصبی رفتاری دوران کودکی می باشد که برای بهبود تعاملات اجتماعی و عاطفی ایشان به مداخلات روانی اجتماعی نیاز است و یکی از تأثیرگذارترین این برنامه ها آموزش گروهی والدین می باشد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر برنامه آموزش گروهی والدین بر میزان اختلالات رفتاری کودکان دچار نقص توجه- بیشفعالی می باشد. روش بررسی : در این مطالعه شبه تجربی 54 کودک 4 تا 10 ساله مبتلا به اختلال نقص توجه- بیشفعالی، از بین مراجعهکنندگان به 7 مرکز کاردرمانی سطح شهر تهران بهروش ساده و در دسترس انتخاب و به طور تصادفیتعادلی به دو گروه شاهد و مداخله اختصاص یافتند. علاوه بر برنامه های کاردرمانی و دارودرمانی مشترک در هر دو گروه، به مادران کودکان گروه مداخله، به مدت 8 جلسه دو ساعته و بهصورت هفتگی برنامه آموزش گروهی والدین طبق دستورالعمل فرزندپروری مثبت ساندرز (2005) ارائه شد. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه 48 سئوالی مقیاس ردهبندی والدین کانرز بود. دادههای حاصل به وسیله آزمون های آماری مجذور خی، تی زوجی، تی مستقل و آنالیز کوواریانس تحلیل شد. یافته ها : علی رغم بهبود معنادار هر دو گروه در ارزیابی درونگروهی قبل و بعد، میزان کاهش نمرات خرده مقیاس های رفتاری سلوک (00۱/0>P)، اضطراب (00۱/0>P)، شاخص بیش فعالی (016/0 =P) و نمره کل پرسشنامه (00۱/0>P) در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد معنادار بود. در حالی که در خرده مقیاس های یادگیری(052/0 =P)، تکانشی بیش فعالی (267/0 =P) و مشکلات روانتنی(526/0=P) تغییر معناداری ایجاد نشد. نتیجه گیری : آموزش گروهی والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیشفعالی در کاهش میزان اختلالات رفتاری و اضطرابی ایشان تأثیر گذار است و این مداخله می تواند در کنار برنامه های دارودرمانی و کاردرمانی سودمند واقع شود.